• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تأویل لغوی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تاویل هم به معنای مصدری استعمال می‌شود و هم به معنای وصفی و در هر دو معنا، کاربرد آن نه تنها اختصاص به قرآن کریم ندارد، بلکه در مورد غیر کلام نیز به کار می‌رود.



تاویل از «اول» به معنای رجوع، اشتقاق یافته، و معنای آن، با نظر به ریشه اصلی اش «ارجاع» است.
در کتابهای لغت برای تاویل معانی فراوانی ذکر شده، که می‌توان آنها را در سه دسته قرار داد:

۱.۱ - برگرداندن و ارجاع و ردّ

الف. برگرداندن چیزی به هدفی که آن مد نظر است، ارجاع کلام و صرف آن، از معنای ظاهر به معنای پنهان تر از آن، نقل ظاهر لفظ از وضع اصلی آن، به چیزی که محتاج به دلیل است، صرف آیه از معنای ظاهر به معنای احتمالی موافق با کتاب و سنت. و معانی «رجع، ارجع و رد» که برای فعل ماضی آن (اول) ذکرشده،
[۱۹] صفی پوری شیرازی، عبدالرحیم بن عبدالکریم، منتهی الارب، ذیل «اول».
مناسب با همین دسته است.
اگر بخواهیم معنای جامعی برای معانی یاده شده در نظر بگیریم، می‌توان گفت: جامع همه این معانی «باز گردانیدن شیئی یا کلامی، به مقصود و مراد از آن است». این معنا با معنای ریشه اصلی آن و نیز با آنچه که طبرسی در مجمع البیان ذکر نموده (باز گرداندن یکی از دو احتمال به معنای مطابق با ظاهر)، موافق است.

۱.۲ - آشکار ساختن و تفسیر باطن

ب. آشکار ساختن آنچه که شیئی به آن باز می‌گردد، روشن ساختن کلامی که معانی آن مختلف بوده و جز با بیانی فراتر از الفاظ آن میسر نباشد، خبر دادن از معنای کلام، تبیین معنای متشابه، تفسیر باطن و خبر دادن از حقیقت مراد،
[۲۷] جزایری، نورالدین، فروق اللغات، ص۸۸.
[۲۸] جزایری، نورالدین، فروق اللغات، ص۸۹.
تعبیر کردن خواب، آنچه را که کلام به آن باز می‌گردد،
[۳۰] صفی پوری شیرازی، عبدالرحیم بن عبدالکریم، منتهی الارب، ذیل «اول».
و از معناهای فعل آن «دبره، قدره و فسره»، که برای فعل ماضی آن ذکر شده است، مناسب با همین دسته است.
و جامع این دسته از معانی، تفسیر و بیان مقصود و مراد پنهان از شیء و کلام است. و با توجه به خصوصیاتی که در پاره‌ای از این معانی وجود دارد، می‌توان گفت: تاویل، نوع خاصی از تفسیر است و این معنا موافق با نظر کسی است که تفسیر را اعم از تاویل معرفی نموده است، مانند راغب اصفهانی که مصادر آن قبلا ذکر شد.

۱.۳ - انتهاء شیء و عاقبت کلام

ج. انتهای شیء، مصیر، عاقبت و آخر آن، عاقبت کلام و آنچه که کلام به آن باز می‌گردد، معنای پنهان قرآن که غیر معنای ظاهر آن است.
جامع این معانی را می‌توان «چیزی که شی ء یا کلام به آن باز می‌گردد» دانست و تفاوت اصلی این دسته با دو دسته قبل این است که دو دسته قبل، معنای مصدری است و این دسته معنای وصفی.


با توجه به آنچه گذشت، روشن می‌شود که از دیدگاه لغت شناسان، تاویل هم به معنای مصدری استعمال می‌شود و هم به معنای وصفی و در هر دو معنا، کاربرد آن نه تنها اختصاص به قرآن کریم ندارد، بلکه در مورد غیر کلام نیز به کار می‌رود و همچنین معلوم شد که تاویل در نزد اهل لغت، در سه دسته از معانی به کار می‌رود که در دو دسته اول و سوم، کاملا با تفسیر مغایرت دارد و در دسته دوم اخص از تفسیر است.


همچنین با توجه به این که دسته اول از معانی مزبور، مناسب تر با «اول به معنای رجوع» (ریشه اصلی کلمه تاویل)، می‌باشد و با التفات به این که استعمال مصدر در معنای وصفی خلاف اصل است و نیاز به قرینه دارد، می‌توان گفت: دسته اول از معانی، اصل، و دو دسته دیگر فرع آن است و در صورت نبودن قرینه، مراد از کلمه تاویل، دسته اول از معانی آن است.


۱. ابن اثیر، مبارک، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ج۱، ص۸۰.    
۲. ابن اثیر، مبارک، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ج۱، ص۸۱.    
۳. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۳۳، ذیل «اول».    
۴. جوهری، اسماعیل بن حماد، صحاح، ذیل «اول».    
۵. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ذیل «اول».    
۶. فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ذیل «اول».    
۷. فیروزآبادی، مجدالدین، القاموس المحیط، ج۳، ص۳۳۱، ذیل «اول».    
۸. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۵، ص۳۱۴، ذیل «اول».    
۹. جرجانی، التعریفات، ص۷۶۵۰، تصریح کرده است که تاویل به معنای ترجیع است.    
۱۰. راغب اصفهانی، مفردات، ص۳۱.    
۱۱. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۵، ص۳۱۲، ذیل «اول».    
۱۲. ابن اثیر، مبارک، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ج۱، ص۸۰.    
۱۳. زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ذیل «اول»، این معنا را از ابن جوزی نقل کرده است.    
۱۴. زبیدی، مرتضی، تاج العروس، این معنا را از ابن کمال نقل کرده است.    
۱۵. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۳۳، ذیل «اول».    
۱۶. فیروزآبادی، مجدالدین، القاموس المحیط، ج۳، ص۳۳۱، ذیل «اول».    
۱۷. زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ذیل «اول».    
۱۸. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ذیل «اول».    
۱۹. صفی پوری شیرازی، عبدالرحیم بن عبدالکریم، منتهی الارب، ذیل «اول».
۲۰. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۱، فن سوم مقدمه.    
۲۱. جوهری، اسماعیل بن حماد، صحاح، ذیل «اول»    .
۲۲. زبیدی، مرتضی، تاج العروس ذیل «اول»، این معنا را از صاغانی در عباب نقل کرده است.    
۲۳. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، این معنا را از «لیث» نقل کرده است.    
۲۴. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۳۳، ذیل «اول»، این معنا را از «لیث» نقل کرده است.    
۲۵. عسکری، ابوهلال، الفروق اللغویه، ص۵۸.    
۲۶. زبیدی، مرتضی، تاج العروس، این معنا را از برخی اهل لغت نقل نموده است.    
۲۷. جزایری، نورالدین، فروق اللغات، ص۸۸.
۲۸. جزایری، نورالدین، فروق اللغات، ص۸۹.
۲۹. فیروزآبادی، مجدالدین، القاموس المحیط، ج۳، ص۳۳۱، ذیل «اول».    
۳۰. صفی پوری شیرازی، عبدالرحیم بن عبدالکریم، منتهی الارب، ذیل «اول».
۳۱. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۳۳.    
۳۲. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۳، ص۳۳۱، ذیل «اول».    
۳۳. راغب اصفهانی، مفردات، ص۳۱.    
۳۴. ابن فارس، احمد، مجمل اللغه، ذیل «اول».    
۳۵. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ذیل «اول».    
۳۶. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۵، ص۳۱۲، ذیل «اول».    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تاویل لغوی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۱/۱۸    






جعبه ابزار