• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بشر (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





بَشَر (به فتح باء و شین) از واژگان قرآن کریم به معنای انسان است.
مشتقات این ماده در قرآن کریم آمده، به صورت:
بِشارَة (به کسر باء و فتح راء) در خبر مسرّت‌بخش و‌ اندوه بخش هر دو بکار رفته،
بُشْرى (به ضم باء و سکون شین) به معنی خبر مسرّت بخش،
بَشیر (به فتح باء) به معنای مژده دهنده،
إِسْتِبْشار (به همزه مکسور و کسر تاء و سکون سین و باء) به معنی طلب شادی و یافتن و یا دانستن چیزی است که شاد می‌کند.

فهرست مندرجات

۱ - معنای بَشَر
۲ - کاربردها
       ۲.۱ - در معنای انسان
              ۲.۱.۱ - بَشَراً (آیه ۵۴ سوره فرقان)
              ۲.۱.۲ - بَشَراً (آیه ۷۱ سوره ص)
              ۲.۱.۳ - بَشَرٌ (آیه ۶ سوره فصلت)
              ۲.۱.۴ - لِلْبَشَرِ (آیه ۲۹ سوره مدثر)
              ۲.۱.۵ - بَشَراً (آیه ۳۱ سوره یوسف)
       ۲.۲ - مباشرت
              ۲.۲.۱ - تُبَاشِرُوهُنَ‌ (آیه ۱۸۷ سوره بقره)
       ۲.۳ - در معنای بشارت
              ۲.۳.۱ - بُشْری‌ (آیه ۱۲۶ سوره آل عمران)
              ۲.۳.۲ - بِالْبُشْری‌ (آیه ۶۹ سوره هود)
              ۲.۳.۳ - بُشْری‌ (آیه ۱۹ سوره یوسف)
              ۲.۳.۴ - بَشِّرِ (آیه ۲۵ سوره بقره)
              ۲.۳.۵ - بَشِّرِ (آیه ۱۳۸ سوره نساء)
       ۲.۴ - در معنای استبشار
              ۲.۴.۱ - یَسْتَبْشِرُونَ‌ (آیه ۱۷۰ سوره آل عمران)
              ۲.۴.۲ - یَسْتَبْشِرُونَ‌ (آیه ۶۷ سوره حجر)
       ۲.۵ - در معنای بشیر
              ۲.۵.۱ - بُشْراً (آیه ۴۸ سوره فرقان)
۳ - تعداد کاربردها
۴ - پانویس
۵ - منبع


بَشَر به معنای انسان است. اما طبق آیات قرآن در قالب‌های مختلفی نیز بکار رفته است:


به مواردی از بَشَر که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - در معنای انسان

شک نیست که بشر به معنی انسان است، ولى همانطور كه در انسان گذشت آدمی را نسبت به فضائل و کمالات و استعدادهایش انسان و نسبت به جسد و ظاهر بدن و شکل ظاهرش بشر می‌گویند.
در مفردات گوید: بشره ظاهر پوست بدن و ادمه باطن آن است و به انسان از آن جهت بشر گفته‌اند که پوستش از میان مو آشکار و نمودار است بر خلاف حیواناتی که پشم و مو و کرک، پوست بدنشان را مستور کرده است.

۲.۱.۱ - بَشَراً (آیه ۵۴ سوره فرقان)

قرآن در هر کجا که از انسان جسد و شکل ظاهر مراد بوده لفظ بشر آورده است نحو: (وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً) (او كسى است كه از آب، انسانى را آفريد.)

۲.۱.۲ - بَشَراً (آیه ۷۱ سوره ص)

(اِنّی خالِقٌ‌ بَشَراً مِنْ طینٍ) (من بشرى را از گِل مى‌آفرينم.)

۲.۱.۳ - بَشَرٌ (آیه ۶ سوره فصلت)

بنابراین فرموده‌: (اِنَّما اَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ) (من فقط انسانى مثل شما هستم.)
یعنی مردم از حیث بشریّت برابراند و فرقشان در کمالات و اعمال است.
در قاموس بشر را انسان و ظاهر پوست بدن معنی کرده است.
در اقرب الموارد گوید: بَشَرَة ظاهر پوست، جمع آن بَشَر است.
ناگفته نماند کلمه‌ی بشر، ۳۵ بار و کلمه‌ی «بشرین» یکبار در قرآن مجید بکار رفته و با مراجعه به المعجم المفهرس خواهیم دید که شکل ظاهر و بدن حاضر از آن مراد است.
[۲۵] عبدالباقی، محمد فؤاد، المعجم المفهرس.
قطع نظر از فضائل و کمالات.

۲.۱.۴ - لِلْبَشَرِ (آیه ۲۹ سوره مدثر)

کلمه بشر یکبار هم به معنی بشره‌ها و ظاهر پوست بدن آمده نحو:
(لا تُبْقی وَ لا تَذَرُ لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ) «نه باقی می‌گذارد و نه ترک می‌کند متغیّر کننده بشره‌هاست»
«بشر» در آیه‌ی شریفه چنان که از اقرب الموارد نقل شده، جمع بشره است.
طبرسی در مجمع البیان گوید: بشر جمع بشره و آن ظاهر پوست است، انسان را از آن سبب بشر گویند که پوستش ظاهر و مانند حیوانات از پشم و مو و کرک پوشیده نیست.

۲.۱.۵ - بَشَراً (آیه ۳۱ سوره یوسف)

در آیه‌ی‌: (ما هَذا بَشَرًا إِنْ هَذا إِلاّ مَلَكٌ كَريمٌ) (اين بشر نمى‌باشد؛ اين جز يك فرشته بزرگوار نيست)
مراد زنان آن بود که این شکل و قیافه نمی‌تواند بشر باشد بلکه فرشته است.

۲.۲ - مباشرت

گاهی بشر در قالب مباشرت آمده است:

۲.۲.۱ - تُبَاشِرُوهُنَ‌ (آیه ۱۸۷ سوره بقره)

(وَ لا تُبَاشِرُوهُنَ‌ وَ اَنْتُمْ عاکِفُونَ فِی الْمَساجِدِ) «به زنان نزدیکی نکنید آنگاه که در مساجد معتکف هستید»
مباشرت بنا بر آنچه گفته شد، رسیدن دو بشره (دو پوست بدن) بهم دیگر است و آن در آیه‌ی شریفه کنایه از مقاربت با زنان است. چنان که راغب گفته است.
ابن اثیر در نهایه بعد از نقل حدیثی گوید مراد از مباشرت لمس بدن مرد با بدن زن است... و گاهی از آن مقاربت اراده کنند. مباشرت بکار نیز از این معنی است.

۲.۳ - در معنای بشارت

بِشارَت و بُشْرى به معنی خبر مسرّت بخش است.
طبرسی و راغب در وجه آن می‌گویند: چون کسی خبر مسرّت بخش را بشنود اثر آن در پوست صورتش آشکار می‌گردد.

۲.۳.۱ - بُشْری‌ (آیه ۱۲۶ سوره آل عمران)

(وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ اِلَّا بُشْری‌ لَکُمْ) «خدا آن را برای شما بشارت و خبر شادی بخش قرار داد.»

۲.۳.۲ - بِالْبُشْری‌ (آیه ۶۹ سوره هود)

(وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا اِبْراهیمَ‌ بِالْبُشْری‌) (فرستادگان ما (فرشتگان‌) براى ابراهیم بشارت آوردند.)

۲.۳.۳ - بُشْری‌ (آیه ۱۹ سوره یوسف)

(قالَ یا بُشْری‌ هذا غُلامٌ) (مژده باد! اين كودكى است زيبا و دوست داشتنى!)
کلمه‌ی بشری در این آیات و نظائر آن به معنی خبر مسرّت بخش است.

۲.۳.۴ - بَشِّرِ (آیه ۲۵ سوره بقره)

بشارت در خبر مسرّت‌بخش و‌ اندوه بخش هر دو بکار رفته است نحو: (بَشِّرِ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ) (به كسانى كه ایمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند، بشارت ده.)

۲.۳.۵ - بَشِّرِ (آیه ۱۳۸ سوره نساء)

و نحو: (بَشِّرِ الْمُنافِقینَ بِاَنَّ لَهُمْ عَذاباً اَلیماً) (به منافقان بشارت ده كه‌ مجازات دردناكى در انتظار آنهاست!)
طبرسی در ذیل آیه‌ی اخیر فرموده: اصل بشارت خبر مسرّت بخشی است که بوسیله‌ی آن، شادی در پوست صورت احساس می‌گردد، و در خبر‌ اندوه‌بخش نیز بکار می‌رود عرب گوید: پاداش و تحیّت تو، کتک است.
راغب آن را یک نوع استعاره می‌داند.
از کلام طبرسی نیز بدست می‌آید که این یک نوع تحکّم است یعنی مژده و پاداش نداری مگر عذاب.

۲.۴ - در معنای استبشار

إِسْتِبْشار به معنی طلب شادی و یافتن و یا دانستن چیزی است که شاد می‌کند:

۲.۴.۱ - یَسْتَبْشِرُونَ‌ (آیه ۱۷۰ سوره آل عمران)

(وَ یَسْتَبْشِرُونَ‌ بِالَّذینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ اَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ) «درباره کسانی که هنوز به آنها نپیوسته‌اند شادمانند که به آنها خوفی نیست و محزون نمی‌شوند.»
یعنی شهداء از اینکه می‌دانند برای مؤمنان که در دنیا مانده‌اند بیمی و‌ اندوهی در آخرت نیست شادی می‌کنند و از این حقیقت که دانسته‌اند طلب شادی می‌نمایند.

۲.۴.۲ - یَسْتَبْشِرُونَ‌ (آیه ۶۷ سوره حجر)

(وَ جاءَ اَهْلُ الْمَدینَةِ یَسْتَبْشِرُونَ‌) «اهل مدینه آمدند در حالی که از شنیدن قضیّه‌ی میهمانان لوط شادی می‌جستند و شادمان بودند.»

۲.۵ - در معنای بشیر

بَشیر به معنای مژده ده است. جمع آن بُشْر است‌:

۲.۵.۱ - بُشْراً (آیه ۴۸ سوره فرقان)

(وَ هُوَ الَّذی اَرْسَلَ الرِّیاحَ‌ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ) «او کسی است که بادها را پیش از رحمت خود (باران) مژده دهنده فرستاده.»


کلمه‌ی بشر ۳۵ بار، یکبار هم به معنی بشره‌ها و ظاهر پوست بدن آمده و کلمه‌ی «بشرین» نیز یکبار در قرآن مجید بکار رفته است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۱۹۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۱۲۴.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۲۲۱.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۱۲۴.    
۵. فرقان/سوره۲۵، آیه۵۴.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۶۴.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۲۹.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۳۱۶-۳۱۷.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۷۳.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۲۱۶.    
۱۱. ص/سوره۳۸، آیه۷۱.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۵۷.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۲۲۵.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۳۴۲.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۷۵۷.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۱۳۲.    
۱۷. فصلت/سوره۴۱، آیه۶.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۷۷.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۶۱.    
۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۵۴۷.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۷۰.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۱۳.    
۲۳. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۳۷۲.    
۲۴. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۱، ص۱۷۰.    
۲۵. عبدالباقی، محمد فؤاد، المعجم المفهرس.
۲۶. مدثر/سوره۷۴، آیه۲۹.    
۲۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۸۸.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۱۳۸.    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۸۶.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۶۸.    
۳۱. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۱، ص۱۷۰.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۸۳.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۶۱.    
۳۴. یوسف/سوره۱۲، آیه۳۱.    
۳۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۳۹.    
۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۱۵۰.    
۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۲۰۳.    
۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۳۵۳.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۲۰۸.    
۴۰. بقره/سوره۲، آیه۱۸۷.    
۴۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۴۷.    
۴۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۶۸.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۰۴.    
۴۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۲۲۱.    
۴۵. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۱۲۵.    
۴۶. ابن اثیر، مجدالدین، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۱، ص۱۲۹.    
۴۷. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۲۲۱.    
۴۸. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۱۲۵.    
۴۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۱۶۰.    
۵۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۶.    
۵۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۹.    
۵۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۴، ص۱۱.    
۵۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۸۲۹.    
۵۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۲۳۷.    
۵۵. هود/سوره۱۱، آیه۶۹.    
۵۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۲۹.    
۵۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۳۲۰.    
۵۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۴۷۶.    
۵۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۷۲.    
۶۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۹۰.    
۶۱. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۹.    
۶۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۳۷.    
۶۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۱۰۶.    
۶۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۱۴۳.    
۶۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۳۳۶.    
۶۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۱۸۲.    
۶۷. بقره/سوره۲، آیه۲۵.    
۶۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵.    
۶۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۱۶۱.    
۷۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۹۸.    
۷۱. نساء/سوره۴، آیه۱۳۸.    
۷۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۰۰.    
۷۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۱۱۵.    
۷۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۱۸۷.    
۷۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۱۹۳.    
۷۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۹۹.    
۷۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۱۹۲.    
۷۸. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۱۲۶.    
۷۹. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۲۲۱.    
۸۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۰.    
۸۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۶۰.    
۸۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۴، ص۹۴.    
۸۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۸۸۳.    
۸۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۳۳۹.    
۸۵. حجر/سوره۱۵، آیه۶۷.    
۸۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۱۸۴.    
۸۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۲۷۱.    
۸۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۲۶.    
۸۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۲۰۴.    
۹۰. ابن فارس، احمد، معجم مقائیس اللغة، ج۱، ص۲۵۱.    
۹۱. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۳۷۳.    
۹۲. فرقان/سوره۲۵، آیه۴۸.    
۹۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۲۷.    
۹۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۳۱۴.    
۹۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۷۰.    
۹۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۲۱۲.    
۹۷. فرقان/سوره۲۵، آیه۴۸.    
۹۸. یوسف/سوره۱۲، آیه۳۱.    
۹۹. فصلت/سوره۴۱، آیه۶.    
۱۰۰. ص/سوره۳۸، آیه۷۱.    
۱۰۱. فرقان/سوره۲۵، آیه۵۴.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «بشر»، ج۱، ص۱۹۲-۱۹۴.    






جعبه ابزار