بَشِیراً وَ نَذِیراً (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَشِیراً وَ نَذِیراً:(إِنّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشيرًا وَ نَذيرًا) «بَشِیراً وَ نَذِیراً»• «
بشیرا» از مادّه
بَشَر (به فتح باء
و شین) به معنای انسان است.
مشتقات این ماده در
قرآن کریم آمده، به صورت:
بِشارَة (به کسر باء
و فتح راء) در خبر مسرّتبخش
و اندوه بخش هر دو بکار رفته،
بُشْرى (به ضم باء
و سکون شین) به معنی خبر مسرّت بخش،
بَشیر (به فتح باء) به معنای مژده دهنده،
إِسْتِبْشار (به همزه مکسور
و کسر تاء
و سکون سین
و باء) به معنی طلب شادی
و یافتن
و یا دانستن چیزی است که شاد میکند.
•
«نذیرا» از مادّه
نَذْر (به فتح نون
و سکون ذال) به معنای دانستن
و حذر کردن است.
بشارت و انذار يا
تشویق و تهدید بخش مهمى از انگيزههاى تربيتى
و حركتهاى اجتماعى را تشكيل مىدهد، آدمى هم بايد در برابر انجام كار نيک تشويق شود،
و هم در برابر كار بد كيفر بيند تا آمادگى بيشترى براى پيمودن مسير اول
و گام نگذاردن در مسير دوم پيدا كند.
تشويق به تنهايى براى رسيدن به تكامل فرد يا جامعه كافى نيست، زيرا انسان در اين صورت مطمئن است انجام
گناه خطرى براى او ندارد.
به موردی از کاربرد «
بَشِیراً وَ نَذِیراً» در
قرآن، اشاره میشود:
(إِنّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشيرًا وَ نَذيرًا وَ لا تُسْأَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحيمِ) «ما تو را به حق، براى
بشارت و بيم دادن همه مردم فرستاديم؛
و تو مسئول گمراهى دوزخيان پس از ابلاغ رسالت نيستى.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: در
آیه مورد بحث مشركين
و كفار را ملحق به
اهل کتاب مىكند
و مىفرمايد: آنها كه نمىدانند گفتند چرا خدا با خود ما سخن نمىگويد؟
و يا معجزهاى بخود ما نميدهد؟ آنها هم كه قبل از ايشان بودند، همين حرف را زدند- يعنى
یهود و نصاری- چون در ميانه اهل كتاب يهوديان همين حرف را به پيغمبر خدا
موسی (علیهالسلام) زدند، پس اهل كتاب
و كفار در طرز فكر
و در عقائدشان مثل هم هستند، آنچه آنها مىگويند، اينها هم ميگويند،
و آنچه اينها ميگويند آنها نيز مىگويند،
(تَشابَهَتْ قُلُوبُهُمْ) طرز فكرهاشان يک جور است.
(قَدْ بَيَّنَّا الْآياتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ) الخ، اين جمله جواب از گفتار كفار است
و مراد ايناست كه آن آياتى كه مطالبه مىكنند، برايشان فرستاديم،
و خيلى هم آياتى روشن است، اما از آنها بهره نمىگيرند، مگر مردمى كه به آيات خدا
یقین و ایمان داشته باشند
و اما اينها كه (لا يَعلَمون، علمى ندارند)، دلهايشان در پس پرده
جهل قرار دارد
و بافت
عصبیت و عناد مبتلا شده
و آيات بحال مردمى كه نمىدانند سودى ندارد.
از همين جا روشن مىشود، كه چرا كفار را به وصف بى علمى توصيف كرد
و در تاييد آن، روى سخن از آنان بگردانيده، خطاب را متوجه
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نمود
و اشاره كرد به اينكه او فرستادهاى از ناحيه خدا است،
و بحق
و بمنظور
بشارت و انذار فرستاده شده تا آن جناب را دلخوش سازد
و بفهماند اين كفار اصحاب دوزخند
و اين سرنوشت برايشان نوشته شده
و ديگر اميدى به هدايت يافتن
و نجاتشان نيست.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «بشیرا و نذیرا»، ج۱، ص ۲۰۳.