بهینهسازی ژنتیک
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ژن کوچکترین واحد شیمیایی اطلاعات ارثی است که به تعداد بیشمار، درون میلیاردها
سلول تشکیلدهنده بدن، وجود دارد. یکی از اموری که در فرامین پیشوایان دین مورد توجه قرار گرفته است، «بهینه سازی ژنتیک» میباشد، البته در کلام آنان، الفاظ علوم امروزی به کار نرفته است، اما توصیههایی را به پیروان خویش ارایه کردهاند که میتواند بر این امر تطبیق کند.
ژن کوچکترین واحد شیمیایی اطلاعات ارثی است که به تعداد بیشمار، درون میلیاردها
سلول تشکیل دهنده بدن، وجود دارد. این واژه برای اولین بار توسط ویلهلم یوهانس در سال ۱۹۰۹ به کار رفت. مراجعه به متون دینی و روایی، و تعمق و ژرفنگری در آنها، این حقیقت را آشکار میسازد که پیشوایان معصوم (علیهمالسّلام) سالها پیش از این با کلامی روان و ساده، پارهای از مسایل ژنتیکی و توارثی را تبیین کردهاند.
دین اسلام در راستای سعادت بشر در قالب
احکام تکلیفی، وظایفی را برای مکلفین مشخص کرده است. این فرایند در بسترسازی مناسب ژنتیک نیز مورد عمل قرار گرفته است.
روایات بسیاری به بیان جنبههای ارادی و غیرارادی انتقال صفات والدین و نسلهای گذشته به نسلهای آینده، پرداخته و از پدران و مادران خواستهاند تا با رعایت دستورات ارزش مند دین، زمینه و بستر مناسب را برای انتقال و تحقق ویژگیهای ارزشمند فراهم آورند.
این مقاله بر آن است تا با اثبات ژنتیک در متون روایی، به بیان پارهای از دستورات پیرامون بسترسازی مناسب و نامناسب آن بپردازد.
گستره شمول
دین به حسب قابلیتهای کمی و کیفی ادیان، متفاوت بوده و بین دینپژوهان نیز در قلمرو دین اختلاف نظر وجود دارد.
اما حقیقت این است که دین اسلام، از آنرو که پایان دهنده ادیان الهی میباشد، همه نیازهای بشری را که
سعادت انسان مبتنی بر آنها است، بیان کرده است، که با کاوش در منابع دینی میتوان کلیات و جزئیات آن را استنباط کرد.
بنابراین دین فراتر از موضوعات عبادی فردی و روابط اخلاقی افراد، دارای فرامین و دستورات متنوع دیگری نیز هست، تا آنجا که برای ساخت هر چه بهتر جامعه و ریشهای برخورد کردن با عوامل غیراخلاقی، زمینهها و دستورالعملها را اندیشیده است، به گونهای که شرایط قبل از ولادت و بعد از
مرگ انسان را نیز در بر میگیرد.
به دیگر عبارت، انسان در محدوده دو حیات طبیعی و معقول قرار دارد و وجود آن، از دو بُعد مادی و معنوی برخوردار است و دین همه ابعاد زندگی وی را در بر گرفته و پاسخگوی نیازهای او است. هدف اصلی رسالت رسولان، ارتقای سطح اخلاقی جامعه بشری است.
رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودهاند: «من برای تکمیل اخلاق مبعوث شدم».
یکی از اموری که در فرامین پیشوایان دین مورد توجه قرار گرفته است، «بهینهسازی ژنتیک» میباشد، البته در کلام آنان، الفاظ علوم امروزی به کار نرفته است، اما توصیههایی را به پیروان خویش ارایه کردهاند که میتواند بر این امر تطبیق کند.
پژوهش حاضر بر آن است. با کاوش در منابع مختلف دینی، به بررسی بهینهسازی ژنتیک از دیدگاه اسلام بپردازد. امید است پژوهندگان علوم اسلامی از این منظر نیز به دستورات الهی نظاره کرده و در تکمیل کاستیهای این پژوهش تلاش نمایند.
ژن (Gene) کوچکترین واحد شیمیایی اطلاعات ارثی است که به تعداد بیشمار، درون میلیاردها سلول تشکیلدهنده بدن وجود دارد. چنین تخمین زده میشود که در ۲۳ جفت کروموزوم هسته سلول انسانی، بیش از صد هزار ژن اصلی و شاید بیش از این مقدار ژن غیر اصلی وجود داشته باشد.
این واژه برای اولینبار توسط ویلهلم یوهانس در سال ۱۹۰۹ به کار رفت. ژنها دارای ویژگیهای مشترکی هستند، اول آنکه: همگی آنها به صورت جفت وجود دارند؛ ژن پدری بر روی یک کروموزوم و ژن مادری بر روی کروموزوم همتای آن جای دارد. دوم آنکه: در صورت فقدان عوامل آسیبزا ژنها میتوانند میلیونها سال و شاید میلیاردها سال با همان ویژگیهای اولیه باقی بمانند.
از ویژگیهای ژنها انتقال صفات والدین به فرزندان است. علاوه بر این، ژنها همه اعمال سلول را کنترل میکنند. ژنها که در هسته سلول قرار گرفتهاند، همانند ستاد فرماندهی سلول عمل کرده و همه اعمال درونی و برونی سلول، پیرو فرمانهای صادر شده از سوی آنها است، که یکی از مهمترین این اعمال سلولی، عمل تولید و انتقال ساختار و صفات والدین به فرزندان میباشد.
در عصر حاضر با مطالعات فراوانی که بر روی ژنها و عملکرد آنها صورت گرفته است، رشتهای به نام مهندسی ژنتیک تاسیس گردیده که به مطالعه مسایل گوناگون و تحقیق در این زمینه میپردازد.
ژنتیک پزشکی با به کارگیری دانش و فنآوری روز به جنبههای کلینکی و اپیدمیولوژیک موارد ارثی میپردازد و در صدد است تا با کشف عوامل مختلف ژنهای مؤثر در بیماری و رفتار انسان، به بهینهسازی و پیشگیری یا کاهش آسیبهای ناشی از آن بپردازد.
اگر چه کشف ژن و برخی از عملکردهای آن در عصر حاضر اتفاق افتاده است، اما در منابع دینی، مطالب مختلفی درباره این حقیقت و انتقال صفات والدین و اجداد به انسان مطرح شده است که میتواند بر این حقیقت منطبق شود.
همانطور که پیش از این گذشت، ژنها میتوانند در حالیکه صفات اولیه را در خود نهفته دارند میلیاردها سال زندگی کنند.
«عن ابی عبدالله (علیهالسّلام) قال: سئل عن المیت یبلی جسده؟ قال نعم حتی لا یبقی لحم و لاعظم الاطینته التی خلق منها، فانها لا تبلی، تبقی فی القبر مستدیرة حتی یخلق منها کما خلق اول مرة؛
از
امام صادق (علیهالسّلام) درباره
میت چنین پرسیده شد که آیا جسد میت میپوسد. حضرت فرمود: بله، به گونهای که گوشت و استخوانی برایش باقی نمیماند، مگر سرشتی که از آن آفریده شده است، زیرا آن نمیپوسد، در
قبر باقی میماند و در حال تحول است تا دوباره فرد از آن آفریده شود، همانطور که اولین باره آفریده شده بود».
علامه مجلسی، در توضیح این
روایت میگوید: آن هسته مرکزی دارای تحول و تغییر میگردد ولی در همه احوال محفوظ باقی میماند و این روایت اثبات میکند که
تشخّص انسان به واسطه اجزای اصلی او است و دیگر اجزا و عوارض دخالتی در آن ندارند.
بر اساس این، چنانچه ژن را تشکیل دهنده هسته مرکزی انسان و دارای قدرت بقا برای سالهای متمادی بدانیم، این روایت منطبق بر آن میشود، زیرا نهاد اولیه ژن را دارای فرایند زوال نمیداند.
در دورانی که بشر اطلاعات چندانی از زیستشناسی، علم ژنتیک، توارث، چگونگی پیدایش جنین و انتقال ویژگیهای والدین به نسل جدید نداشت، معارف مبتنی بر
وحی با زبان
آیات و
روایات و با عبارتهایی ساده و قابل فهم به تشریح و تبیین کلی این موضوعات پرداخت.
در برخی از روایات، به جنبه توارث غیرقابل اجتناب اشاره شده است تا انسانها به این فرایند توجه کرده و اسباب
شک و
تهمت به همسر خویش را از بین ببرند. امام صادق (علیهالسّلام) به انتقال ارثی صفات از اجداد و گذشتهگان انسان اشاره کرده و میفرماید:
«
خداوند متعال هنگامی که میخواهد انسانی را بیافریند، همه صورتهای بین او و
حضرت آدم را جمع میکند، سپس او را به صورت یکی از آنها میآفریند، بنابراین، هیچیک از شما نباید درباره فرزندش بگوید: این فرزند به من و هیچ یک از پدرانم شباهت ندارد».
آنچه در این
حدیث به آن اشاره شده و تحقق آن بر اراده الهی مبتنی گردیده، امروزه با عنوان امکان بروز صفات ژنهای مغلوب، مطرح میشود. امام میفرماید: ویژگیهای ظاهری فرزند متولد شده، در برخی موارد همانند
پدر و
مادر نیست بلکه خداوند او را به صورت یکی از پدران و اجداد بین او و آدم آفریده است.
در روایت دیگری از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز به جهش ژنها و ایجاد صفات توارثی از گذشتهگان اشاره شده است؛
امام باقر (علیهالسّلام) فرمود: «مردی از
انصار با همسر خود، خدمت پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسید و گفت: یا رسول الله! این زن، دختر عمو و همسر من است، زنی پاک و با عفت میباشد، ولی برای من فرزندی آورده است که چهرهاش سیاه، لولههای بینی او گشاد، موهایش پیچیده و بینیاش پهن است، طفلی با ویژگیهای نژادی حبشی متولد شده است، همانند چنین فرزندی در خانواده و اجداد پدری و مادریام نیست. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از زن پرسید: چه میگویی؟ زن
قسم یاد کرد از آن هنگام که من به همسری این مرد در آمدهام، با هیچ کس درنیامیختهام. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سر به زیر انداخت و سپس سر بلند کرده و فرمود: بین انسان تا حضرت آدم، ۹۹ عرق وجود دارد که همه در ساختمان فرزند، مؤثرند، وقتی
نطفه در
رحم قرار میگیرد، عرقها به جنبش درآمده از خدا در خواست دارند که فرزند، شبیه آنها ساخته شود. این فرزند غیر شبیه به شما از همان عرقهای دور است که در اجداد سابقه دارد. کودک را بگیر که فرزند تو است. زن عرض کرد: یا رسول الله! عقده مرا گشودی و از غم رهایم ساختی».
این سخنان پیشوایان معصوم (علیهمالسّلام) نشانگر توجه آنها به انتقال قهری و تاثیرگذاری ژن مغلوب در اجداد پدران و مادران در نسل جدید است.
آنچه در ذیل عنوان قبلی مورد اشاره قرار گرفت بروز و جهش ژنهای نهفته به صورت غیر ارادی بود. اما در روایات به برخی عوامل دیگر در جهش ژنها اشاره شده است که ممکن است در اثر برخی عوامل طبیعی به وجود آمده و باعث تغییرات ابتدایی در ژنها گردیده و صفات جدیدی را به طور بارز به فرزند بدهد که حالت سابقه ندارد.
«حضرت صادق (علیهالسّلام) کودک زیبایی را دیدند، سپس فرمودند: باید پدر این کودک در شب هم بستری، میوه بِه خورده باشد».
اسلام برای فراهم ساختن بستر مناسب و ایجاد زمینههای رشد صحیح ژنهای نهفته در انسان دستوراتی را در قالب احکام تکلیفی شرعی با عناوینی هم چون
وجوب،
حرمت،
استحباب و
کراهت ارایه نموده و از همان ابتدا زمینههای ایجاد صفات ارثی درست و نادرست را تبیین کرده و آنها را در عناوین مختلف گنجانده است، که ما در اینجا به اختصار به برخی از آنها اشاره میکنیم.
امام صادق (علیهالسّلام) به پیروان خویش میفرماید: «تزوجوا فی الحجز الصالح، فان العرق دساس؛
با خانوادهای عفیف و پاکیزه وصلت کنید زیرا ژن دخالتکننده و تاثیرگذار است».
پیش از این، همانند این سخن از رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) صادر گشته بود، که فرمود: «دقت کنید نطفه خودتان را در چه محلی قرار میدهید، زیرا ویژگیهای والدین از راه وراثت به فرزندان منتقل میشود».
پیشوایان معصوم (علیهمالسّلام) که علم ایشان برگرفته از علم الهی است، انسانها را به قانون همیشگی عالم خلقت و راز بزرگ وراثت و زمینههای مناسب و نامناسب آن آگاهی دادهاند.
امام علی (علیهالسّلام) نیز میفرماید: «حسن الاخلاق برهان کرم الاعراق؛
نیکویی اخلاق دلیلی بر
کرامت و نیکویی ژنهای فرد دارد». و آنگاه که
محمد بن حنفیه، در
جنگ جمل، کمی توقف نمود، امام علی (علیهالسّلام) از ضعف وی متاثر شده، به وی فرمود: ژن موجود در مادرت در تو تاثیر کرده است».
آنچه گذشت، به روشنی این مطلب را اثبات میکند که توصیههای پیشوایان دلیلی روشن بر تاثیرگذاری ژنها در آینده فرزندان دارد و انتخاب مادری مناسب و پدری وارسته میتواند نقش مهمی در بسترسازی مناسب ژنتیک داشته باشد.
بیتردید، پارهای از دستورات اسلامی مربوط به
ازدواج و انتخاب همسر، در راستای ایجاد خانوادهای همسو و دارای صفا و سازش معنوی است، اما پارهای دیگر افزون بر توجه به این نکته، به آیندهنگری درباره فرزندان پرداخته و از ایجاد زمینههای انحراف ژنی باز میدارد.
امام صادق (علیهالسّلام) از پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت میکند که فرمود: «ایاکم و تزوج الحمقاء، فان صحبتها بلاء و ولدها ضیاع؛
از ازدواج با احمق بپرهیزید، زیرا همنشینی با احمق باعث
اندوه و
بلا و فرزندش نیز بدبخت است».
برخی از یاران امام باقر (علیهالسّلام) از ایشان چنین پرسیدند: «عن الرجل المسلم تعجبه المراة الحسناء، ایصلح له ان یتزوجها و هی مجنونة؟ قال: لا، و لکن ان کانت عنده امة مجنونه فلا باس بان یطاها و لا یطلب ولدها؛
مرد مسلمانی به خاطر زیبایی زن دیوانهای مجذوب و عاشق او گشته است، آیا او را به همسری خود انتخاب کند؟ حضرت فرمود: خیر، ولی اگر کنیز دیوانهای باشد، میتواند با او هم بستر شود، ولی مراقب باشد از او فرزند نداشته باشد.»
تعمق در احادیث یاد شده، به ویژه حدیث اخیر که میان ارضای شهوت جنسی و طلب فرزند تفکیک نموده است، پژوهشگر را به این نتیجه میرساند که ژنهای انتقال یافته از مادر کم خرد و یا دیوانه خصایصی را در فرزندان به وجود میآورد که زمینههای تربیت صحیح را کم نموده و والدین را در تربیت فرزندان و ارضای خواسته روحی و روانی آنها ناتوان میکند.
افزون بر آن چه گذشت، روایات فراوان دیگری را میتوان جستوجو کرد که امر و یا نهی آنها بر اساس توجه به بهینهسازی ژنتیک صورت گرفته است. اگر علم و دانش عصر حاضر به این نتیجه رسیده است که مستی زن یا شوهر در هنگام هم بستری سبب میشود که فرزند حاصل از آن دارای عوارض عصبی و غیرقابل درمان باشد،
اسلام سالها پیش از آن به این نکته توجه کرده و رسول آن فرموده است: «شارب الخمر لا یزوّج اذا خطب؛
شرابخوار اگر خواستگاری نمود به او دختر ندهید». و یا امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «من زوج کریمته من شارب الخمر، قد قطع رحمها؛
هر کس دختر خویش به شرابخوار تزویج کند هر آینه رحم او را قطع کرده است».
قطع رحم در این جا به این معنا است که فرزند مورد توقع به وجود نمیآید بلکه به خاطر تاثیرگذاری میگساری پدر، آن فرزند از جهت جسمی و روحی دارای ضعفهایی است که جبران آن امکانپذیر نیست. بنابراین از آن جایی که میگساری پدران در انتقال ژنهای دارای صفات
زشت به فرزندان آینده، تاثیر فراوانی دارد
این نکته در احادیث نیز مورد توجه بیش تری قرار گرفته است.
علاوه بر توصیههای یاد شده، دین اسلام در راستای بسترسازی ژنها، دستوراتی را نیز برای پس از ازدواج ارایه نموده است که در اینجا به پارهای از آنها اشاره میشود.
اسلام علاوه بر توصیه به دقت در انتخاب همسر، برای بهینه سازی ژنتیک عناصر بسترساز دیگری هم چون زمان، مکان، آداب نزدیکی، شرایط روحی، بهداشت روانی و... را نیز مورد توجه قرار داده است.
در منابع روایی، یکی از عناصری که بر فرآیند ژنتیک و تشکیل شخصیت فرزند ناشی از آن مؤثر شناخته شده، عنصر زمان است، از این رو، با حکم تکلیفی استحباب یا نهی و کراهت، به والدین سفارش شده است که برای برقراری ارتباط جنسی، برخی از زمانها را انتخاب و یا از برخی دیگر پرهیز کنند.
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به علی (علیهالسّلام) فرمود: «یا علی! با همسر خویش در شب دوشنبه هم بستر شو، که اگر فرزندی تکوین یابد، حافظ قرآن و به رضای خداوند راضی باشد، و اگر در شب سهشنبه این عمل انجام گیرد و فرزندی به وجود آید، سعادت اسلام روزی او گردد، دهانش خوشبو و قلبش مهربانتر و جوانمرد و زبانش از
دروغ و
غیبت و
بهتان پاک باشد و چنانچه عمل آمیزش در شب پنجشنبه صورت پذیرد و فرزندی تشکیل شود، یا حاکمی از حاکمان شریعت و یا عالمی از عالمان باشد، و اگر روز پنجشنبه در هنگام زوال یعنی آنگاه که آفتاب در میان
آسمان باشد، عمل آمیزش و همبستری رخ دهد،
شیطان به فرزند تشکیل یافته در آنگاه، نزدیک نشود و خداوند سلامتی در دنیا و دین را نصیب وی گرداند.»
و نیز در روایات آمده است: «چنانچه عمل آمیزش در
شب جمعه که یکی از بافضیلتترین زمانها است، صورت گیرد و فرزندی به وجود آید، خطیب و سخنور گردد و اگر در شب جمعه پس از
عشاء این عمل انجام شود و فرزند به هم رسد، آن فرزند از بزرگان خواهد بود. و نیز فرزند تشکیل یافته در بعد از ظهر جمعه از دانایان مشهور شود.»
تحلیل و ریشهیابی اینکه چه خصوصیتی در زمانهای یاد شده وجود دارد که بر ارتباط جنسی پدر و مادر و وراثت فرزند تاثیر میگذارد و خصوصیات مذکور را در فرزند تکوین یافته در آن زمانها ایجاد میسازد، امری است که باید توسط زیستشناسان و محققان علوم ژنتیک مورد بررسی و کاوش قرار گیرد.
در میان دستورات ارزشمند اسلام، آمیزش در برخی زمانها
حرام و انجام آن سبب پیامدهای ناگوار ژنتیکی و پرداخت جریمه دانسته شده است. قرآن کریم درباره چنین ارتباطی در زمانی که زوجه در حالت عادت ماهیانه قرار دارد، میفرماید:
«فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتّی یَطْهُرْنَ»
یعنی: در حال
حیض از زنان دوری کنید و با ایشان آمیزش ننمایید...
بر اساس این، فقیهان نیز به حرمت آن فتوا داده و آن را سبب کفاره دانستهاند.
امام صادق (علیهالسّلام) از آثار
زشت و ناگوار این عمل بر فرزند خبر داده و میفرماید: «دشمن ما اهلبیت نیست مگر کسی که فرزند
زنا یا ایام حیض باشد».
و باز در آثار نزدیکی در چنین حالتی، آمده است: «ان من جامع امراته، و هی حائض، فخرج الولد مجزوما او ابرص، فلا یلومنّ الا نفسه؛
هر کس با همسر خویش در ایام عادت او آمیزش نماید و فرزند آنان جزامی یا دارای مرض پیسی باشد باید خویش را سرزنش کند».
این سخنان بر این مطلب تاکید میکند که فرزند تشکیل شده در ایام ممنوع دارای سرشت و ژنهایی است که زمینههای فراوان برای دشمنی با خوبیها خواهد داشت و افزون بر آسیبهای روحی، دچار آسیبهای جسمی از قبیل جزام و پیسی خواهد شد.
در کتابهای روایی افزون بر ایامی که این عمل در آن حرام است، وقتهای دیگری نیز به عنوان ایام مکروه یادآوری شده است که ارتباط در زمانهای مزبور، آثار منفیای بر ساختار ژنتیکی و تشکیل شخصیت و یا جسم کودک دارد. در نتیجه، ترک ارتباط مذکور در این زمانها ترجیح دارد و از افراد خواسته شده است از انجام آن در چنین زمانهایی پرهیز کنند.
امامان معصوم (علیهمالسّلام) انجام آمیزش در اول ماه، نیمه ماه و آخر ماه را سبب دیوانگی، ابتلا به خوره و کمخردی طفل میدانند
و انجام آن را در شب عید فطر، سبب تشکیل فرزند با ویژگیهای فراوان شر و بدی معرفی میکنند و با تاکید بیشتر انجام آمیزش در
نیمه ماه شعبان را سبب پیدایش فرزندی شوم که نشان سیاهی در صورتش نمایان است میدانند.
همچنین از زمانهای نامناسب دیگر، شب عید قربان، آخر ماه شعبان، بین
اذان و
اقامه، شبی که فردای آن قصد مسافرت وجود دارد، بین
طلوع فجر صادق و
طلوع آفتاب، شب خسوف و
کسوف و... نیز مورد یادآوری قرار گرفته است.
خداوند برای جلوگیری از پیامدهای ناخوشایند ژنتیکی در جامعه اسلامی، به پیروان دین مبین اسلام فرمان میدهد که دقت لازم را در اولین مراحل تکوین فرزندان بنمایند، تا از منافع مادی چنین حکمی بهرهمند شده و به پاداش آخرتی آن نیز دست یابند.
از دیگر عناصری که
شریعت، آن را در فرایند ژنتیک و تشکیل شخصیت فرزندان آینده جامعه، مؤثر دانسته است، عنصر مکان میباشد. در متون روایی مکانهای نامناسب زیادی مورد توجه قرار گرفته است، تا جامعه از آسیبهای جسمی و روحی ناشی از انجام عمل در آن مکانها محفوظ بماند.
امروزه سخنان بسیاری توسط دانشمندان علوم پزشکی در رابطه با ضررهای اشعه خورشید بر بدن انسان نوشته و شنیده میشود. پیشوایان دین، سالها پیش از این بر آثار آن در حالتهای خاص توجه کردهاند. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر تاثیر منفی نور خورشید بر فرزند در صورت انجام عمل آمیزش در زیر نور مستقیم خورشید، تاکید کرده و میفرماید:
«ای علی در مقابل نور خورشید با همسرت هم بستر نشو، مگر اینکه پردهای بیاویزی که شما را بپوشاند، زیرا اگر در این حالت فرزندی به وجود آید، همیشه در حال پریشانی و
فقر باشد تا از دنیا برود».
یکی از مکانهای نامناسب آمیزش، زیر درخت میوه میباشد. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این مورد میفرماید:
«ای علی در زیر درخت میوه دار با همسرت آمیزش نکن، که اگر فرزندی به هم رسد جلاّد و کشنده مردمان باشد و یا رئیس و راهنمای
ظلم و
ستم گردد».
بر فرض که ما قادر به درک دلایل علمی چنین آثاری نباشیم، اما از آن جایی که به علم لدنّی و الهی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ایمان داریم، باید برای ساختن بستر مناسب ژنهای مثبت در افراد آینده جامعه، این فرامین را به کار بندیم.
قبلاً تصور میشود که کودکان دارای درک و شعور کافی برای فهم بسیاری از مسایل و وقایع پیرامون خود نیستند، اما امروزه، علم ثابت کرده است که کودکان از همان لحظات اولیه تولد قدرت یادگیری و اثرپذیری بسیار دارند. امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید:
«آمیزش در خانهای که کودکی در آن جاست و آنها را میبیند یا صدای آنان را میشنود، سبب میشود که کودک بیننده
زناکار گردد و یا فرزندی که از ایشان تشکیل میشود، زناکار شود».
بنابراین، اسلام به والدین سفارش میکند که از برقراری ارتباط جنسی در منظر دیگران و در محل رفت و آمد افراد خودداری نمایند و از این طریق زمینههای رستگاری فرزندان خویش را فراهم سازند.
البته در روایات، مکانهای دیگری نیز مورد توجه قرار گرفته است، اما چون به صراحت به جنبه توارثی و ژنتیکی آن اشاره نشده است، از ارایه و بحث و بررسی پیرامون آنها صرف نظر میکنیم.
روایات زیادی بر این مطلب تاکید دارند که حالات، افکار و رفتار والدین در هنگام آمیزش، تاثیر بسزایی در جسم و روح کودک آنان خواهد داشت؛ از اینرو، رعایت این نکات که بیشتر در قالب کراهت و استحباب وارد شده است میتواند زمینههای مناسب را برای داشتن فرزندانی سالم و
صالح، فراهم آورد.
یکی از رفتارهایی که هنگام آمیزش از آن نهی شده است، سخن گفتن است؛ زیرا سبب لال شدن فرزند میگردد.
مورد دیگر، نگاه کردن به شرمگاه زن در هنگام آمیزش است که موجب کوری فرزند میگردد.
از پدر خواسته شده است در هنگام هم بستری، به فکر زن دیگری نباشد؛ زیرا این عمل سعادت آینده فرزند را
تهدید کرده و اسباب
دیوانگی او را فراهم میسازد.
حضرت رضا (علیهالسّلام) درباره علت کراهت آمیزش در اول شب، میفرماید: «زیرا معده و رگها پر میباشد و چنین حالتی برای انجام این عمل ناپسند است و سبب بیماریهای جسمی مثل قولنج،
فلج،
سکته، فتق، ضعیف شدن حسّ بینایی چشم و... میشود» و توصیه میفرماید که: «برای انجام این عمل آخر شب را انتخاب کنید، زیرا این زمان برای سلامتی جسم پدر و مادر و سلامتی عقل فرزند، بهتر است.»
امام حسن (علیهالسّلام) به تاثیر فراوان حالت آرامش و دوری از اضطراب والدین، بر ژنتیک فرزندان اشاره نموده است: «فان الرجل اذا اتی اهله بقلب ساکن و عروقهادئة و بدن غیر مضطرب استکنت تلک النطفة فی الرحم فخرج الرجل یشبه اباه و امه؛
هرگاه مرد برای آمیزش، با دلی آرام، رگهای خالی از آشفتگی و بدنی غیر لرزنده و بی اضطراب نزد همسرش برود، نطفه در رحم استقرار مییابد و در نتیجه نوزادی شبیه پدر و مادر به دنیا میآید».
در منابع روایی از عنصر
دعا و یاد خداوند در هنگام آمیزش به عنوان یکی دیگر از عوامل مؤثر در فرایند ژنتیک و تشکیل شخصیت فرزند ناشی از آن، یاد شده است.
«عن ابی جعفر (علیهالسّلام) قال: اذا اردت الجماع فقل: اللهم ارزقنی ولدا و اجعله تقیا زکیا لیس فی خلقه زیادة و لا نقصان و اجعل عاقبته الی خیر؛
امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند: هرگاه میخواهی با همسرت نزدیکی کنی، بگو: خدایا به من فرزندی که در خلقتش زیادی یا نقصانی نباشد، روزی فرما و او را پرهیزکار و با هوش قرار بده و سرانجام زندگی او را نیک بگردان».
در
صحیفه سجادیه نیز آمده است:
«اللهم منّ علی ببقاء ولدی و باصلاحهم لی و بامتاعی بهم الهی امدد لی فی اعمارهم و زدلی فی آجالهم؛
خدایا! به واسطه بقای فرزندانم و اصلاح آنان و بهرمندی من از ایشان، بر من منت بگذار. پروردگارا! به خاطر من بر عمر آنان بیفزا و
مرگ ایشان را به تاخیر انداز».
این سخنان و نظایر آنها، نشان میدهد که دعا بر روی وراثت و عوامل ژنتیکی و شکلگیری شخصیت فرزندان تاثیر میگذارد و سبب میشود آنها علاقه کمتری به انجام اعمال ناشایست داشته باشند.
پرسش مهمی که در اینجا مطرح میشود این است که ارتباط بین دعا که موضوعی ماورای طبیعی و متافیزیکی است و عامل خارجی نسبت به فرآیند ژنتیکی محسوب میشود، با وراثت و ژنتیک چگونه قابل بررسی است؛ آیا با استفاده از همان ابزارهای مطالعه علمی میتوان برای مطالعه چنین ارتباطی که نمونههای آن در
قرآن و
روایات آمده و در خارج تحقق یافته است، بهره جست، یا برای کشف رابطه، نیازمند ابزارهای مطالعاتی دیگری هستیم؟
خداوند یگانه آفریدگار مطلق و توانا بر هر امری است، و وراثت و ژنتیک در حاکمیت قدرت مطلق او است. او در صورت توجه والدین و فراهم شدن شرایط استجابت دعا، بر وراثت و ژنهای حاوی صفات تاثیر میگذارد و آنها را به سمت و سوی دعای مزبور رهنمون میسازد.
اسلام به نقش خانواده در برآوردن نیازهای انسان توجهای ویژه کرده است و در راستای تحقق جامعهای سالم توصیههای پیشگیرانه متعدد و ارزشمندی را به پیروان خود بلکه همه بشریت برای بهسازی نسل آینده، نموده است.
بر اساس این، انسانها را از ارتباط و آمیزش نامشروع و بیقیدوبند به دلیل مفاسد فراوان آن، بر حذر داشته است. یکی از دلایل حرمت این عمل ناشایست، آثار سوء ژنتیکی آن شمرده شده است. امام صادق (علیهالسّلام) در مورد آثار و پیامدهای
زشت زنا میفرماید: «
زنا عامل ایجادکننده مفاسد مهم اجتماعی است، ریشه نسب و عواطف خانوادگی را که اساس تشکیل اجتماع است، قطع میسازد و...»
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز در این باره میفرماید: «ما من ذنب اعظم عند الله تبارک و تعالی بعد الشرک، من نطفة حرام وضعها امرؤ فی رحم لا تحل؛
بعد از
شرک به خداوند، هیچ گناهی بزرگتر از این نیست که مردی نطفه حرام خود را در رحمی که بر او حلال نیست، قرار دهد».
و امام رضا (علیهالسّلام) در حدیثی میفرماید: «ان الدفق فی الرحم اثم و العزل اهون له؛
زنا کردن و نطفه را در رحم ریختن گناه بزرگی است و
زنا کردن و نطفه را در بیرون رحم ریختن برای زناکار، گناه خفیفتری است».
حرمت
زنا به عنوان یکی از گناهان بزرگ، بخشی از
زشتی این عمل نامشروع میباشد و بخش دیگر آن ایجاد بستر نامناسب تحقق فرزندانی دارای زمینههای فساد و
زشتی است. از اینرو از فرد گناهکار خواسته شده چنانچه به هر دلیلی اقدام به این عمل
زشت نمود، گناه دوم آن را ترک کند و
زشتی عمل خویش را در حیطه خود نگه داشته و از سرایت آن به فرزندان آینده جلوگیری نماید.
ما معتقدیم هر آنچه که در سعادت دنیوی و اخروی بشر تاثیرگذار بوده است توسط قرآن و بیانات پیشوایان معصوم (علیهمالسّلام) به صورت کلی یا جزئی مورد تبیین و تشریع قرار گرفته است. از اینرو مسایل مربوط به توارث صفات و ژنتیک نیز به صورت جدی و با بیانهای ساده و قابل فهم ارایه گردیده است.
اسلام در راستای ایجاد بستر مناسب ژنتیک، در قالب احکام وجوب، حرمت، استحباب و کراهت، مخاطبان خود را در زمینههایی همانند انتخاب همسر، چگونگی ارتباط جنسی والدین، توجه به عنصر زمان، مکان، حالتهای روحی و جسمی والدین و یاد خدا و
دعا و... راهنمایی نموده است.
توجه به این نکته ضروری است که عناصر یاد شده در احادیث
اهل بیت (علیهمالسّلام) به معنای علیت داشتن آنها در ساختار ژنتیک به صورت منفی و یا مثبت نیست، بلکه به این معنا است که رعایت مسائل بسترساز مناسب سبب میشود که فرزندی که در آینده پا به عرصه وجود میگذارد علاقه کمتری به
زشتیها و پیامدهای یاد شده داشته باشد و در مقابل، عدم رعایت آنها زمینه را برای شکلگیری شخصیت بزهکار فراهم میسازد.
البته به نظر میرسد موضوع اثبات ژنتیک و محدوده آن و شیوههای بسترسازی مناسب و نامناسب پیرامون آن، دارای گستره وسیع در متون دینی است، که نیازمند کاوش و تحقیق علمی و جدیتری میباشد؛ از این رو پیشنهاد میشود پژوهشگران عرصه علوم اسلام با استفاده از برخی گرایشهای جرمشناسی و علوم ژنتیک اقدام به تحقیقی جامع در این زمینه نمایند تا اثبات گردد که دستورات دین در تکامل جسم و روح انسانی و اصلاح و بهینهسازی ژنتیک در راستای کاهش بزهکاری و اخلاق
زشت، تاثیری بیبدیل و منحصر به فرد دارد.
پایگاه اطلاعرسانی حوزه، برگرفته از مقاله «بهینهسازی ژنتیک»، تاریخ بازیابی۹۶/۹/۸.