بِشر حافی، مکنّی به ابونصر مَروزی، عارف ، محدث و فقیه است. نَسَب او را بِشربن حارث بن عبدالرحمان بن عطاءبن هلال بن ماهان بن بَعبور (=عبدالله) نوشته اند. [۱]
محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۳۹ـ۴۱، چاپ نورالدین شریبه، قاهره ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
[۲]
عبدالله بن محمد انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۷۱، با تصحیح و حواشی عبدالحی حبیبی قندهاری، چاپ حسین آهی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۳]
ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۰، ص۱۷۹ـ۱۸۰، ج ۱۰، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
[۴]
ابن جوزی، صفة الصفوة، ج۲، ص۳۲۵، چاپ محمود فاخوری و محمد رواس قلعه جی، حلب ۱۳۸۹ـ۱۳۹۳/ ۱۹۶۹ـ۱۹۷۳.
[۵]
محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۴۶۹، ج ۱۰، چاپ شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
در ۱۵۰ یا ۱۵۲، در قریه بَکِرْد یا مابَرْ سام [۶]
محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۴۰، چاپ نورالدین شریبه، قاهره ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
[۷]
ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۱، ص۲۷۵، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
یا کُرد آواد (=کردآباد؛، [۸]
عبدالله بن محمد انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۷۱، با تصحیح و حواشی عبدالحی حبیبی قندهاری، چاپ حسین آهی، تهران ۱۳۶۲ ش.
از قرای مرو ، در خانواده یکی از سران دستگاه حکومتی مرو به دنیا آمد.جد اعلایش، بعبور ، به دست امیرالمؤمنین علی علیهالسلام اسلام آورد و ایشان نام او را عبدالله گذاشتند. [۹]
ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۰، ص۱۷۹، ج ۱۰، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
[۱۰]
ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۱، ص۲۷۴ـ۲۷۵، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
[۱۱]
ابن جوزی، صفة الصفوة، ج۲، ص۳۲۵، چاپ محمود فاخوری و محمد رواس قلعه جی، حلب ۱۳۸۹ـ۱۳۹۳/ ۱۹۶۹ـ۱۹۷۳.
بشر در نوجوانی از مرو به بغداد رفت و به نوشته ابونعیم، به گروه فتیان ( عیاران ) پیوست و از سرهنگان آنها شد. [۱۲]
احمدبن عبدالله ابونعیم، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۸، ص۳۳۶، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
در برخی منابع آمده است که وی در بغداد به لهو و لعب روزگار میگذراند، [۱۳]
علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۱۳۱، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ ش.
[۱۴]
محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۱۲۸، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
[۱۵]
عبدالله بن اسعد یافعی، مرآة الجنان وَ عبرة النقظان، ج۲، ص۶۹، وضع حواشیه خلیل منصور، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
اما روزی کاغذ پاره ای را که اسم خداوند بر آن نوشته شده بود، از سر راه برداشت و آن را پاک و خوشبو کرد؛ همان شب در خواب به او گفته شد که چون نام خدا را از زمین برداشتی و معطر ساختی، خداوند نیز تو را در دنیا و آخرت نیکنام میسازد، و همین خواب سبب توبه او شد. [۱۶]
عبدالله بن اسعد یافعی، مرآة الجنان وَ عبرة النقظان، ج۲، ص۶۹، وضع حواشیه خلیل منصور، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
[۱۷]
ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۱، ص۲۷۵، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
همچنین گفتهاند که در ملاقاتی با امام موسی کاظم علیهالسلام، توبه کرد و چون در آن هنگام پابرهنه بود، به احترام این ملاقات هرگز پای افزار نپوشید و ازاینرو حافی لقب یافت. خود او درباره لقبش گفته است: آن روز که با خدا آشتی کردم، پای برهنه بودم و اکنون شرم دارم که کفش در پای کنم. بعلاوه، زمین بساط حق است و روا نیست که بر بساط او با کفش گام بردارم. [۱۸]
علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۱۳۱، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ ش.
[۱۹]
محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۱۲۸ـ۱۲۹، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
[۲۰]
محمد معصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، ج۲، ص۱۸۴ـ۱۸۵، چاپ محمد جعفر محجوب، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۱۸).
بشر برای شنیدن حدیث و تحصیل فقه ، به کوفه و بصره سفر کرد و سپس همراهِ مالک بن اَنَس (۹۳ـ۱۹۹) به مکه رفت و از علم او بهره برد. [۲۱]
ابن جوزی، صفة الصفوة، ج۲، ص۳۳۴، چاپ محمود فاخوری و محمد رواس قلعه جی، حلب ۱۳۸۹ـ۱۳۹۳/ ۱۹۶۹ـ۱۹۷۳.
[۲۲]
احمدبن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۷، ص۷۲، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
در مدینه از مکتب سُفیان بن عُیَینه (۱۰۷ـ۱۹۷)، و در عراق از عبدالله بن مبارک (۱۱۸ـ۱۸۱) سود جست. از دیگر استادان او در فقه و حدیث، ابراهیم بن سعد زُهری، شریک بن عبدالله و فُضَیل بن عَیاض (۱۰۵ـ۱۸۷) و علی بن خُشْرَم، دایی (به قولی عموزاده) بشر، از محدثان قرن دوم و سوم، بودند. [۲۳]
ابن جوزی، صفة الصفوة، ج۲، ص۳۳۳ـ۳۳۴، چاپ محمود فاخوری و محمد رواس قلعه جی، حلب ۱۳۸۹ـ۱۳۹۳/ ۱۹۶۹ـ۱۹۷۳.
[۲۴]
احمدبن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۷، ص۷۱، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
[۲۵]
احمدبن عبدالله ابونعیم، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۸، ص۳۳۹، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
[۲۶]
عبدالوهاب بن احمد شعرانی، الطبقات الکبری المسماة بلواقح الانوار فی طبقات الاخیار، ج۱، ص۷۲، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۲۷]
محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۱۲۸، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
بشر در فقه، پیرو مذهب سُفیان ثوری (۹۷ـ۱۶۱) بود. او از مجموع احادیث منقول از سفیان ثوری، مُسندی فراهم آورد و چون در اواخر عمر از روایت حدیث اکراه داشت و آن را، به سبب اقبال خلق، موجب عُجب میدانست، هر گاه شاگردانش در شنیدن حدیث اصرار میکردند، از این مجموعه برای آنها میخواند. [۲۸]
محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۴۷۰، ج ۱۰، چاپ شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
[۲۹]
عبدالله بن اسعد یافعی، مرآة الجنان وَ عبرة النقظان، ج۲، ص۶۹، وضع حواشیه خلیل منصور، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
[۳۰]
ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۰، ص۱۸۵ـ۱۸۷، ج ۱۰، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
به روایتی، او تمام احادیثی را که گرد آورده بود، در پایان عمر مدفون کرد. [۳۱]
ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۰، ص۱۸۱، ج ۱۰، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
[۳۲]
ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۰، ص۱۸۷، ج ۱۰، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
[۳۳]
عبدالله بن اسعد یافعی، مرآة الجنان وَ عبرة النقظان، ج۲، ص۶۹، وضع حواشیه خلیل منصور، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
بشر از محدثان بسیار خوشنام بود و گفته شده است که جز حدیث صحیح روایت نمیکرد. [۳۴]
محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۴۷۵، ج ۱۰، چاپ شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
[۳۵]
ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۰، ص۲۱۳، ج ۱۰، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
برخی از شاگردانش که از او روایت کرده اند، عبارتاند از: ابوجعفر محمدبن هارون بغدادی معروف به ابن نشیط، ابوحفص عمر مروزی (خواهرزاده بشر)؛ سَرّی بن مُغَلَّس سَقَطی (متوفی ۲۵۱)؛ عبدالصمدبن محمد عبادانی (آبادانی) و نُعیم بن هَیضَم هروی. [۳۶]
ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۰، ص۱۷۷، ج ۱۰، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
[۳۷]
ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۰، ص۱۸۱، ج ۱۰، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
[۳۸]
احمدبن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۷، ص۷۱، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
درباره او سخنان ستایش آمیز بسیاری نقل شده است، از جمله گفتهاند که مردم بغداد او را چون نبی میستودند و مقام وی را از احمدبن حنبل (متوفی ۲۴۵) بالاتر میدانستند. [۳۹]
احمدبن عبدالله ابونعیم، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۸، ص۳۳۶، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
[۴۰]
محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۴۷۲، ج ۱۰، چاپ شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
احمدبن حنبل نیز به برتری او در ورع و محبت باری تعالی اذعان داشت و او را در شمار اولیایی چون عامربن عبدالقیس العنبری (متوفی ۵۵) می دانست. [۴۱]
علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۱۴۶، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ ش.
[۴۲]
ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۰، ص۱۹۱، ج ۱۰، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
[۴۳]
ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۰، ص۱۹۴، ج ۱۰، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
سبب خوشنامی بشر، به گفته خودش، خوابی بوده که در آن رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم به او گفتهاند که به علت پیروی از سُنّت و حرمت داشتن نیکان و دوست داشتن یاران و اهل بیتِ من، به این منزلت رسیدی که از همه اقران زمان خود برتر شده ای. [۴۴]
عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمة رسالة قشیریه، ج۱، ص۳۲، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۶۱ ش.
[۴۵]
ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۰، ص۱۹۳، ج ۱۰، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
او سه خواهر زاهد و عابد داشته است که در بغداد میزیستهاند و از راه ریسندگی روزگار میگذرانده اند. [۴۶]
ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۱، ص۲۷۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
[۴۷]
عبدالله بن اسعد یافعی، مرآة الجنان وَ عبرة النقظان، ج۲، ص۷۰، وضع حواشیه خلیل منصور، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
بشر در۲۲۷ درگذشت و گفتهاند اجتماع مردم در تشییع جنازه او چنان بود که ساعتها طول کشید تا جنازه اش به گورستان برسد. زیارتگاهی در محله اعظمیه بغداد، [۵۰]
نبهانی، یوسف بن اسماعیل، جامع کرامات الاولیاء، ج۱، ص۶۰۸.
نزدیک مسجد و قبر ابوحنیفه و نزدیک سمت شرقی رود دجله واقع است و براساس باور رایج میان اهالی، مدفن بشر حافی است.ساختمان و گنبد روی این قبر، از آثار یکی از والیان بغداد در دوره عثمانی است و متصل به آن، مسجدی وجود دارد که اداره اوقاف بغداد آن را در سال ۱۳۸۰ ه. ق- ۱۹۶۱ م، بازسازی کرده است. [۵۱]
سامرائى، يونس ابراهيم، مراقد بغداد، ص۵۳.
۸.۱ - دیدگاههادیدگاهها متفاوتی درباره این زیارتگاه وجود دارد.۸.۱.۱ - مورخان بغداد و پژوهشگران معاصرمورخان بزرگ بغداد، نظیر خطیب بغدادی و ابنجوزی، قبر وی را در قبرستان «باب حرب» که احمد بن حنبل در آن دفن شده است، تعیین کردهاند. [۵۲]
سامرائى، يونس ابراهيم، مراقد بغداد، ج۱، ص۴۴۳.
علی بن ابیبکر هروی نیز به وجود قبر وی در قبرستان شونیزیه، اشاره کرده است. به هر حال، هر دو قبرستان یاد شده، در سمت غربی بغداد قرار دارد، اما زیارتگاه فعلی منسوب به بشر حافی، در سمت شرقی بغداد قرار دارد، بنابراین مؤلفان و پژوهشگران معاصر بغدادی، انتساب زیارتگاه فعلی را به وی ناممکن دانسته و آن را مدفن شخص دیگری دانستهاند که به علت تشابه اسمی، نام وی به بشر حافی، تحریف شده است. [۵۵]
از جمله، ر. ک: ابنجوزی، عبدالرحمن بن علی، مناقب بغداد، ص۲۹.
۸.۱.۲ - عماد عبدالسلام رؤوفعماد عبدالسلام رؤوف، احتمال داده است که صاحب این قبر، یکی از اعلام اهلسنت، به نام بشر بن ولید بن خالد بن ولید کندی (متوفای ۲۳۸ ه. ق) باشد. [۵۶]
راوی، سیدمحمد سعید، خیر الزاد، ص۳۹.
این شخص، شاگرد ابویوسف قاضی (شاگرد ابوحنیفه) بود و فقه را از او فراگرفت. در دوره مامون عباسی، به مدت دو سال (از ۲۰۸ تا ۲۱۰ ه. ق)، قاضی منطقه عسکرالمهدی در سمت شرقی بغداد بود، سپس از سال ۲۱۰ تا ۲۱۳ ه. ق، عهدهدار قضاوت شهر «منصور» (شهر اولیه بغداد در سمت غربی دجله) گردید.این احتمال که قبر منسوب به بشر حافی، قبر بشر کندی باشد، پذیرفتنی نیست و منابع تاریخی، آن را تایید نمیکند، زیرا به گفته خطیب بغدادی، بشر کندی در سال ۲۳۸ ه. ق، در بغداد از دنیا رفت و در قبرستان بابالشام این شهر، دفن گردید. این قبرستان، در سمت غربی بغداد قرار داشته و امروزه از بین رفته است. اما امروزه محل آن، منطبق بر حد فاصل میدان عبدالمحسن کاظمین تا منطقه عطیفیه است. ۸.۱.۳ - یونس سامرائییونس السامرائی، مدفون در این زیارتگاه را شخص دیگری، به نام «بشر حنفی» دانسته است که از علمای حنفی معاصر تیمور لنگ بوده و در تاریخ غیاثی، از وی یاد شده است. [۵۹]
سامرائى، يونس ابراهيم، مراقد بغداد، ص۵۳.
(۱) ابن جوزی، صفة الصفوة، چاپ محمود فاخوری و محمد رواس قلعه جی، حلب ۱۳۸۹ـ۱۳۹۳/ ۱۹۶۹ـ۱۹۷۳. (۲) ابن خلکان، وفیات الاعیان، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷. (۳) ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج ۱۰، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵. (۴) احمدبن عبدالله ابونعیم، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷. (۵) عبدالله بن محمد انصاری، طبقات الصوفیة، با تصحیح و حواشی عبدالحی حبیبی قندهاری، چاپ حسین آهی، تهران ۱۳۶۲ ش. (۶) احمدبن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷. (۷) محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۱۰، چاپ شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲. (۸) محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، چاپ نورالدین شریبه، قاهره ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶. (۹) عبدالوهاب بن احمد شعرانی، الطبقات الکبری المسماة بلواقح الانوار فی طبقات الاخیار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۱۰) محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش. (۱۱) عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمة رسالة قشیریه، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۶۱ ش. (۱۲) محمد معصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، چاپ محمد جعفر محجوب، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۱۸). (۱۳) محمدبن احمد مقدسی، کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷. (۱۴) یوسف بن اسماعیل نبهانی، جامع کرامات الاولیاء، چاپ ابراهیم عطوه عوض، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۱۵) علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ ش. (۱۶) عبدالله بن اسعد یافعی، مرآة الجنان وَ عبرة النقظان، وضع حواشیه خلیل منصور، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بِشر حافی»، شماره۱۳۹۰. زیارتگاههای عراق، محمدمهدی فقیه بحرالعلوم، برگرفته از مقاله «زیارتگاه بشر حافی یا بشر حنفی»، ج۱، ص۴۱۷. ردههای این صفحه : تراجم | درگذشتگان سال 227 (قمری) | عارفان بغداد قرن 3 (قمری) | مدفونان در بغداد | مشایخ صوفیه |