بنیاسد بن عبدالعزی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بنی اسد بن عبدالعزی از خاندانهای تاثیرگذار مکه در دوران
جاهلیت و
اسلام بودند، بنی اسد خاندان پدری
خدیجه سلاماللهعلیهم ام المومنین و از تیرههای اصلی
قریش در
مکه است. افزون بر وجود چهرههای برجسته و نقش آفرین در رویدادهای عصر جاهلی و دوران
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ، اهمیت آنها به جهت تشکیل تنها دولت با مرکزیت مکه است.
بنی اسد فرزندان اسد بن عبدالعزی بن قصی بن کلاب، جد چهارم پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم شامل خویلد پدر حضرت خدیجه(س) و جد زبیر صیفی، حویرث، عمرو، مطلب، حارث، نوفل، حبیب، هاشم، مهاشم، طویلب و طالب بودند که پنج تن اخیر در جنگهای فجار کشته شدند.
بنی اسد بن عبدالعزی یکی از ۲۵ تیره قریش
و از بطائح (ساکنان پیرامون کعبه) است.
مادر اسد، ریطه یا حظیاء/حطیا دختر کعب بن سعد بن تیم بن مره بود.
بنی اسد از طریق ام حبیب دختر اسد بن عبدالعزی با رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم پیوند نسبی دارد؛ زیرا وی جده مادری
آمنه ، مادر رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است.
میان عرب، تیرههایی دیگر نیز با نام بنی اسد شناخته میشوند که اسد بن ربیعة بن نزار، بنی اسد از
قبیله ازد شنوءه یمن و
بنی اسد بن خزیمه از آن جمله به شمار میروند.
اسد، بزرگ این تیره، از اشراف و سران قریش در روزگار جاهلیت بود. بر پایه گزارشی، وی کنار دیگر سران
مکه مانند
عبدالمطلب ، امیة بن عبدشمس و عبدالله بن جدعان تیمی به دیدار سیف بن ذی یزن پادشاه
یمن رفت.
اما او از صاحبان مناصب
کعبه نبود و تبار او نیز در جایگاهی فروتر از تیرههایی مانند
بنی هاشم و
بنی امیه قرار داشت. بر پایه گزارشی از زبیر بن بکار، اسد میان قریشیانی که با یکدیگر کدورت داشتند، آشتی برقرار میکرد و از این رو، مسلم (سازش دهنده) لقب یافت.
پس از اسد،
خویلد بن اسد و عثمان بن حویرث بر این خاندان ریاست داشتند.
بنی اسد همچون دیگر قبایل قریش، بتها به ویژه
بت عزی را میپرستیدند.
اما افرادی انگشت شمار از آنها مانند
ورقة بن نوفل و عثمان بن حویرث، در روزگار جاهلیت به کیش
مسیحیت درآمدند.
عثمان بن حویرث کوشش کرد تا با تشویق قیصر روم برای مالیات بستن به کاروانهای تجاری قریش که به
شام میرفتند، همراه کسب جایگاه ویژه در دربار قیصر از سوی او بر قریش حکمرانی کند و مسیحیت را دین رسمی مکه نماید. اما قریش به ریاست
سعید بن عاص اموی و
ولید بن مغیره مخزومی ، با این امر مخالفت نمودند و او را در این کار ناکام نهادند و با کوشش برخی درباریان قیصر او را مسموم کردند.
آنان در مراسم
حج تلبیهای ویژه داشتند: «لبیک اللهم لبیک. ربنا اقبلت بنواسد. اهل الوفاء والنوال والجلد. فینا الندی والذری والعدد) (والمال والبنون فینا والولد. الواحد القهار والرب الصمد. لا نعبد الاصنام حتی نجتهد لربها ونعتبد. لحجة لها الدما وحجها حتی نرد»
؛ «خدایا! اسدیان به تو روی آوردند و دعوتت را اجابت کردند؛ آنان که وفادارانی پرمایه و سخاوتمندند و جمعیتی فراوان دارند. ای یکتای قهار و بی همتا! ما بتان را نمیپرستیم، مگر برای بندگی خدای بتان و نزدیک شدن به او و این پرستش ما در حجی است که شامل قربانی و ریختن خون و احترام و بزرگداشت بتها است».
بنی اسد در اختلاف میان
بنی عبدمناف و
بنی عبدالدار بر مناصب رفادت و سقایت حاجیان همراه تیرههایی چون
بنی زهرة بن کلاب ،
بنی تیم بن مره ، و
بنی حارث بن فهر به پشتیبانی از بنی عبدمناف پرداختند و از تیرههایی بودند که در «حلف المطیبین» حضور داشتند.
آنها همچنین در حلف الفضول به حمایت از مظلومان هم سوگند شدند
و سالها بعد در اسلام نیز بر این پیمان اعلان وفاداری کردند.
بنی اسد در یوم شمطه از بزرگترین جنگهای فجار
بر ضد هوازن، با بنی هاشم و دیگر تیرههای قریش متحد شدند.
پس از این که
بنی عبدالمطلب با حفر چاههای گوناگون مردم را سیراب کردند و بر افتخارات خود افزودند، بنی اسد نیز همانند دیگر تیرههای قریش به حفر چاه روی آوردند. از جمله چاهی در مکه به نام شفیه/سقیه حفر کردند که بعدها در محدوده دار زبیده قرار گرفت
و تا روزگار ازرقی (
قرن سوم ق.) در این خانه بود.
بنی اسد در بازسازی
کعبه به دست قریش که به گفته مشهور، پنج سال
پیش از
بعثت پیامبر رخ داد، با قرعه کشی همراه بنی عبدالدار و بنی عدی بن کعب، بازسازی ضلع شامی کعبه را بر عهده گرفتند.
بنی اسد مانند بسیاری از قبایل دیگر، هنگام ظهور اسلام واکنشهای متفاوت از خود نشان دادند و در مجموع میتوان آنها را در جبهه برابر
اسلام یافت. البته شماری اندک از بنی اسد در صف نخستین حامیان
پیامبر بودند و در عرصههای گوناگون با او همراهی کردند.
زبیر بن عوام ، عمرو بن امیه،
خالد بن حزام ، برادر زاده خدیجه
یزید بن معاویة ابن اسود
و اسود بن نوفل از مهاجران اسدی به حبشه بودند
و کسانی چون حولاء دختر تویت و حاطب بن ابی بلتعه نیز در شمار مهاجران به
مدینه جای داشتند.
در میان بدریان، زبیر بن عوام، حاطب بن ابی بلتعه (هم پیمان بنی اسد) و سعد بن خولی کلبی مولی حاطب حضور داشتند.
در نبرد احد نیز از سائب بن عوام
یاد شده است؛ از
مسلمانان بنی اسد در مجموعه غزوههای مهم پیش از فتح مکه مانند
خندق (۵ق.) ،
حدیبیه (۶ق.) ، و
خیبر (۷ق.) جز کسانی مانند زبیر و برادرش سائب
و حاطب بن ابی بلتعه
سخنی به میان نیامده است. در میان دشمنان و آزاردهندگان اصلی پیامبر و در جمع
توطئه چینان بر ضد مسلمانان، چهرههای شاخص و گوناگون از بنی اسد حضور داشتند. اسود بن مطلب بن اسد از دشمنان اصلی پیامبر و استهزاء کنندگان بود.
خداوند با وعده کفایت شر آنان، پیامبر را به دعوت عمومی فرمان داد.
گزارشهایی درباره یاری پنهان حکیم بن حزام و ابوالبختری به تحریم شدگان در محاصره اقتصادی بنی هاشم در
شعب ابی طالبدر دست است. نیز از همراهی زمعة بن اسود اسدی در نقض این عهدنامه یاد شده است.
اما اینان و زمعة بن اسود کنار دیگر سران قریش در جلسه
دار الندوه برای توطئه بر ضد پیامبر در سال سیزدهم بعثت شرکت داشتند.
در نبرد
بدر ، برخی از بنی اسد، قریش را همراهی کردند و برخی از آنها مانند حکیم بن حزام، عبدالرحمن بن عوام و عبدالله بن عوام برادران زبیر،
سائب بن ابی حبیش، حویرث/حارث بن عباد و حارث بن عثمان بن حویرث به اسارت مسلمین در آمدند.
زمعة بن اسود، عقیل بن اسود، حارث بن زمعه، ابوالبختری عاص بن هشام و نوفل بن خویلد نیز در این نبرد به قتل رسیدند.
در نبرد
احد (۳ق.) عبدالله بن حمید بن زهیر بن حارث بن اسد همراه سه تن دیگر تصمیم به قتل
پیامبر داشتند که ناکام ماندند.
عبدالله به دست امام علی علیهالسّلام کشته شد.
همین میتواند از دلیلهای موضع گیری آنها در برابر
امام علی در دورههای بعد باشد؛ سران بنی اسد در
غزوه خندق (۵ق.) نیز میان قبایل متحد با
ابوسفیان به محاصره مدینه پرداختند.
سرانجام بنی اسد در فتح مکه همچون دیگر قریش
مسلمان شدند و برخی از آنها پیامبر را در غزوههای بعد همراهی کردند. از جمله اسدیانی که در
جنگ حنین یا طائف
به شهادت رسیدند، یزید بن زمعه
از مشاوران مهم قریش در جاهلیت،
زید بن ربیعه/زمعه
و یزید بن معاویة بن اسود
بودند. ابوسنابل بن بعکک و حکیم بن حزام دو تن از بنی اسد را نیز میان «مولفة قلوبهم» نام بردهاند.
وهب بن زمعه نیز در
حجة الوداع پیامبر را همراهی کرد.
گزارشی که به طور مشخص رویکرد بنی اسد پس از
سقیفه را بیان کرده باشد، در دست نیست؛ اما با توجه به همکاری چهرههای گوناگون از بنی اسد با جریان خلافت، میتوان رویکرد آنها را همسو با این جریان دانست. تنها چهره شاخص بنی اسد که پس از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در صحنههای گوناگون به جانبداری از امام علی علیهالسّلام پرداخت، زبیر بود. وی مخالف جریان سقیفه بود
و حتی برای مبارزه مسلحانه با دستگاه خلافت اعلام آمادگی کرد.
همو در شورای شش نفره خلافت به نفع امام علی علیهالسّلام کنار رفت
و به پشتیبانی و همراهی
اهل بیت پیامبر و
امام علی علیهالسّلام پرداخت.
اما بیشتر اسدیان به همکاری با خلفا پرداختند؛ سائب در نبرد
یمامه (۱۳ق.) در برابر
مسیلمه کذاب به قتل رسید.
به روایتی بجیر بن عوام، برادر زبیر، نیز در این نبرد کشته شد.
بر پایه گزارشی، هشام بن حکیم نیز در نبرد اجنادین (۱۳ق.) در دوران
ابوبکر کشته شد.
حاطب ابی بلتعه، قاصد ابوبکر نزد مقوقس پادشاه
مصر بود و با وی قرار داد
صلح بست.
عدی بن نوفل کارگزار عمر و
عثمان بر حضرموت بود.
در برابر، گزارشی وجود دارد که عمر به هشام اختیارات گسترده برای امر به معروف و نهی از منکر داد، به گونهای که او را همتای خود در این کار میدانست.
عبدالرحمن بن عوام برادر زبیر که مادرش ام الخیر دختر مالک عبدری بود، در نبرد یرموک (۱۵ق.) در دوران عمر کشته شد.
زبیر نیز در نبرد یرموک (۱۵ق.) همراه پسرش عبدالله که به سبب اندک بودن سن، در نبرد شرکت نکرد، حضور داشت
و دلاوری فراوان از خود نشان داد.
آوردهاند که او در سفر عمر به شام (۱۵ق.) در جابیه
دمشق با او همراهی کرد.
گزارشهایی نیز از حضور و سرداری زبیر در فتح مصر و اسکندریه و عین شمس به
سال ۲۰ق. وجود دارد.
او به سال ۲۱ق. میان جمع مشاوران عمر حضور داشت.
عبدالله بن زمعه نیز در حمایت از عثمان، با
ابن مسعود که به کوششهای خلیفه معترض بود، درگیر شد و او را در مسجد مدینه به زمین کوبید.
عبدالله
در دفاع از عثمان همراه عبدالله بن وهب،
عبدالله و عبیدالله پسران عبدالرحمن بن عوام و
عبدالله بن زبیر حضور داشتند که جز عبیدالله بن عبدالرحمن و عبدالله بن زبیر به دست شورشیان به قتل رسیدند.
حکیم بن حزام پس از قتل عثمان، پنهانی در گروهی محدود کنار زبیر و فرزندانش عبدالله و منذر، جسد عثمان را
تشییع و دفن کرد.
در این دوره، زبیر و طلحه از نخستین بیعت کنندگان با امام علی بودند
؛ اما به دلیل محروم ماندن از حکومت
کوفه و
بصره ،
بیعت خود را شکستند و نبرد جمل را در سال ۳۶ق. در برابر او به راه انداختند. پیش از آغاز نبرد، در پرتو سخنان امام علی علیهالسّلام زبیر از نبرد کناره گرفت.
اسود بن ابوالبختری نیز در
مدینه همراه مروان، مردم را از یاری امام علی بازمی داشت. همو با معاویه همکاری میکرد.
عبدالله بن معبد در
جمل در یاری عایشه کشته شد.
عبیدالله بن عبدالرحمن بن عوام نیز در همین نبرد یا
صفین ، در ستیز با امام علی کشته شد.
در هجوم
بسر بن ارطاة به مدینه، معاویه به او سفارش کرد که در کارهای خود با اسود مشورت نماید.
منذر بن زبیر در دوران معاویه همراه ۳۰ تن از بنی اسد برای فتح قسطنطنیه کوشش کرد که نتیجهای در بر نداشت.
معاویه
وصیت کرده بود منذر او را در قبرش بگذارد.
بنی اسد نخستین کسانی هستند که مکه را مرکز خلافت خود کردند؛ خلافتی که حدود ۱۰ سال به درازا انجامید. عبدالله بن زبیر با یاری خاندان و برادرانش پس از مبارزه با حکومت یزید و شعار برکناری او و تشکیل شورای خلافت
پس از مرگ
یزید ، در نهم
رجب سال ۶۴ق.
مردم را به بیعت با خود، بر اساس کتاب خدا و
سنت پیامبر و سیره خلفا فراخواند.
مردم همه شهرها جز مناطقی در شام با او
بیعت کردند.
در این میان، مردم مدینه با
عبدالله بن مطیع عدوی به نیابت از ابن زبیر بیعت کردند
و عثمان بن محمد، حاکم یزید و دیگر بنی امیه را از آن جا بیرون راندند.
آنها پیشنهاد یزید را درباره همکاری با لشکر
شام برای سرکوب ابن زبیر نپذیرفتند. همین سبب شد که شامیان در ۲۸ ذی حجه سال ۶۳ق. به مدینه هجوم آورند.
پس از شکست مردم مدینه، با قتل عام مردم و
صحابه پیامبر و هتک حرمت نوامیس، فاجعه حره در مدینه رقم خورد.
در این رخداد، افراد گوناگون از بنی اسد از جمله خاندان زمعه مورد خشم لشکر یزید قرار گرفتند وکشته شدند.
پس از
محاصره دوم مکه به دست شامیان زیر فرمان حجاج بن یوسف ثقفی، در جمادی الثانی سال ۷۳ق. در
مسجدالحرام به قتل رسید
و با مرگ او دولت زبیریان برچیده شد. پس از شکست ابن زبیر، گروهی از بنی اسد، عزلت گزیدند وگروهی دیگر خود را به حکمرانان اموی و عباسی نزدیک کردند. از جلوههای همراهی بنی اسد با مروانیان، رخداد قدید بود. در این رویداد، پس از حمله
خوارج به سرکردگی ابوحمزه مختار بن عوف خارجی به سال ۱۳۰ق. به حجاز، لشکری از مردم مدینه به حمایت از مروانیان برخاستند و بنی اسد نیز سهم درخوری در این زمینه دارا بودند. اما با شبیخون نیروهای مخالف، این لشکر که جنگاوران کارآزمودهای نداشت، به سرعت فروریخت و افراد بسیاری از آن کشته شدند.
کشتههای بنی اسد را در این رویداد ۴۰ تن از جمله حمزة بن مصعب بن زبیر و پسرش عماره و پسر برادرش مصعب بن عکاشه و عتیق بن عامر بن عبدالله بن زبیر و پسرش عمرو و صالح بن عبدالله بن عروه و پسرعمویشان حکم بن حیی و منذر بن عبدالله بن منذر بن زبیر و سعید بن محمد بن خالد بن زبیر دانستهاند.
افراد گوناگون از بنی اسد به ویژه در دوران خلافت زبیریان به حکمرانی مدینه رسیدند که عبارتند از:
منذر بن زبیر،
عبیدالله بن زبیر (۶۴-۶۵ق. برای بار دوم)، جعفر بن زبیر (۶۴ق.) ، عبیدة بن زبیر (۶۴ق.) ،
مصعب بن زبیر (۶۵ق.) ، عبدالله بن مصعب زبیری (۱۸۳ق.) ، بکار بن عبدالله بن مصعب (۱۸۳-۱۹۴ق.) ، ابوالبختری وهب بن وهب (۱۹۴-۱۹۵ق.).
گویا جز عبدالله بن زبیر که خود را خلیفه میخواند، شخصی دیگر از بنی اسد، به حکمرانی مکه دست نیافت.
از افتخارات بنی اسد میتوان به بازسازی
کعبه و گسترش مسجدالحرام به دست ابن زبیر اشاره کرد. پس از محاصره کعبه از جانب لشکر یزید به سرکردگی
حصین بن نمیر ، کعبه به سبب اصابت منجنیق
و آتش سوزی
در حال فروپاشی بود. به همین دلیل، ابن زبیر آن را در پانزدهم
جمادی الثانی سال ۶۴ق.
تا پایههای ابراهیمی ویران کرد
و طبق روایت
عایشه از پیامبر
آن را بازسازی نمود.
او قسمتهایی از
حجر اسماعیل را در کعبه درون کرد
و ارتفاعش را به ۲۷ ذراع رساند.
برای آن دری دیگر نیز در ضلع غربی قرار داد و درهای آن را بر کف
مسجد نهاد
و در رکن شامی نردبانی برای رفتن به بام ساخت.
وی با خرید خانههای پیرامون مسجدالحرام، آن را از سمت شرق از سوی رکن شامی و نیز رکن یمانی گسترش داد. این گسترش مسجد را تا
دره پس از صفا و دار الندوه وسعت بخشید
و مساحت آن را به بیش از هفت جریب معادل ۲۵۲۰۰ ذرع مربع رساند.
اما بنای جدید کعبه چندان نپایید و پس از
مرگ ابن زبیر و سلطه یافتن حجاج بن یوسف به مکه به سال ۷۳ق. حجاج به فرمان
عبد الملک بن مروان ، در غربی کعبه را مسدود کرد و حجر اسماعیل را به حالت پیشین بیرون از کعبه بازگرداند و در کعبه را به اندازه ارتفاع سابق کوتاه کرد.
چهرههای برجسته بنی اسد در آن روزگار عبارتند از: خدیجه دختر خویلد نخستین زن
مسلمان و یگانه همسر پیامبر
و نیز ورقة بن نوفل بن اسد که در گزارشهای
بعثت ، محدثان زبیری با ویژگیهایی مبالغه آمیز از یاری او به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم یاد کردهاند.
حکیم بن حزام را تنها جوانی میدانند که در ۱۵ سالگی به گروه مشاوران دار الندوه پیوست و تا دوران معاویه اختیار دار الندوه را بر عهده داشت. او دار الندوه را به ۱۰۰۰۰۰ درهم به معاویه فروخت و در پاسخ به اعتراض ابن زبیر، قسمت خانه را در راه خدا
انفاق کرد.
اسود بن مطلب بن اسد
در رویداد بازسازی کعبه به دست قریش، از سوی بنی اسد در قرار دادن
حجرالاسود در موضع پیشین شرکت کرد.
ابوالبختری عاص بن هشام بن حارث بن اسد از دیگر اسدیان است که کمترین دشمنی را با پیامبر داشت و به پاس خدماتش برای رفع محاصره اقتصادی بنی هاشم، پیامبر در نبرد بدر سفارش کرد که مسلمانان او را نکشند.
هبار بن اسود بن مطلب بن اسد کسی است که به تعقیب زینب دختر پیامبر رفت و در حین تعقیب با نیزهای او را که باردار بود، آزرد و باعث شد
سقط جنین نماید. پیامبر به دلیل این جرم و نیز اشعاری که ضد
اسلام سروده بود، خون او را هدر اعلام کرد؛ اما با مسلمان شدن هبار، از
گناه او گذشت.
نوفل بن خویلد ابن اسد از کسانی است که در مکه برخی مسلمانان را برای بازگشت از اسلام شکنجه میداد.
او که به اسد قریش و اسد مطیبین شهرت داشت، همراه زمعة بن اسود، در نبرد بدر از فراهم کنندگان آذوقه لشکر کفر بود.
از شخصیتهای بنی اسد در دورههای بعد میتوان به این افراد اشاره کرد:
عروة بن زبیر (۲۲/۲۶-۹۴ق.) از فقیهان هفت گانه و محدثان بزرگ مدینه
که او را صاحب نخستین تصنیفات در
فقه و مغازی دانستهاند.
وی با
امام علی علیهالسّلام چندان کینه داشت که به او در مسجد مدینه اهانت میکرد و پسرش یحیی از این کار او اظهار تعجب میکرد.
این کینه، او را واداشته بود که در نکوهش امام،
حدیث جعل کند.
مصعب بن ثابت بن عبدالله (م. ۱۵۷ق.) نیز از این چهرهها است. همچنین عبدالله بن مصعب بن ثابت (م. ۱۸۴ق.) شاعر و از نزدیکان مهدی و هارون عباسی بود که ولایت عک و
یمن را یافت.
نیز زبیر بن خبیب بن عبدالله از دانشمندان و عابدان و زاهدان مشهور بود. زبیر بن بکار بن عبدالله بن مصعب (م. ۲۵۵ق.)
نیز
قضاوت کوفه را در مدتی طولانی از سوی عباسیان عهده دار شد و تالیفات فراوان داشت.
از فرزندان عروه نیز هشام بن عروه (۶۱-۱۴۶ق.)
و عبدالله بن عروه و یحیی بن عروه محدثانی مشهور بودند.
یزید بن رومان (م. ۱۳۰ق.)
و حمید اعرج (م. ۱۳۰ق.) قاری اهل مکه که در مسجدالحرام مردم مکه تنها برای
قرائت او گرد میآمدند و همراه او ختم قرآن میکردند
و موسی بن عقبه تاریخ نگار و مغازی نویس مشهور مدنی (م. ۱۴۲ق.)
از وابستگان و موالیان آل زبیر از بنی اسد هستند؛ عمر بن عبدالعزیز بن منذر از
نسل هبار بن اسود بود که پس از قتل متوکل خلیفه عباسی در سند خروج کرد و حکمرانی خاندانش تا
سده پنجم ق. در المنصوره (مولتان هند) پابرجا بود.
تیرههای بنوبدر، بنومصلح، بنورواق، بنورمضان، بنی مصعب، بنی عروه و بنوغنی از شاخههای منشعب شده از نسل زبیر بودند که شغل بیشتر آنها کشاورزی و رمه داری بود.
بنی تویت بن حبیب و
بنی حمید بن اسامه نیز از دیگر خاندانهای بنی اسد به شمار میروند.
بنی اسد خانههای گوناگون در مکه داشتند؛ از جمله خانه حمید بن زهیر، جد حمیدی، که چسبیده به مسجدالحرام و پشت به کعبه قرار داشت و او آن را وقف کعبه کرده بود.
خانه ابوالبختری میان دار خیاطین/حناطین و مسجدالحرام قرار داشت و از آن دری به مسجد
باز میشد که به باب ابی البختری معروف بود. این خانه هنگام ساخت دار زبیده (۱۸۸ق.) به آن پیوست. در این خانه، چاه اسود که از چاههای دوران جاهلیت منسوب به اسود بن مطلب بود، جای داشت.
در محله حزامیه، بناهای متعلق به زبیر و حکیم بن حزام قرار داشت که یکی از آنها خانهای بود که پیامبر با خدیجه در آن
ازدواج کرد و امروز در فضای
باز پشت مسعی و روبه روی کوه ابوقبیس دارد که سابقا به عنوان «مولد السیدة فاطمة الزهراء» نزدیک مکتبة المکة المکرمه شناخته میشد.
عبدالله بن زبیر نیز سه خانه تودرتو به نام دار العجله، دار البخاتی و دار الزنج خرید که در کوه قعیقعان قرار داشتند و از آنها برای امور حکومتی، از جمله نگهداری خزانه حکومتی، استفاده میکرد.
خاندانهای گوناگون بنی اسد در مدینه نیز خانههای بسیار داشتند. از جمله در قطعه زمینی به نام بقیع زبیر که در سمت شرقی
مسجدالنبی نزدیک بقیع الغرقد که پیامبر پس از مرگ کعب بن اشرف یهودی، به زبیر و مادرش صفیه واگذار کرده بود، خانههای خاندان زبیر از جمله فرزندانش عبدالله و مصعب و عروه و منذر و نیز خانه برادرش، عبدالرحمن بن عوام، مشهور به دار الریان قرار داشت.
خانه ذویب بن حبیب کنار بازار یثرب جاهلی نزدیک مسجدالنبی
میان دار عبدالملک بن مروان و کوچه قفاصین قرار داشت.
خانه حکیم بن حزام کنار خانه مطیع بن اسود و در بلاط (زمینی خالی میان مسجدالنبی و بازار مدینه
جای داشت و حکیم آن را
وقف کرد.
خانه عدی بن نوفل نیز در همین مکان بود.
خانه هبار بن اسود میان محله
بنی نصر و
بنی زریق قرار داشت.
آثار اسلامی مکه و مدینه: رسول جعفریان، قم، مشعر، ۱۳۸۶ش؛ الاحتجاج: ابومنصور الطبرسی (م. ۵۲۰ق.) ، مشهد، مرتضی، ۱۴۰۳ق؛ الاخبار الطوال: ابن داود الدینوری (م. ۲۸۲ق.) ، به کوشش عبدالمنعم، قم، الرضی، ۱۴۱۲ق؛ اخبار مکه: الازرقی (م. ۲۴۸ق.) ، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق؛ اخبار مکه: الفاکهی (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، ۱۴۱۴ق؛ الازمنة و تلبیة الجاهلیه: قطرب محمد بن المستنیر (م. ۲۰۶ق.) ، به کوشش الضامن، الرساله، ۱۴۰۵ق؛ الاستیعاب: ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق.) ، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق؛ اسد الغابه: ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق؛ الاصابه: ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.) ، به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق؛ اعلام الوری: الطبرسی (م. ۵۴۸ق.) ، قم، آل البیت علیهم السلام، ۱۴۱۷ق؛ الاعلام: الزرکلی (م. ۱۳۸۹ق.) ، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م؛ الاغانی: ابوالفرج الاصفهانی (م. ۳۵۶ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق؛ الامامة و
السیاسه: ابن قتیبه (م. ۲۷۶ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، الرضی، ۱۴۱۳ق؛ امتاع الاسماع: المقریزی (م. ۸۴۵ق.) ، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق؛ الانساب: عبدالکریم السمعانی (م. ۵۶۲ق.) ، به کوشش عبدالله عمر، بیروت، دار الجنان، ۱۴۰۸ق؛ انساب الاشراف: البلاذری (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق؛ الانساب المتفقه: ابن القیسرانی (م. ۵۰۷ق.) ، به کوشش دی یونج، لیدن، بریل، ۱۲۸۲ق؛ البدء و التاریخ: المطهر المقدسی (م. ۳۵۵ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۹۰۳م؛ البدایة و النهایه: ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.) ، بیروت، مکتبة المعارف؛ تاریخ ابن خلدون: ابن خلدون (م. ۸۰۸ق.) ، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق؛ تاریخ امراء المدینه: عارف عبدالغنی، دمشق، دار کنان؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (م. ۷۴۸ق.) ، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق؛ تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. ۳۱۰ق.) ، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ تاریخ المدینة المنوره: ابن شبه (م. ۲۶۲ق.) ، به کوشش شلتوت، قم، دار الفکر، ۱۴۱۰ق؛ تاریخ خلیفه: خلیفة بن خیاط (م. ۲۴۰ق.) ، به کوشش فواز، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق؛ تاریخ مدینة دمشق: ابن عساکر (م. ۵۷۱ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م. ۲۹۲ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق؛ التنبیه و الاشراف: المسعودی (م. ۳۴۵ق.) ، بیروت، دار صعب؛ جمهرة انساب العرب: ابن حزم (م. ۴۵۶ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ دلائل النبوه: البیهقی (م. ۴۵۸ق.) ، به کوشش عبدالمعطی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۵ق؛ سبل الهدی: محمد بن یوسف الصالحی (م. ۹۴۲ق.) ، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق؛ سیره ابن اسحق (السیر و المغازی): ابن اسحق (م. ۱۵۱ق.) ، به کوشش محمد حمیدالله، معهد الدراسات و الابحاث؛ السیرة النبویه: ابن هشام (م. ۲۱۳/۲۱۸ق.) ، به کوشش مصطفی السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه؛ شذرات الذهب: عبدالحی بن العماد (م. ۱۰۸۹ق.) ، به کوشش الارنؤوط، بیروت، دار ابن کثیر، ۱۴۰۶ق؛ شرح نهج البلاغه: ابن ابی الحدید (م. ۶۵۶ق.) ، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق؛ شفاء الغرام: محمد الفاسی (م. ۸۳۲ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق؛ الطبقات الکبری: ابن سعد (م. ۲۳۰ق.) ، به کوشش محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ الطبقات الکبری (الطبقات الخامسه): ابن سعد (م. ۲۳۰ق.) ، به کوشش السلمی، الطائف، مکتبة الصدیق، ۱۴۱۴ق؛ العقد الفرید: احمد بن عبدربه (م. ۳۲۸ق.) ، به کوشش مفید قمیحه، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۴ق؛ عیون الاثر: ابن سید الناس (م. ۷۳۴ق.) ، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۴ق؛ فتوح البلدان: البلاذری (م. ۲۷۹ق.) ، بیروت، دار الهلال، ۱۹۸۸م؛ الفتوح: ابن اعثم الکوفی (م. ۳۱۴ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۱ق؛ قلائد الجمان: احمد بن علی القلقشندی (م. ۸۲۱ق.) ، به کوشش الابیاری، دار الکتاب المصری، ۱۴۰۲ق؛ کتاب سلیم بن قیس: الهلالی (م. ۷۶ق.) ، قم، الهادی، ۱۴۱۵ق؛ الکامل فی التاریخ: ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق؛ اللباب فی تهذیب الانساب: ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.) ، به کوشش احسان عباس، بیروت، دار صادر؛ محاضرة الابرار و مسامرة الاخیار: ابن عربی (م. ۶۳۸ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق؛ مروج الذهب: المسعودی (م. ۳۴۶ق.) ، به کوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، ۱۴۰۹ق؛ المعالم الاثیره: محمد محمد حسن شراب، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۱ق؛ معجم البلدان: یاقوت الحموی (م. ۶۲۶ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م؛ معجم قبائل العرب: عمر کحاله، بیروت، الرساله، ۱۴۰۵ق؛ المغازی: الواقدی (م. ۲۰۷ق.) ، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق؛ المفصل: جواد علی، دار الساقی، ۱۴۲۲ق؛ المنتظم: ابن جوزی (م. ۵۹۷ق.) ، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق؛ المنمق: ابن حبیب (م. ۲۴۵ق.) ، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۵ق؛ نقد و بررسی منابع سیره نبوی: رسول جعفریان و دیگران، تهران، سمت، ۱۳۷۸ش؛ نهایة الارب: احمد بن عبدالوهاب النویری (م. ۷۳۳ق.) ، قاهره، دار الکتب و الوثائق، ۱۴۲۳ق؛ وفاء الوفاء: السمهودی (م. ۹۱۱ق.) ، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۶م.
حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«بنیاسد بن عبدالعزی».