• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بنی‌اسد بن عبدالعزی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بنی اسد بن عبدالعزی از خاندان‌های تاثیرگذار مکه در دوران جاهلیت و اسلام بودند، بنی اسد خاندان پدری خدیجه سلام‌الله‌علیهم ‌ام المومنین و از تیره‌های اصلی قریش در مکه است. افزون بر وجود چهره‌های برجسته و نقش آفرین در رویداد‌های عصر جاهلی و دوران پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم ، اهمیت آن‌ها به جهت تشکیل تنها دولت با مرکزیت مکه است.



بنی اسد فرزندان اسد بن عبدالعزی بن قصی بن کلاب، جد چهارم پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم شامل خویلد پدر حضرت خدیجه(س) و جد زبیر صیفی، حویرث، عمرو، مطلب، حارث، نوفل، حبیب، هاشم، مهاشم، طویلب و طالب بودند که پنج تن اخیر در جنگ‌های فجار کشته شدند.بنی اسد بن عبدالعزی یکی از ۲۵ تیره قریش
[۳] مروج الذهب، مسعودی، ج۲، ص۲۶۹.
و از بطائح (ساکنان پیرامون کعبه) است.مادر اسد، ریطه یا حظیاء/حطیا دختر کعب بن سعد بن تیم بن مره بود.
[۵] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۲۰.
بنی اسد از طریق‌ ام حبیب دختر اسد بن عبدالعزی با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم پیوند نسبی دارد؛ زیرا وی جده مادری آمنه ، مادر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم است.میان عرب، تیره‌هایی دیگر نیز با نام بنی اسد شناخته می‌شوند که اسد بن ربیعة بن نزار، بنی اسد از قبیله ازد شنوءه یمن و بنی اسد بن خزیمه از آن جمله به شمار می‌روند.


اسد، بزرگ این تیره، از اشراف و سران قریش در روزگار جاهلیت بود. بر پایه گزارشی، وی کنار دیگر سران مکه مانند عبدالمطلب ، امیة بن عبدشمس و عبدالله بن جدعان تیمی به دیدار سیف بن ذی یزن پادشاه یمن رفت.
[۱۴] محاضرة الابرار، ابن عربی، ج۱، ص۱۹۴.
اما او از صاحبان مناصب کعبه نبود و تبار او نیز در جایگاهی فروتر از تیره‌هایی مانند بنی هاشم و بنی امیه قرار داشت. بر پایه گزارشی از زبیر بن بکار، اسد میان قریشیانی که با یکدیگر کدورت داشتند، آشتی برقرار می‌کرد و از این رو، مسلم (سازش دهنده) لقب یافت.
[۱۷] جمهرة نسب قریش، ص۵۱۲.
پس از اسد، خویلد بن اسد و عثمان بن حویرث بر این خاندان ریاست داشتند.

۲.۱ - پرستش بت عزی

بنی اسد همچون دیگر قبایل قریش، بت‌ها به ویژه بت عزی را می‌پرستیدند.اما افرادی انگشت شمار از آن‌ها مانند ورقة بن نوفل و عثمان بن حویرث، در روزگار جاهلیت به کیش مسیحیت درآمدند.
[۲۰] السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۲۲۲.
عثمان بن حویرث کوشش کرد تا با تشویق قیصر روم برای مالیات بستن به کاروان‌های تجاری قریش که به شام می‌رفتند، همراه کسب جایگاه ویژه در دربار قیصر از سوی او بر قریش حکمرانی کند و مسیحیت را دین رسمی مکه نماید. اما قریش به ریاست سعید بن عاص اموی و ولید بن مغیره مخزومی ، با این امر مخالفت نمودند و او را در این کار ناکام نهادند و با کوشش برخی درباریان قیصر او را مسموم کردند.

۲.۲ - نحوه برگزاری حج بنی اسد پیش از اسلام

آنان در مراسم حج تلبیه‌ای ویژه داشتند: «لبیک اللهم لبیک. ربنا اقبلت بنواسد. اهل الوفاء والنوال والجلد. فینا الندی والذری والعدد) (والمال والبنون فینا والولد. الواحد القهار والرب الصمد. لا نعبد الاصنام حتی نجتهد لربها ونعتبد. لحجة لها الدما وحجها حتی نرد»
[۲۸] تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵۵.
؛ «خدایا! اسدیان به تو روی آوردند و دعوتت را اجابت کردند؛ آنان که وفادارانی پرمایه و سخاوتمندند و جمعیتی فراوان دارند. ‌ای یکتای قهار و بی همتا! ما بتان را نمی‌پرستیم، مگر برای بندگی خدای بتان و نزدیک شدن به او و این پرستش ما در حجی است که شامل قربانی و ریختن خون و احترام و بزرگداشت بت‌ها است».

۲.۳ - پشتیبانی بنی اسد از بنی عبد مناف

بنی اسد در اختلاف میان بنی عبدمناف و بنی عبدالدار بر مناصب رفادت و سقایت حاجیان همراه تیره‌هایی چون بنی زهرة بن کلاب ، بنی تیم بن مره ، و بنی حارث بن فهر به پشتیبانی از بنی عبدمناف پرداختند و از تیره‌هایی بودند که در «حلف المطیبین» حضور داشتند. آن‌ها همچنین در حلف الفضول به حمایت از مظلومان هم سوگند شدند
[۳۳] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸.
و سال‌ها بعد در اسلام نیز بر این پیمان اعلان وفاداری کردند.
[۳۷] الطبقات، ابن سعد، خامسه۱، ص۳۴۵.


۲.۴ - بنی اسد در یوم شمطه

بنی اسد در یوم شمطه از بزرگ‌ترین جنگ‌های فجار بر ضد هوازن، با بنی هاشم و دیگر تیره‌های قریش متحد شدند.پس از این که بنی عبدالمطلب با حفر چاه‌های گوناگون مردم را سیراب کردند و بر افتخارات خود افزودند، بنی اسد نیز همانند دیگر تیره‌های قریش به حفر چاه روی آوردند. از جمله چاهی در مکه به نام شفیه/سقیه حفر کردند که بعد‌ها در محدوده دار زبیده قرار گرفتو تا روزگار ازرقی ( قرن سوم ق.) در این خانه بود.
[۴۳] اخبار مکه، ازرقی، ج۲، ص۲۲۴.


۲.۵ - نقش بنی اسد در بازسازی کعبه

بنی اسد در بازسازی کعبه به دست قریش که به گفته مشهور، پنج سال
[۴۴] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۰.
پیش از بعثت پیامبر رخ داد، با قرعه کشی همراه بنی عبدالدار و بنی عدی بن کعب، بازسازی ضلع شامی کعبه را بر عهده گرفتند.
[۴۶] انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۰۹.
[۴۷] اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۱۶۱.

ƒ

بنی اسد مانند بسیاری از قبایل دیگر، هنگام ظهور اسلام واکنش‌های متفاوت از خود نشان دادند و در مجموع می‌توان آن‌ها را در جبهه برابر اسلام یافت. البته شماری اندک از بنی اسد در صف نخستین حامیان پیامبر بودند و در عرصه‌های گوناگون با او همراهی کردند.
[۵۰] انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۲۲۸-۲۲۹.
زبیر بن عوام ، عمرو بن امیه، خالد بن حزام ، برادر زاده خدیجهیزید بن معاویة ابن اسودو اسود بن نوفل از مهاجران اسدی به حبشه بودندو کسانی چون حولاء دختر تویت و حاطب بن ابی بلتعه نیز در شمار مهاجران به مدینه جای داشتند. در میان بدریان، زبیر بن عوام، حاطب بن ابی بلتعه (هم پیمان بنی اسد) و سعد بن خولی کلبی مولی حاطب حضور داشتند.
در نبرد احد نیز از سائب بن عوامیاد شده است؛ از مسلمانان بنی اسد در مجموعه غزوه‌های مهم پیش از فتح مکه مانند خندق (۵ق.) ، حدیبیه (۶ق.) ، و خیبر (۷ق.) جز کسانی مانند زبیر و برادرش سائب
[۶۹] اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۱۶۶.
و حاطب بن ابی بلتعهسخنی به میان نیامده است. در میان دشمنان و آزاردهندگان اصلی پیامبر و در جمع توطئه چینان بر ضد مسلمانان، چهره‌های شاخص و گوناگون از بنی اسد حضور داشتند. اسود بن مطلب بن اسد از دشمنان اصلی پیامبر و استهزاء کنندگان بود. خداوند با وعده کفایت شر آنان، پیامبر را به دعوت عمومی فرمان داد.

۳.۱ - کمک به تحریم شدگان در محاصره اقتصادی بنی هاشم

گزارش‌هایی درباره یاری پنهان حکیم بن حزام و ابوالبختری به تحریم شدگان در محاصره اقتصادی بنی هاشم در شعب ابی طالبدر دست است. نیز از همراهی زمعة بن اسود اسدی در نقض این عهدنامه یاد شده است.اما اینان و زمعة بن اسود کنار دیگر سران قریش در جلسه دار الندوه برای توطئه بر ضد پیامبر در سال سیزدهم بعثت شرکت داشتند.

۳.۲ - همراهی برخی از بنی اسد با قریش

در نبرد بدر ، برخی از بنی اسد، قریش را همراهی کردند و برخی از آن‌ها مانند حکیم بن حزام، عبدالرحمن بن عوام و عبدالله بن عوام برادران زبیر، سائب بن ابی حبیش، حویرث/حارث بن عباد و حارث بن عثمان بن حویرث به اسارت مسلمین در آمدند.
[۸۵] انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۳۶۲.
زمعة بن اسود، عقیل بن اسود، حارث بن زمعه، ابوالبختری عاص بن هشام و نوفل بن خویلد نیز در این نبرد به قتل رسیدند.
[۸۹] انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۳۵۷.


۳.۳ - تصمیم بر قتل پیامبر

در نبرد احد (۳ق.) عبدالله بن حمید بن زهیر بن حارث بن اسد همراه سه تن دیگر تصمیم به قتل پیامبر داشتند که ناکام ماندند.عبدالله به دست امام علی علیه‌السّلام کشته شد. همین می‌تواند از دلیل‌های موضع گیری آن‌ها در برابر امام علی در دوره‌های بعد باشد؛ سران بنی اسد در غزوه خندق (۵ق.) نیز میان قبایل متحد با ابوسفیان به محاصره مدینه پرداختند.

۳.۴ - بنی اسد در فتح مکه

سرانجام بنی اسد در فتح مکه همچون دیگر قریش مسلمان شدند و برخی از آن‌ها پیامبر را در غزوه‌های بعد همراهی کردند. از جمله اسدیانی که در جنگ حنین یا طائفبه شهادت رسیدند، یزید بن زمعه از مشاوران مهم قریش در جاهلیت، زید بن ربیعه/زمعهو یزید بن معاویة بن اسود
[۱۰۱] انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۲۲۹.
بودند. ابوسنابل بن بعکک و حکیم بن حزام دو تن از بنی اسد را نیز میان «مولفة قلوبهم» نام برده‌اند.وهب بن زمعه نیز در حجة الوداع پیامبر را همراهی کرد.


گزارشی که به طور مشخص رویکرد بنی اسد پس از سقیفه را بیان کرده باشد، در دست نیست؛ اما با توجه به همکاری چهره‌های گوناگون از بنی اسد با جریان خلافت، می‌توان رویکرد آن‌ها را همسو با این جریان دانست. تنها چهره شاخص بنی اسد که پس از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در صحنه‌های گوناگون به جانبداری از امام علی علیه‌السّلام پرداخت، زبیر بود. وی مخالف جریان سقیفه بود
[۱۰۷] انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۲۶۳.
و حتی برای مبارزه مسلحانه با دستگاه خلافت اعلام آمادگی کرد.
[۱۰۸] کتاب سلیم بن قیس، ص۵۸۱.
[۱۰۹] الاحتجاج، ابومنصور الطبرسی، ج۱، ص۸۱.
همو در شورای شش نفره خلافت به نفع امام علی علیه‌السّلام کنار رفت
[۱۱۱] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۶۰.
و به پشتیبانی و همراهی اهل بیت پیامبر و امام علی علیه‌السّلام پرداخت.اما بیشتر اسدیان به همکاری با خلفا پرداختند؛ سائب در نبرد یمامه (۱۳ق.) در برابر مسیلمه کذاب به قتل رسید.
[۱۱۵] اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۱۶۶.
به روایتی بجیر بن عوام، برادر زبیر، نیز در این نبرد کشته شد.بر پایه گزارشی، هشام بن حکیم نیز در نبرد اجنادین (۱۳ق.) در دوران ابوبکر کشته شد.حاطب ابی بلتعه، قاصد ابوبکر نزد مقوقس پادشاه مصر بود و با وی قرار داد صلح بست. عدی بن نوفل کارگزار عمر و عثمان بر حضرموت بود.در برابر، گزارشی وجود دارد که عمر به هشام اختیارات گسترده برای امر به معروف و نهی از منکر داد، به گونه‌ای که او را همتای خود در این کار می‌دانست. عبدالرحمن بن عوام برادر زبیر که مادرش‌ ام الخیر دختر مالک عبدری بود، در نبرد یرموک (۱۵ق.) در دوران عمر کشته شد. زبیر نیز در نبرد یرموک (۱۵ق.) همراه پسرش عبدالله که به سبب اندک بودن سن، در نبرد شرکت نکرد، حضور داشتو دلاوری فراوان از خود نشان داد.آورده‌اند که او در سفر عمر به شام (۱۵ق.) در جابیه دمشق با او همراهی کرد.گزارش‌هایی نیز از حضور و سرداری زبیر در فتح مصر و اسکندریه و عین شمس به سال ۲۰ق. وجود دارد.او به سال ۲۱ق. میان جمع مشاوران عمر حضور داشت.
[۱۳۰] تاریخ طبری، ج۴، ص۱۲۲-۱۲۳.
عبدالله بن زمعه نیز در حمایت از عثمان، با ابن مسعود که به کوشش‌های خلیفه معترض بود، درگیر شد و او را در مسجد مدینه به زمین کوبید.
[۱۳۲] انساب الاشراف، بلاذری، ج۶، ص۱۴۷.
عبدالله
[۱۳۳] انساب الاشراف، بلاذری، ج۶، ص۱۹۹.
در دفاع از عثمان همراه عبدالله بن وهب، عبدالله و عبیدالله پسران عبدالرحمن بن عوام و عبدالله بن زبیر حضور داشتند که جز عبیدالله بن عبدالرحمن و عبدالله بن زبیر به دست شورشیان به قتل رسیدند.
[۱۳۸] اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۳۷۶.
حکیم بن حزام پس از قتل عثمان، پنهانی در گروهی محدود کنار زبیر و فرزندانش عبدالله و منذر، جسد عثمان را تشییع و دفن کرد.
[۱۴۰] انساب الاشراف، بلاذری، ج۶، ص۲۰۵.



در این دوره، زبیر و طلحه از نخستین بیعت کنندگان با امام علی بودند؛ اما به دلیل محروم ماندن از حکومت کوفه و بصره ، بیعت خود را شکستند و نبرد جمل را در سال ۳۶ق. در برابر او به راه انداختند. پیش از آغاز نبرد، در پرتو سخنان امام علی علیه‌السّلام زبیر از نبرد کناره گرفت.
[۱۴۵] مروج الذهب، مسعودی، ج۲، ص۳۶۳.
اسود بن ابوالبختری نیز در مدینه همراه مروان، مردم را از یاری امام علی بازمی داشت. همو با معاویه همکاری می‌کرد.
[۱۴۶] انساب الاشراف، بلاذری، ج۳، ص۸۳.
عبدالله بن معبد در جمل در یاری عایشه کشته شد.عبیدالله بن عبدالرحمن بن عوام نیز در همین نبرد یا صفین ، در ستیز با امام علی کشته شد.در هجوم بسر بن ارطاة به مدینه، معاویه به او سفارش کرد که در کارهای خود با اسود مشورت نماید. منذر بن زبیر در دوران معاویه همراه ۳۰ تن از بنی اسد برای فتح قسطنطنیه کوشش کرد که نتیجه‌ای در بر نداشت.معاویه وصیت کرده بود منذر او را در قبرش بگذارد.


بنی اسد نخستین کسانی هستند که مکه را مرکز خلافت خود کردند؛ خلافتی که حدود ۱۰ سال به درازا انجامید. عبدالله بن زبیر با یاری خاندان و برادرانش پس از مبارزه با حکومت یزید و شعار برکناری او و تشکیل شورای خلافت
[۱۵۶] انساب الاشراف، بلاذری، ج۵، ص۳۱۵-۳۱۸.
پس از مرگ یزید ، در نهم رجب سال ۶۴ق.
[۱۵۸] تاریخ خلیفه، خلیفة بن خیاط، ص۱۶۰.
مردم را به بیعت با خود، بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر و سیره خلفا فراخواند.
[۱۵۹] انساب الاشراف، بلاذری، ج۵، ص۳۱۸-۳۷۲.
مردم همه شهرها جز مناطقی در شام با او بیعت کردند.
[۱۶۱] انساب الاشراف، بلاذری، ج۵، ص۳۷۴.
[۱۶۲] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۵.
در این میان، مردم مدینه با عبدالله بن مطیع عدوی به نیابت از ابن زبیر بیعت کردند
[۱۶۳] انساب الاشراف، بلاذری، ج۵، ص۳۳۷.
[۱۶۴] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۵.
و عثمان بن محمد، حاکم یزید و دیگر بنی امیه را از آن جا بیرون راندند.
[۱۶۵] مروج الذهب، مسعودی، ج۳، ص۶۹.
آن‌ها پیشنهاد یزید را درباره همکاری با لشکر شام برای سرکوب ابن زبیر نپذیرفتند. همین سبب شد که شامیان در ۲۸ ذی حجه سال ۶۳ق. به مدینه هجوم آورند.پس از شکست مردم مدینه، با قتل عام مردم و صحابه پیامبر و هتک حرمت نوامیس، فاجعه حره در مدینه رقم خورد.در این رخداد، افراد گوناگون از بنی اسد از جمله خاندان زمعه مورد خشم لشکر یزید قرار گرفتند وکشته شدند.

۶.۱ - سرانجام ابن زبیر

پس از محاصره دوم مکه به دست شامیان زیر فرمان حجاج بن یوسف ثقفی، در جمادی الثانی سال ۷۳ق. در مسجدالحرام به قتل رسید
[۱۷۲] انساب الاشراف، بلاذری، ج۷، ص۱۲۸.
و با مرگ او دولت زبیریان برچیده شد. پس از شکست ابن زبیر، گروهی از بنی اسد، عزلت گزیدند وگروهی دیگر خود را به حکمرانان اموی و عباسی نزدیک کردند. از جلوه‌های همراهی بنی اسد با مروانیان، رخداد قدید بود. در این رویداد، پس از حمله خوارج به سرکردگی ابوحمزه مختار بن عوف خارجی به سال ۱۳۰ق. به حجاز، لشکری از مردم مدینه به حمایت از مروانیان برخاستند و بنی اسد نیز سهم درخوری در این زمینه دارا بودند. اما با شبیخون نیروهای مخالف، این لشکر که جنگاوران کارآزموده‌ای نداشت، به سرعت فروریخت و افراد بسیاری از آن کشته شدند.
[۱۷۳] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۳۹.
[۱۷۴] تاریخ طبری، ج۷، ص۳۹۳.
کشته‌های بنی اسد را در این رویداد ۴۰ تن از جمله حمزة بن مصعب بن زبیر و پسرش عماره و پسر برادرش مصعب بن عکاشه و عتیق بن عامر بن عبدالله بن زبیر و پسرش عمرو و صالح بن عبدالله بن عروه و پسرعمویشان حکم بن حیی و منذر بن عبدالله بن منذر بن زبیر و سعید بن محمد بن خالد بن زبیر دانسته‌اند.
[۱۷۵] تاریخ خلیفه، خلیفة بن خیاط، ص۲۵۶.



افراد گوناگون از بنی اسد به ویژه در دوران خلافت زبیریان به حکمرانی مدینه رسیدند که عبارتند از: منذر بن زبیر، عبیدالله بن زبیر (۶۴-۶۵ق. برای بار دوم)، جعفر بن زبیر (۶۴ق.) ، عبیدة بن زبیر (۶۴ق.) ، مصعب بن زبیر (۶۵ق.) ، عبدالله بن مصعب زبیری (۱۸۳ق.) ، بکار بن عبدالله بن مصعب (۱۸۳-۱۹۴ق.) ، ابوالبختری وهب بن وهب (۱۹۴-۱۹۵ق.).
[۱۷۷] تاریخ امراء المدینه، عارف عبدالغنی، ص۵۰۰.
گویا جز عبدالله بن زبیر که خود را خلیفه می‌خواند، شخصی دیگر از بنی اسد، به حکمرانی مکه دست نیافت.


از افتخارات بنی اسد می‌توان به بازسازی کعبه و گسترش مسجدالحرام به دست ابن زبیر اشاره کرد. پس از محاصره کعبه از جانب لشکر یزید به سرکردگی حصین بن نمیر ، کعبه به سبب اصابت منجنیق
[۱۷۸] اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۱۹۹.
و آتش سوزی
[۱۸۰] اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۱۹۸.
[۱۸۱] اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۳.
در حال فروپاشی بود. به همین دلیل، ابن زبیر آن را در پانزدهم جمادی الثانی سال ۶۴ق.
[۱۸۲] اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۶.
[۱۸۳] الطبقات، ابن سعد، خامسه۲، ص۷۲.
تا پایه‌های ابراهیمی ویران کرد
[۱۸۴] اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۷.
و طبق روایت عایشه از پیامبر
[۱۸۶] اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۶.
آن را بازسازی نمود.
[۱۸۷] الطبقات، ابن سعد، خامسه۲، ص۷۳.
او قسمت‌هایی از حجر اسماعیل را در کعبه درون کردو ارتفاعش را به ۲۷ ذراع رساند.
[۱۹۰] اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۹.
برای آن دری دیگر نیز در ضلع غربی قرار داد و در‌های آن را بر کف مسجد نهاد
[۱۹۱] اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۹.
[۱۹۲] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۶۰.
و در رکن شامی نردبانی برای رفتن به بام ساخت.
[۱۹۳] اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۹.
وی با خرید خانه‌های پیرامون مسجدالحرام، آن را از سمت شرق از سوی رکن شامی و نیز رکن یمانی گسترش داد. این گسترش مسجد را تا دره پس از صفا و دار الندوه وسعت بخشید
[۱۹۴] اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۲۲.
و مساحت آن را به بیش از هفت جریب معادل ۲۵۲۰۰ ذرع مربع رساند.اما بنای جدید کعبه چندان نپایید و پس از مرگ ابن زبیر و سلطه یافتن حجاج بن یوسف به مکه به سال ۷۳ق. حجاج به فرمان عبد الملک بن مروان ، در غربی کعبه را مسدود کرد و حجر اسماعیل را به حالت پیشین بیرون از کعبه بازگرداند و در کعبه را به اندازه ارتفاع سابق کوتاه کرد.
[۱۹۶] اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۱۱.



چهره‌های برجسته بنی اسد در آن روزگار عبارتند از: خدیجه دختر خویلد نخستین زن مسلمان و یگانه همسر پیامبرو نیز ورقة بن نوفل بن اسد که در گزارش‌های بعثت ، محدثان زبیری با ویژگی‌هایی مبالغه آمیز از یاری او به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم یاد کرده‌اند.
[۱۹۹] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۳.
حکیم بن حزام را تنها جوانی می‌دانند که در ۱۵ سالگی به گروه مشاوران دار الندوه پیوست و تا دوران معاویه اختیار دار الندوه را بر عهده داشت. او دار الندوه را به ۱۰۰۰۰۰ درهم به معاویه فروخت و در پاسخ به اعتراض ابن زبیر، قسمت خانه را در راه خدا انفاق کرد.اسود بن مطلب بن اسد
[۲۰۴] انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۴۸.
در رویداد بازسازی کعبه به دست قریش، از سوی بنی اسد در قرار دادن حجرالاسود در موضع پیشین شرکت کرد.
[۲۰۶] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۰.
ابوالبختری عاص بن هشام بن حارث بن اسد از دیگر اسدیان است که کمترین دشمنی را با پیامبر داشت و به پاس خدماتش برای رفع محاصره اقتصادی بنی هاشم، پیامبر در نبرد بدر سفارش کرد که مسلمانان او را نکشند. هبار بن اسود بن مطلب بن اسد کسی است که به تعقیب زینب دختر پیامبر رفت و در حین تعقیب با نیزه‌ای او را که باردار بود، آزرد و باعث شد سقط جنین نماید. پیامبر به دلیل این جرم و نیز اشعاری که ضد اسلام سروده بود، خون او را هدر اعلام کرد؛ اما با مسلمان شدن هبار، از گناه او گذشت.
[۲۱۰] انساب الاشراف، بلاذری، ج۲، ص۲۴.
نوفل بن خویلد ابن اسد از کسانی است که در مکه برخی مسلمانان را برای بازگشت از اسلام شکنجه می‌داد. او که به اسد قریش و اسد مطیبین شهرت داشت، همراه زمعة بن اسود، در نبرد بدر از فراهم کنندگان آذوقه لشکر کفر بود.

۹.۱ - شخصیت‌های بنی اسد در دوره‌های بعد

از شخصیت‌های بنی اسد در دوره‌های بعد می‌توان به این افراد اشاره کرد: عروة بن زبیر (۲۲/۲۶-۹۴ق.) از فقیهان هفت گانه و محدثان بزرگ مدینه
[۲۱۶] انساب الاشراف، بلاذری، ج۳، ص۴۸۳.
[۲۱۷] مروج الذهب، مسعودی، ج۳، ص۷۷.
که او را صاحب نخستین تصنیفات در فقه و مغازی دانسته‌اند.وی با امام علی علیه‌السّلام چندان کینه داشت که به او در مسجد مدینه اهانت می‌کرد و پسرش یحیی از این کار او اظهار تعجب می‌کرد.این کینه، او را واداشته بود که در نکوهش امام، حدیث جعل کند.مصعب بن ثابت بن عبدالله (م. ۱۵۷ق.) نیز از این چهره‌ها است. همچنین عبدالله بن مصعب بن ثابت (م. ۱۸۴ق.) شاعر و از نزدیکان مهدی و هارون عباسی بود که ولایت عک و یمن را یافت.نیز زبیر بن خبیب بن عبدالله از دانشمندان و عابدان و زاهدان مشهور بود. زبیر بن بکار بن عبدالله بن مصعب (م. ۲۵۵ق.)
[۲۲۲] نقد و بررسی منابع سیره نبوی، رسول جعفریان، ص۶۵-۸۰.
نیز قضاوت کوفه را در مدتی طولانی از سوی عباسیان عهده دار شد و تالیفات فراوان داشت.از فرزندان عروه نیز هشام بن عروه (۶۱-۱۴۶ق.) و عبدالله بن عروه و یحیی بن عروه محدثانی مشهور بودند.یزید بن رومان (م. ۱۳۰ق.) و حمید اعرج (م. ۱۳۰ق.) قاری اهل مکه که در مسجدالحرام مردم مکه تنها برای قرائت او گرد می‌آمدند و همراه او ختم قرآن می‌کردندو موسی بن عقبه تاریخ نگار و مغازی نویس مشهور مدنی (م. ۱۴۲ق.) از وابستگان و موالیان آل زبیر از بنی اسد هستند؛ عمر بن عبدالعزیز بن منذر از نسل هبار بن اسود بود که پس از قتل متوکل خلیفه عباسی در سند خروج کرد و حکمرانی خاندانش تا سده پنجم ق. در المنصوره (مولتان هند) پابرجا بود. تیره‌های بنوبدر، بنومصلح، بنورواق، بنورمضان، بنی مصعب، بنی عروه و بنوغنی از شاخه‌های منشعب شده از نسل زبیر بودند که شغل بیشتر آن‌ها کشاورزی و رمه داری بود.بنی تویت بن حبیب و بنی حمید بن اسامه نیز از دیگر خاندان‌های بنی اسد به شمار می‌روند.
[۲۳۵] معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۱، ص۲۹۲.

ƒ

بنی اسد خانه‌های گوناگون در مکه داشتند؛ از جمله خانه حمید بن زهیر، جد حمیدی، که چسبیده به مسجدالحرام و پشت به کعبه قرار داشت و او آن را وقف کعبه کرده بود.خانه ابوالبختری میان دار خیاطین/حناطین و مسجدالحرام قرار داشت و از آن دری به مسجد باز می‌شد که به باب ابی البختری معروف بود. این خانه هنگام ساخت دار زبیده (۱۸۸ق.) به آن پیوست. در این خانه، چاه اسود که از چاه‌های دوران جاهلیت منسوب به اسود بن مطلب بود، جای داشت.
[۲۳۸] اخبار مکه، ازرقی، ج۲، ص۲۵۱.
[۲۳۹] اخبار مکه، فاکهی، ج۳، ص۳۰۸.
در محله حزامیه، بناهای متعلق به زبیر و حکیم بن حزام قرار داشت که یکی از آن‌ها خانه‌ای بود که پیامبر با خدیجه در آن ازدواج کرد و امروز در فضای باز پشت مسعی و روبه روی کوه ابوقبیس دارد که سابقا به عنوان «مولد السیدة فاطمة الزهراء» نزدیک مکتبة المکة المکرمه شناخته می‌شد.
[۲۴۰] اخبار مکه، ازرقی، ج۲، ص۲۵۱.
[۲۴۱] اخبار مکه، فاکهی، ج۳، ص۳۰۸.
[۲۴۲] آثار اسلامی، رسول جعفریان، ص۱۵۶.
عبدالله بن زبیر نیز سه خانه تودرتو به نام دار العجله، دار البخاتی و دار الزنج خرید که در کوه قعیقعان قرار داشتند و از آن‌ها برای امور حکومتی، از جمله نگهداری خزانه حکومتی، استفاده می‌کرد.
[۲۴۳] اخبار مکه، ازرقی، ج۲، ص۲۵۲.
[۲۴۴] اخبار مکه، فاکهی، ج۳، ص۳۰۹.
خاندان‌های گوناگون بنی اسد در مدینه نیز خانه‌های بسیار داشتند. از جمله در قطعه زمینی به نام بقیع زبیر که در سمت شرقی مسجدالنبی نزدیک بقیع الغرقد که پیامبر پس از مرگ کعب بن اشرف یهودی، به زبیر و مادرش صفیه واگذار کرده بود، خانه‌های خاندان زبیر از جمله فرزندانش عبدالله و مصعب و عروه و منذر و نیز خانه برادرش، عبدالرحمن بن عوام، مشهور به دار الریان قرار داشت. خانه ذویب بن حبیب کنار بازار یثرب جاهلی نزدیک مسجدالنبیمیان دار عبدالملک بن مروان و کوچه قفاصین قرار داشت.خانه حکیم بن حزام کنار خانه مطیع بن اسود و در بلاط (زمینی خالی میان مسجدالنبی و بازار مدینه جای داشت و حکیم آن را وقف کرد.خانه عدی بن نوفل نیز در همین مکان بود.خانه هبار بن اسود میان محله بنی نصر و بنی زریق قرار داشت.


آثار اسلامی مکه و مدینه: رسول جعفریان، قم، مشعر، ۱۳۸۶ش؛ الاحتجاج: ابومنصور الطبرسی (م. ۵۲۰ق.) ، مشهد، مرتضی، ۱۴۰۳ق؛ الاخبار الطوال: ابن داود الدینوری (م. ۲۸۲ق.) ، به کوشش عبدالمنعم، قم، الرضی، ۱۴۱۲ق؛ اخبار مکه: الازرقی (م. ۲۴۸ق.) ، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق؛ اخبار مکه: الفاکهی (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، ۱۴۱۴ق؛ الازمنة و تلبیة الجاهلیه: قطرب محمد بن المستنیر (م. ۲۰۶ق.) ، به کوشش الضامن، الرساله، ۱۴۰۵ق؛ الاستیعاب: ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق.) ، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق؛ اسد الغابه: ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق؛ الاصابه: ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.) ، به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق؛ اعلام الوری: الطبرسی (م. ۵۴۸ق.) ، قم، آل البیت علیهم السلام، ۱۴۱۷ق؛ الاعلام: الزرکلی (م. ۱۳۸۹ق.) ، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م؛ الاغانی: ابوالفرج الاصفهانی (م. ۳۵۶ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق؛ الامامة و السیاسه: ابن قتیبه (م. ۲۷۶ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، الرضی، ۱۴۱۳ق؛ امتاع الاسماع: المقریزی (م. ۸۴۵ق.) ، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق؛ الانساب: عبدالکریم السمعانی (م. ۵۶۲ق.) ، به کوشش عبدالله عمر، بیروت، دار الجنان، ۱۴۰۸ق؛ انساب الاشراف: البلاذری (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق؛ الانساب المتفقه: ابن القیسرانی (م. ۵۰۷ق.) ، به کوشش دی یونج، لیدن، بریل، ۱۲۸۲ق؛ البدء و التاریخ: المطهر المقدسی (م. ۳۵۵ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۹۰۳م؛ البدایة و النهایه: ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.) ، بیروت، مکتبة المعارف؛ تاریخ ابن خلدون: ابن خلدون (م. ۸۰۸ق.) ، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق؛ تاریخ امراء المدینه: عارف عبدالغنی، دمشق، دار کنان؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (م. ۷۴۸ق.) ، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق؛ تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. ۳۱۰ق.) ، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ تاریخ المدینة المنوره: ابن شبه (م. ۲۶۲ق.) ، به کوشش شلتوت، قم، دار الفکر، ۱۴۱۰ق؛ تاریخ خلیفه: خلیفة بن خیاط (م. ۲۴۰ق.) ، به کوشش فواز، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق؛ تاریخ مدینة دمشق: ابن عساکر (م. ۵۷۱ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م. ۲۹۲ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق؛ التنبیه و الاشراف: المسعودی (م. ۳۴۵ق.) ، بیروت، دار صعب؛ جمهرة انساب العرب: ابن حزم (م. ۴۵۶ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ دلائل النبوه: البیهقی (م. ۴۵۸ق.) ، به کوشش عبدالمعطی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۵ق؛ سبل الهدی: محمد بن یوسف الصالحی (م. ۹۴۲ق.) ، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق؛ سیره ابن اسحق (السیر و المغازی): ابن اسحق (م. ۱۵۱ق.) ، به کوشش محمد حمیدالله، معهد الدراسات و الابحاث؛ السیرة النبویه: ابن هشام (م. ۲۱۳/۲۱۸ق.) ، به کوشش مصطفی السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه؛ شذرات الذهب: عبدالحی بن العماد (م. ۱۰۸۹ق.) ، به کوشش الارنؤوط، بیروت، دار ابن کثیر، ۱۴۰۶ق؛ شرح نهج البلاغه: ابن ابی الحدید (م. ۶۵۶ق.) ، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق؛ شفاء الغرام: محمد الفاسی (م. ۸۳۲ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق؛ الطبقات الکبری: ابن سعد (م. ۲۳۰ق.) ، به کوشش محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ الطبقات الکبری (الطبقات الخامسه): ابن سعد (م. ۲۳۰ق.) ، به کوشش السلمی، الطائف، مکتبة الصدیق، ۱۴۱۴ق؛ العقد الفرید: احمد بن عبدربه (م. ۳۲۸ق.) ، به کوشش مفید قمیحه، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۴ق؛ عیون الاثر: ابن سید الناس (م. ۷۳۴ق.) ، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۴ق؛ فتوح البلدان: البلاذری (م. ۲۷۹ق.) ، بیروت، دار الهلال، ۱۹۸۸م؛ الفتوح: ابن اعثم الکوفی (م. ۳۱۴ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۱ق؛ قلائد الجمان: احمد بن علی القلقشندی (م. ۸۲۱ق.) ، به کوشش الابیاری، دار الکتاب المصری، ۱۴۰۲ق؛ کتاب سلیم بن قیس: الهلالی (م. ۷۶ق.) ، قم، الهادی، ۱۴۱۵ق؛ الکامل فی التاریخ: ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق؛ اللباب فی تهذیب الانساب: ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.) ، به کوشش احسان عباس، بیروت، دار صادر؛ محاضرة الابرار و مسامرة الاخیار: ابن عربی (م. ۶۳۸ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق؛ مروج الذهب: المسعودی (م. ۳۴۶ق.) ، به کوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، ۱۴۰۹ق؛ المعالم الاثیره: محمد محمد حسن شراب، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۱ق؛ معجم البلدان: یاقوت الحموی (م. ۶۲۶ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م؛ معجم قبائل العرب: عمر کحاله، بیروت، الرساله، ۱۴۰۵ق؛ المغازی: الواقدی (م. ۲۰۷ق.) ، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق؛ المفصل: جواد علی، دار الساقی، ۱۴۲۲ق؛ المنتظم: ابن جوزی (م. ۵۹۷ق.) ، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق؛ المنمق: ابن حبیب (م. ۲۴۵ق.) ، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۵ق؛ نقد و بررسی منابع سیره نبوی: رسول جعفریان و دیگران، تهران، سمت، ۱۳۷۸ش؛ نهایة الارب: احمد بن عبدالوهاب النویری (م. ۷۳۳ق.) ، قاهره، دار الکتب و الوثائق، ۱۴۲۳ق؛ وفاء الوفاء: السمهودی (م. ۹۱۱ق.) ، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۶م.


۱. انساب الاشراف، بلاذری، ج۹، ص۴۱۹.    
۲. جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ص۱۱۷.    
۳. مروج الذهب، مسعودی، ج۲، ص۲۶۹.
۴. قلائد الجمان، احمد بن علی القلقشندی، ص۱۳۸.    
۵. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۲۰.
۶. انساب الاشراف، بلاذری، ج۹، ص۴۱۹.    
۷. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۵۱.    
۸. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۱۱۰.    
۹. دلائل النبوه، بیهقی، ج۱، ص۱۰۳.    
۱۰. الانساب، ابن قیسرانی، ج۱، ص۷.    
۱۱. الانساب، ابن قیسرانی، ج۱، ص۱۷۱.    
۱۲. اللباب، ابن اثیر، ج۱، ص۵۳.    
۱۳. نهایة الارب، احمد بن عبدالوهاب النویری، ج۱۶، ص۱۳۸.    
۱۴. محاضرة الابرار، ابن عربی، ج۱، ص۱۹۴.
۱۵. نهایة الارب، احمد بن عبدالوهاب النویری، ج۱۶، ص۱۳۸.    
۱۶. سبل الهدی، محمد بن یوسف الصالحی، ج۱، ص۱۲۵.    
۱۷. جمهرة نسب قریش، ص۵۱۲.
۱۸. المنمق، ابن حبیب، ص۳۳۲.    
۱۹. معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۱، ص۲۴.    
۲۰. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۲۲۲.
۲۱. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۲۲۲.    
۲۲. المنمق، ابن حبیب، ص۱۵۳.    
۲۳. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۲، ص۲۳۸.    
۲۴. انساب الاشراف، بلاذری، ج۹، ص۴۶۵.    
۲۵. المنمق، ابن حبیب، ص۱۵۶.    
۲۶. تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۹۱.    
۲۷. الازمنة و تلبیة الجاهلیه، قطرب محمد بن المستنیر، ج۱، ص۴۰.    
۲۸. تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵۵.
۲۹. المفصل، جواد علی، ج۱۱، ص۳۷۶.    
۳۰. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۱۳۱ و ۱۳۲.    
۳۱. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۶۳.    
۳۲. المنمق، ابن حبیب، ص۵۱.    
۳۳. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸.
۳۴. التنبیه و الاشراف، مسعودی، ص۱۸۰.    
۳۵. المنتظم، ابن جوزی، ج۲، ص۳۰۹-۳۱۰.    
۳۶. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۱۳۵.    
۳۷. الطبقات، ابن سعد، خامسه۱، ص۳۴۵.
۳۸. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۲۳.    
۳۹. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۰۲-۱۰۳.    
۴۰. المنمق، ابن حبیب، ص۱۷۷.    
۴۱. فتوح البلدان، بلاذری، ص۵۷.    
۴۲. معجم البلدان، یاقوت الحموی، ج۳، ص۲۲۹.    
۴۳. اخبار مکه، ازرقی، ج۲، ص۲۲۴.
۴۴. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۰.
۴۵. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۱۱۶.    
۴۶. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۰۹.
۴۷. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۱۶۱.
۴۸. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۳۲۴.    
۴۹. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۳۶۳.    
۵۰. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۲۲۸-۲۲۹.
۵۱. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۱۰.    
۵۲. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۶۹۰.    
۵۳. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۴۳۱.    
۵۴. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۵۶۹.    
۵۵. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۲۰۲.    
۵۶. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۲۰۲.    
۵۷. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۸۸.    
۵۸. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۸۴.    
۵۹. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۷۵.    
۶۰. الاصابه، ابن حجر العسقلانی، ج۲، ص۴.    
۶۱. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۸۵.    
۶۲. الاصابه، ابن حجر العسقلانی، ج۳، ص۴۵.    
۶۳. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۶۸۰.    
۶۴. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۸۹.    
۶۵. المنتظم، ابن جوزی، ج۴، ص۹۲.    
۶۶. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۱۶۶.    
۶۷. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۸۹.    
۶۸. المنتظم، ابن جوزی، ج۴، ص۹۲.    
۶۹. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۱۶۶.
۷۰. عیون الاثر، ابن سید الناس، ج۱، ص۳۱۸.    
۷۱. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۳۱۲.    
۷۲. شوری/سوره۴۲، آیه۹۴-۹۵.    
۷۳. انساب الاشراف، بلاذری، ج۵، ص۵.    
۷۴. اعلام الوری، طبرسی، ج۱، ص۱۱۳.    
۷۵. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۳۵۳ و ۳۵۴.    
۷۶. تاریخ طبری، ج۲، ص۳۳۶.    
۷۷. تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۱، ص۲۲۳.    
۷۸. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۱۶۴.    
۷۹. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۲۷۲.    
۸۰. تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۱، ص۲۲۳.    
۸۱. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۴۸۰ و ۴۸۱.    
۸۲. تاریخ طبری، ج۲، ص۳۷۱.    
۸۳. عیون الاثر، ابن سید الناس، ج۱، ص۲۰۵-۲۰۶.    
۸۴. الاصابه، ابن حجر العسقلانی، ج۴، ص۲۸۹.    
۸۵. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۳۶۲.
۸۶. انساب الاشراف، بلاذری، ج۹، ص۴۶۴.    
۸۷. نهایة الارب، احمد بن عبدالوهاب النویری، ج۱۷، ص۵۲.    
۸۸. المغازی، واقدی، ج۱، ص۱۴۹.    
۸۹. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۳۵۷.
۹۰. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۳۱۹.    
۹۱. امتاع الاسماع، مقریزی، ج۱۴، ص۳۳۹.    
۹۲. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۱۲۸.    
۹۳. الطبقات، ابن سعد، ج۲، ص۳۳.    
۹۴. سبل الهدی، محمد بن یوسف الصالحی، ج۴، ص۳۷۷.    
۹۵. المغازی، واقدی، ج۳، ص۹۲۶.    
۹۶. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۹۰.    
۹۷. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۴۵۹.    
۹۸. الکامل، ابن اثیر، ج۲، ص۲۶۶.    
۹۹. العقد الفرید، احمد بن عبدربه، ج۳، ص۲۷۱.    
۱۰۰. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۱۳۵.    
۱۰۱. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۲۲۹.
۱۰۲. المنمق، ابن حبیب، ص۴۲۲-۴۲۳.    
۱۰۳. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۷۶۶.    
۱۰۴. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۵۶۰.    
۱۰۵. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۶۸۲.    
۱۰۶. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۹۷۳.    
۱۰۷. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۲۶۳.
۱۰۸. کتاب سلیم بن قیس، ص۵۸۱.
۱۰۹. الاحتجاج، ابومنصور الطبرسی، ج۱، ص۸۱.
۱۱۰. الامامة و السیاسه، ابن قتیبه، ج۱، ص۴۴.    
۱۱۱. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۶۰.
۱۱۲. الامامة و السیاسه، ابن قتیبه، ج۱، ص۲۸.    
۱۱۳. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۱۳۹.    
۱۱۴. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۸۹.    
۱۱۵. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۱۶۶.
۱۱۶. الاصابه، ابن حجر العسقلانی، ج۱، ص۴۰۳.    
۱۱۷. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۶۲۳.    
۱۱۸. تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۶۶۳.    
۱۱۹. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۳۱۴.    
۱۲۰. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۰۶۱.    
۱۲۱. جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ص۱۲۰.    
۱۲۲. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۵۳۸.    
۱۲۳. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۳۷۵-۳۷۶.    
۱۲۴. الاصابه، ابن حجر العسقلانی، ج۴، ص۲۸۹.    
۱۲۵. تاریخ طبری، ج۳، ص۵۷۱.    
۱۲۶. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۷، ص۲۴۹.    
۱۲۷. تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج۱۸، ص۳۳۲.    
۱۲۸. تاریخ طبری، ج۴، ص۱۰۸.    
۱۲۹. المنتظم، ابن جوزی، ج۴، ص۲۹۲.    
۱۳۰. تاریخ طبری، ج۴، ص۱۲۲-۱۲۳.
۱۳۱. انساب الاشراف، بلاذری، ج۵، ص۵۲۵.    
۱۳۲. انساب الاشراف، بلاذری، ج۶، ص۱۴۷.
۱۳۳. انساب الاشراف، بلاذری، ج۶، ص۱۹۹.
۱۳۴. جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ص۱۱۹.    
۱۳۵. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۳۱۱.    
۱۳۶. الاصابه، ابن حجر العسقلانی، ج۴، ص۲۲۵.    
۱۳۷. تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۴، ص۱۲۸۰.    
۱۳۸. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۳۷۶.
۱۳۹. انساب الاشراف، بلاذری، ج۶، ص۴۵۳ تا ۴۵۵.    
۱۴۰. انساب الاشراف، بلاذری، ج۶، ص۲۰۵.
۱۴۱. الامامة و السیاسه، ابن قتیبه، ج۱، ص۶۴.    
۱۴۲. تاریخ طبری، ج۴، ص۴۲۸.    
۱۴۳. الفتوح، ابن اعثم الکوفی، ج۲، ص۴۳۶.    
۱۴۴. الفتوح، ابن اعثم الکوفی، ج۲، ص۴۷۰.    
۱۴۵. مروج الذهب، مسعودی، ج۲، ص۳۶۳.
۱۴۶. انساب الاشراف، بلاذری، ج۳، ص۸۳.
۱۴۷. تاریخ طبری، ج۴، ص۵۵۵.    
۱۴۸. الاصابه، ابن حجر العسقلانی، ج۵، ص۲۲.    
۱۴۹. تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج۳۸، ص۹.    
۱۵۰. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۸۸.    
۱۵۱. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۹۹-۱۰۰.    
۱۵۲. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۴۳۷.    
۱۵۳. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۲۴۶.    
۱۵۴. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۲۴۶.    
۱۵۵. تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۵، ص۲۵۷.    
۱۵۶. انساب الاشراف، بلاذری، ج۵، ص۳۱۵-۳۱۸.
۱۵۷. الکامل، ابن اثیر، ج۴، ص۱۲۲.    
۱۵۸. تاریخ خلیفه، خلیفة بن خیاط، ص۱۶۰.
۱۵۹. انساب الاشراف، بلاذری، ج۵، ص۳۱۸-۳۷۲.
۱۶۰. البدء و التاریخ، مطهر المقدسی، ج۶، ص۱۸.    
۱۶۱. انساب الاشراف، بلاذری، ج۵، ص۳۷۴.
۱۶۲. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۵.
۱۶۳. انساب الاشراف، بلاذری، ج۵، ص۳۳۷.
۱۶۴. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۵.
۱۶۵. مروج الذهب، مسعودی، ج۳، ص۶۹.
۱۶۶. المنتظم، ابن جوزی، ج۶، ص۱۶.    
۱۶۷. الامامة و السیاسه، ابن قتیبه، ج۱، ص۲۳۱.    
۱۶۸. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۲۲۰.    
۱۶۹. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۹۱۲.    
۱۷۰. تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج۵۸، ص۱۰۷.    
۱۷۱. الاخبار الطوال، ابن داود الدینوری، ص۳۱۵.    
۱۷۲. انساب الاشراف، بلاذری، ج۷، ص۱۲۸.
۱۷۳. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۳۹.
۱۷۴. تاریخ طبری، ج۷، ص۳۹۳.
۱۷۵. تاریخ خلیفه، خلیفة بن خیاط، ص۲۵۶.
۱۷۶. الاغانی، ابوالفرج الاصفهانی، ج۲۳، ص۱۶۸.    
۱۷۷. تاریخ امراء المدینه، عارف عبدالغنی، ص۵۰۰.
۱۷۸. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۱۹۹.
۱۷۹. الامامة و السیاسه، ابن قتیبه، ج۲، ص۱۹.    
۱۸۰. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۱۹۸.
۱۸۱. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۳.
۱۸۲. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۶.
۱۸۳. الطبقات، ابن سعد، خامسه۲، ص۷۲.
۱۸۴. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۷.
۱۸۵. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۲۵۱.    
۱۸۶. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۶.
۱۸۷. الطبقات، ابن سعد، خامسه۲، ص۷۳.
۱۸۸. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۱، ص۱۶۶.    
۱۸۹. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۲۵۱.    
۱۹۰. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۹.
۱۹۱. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۹.
۱۹۲. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۶۰.
۱۹۳. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۹.
۱۹۴. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۲۲.
۱۹۵. شفاء الغرام، محمد الفاسی، ج۱، ص۳۰۵.    
۱۹۶. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۱۱.
۱۹۷. تاریخ طبری، ج۲، ص۳۰۹.    
۱۹۸. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۱۵۳.    
۱۹۹. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۳.
۲۰۰. تاریخ طبری، ج۲، ص۳۰۰.    
۲۰۱. المنتظم، ابن جوزی، ج۵، ص۲۷۰.    
۲۰۲. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۶۸.    
۲۰۳. شذرات الذهب، ج۱، ص۲۵۴.    
۲۰۴. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۴۸.
۲۰۵. اعلام الوری، طبرسی، ج۱، ص۱۱۳.    
۲۰۶. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۰.
۲۰۷. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۱۱۶.    
۲۰۸. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۶۲۹.    
۲۰۹. نهایة الارب، احمد بن عبدالوهاب النویری، ج۱۷، ص۴۶.    
۲۱۰. انساب الاشراف، بلاذری، ج۲، ص۲۴.
۲۱۱. المغازی، واقدی، ج۲، ص۸۵۷.    
۲۱۲. عیون الاثر، ابن سید الناس، ج۲، ص۲۲۵.    
۲۱۳. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۰۹.    
۲۱۴. اعلام الوری، طبرسی، ج۱، ص۱۰۹.    
۲۱۵. المغازی، واقدی، ج۱، ص۱۲۸.    
۲۱۶. انساب الاشراف، بلاذری، ج۳، ص۴۸۳.
۲۱۷. مروج الذهب، مسعودی، ج۳، ص۷۷.
۲۱۸. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۹، ص۱۰۱.    
۲۱۹. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۴، ص۱۰۲.    
۲۲۰. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۴، ص۶۳.    
۲۲۱. جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ص۱۲۳.    
۲۲۲. نقد و بررسی منابع سیره نبوی، رسول جعفریان، ص۶۵-۸۰.
۲۲۳. الانساب، سمعانی، ج۶، ص۲۶۶.    
۲۲۴. الاعلام، زرکلی، ج۳، ص۴۲.    
۲۲۵. الطبقات، ابن سعد، ج۵، ص۳۷۵.    
۲۲۶. الطبقات، ابن سعد، ج۵، ص۳۷۴-۳۷۶.    
۲۲۷. الطبقات، ابن سعد، ج۵، ص۴۱۲.    
۲۲۸. تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج۱۵، ص۲۹۸.    
۲۲۹. تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج۶۰، ص۴۶۸.    
۲۳۰. جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ص۱۱۸.    
۲۳۱. تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۹۱.    
۲۳۲. معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۲، ص۷۳۱.    
۲۳۳. معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۲، ص۴۶۷.    
۲۳۴. معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۱، ص۱۳۶.    
۲۳۵. معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۱، ص۲۹۲.
۲۳۶. معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۱، ص۳۰۴.    
۲۳۷. الاصابه، ابن حجر العسقلانی، ج۲، ص۱۱۱.    
۲۳۸. اخبار مکه، ازرقی، ج۲، ص۲۵۱.
۲۳۹. اخبار مکه، فاکهی، ج۳، ص۳۰۸.
۲۴۰. اخبار مکه، ازرقی، ج۲، ص۲۵۱.
۲۴۱. اخبار مکه، فاکهی، ج۳، ص۳۰۸.
۲۴۲. آثار اسلامی، رسول جعفریان، ص۱۵۶.
۲۴۳. اخبار مکه، ازرقی، ج۲، ص۲۵۲.
۲۴۴. اخبار مکه، فاکهی، ج۳، ص۳۰۹.
۲۴۵. تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۷.    
۲۴۶. وفاء الوفاء، سمهودی، ج۴، ص۳۳.    
۲۴۷. المعالم الاثیره، ص۵۲.    
۲۴۸. تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۲۳۰.    
۲۴۹. تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۲۳۰.    
۲۵۰. وفاء الوفاء، سمهودی، ج۲، ص۲۴۸.    
۲۵۱. المعالم الاثیره، ص۵۳.    
۲۵۲. تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۲۳۰.    
۲۵۳. جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ص۱۲۰.    
۲۵۴. تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۲۳۱.    



حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«بنی‌اسد بن عبدالعزی».    



جعبه ابزار