تأثیر انذار (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله عوامل تأثیرگذار در پذیرش
انذار و موانع تأثیرپذیری از
انذار با توجه به
آیات قرآن معرفی میشوند.
زمينههاى تأثيرگذار در
انذار عبارتند از:
پیروی از يادآورىهاى قرآن، عامل پذيرش
انذار:
«إِنَّمَا
تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ ...؛
تو تنها كسي را
انذار ميكني كه از اين يادآوري الهي پيروي كند،....»
مقصود از «الذّكر» در اينجا قرآن است.
برپاداشتن
نماز، زمينهساز تأثيرپذيرى از انذارهاى پيامبر صلیاللهعلیهوآله:
«... إِنَّمَا
تُنْذِرُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَمَنْ تَزَكَّى فَإِنَّمَا يَتَزَكَّى لِنَفْسِهِ ...؛
... تو فقط كساني را
انذار ميكني كه از پروردگار خود در پنهاني ميترسند، و نماز را بر پا ميدارند، و هر كس پاكي (و تقوي) پيشه كند نتيجه آن به خودش باز ميگردد ....»
ایمان، زمينهساز تأثيرپذيرى از
انذار پيامبر صلیاللهعلیهوآله:
۱. «كِتَابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلَا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ
لِتُنْذِرَ بِهِ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ؛
اين كتابي است كه بر تو نازل شده و نبايد از ناحيه آن ناراحتي در سينه داشته باشي، و هدف آن است كه بوسيله آن (همگان را از عواقب بد عقايد و اعمال نادرستشان) بيم دهي و تذكري است براي مومنان.»
۲. «... إِنْ أَنَا إِلَّا
نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ؛
... من فقط بيم دهنده و بشارت دهنده ام براي جمعيتي كه ايمان ميآورند (بيم از مجازات پروردگار و بشارت به پاداشهاي گرانبهايش).»
۳. «قُلِ انْظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ
وَالنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ؛
بگو نگاه كنيد آنچه را (از
آيات خدا و نشانه هاي توحيدش) در
آسمانها و
زمین است، اما اين
آيات و
انذارها به حال كساني كه ايمان نمي@آورند (و لجوجند) مفيد نخواهد بود.»
۴. «وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ •
لِيُنْذِرَ مَنْ كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ؛
هدف اين است كه افرادي را كه زنده اند
انذار كند و بر كافران اتمام حجت شود و فرمان عذاب بر آنها مسلم گردد.» «حياً» به قرينه ذيل آيه مىتواند به معناى اهل ايمان باشد.
ترس از خدا در نهان، سبب پذيرش انذارهاى پيامبر صلیاللهعلیهوآله:
۱. «... إِنَّمَا
تُنْذِرُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَمَنْ تَزَكَّى فَإِنَّمَا يَتَزَكَّى لِنَفْسِهِ ...؛
... تو فقط كساني را
انذار ميكني كه از پروردگار خود در پنهاني ميترسند، و نماز را بر پا ميدارند، و هر كس پاكي (و تقوي) پيشه كند نتيجه آن به خودش باز ميگردد ....»
۲. «إِنَّمَا
تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ ...؛
تو تنها كسي را
انذار ميكني كه از اين يادآوري الهي پيروي كند، و از خداوند رحمان در پنهان بترسد،....»
ترس از
قیامت، زمينهساز تأثيرپذيرى از انذارهاى پيامبر صلیاللهعلیهوآله:
«
وَأَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَى رَبِّهِمْ ...؛
به وسيله آن (قرآن) كساني را كه از روز حشر و رستاخيز ميترسند، بيم ده، ....»
خردمندی، از زمينههاى پذيرش انذارهاى پيامبر صلیاللهعلیهوآله:
«وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ •
لِيُنْذِرَ مَنْ كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ؛
هدف اين است كه افرادي را كه زنده اند
انذار كند و بر كافران اتمام حجت شود و فرمان عذاب بر آنها مسلم گردد.»
در حديثى از اميرمؤمنان،
علی علیهالسلام «حياً» به «عاقلا» معنا شده است.
موانع تأثير
انذار عبارتند از:
برتریطلبی، مانع كافران صدر اسلام از پذيرش انذارهاى
محمّد صلیاللهعلیهوآله:
«وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ جَاءَهُمْ
نَذِيرٌ لَيَكُونُنَّ أَهْدَى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جَاءَهُمْ
نَذِيرٌ مَا زَادَهُمْ إِلَّا نُفُورًا • اسْتِكْبَارًا فِي الْأَرْضِ ...؛
آنها با نهايت تاكيد سوگند خوردند كه اگر پيامبري
انذار كننده به سراغ آنها بيايد هدايت يافته ترين امتها خواهند بود، اما هنگامي كه پيامبري براي آنها آمد جز فرار و فاصله گرفتن (از حق) چيزي بر آنها نيفزود! اينها همه به خاطر آن بود كه استكبار در زمين جستند ....»
روىگردانى كافران از
آيات و
معجزات، مانع اثربخشى انذارهاى الهى در آنان:
«وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ • وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنَ الْأَنْبَاءِ مَا فِيهِ مُزْدَجَرٌ • حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ
النُّذُرُ؛
و هر گاه نشانه و معجزهاي را ببينند اعراض كرده ميگويند: اين سحري است مستمر! به اندازه كافي براي انزجار از بديها اخبار (انبيا و امتهاي پيشين) به آنها رسيده است. اين
آيات، حكمت بالغه الهي است اما
انذارها (براي افراد لجوج) مفيد نيست.»
تکذیب آيات خدا، مانع اثرپذيرى كافران از انذارهاى الهى:
«وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ • وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنَ الْأَنْبَاءِ مَا فِيهِ مُزْدَجَرٌ • حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ
النُّذُرُ؛
آنها (
آيات خدا را) تكذيب كردند و از هواي نفسشان پيروي نمودند و هر امري قرارگاهي دارد. به اندازه كافي براي انزجار از بديها اخبار (انبيا و امتهاي پيشين) به آنها رسيده است. اين
آيات، حكمت بالغه الهي است اما
انذارها (براي افراد لجوج) مفيد نيست.»
جدال كافران با سخنان
باطل خود، مانع بهرهمند شدن آنان از انذارهاى پيامبران:
«وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ
وَمُنْذِرِينَ وَيُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ ...• ... إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَنْ يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا؛
ما پيامبران را جز براي بشارت و
انذار نميفرستيم، اما كافران همواره مجادله به باطل ميكنند ... ما بر دلهاشان پرده افكنده ايم تا نفهمند، و در گوشهايشان سنگيني قرار داده ايم (تا صداي حق را نشنوند!) و لذا اگر آنها را به سوي
هدایت بخواني هرگز هدايت نميشوند! »
نادانى
قوم هود، مانع اثرپذيرى آنان از انذارهاى پيامبران:
«وَاذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ
أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ ... إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ • قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَأْفِكَنَا عَنْ آلِهَتِنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ • قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَأُبَلِّغُكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ؛
(سرگذشت هود) برادر قوم عاد را به آنها يادآوري كن، آن زمان كه قومش را در
سرزمین احقاف انذار كرد، ... من بر شما از عذاب روز بزرگي ميترسم. آنها گفتند: تو آمده اي كه ما را (با دروغهايت) از خدايانمان برگرداني، اگر راست ميگوئي عذابي را كه به ما وعده ميدهي بياور. گفت: آگاهي تنها نزد خدا است (و او ميداند چه زماني شما را مجازات كند) من آنچه را به آن فرستاده شده ام به شما ابلاغ ميكنم (وظيفه من همين است) ولي شما را قومي ميبينم كه دائما در جهل هستيد.»
از عواملی که مانع از تأثیر
انذار میباشد، حقناشنوایی است.
حقناشنوايى، مانع بهرهمند شدن
مشرکان از انذارهاى پيامبر صلیاللهعلیهوآله:
۱. «قُلْ إِنَّمَا أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَلَا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعَاءَ إِذَا مَا يُنْذَرُونَ؛
بگو من تنها بوسيله وحي شما را
انذار ميكنم ولي آنها كه گوشهايشان كر است هنگامي كه
انذار ميشوند سخنان را نميشنوند!»
۲. «كِتَابٌ فُصِّلَتْ
آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ • بَشِيرًا
وَنَذِيرًا فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ • وَقَالُوا قُلُوبُنَا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ ...؛
كتابي كه آياتش هر مطلبي را در جاي خود بازگو كرده است، فصيح و گويا براي جمعيتي كه آگاهند. قرآني كه بشارت دهنده و بيم دهنده است، ولي اكثر آنان رويگردان شدند، لذا چيزي نميشنوند. آنها گفتند: قلبهاي ما در پوششهائي قرار گرفته....»
حقناشنوايى، مانع تاثيرپذيرى كافران از انذارهاى
انبیا:
«وَلِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ • تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ
نَذِيرٌ • قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءَنَا
نَذِيرٌ ...• وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ؛
و براي كساني كه به پروردگارشان كافر شدند عذاب جهنم است و بد جايگاهي است. نزديك است از شدت غضب پاره پاره شود، هر زمان گروهي در آن افكنده ميشوند نگهبانان دوزخ از آنها سؤ ال ميكنند: مگر انذاركننده الهي به سراغ شما نيامد! مي گويند: آري، انذاركننده به سراغ ما آمد ... و ميگويند: اگر ما گوش شنوا داشتيم، يا تعقل ميكرديم، جزء دوزخيان نبوديم.»
خوشگذرانی كافران، مانع پذيرش انذارهاى پيامبران:
«وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ
نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ؛
ما در هيچ شهر و دياري پيامبري
انذار كننده نفرستاديم مگر اينكه مترفين آنها (همانها كه مست ناز و نعمت بودند) گفتند: ما به آنچه شما فرستاده شده ايد.»
تعقّل نداشتن كافران، مانع بهرهمند شدن آنان از انذارهاى پيامبران الهى:
«وَلِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ • تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ
نَذِيرٌ • قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءَنَا
نَذِيرٌ ...• وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ؛
و براي كساني كه به پروردگارشان كافر شدند عذاب جهنم است و بد جايگاهي است. نزديك است از شدت غضب پاره پاره شود، هر زمان گروهي در آن افكنده ميشوند نگهبانان دوزخ از آنها سؤ ال ميكنند: مگر انذاركننده الهي به سراغ شما نيامد! مي گويند: آري، انذاركننده به سراغ ما آمد ... و ميگويند: اگر ما گوش شنوا داشتيم، يا تعقل ميكرديم، جزء دوزخيان نبوديم.»
اعتقاد باطل مانع تأثیر
انذار میشود.
اعتقاد كافران صدر
اسلام به لزوم همراهى
فرشتهای با پيامبر صلیاللهعلیهوآله جهت
انذار، مانع اثربخشى انذارهاى حضرت در آنان:
«وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ لَوْلَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ
نَذِيرًا؛
و گفتند چرا اين رسول غذا ميخورد؟ و در بازارها راه ميرود؟ (نه سنت فرشتگان دارد و نه روش شاهان!) چرا فرشته اي بر او نازل نشده كه همراه وي مردم را
انذار كند؟ (و گواه صدق دعوت او باشد).»
عقيده به عدم امكان
رسالت و
نبوّت بشر، مانع اثرپذيرى كافران از انذارهاى پيامبر صلیاللهعلیهوآله:
۱. «أَوَعَجِبْتُمْ أَنْ جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛
آيا تعجب كرده ايد كه دستور آگاه كننده پروردگارتان به وسيله مردي از ميان شما به شما برسد تا (از مجازات الهي) بيمتان دهد، و به ياد آوريد هنگامي شما را جانشينان قوم نوح قرار داد، و شما را از جهت خلقت گسترش داد (و به نيروي بدني قوي مجهز ساخت) پس نعمتهاي خدا را به ياد آوريد شايد رستگار شويد. »
۲. «أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ
أَنْذِرِ النَّاسَ ... قَالَ الْكَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ مُبِينٌ؛
آيا اين براي مردم موجب شگفتي است كه به يكي از آنها وحي فرستاديم كه مردم را
انذار كن ... (اما) كافران گفتند اين ساحر آشكاري است. »
۳. «وَعَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ
مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ؛
آنها تعجب كردند كه چرا پيامبر
انذار كننده اي از ميان آنها برخاسته، و كافران گفتند: اين ساحر دروغگوئي است!»
۴. «بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ
مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ؛
آنها تعجب كردند كه پيامبري انذارگر از ميان خودشان آمده، و كافران گفتند: اين چيز عجيب است!»
غفلت كافران، مانع تأثير انذارهاى پيامبر صلیاللهعلیهوآله:
۱. «وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ؛
آنها را از روز حسرت (روز رستاخيز كه براي همه مايه تاسف است) بترسان، روزي كه همه چيز پايان مييابد در حالي كه آنها در غفلتند و ايمان نميآورند.»
۲. «
لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا
أُنْذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ • لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَى أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ • وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ • وَسَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ؛
تا قومي را
انذار كني كه پدران آنها
انذار نشدند و لذا آنها غافلند. فرمان (الهي) در باره اكثر آنها تحقق يافته، به همين جهت ايمان نميآورند. و در پيش روي آنها سدي قرار داديم، و در پشت سرشان سدي، و چشمان آنها را پوشانده ايم، لذا چيزي را نميبينند! براي آنها يكسان است، چه انذارشان كني يا نكني، ايمان نميآورند.»
کفر، مانع تأثير
انذار الهى:
۱. «... وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ
وَالنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ؛
... اما اين
آيات و
انذارها به حال كساني كه ايمان نميآورند (و لجوجند) مفيد نخواهد بود.»
۲. «
لِيُنْذِرَ مَنْ كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ؛
هدف اين است كه افرادي را كه زنده اند
انذار كند و بر كافران
اتمام حجت شود و فرمان عذاب بر آنها مسلم گردد.»
از عوامل مانع تأثرگذار
انذار، کوردلی است.
کوردلی، مانع اثرپذيرى از انذارهاى
پیامبر صلیاللهعلیهوآله:
۱. «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ • خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ ...؛
كساني كه كافر شدند براي آنها تفاوت نميكند كه آنان را (از عذاب خداوند) بترساني يا نترساني، ايمان نخواهند آورد. خدا بر دلها و گوشهاي آنان مهر نهاده، و بر چشمهاي آنها پرده افكنده شده ....»
۲. «وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ • إِنْ أَنْتَ إِلَّا
نَذِيرٌ؛
و هرگز مردگان و زندگان يكسان نيستند، خداوند پيام خود را به گوش هر كس بخواهد ميرساند و تو نميتواني سخن خود را به گوش آنها كه در قبرها خفته اند برساني! تو فقط
انذار كننده اي (و اگر ايمان نياورند نگران نباش وظيفه ات را انجام ده). »
كوردلى، مانع ثمربخشى از انذارهاى
قرآن:
«كِتَابٌ فُصِّلَتْ
آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ • بَشِيرًا
وَنَذِيرًا فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ • وَقَالُوا قُلُوبُنَا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ وَفِي آذَانِنَا وَقْرٌ وَمِنْ بَيْنِنَا وَبَيْنِكَ حِجَابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنَا عَامِلُونَ؛
كتابي كه آياتش هر مطلبي را در جاي خود بازگو كرده است، فصيح و گويا براي جمعيتي كه آگاهند. قرآني كه بشارت دهنده و بيم دهنده است، ولي اكثر آنان رويگردان شدند، لذا چيزي نميشنوند. آنها گفتند: قلبهاي ما در پوششهائي قرار گرفته، و گوشهاي ما سنگين است، و ميان ما و تو حجابي وجود دارد، حالا كه چنين است تو به دنبال عمل خود باش ما هم براي خود عمل ميكنيم.»
پيروى از
هواهای نفسانی، مانع تأثير انذارهاى خدا:
«وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ • وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنَ الْأَنْبَاءِ مَا فِيهِ مُزْدَجَرٌ • حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ
النُّذُرُ؛
آنها (
آيات خدا را) تكذيب كردند و از هواي نفسشان پيروي نمودند و هر امري قرارگاهي دارد. به اندازه كافي براي انزجار از بديها اخبار (انبيا و امتهاي پيشين) به آنها رسيده است. اين
آيات، حكمت بالغه الهي است اما
انذارها (براي افراد لجوج) مفيد نيست.»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۵، ص۱۷۳، برگرفته از مقاله «تأثیر در انذار».