برهان فقر وجودی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
براهین اثبات وجود
خدا بسیار زیادند.
فلاسفه ،
متکلمین و
عرفاء هر کدام به گونهای بر اثبات وجود خدا استدلال کردهاند.
یکی از
براهینی که با تکیه بر مبانی فلسفی
ملاصدرا و اولین بار توسط خود وی بر اثبات وجود خدا اقامه شده است،
برهان «فقر وجودی» یا «امکان فقری» است. ویژگی این
برهان آن است که ملاک نیازمندی معلول به
علت را در فقر وجودی آن میداند بر خلاف
اشراقیین و حتی
مشائین که اگر چه در
براهین خود از
امکان استفاده کردهاند لکن با دقت در آنها معلوم میشود که مقصودشان از امکان، همان
امکان ماهوی است و این با اصالت وجود سازگار نیست زیرا باید ملاک نیازمندی به علت را در ذات وجود ممکن جستجو کرد. در
حقیقت میتوان
برهان فقر وجودی را تبیین دقیق
برهان امکان و
وجوب دانست.
برهان فوق را ملاصدرا در مباحث هستی شناسی و بحث ابطال تسلسل
بیان کرده است. اگر چه مقصود اصلی وی در این
برهان ابطال
تسلسل است ولی بالملازمه، اثبات
واجب الوجود هم از آن نتیجه گرفته میشود.
این
برهان در بین اصحاب
حکمت متعالیه تقریرهای مختلفی دارد که همۀ آنها بر اساس اصول بنیادین حکمت ملاصدرا صورت گرفته است. یکی از تقریرهای این
برهان از این
قرار است:
۱. موجودی وجود دارد. (این اصل بدیهی است و پیش فرض همۀ کسانی است که به اثبات وجود خدا میپردازند)
۲. هر موجودی یا مستقل است یا رابط.
۳. پس موجود مفروض یا مستقل است یا رابط.
۴. اگر موجود مفروض، مستقل باشد، پس موجود مستقل وجود دارد.
۵. اگر موجود مفروض رابط باشد، مستلزم این است که موجود مستقل همراه آن وجود داشته باشد زیرا:
۶. موجود رابط مفروض، معلول طرف ربط یا طرفهای ربط طولی است که همراه آن موجودند و با هم سلسلهای را تشکیل میدهند.
۷. این سلسله لزوما واجد موجود مستقل (یا همان
واجب ) است؛ زیرا بدیهی است که سلسلهای که تمام افراد آن وجود رابطند نمیتواند بدون طرف ربط مستقل موجود شود.
۸. نتیجه اینکه در هر حال موجود مستقل وجود دارد.
چنان که پیداست این
تقریر به گونهای بیان شده است که نیازی به ابطال دور و تسلسل نیز ندارد. هر چند
تقریر اولیه
ملاصدرا مبتنی بر ابطال تسلسل است.
اگر بخواهیم
برهان فوق را به زبان ساده توضیح دهیم میگوییم، این
برهان دلیلی است که ملاصدرا طبق مبانی خود، از جمله مبنای عین الربط بودن معلول به
علت ، برای ابطال تسلسل اقامه کرده است. بنابر اصالت وجود و ربطی بودن معلول نسبت به علت هستی بخش، هر معلولی عین ربط و وابستگی به علت هستی بخش خود بوده و هیچ گونه استقلالی از خود ندارد. و اگر علت مفروض نسبت به علت بالاتر معلول باشد، همین حال را نسبت به آن خواهد داشت.
پس اگر سلسلهای از علل و معلولات را فرض کنیم که هر یک از علتها، معلول علت دیگری باشد، مجموعه و سلسلهای از وابستگیها و تعلقات و ربطها خواهند بود و این سلسله بدون وجود مستقلی که طرف وابستگی آن باشد تحقق نخواهد یافت، پس ناچار باید ورای این ربطها و وابستگیها، وجود مستقلی باشد که همگی آنها در پرتو آن تحقق یابند و نمیتوان این سلسله را از جهت آغاز و ابتدا بدون وجود مستقل دانست.
البته توجه به این نکته نیز ضروری است که
وجود رابط ، وجودی است که وابستگی ذاتی به علت دارد و به علاوه نمیتوان آن را جدای از علت فرض کرد. و فرض جداگانه دانستن وجود رابط، موجب
اجتماع نقیضین است، یعنی هم وجود داشته باشد و هم وجود نداشته باشد.
چنان که پیداست، از آنجا که این دلیل برای امتناع تسلسل اقامه شده است و بالملازمه وجود
واجب را اثبات میکند، پس این سلسلهای که در
برهان به آن پرداخته شده است باید شرائط تسلسل محال را داشته باشند. از جمله:
۱. این سلسله باید بی نهایت باشد.
۲. بین اجزاء این سلسله باید رابطه علیت و معلولیت (ترتب علی) برقرار باشد.
۳. همه اجزاء این سلسله اجتماع در وجود داشته باشند (این شرط به این معناست که اجزاء این سلسله اگر زمانی هستند، همه در یک
زمان موجود باشند).
امام خمینی در آثار خود برداشت بسیار دقیق از حقیقت معلول در نظام علی و معلولی به دست آورده است در این برداشت تمام هویت معلول، هویت ربطی و تعلقی به علت معرفی میشود، امام خمینی با ارجاع علیت به تشان و ظهور و تجلی و با نفی استناد حقیقی وجود معلول و عین ربط بودن آن
میکوشد با تحلیل دقیق فقر وجودی در فضای حکمت متعالیه بر اثبات ادعای عرفانی وحدت وجود تاکید کند. بررسی رابطه
علیت و تحلیل دقیق هویت معلول در آثار امام خمینی این نتیجه را به دست میدهد که معلول عین وابستگی به علت است، نه ذاتی که وابسته به علت باشد و عین ربط بودن معلول به این معناست که معلول همانند یک معنای حرفی، هیچ هویت مستقلی ندارد و صرف فقر و نیازمندی به علت است و برای اشاره به آن باید علت را در نظر گرفت.
و ازآنجاکه هویت
معلول چیزی جز ربط به علت و وابستگی نیست، پس بهحسب ذات هیچ حکمی نمیپذیرد؛ زیرا به حسب ذات هویتی ندارد و پذیرش احکام فرع وجود هویتی اوست؛ بلکه چنین هویتی تنها به لحاظ حیثیت تقییدی علت است، یعنی معلول، حکم موجودیت را اولاً و بالذات نمیتواند دارا باشد و اگر هم عنوان موجودیت به آنها داده میشود تنها بالعرض و المجاز و بهواسطه علت است.
در حقیقت فقر وجودی و ربطی معلول چیزی از خود ندارد و غیرواقعی است و سراسر وجود او را وجود علت پر کرده است.
بنابراین تنها وجود حقتعالی وجود فینفسه است و ما سوای او روابط تعلیقات و شئون او میباشند که هیچ حظ ذاتی از وجود ندارند.
به اعتقاد امام خمینی موجودات عالم به جهت امکان، محتاج جعل از حضرت حق میباشند و این صفات امکانی است که آنها را به باب غنی حمید عکوف داده است و بهخاطر این جهت است که در ناصیه آنها نوشته شده
(یَا اَیُّهَا النَّاسُ اَنتُمُ الْفُقَرَاء اِلَی اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ) و این صفت است که آنها را اسود الوجه فی الدارین کرده است.
•
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «برهان فقر وجودی». • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.