تاریخ تفسیر (کمالی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
چنانچه مولف محقق در مقدمه آن ذکر کرده، این
کتاب در حقیقت جلد دوم
کتاب قانون
تفسیر و مکمل آن است (تاریخ تفسیر ص۴) استاد در دومین
اثر قرآن پژوهی خود دست به تحقیقی عالمانه زده و به سیر تاریخی و تطور مشارب و
مکاتب تفسیری
قرآن در بستر
زمان از عهد
نبوت تا عصر حاضر پرداخته و اثری نفیس و گرانقدر را از خود به یادگار نهاده است.
قرآن شناس بزرگ زمانه ما در این اثر که آن را در طول چهار
سال فراهم آوردهاند- به تفصیل درباره
مکاتبی که آغازگر تاویل ناروا بودهاند و
مکاتبی که تاویل ناروا به اوج خود رساندهاند و
مکاتبی که در تفسیر از باب تدبر و اشاره بسط مقال دادهاند و
مکاتبی که بدون رعایت قانون تفسیر، یاوه سرایی کردهاند و بر روی هم
تاریخ گسترش رای و
تاویل ، در حدی که نه اطناب ممل باشد و نه ایجاز مخل (تاریخ تفسیر ص۴) به تحقیقی نو و گسترده پرداخته تا آنجا که این
کتاب، بی شک از پیشقراولان تحقیقاتی از این سنخ شمرده میشود. در مجموع، دغدغه محقق در این
کتاب،
دفاع از حقانیت
مکتب تفسیری
اهل بیت علیهالسّلام در مقابل
مکاتب التقاطی وبالاخص
مکتبهای تاویلی است آنگونه که خود در مقدمه آن ذکر کردهاند مشوق و موید ایشان در به سرانجام رساندن این
اثر پرمایه، استادشان مرحوم
آیتالله العظمی نبوی بودهاند. و تنظیم این
کتاب در ۱۴ بخش میباشد:
بخشهای چهارده گانه از این قرارند: اول:
پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بعد از دریافت
وحی و
حفظ آن، در آموزش آن به اصحاب با
صبر کافی عمل میکردند تا اینکه اصحاب آنرا بهتر فرا گیرند و به
کاتبان وحی نیز دستور میداد تا املا کنند، اگر هر جا از قرآن برای فهم بهتر نیاز به بیان بود با قول و عمل و
تقریر آن را بیان میفرمود تا نکته ی ابهامی در آن نباشد.
این
مکتب در تفسیر، بدلیل
حدیث ثقلین به
ائمه اطهار نیز به
ارث رسیده است و بالیقین معلوم است که مفسران بعد از پیغمبر
ائمه معصومین علیهالسّلام میباشند. قول ائمه علیهالسّلام بر
اثبات حقانیت خویش و دلیل
وراثت علم پیغمبر با استفاده از قرآن مطرح میشود و تفسیر برخی از
آیات از زبان ائمه علیهالسّلام بیان و نتیجه گیری میشود که برای فهم قرآن باید به ائمه علیهالسّلام که باب مدینة العلم و
وارث علم پیغمبر هستند مراجعه کرد.
راجع به نظر
شیعه در مورد
تفسیر صحابه ، مشخصات تفسیر در عهد
صحابه و وثاقت برخی از مفسرین صحابه مانند
حضرت علی علیهالسّلام ،
ابن عباس ،
عبدالله بن مسعود و
ابی بن کعب بحث میشود.
در
مکتب تابعین تفسیر بصورت گسترده تری در آمد زیرا هر چقدر از عصر نبوت دورتر میشدند مسائل جدیدی از عقائد و مذاهب و
احکام پدید میآمد و میبایست مستندی در قرآن برای آنها پیدا میشد لذا در این امر چنین عمل مینمودند: ابتدا برای فهم کلام الله بر قرآن اعتماد میکردند سپس بر روایاتی که صحابه از
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نقل کرده بودند آنگاه به آنچه صحابیان موقوفا در تفسیر گفته بودند و در ادامه بر گفتههای اهل
کتاب اگر معارضی در
کتاب و
سنت نداشت رجوع میکردند و در آخر نظر خودشان نیز ضمیمه ی آن میشد و در نظرات خود از
قیاس و مسائلی از این قبیل بدلیل دور شدن از صراط مستقیم
امامت استفاده میکردند. مدارس تفسیری صدر
اسلام و شاگردان آن مدارس نیز مورد بحث واقع میشود.
ممیزه ی
تفسیر تابعین مطرح میشود که یکی از آنها ورود
اسرائیلیات در تفسیر بود و دلیل آن نو مسلمانانی بود که از
دین یهود و
مسیحیت به اسلام گرویده بودند و عقاید و افکار خود را در تفسیر قرآن جای دادند.
عوامل گسترش اختلاف در تفسیر بیان میشود که وجه مشترک همه آنها ظهور رای در برابر
نص میباشد، ۸ قسم از آنها توضیح داده میشوند که عبارتند از: ۱- حذف اسناد ۲- فقد نصوص ۳- پیدایش مذاهب
خاص در
جبر و
اختیار۴ - پیدایش
زندقه و شعوبی و شیوع وضع و
تحریف برای مبارزه و مقابله با فرهنگ اسلامی در زیر پرده تظاهر به مسلمانی ۵- پیدایش علوم طبیعی و
فلسفی در اثر اقتباس از فرهنگ یونانی،
ایران و هند ۶- ورود انواع تفسیرها از جائز و غیر جائز مانند اجتهادی، تدبری، اشاری باطنی،
صوفی،
فلسفی، علمی، اجتماعی و تلفیق و انتشار آنها در میان مردم بی خبر. ۷- مسئله روانی نوخواهی و
شهرت حاصله از آن ۸- وضع
حدیث تا
زمان عمر بن عبد العزیز هیچ کس اجازه
کتابت حدیث را نداشت تا اینکه در
سال ۹۹ ق او فرمان
کتابت حدیث را صادر کرد. دلایل تدوین حدیث با استفاده از قول پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و دلائل نهی از آن مطرح و بیان میگردد که نخستین دوران تدوین تفسیر همزمان با تدوین حدیث آغاز میشود، زیرا در آغاز، تفسیر را بعنوان بخشی از حدیث تدوین میکردند و گروهی مانند
سفیان بن عیینه ،
وکیع بن جراح ،
شعبة بن حجاج ،
اسحق بن راهویه و
ابان بن تغلب که عالمان حدیث بودند برای تدوین و فراهم کردن
احادیث به سفررفته، احادیث تفسیری را در بابی جداگانه فراهم میساختند. در مرحله بعدی تفسیر از حدیث جدا شد و به صورت کتابهایی مستقل درآمد مانند فراء نحوی مشهور که متوفی ۲۰۷ ق میباشد و دیگران که کتابهایی در تفسیر نوشتهاند.
در اواخر دوران
امویان میبینیم که سخن گفتن در اموری همچون
قضا و قدر و
جبر و اختیار اوج میگیرد گروهی قائل به جبر میشوند و آیات مربوط به اختیار را با استفاده از عقائد خویش توجیه میکنند و گروه دیگری که قائل به اختیار شده آیات جبر را توجیه میکنند این تفکرات مختلف در زمان عباسیان به اوج خود میرسد در حالی که اصحاب مذاهب مختلف روز به روز رو به ازدیاد بودند و بجای آنکه رو به تعلیمات واقعی قرآن بیاورند، هر گروه با نظر به
مذهب خویش به قرآن نگاه میکردند و تا آنجا پیش رفتند که از دید
فلسفی یونانی و گاهی شرقی به
قرآن نظر میکردند و در این راه فرقی بین
اشاعره و
ماتریدیه نبود، این اختلافات ادامه و گسترش پیدا کرد تا اینکه در مسائل متعددی همچون رویت
خدا و
قدرت خدا و... هر کدام به قرآن
استناد میکردند و نظر خود را بر دیگری تحمیل میکردند. و در حقیقت باید گفت سرآغاز پیدایش رآی برای جبران فقد نصوص یا تفسیر نصوص یا تاویل راوا و ناروای نصوص، با سرآغاز پیدایش
نص و ادراکات عقلی در باره آن، همزمان است. در ادامه به ذکر و توضیح اجمالی
مکاتب قدریه و
جهمیه و وارثانش (
معتزله و اشاعره) و متفکرانش میپردازد.
مکتب معتزله در ابتدا به توضیح
خوارج و افکار ابتدای ایشان میپردازد که چنین بیان میکند که سعی داشتند اعتقادات خود را با ظواهر قرآن منطبق سازند ولی توان این کار نداشتند، همچنین نیروی تشخیص و
قضاوت نداشته و غالبا افرادی بدوی بودند که آیات قرآن را تفسیر به رای میکردند و بر آن حکم صادر میکردند مثل اکل مال
یتیم را به هر نحو سبب دخول در
آتش میدانستند. در ادامه برخی از افکار انحرافی خوارج که منشا عمل به ظواهر قرآن دارد را بیان میکند و اینان گروهی بودند که بر خود سخت میگرفتند. در ادامه به توضیح
مرجئه میپردازد که گروهی بودند که مبنای
تساهل در
دین بودند شاید چنین بتوان گفت که نقطه مقابل خوارج بودند. عقاید این گروه بر پایه محافظه کاری، القاء
شبهه ،
ریا کاری ، تن آسائی، و آسان شمردن دین و مسالمت با قوای حاکمه بود. سپس به بیان بعضی از اعمال این
فرقه و سیاستمدارانش میپردازد. در ادامه به بیان معتزله و بنیانگذاران و چگونگی و زمان شکل گیری این
مکتب میپردازد و اصول عقاید آنها را چنین بیان میکند:
توحید ،
عدل ،
وعد و وعید ، منزله بین المنزلتین،
امر بمعروف و نهی از منکر و صفات را عین ذات میدانند و کلام خدا مخلوق است و در مورد هر کدام از موارد فوق توضحیاتی میدهد. سپس از ایدههای آنان سخنانی به میان میآورد. آنان تفسیر را با مهارت خاصی انجام دادهاند و دارای اصولی از این قبیل بودهاند: اول
تنزیه مطلق، دوم عدل، سوم حریت
اراده ، چهارم فعل
اصلح که در تمام این موارد به حاکمیت
عقل اتکاء شده است تا آنجا که
روایات صحیحی را که نتوانستند توجیه کنند آن را نادیده گرفتهاند و که برای
اثبات مدعی خویش شاذ را بر مشهور
ترجیح دادند از جمله نظرات آنان در تفسیر مصاب دانستن همه آراء خود در تفسیر به خلاف
اهل سنت که میگویند هر آیه فقط یک معنی بیشتر ندارند. مولف در ادامه ایدههای دیگر معتزله را در تفسیر بیان میکند و گاهی از این تفاسیر به خدا پناه میبرد و این گونه تفاسیر را مصداق این آیه میداند (لا تتخذوا آیات الله هزوا).
مکتب باطنیه و
اخوان الصفاء در این بخش به طور تفصیل به فرقههایی میپردازد که در راه و روش
تفسیر قرآن، مستندی از عقل در کارشان نبوده مثل: باطنیان: این گروه که به فرقه ی سیاسی بیشتر شباهت داشته تا فرقهای مذهبی بعد از
امامت امام صادق علیهالسّلام امامت را
حق اسماعیل فرزند ارشد او میدانستند و برای بدست گرفتن قدرت عقاید خود را بهانه کرده و مخفیانه تبلیغ میکردند و تفسیر قرآن تابع اراده رهبرانشان بود و چنین میگفتند که مراد از کلام خدا ظواهر قرآن نیست بلکه بواطن و اسرار آن است و از افاده معنای لغوی مغزول بودند. مولف در ادامه بعضی از تفاسیر آیات از نظر این گروه را بیان میکند سپس چگونگی تشکیل این فرقه بیان میکند در ادامه نیز برخی از احکامی فقهی که به میل خود تفسیر میکردند و همچنین به بیان پیدایش
مکاتب صوفیه ،
بهائیه ،
بابیه و
قرمطیه از دل باطنیه و وجه شباهت آنها با
باطنیه میپردازد و در نهایت میتوان چنین گفت که نظر آنها دور شدن هر چه بیشتر از دین میباشد.
این
مکتب که در قرآن چهارم هجری بر مبانی باطنیان تاسیس یافت با ترجمه اصطلاحات
فلسفی و نیز وضع اصطلاحات جدید
ذهن مسلمانان را به اموری بیهوده مشغول کرده بودند و قصد داشتند معارف اسلامی را در قالب
فلسفه یونان یا هند بریزند و مبانی دینی را با آراء
فلسفی هماهنگ سازد و چون این کار امکان نداشت از تاویلات ناراوا استمداد میکردند. ایده آنان در مقابل قرآن چنین است: قرآن عبارت از رموزی است برای حایقی دور از افهام عامه که پیغمبر اسرار آن به خواص امت گفته و برای عوام از آنها با الفاظ مشترک و معانی قابل تاویل اشاره کرده است و در واقع از این ایده میتوان فهمید که این همان
ایده باطنیان است که میگفتند که ظواهر قرآن مراد نیست. مولف در ادامه به روش کار این
مکتب در برابر تفسیر
آیات و دیدگاهشان نسبت به
مکاتب دیگر و برخی از تفاسیر آیات را از دید این
مکتب بیان میکند.
مکتب صوفیه زهد اسلامی دل نبستن به
دنیا بود، نه ترک دنیا و این خود در واقع تعریفی از
توحید است. در صدر اسلام نیز زاهدانی بودند که منفور عقلاء جامعه و مورد قبول گروهی از مغرضین یا بی خبران و بی خردان واقع میشد و این عمل زاهدان در واقع امری سیاسی بود که خاندان نبوت را خانهنشین و فراموش شده سازند افرادی همچون عبدالله بن زبیر که برای حفظ میراث چند صد میلیونی پدرش حصار از
بخل و خست بدور خود کشیده بود و باعث ویرانی دیوار
کعبه با منجنیق حجاج شد تا خلافت مزعوم خود را حفظ کند و یا
سعد وقاص که گویی در اثر فتح قادسیه میخواست خستگی در کند و در وقایع جمل و صفین در خانه نشست و زمانیکه به او اعتراض شد گفت شمشیری بدست من دهید تا
مومن را از
منافق بشناسد.
مولف در ادامه به رفتار و اقوال منتسب به مشایخ
صوفیه که خود را از زمره زاهدان واقعی میشمارند میپردازد و بعد از نقل تفکرات این مشایخ، چنین میگوید که ملاحظه کنید که تا چه اندازه مخالف
عقل و
قرآن و
سنت و حتی مخالف ذوق سلیم است. در ادامه به ذکر نمونه افرادی که به سبک
مکتب صوفیه از ظاهر عدول کرده و مرز تاویل جائز فراتر رفتهاند مانند ابو حامد محمد غزالی و ابن عربی میپردازد. در این قسمت با نظرات این دو نفر در مورد تفسیر و مشیشان در برابر برخی از آیات قرآن آشنا میشوید. سپس به سیر تاریخی
صوفیه و عملکرد دول وقت در مقابل این
مکتب را بیان میکند. در پایان این بخش به عنوان فصل الخطاب ترجمه
خطبه متقین حضرت
امیرالمومنین علی علیهالسّلام را ذکر میکند.
مکتب فلاسفه در این بخش میخوانیم: برخی از دانشمندان اسلامی هستند که آراء تفسیری ایشان به هیچ یک از
مکاتبی که ذکر شده نمیتوان منسوب کرد هم از آن جهت که ندرتا متعرض
تفسیر شدهاند و گاها آراء
فلسفی خود را میخواستند به قرآن مستند سازند در این میان میتوان به
فارابی ، ابن
سینا و
ملاصدرا اشاره کرد. مولف در این بخش به نظرات این دانشمندان در برابر برخی از الفاظ و آیات قرآنی مانند وحی، «یحمل عرش ربلک یومئذ ثمانیة»، «علیها تسعة عشر» و... را بیان میکند. سپس با ذکر این مطلب که چون از
فلاسفه کتاب کاملی در باب تفسیر به جای نمانده فقط به بیان مشخصات روش
فلاسفه اسلام را درباره تفسیر میپردازد و این بخش را به پایان میرساند.
مکتب علمی و اجتماعی در روشنایی تمدن جدید در اینکه اسلام چندین
قرن مشعلدار تمدن و علم و آبادی جهان بوده شکی نیست اما در حدود یک قرن و نیم این مسئله مورد بحث است که آیا اسلام سنگ راه تمدن و آبادی جهان است؟ آیا میتوان مبانی اسلام و
روح تمدن و تقدم هماهنگی برقرار نمود؟ از آنجا که قدرتمندان و سرمایه داران برای تسلط به منابع عظیم طبیعی و ثروتهای جهان و بازارهای کالا با مشکلاتی همچون دینداران مواجه بودند بزرگترین
دشمن خود را دین میدیدند و آنها سعی میکردند با ایجاد انشعاب در
وحدت ملی بوسیله فرقههای مذهبی به مقصود خود برسند. شاید اولین جایی که مسلمانان در مقابل این سلطه بپا خواستند سرزمین هندوستان بود و باعث عدم تسلط بریتانیا بر هند شود. و در این میان قدرتمندان خاموش ننشتهاند بلکه با شبهاتی از این قبیل که اسلام سنگ راه تمدن و آبادی جهان است به مبارزه با دینداران بپا خواسته است.
نظرات اندیشمندان در این میان نیز متفاوت است مثل معتزلیان جدید که قائل هستند به اینکه اسلام دارای عالیترین اصول پیشرفتهای عقلی و عملی و اجتماعی است. و اینکه قوانین باید هماهنگ نمو و پیشرفت باشند، که هرگز متوقف نخواهد شد و
حدیث مصدریست که جاودان بودن آن سنگ راه آزادی و پیشرفت و تکامل است و در این راستا به دلائل عقلی و نقلی خود پرداختهاند و مشکلاتی که در اسلام وارد شده را توجیه میکنند. در این میان سید احمد خان مولف
کتاب «الغاء اساس بردگی بوسیله پیغمبر اسلام» که آیات قرآنی را در آن طوری تفسیر کرده که مغایر نظر خود نباشد. لازم به ذکر است از سید تفسیری بر جای نمانده بجز محمد عبده که بزرگترین
شاگرد مکتب سید بود از او تفسیری بر جای مانده که به آن پرداخته میشود و در این بخش به خصوصیات این تفسیر بعلاوه تفسیر بعضی از آیات را ذکر میکند و در پایان ممیزات تفسیر
مکتب علمی و اجتماعی را بیان میکند.
مکتب جستجو گردان با استناد به این دو
آیه «ما فرطنا فی
الکتاب من شی ء» و «ولا رطب و لا یابس الا فی
کتاب مبین» این مطلب را ذکر میکنند همه علوم را میتوان از قرآن استخراج نمود و
غافل از اینکه قرآن برای
هدایت بشر در اعتقاد به مبدا و روابط خالف و مخلوق و راهبری برای
سعادت ابدی آمده است نه تعیین فرمولهای علمی که خداوند کشف آن را برعهده فکر متسلسل و متکامل بشر قرار داده است. وهدفشان از این تفکر این است که با رجوع به قرآن ساده لوحان و جاهلان و غرض ورزان برای حل پدیدهای و نیافتن آن مطلب مورد نظرشان اعتقادشان را متزلزل سازند. در این امر نیز
کتابهای زیادی نوشته شده است که مولف تعدادی از آنها را میشمرد سپس به ذکر چند آیه از قرآن و تفسیر آن از این دیدگاه میپردازد. و در پایان نیز مطالب ارزشمندی در
باب ورود یا عدم ورود برخی از علوم در تفسیر و همچنین توضیح درباره عالمانی که مسائل حقیقی و قانونی تفسیر را با بعضی تاویلات قرآن مخلوط کردهاند و در نهایت آیا میتوان در مسائل اختلافی بین
مسلمانان بخاطر اتحاد وارد نشد مطالبی را ذکر کرده است.
نمونه تفاسیر مهم در این بخش دوازده آیه از قرآن، از دوازده تفسیر مهم، نمونه برداری شده است که شش تفسیر از مفسران بزرگ عامه و شش تای دیگر از
امامیه اثنا عشریه است. در مورد مولفین هر کدام از تفاسیر ابتدا مختصری از احوال او بیان شده سپس به آن دوازده آیه با تفاسیرشان پرداخته شده است. از میان تفاسیر شیعه به
تفسیر تبیان شیخ طوسی ،
مجمع البیان طبرسی ،
منهج الصادقین مولی فتح الله، برهان بحرانی و نور الثقلین حویزی، کاشف مغنیه و
المیزان طباطبائی میتوان اشاره کرد. و تفاسیر اهل تسنن از این قبیلند:
جامع البیان طبری ،
کشاف زمخشری ، جامع الاحکام
قرطبی ،
بحر المحیط ابو حیان یا
روح المعانی الوسی،
المنار یا
تفسیر المراغی ،
فی ظلال القران سید قطب . روش کار اینچنین است که اول یک آیه از قرآن را ذکر کرده مثلا آیه اولی که بحث کرده است آیه ۳۰
سوره بقره است و در ادامه تفسیر این آیه به حسب تقدم و تاخر زمانی مفسرین مذکور بیان میکند. هدف مولف از این امر این بوده که هم تمرینی از مطالب
کتاب باشد و هم شناختی از تفاسیر مهم باشد. این بخش عینا در قسمت دوم
کتاب قرآن ثقل اکبر از مولف آمده است.
تفسیر متکامل قرآن خزانه بی پایانی است که الی الابد سهم و بهره هر عالم جستجوگر و مخلص را در خود ذخیر دارد و هر چه از آن بهره گیرد کمبودی در آن راه نمییابد در این امر علمای اسلام باید سه نوع تفسیر برای بهمرمند کردن مخاطبان قرآن از این خزانه بی پایان بنویسند: ا) تفسیر علمی و قانونی که به طور مستقصی حاوی مسائل لغوی صرفی و اشتقاقی نحوی، بیانی، کلامی، اصولی، فقهی، و تفاسیر ماثور، اسباب نزول باشد و چون نمیتوان آن را تفسیری کامل نامید مولف آن را تفسیر متکامل نامیده است یعنی در راه تکامل. ۲) تفسیر ساده و همه
فهم برای هر زبانی ۳) تفسیری از جنبههای تدبری در محدوده قانونی که تدبر در هر درجهای مخالف ظواهر قرآن نباشد. مولف قصد را از ذکر این مطالب چنین بیان میکند که هیچ تفسیری و هر چند در بیان تفصیلات سحر آمیز باشد اگر اندکی با ظواهر قرآن منافات دارد و از مرز قانونی
تجاوز کرد نه تنها پشیزی نمیارزد بلکه ویرانگرترین عوامل برای تخریب و انهدام اسلام و
تحریف معارف عالیه آن است. در ادامه به توضیح در باره تفسیر متکامل بوسیله تفسیر آیه ۹
سوره حجرات میپردازد و از آن نتیجه گیری میکند. (منظور از «فاصلحوا بینهما بالعدل و اقسطوا» را حفظ
اتحاد در جامعه اسلامی میداند).
نرم افزار مشکات الانوار، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.