بهشت برزخ (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مراد از
جنت در بعضی از آیات شریف
در قرآن بهشت
برزخ است نه بهشت
آخرت ، که
در ذیل به آنها اشاره می کنیم.
قرآن در مورد وجود بهشت،
در عالم
برزخ می فرماید: «قیل ادخل الجنة قال یــلیت قومی یعلمون» (سرانجام او را
شهید کردند و) به او گفته شد وارد
بهشت شو گفت ایکاش قوم من میدانستند .
مراد از جنت بهشت
برزخ است نه بهشت
آخرت . و اینکه : بعضی از مفسرین گفتهاند: منظور بهشت آخرت است، و معنای آیه این است که : به زودی
در قیامت به او گفته میشود داخل بهشت شو، و اگر عبارت را به ماضی آورد، و فرمود: قیل : به او گفته شده ، برای این است که بفهماند این دستور محققا صادر میشود، صحیح نیست، و خود را بی جهت و بدون دلیل به زحمت انداختن است. و این آیه شریفه از ادله وجود
برزخ است.
قرآن در باب بهره مندی شهیدان، از هرگونه آسایش
در بهشت
برزخ چنین می فرماید: «ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله اموتا بل احیآء عند ربهم یرزقون• فرحین بمآ ءاتـهم الله من فضله ویستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم ولا هم یحزنون» (ای
پیامبر ) هرگز گمان مبر آنها که
در راه خدا کشته شدهاند مردگانند، بلکه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان
روزی داده میشوند• آنها بخاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از
فضل خود به آنها بخشیده است خوشحالند و بخاطر کسانی که (مجاهدانی که) بعد از آنها به آنان ملحق نشدند (نیز) خوش وقتند (زیرا مقامات برجسته آنها را
در آن جهان میبینند و میدانند) که نه ترسی بر آنها است و نه غمی خواهند داشت. . (شادمانی و عدم ترس و نگرانی شهیدان ـ که
در آیه از آنها سخن گفته شده است ـ از برخورداری آنان از آسایش
حکایت میکند.)
کلمه
فرح ضد کلمه
حزن است و کلمه بشارت و بشری به معنای هر خیری است که تو را خوشحال کند و کلمه استبشار به معنای این است که
در طلب این باشی که با رسیدن خیری و بشرائی خرسندی کنی و معنای جمله این است که کشته شدگان
در راه خدا هم از نظر رسیدن خودشان به فضل خدا و دیدن آن فضل خوشحالی میکنند و هم
در طلب این خبر خوش هستند که رفقای عقب مانده شان نیز به این فضل الهی رسیدند و آنها نیز خوفی و اندوهی ندارند.
از این بیان دو نکته روشن میشود، یکی اینکه کشته شدگان
در راه خدا از وضع مؤمنین برجسته که هنوز
در دنیا باقی ماندهاند خبر دارند و دوم اینکه منظور از این بشارت همان
ثواب اعمال مؤمنین است که عبارت است از نداشتن خوف و نداشتن اندوه و این
بشارت به ایشان دست نمیدهد مگر با مشاهده ثواب نامبرده
در آن عالمی که هستند، نه اینکه خواسته باشند با موفق شدن به
شهادت استدلال کنند بر اینکه
در قیامت خوف و اندوهی نخواهند داشت چون آیه
در مقام این است که بفرماید
پاداش خود را میگیرند نه اینکه بعد از شهادت تازه
استدلال میکنند که
در قیامت چنین و چنان خواهیم بود.
پس این آیه شریفه دلالت دارد بر اینکه
انسان بعد از مردن تا قبل از قیامت باقی و زنده است و ما بحث
در این باره را به طور مفصل
در بحث
برزخ یعنی
در تفسیر آیه : «و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات» (و به آنها که
در راه خدا کشته میشوند مرده مگوئید) گذراندیم.
مراد به
حیات در آیه شریفه حیات حقیقی است نه صرف دل خوش کننده مخصوصا با
در نظر گرفتن اینکه
قرآن کریم در چند جا زندگی کافر را بعد از مردنش
هلاکت و بوار خوانده میفهمیم که منظور از حیات شهیدان، حیاتی سعیده است نه صرف حرف، حیاتی است که خداوند تنها مؤمنین را با آن
احیاء میکند، و اگر بعضی نتوانستند بفهمند، بخاطر این بود که حواس خود را منحصر
در درک خواص زندگی
در ماده دنیائی کردند و غیر آن را نخواستند بفهمند، و چون نفهمیدند، لذا نتوانستند میان بقاء بان زندگی و فنا فرق بگذارند و آن زندگی را هم فنا پنداشتند و این پندار
اختصاص بکفار نداشت، بلکه مؤمن و کافر هر دو
در دنیا دچار این اشتباه هستند.
منظور از حیات و زندگی
در اینجا همان حیات و زندگی
برزخی است که ارواح
در عالم پس از مرگ دارند، نه زندگی جسمانی و مادی، گرچه زندگی
برزخی، اختصاصی به شهیدان ندارد، بسیاری دیگر از مردم نیز دارای
حیات برزخی هستند ولی از آنجا که حیات شهیدان یک حیات فوق العاده عالی و آمیخته با انواع نعمتهای معنوی است - و بعلاوه موضوع سخن،
در آیه آنها هستند - تنها نام از آنها برده شده است. آنها بقدری غرق مواهب حیات معنوی هستند که گویا زندگی سایر
برزخیان در مقابل آنها چیزی نیست.
«فاما ان کان من المقربین• فروح وریحان وجنت نعیم» اما اگر او از مقربان باشد•
در روح و ریحان و بهشت پرنعمت است. («روح» به معنای
استراحت و آسایش است
و
در روایتی از
امام صادق علیهالسلام نقل شده است: مقصود از راحتی و آسایش مقربان، آسایش آنان
در عالم قبر است.
)
روح (بر وزن قول) آنگونه که علمای لغت گفتهاند
در اصل به معنی
تنفس و ریحان به معنی شیء یا گیاه خوشبو است، سپس این واژه به هر چیزی که مایه حیات و راحتی است گفته شده، همانگونه که ریحان به هر گونه
نعمت و روزی خوب و فرحزا
اطلاق میگردد، بنابراین روح و ریحان الهی شامل تمام وسائل راحتی و آرامش انسان و هر گونه نعمت و
برکت الهی میگردد.
و به
تعبیر دیگر میتوان گفت : روح
اشاره به تمام اموری است که انسان را از ناملائمات رهائی میبخشد تا
نفسی آسوده کشد، و اما ریحان اشاره به مواهب و نعمتهائی است که بعد از رفع ناملائمات عائد انسان میگردد. مفسران اسلامی تفسیرهای متعددی برای این دو واژه ذکر کردهاند که شاید بالغ بر ده تفسیر شود.
گاه گفتهاند: روح به معنی
رحمت و ریحان هر
شرافت و فضیلتی را شامل میشود. و گاه گفتهاند روح نجات از آتش
دوزخ و ریحان دخول
در بهشت است، گاه روح را به معنی
آرامش در قبر و ریحان را
در بهشت دانستهاند.
ولی همانگونه که گفتیم اینها مصادیقی است از آن مفهوم کلی و جامع که
در تفسیر آیه ذکر شد. قابل توجه اینکه بعد از ذکر روح و ریحان سخن از «جنة نعیم» (بهشت پر نعمت) به میان آورده، که ممکن است اشاره به این باشد که روح و ریحان
در آستانه
مرگ ، و
در قبر و
برزخ به سراغ مؤمنان میآید و بهشت
در آخرت ، چنانکه
در حدیثی از امام صادق علیه السلام میخوانیم که
در تفسیر این آیه فرمود: فاما ان کان من المقربین فروح و ریحان یعنی فی قبره، و جنة نعیم یعنی فی الاخرة : اما اگر از مقربان باشد روح و ریحان از آن او است، یعنی
در قبر، و بهشت پر نعمت برای او است یعنی
در آخرت.
قرآن در مورد ورود حبیب نجار به بهشت
برزخی، پس از مرگ چنین می فرماید: «وجاء من اقصا المدینة رجل یسعی قال یـقوم اتبعوا المرسلین• قیل ادخل الجنة قال یــلیت قومی یعلمون» مردی (با ایمان) از نقطه دور دست شهر با شتاب فرا رسید، گفت: ای قوم من! از فرستادگان خدا پیروی کنید•(سرانجام او را شهید کردند و) به او گفته شد وارد بهشت شو گفت ایکاش قوم من میدانستند.
خطاب
در این آیه به رجل نامبرده است - به طوری که از سیاق برمی آید - اشاره میکند به اینکه مردم
قریه آن مرد را کشتند، و خدای تعالی از ساحت عزتش به وی خطاب کرد که داخل بهشت شو. و مؤ ید این
احتمال جمله بعد است که میفرماید: «و ما انزلنا علی قومة من بعده»، چون
در آیه مورد بحث جمله «قیل ادخل الجنة» ، به جای خبر از کشته شدن مرد نشسته تا اشاره باشد به اینکه بین کشته شدن آن مرد به دست مردم قریه، و ما بین
امر به داخل شدنش
در بهشت، فاصله چندانی نبوده، آن قدر این دو به هم متصل بودند که گویی کشته شدنش همان و رسیدن دستور به داخل بهشت شدنش همان.
آرزوی حبیب نجار
در بهشت
برزخی برای آگاهی یافتن قومش از موقعیت وی
در عالم
برزخ چنین بود: «قیل ادخل الجنة قال یــلیت قومی یعلمون• بما غفر لی ربی وجعلنی من المکرمین» (سرانجام او را شهید کردند و) به او گفته شد وارد بهشت شو گفت ایکاش قوم من میدانستند•که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی داشتگان قرار داده است.
جمله «قال یا لیت قومی یعلمون بما غفرلی ربی و جعلنی من المکرمین» استینافی است، و مانند جمله قبلی اش به منزله جوابی است از سؤال تقدیری، گویا شخصی پرسیده بعد از آنکه رسولان را تأیید کرد، چه شد؟
در پاسخ فرموده : «قیل ادخل الجنة» دوباره پرسیده : بعد از آن چه شد؟
در جواب فرموده : «قال یا لیت قومی یعلمون...» و این سخن را بدان جهت گفته که خواسته است همان طور که
در حال حیات مردم را
نصیحت میکرده،
در حال مرگ نیز نصیحت و خیرخواهی کند.
کلمه ما
در جمله «بما غفرلی ربی» مصدریه است، که فعل غفر را مبدل به
مصدر میکند، و معنایش چنین میشود: (یالیت قومی یعلمون بغفران ربی ایای) -ای کاش
قوم من میدانستند
آمرزش پروردگار من مرا و جمله «و جعلنی»
عطف است بر جمله «غفر» و معنایش این است که : ای کاش به آمرزش خدا مرا، و به اینکه از مکرمینم قرار داد،
علم پیدا میکردند .
روح پاک این مرد به آسمانها،
در جوار قرب رحمت الهی و
در نعیم بهشتی، شتافت، و
در آنجا تنها آرزویش این بود که گفت : ای کاش قوم من میدانستند. ای کاش میدانستند که پروردگارم مرا مشمول آمرزش و
عفو خویش قرارداد و
در صف گرامیان جای داد. ای کاش چشم حق بینی داشتند، چشمی که با حجابهای ضخیم و سنگین جهان مادی محجوب نگردد، و آنچه را
در پشت این پرده است ببینند یعنی تا اینهمه نعمت و
اکرام و
احترام خدا را بنگرند و بدانند
در مقابل اهانتهای آنها خداوند چه لطفی
در حق من فرموده است، ای کاش میدیدند و
ایمان میآوردند اما افسوس!
بهره مندی از آمرزش الهی
در بهشت
برزخ، پاداش عملکرد حبیب نجار بوده است: «قیل ادخل الجنة قال یــلیت قومی یعلمون• بما غفر لی ربی وجعلنی من المکرمین» (سرانجام او را شهید کردند و) به او گفته شد وارد بهشت شو گفت ایکاش قوم من میدانستند•که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی داشتگان قرار داده است. .
در حدیث آمده است که پیغمبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: انه نصح لهم فی حیاته و بعد موته: این مرد با ایمان هم
در حال حیات خود خیر خواه قوم خویش بود و هم بعد از مرگ آرزوی هدایت آنها را داشت.
جالب توجه اینکه او نخست تکیه بر موهبت
غفران الهی میکند، سپس بر اکرام، چرا که نخست باید با آب مغفرت روح و جان انسان از آلودگی گناهان پاک گردد و چون پاک شد بر بساط قرب و اکرام الهی جای گیرد. این نکته نیز قابل دقت است که اکرام و احترام و بزرگداشت الهی گرچه نصیب بسیاری از بندگان میشود، و اصولا
تقوی و اکرام دوش به دوش هم پیش میروند «ان اکرمکم عند الله اتقیاکم»:گرامیترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست
ولی اکرام به طور کامل و بدون هیچگونه قید و
شرط در قرآن مجید
در باره دو گروه آمده است : نخست
فرشتگان مقرب خدا که
قرآن در باره آنها میگوید: «بل عباد مکرمون لا یسبقونه بالقول و هم بامره یعملون» : آنها بندگان گرامی خدایند که
در سخن بر او پیشی نمیگیرند و فرمانش را به کار میبندند
و دیگر بندگان کامل الایمان که
قرآن از آنها به عنوان مخلصین یاد کرده، و
در باره آنها میگوید: «اولئک فی جنات مکرمون» : آنها
در باغهای بهشت گرامی داشته میشوند
به هر حال این پایان کار این مرد
مؤمن و مجاهد راستین بود که
در انجام
رسالت خویش و حمایت از پیامبران الهی کوتاهی نکرد و سرانجام شربت شهادت نوشید و به جوار قرب
رحمت خداوند راه یافت.
تکریم الهی
در بهشت
برزخی، پاداش عملکرد حبیب نجار بوده است: «قیل ادخل الجنة قال یــلیت قومی یعلمون• بما غفر لی ربی وجعلنی من المکرمین» (سرانجام او را شهید کردند و) به او گفته شد وارد بهشت شو گفت ایکاش قوم من میدانستند•که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی داشتگان قرار داده است.
برخورداری بندگان مقرب از آسایش و راحتی
در بهشت
برزخی چنین می باشد: «فروح وریحان وجنت نعیم»
در روح و
ریحان و بهشت پر
نعمت است.
مؤمنان دارای
نفوس مطمئن مورد خطاب و عنایت ویژه
در بهشت
برزخی می باشند: «یـایتها
النفس المطمئنة•ارجعی الی ربک راضیة مرضیة• وادخلی جنتی» توای روح آرام یافته! • به سوي پروردگارت بازگرد
در حالي هم تو از او خشنودي و هم او از تو
خشنود است•و
در بهشتم ورود کن. (برخی از مفسران «ارجعی الی ربک» را مربوط به
عالم برزخ دانستهاند.
)
بعضی پنداشتهاند که این
خطاب ( ارجعی الی ربک...) بعد از حسابرسی
نفوس مطمئنه به ایشان میشود. و لیکن به نظر ما ظرف این خطاب از اول تا به آخر روز قیامت است، یعنی از همان لحظهای که
نفوس مطمئنه زنده میشوند، تا لحظهای که داخل بهشت میشوند بلکه از لحظهای که مرگشان میرسد مورد این خطاب هستند تا وقتی که به جنت الخلد
در میآیند.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ۴۷۴، برگرفته از مقاله «بهشت برزخ».