• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تاریخ بنای کعبه (معارف قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



برخی آیات قرآن هرکدام به‌گونه‌ای اشاره به تاریخ کعبه دارند. روایات بسیار زیادی نیز سخن از تاریخ بنای کعبه به میان آورده‌اند. برخی از مفسّران با استفاده از این آیات و روایات، حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) را بنیان‌گذار کعبه می‌دانند. اما بسیاری از مفسّران معتقدند که کعبه پیش از حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) نیز وجود داشته است و آیات قرآن کریم اشاره به بازسازی و مرمّت کعبه به دست حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) دارند. این مقاله، به بررسی و داوری میان این دو قول نشسته، و با بررسی آراء مفسّران با محوریت آیات قرآن و استمداد از روایات تلاش می‌کند تا قول دوم، یعنی وجود کعبه در زمان‌های پیش از حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) را اثبات نماید.

فهرست مندرجات

۱ - دو دیدگاه متقابل
۲ - ضرورت بحث
       ۲.۱ - دیدگاه محمّدجواد مغنیه
       ۲.۲ - دیدگاه علامه طباطبایی
       ۲.۳ - پژوهش‌های باستان‌شناسان
       ۲.۴ - دیدگاه صحیح‌تر
۳ - ورود ابراهیم به مکه
       ۳.۱ - مطالب تورات
       ۳.۲ - سخن محمّدجواد بلاغی
۴ - بررسی آیات
       ۴.۱ - نگاهی اجمالی به آرای مفسّران
       ۴.۲ - آیه ۱۲۷ سوره بقره
              ۴.۲.۱ - تفسیر المیزان
              ۴.۲.۲ - تفسیر تسنیم
              ۴.۲.۳ - تفاسیر مجمع‌البیان و نمونه
              ۴.۲.۴ - تفاسیر کبیر و طبری
       ۴.۳ - آیه ۹۶ سوره آل‌عمران
              ۴.۳.۱ - نظر علامه طباطبایی
              ۴.۳.۲ - نظر علامه فضل‌اللّه
              ۴.۳.۳ - نظر آیت‌الله مکارم
                     ۴.۳.۳.۱ - اولین خانه بودن کعبه
                     ۴.۳.۳.۲ - بررسی شان نزول
                     ۴.۳.۳.۳ - عبادتگاه بودن کعبه
                     ۴.۳.۳.۴ - تمسک به ظاهر آیه
                     ۴.۳.۳.۵ - بررسی نظر فخر رازی
       ۴.۴ - آیه ۳۷ سوره ابراهیم
              ۴.۴.۱ - نظر صاحب المیزان
                     ۴.۴.۱.۱ - سخن استاد جوادی آملی
                     ۴.۴.۱.۲ - ضمایر دعاها
                     ۴.۴.۱.۳ - سخن علی بن ابراهیم
                     ۴.۴.۱.۴ - ظاهر آیه
                     ۴.۴.۱.۵ - سخن یوسفی غروی
                     ۴.۴.۱.۶ - روح حاکم بر دعا
                     ۴.۴.۱.۷ - فراخوانی برای حج
       ۴.۵ - آیه ۲۶ سوره حج
              ۴.۵.۱ - نظر تفسیر نمونه
              ۴.۵.۲ - نظر تفسیر مجمع‌البیان
۵ - بحث روایی
       ۵.۱ - دیدگاه المیزان
       ۵.۲ - آدم، بناکننده کعبه
       ۵.۳ - عظمت و تاریخچه کعبه
       ۵.۴ - حج گزاردن انبیای پیشین
       ۵.۵ - روایات مفسر آیات
       ۵.۶ - شان و منزلت حجرالاسود
       ۵.۷ - روایات دحوالارض
۶ - کعبه از منظر کتب تاریخی
۷ - نتیجه‌گیری
۸ - پانویس
۹ - منبع


درباره تاریخ بنای کعبه با محوریت آیات قرآن، دو نظریه متقابل وجود دارد: عده‌ای با استناد به آیات قرآن کریم و استمداد از روایات، به دنبال اثبات این نظریه‌اند که حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) بنیان‌گذار کعبه بوده و پیش از آن خانه کعبه وجود نداشته است. در مقابل، عده‌ای بنای کعبه را به زمان حضرت آدم (علیهالسّلام) بازمی‌گردانند و معتقدند: حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) تنها آن را بازسازی و تعمیر کرد و رونقی دوباره به آن بخشید و به گفته آیةاللّه میرزا خلیل کمره‌ای، آدم (علیهالسّلام) کعبه را مطاف کرد، ابراهیم (علیهالسّلام) آن را مسجد، و محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آن را قبله.
[۵] کمره‌ای، خلیل، آفاق الکعبه و الانجم الثمانیه، ص۷۸، چ اسلامیه، ۱۳۴۵.
این نوشتار از آیات قرآن کریم به عنوان یک منبع تاریخی بهره برده، البته با این عنایت که شان قرآن اجلّ از یک منبع تاریخی است. روشن است که برای دسترسی به این‌گونه مقولات تاریخی، نمی‌توان به روایات تکیه کرد، آنچه ما به دنبال آن هستیم آنکه طبق آیات قرآن کریم در زمان‌های پیش از حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) نیز کعبه برپا بوده است.
در این مجال، قول گروه اول (معتقدان به بنیان‌گذاری کعبه به دست حضرت ابراهیم (علیهالسّلام)) مطرح می‌گردد و با استناد به دیدگاه‌های مفسّران بزرگ، دلایل گروه دوم (معتقدان به بنای کعبه در زمان‌های پیش از حضرت ابراهیم (علیهالسّلام)) ذکر و صحت آن اثبات می‌شود. در ادامه، با نگاهی به روایات و نیز کتب تاریخی، نکات تکمیلی ارائه می‌گردد.


برخی بحث از تاریخ بنای کعبه را بی‌فایده و برخی آن‌را دارای اهمیت تاریخی دانسته‌اند. در ادامه به بررسی دیدگاه‌های مختلف در این زمینه می‌پردازیم.

۲.۱ - دیدگاه محمّدجواد مغنیه

محمّدجواد مغنیه در تفسیر خود (الکاشف) ذیل آیه ۱۲۷ سوره بقره، می‌نویسد: مفسّران و مورّخان، در تاریخ بنای کعبه اختلاف‌نظر دارند: عده‌ای تاریخ بنای کعبه را به زمان‌های پیش از حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) مربوط می‌دانند. عده‌ای بناکننده آن را حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) می‌دانند. عده‌ای نیز هستند که نظر خاصی ندارند و می‌گویند: اللّه عالم. ما نیز جزو گروه سوم هستیم. عقل دراین‌باره نه حکم سلبی دارد و نه حکم ایجابی، و راه دستیابی به تاریخ بنای کعبه، فقط به روایات و کشفیات و آیات قرآن منحصر است. در این میان، قرآن تاریخ خاصی را بیان نمی‌کند و فقط می‌فرماید: حضرت ابراهیم و اسماعیل (علیهما‌السّلام) با کمک هم این خانه را بنا کردند. روایات نیز تمامشان خبر واحدند و خبر واحد در امور تاریخی حجت نیست، مگر در مواردی که قرینه‌ای برای اطمینان وجود داشته باشد. بنابراین، ما نسبت به این موضوع، تکلیفی نداریم. آیا این بیت قطعه‌ای از بهشت بوده است یا نه؟ آیا پیامبران سابق حج می‌کردند یا نه؟ آیا حجرالاسود از بهشت بوده است یا از «ابوقبیس»؟ آیا با گناه گناهکاران سیاه شده یا...؟ ما برای شناخت این موارد مسئول نیستیم، نه عقلا و نه شرعاً، و فایده‌ای هم بر این شناخت مترتّب نیست.

۲.۲ - دیدگاه علامه طباطبایی

همان‌گونه که گذشت، این محقق گران‌قدر (محمّدجواد مغنیه) پرداختن به تحقیق درباره موضوعاتی همچون تاریخ بنای کعبه را چندان مفید نمی‌داند. چه بسا آشفتگی روایات و نقل‌های تاریخی سبب چنین نظری شده است. اما به نظر می‌رسد این نوع نگاه به موضوعات تاریخی چندان هم پذیرفته نباشد. چراکه اولاً فقدان منابع کافی و وافی، و ضد و نقیض بودن روایات، نباید به راحتی مانع تحقیق و بررسی شود و ثانیاً، برخی از روایات محفوف به قرینه‌اند و می‌توان با عرضه آنها بر قرآن به آنها استناد نمود. علّامه طباطبائی دراین‌باره می‌نویسد:
پذیرفتن آن معنای مشترکی که همه (روایات) بر آن دلالت دارند، عیبی ندارد و معلوم است که تعارض در متن روایات، ضرری به آن معنای مشترک و جامع نمی‌زند. پس روایاتی که در مثل مسئله مورد بحث از معصومین (علیهم‌السّلام) نقل می‌شود و در آنها تعارض هست، صرف این تعارض باعث نمی‌شود که ما آنها را طرح کرده و از اعتبار ساقط نماییم، مگر آنکه همان جهتِ جامع نیز مخالف با کتاب خدا و سنّت قطعی باشد و نشانه‌هایی از دروغ و جهل داشته باشد.

۲.۳ - پژوهش‌های باستان‌شناسان

باستان‌شناسان نیز سعی می‌کنند تا از ریزترین و کمترین کشفیات و منابع اطلاعاتی استفاده کرده و نظریات تاریخی خود را تقویت کنند. اگرچه این امکان وجود ندارد تا از علم باستان‌شناسی برای دستیابی به موضوعات پنهان این بنای مرموز بهره برد، اما این نباید به رها کردن موضوع بینجامد.

۲.۴ - دیدگاه صحیح‌تر

به نظر می‌رسد برای کشف حقایق تاریخی مربوط به بنای کعبه، می‌توان با کنار هم گذاردن مستندات قرآنی، روایات معصومان (علیهم‌السّلام) به نتیجه قابل‌توجهی دست یافت. عالمان و مفسّران بزرگ به این موضوع توجه خاصی داشته و بدان پرداخته و سعی داشته‌اند تا با استفاده از آیات و روایات، نظریاتی نیز ارائه کنند. توجه به نظریاتی که درباره کعبه ارائه شده، جالب توجه است.
ما می‌توانیم با تکیه بر تاریخ مبتنی بر دین، داستان‌های قرآنی و شواهد خارجی به عقب بازگشته و تاریخ مستندی ارائه نماییم؛ تاریخی ترکیب شده از آیات قرآن، روایات، مستندات عقلی و شواهد خارجی که دستکم به لحاظ درونی اقناع‌کننده باشد. ساختمان برجای مانده کعبه و وضعیت جغرافیایی مکّه که در تاریخ کهن و سفرنامه‌های قدیم آورده شده می‌تواند شاهد خوبی برای ما باشد. قرآن، که داستان کعبه در زمان حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) را بیان می‌کند و روایاتی که داستان کعبه را از زمان حضرت آدم (علیهالسّلام) و پیش از آن بیان می‌نمایند، هر دو با شواهد خارجی موافق و مطابقند، («... در این روایات، آغاز مراسم حج همزمان آدم دانسته شده و حتی نامگذاری برخی از نواحی مکّه و نیز مشاعر، در مورد آدم و همسرش حوّا توجیه شده است...») حتی با شواهد خارجی کنونی که تغییرات بسیاری یافته‌اند. علاوه بر این، در صورت اثبات بنای کعبه در زمان حضرت آدم (علیهالسّلام)، می‌توان به جایگاه کعبه در ادیان گذشته و نحوه عبادت‌های ایشان پی برد. مهم‌تر از همه، عینی و ملموس‌تر کردن تاریخ حضرت آدم (علیهالسّلام) و انسان‌های پس از وی با تکیه بر یک بنای به جای مانده از حضرت آدم (علیهالسّلام) است.
فایده دیگر این تحقیقات مستندتر کردن پیشینه حجرالاسود است. برخی از روایات حجرالاسود را سنگی می‌دانند که حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) از کوه «ابوقبیس» آورد و در دیوار کعبه جای داد. اما این را که این سنگ چه امتیازی داشته که باید از دیگر سنگ‌ها متمایز باشد مشخص نمی‌کنند. بدین روی، این شبهه پیش می‌آید که چگونه است که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یک سنگ معمولی را که از «ابوقبیس» آورده شده است، می‌بوسد و احترام می‌کند؟ مگر اینکه سیر تاریخی آن را، که دسته دیگری از روایات بدان دلالت دارند، بپذیریم؛ آن دسته از روایاتی که می‌فرمایند: حجرالاسود مامور شده تا میثاق و عهد مؤمنان و موحّدانی که هنگام طواف خانه خدا، به توحید شهادت می‌دهند را ثبت نماید و روز قیامت در پیشگاه الهی شهادت دهد.
در مجموع، پرداختن به موضوعات تاریخی، بخصوص تاریخ ادیان و بالاخص تاریخ اسلام، امری روا و پسندیده است و باید با تحقیق و بررسی، نقاط تاریک و مبهم را روشن نمود.


بجاست پیش از ورود به بحث، ببینیم آیا به لحاظ تاریخی می‌توان آمدن حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) به مکّه را اثبات کرد یا خیر؟ پر واضح است که بیشتر اطلاعات ما مسلمانان درباره گذشته‌های بسیار دور، از طریق آیات و روایات است؛ اطلاعاتی از قبیل: خلقت حضرت آدم (علیهالسّلامطوفان حضرت نوح (علیهالسّلامحج حضرت ابراهیم (علیهالسّلامعصای حضرت موسی (علیهالسّلام) و عروج حضرت عیسی (علیهالسّلام). این در حالی است که بعثت نبی مکرّم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و حوادث مربوط به آن علاوه بر آیات و روایات، از طریق کتب تاریخی نیز قابل اثبات است و یک مورّخ بی‌دین نیز می‌تواند با مراجعه به آنها، تاریخ پانزده قرن پیش سرزمین حجاز را بازیابد و بدان نیز استناد کند؛ چراکه پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حکومت فراگیری تشکیل دادند که بازتاب آن در کتب تاریخی به عنوان یک قضیه مهم ثبت شده است. اما مقوله‌های تاریخی که از طریق آیات قرآن و یا روایات اهل‌بیت به دست ما می‌رسند، برای کسی که به قرآن و ائمّه اطهار (علیهم‌السّلام) اعتقادی ندارد قابل اعتماد نیست. تنها آن دسته از آیات تاریخی قرآن را، که مربوط به زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هستند می‌پذیرد؛ مثلاً، اینکه قرآن می‌فرماید: در عصر جاهلی، دختران زنده به گور می‌شدند. اما اگر قرآن از حضرت آدم و حضرت یوسف (علیهما‌السّلام) و فرعون می‌گوید، کافر می‌پرسد: محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از کجا می‌دانست که پیش از او چه خبر بوده است؟
اما برای معتقدان به ادیان الهی و کتب آسمانی، این کتاب‌های مقدّس منابع خوبی برای دستیابی به حداقل‌هایی از تاریخ انبیا (علیهم‌السّلام) هستند. هم قرآن کریم و هم تورات، گوشه‌هایی از زندگی حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) را نقل کرده‌اند. از آیات قرآن کریم به دست می‌آید که حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) پیش از تجدید بنای کعبه، همراه همسرش هاجر و فرزند خردسالش اسماعیل (علیهالسّلام) به مکّه آمدند و حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) ایشان را در صحرایی بی‌آب و علف گذاشت و به بیت‌المقدّس بازگشت. او چند مرتبه‌ای به مکّه آمد تا اینکه در یکی از این سفرها مامور بنای خانه کعبه شد و پسرش اسماعیل (علیهالسّلام) او را در این امر یاری داد.

۳.۱ - مطالب تورات

اما در تورات به این مطلب تصریح نشده است. تورات بر این باور است که‌ هاجر و اسماعیل (علیهالسّلام)، از خانه حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) اخراج شدند. در سِفر «پیدایش» می‌خوانیم:
آنگاه ساره به ابراهیم گفت: این کنیز (هاجر) را با پسرش بیرون کن؛ زیرا که پسر کنیز با پسر من اسحاق، وارث نخواهد بود. اما این امر در نظر ابراهیم درباره پسرش بسیار سخت آمد. خدا به ابراهیم گفت: درباره پسر خود و کنیزت به نظرت سخت نیاید، بلکه هر آنچه ساره به تو گفته است سخن او را بشنو؛ زیرا که ذرّیه تو از اسحاق خوانده خواهد شد، و از پسر کنیز نیز امّتی به وجود آورم؛ زیرا که از نسل توست. بامدادان ابراهیم برخاسته، نان و مشکی از آب گرفته، به هاجر داد و آنها را بر روی دوش وی نهاد و او را با پسر روانه کرد. پس (هاجر) برفت و در بیابان «بئر شیع» می‌گشت و چون آب مشک تمام شد، پسر را زیر بوته گذاشت...
[۹] تورات، سفر پیدایش، ۲۱: ۱۰ـ۱۶.

همان‌گونه که در متن تورات گذشت، تصریحی به آمدن حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) به مکّه نشده و همین امر سبب شده است تا یهود معتقد باشد حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) به مکّه نیامده است. همچنین یهود برای حضرت اسماعیل (علیهالسّلام)، که فرزند کنیز (هاجر) بود، قدر و منزلتی قائل نیست و ماجرای قربانی شدن را به حضرت اسحاق (علیهالسّلام)، فرزند دیگر حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) نسبت می‌دهند:
مدتی گذشت و خدا خواست ابراهیم را امتحان کند... فرمود: یگانه پسرت ـ یعنی اسحاق ـ را، که بسیار دوستش داری برداشته و... به عنوان هدیه سوختنی قربانی کن.
[۱۰] تورات، سفر پیدایش، ۲۲: ۱ـ۲.

البته صرف‌نظر از اینکه تورات تحریف‌شده و مطالبش قابل تامّل است، این انکار یهود نیز نابجاست؛ چراکه تورات و قرآن در این مسئله، که ‌هاجر و اسماعیل از خانه ساره بیرون آمدند، مشترکند. قرآن صراحت دارد که به مکّه آمدند، اما تورات ادامه آن را نگفته است.

۳.۲ - سخن محمّدجواد بلاغی

علّامه محمّدجواد بلاغی، در کتاب الهدی الی دین المصطفی که ردّیه‌ای است بر یک نویسنده مسیحی، به این مطلب اشاره دارد؛ آنجا که می‌نویسد: به هیچ وجه، ابراهیم به طرف مکّه و بلاد عرب نیامده است. استاد بلاغی در جواب می‌نویسد: تورات هرگز سفر ابراهیم به مکّه را انکار نکرده است، نهایت این است که اشاره‌ای به این سفر نکرده و این در تورات معمول است؛ چراکه به زندگی ابراهیم و رشد و پرورش او در بابل هم اشاره‌ای نکرده است.
[۱۱] بلاغی، محمّدجواد، الهدی الی دین المصطفی، ج۲، ص۹۰-۹۱، عراق، ۱۳۳۱.
آقای بلاغی علت این انکار یهود را خودبینی آن‌ها می‌داند و می‌نویسد: و انّ هذه التورات انّما هی کآبائها بنی اسرائیل اذ حرصوا علی ان لا یجعلوا نصیبا لغیرهم فی توحید الله و عبادته و شریعته و نبوّته.
[۱۲] بلاغی، محمّدجواد، الهدی الی دین المصطفی، ج۲، ص۹۰-۹۱، عراق، ۱۳۳۱.

در ادامه، در تورات می‌خوانیم: ابراهیم همه دارایی خود را به اسحاق بخشید، اما به سایر پسرانش که از کنیزانش به دنیا آمده بودند، هدایایی داد، ایشان را در زمان حیات خویش در نزد پسر خود اسحاق، به دیار مشرق فرستاد.
[۱۳] تورات، سفر پیدایش، ۲۵: ۵ـ۷.

عبارت‌هایی همانند «یگانه پسرت اسحاق»، «که بسیار دوستش داری»، «سایر پسرانش که از کنیزانش بودند» و امثال اینها، حاکی از موضع‌گیری ناپسندِ یهود در مقابل حضرت اسماعیل (علیهالسّلام) و احفاد اوست و صرفاً سعی شده شان‌ هاجر و حضرت اسماعیل (علیهالسّلام) را پایین آورد و در مقابل، حضرت اسحاق (علیهالسّلام) و به تبع آن، بنی‌اسرائیل را بزرگ و گرامی جلوه دهد. در نهایت، چیزی که می‌توان گفت این است که تورات به صراحت این سفر را ذکر نکرده و این به معنای انکار نیست. عده‌ای با اهداف سرکوبی اسلام و بی‌ریشه و اساس دانستن پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، آن را انکار می‌کنند. علت آن هم، چنانکه از کتاب مرحوم علّامه بلاغی نقل شد، غرور و خودبینی یهودیان است؛ چراکه از نسل حضرت اسماعیل (علیهالسّلام)، پیامبر خاتم، حضرت محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، متولّد گردید و با آمدن دین اسلام، آیین یهود منسوخ و به تاریخ سپرده شد.


با توجه به اینکه محور این بحث تحقیقی آیات قرآن کریم است، بدین روی، ابتدا آیات قرآن کریم و نظر تنی چند از مفسّران بزرگ نقل می‌شوند و در موارد نیاز، به روایات و نظر مورّخان مراجعه خواهد شد. قرآن کریم در چهار آیه، از کعبه و تاریخ آن سخن به میان آورده است. البته مراد آیاتی هستند که به نوعی، از داستان بنای کعبه حکایت می‌کنند، نه هر آیه‌ای که از کعبه سخن گفته باشد. این چهار آیه عبارتند از:
۱. «وَ اِذْ یَرْفَعُ اِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَاِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا اِنَّکَ اَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»
۲. «اِنَّ اَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَ هُدی لِلْعَالَمِینَ»
۳. «رَّبَّنَا اِنِّی اَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَاد غَیْرِ ذِی زَرْع عِندَ بَیْتِکَ الُْمحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ الصَّلاَةَ فَاجْعَلْ اَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی اِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُم مِنَ الَّثمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ»
۴. «وَاِذْ بَوَّاْنَا لِاِبْرَاهِیمَ مَکَانَ الْبَیْتِ اَن لَّا تُشْرِکْ بِی شَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْقَائِمِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ»
در این آیات کلماتی وجود دارند که مفسّران، مصداق‌های متفاوتی برای آنها بیان کرده‌اند. مصداق‌های هر دو طرف ذکر می‌شوند تا خواننده محترم با اِشراف بیشتری وارد بحث شود:
l (یَرفَع الْقَواعِد) (بالا آوردن پایه‌ها): آیا مراد بالا آوردن پایه‌های خانه است که قبلاً وجود داشتند؟ یا هم پایه‌گذاری از ابتدا موردنظر است و هم بالا آوردن آن‌ها؟
l (اَوَّلَ بَیْت) (اولین خانه): آیا مراد اولین خانه‌ای است که بر روی زمین ساخته شده و پیش از آن هیچ خانه‌ای وجود نداشته است؟ یا منظور اولین خانه مبارک ـ یعنی اولین عبادتگاه ـ است. وانگهی، اگر اولین عبادتگاه است، آیا حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) آن را بنا کرده یا پیش از آن وجود داشته است؟
l (رَّبَّنَا اِنِّی اَسْکَنتُ): (خدایا! من سکنا می‌دهم): آیا زمان صدور این دعا از زبان مبارک حضرت ابراهیم (علیهالسّلام)، پس از آن بود که وی کعبه را بنا کرد؛ یعنی زمانی که آن منطقه به یک آبادی تبدیل شد و هاجر و حضرت اسماعیل (علیهالسّلام) را در آنجا باقی گذاشت و به بیت‌المقدّس رفت؟ یا اینکه پیش از تجدید بنای کعبه ـ یعنی نخستین مرتبه‌ای که زن و فرزندش را در آن وادی خشک و بی‌آب و علف رها کرد و به بیت‌المقدّس رفت ـ به خاطر نگرانی از احوال ایشان، چنین دعایی کرد؟
l (اَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ) (دل‌های گروهی از مردم): آیا منظور از کلمه «ناس»، قبیله جُرهم («جُرهم» قبیله‌ای بود که در عرفات اطراق کرده بود. هنگامی که به خاطر آن عمل معروف حضرت اسماعیل (علیهالسّلام)، آب از زمین جاری شد، پرندگان به سوی آب آمدند و قبیله جرهم نیز با این نشانه فهمیدند که در آن نزدیکی آب هست. وقتی به آنجا رفتند هاجر و اسماعیل را تنها یافتند. از آنها اجازه خواستند تا در کنار ایشان اطراق کنند.‌ هاجر نیز پذیرفت و آنها با هم آنجا ماندند.)
[۱۸] یوسفی غروی، محمّدهادی، تاریخ تحقیقی اسلام، ج۱ ص۷۷، ترجمه حسینعلی عربی، قم، موسسه امام خمینی (قدس سره)، ۱۳۸۲.
و مانند اینهاست که هاجر و حضرت اسماعیل (علیهالسّلام) را تنها دیدند و به سراغ آنها آمدند و با آنها زندگی کردند؟ یا مطلق مسلمانان و حج‌گزاران هستند که به طرف خانه خدا می‌روند و آن را گرامی می‌دارند؟
l (بوَّاْنا): (مهیّا کردیم): منظور از اینکه خدا می‌فرماید «مهیّا کردیم» چیست؟ آیا جای قبلی خانه را به او نشان داد و به او گفت: همان‌جا که قبلاً خانه بوده، از نو خانه‌ای بساز؛ یعنی جای خانه قبلی را به ابراهیم نشان داد؟ یا اینکه همانند یک نقشه، جای بنای کعبه را برای او انتخاب کرد، درحالی‌که قبلاً در آنجا خانه‌ای نبود؟

۴.۱ - نگاهی اجمالی به آرای مفسّران

آراء مفسّران قرآن کریم درباره این دسته آیات، به سه دسته تقسیم می‌شوند: عده‌ای با توجه به آیات مربوط به بنای کعبه به دست حضرت ابراهیم (علیهالسّلام)، روایات موافق با آن را نقل می‌کنند و حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) را بانی کعبه معرفی می‌کنند. عده‌ای با توجه به آیاتی همچون (اَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنَّاسِ) روایات موافق با آن را ذکر کرده، تاریخ آن را به زمان حضرت آدم (علیهالسّلام) مرتبط می‌دانند. برخی هم آیات را ترجمه کرده و نظر خاصی را ذکر نمی‌کنند، بلکه کاملاً بیطرفند. از میان تفاسیر متقدّم، می‌توان به تفسیر تبیان اشاره کرد که روایات دو طرف را ذکر می‌کند، اما به صراحت، ترجیحی برای آن‌ها قائل نمی‌شود. برای نمونه، می‌نویسد:
و هل کانت للبیت قواعد قبل ابراهیم؟ فیه خلاف.
از میان تفاسیری که حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) را بنیان‌گذار کعبه معرفی کرده و آیات را طبق این نظریه تفسیر نموده‌اند، می‌توان به تفسیر المیزان اشاره کرد که در ذیل آیه ۹۶ آل‌عمران می‌نویسد:
بحث تاریخی این معنا، متواتر و قطعی است که بانی کعبه ابراهیم خلیل بوده است.
در مقابل این قول، با استفاده از تفاسیر شیعه، همچون تفسیر علی بن ابراهیم قمی، مجمع‌البیان، منهج‌الصادقین، تفسیر نمونه و تسنیم، و از میان تفاسیر اهل‌سنّت نیز تفسیر طبری، تفسیر ابوحاتم رازی از قرن چهارم و تفسیر کبیر فخر رازی از قرن ششم، می‌توان تاریخ بنای کعبه را به زمان پیش از حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) و حتی حضرت آدم (علیهالسّلام) بازگرداند. با تحقیقی اجمالی، به نظر می‌رسد بیشتر تفاسیر قول دوم را اختیار کرده‌اند.
آیاتی که به نوعی، از داستان بنای کعبه حکایت می‌کنند چهار آیه هستند که در ادامه به بررسی آنها می‌پردازیم.

۴.۲ - آیه ۱۲۷ سوره بقره

آیه اول: (وَ اِذْ یَرْفَعُ اِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَاِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا اِنَّکَ اَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ)؛ هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های بیت را بالا می‌بردند (می‌گفتند) پروردگارا، از ما بپذیر که تویی شنوا و دانا.

۴.۲.۱ - تفسیر المیزان

قرآن کریم در سوره بقره از آیه ۱۲۵ وارد داستان حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) می‌شود، به وقایع مهم زندگی ایشان اشاره می‌نماید و از همه مهم‌تر، داستان بنای کعبه به دست توانای وی و فرزندش حضرت اسماعیل (علیهالسّلام) را بیان می‌کند. کلمه‌ای که در این آیه بحث برانگیز شده، کلمه «یرفع» است. تفاسیری همچون المیزان، بر این اعتقادند که «یرفع» نه به معنای بالا آوردن پایه‌های قبلی خانه، بلکه به معنای بالا آوردن تمام خانه از اساس است. در تفسیر المیزان آمده است:
«قواعد» جمع «قاعده» است که به معنای آن قسمت از بناست که روی زمین می‌نشیند و بقیه بنا روی آن قرار می‌گیرد، و استفاده کردن «قاعده» از روی مجاز است؛ کانه آنچه بر روی قاعده قرار می‌گیرد از خود قاعده شمرده شده و بلند کردن بنا، که مربوط به همه بنا هست، به خصوصِ قاعده نسبت داده شده، و اینکه فرموده «از بیت»، اشاره به همین معنای مجازی است.
همان‌گونه که گذشت، تفسیر المیزان بر این عقیده است که «یرفع» مربوط به تمام بیت است، اما در آیه، فقط به «قاعده» نسبت داده شده و بنابراین، بیتی وجود نداشته و حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) آن را از ابتدا بنیان نهاده و دیوارهایش را پس از بنیان نهادن، بلند نموده است.
اما در مقابل این نظر، تفاسیر زیادی کلمه «یرفع» را نه به تمام بنا، بلکه به تعمیراتی که حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) بعدها انجام داد مربوط می‌دانند؛ یعنی زمانی که حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) پایه‌های کعبه را ـ که خراب و ویران شده بود ـ بالا برد. در اینجا، به تعدادی از تفاسیر مهم اشاره می‌شود:

۴.۲.۲ - تفسیر تسنیم

آیةاللّه جوادی آملی در تفسیر تسنیم، در ذیل این آیه می‌نویسد: «یرفع» به معنای بلند کردن هر چیزی است، خواه مادی باشد، خواه معنوی؛ رفع اجسام (وَرَفَعْنَا فَوْقَکُمُ الطُّورَ)، رفع ذکر (بلندآوازه کردن) (وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ)، رفعِ بنا (بر طول ساختمان افزودن) (وَاِذْ یَرْفَعُ اِبْرَاهِیمُ...) ایشان اضافه می‌کنند که در این آیه، مقصود از «رفع قواعد»، بالا بردن پایه‌های کعبه و تجدید بنای خانه خداست: منظور از (الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ)، پایه‌ها و ارکان کعبه است که به دست حضرت آدم (علیهالسّلام) بنا شده.
[۲۴] جوادی‌آملی، عبداللّه، تفسیر تسنیم، ج۷، ص۲۷-۲۹ و ص۴۰، قم، اسرا، ۱۳۸۴.

آیةاللّه جوادی آملی همچنین در ذیل همین آیه، بحث روایی را مطرح می‌کنند که عنوان آن «پیشینه کعبه» نامگذاری شده است و آیات ناظر به نظر مزبور را نقل می‌کنند. ایشان در ابتدای بحث تفسیر آیه ۱۲۷ بقره می‌نویسند: سابقه کعبه به دوران پیش از نبوّت ابراهیم خلیل بازمی‌گردد و بر همین اساس، آن حضرت نخستین بنیان‌گذار کعبه نیست، بلکه خدای سبحان مکان پیشین کعبه و نیز نقشه بازسازی آن را به او نمایاند تا وی آن را مجدداً بنا کند.
[۲۵] جوادی‌آملی، عبداللّه، تفسیر تسنیم، ج۷، ص۲۷-۲۹ و ص۴۰، قم، اسرا، ۱۳۸۴.


۴.۲.۳ - تفاسیر مجمع‌البیان و نمونه

تفسیر مجمع‌البیان در ذیل این آیه می‌نویسد: ثمّ بیّن ـ سبحانه ـ کیف بنی ابراهیم البیت، فقال: (وَ اذْ یَرْفَعُ) و تقدیره: و اذکر (اذ یرفع اِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ)؛ ای: اصول البیت التی کانت قبل ذلک...
تفسیر نمونه نیز حضرت آدم (علیهالسّلام) را بانی کعبه می‌داند و می‌نویسد: نخستین خانه‌ای که برای پرستش خداوند ساخته شد در سرزمین مکّه بود، و مسلّم است که پرستش خداوند و ساختن مرکز عبادت از زمان ابراهیم (علیهالسّلام) آغاز نگردیده، بلکه از زمان آدم (علیهالسّلام) وجود داشته است. اصولاً تعبیر (اذ یرفع اِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ) در آیه مورد بحث، خالی از اشاره نیست که شالوده‌های خانه کعبه وجود داشته است و ابراهیم و اسماعیل تنها کاری که کرده‌اند این بود که پایه‌های این خانه مقدّس را بالا برده‌اند.

۴.۲.۴ - تفاسیر کبیر و طبری

فخر رازی در ذیل این آیه می‌نویسد: الاکثرون من اهل الاخبار علی انّ هذا البیت کان موجوداً قبل ابراهیم...البته ایشان تحلیل جالبی دارند که در ذیل آیه بعد بدان اشاره خواهد شد.
در تفسیر محمّد بن جریر طبری، داستان کعبه این‌چنین آمده است: و ابراهیم اسماعیل را گفت که خدای تعالی ما را فرموده است که به مکّه روید و آن جایگاه، که بیت‌المعمور بود، یکی خانه بنا کنید. اسماعیل گفت که سمعاً و طاعةً. گفت: یا پدر سپاس دارم. و هم آن ساعت برخاست و در خدمت پدر ایستاد، و هر دو بیامدند تا به مکّه، و آن جایگاه که بیت‌المعمور بوده بود طلب می‌کردند که حق تعالی آن جایگاه فرموده بود که خانه بنا کنند.
[۲۹] محمّدبن جریر طبری، تفسیر طبری، ج۱، ص۱۰۵، ترجمه گروهی از دانشمندان، چ دوم، تهران، توس، ۱۳۵۶.


۴.۳ - آیه ۹۶ سوره آل‌عمران

«اِنَّ اَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَ هُدی لِلْعَالَمِینَ؛ همانا اولین خانه‌ای که برای خلق قرار داده شد در مکّه قرار دارد و مبارک و مایه هدایت جهانیان باشد.»
به نظر می‌رسد تمام داستان‌ها و حتی روایات و نقل‌قول‌ها و گمانه‌زنی‌ها درباره تاریخ بنای کعبه در جهت این آیه شریفه از قرآن کریم بوده است. صراحتی که این آیه در تعیین قدمت کعبه دارد، همه را کنجکاو کرده است تا درباره آن بیشتر بدانند. چه بسیار روایاتی که حاکی از کنجکاوی اصحاب و سؤال ایشان از معصومان (علیهم‌السّلام) برای دانستن تاریخ کعبه هستند. اختلاف در این آیه از این قرار است که برخی معتقدند: منظور از «اول بیت» اولین عبادتگاه است، نه اولین خانه، ولی برخی معتقدند که منظور، اولین خانه است و بر فرض که منظور اولین عبادتگاه باشد، این عبادتگاه سابق بر زمان حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) بوده است.

۴.۳.۱ - نظر علامه طباطبایی

تفسیر المیزان درباره این آیه می‌نویسد: کلمه «بیت» معنایش معروف است و مراد از «وضعِ بیت» برای مردم، ساختن و معیّن کردن آن برای عبادت مردم است؛ برای اینکه مردم آن را وسیله‌ای قرار دهند برای پرستش خدای سبحان و از دور و نزدیک به همین منظور به طرف آن روانه شوند و یا به طرف آن عبادت کنند و آثاری دیگر بر آن مترتّب سازند. همه اینها از تعبیر به «بکة»، که به معنای محل ازدحام است، استفاده می‌شود و می‌فهماند که مردم برای طواف، نماز و عبادات و سایر مناسک، پیرامون این خانه ازدحام می‌کنند؛ و اما اینکه اولین خانه‌ای باشد که بر روی زمین برای انتفاع مردم ساخته شده باشد، لفظ آیه بر آن دلالت ندارد و نمی‌رساند که قبل از مکّه هیچ خانه‌ای ساخته نشده بود.

۴.۳.۲ - نظر علامه فضل‌اللّه

در تفسیر من وحی القرآن نیز در ذیل همین آیه، با ذکر روایتی از امام علی (علیهالسّلام) می‌نویسد: و نستوحی من هذا الحدیث انّ الانبیاء السابقین مثل نوح لم یبنوا بیوتاً للعبادة.
[۳۲] فضل‌اللّه، سیدمحمّدحسین، تفسیر من وحی القرآن، ج۶، ص۱۶۱، چ دوم، بیروت، دارالملاک، ۱۴۱۹.

این تفسیر معتقد است که با توجه به روایت امام علی (علیهالسّلام) و این آیه به دست می‌آید که انبیای سابق بر ابراهیم (علیهالسّلام) خانه‌ای برای عبادت و طواف نداشتند. استدلال ایشان چنین است: و لذا لم یشر القرآن فی آیاته الی ذلک.
[۳۳] فضل‌اللّه، سیدمحمّدحسین، تفسیر من وحی القرآن، ج۶، ص۱۶۱، چ دوم، بیروت، دارالملاک، ۱۴۱۹.
یعنی: چون خانه‌ای وجود نداشته، قرآن از آن نامی نبرده است.
ایشان در ادامه می‌نویسد: و ربما کان المراد بانّه اوّل بیت للعبادة، المعنی الشمولی الذی اراده اللّه للناس جمیعاً.
[۳۴] فضل‌اللّه، سیدمحمّدحسین، تفسیر من وحی القرآن، ج۶، ص۱۶۱، چ دوم، بیروت، دارالملاک، ۱۴۱۹.

یعنی: شاید منظور از «اول بیت» اولین خانه‌ای است که برای تمام مردم، و نه فقط برای عده‌ای خاص یا یک پیامبر خاص باشد. به نظر ایشان، پیامبران سابق تا زمان حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) خانه‌ای خصوصی و محلی برای عبادت خدا داشتند و حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) مامور شد تا خانه‌ای جهانی برای خدا بسازد و همه گرد آن جمع شوند.

۴.۳.۳ - نظر آیت‌الله مکارم

در جواب تفاسیر اخیر، نکات ذیل قابل تذکرند: تفسیر نمونه در ذیل این آیه، می‌نویسد: این نخستین خانه‌ای بوده است که برای مردم ساخته شده است. روشن است که منظور خانه عبادت و پرستش است و بنابراین، هیچ مانعی ندارد که قبل از آن خانه‌های مسکونی دیگری در روی زمین وجود داشته است. این تعبیر پاسخ روشنی است به آنها (نویسنده تفسیر المنار) (رشید رضا در تفسیر المنار، روایات را متناقض و متعارض و فاسدالسند می‌داند و از این‌رو، اقوالی که بنای کعبه را به آدم (علیهالسّلام) نسبت می‌دهند، نمی‌پذیرد.) که می‌گویند: خانه کعبه نخستین بار به دست ابراهیم ساخته شد و ساخته شدن آن به دست آدم را در ردیف افسانه قلمداد می‌کنند، درحالی‌که به طور مسلّم، قبل از ابراهیم معبد و پرستشگاه در جهان وجود داشته است و انبیای پیشین همچون نوح از آن استفاده می‌کردند و بنابراین، چگونه ممکن است خانه کعبه، که نخستین معبد در جهان است، به دست ابراهیم ساخته شده باشد؟
در تایید قول تفسیر نمونه، چند نکته قابل ذکر است:

۴.۳.۳.۱ - اولین خانه بودن کعبه

اینکه آیه واضح و آشکار بیان می‌کند که اولین خانه‌ای که برای مردم قرار داده شد، خانه کعبه است؛ چراکه روایاتی وجود دارند که کلمه (اَوَّلَ بَیْت) را به معنای اولین خانه گرفته‌اند.

۴.۳.۳.۲ - بررسی شان نزول

باید در شان نزول آیه دقت کرد. شان نزول از این قرار است: یهودیان هنگام تغییر قبله، در مدینه به پیامبر اعتراض کردند
[۳۸] قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج۳ ص۱۳۱، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن، ۱۳۸۳.
و سابقه بیت‌المقدّس را به رخ پیامبر کشیدند. خداوند هم به حمایت از پیامبر، این آیه را نازل نمود تا یهودیان تصور نکنند سابقه بیت‌المقدّس بیشتر و مقام و منزلت آن برتر است، بلکه بیت‌اللّه‌الحرام به عنوان اولین خانه برای مردم قرار داده شده است. اگر در شان نزول این آیه دقت شود ـ همچنان که تفسیر نمونه نیز چنین نظری دارد این موضوع کاملاً روشن می‌گردد که موضع‌گیری آیه صرفاً برای بیان موضوع سابقه و قدمت کعبه است؛ چراکه دعوا و موضع‌گیری یهود نیز بر همین قدمت و سبقت بود.

۴.۳.۳.۳ - عبادتگاه بودن کعبه

گروهی می‌خواهند اثبات کنند منظور از (اَوَّلَ بَیْت) اولین عبادتگاه است، نه خانه معمولی، و به روایت امام علی (علیهالسّلام) ـ که در بحث روایی بیان خواهد شد ـ نیز استناد می‌کنند. همان‌گونه که گذشت، تفسیر من وحی القرآن نیز همین قول را اختیار کرده و با استفاده از کلمه (لِلنَّاسِ) نتیجه گرفته که کعبه اولین عبادتگاه جهانی است.
[۴۰] مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۳، ص۵۵۰.
اما نکته اینجاست که این، دلیلی بر آن نیست که حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) آن را ساخته است. به عبارت دیگر، گرچه کعبه اولین خانه برای عبادت و طواف بوده، اما پیش از حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) ساخته شده است.

۴.۳.۳.۴ - تمسک به ظاهر آیه

در نقل‌های تاریخی می‌بینیم که معصومان (علیهم‌السّلام) از ظاهر این آیه استفاده کرده‌اند. برای نمونه، می‌توان به این نقل اشاره کرد: منصور دوانیقی قصد داشت خانه‌های اطراف کعبه را خراب کند و فضای اطراف بیت‌اللّه را گسترش دهد، اما مردمی که در آن نزدیکی خانه داشتند، از این کار ممانعت کردند و اجازه ندادند خانه‌هایشان خراب شود. دعوا را به نزد امام صادق (علیهالسّلام) بردند، امام در جواب منصور فرمود: نگران نباش، آیه قرآن به نفع شماست. منصور پرسید: کدام آیه؟ امام فرمود: (اِنَّ اَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً) چون به دلالت ظاهر قرآن، خانه خدا سابق بر همه خانه‌هاست، اولویت با خانه خداست و بقیه خانه‌ها بعدتر ساخته شده‌اند و می‌توانید آنها را خراب کنید، و مردم نیز پذیرفتند. باید دقت شود که امام از این آیه چه استفاده‌ای کرد. اگر منظور امام اولین عبادتگاه بود، این قابل خدشه بود و ممکن بود کسی بگوید: پیش از آن، اینجا خانه‌های اجداد ما بوده است. روشن است که استدلال امام به گونه‌ای سبقت خانه خدا را به عقب بازمی‌گرداند که هیچ‌کس را یارای مقابله نیست.

۴.۳.۳.۵ - بررسی نظر فخر رازی

فخر رازی در تفسیر کبیر، ذیل این آیه بحث تحلیلی مفصّلی را بیان می‌کند و می‌نویسد: واعلم انّ الکعبه کانت موجودة من زمان آدم و هذا هو الاصوب و یدلّ علیه وجوه: الاوّل تکلیف الصلاة...
خلاصه استدلال ایشان چنین است؛ ایشان می‌نویسد:
اولاً، به مقتضای آیه ۵۸ سوره مریم، نماز در تمام ادیان امری لازم بوده و نیاز اصلی نماز، قبله است. حال اگر قبله حضرت آدم (علیهالسّلام) با حضرت نوح و شیث و ادریس (علیهم‌السّلام) متفاوت باشد، قول خداوند که فرموده است: (وُضِعَ لِلنَّاسِ) ـ نعوذ باللّه ـ باطل می‌شود؛ یعنی ایشان از «ناس» استثنا می‌شوند. پس واجب است که گفته شود: قبله انبیای سابق بر ابراهیم (علیهالسّلام) نیز کعبه بوده است.
ثانیاً، مکّه در قرآن، «امّ القری» نامیده شده است و این اقتضا می‌کند که در شرافت و فضل بر دیگر بقاع متبرّکه سابق باشد.
ثالثاً، روایت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است که در روز فتح مکّه فرمود: مکّه در روز خلقت زمین و آسمان، حرام (حرم) شد. و حرمت مکّه ممکن نمی‌شود، مگر پس از وجود کعبه.
رابعاً، آثاری که از قول صحابه و تابعان حکایت شده، دلالت می‌کنند بر اینکه کعبه پیش از حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) وجود داشته است.

۴.۴ - آیه ۳۷ سوره ابراهیم

«رَّبَّنَا اِنِّی اَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَاد غَیْرِ ذِی زَرْع عِندَ بَیْتِکَ الُْمحَرَّمِ...؛ خدایا! من بعضی از فرزندانم را در منطقه‌ای بی‌آب و علف و غیرقابل کشت نزدیک خانه‌ات اسکان دادم....»
در این آیات، قرآن به گوشه‌هایی از داستان حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) اشاره و ورود ایشان به همراه‌ هاجر و حضرت اسماعیل (علیهالسّلام) به حجاز را نقل می‌کند؛ زمانی که حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) به مکّه آمد، و اهل‌بیت خود را در آن سرزمین بی‌آب و علف وانهاد دست به دعا برداشت. محلّ اختلاف در این آیه، آنجاست که حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) چه زمانی دست به دعا برداشت؟ آیا زمانی که هاجر و حضرت اسماعیل (علیهالسّلام) را برای اولین بار گذاشت و رفت؟ یا زمانی که کعبه را بنا کردند و برای آخرین بار، از مکّه رفت.

۴.۴.۱ - نظر صاحب المیزان

نظر المیزان درباره آیه مذکور چنین است: ظرف مکان (عِندَ بَیْتِکَ الُْمحَرَّمِ...) متعلّق به جمله (اَسْکَنتُ) است. این جمله ـ یعنی جمله (رَبَّنَا اِنِّی اَسْکَنتُ... عِندَ بَیْتِکَ الُْمحَرَّمِ) که یک فقره از دعای ابراهیم است ـ خود شاهد بر مطلبی است ـ که ما قبلاً گفتیم ـ که آن جناب این دعا را بعد از ساخته شدن کعبه و آبادانی آن کرده است؛ همچنان که آیه (الْحَمْدُلِلّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَی الْکِبَرِ اِسْمَاعِیلَ وَاِسْحَقَ) نیز شاهد بر این معناست. بنابراین، دیگر جای این اشکال باقی نمی‌ماند که چطور ابراهیم روز ورودش به وادی غیر ذی زرع، آنجا را خانه خدا نامید، با اینکه آن روز خانه کعبه را بنا ننهاده بود، تا چه برسد به اینکه در پاسخش گفته شود که به علم غیب می‌دانست که به زودی مامور ساختن بیت‌اللّه‌الحرام می‌شود؟ و یا گفته شود که وی می‌دانست که در قرون گذشته، در این وادی، خانه خدا بوده و طوایفی از مردم آن را خراب کردند و یا خداوند در واقعه طوفان آن را به آسمان برد. تازه به فرضی که با این جواب‌ها، اشکال مذکور رفع شود، نمی‌دانیم صاحبان این جواب‌ها اشکال در جمله (رَبِّ اجْعَلْ هَـذَا الْبَلَدَ آمِناً) و در جمله (وَهَبَ لِی عَلَی الْکِبَرِ اِسْمَاعِیلَ وَاِسْحَقَ) را چگونه رفع می‌کنند؛ چون ظاهر جمله اوّلی این است که این دعا را وقتی نموده که مکّه به صورت بلد و شهر درآمده بوده است؛ همچنان که ظاهر جمله دومی این است که این دعا را وقتی نموده که هم اسماعیل را داشته و هم اسحاق را.
همان‌گونه که ملاحظه می‌شود، المیزان بر این نظر است که این دعا، پس از بنای کعبه بر زبان حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) جاری شده و اگر پیش از آن بوده باشد، معنا ندارد که آنجا را «کعبه» بنامد و بگوید: (عِندَ بَیْتِکَ الُْمحَرَّمِ.) به نظر می‌رسد عواملی موجب شده‌اند المیزان چنین نظری داشته باشد؛ از جمله اینکه ظاهراً المیزان با نگاه به سیر آیات و دعاهای حضرت ابراهیم (علیهالسّلام)، به این نتیجه رسیده که دعاها به شکلی متحدند و یک جا از حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) صادر شده و از این‌رو، باید دعاها پس از بنای کعبه باشند تا وی بتواند بگوید: (عِندَ بَیْتِکَ الُْمحَرَّمِ) شاهد المیزان آیه (رَبِّ اجْعَلْ هَـذَا الْبَلَدَ آمِناً) است که زمان آن قطعاً پس از بنای کعبه بوده، و درصورتی‌که دعاها با هم باشند (اِنِّی اَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی) نیز پس از بنای کعبه بوده است. روشن است که این استدلال چیزی را به نفع قول المیزان ثابت نمی‌کند، بلکه قول کسانی که دعا را پیش از بنای کعبه می‌دانند، رد می‌کند.
در جواب، باید سعی کنیم زمان صدور دعاها از زبان حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) را به پیش از بنای کعبه بازگردانیم:

۴.۴.۱.۱ - سخن استاد جوادی آملی

دلیل اول دقتی است که استاد جوادی آملی کرده‌اند: سابقه داشتن کعبه را شاید بتوان از نیایش آن حضرت به هنگام اسکان خانواده‌اش در سرزمین مکّه استفاده کرد: (اِنِّی اَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی...) ؛ زیرا در این زمان، حضرت اسماعیل (علیهالسّلام) کودکی خردسال بوده که نمی‌توانسته پدر بزرگوار خویش را در بازسازی کعبه یاری دهد، درحالی‌که در آیه ۱۲۷ بقره، وی (اسماعیل) نیز از بنیان‌گذاران کعبه به شمار آمده است. بنابراین، قبل از حضرت ابراهیم، در آن مکان، هم بیت بوده و هم آن خانه منسوب به خدا بوده و هم محترم بوده.
[۴۸] جوادی‌آملی، عبداللّه، تفسیر تسنیم، ص۳۱.


۴.۴.۱.۲ - ضمایر دعاها

دلیل دوم ضمایری است که در متن دعاهای حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) هستند به ما کمک می‌کنند که دریابیم زمان دعاها متفاوت بوده است. پیش از بنای کعبه، یعنی وقتی‌که حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) به تنهایی عازم بیت‌المقدّس شد، فرمود: (اِنِّی اَسْکَنتُ)؛ یعنی: «من» خانواده‌ام را در این وادی گذارده‌ام و می‌روم. اما زمان فارغ شدن از بنای کعبه، می‌فرماید: (رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا)؛ یعنی: خدایا! از «ما» (من و اسماعیل)، قبول نما.

۴.۴.۱.۳ - سخن علی بن ابراهیم

علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خود، ذیل آیات ۱۲۷ سوره بقره، داستان حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) و بنای کعبه را به تفصیل بیان می‌کند. در روایتی که ایشان نقل می‌کند نیز زمان این قسمت از دعای حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) پیش از بنای کعبه بوده است؛ ایشان می‌نویسد:
فلمّا سرّحهم ابراهیم و وضعهم و اراد الانصراف منهم الی سارة، قالت له‌ هاجر: یا ابراهیم! لم تدعنا فی موضع لیس فیه انیس و لا ماء و لا زرع. فقال ابراهیم: اللّه الذی امرنی ان اضعکم فی هذا المکان حاضر علیکم ثمّ انصرف عنهم، فلمّا بلغ کداء و هو جبل بذی طوی التفت الیهم ابراهیم، فقال: (رَّبَّنَا اِنِّی اَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی... لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ)
زمانی که حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) قصد بازگشت به سوی ساره داشت، حرکت کرد تا به کوهی به نام «ذی‌طوی» رسید. ناگهان متوجه زن و فرزندش شد ـ و از روی نگرانی ـ گفت: خدایا! ایشان را در وادی بی‌آب و علفی نزدیک خانه‌ات نهادم...
[۵۰] یوسفی غروی، محمّدهادی، تاریخ تحقیقی اسلام، ج۱، ص۷۶، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سره)، ۱۳۸۲.


۴.۴.۱.۴ - ظاهر آیه

جمله (رَبِّ اجْعَلْ هَـذَا الْبَلَدَ آمِناً) که المیزان به عنوان تایید مدّعای خود آورده، کاملاً تایید مدّعای ماست. از نوشته‌های علّامه طباطبائی چنین برداشت می‌شود که چون این دعا مربوط به زمان پس از بنای کعبه است، پس جمله (رَّبَّنَا اِنِّی اَسْکَنتُ) هم پس از بنای کعبه بوده است! درحالی‌که این جمله دالّ بر پراکندگی دعاهاست؛ یعنی دعاها در زمان‌های متفاوت بوده‌اند. جالب‌تر آنکه، هم در سوره بقره و هم در سوره ابراهیم جمله (رَبِّ اجْعَلْ هَـذَا الْبَلَدَ آمِناً) پیش از آیات ناظر به بنای بیت آمده است. در سوره بقره آیه ۱۲۷ ناظر به بنای کعبه است و عبارت (رَبِّ اجْعَلْ هَـذَا الْبَلَدَ آمِناً) در آیه ۱۲۶ است و در سوره ابراهیم، آیه ۳۷ ناظر به بنای کعبه است و عبارت (رَبِّ اجْعَلْ هَـذَا الْبَلَدَ آمِناً) در آیه ۳۵ است؛ یعنی حتی ظاهر آیات، ترتیبی را برای دعاهای حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) نشان نمی‌دهد. تفسیر نمونه ذیل این آیه می‌نویسد: ابراهیم دعا کرد: خدایا! من زن و فرزندم را در این وادی خشک رها کردم و وقتی خانه را بنا کرد، دعایش را چنین ادامه می‌دهد که خدایا! دل‌های مردم را به سوی ایشان متمایل گردان. این‌گونه که تفسیر نمونه نوشته است، گویای این مدعاست که دعاهای حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) پراکنده بودند و ضرورتی ندارد که همه دعاها را در یک جا و متصل به هم بدانیم.

۴.۴.۱.۵ - سخن یوسفی غروی

آقای یوسفی غروی در کتاب تاریخ تحقیقی اسلام، قول تفسیر علی بن ابراهیم قمی را اختیار کرده، می‌نویسد: آن زمان که حضرت ابراهیم (علیهالسّلام)‌ هاجر و حضرت اسماعیل (علیهالسّلام) را رها کرد و به راه افتاد تا اینکه به کوهی در منطقه «طوی» رسید و در آنجا متوجه آنها شد، دست به دعا برداشت: «رَّبَّنَا اِنِّی اَسْکَنتُ...؛
[۵۴] یوسفی غروی، محمّدهادی، تاریخ تحقیقی اسلام، ج۱، ص۷۶.
حالت نگرانی برایش به وجود آمد و به همین دلیل دعا کرد.»

۴.۴.۱.۶ - روح حاکم بر دعا

علاوه بر اینها، باید بر روح حاکم بر دعا دقت کرد: حالت درخواست از خداوند همراه با نگرانی برای زن و فرزند. اگر حضرت ابراهیم (علیهالسّلام)، ‌هاجر و حضرت اسماعیل (علیهالسّلام) را در شهر مکّه گذاشت، دیگر این دعا با این کلماتِ (بِوَاد غَیْرِ ذِی زَرْع) و (فَاجْعَلْ اَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ) و (وَ ارْزُقْهُم مِنَ الَّثمَرَاتِ) برای چیست؟ آن زمان که آنها را در بیابان رها کرد این‌چنین دعا نکرد، حال که به سر و سامانی رسیده‌اند و حضرت اسماعیل (علیهالسّلام) بزرگ شده و ازدواج کرده و داخل شهر مکّه قوم و خویشی دارند این‌چنین دست به دعا بردارد؟!

۴.۴.۱.۷ - فراخوانی برای حج

حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) پس از اینکه کعبه را تجدید بنا کرد، مامور شد مردم را به حج فراخواند: (وَ اَذِّن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ) واجب شدن فراخوانی مردم بر حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) و واجب شدن حج و طواف کعبه بر مردم با این دعا، چندان سازگار به نظر نمی‌رسد. اگر این جملات و آیات با این همه تاکید نمی‌بودند و حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) ـ نعوذ باللّه ـ ترس از این داشت که خانه خدا و کعبه‌ای را که ساخته است متروک بماند، توجیهی داشت که دست به دعا بردارد.
در ادامه آیه، به دلیل اینکه المیزان اول آیه را چنان تفسیر کرده است که زمان دعای حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) به پس از بنای کعبه مربوط می‌شود، بدین روی، ادامه آیه را نیز موافق اول آیه تفسیر می‌کند و می‌نویسد:
(اَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی اِلَیْهِمْ) «هوی» به ضم‌ هاء، به معنای «سقوط» است و آیه (تَهْوِی اِلَیْهِمْ) به معنای این است که دل‌های مردم متمایل به سوی ذرّیه او شود، به‌طوری‌که وطن‌های خود را رها نموده، بیایند و پیرامون آن (کعبه) منزل گزینند و یا حداقل به زیارت خانه بیایند و قهراً با ایشان هم انس بگیرند، (وَ ارْزُقْهُم مِنَ الَّثمَرَاتِ) به اینکه میوه‌های هر نقطه از زمین را به وسیله تجارت بدانجا حمل کنند و مردم از آن بهره‌مند شوند (لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ.)
یعنی: مراد از «اَفئدَةً» مسلمانان و حج‌گزاران هستند که به مکّه می‌آیند و کعبه را گرامی می‌دارند. اما به نظر می‌رسد که این کلمه (اَفْئِدَةً) به طایفه «جرهم» و امثال ایشان اشاره دارد (در ذیل آیه قبل گفته شد که تفسیر منهج الصادقین می‌نویسد: ابراهیم دعا کرد و رفت و حق تعالی دعای ابراهیم را مستجاب نمود و طایفه جرهم نزد ایشان آمدند.) که به سوی هاجر و حضرت اسماعیل (علیهالسّلام) رفتند؛ یعنی حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) پیش از تجدید بنای کعبه و هنگام بازگشت به بیت‌المقدّس، می‌فرماید: خدایا! من زن و فرزندم را در این بیابان رها کردم. خدایا! دل‌های مردم را به آنها متمایل کن. ایشان زن و فرزند من هستند و من نگران ایشان. ایشان را به تو می‌سپارم. بنابر نقل کتب تاریخی،
[۵۸] یوسفی غروی، محمّدهادی، تاریخ تحقیقی اسلام، ص۷۷.
طایفه «جرهم» آن‌ها را تنها دیدند و به سراغ ایشان رفتند؛ یعنی دعای حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) این‌گونه مستجاب شد. در چنین شرایطی که ثابت کردیم زمان دعای حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) پیش از بنای کعبه بوده، عبارت (عِندَ بَیْتِکَ الُْمحَرَّمِ) دلیل محکمی بر این مدعاست که کعبه وجود داشته و حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) فرموده است: من زن و فرزندم را... نزدیک خانه‌ات سکنا دادم.
تفسیر منهج‌الصادقین در ذیل این آیه، چنین می‌نویسد:
‌ای پروردگار! ما ایشان را در این مسکن ساکن گردانیدم تا به پای دارند نماز را و پرستش تو بجا آورند، پس بگردان دل‌های بعضی از مردم که به کشش محبت بشتابد به سوی ایشان از غایت شوق و داد. حق تعالی دعای آن حضرت را مستجاب فرمود و بعد از رفتن خلیل و گذاشتن ایشان را در آن وادی، به اندک زمانی چشمه زمزم به رکض جبرئیل یا به اثر قوم اسماعیل پدید آمد؛ چنانکه تفصیل آن در سوره مزبور مسطور شده و قبیله «جرهم» آنجا داعیه اقامت کردند و روز به روز شوق مردم بدان جانب در تزاید است.

۴.۵ - آیه ۲۶ سوره حج

(وَاِذْ بَوَّاْنَا لِاِبْرَاهِیمَ مَکَانَ الْبَیْتِ)؛ آن زمان که ما مکان خانه کعبه را برای ابراهیم آماده ساختیم.
این آیه نیز سبب شده است تا عده‌ای حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) را به عنوان بنیان‌گذار کعبه معرفی کنند. اختلاف در این آیه بر سر کلمه (بَوَّاْنَا) است که آیا بدین معناست که نقشه کعبه و محل بنای کعبه را به حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) دادیم، یا اینکه محلّ قبلی کعبه را که بنا به دلایل طبیعی مفقود شده بود، به ابراهیم نشان دادیم؟ به کمک روایات و آراء تفاسیر می‌توان اثبات کرد که این آیه نیز موافق گروه دوم است. نظر المیزان درباره این آیه چنین است:
«بوّا له مکاناً کذا»، معنایش این است که برای او فلان مکان را مهیّا کرد تا مرجع و بازگشتگاه او باشد و همواره بدان جا برگردد و کلمه «مکان» به معنای محل استقرار هر چیزی است. بنابراین، مکانِ خانه قطعه‌ای است از زمین که خانه کعبه در آن بنا شده.

۴.۵.۱ - نظر تفسیر نمونه

تفسیر نمونه در ذیل این آیه، چنین می‌نویسد:
منظور این است که خداوند مکان کعبه را، که در زمان آدم ساخته شده بود، در طوفان نوح ویران و آثارش محو گشته بود، به ابراهیم نشان داد: طوفانی وزید و خاک‌ها را عقب زد و پایه‌های خانه آشکار گشت و یا قطعه ابری آمد و در آنجا سایه افکند و یا به هر وسیله دیگری خداوند محلّ اصلی خانه را برای ابراهیم معلوم و آماده ساخت و او با یاری فرزندش اسماعیل، آن را تجدید بنا کرد.

۴.۵.۲ - نظر تفسیر مجمع‌البیان

تفسیر مجمع‌البیان نیز همین عقیده را دارد و می‌نویسد: ابراهیم نمی‌دانست کعبه را کجا بسازد، خداوند بادی سخت فرستاد و خاک‌ها از روی پایه‌های اصلی کعبه، که در طوفان نوح ویران شده بود، برداشت و پایه‌ها آشکار گشت.


تا اینجا دیدگاه‌های مفسّران را در ذیل آیات چهارگانه دیدیم. اکنون در تایید دلایل مزبور، روایاتی نیز ذکر می‌شوند. پیش از پرداختن به روایات، ذکر نکته‌ای ضروری است. با آن دسته از روایات که سخن از گذشته‌های بسیار دور نظیر بنای کعبه به میان آورده‌اند باید با احتیاط برخورد کرد. چراکه اولاً بیشتر آنها به ضعف سند دچارند، ثانیاً با جعلیات و داستان‌سرایی‌ها مخلوط شده‌اند، و از این‌رو، ضروری است با آیات قرآن محک بخورند. اما نباید دست از آنها کشیده و همه را کنار بگذاریم، چراکه در این صورت تاریخی باقی نمی‌ماند.
علّامه طباطبائی در تفسیر المیزان، ذیل آیه ۱۲۷ سوره بقره بحث مفصّلی دراین‌باره ذکر کرده‌اند. ایشان در مقابل افرادی که این روایات را غیرمعتبر می‌دانند، موضع‌گیری کرده‌اند. افرادی هستند که وقتی با این حجم روایات متفاوت، متشتّت و ضد و نقیض روبه‌رو می‌شوند، تمام آنها را شسته، کنار می‌گذارند تا خیالشان راحت باشد. از یک جهت حق دارند؛ چراکه بعضی از مضامین این روایات اصلاً پذیرفتنی نیست؛ روایات جعلی که حاکی از گذشته‌های بسیار دورند و هیچ آگاهی پیرامون آنها وجود ندارد؛ جملاتی نظیر «خانه کعبه قدیم است»، «پایه‌های کعبه که از آسمان آمده بود»، «کعبه در طوفان نوح برای در امان ماندن از سیلاب به آسمان برده شد» و... البته علّامه طباطبائی جواب خوبی می‌دهند و آن اینکه به صرف داشتن تعارض، نباید همه روایات را کنار گذاشت، بلکه تا زمانی که با قرآن و سنّتِ قطعی، مخالفتی نداشته باشند، قابل اعتمادند و می‌توان از روح حاکم بر روایات و معنای مشترک آنها بهره جست.

۵.۱ - دیدگاه المیزان

تفسیر المیزان که ابراهیم (علیهالسّلام) را بانی کعبه می‌داند ـ و تفصیل آن گذشت ـ برای تایید قول خود، به روایتی از امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) استناد می‌کند و می‌نویسد:
در الدرالمنثور است که ابن‌منذر و ابن‌ابی‌حاتم از طریق شعبی از علی (علیهالسّلام) روایت آورده‌اند که در معنای (اَوَّلَ بَیْت) فرمود: معنایش این نیست که قبل از کعبه هیچ خانه‌ای نبوده، بلکه منظور این است که کعبه اولین خانه برای عبادت خدا بود.
البته گذشت که این روایت اثبات می‌کند که منظور از «بیت» عبادتگاه است، ولی اثبات نمی‌کند که حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) آن را ساخته است.
برای اینکه از طریق روایات، سابق بودن خانه کعبه از حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) را ثابت کنیم، می‌توانیم به سنخهایی از روایات تمسّک جوییم. به عبارت دیگر، ما علاوه بر آیات قرآن، با این حجم از روایات درباره کعبه روبه‌رو هستیم. این روایات، که از بنای کعبه سخن به میان آورده‌اند، به چند دسته تقسیم می‌شوند:

۵.۲ - آدم، بناکننده کعبه

دسته اول روایاتی هستند که حضرت آدم (علیهالسّلام) را بناکننده و بنیان‌گذار آن می‌دانند:
روی ابوبصیر عن ابی‌عبداللّه: انّ آدم هو الذی بنی البیت و وضع اساسه...

۵.۳ - عظمت و تاریخچه کعبه

دسته دوم روایاتی هستند که درباره کعبه و عظمت و تقدّس آن سخن گفته‌اند که در خلال آنها، به زمان بنای آن نیز اشاره شده است. در نهج‌البلاغه، در خطبه قاصعه از امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) چنین آمده است:
الم تر انّ اللّه اختبر الاوّلین من لدن آدم الی الآخرین من هذا العالم باحجار لا تضرّ و لا تنفع و لا تبصر و لا تسمع فجعلتها بیته الحرام، ثمّ وضعه باوعر بقاع الارض حجراً و اقل نتائق مدراً و اضیق بطون الاودیة قطراً بین جبال خشنة و رمال دمثة و عیون وشلة و قری منقطعة...؟»
ترجمه: «آیا مشاهده نمی‌کنید که خداوند سبحان انسان‌های پیشین، از آدم تا آیندگان این جهان را با سنگ‌هایی در مکّه آزمایش کرد؛ سنگ‌هایی که نه نفعی می‌رسانند و نه ضرری؟»
[۶۸] امام علی (علیهالسّلام)، نهج‌البلاغه، ص۳۸۸-۳۸۹، ترجمه محمّد دشتی، تهذیب.
البته روشن است که منظور امام (علیهالسّلام) در اینجا، بیان حکمت خداوند است که چنین خانه سرد و خاموشی را مرکز عالم قرار داده و مهر آن را در دل همه‌ انداخته و همه را به سوی خود کشانیده است. اما می‌بینیم که زمان آن را به زمان حضرت آدم (علیهالسّلام) برمی‌گرداند.

۵.۴ - حج گزاردن انبیای پیشین

دسته سوم روایاتی هستند که از حج گزاردن انبیای پیشین حکایت می‌کنند؛ مثلاً: عن الرضا (علیهالسّلام): ... و کان ما حجّت الیه الملائکة و طافت به... فاماالنبیّون آدم و نوحاً و ابراهیم و موسی و عیسی و محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم).
همچنین تفسیر عیّاشی در ذیل آیه ۱۲۷ سوره بقره این روایت را آورده است: قال الحلبی: سئل ابوجعفر عن البیت: اکان یحجّ قبل ان یبعث النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)؟ قال: نعم، و تصدیقه فی القرآن قول شعیب حین قال لموسی حین تزوّج: (عَلَی اَن تَاْجُرَنِی ثَمَانِیَ حِجَج) و لم یقل ثمانی سنین، و انّ آدم و نوحاً حجا و سلیمان ابن داود حجّ البیت بالجنّ و الانس و الطیر و الریح و حجّ موسی علی جمل احمر یقول: لبّیک لبّیک و انّه کما قال: (اِنَّ اَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنَّاسِ... مُبَارَکاً)

۵.۵ - روایات مفسر آیات

دسته چهارم روایاتی هستند که در ذیل آیات آمده‌اند:
الف. در ذیل آیه ۱۲۷ سوره بقره ـ برای نمونه ـ ابوحاتم رازی، از علمای اهل‌سنّت قرن چهارم قمری، که تفسیرش از نوع ماثور است و در ذیل هر آیه‌ای، روایاتی نقل می‌کند، می‌نویسد: حدّثنی ابی ثنا نعیم بن حمّاد ثنا محمّدبن ثور عن معمّر عن ایّوب عن سعیدبنجبیر عن ابنعباس: (وَ اِذْ یَرْفَعُ اِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ) قال: رفع القواعد التی... کانت قواعد البیت قبل ذلک.
ب. در ذیل آیه ۹۶ آل‌عمران ـ به عنوان نمونه ـ نقل می‌کند: قال ابوجعفر (علیهالسّلام): «... (اِنَّ اَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً)، فاوّل بقعة خلقت من الارض الکعبة، ثمّ مدّت الارض منها.»
ج. در ذیل آیه ۲۶ سوره حج ـ به عنوان نمونه ـ در کتاب مستدرک الوسائل به نقل از فقه القرآن، از امام باقر (علیهالسّلام) نقل می‌کند: ... فلّما کان زمن الطوفان رفع فکانت الانبیاء یحجّونه و لایعلمون مکانه حتی بوّاه اللّه لابراهیم...

۵.۶ - شان و منزلت حجرالاسود

دسته پنجم روایاتی هستند که درباره حجرالاسود و شان و منزلت آن سخن گفته‌اند. البته بحث در خصوص روایاتی است که به زمان نزول حجرالاسود به زمین اشاره کرده‌اند. روایات بسیار زیاد و با عبارات متفاوتی هستند. برای نمونه، در روایتی طولانی در کتاب کافی نقل شده است که شخصی از اسرار حجرالاسود سؤال کرد. امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند:
... انّ اللّه ـ تبارک و تعالی ـ وضع الحجرالاسود و هی جوهرة اخرجت من الجنّة الی آدم (علیهالسّلام) فوضعت فی ذلک المکان...

۵.۷ - روایات دحوالارض

دسته ششم روایات «دحوالارض» هستند؛ روایتی که به وفور در کتب روایی دیده می‌شود، به گونه‌ای که حتی در کتب روایی همانند بحارالانوار و وسائل الشیعه یک باب به آن اختصاص داده شده است. نکته قابل توجه در روایات «دحوالارض» این است که تقریباً تمامی آنها، هم به گسترده شدن زمین از زیر خانه خدا اشاره دارند و هم به اینکه در محلّ بیت، قبّه‌ای به وجود آمده است. حال این قبه ممکن است به صورت برآمدگی و یا قطعه سنگ و یا هر چیز دیگری بوده باشد. البته دانشمندان مسلمان با توجه به این روایات، بر این عقیده‌اند و چنین توجیه می‌کنند که سطح کره زمین آب بوده و سپس خشکی‌ها از زیر آب ظاهر شده‌اند که شروع آن از محلّ کعبه بوده است. به هر حال، آنچه در روایات بر آن تاکید شده، اصل قضیه «دحوالارض» است، اما اینکه به چه صورت اتفاق افتاده و شروع و پایان آن چگونه بوده، امر مبهمی است. نکته مهمی که از روایات «دحوالارض» قابل برداشت است، اینکه زمین کعبه زمینی منحصر به فرد است و عظمت و بزرگی‌اش به روز خلقت زمین باز می‌گردد. همه پیامبران از جمله حضرت آدم (علیهالسّلام) مامور به احترام آن مکان مقدّس بوده‌اند، تا زمانی که حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) مامور شد آنجا را بازسازی کند و آن را میعادگاه موحّدان قرار دهد. این روایت اشاره به همین موضوع دارد:
عن الرضا (علیهالسّلام): «... و فی خمسة و عشرین من ذاالقعده وضع البیت و هو اوّل رحمة وضعت علی الارض فجعله اللّه ـ عزّوجلّ ـ مثابة للناس و امنا...»


ما در اینجا در صدد نقد و بررسی اقوال مورّخان نیستیم، و فقط به ذکر اقوال ایشان بسنده می‌کنیم؛ چه بسا ایشان مطالب خود را از روایات گرفته‌اند. و چه بسا به شیوه‌ای تاریخی و با استناد به اسناد و مدارک این مطالب را اخذ کرده‌اند، اما از آن جهت که مورّخند در فصلی جداگانه به ایشان می‌پردازیم.
مورّخ مشهور، یعقوبی، می‌نویسد:
... پس آدم به مکّه رفت و خانه را ساخت و گرد آن طواف کرد، سپس خدایش فرمود که برای خدا قربانی کند و او را بخواند و تقدیس نماید.
[۷۹] یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۴، ترجمه ابراهیم آیتی، چ ششم، تهران، عملی فرهنگی، ۱۳۷۱.

در الکامل ابن‌اثیر چنین آمده است:
آدم همین که به مکّه رسید، خانه‌ای از سنگ پنج کوه بناکرد، ... و پایه‌های آن را از کوه حرا آورد... خانه کعبه به همین‌گونه ماند تا هنگامی که خدا قوم نوح را غرق کرد و در این هنگام بود که کعبه از میان رفت و تنها پایه آن بر جای ماند تا زمانی که خدا، ابراهیم را در آن سرزمین جای داد...
[۸۰] ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۲، ترجمه ابوالقاسم حالت و عبّاس خلیلی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱.

البته ابن‌اثیر در ادامه می‌نویسد: اینکه کعبه را آدم بناکرده باشد، چندان پذیرفته نیست و ما معتقدیم: کعبه بی‌گمان، از آسمان آورده شده است.
[۸۱] ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۲، ترجمه ابوالقاسم حالت و عبّاس خلیلی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱، نقل به مضمون.

ابن‌سعد در طبقات الکبری می‌نویسد:
آدم خانه کعبه را از سنگ‌های پنج کوه ساخت... پس فرشته‌ای آمد و او را به عرفات برد و تمام مناسک حج را به همان طریقی که امروز مردم انجام می‌دهند به او آموخت و او را به مکّه برگرداند و هفت مرتبه برگرد کعبه طواف کرد.
[۸۳] ابن‌منیع، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۱، ص۲۲، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴.

حمداللّه مستوفی در تاریخ گزیده، حرف تازهای دارد؛ وی می‌نویسد:
چون خانه کعبه، که شیث (!) ساخته بود، خراب گشته بود، ابراهیم و اسماعیل به فرمان حق تعالی باز ساختند.
[۸۴] مستوفی، حمداللّه، تاریخ گزیده، ص۳۱، تحقیق عبدالحسین نوایی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۴.

البته این قول از آن نظر با سخن ما موافق است که خانه کعبه از دیرباز بوده و پیامبران الهی مامور می‌شدند آن را بازسازی و مرمّت نمایند. کتاب التاریخ القویم دفعات بنا و تجدید بنای کعبه را ۱۱ بار برشمرده که مؤیّدی بر مطلب مورد بحث است. در این کتاب آمده است:
بنیت الکعبة احدی عشرة مرّة: ملائکة، آدم، شیث، ابراهیم، عمالقه، جرهم، قصی، قریش، عبداللّه بن زبیر، حجّاج، سلطان مراد بن سلطان احمد آل عثمان.
[۸۵] کردی مکّی، محمّدطاهر، التاریخ القویم لمکّة و بیت‌اللّه الکریم، ج۱، ص۴۲۴-۴۲۵، بیروت، دارخضر، ۱۴۲۰.

روشن است که هرگز تجدید بنای کعبه توسط حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) را در ردیف سایران قرار ندارد؛ چراکه تحوّلی که حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) ایجاد کرد بی‌نظیر و منحصر به فرد بود، اما این قول از این بابت نقل شد که بنای کعبه را به پیش از حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) باز گردانده است. ایشان در ادامه می‌نویسد:
ما بنابر قول مورّخان، بنای کعبه را مربوط به قبل از ابراهیم می‌دانیم و استدلال ما نیز قول الامام الازرقی است؛ چراکه در علم حدیث و تاریخ پیشواست و از علمای مکّه در قرن دوم هجری بوده است و تاریخ وی پیرامون مکّه اولین کتابی است که دراین‌باره به دست ما رسیده و برای ما حجت است.
[۸۶] کردی مکّی، محمّدطاهر، التاریخ القویم لمکّة و بیت‌اللّه الکریم، ج۱، ص۴۲۴-۴۲۵، بیروت، دارخضر، ۱۴۲۰.

ابوالولید محمّد بن عبداللّه ازرقی، نویسنده کتاب اخبار مکّه، نیز بناکننده کعبه را حضرت آدم (علیهالسّلام) معرفی کرده و داستان حج حضرت آدم (علیهالسّلام) را نیز نقل می‌کند و می‌نویسد: حدثت انّ آدم (علیهالسّلام) خرج حتی قدم مکّه فبنی البیت. فلمّا خرج من بنائه قال: ‌ای ربّ! لکل اجیر اجراً و انّ لی اجراً. قال تعالی: نعم...
[۸۷] ازرقی، ابوالولید، اخبار مکّه و ما جاءفیها من الاثار، تحقیق رشدی صالح ملحسن، قم، شریف رضی، ۱۳۶۹، ص۳۶.

محقّق تاریخ اسلام، استاد محمّدهادی یوسفی غروی درباره سابقه کعبه می‌نویسد: هنگامی که ابراهیم برای سومین بار به دیدن اسماعیل و هاجر آمد، اسماعیل به حدّ مردانگی رسیده بود و خداوند دستور داد تا ابراهیم و اسماعیل کعبه را بناکنند. ابراهیم پرسید: کجا؟ خداوند فرمود: در سرزمینی که در آن قبّه‌ای از نور بر آدم نازل کردم و حرم را برایش روشن کرد.
[۸۸] یوسفی غروی، محمّدهادی، تاریخ تحقیقی اسلام، ص۷۷.

خداوند حضرت جبرئیل را فرستاد و مکان کعبه را برایش مشخص کرد و پایه‌های آن را از بهشت آورد و اسماعیل سنگ‌های آن را از کوه طور آورد و حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) کعبه را بنا کرد و دیوارهایش را به‌اندازه نُه زراع بالا برد. قبّهای که خداوند بر حضرت آدم (علیهالسّلام) نازل کرده بود، از برف سفیدتر بود و حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) آن را از زیر زمین خارج کرد و در موضعی که پیشتر کار گذاشته بود، نصب کرد.
[۸۹] یوسفی غروی، محمّدهادی، تاریخ تحقیقی اسلام، ص۷۷.

استاد به نقل از علی بن ابراهیم قمی می‌نویسد: طبق قول امام صادق (علیهالسّلام)، کعبه قبل از طوفان نوح به صورت گنبدی بوده که حضرت آدم آن را در این موضع بنا کرده بود. ابراهیم آن را از نو تجدید کرد.
[۹۰] یوسفی غروی، محمّدهادی، تاریخ تحقیقی اسلام، ص۷۷.

آقای جعفریان می‌نویسد:
تاکید برخی روایات بر آن است که کعبه به دست حضرت آدم (علیهالسّلام) ساخته شده است. در این روایات، آغاز مراسم حج همزمان آدم دانسته شده و حتی نامگذاری برخی از نواحی مکّه و نیز مشاعر در مورد آدم و همسرش حوّا توجیه شده است. اگر این روایات را بپذیریم، باید بگوییم: مدت زمانی کعبه پس از آدم چندان محل توجه نبوده و ابراهیم بار دیگر آن راتجدید بنا کرده است. در نگاه تاریخی قرآن، تاریخ مکّه و کعبه با تاریخ آدم و حاکمیت او بر کره خاکی برابر است. آنچه قرآن به آن تصریح کرده، آن است که کعبه به دست ابراهیم ساخته شده است. در عین حال، قرآن این دیدگاه را نفی نمی‌کند که زمانی دراز پیش از آن این خانه وجود داشته و پس از آن تخریب شده است.


با کنار هم گذاردن این آیات و روایات و اقوال تاریخی، می‌توان دریافت که سابقه بیت‌اللّه‌الحرام به پیش از حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) بازمی‌گردد. نگاهی کلی به آیات حاکی از این است که تنها آیه ۱۲۷ سوره بقره، حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) را به عنوان بناکننده کعبه معرفی کرده است. کسانی که معتقدند: اولین بار کعبه به دست ابراهیم (علیهالسّلام) ساخته شد باید دیگر آیات را طبق این نظر تفسیر و توجیه کنند. این در حالی است که دیگر آیات هرکدام به تنهایی گویای این مطلب هستند که کعبه پیش از زمان حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) برپا بوده است. البته از حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) به عنوان بت‌شکن تاریخ و منادی توحید و به عنوان دعوتکننده تمام جهانیان به سوی کعبه، می‌بایست با چنین وضعی در قرآن نام برده شود و بنای کعبه به او نسبت داده شود. این‌ها همه نشاندهنده عظمت حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) و نقش او در بازسازی نه تنها کعبه، بلکه دینداری مردم زمان خویش است. اما این نباید به گونه‌ای باشد که بنای کعبه در زمان پیش از وی انکار گردد. اقتضای عقل نیز ـ که البته کارش تحلیل است و بس ـ چنین است که همان دلایلی که ایجاب می‌کنند بیت‌اللّه در زمان حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) برای مردم ساخته شود تا بدان پناه بیاورند و سنگ نشانی برای رهجویان باشد، همان دلایل اقتضا می‌کند که در زمان پیش از وی نیز مردم چنین پناهگاهی با محوریت خدا داشته باشند و خدای متعال از یک پایگاه مبارک، کعبه، به مردم معرفی شود تا آنان از خدایان خیالی و باطل ـ خواه خدایان رؤیایی و نیروهای غیبی (روح)، خواه خدایان تصنّعی (بت) و یا خدایان طبیعی مانند خورشید و ماه ـ دور نگه داشته شوند. تجدید بنای کعبه و بازسازی کمّی و کیفی آن و رونق دادن و تبلیغ آن امری است که مختصّ حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) نیست. دستکم شخص پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در سال هشتم، آنجا را از بت‌ها پاکسازی کردند و حقیقت آن را به مردم معرفی نمودند و به مراسم خرافی و طواف‌های عریان پایان دادند. فرض این مسئله دور از ذهن نیست که انبیای سلف نیز به همین سبک عمل می‌کردند. اما با وفات هر یک از انبیا، این مراسم تحریف می‌شد و با آمدن پیامبر دیگر، این مراسم تجدید و نوسازی می‌شد. پر واضح است که نقش حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) در رونق دادن به خانه کعبه و احیای آن قابل انکار نیست و بر همه روشن است که تحوّلی که ایشان در مکّه و کعبه ایجاد کرد ـ به استثنای رسول مکرّم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ـ کمتر پیامبری موفق به انجام آن شد و پس از گذشت قریب چهارهزار سال، هنوز هم موحّدان و مسلمانان به عنوان میراث گران‌بهایی بدان افتخار می‌کنند.


۱. بقره/سوره۲، آیه۱۲۷.    
۲. آل‌عمران/سوره۳، آیه۹۶.    
۳. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳۷.    
۴. حج/سوره۲۲، آیه۲۶.    
۵. کمره‌ای، خلیل، آفاق الکعبه و الانجم الثمانیه، ص۷۸، چ اسلامیه، ۱۳۴۵.
۶. مغنیه، محمّدجواد، تفسیر الکاشف، ذیل آیه ۱۲۷ بقره.    
۷. طباطبائی، سیدمحمّدحسین، المیزان، ج۱، ص۴۴۱، ترجمه سیدمحمّدباقر موسوی همدانی.    
۸. جعفریان، رسول، آثار اسلامی مکّه و مدینه، ص۳۹.    
۹. تورات، سفر پیدایش، ۲۱: ۱۰ـ۱۶.
۱۰. تورات، سفر پیدایش، ۲۲: ۱ـ۲.
۱۱. بلاغی، محمّدجواد، الهدی الی دین المصطفی، ج۲، ص۹۰-۹۱، عراق، ۱۳۳۱.
۱۲. بلاغی، محمّدجواد، الهدی الی دین المصطفی، ج۲، ص۹۰-۹۱، عراق، ۱۳۳۱.
۱۳. تورات، سفر پیدایش، ۲۵: ۵ـ۷.
۱۴. بقره/سوره۲، آیه۱۲۷.    
۱۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۹۶.    
۱۶. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳۷.    
۱۷. حج/سوره۲۲، آیه۲۶.    
۱۸. یوسفی غروی، محمّدهادی، تاریخ تحقیقی اسلام، ج۱ ص۷۷، ترجمه حسینعلی عربی، قم، موسسه امام خمینی (قدس سره)، ۱۳۸۲.
۱۹. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳۷.    
۲۰. شیخ طوسی، محمد بن حسن، تفسیر تبیان، ج۱ ص۴۶۲، تحقیق احمد حبیب قصیر العاملی، بیروت، دار احیاءالتراث العربی.    
۲۱. طباطبائی، سیدمحمّدحسین، المیزان، ج۳، ص۳۵۵.    
۲۲. بقره/سوره۲، آیه۱۲۷.    
۲۳. طباطبائی، سیدمحمّدحسین، المیزان، ج۱ ص۲۸۲.    
۲۴. جوادی‌آملی، عبداللّه، تفسیر تسنیم، ج۷، ص۲۷-۲۹ و ص۴۰، قم، اسرا، ۱۳۸۴.
۲۵. جوادی‌آملی، عبداللّه، تفسیر تسنیم، ج۷، ص۲۷-۲۹ و ص۴۰، قم، اسرا، ۱۳۸۴.
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۳۸۹، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۱ ص۵۲۰.    
۲۸. فخر رازی، محمد بن عمر، تفسیر کبیر، ج۴، ص۵۱، تهران، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱.    
۲۹. محمّدبن جریر طبری، تفسیر طبری، ج۱، ص۱۰۵، ترجمه گروهی از دانشمندان، چ دوم، تهران، توس، ۱۳۵۶.
۳۰. آل‌عمران/سوره۳، آیه۹۶.    
۳۱. طباطبائی، سیدمحمّدحسین، المیزان، ج۳، ص۳۵۰.    
۳۲. فضل‌اللّه، سیدمحمّدحسین، تفسیر من وحی القرآن، ج۶، ص۱۶۱، چ دوم، بیروت، دارالملاک، ۱۴۱۹.
۳۳. فضل‌اللّه، سیدمحمّدحسین، تفسیر من وحی القرآن، ج۶، ص۱۶۱، چ دوم، بیروت، دارالملاک، ۱۴۱۹.
۳۴. فضل‌اللّه، سیدمحمّدحسین، تفسیر من وحی القرآن، ج۶، ص۱۶۱، چ دوم، بیروت، دارالملاک، ۱۴۱۹.
۳۵. رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج۱، ص۳۸۴.    
۳۶. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۳، ص۲۴.    
۳۷. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۳، ص۲۲.    
۳۸. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج۳ ص۱۳۱، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن، ۱۳۸۳.
۳۹. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۳، ص۲۴.    
۴۰. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۳، ص۵۵۰.
۴۱. فخر رازی، محمد بن عمر، تفسیر کبیر، ج۸، ص۲۹۶.    
۴۲. فخر رازی، محمد بن عمر، تفسیر کبیر، ج۸، ص۲۹۶.    
۴۳. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳۷.    
۴۴. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳۹.    
۴۵. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳۵.    
۴۶. طباطبائی، سیدمحمّدحسین، المیزان، ج۱۲ ص۷۶.    
۴۷. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳۵.    
۴۸. جوادی‌آملی، عبداللّه، تفسیر تسنیم، ص۳۱.
۴۹. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۱، ص۶۰، قم، دارالکتاب، ۱۳۷۶.    
۵۰. یوسفی غروی، محمّدهادی، تاریخ تحقیقی اسلام، ج۱، ص۷۶، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سره)، ۱۳۸۲.
۵۱. بقره/سوره۲، آیه۱۲۶.    
۵۲. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳۵.    
۵۳. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۱، ص۶۱۵.    
۵۴. یوسفی غروی، محمّدهادی، تاریخ تحقیقی اسلام، ج۱، ص۷۶.
۵۵. حج/سوره۲۲، آیه۲۷.    
۵۶. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳۷.    
۵۷. طباطبائی، سیدمحمّدحسین، المیزان، ج۱۲، ص۷۷ به بعد.    
۵۸. یوسفی غروی، محمّدهادی، تاریخ تحقیقی اسلام، ص۷۷.
۵۹. کاشانی، ملّافتح‌اللّه، تفسیر منهج الصادقین، ج۵، ص۱۴۳، تهران، کتاب‌فروشی اسلامیه، ۱۳۴۴.    
۶۰. حج/سوره۲۲، آیه۲۶.    
۶۱. طباطبائی، سیدمحمّدحسین، المیزان، ج۱۴، ص۳۶۷.    
۶۲. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۸۰.    
۶۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۶، ص۲۰۳، فراهانی، ۱۳۵۰.    
۶۴. طباطبائی، سیدمحمّدحسین، المیزان، ج۱، ص۲۹۲-۲۹۳.    
۶۵. طباطبائی، سیدمحمّدحسین، المیزان، ج۳، ص۳۵۶، ذیل آیه ۹۶ سوره آل‌عمران.    
۶۶. صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۲۳۵، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۳.    
۶۷. امام علی (علیهالسّلام)، نهج‌البلاغه، ص۱۹۷.    
۶۸. امام علی (علیهالسّلام)، نهج‌البلاغه، ص۳۸۸-۳۸۹، ترجمه محمّد دشتی، تهذیب.
۶۹. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۱۶۵.    
۷۰. عیّاشی، محمّدبن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۶۰، تهران، چ علمیه، ۱۳۸۰.    
۷۱. بحرانی، سیدهاشم، تفسیر البرهان، ج۱، ص۳۳۳-۳۳۴، تهران، بنیاد بعثت، ۱۴۱۶.    
۷۲. رازی، ابن‌ابی‌حاتم، تفسیرالقرآن العظیم، ج۱، ص۲۳۱-۲۳۲، چ سوم، عربستان، مکتبة نزار مصطفی الباز، ۱۴۱۹.    
۷۳. صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۲۴۱.    
۷۴. محدّث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۲۸، قم، مؤسسة آل‌البیت، ۱۴۰۸.    
۷۵. کلینی، محمّدبن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۱۸۵، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵.    
۷۶. مجلسی، محمّدباقر، بحار الانوار، ج۹۸، ص۲۱۱، باب «اعمال یوم دحوالارض»، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴.    
۷۷. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۷، ص۳۳۱، باب «استحباب صوم یوم دحوالارض».    
۷۸. کلینی، محمّدبن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۱۴۹.    
۷۹. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۴، ترجمه ابراهیم آیتی، چ ششم، تهران، عملی فرهنگی، ۱۳۷۱.
۸۰. ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۲، ترجمه ابوالقاسم حالت و عبّاس خلیلی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱.
۸۱. ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۲، ترجمه ابوالقاسم حالت و عبّاس خلیلی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱، نقل به مضمون.
۸۲. ابن‌منیع، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۱، ص۳۸.    
۸۳. ابن‌منیع، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۱، ص۲۲، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴.
۸۴. مستوفی، حمداللّه، تاریخ گزیده، ص۳۱، تحقیق عبدالحسین نوایی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۴.
۸۵. کردی مکّی، محمّدطاهر، التاریخ القویم لمکّة و بیت‌اللّه الکریم، ج۱، ص۴۲۴-۴۲۵، بیروت، دارخضر، ۱۴۲۰.
۸۶. کردی مکّی، محمّدطاهر، التاریخ القویم لمکّة و بیت‌اللّه الکریم، ج۱، ص۴۲۴-۴۲۵، بیروت، دارخضر، ۱۴۲۰.
۸۷. ازرقی، ابوالولید، اخبار مکّه و ما جاءفیها من الاثار، تحقیق رشدی صالح ملحسن، قم، شریف رضی، ۱۳۶۹، ص۳۶.
۸۸. یوسفی غروی، محمّدهادی، تاریخ تحقیقی اسلام، ص۷۷.
۸۹. یوسفی غروی، محمّدهادی، تاریخ تحقیقی اسلام، ص۷۷.
۹۰. یوسفی غروی، محمّدهادی، تاریخ تحقیقی اسلام، ص۷۷.
۹۱. جعفریان، رسول، آثار اسلامی مکّه و مدینه، ص۳۹.    



امام، سیدجلال، مجله معرفت، سال ۱۳۸۶، شماره ۱۱۴، برگرفته از مقاله «کعبه و بررسی تاریخ بنای آن در قرآن»، تاریخ بازیابی ۹۹/۸/۱.    






جعبه ابزار