بیعت رضوان (دانشنامهجهاناسلام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بیعت رضوان، عنوان
بیعت جمعی از
صحابه با
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در
ذیالقعده سال ششم هجری است که به بیعت تحت الشجره نیز معروف است.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با در میان گذاشتن
رؤیای صادق خویش مبنی بر اینکه پس از ورود به
کعبه سر خود را تراشیده و با گرفتن
کلید کعبه همراه با دیگران در
عرفات وقوف مییابند، از اصحاب برای انجام
عمره دعوت کردند.
ایشان در
ذیقعده سال ششم هجرت، پس از اینکه «
نمیلة بن عبدالله»
یا «
عبداللّه بن امّمکتوم» را به
نیابت از خود در مدینه گماشتند،
به همراه عدهای از مسلمانان
مهاجر و
انصار و اعراب قبایل که در بین راه به آنان پیوستند، به سمت مکه عزیمت نمودند. تعداد آنان از هزار و چهارصد تا هزار و ششصد نفر گزارش شده است. در این سفر چهار زن («
امّ سلمه» همسر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، «
امّعماره»، «
امّمنیع» و «
امّعامر») همراه آنان بودند.
در سال ششم پس از
هجرت،
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با گروهی از
صحابه، که تنها شمشیری در غلاف به همراه داشتند و شمار آنان را هزار و چهارصد تا هزار و ششصد تن نوشتهاند، به قصد
زیارت خانه خدا و ادای
مناسک عمره از
مدینه خارج شدند.
چون به
حدیبیه - دهی در فاصله یک منزلی
مکه و نُه منزلی مدینه-
رسیدند، مردم مکه راه را بر آنان بستند و مانع رفتنشان به مکه شدند.
سفر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به سرزمین مخالفان خود، بعد از حدود بیست سال روابط تیرهای که با جنگهای خونینی همچون
بدر،
احد،
خندق (احزاب) و کشته شدن بسیاری از سران مشرک مکه همراه گردید، از یک سو بیانگر تحلیل قوای مشرکان به ویژه در جریان شکست در
جنگ احزاب (که تمامی قوای داخلی و نفوذی خویش اعم از
منافقین و
یهودیان را به کار گرفته بودند) و از سوی دیگر تثبیت قدرت حکومت نبوی در مدینه و نیاز به فراهم نمودن زمینههای مناسب برای برقراری روابط با سایر مناطق جهت رساندن پیام
اسلام بود.
اقداماتی که از سوی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و مسلمانان، اعراب قبایل مسیر راه و مشرکان مکه در طول این سفر انجام گرفت، هر کدام نشاندهنده آخرین تلاشهایی است که هر کدام از طرفین در محو قدرت دیگری و گذر از روابط خصمانه به دیپلماتیک، طی مراحل مختلف انجام دادند که در ذیل به آن اشاره میگردد.
به همراه نبردن جنگ افزار توسط پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و همراهان به جز
سلاح مسافر، که شامل
شمشیر در غلاف بود و به همراه بردن شتران قربانی برای نشان دادن نیت خود از سفر.
دعوت از قبایل مسیر راه برای همراهی که عده بسیاری از آنان به بهانه محافظت از مال و
خانواده و در واقع به این دلیل که در صورت درگیری با مکیان شکست مسلمانان بیسلاح حتمی است، از رفتن سر باز زدند.
مُحرم شدن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اکثر مسلمان در «
مسجد ذیالحلیفه» و بر زبان جاری نمودن کلمات
تلبیه. (لبیک، اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک، انّ الحمد و النعمة لک و الملک، لا شریک لک.) برخی هم در «
جحفه» محرم شدند.
کسب اطلاعات توسط پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، از واکنش قریش نسبت به حرکت آنها از افرادی چون «
بسر بن سفیان»
و «
بدیل بن ورقاء».
- اطلاع یافتن از اینکه قریش با زن و بچه از مکه بیرون آمده و در
ذیطوی اردو زدهاند و با
خدا عهد کردهاند که هرگز نگذارند، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وارد مکه شود.
- گسیل داشتن سپاه توسط قریش به فرماندهی «
خالد بن ولید» به همراه دویست نفر به «
کراع الغمیم» و فرستادن جاسوسان در کوههای اطراف.
تغییر مسیر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از مسیر سپاه
قریش.
خواندن
نماز ظهر و عصر به صورت
نماز خوف (جهت اطلاع از نظرات مختلف درباره کیفیت و مواقع لزوم نماز خوف به کتب فقهی مراجعه شود. ) در زمانی که با سپاه قریش رویارو شده بودند؛ به منظور جلوگیری از حمله غافلگیرانه. علاوه بر آن «
عباد بن بشر» با گروهی از مسلمانان به هنگام نماز در مقابل خالد صف کشیدند.
حرکت مجدد مسلمانان و زانو زدن شتر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در منطقه «حدیبیه» و توقف در این منطقه. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این مورد فرمودند: «آن خدایی که از ورود
فیل به مکه جلوگیری کرد، این شتر را هم اینجا نگه داشت. امروز قریش هر پیشنهادی به من بکنند که در آن
صله رحم باشد، من آن را میپذیرم.»
معجزه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در جوشان نمودن آب چاه در منطقهای بیآب و سیراب شدن
اصحاب.
قریشیان از همان ابتدای امر فرستادگانی را به منظور کسب اطلاعات نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرستاند. بدیل بن ورقاء به همراه جمعی از
خزاعه، مکرز، حلیس و سرانجام «
عروة بن مسعود» افرادی بودند که پاسخشان چیزی جز نیت عدم جنگ و انجام عمره توسط پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نبود. در نهایت عروة که احترام مسلمانان نسبت به پیامبر را دیده بود، به قریش گفت: من به نزد پادشاهان
ایران،
روم و
حبشه رفتهام؛ احترامی که اطرافیان محمد به وی میکنند، بیش از احترامی است که اطرافیان پادشاهان مزبور نسبت بدانها معمول میدارند و بدین ترتیب هرگز او را
تسلیم شما نخواهند کرد و از دورش پراکنده نمیشوند. اکنون هر فکری دارید بکنید و هر تصمیمی که میخواهید بگیرید.
از اقدامات دیگر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، نگهبانی شبانه افراد در اطراف لشکر است. از جمله اقدامات
جاسوسی قریش که یکی از موارد آن فرستادن افرادی در حدود پنجاه نفر به سمت
سپاه مسلمانان بود که منجر به دستگیری آنها توسط مسلمانان شد. قریش با اطلاع از این موضوع عدهای دیگر را به سمت سپاه فرستاد که اقدام به پرتاب تیر و سنگ نموده و نتیجه آن دستگیری برخی از آنها بود. به نقل برخی مورخان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آنها را بخشیده و آزاد نمود.
مشرکان مکه درباره سفر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دو احتمال میدادند. یکی اینکه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به این بهانه قصد حمله به مکه را دارد و دیگر اینکه پس از سالها درگیری، حتی اگر به قصد
عمره هم به مکه وارد شود، ابهت مکیان در مقابل سایر قبایل شکسته شده و قدرتمندی مسلمانان که توانستهاند بدون نبرد وارد مکه شوند، را نشان میدهد. سرانجام پس از چند روز که از ورود عثمان به مکه گذشت، بنا به نقل برخی مورخان وی توسط مشرکان مکه محبوس گشته و در بین مسلمانان شایع میشود که عثمان به
قتل رسیده است.
فرستادن نمایندگانی از سوی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مکه. ایشان پس از رفتن عروة، «
خراش بن امیه خزاعی» را بر شتر خویش برای روشن ساختن هدف مسلمانان از سفر به مکه نزد قریش فرستادند؛ اما آنها شتر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را کشته و خراش نیز با وساطت رهایی یافته و نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بازگشت.
پس از بازگشت، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به «
عمر بن خطاب» فرمودند که به مکه برود؛ اما وی به این دلیل که در مکه حامی ندارد «
عثمان بن عفان» را پیشنهاد نمود. عثمان علاوه بر رساندن پیغام
صلح پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از این سفر در معیت «ابان» به مکه رفت. وی همچنین حامل پیامی برای زنان و مردان مسلمان ساکن در مکه مبنی بر
بشارت فتح مکه نیز بود. مسلمانان مکه نیز گفتند: آن خدایی که توانسته او را تا حدیبیه بیاورد، میتواند او را به مکه وارد کند؛ پس سلام ما را به رسولالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برسان.
پس از
شایعه کشته شدن عثمان،
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که اقدامات مسالمتآمیز خویش در برابر مکیان را بیفایده دیدند، از اصحاب خویش
بیعت گرفتند. بر اساس نقل «
جابر» تنها بر فرار نکردن بیعت گرفته شد؛
اما روایات دیگر علاوه بر آن پایداری تا سر حد مرگ که بیانگر آمادگی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای جنگ میباشد را نیز ذکر مینمایند.
این احتمال زمانی قویتر میشود که بدانیم قریش بلافاصله پس از اطلاع از این بیعت، افرادی را برای انعقاد
صلح (حدیبیه) نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرستادند.
ضمن اینکه پس از انجام بیعت مشخص شد، خبر کشته شدن عثمان شایعهای بیش نبود.
به جز «
جد بن قیس» همه مسلمانان
حتی زنان در این بیعت شرکت داشتند.
همچنین آمده است آیه ۲۹
سوره فتح«لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ اِذْ یُبایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فِی قُلُوبِهِمْ فَاَنْزَلَ السَّکِینَةَ عَلَیْهِمْ وَ اَثابَهُمْ فَتْحاً قَرِیباً؛
خداوند از مؤمنانی که زیر درخت با تو بیعت کردند، خشنود شده و میدانست در دلشان چه میگذرد؛ لذا آرامشی بر آنها نازل کرد و به فتحی نزدیک پاداششان داد.»
که درشان شرکت کنندگان در این بیعت که در زیر درختی با نام «سمره»
واقع شد، نازل گشته است. «بیعت رضوان»
و «بیعت شجره»
نامهایی است که این پیمان بدان معروف است.
بعدها بیعت کنندگان به
اصحاب شجره شهرت یافتند.
در مورد مکان درخت آمده است، حاجیان به قصد تیمن سالها در کنار آن
نماز میگزاردند؛ اما عمر بن خطاب آنان را نکوهش کرده!!! دستور قطع آن را داد.
از سوی دیگر، فرستادگان مکه در
حدیبیه با رسول خدا
صلح کردند و قرار بر این شد که وی آن
سال بازگردد و سال دیگر برای زیارت به مکه بیاید.
مسجدی نیز در محل بسته شدن این بیعت بعدا ساخته شد.
•
ابن سعد،
الطبقات الکبری،
بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
•
ابن هشام،
السیرة النبویة، چاپ سهیل زکار، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
•
حسین بن علی ابوالفتوح رازی،
روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، چاپ محمد جعفر یاحقی و محمد مهدی ناصح،
مشهد ۱۳۶۵ـ۱۳۷۵ش.
•
حسن ابراهیم حسن،
تاریخ الاسلام، السیاسی والدینی والثقافی والاجتماعی، ج۱،
قاهره ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت.
•
محمد بن جریر طبری،
تاریخ الطبری،
تاریخ الامم والملوک، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
•
یاقوت حموی،
معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست
تهران ۱۹۶۵.
دانشنامه جهان اسلام، مقاله شماره ۲۴۹۰. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «بیعت رضوان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۹/۲۹.