بساطت واجب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بسیط در لغت به معنای وسیع است.
در اصطلاح
حکمت و
فلسفه بسیط به معنای مجرد نیست بلکه به معنای «غیرمرکب» است و بین معنای بسیط (غیرمرکب) و مجرد، عموم خصوص من وجه است. مثلا
مقولات عشر بسیط هستند ولی مجرد نیستند و مجردات
امکانی هر چند بسیط خارجیاند (ماده و صورت خارجی ندارند) ولی
ترکیب عقلی و تحلیلی دارند و اگر
واجب الوجود را مصداق مجرد بدانیم این دو معنا در این مصداق مشترک خواهند بود.
از آنجا که مرکب اطلاقات متعددی دارد ابتدا معانی
مرکب را بیان کرده و سپس خواهیم گفت کدام یک از انواع ترکیب در واجب راه ندارد. ترکیب حداقل به ۸ معنی به کار میرود:
۱. ترکیب از اجزاء خارجی، یعنی ترکیب از ماده و صورت خارجی.
۲. ترکیب از اجزاء حدی، یعنی
جنس و فصل.
۳. ترکیب از ماده و
صورت ذهنی که در اصطلاح اجزاء عقلیه به معنای اخص نیز نامیده میشوند.
۴. ترکیب از اجزاء مقداری؛ یعنی از اجزاء «
کم متصل » که اجزاء وهمی نیز نامیده میشوند. زیرا کم متصل قابلیت تقسیم وهمی دارد که همان اجزاء بالقوه میباشند.
۵. ترکیب از اجزاء تحلیلیه که همان
ترکیب از وجود و
ماهیت است.
۶. ترکیب از اجزاء اعتباری که همان ترکیب از وجود و عدم است.
۷. ترکیب از
جوهر و عرض یا ترکیب از
ذات و
صفت۸. ترکیب شیمیایی
چنان که پیداست از ترکیبهای هشت گانۀ فوق، ترکیب اول و هفتم و هشتم، خارجی و پنج ترکیب دیگر ذهنی و به تعبیری ذهنی به معنای عام هستند.
برخی از ادلهای که
فلاسفه برای بساطت
واجب اقامه کردهاند، تنها برخی از ترکیبات فوق را از ساحت واجب نفی میکند
و برخی از ادلۀ دیگر همۀ ترکیبهای شش گانۀ اول را از واجب نفی میکنند.
یکی از ادلهای که همۀ اقسام ۶ گانۀ نخست ترکیب را از ساحت واجب نفی میکند از این قرار است:
۱- در جای خود ثابت شده است که خدا
ماهیت ندارد. (زیرا
امکان از لوازم
ماهیت است و در نتیجه، هر
ماهیتی ممکن الوجود است، در حالی که
امکان در ذات
خداوند راه ندارد)
۲- چیزی که
ماهیت ندارد اجزاء حدی (
جنس و فصل) هم ندارد. (نتیجه اینکه واجب، مرکب از جنس و فصل نیست و این ترکیب در خدا راه ندارد).
۳- چیزی که جنس و فصل ندارد اجزاء خارجیه (ماده و
صورت ) هم ندارد، زیرا ماده و صورت، همان جنس و فصل هستند که بشرط لا در نظر گرفته شدهاند. (نتیجه آنکه ترکیب از اجزاء خارجیه ماده و صورت از خدا نفی میشود).
۴- خداوند مرکب از ماده و صورت ذهنی هم نیست. در توضیح این مطلب اول باید روشن کنیم که ماهیات به دو دسته مرکبه و بسیطه تقسیم میشوند:
الف) ماهیات مرکبه: چون ماده و صورت خارجی دارند پس آن ماده و صورت در
ذهن منعکس شده و ماده و صورت ذهنی هم پیدا میکنند. این ماده و صورت عقلی (ذهنی) لابشرط اخذ شده و تبدیل به جنس و فصل میگردند.
ب) ماهیات بسیطه: ماهیات بسیطه از آنجا که ماده و صورت خارجی ندارند پس ماده و صورت منعکس شده در ذهن هم ندارند. در نتیجه، جنس و فصلی که از ماده و صورت عقلی گرفته شده باشد نیز ندارند اما ذهن برخی از اعراض عام
ماهیت بسیطه را جنس و برخی از اعراض خاصه شامله را فصل در نظر میگیرد و این جنس و فصل را بشرط لا اخذ کرده که همان ماده و
صورت ذهنی میشوند.
با توجه به این توضیح میگوییم خداوند با در نظر گرفتن این نکته که اصلا
ماهیت ندارد بنابراین اجزای عقلی به این معنی را هم نخواهد داشت.
۵- از آنجا که اجزای مقداری (کم متصله) یک قسم از ماهیات است با نفی
ماهیت از خدا، کم و اجزاء مقداری نیز از خدا نفی میشود پس اجزاء مقداری هم در خدا راه ندارد.
۶- و نیز از آنجا که واجب،
ماهیت ندارد (پس
مرکب از وجود و عدم نیز نخواهد بود، زیرا این ترکیب در اموری راه دارد که
ماهیت داشته باشند. و به عبارتی طبق نظر مشهور،
ماهیت حد عدمی وجود محدود است و از آنجا که واجب، وجود محدود نیست پس حد عدمی ندارد. لذا این قسم ترکیب هم از وجود واجب تعالی نفی میشود. در نتیجه همۀ اقسام شش گانه ترکیب از وجود
خداوند تعالی نفی میشود.
امام خمینی در اثبات بساطت واجب تعالی، نخست با استدلالی در قیاس شکل اول، بساطت ذات باریتعالی ثابت میکند سپس با استفاده از قاعده بسیط الحقیقه، به اثبات این مطلب میپردازد که واجب تعالی از انواع و اقسام ترکیب مبرّا است.
بنابر نظر ایشان مدلول برهان
بسیط الحقیقه آن است که بسیط حقیقی یعنی واجب تعالی از هر نوع تعین و فقدان مبراست و واجد همه حقایق هستی و کمالات است و چنین موجودی کمال و جمال و واحد مطلق است و در غیر این صورت از حقیقت بسیط خود خارج شده و دیگر کمال مطلق نیست
پس حقتعالی واحد و بسیط از همه جهات است و وحدت او وحدت حقه حقیقی است بدون اینکه در ذات او ترکیب و تعدد حیثیات لازم آید.
امام خمینی بر اساس مبنای یاد شده در اثبات توحید واحدی و با تاکید بر ضرورت بساطت و عدم ترکیب معتقد است ذات واجب از سه حالت خالی نیست یا اقتضای وحدت دارد یا اقتضای کثرت یا آنکه هیچ یک را ندارد. اگر کثرت لازمه شیء باشد باتوجهبه اینکه ذات شیء جدای از افراد خود نیست، بلکه عین افراد است، هر فردی از ذات موجود شود لازم میآید کثیر باشد و در حالت سوم که از خود اقتضای وحدت یا کثرت ندارد، باید در فعلیت کثرت یا وحدت محتاج به تاثیر غیر باشد تا به سبب تاثیر غیر واحد یا کثیر باشد؛ درحالیکه واجب تعالی حدّ و
ماهیت ندارد و بسیط از تمام جهات است و اگر بهواسطه تاثیر شیء خارجی، واحد یا کثیر شود، افزون بر ترکیب ذات، واجب در مرتبه ذات نمیتواند اقتضای وحدت یا کثرت داشته باشد؛ بلکه بهواسطه علت خارجی مقتضی وحدت یا کثرت خواهد بود.
امام خمینی بساطت ذات را همان نفی ترکیب از خداوند میداند و بر این باور است که اقسام ترکیب در ذات خداوند راه ندارد چه
ترکیب عقلی چه ترکیب جنسی و فصلی و چه ترکیب مقداری مانند ترکیب جسم از اجزای بالقوه زیرا واجب تعالی
ماهیت ندارد.
۷. ترکیب از
جوهر و عرض یا ترکیب از ذات و
صفت : ترکیب از جوهر و عرض یک
ترکیب انضمامی غیر حقیقی است؛ زیرا مرکب، آثار جدیدی غیر از آثار اجزاء ندارد و در اثر این ترکیب
ماهیت جدیدی حاصل نمیشود، بلکه فقط، جوهر، صفت دار میشود. و این ترکیب، در واقع ترکیب از ذات و صفت است و در خداوند راه ندارد، زیرا ادلهای که توحید صفاتی واجب را اثبات میکنند، در
حقیقت بیانگر نفی این نوع ترکیباند
توحید صفاتی ادعایش این است که خداوند به نحو بساطت همه صفات را دارد. به عبارتی همه صفات واجب عین همدیگر و نیز عین ذات بسیط واجباند.
۸.
ترکیب شیمیایی : این ترکیب، ترکیبی است که در آن، اجزاء مرکب، متکثر و بالفعلاند، مانند ترکیب بدن
انسان از سلولها و ترکیب آب از اکسیژن،
این ترکیب را
ملاصدرا ، ترکیب بالعرض مینامد.
این قسم از ترکیب را با ادله متعددی میتوان نفی کرد از جمله:
الف. این ترکیب فقط در جسمانیات و اجسام وجود دارد و نفی
جسم و جسمانی بودن واجب، این ترکیب را نیز نفی میکند.
ب. در این ترکیب در حقیقت، اجزاء تقدم وجودی بر کل دارند. بنابراین وجود این قسم ترکیب در واجب مستلزم معلول بودن
واجب خواهد بود.
ج. ادلهای که هرگونه ترکیب را از واجب نفی میکنند نیز، این قسم ترکیب را از واجب نفی میکنند.
باید توجه داشت که ترکیبهای فوق برحسب
استقراء صورت گرفته است لذا
ممکن است کسی بتواند برخی از ترکیبهای دیگر را نیز به اقسام فوق بیفزاید.
•
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «بساطت». • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.