• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکمة الاشراق

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




حِکْمَةُ الْاِشْراق، نام و عنوان اثر پرآوازۀ شیخ شهاب‌الدین یحیی بن امیرک سهروردی (مق‌ ۵۸۷ ق/ ۱۱۹۱ م) مشتمل بر اصول دستگاه فلسفۀ اشراقی که مصنفِ فیلسوف، خود را زنده‌کنندۀ آن خوانده است. آنچه او در حکمة الاشراق آورده، به شیوه ذوق و کشف و مشاهدۀ انوار است که خود آن را نزدیک‌ترین راه برای وصول به حقیقت، و آن کتاب را مهذب‌تر و منظم‌تر از آثار دیگر دانسته است. او همچنین آورده است که حکمت اشراقی، نه با فکر و رؤیت، بلکه از راهی دیگر، یعنی کشف و شهود به دنبال ریاضت‌های سخت و مجاهدت‌های پایدار و رنج‌آلود، برای او حاصل شده، و سپس حجت و برهان و فکر و نظر را بر آن بار کرده است؛ چندان‌که اگر از آن حجتها و برهانها بگذرند، کسی نتواند او را در صحت آنچه در این کتاب آورده است، به تردید بیفکَنَد. از بعضی اشارات شهاب‌الدین سهروردی پیداست که حکمة الاشراق را مهم‌ترین اثر خود، و حاصل القائات و الهامات روح‌القدس، و مشتمل بر «حکمتی شگفت و عاری از تکلف» که فطرت آدمی به درستی آن گواهی دهد، می‌دانسته است.

فهرست مندرجات

۱ - نویسنده کتاب
۲ - نامگذاری
       ۲.۱ - استعاره
۳ - سرچشمه‌های حکمت اشراقی
۴ - سبب تصنیف
       ۴.۱ - مراد از اخوان
۵ - روش نوشتن کتاب
۶ - حکمت بحثی و حکمت ذوقی
۷ - تفاوت مباحث در کتاب‌های سهروردی
۸ - مهم‌ترین اثر سهروردی
۹ - چینش کتاب
       ۹.۱ - مقدمه
       ۹.۲ - قسم اول کتاب
       ۹.۳ - قسم دوم کتاب
              ۹.۳.۱ - مقاله اول
              ۹.۳.۲ - مقاله دوم
              ۹.۳.۳ - مقاله سوم
              ۹.۳.۴ - مقاله چهارم
              ۹.۳.۵ - مقاله پنجم
۱۰ - تاریخ تصنیف
۱۱ - شرح‌ها و حواشی
       ۱۱.۱ - شرح شهروزی
       ۱۱.۲ - شرح قطب‌الدین شیرازی
       ۱۱.۳ - حواشی صدرالدین شیرازی
       ۱۱.۴ - حاشیه حزین لاهیجی
       ۱۱.۵ - شرح منسوب به علامه حلی
       ۱۱.۶ - شرح عبدالرحمان عتائقی حلی
       ۱۱.۷ - شرح میر سید شریف جرجانی
       ۱۱.۸ - شرح ابن ابی جمهور
       ۱۱.۹ - شرح حاج محمود تبریزی
       ۱۱.۱۰ - شرح میرداماد
       ۱۱.۱۱ - تعلیقات جمال‌الدین مرعشی
       ۱۱.۱۲ - شرح نقشبندی
       ۱۱.۱۳ - شرح هروی
       ۱۱.۱۴ - شرح محمدباقر گیلانی
       ۱۱.۱۵ - شرح شطاری
۱۲ - تاثیر بر اشراقیان یهود
۱۳ - ترجمه‌ها
       ۱۳.۱ - نخستین ترجمه فارسی
       ۱۳.۲ - ترجمه به زبان سنسکریت
       ۱۳.۳ - ترجمه به زبان اردو
       ۱۳.۴ - ترجمه به زبان فرانسه
       ۱۳.۵ - ترجمه به زبان انگلیسی
       ۱۳.۶ - ترجمه به زبان فارسی
۱۴ - فهرست منابع
۱۵ - پانویس
۱۶ - منبع


حِکْمَةُ الْاِشْراق، نام و عنوان اثر پرآوازۀ شیخ شهاب‌الدین یحیی بن امیرک سهروردی (مق‌ ۵۸۷ ق/ ۱۱۹۱ م) مشتمل بر اصول دستگاه فلسفۀ اشراقی که مصنفِ فیلسوف، خود را زنده‌کنندۀ آن خوانده است.
[۱] شیخ اشراق، کلمة التصوف، ص۱۱۷.



دربارۀ تسمیۀ کتاب و نظامِ فلسفیِ موصوف در آن به حکمت اشراق، سهروردی و شارحان نامدار کتاب او با اشارات و تعابیر مختلف، اما قریب به یک معنی، سخن رانده‌اند. چون حکمت به مثابۀ شراره‌های نور ــ شروق ــ به شکل شهابهای قدسی از انوار روحانیِ سماوی بر نفس، بر حسب استعداد او، وارد می‌شود؛
[۳] شیخ اشراق، المشارع و المطارحات، ص۵۰۴.
یا چون مبتنی بر حکمت کشفی و ذوقی مشرقیـان ــ مردمِ مشرق، سرچشمۀ نـور ــ یعنی ایرانیان است، به حکمت اشراقی، یعنی ظهور و تابش انوار عقلیه بر نفس به وقتِ تجرد آن، نامبردار شده است.
[۴] شهرزوری، محمد، شرح حکمة الاشراق، ص۱۶.
[۶] .Corbin، H.، Les Motifs zoroastriens dans la philosophie de Sohrawardi، Tehran، Iranian Institute of Philosophy، p۴۴-۴۶
[۷] .Nasr، S. H.، The Islamic Intellectual Tradition in Persia، ed. M. Amin Razavi، Great Britain، ۱۹۹۶، p۱۲۹-۱۳۱


۲.۱ - استعاره

سفر از شرق به غرب، استعاره‌ای برای انتقال از عالم علوی به عالم سفلی و جهان هیولانی در «قصة الغربة الغربیۀ» سهروردی هم رابطۀ میان حکمت مشرقی و حکمت اشراق را نشان می‌دهد. آن شراره‌های نور نیز همان است که حکمای کهن ایران از آن به «خرّه»
[۹] شیخ اشراق، المشارع و المطارحات، ص۵۰۴.
یـا «فرّه» ــ فیض و نور ایزدی ــ تعبیر کرده‌اند و سرچشمه‌های آن انـوار مینوی است که بـر دل حکیمْ ــ خسروان ایران، همچون کیخسرو ــ وارد می شده است. جز آن، بعضی از تمثیلات و رموز حکمت اشراقی ملهم از اساطیر ایران است و این نیز پیوند لفظی و معنوی میان حکمت مشرقیان و حکمت اشراق را تأیید می‌کند. اینکه سهروردی و دیگران حکمت اشراقی را حکمت خسروانی، حکمت مشارقه یا مشرقیه، فلسفۀ نوریه، و علم‌الانوار خوانده‌اند، هم از اینجا بر می‌خیزد.


سهروردی در حکمة الاشراق و بعضی آثار دیگر خود به سرچشمه‌های حکمت اشراقی اشاره کرده، و گروهی از حکیمان یونانی و ایرانی چون هرمس و آغاثاذیمون و افلاطون و نخستین انسان، کیومرث، و آن‌گاه فریدون و کیخسرو و جاماسب و چند تن دیگر را در ایجاد و پرورش این نظام فلسفی سهیم دانسته است.
[۱۳] شیخ اشراق، المشارع و المطارحات، ص۵۰۲-۵۰۳.
(برای بعضی ملاحظات مهم دربارۀ تلقی سهروردی از حکمای یونانی و ایرانی:
[۱۴] .Corbin، H.، Les Motifs zoroastriens dans la philosophie de Sohrawardi، Tehran، Iranian Institute of Philosophy، p۳۱-۳۲



دربارۀ سبب تصنیف کتاب، سهروردی تصریح کرده است که به خواهش و اصرارِ «اِخوان»، و برای احتراز از عصیان بر پروردگار ــ که از عالمان و حکیمان پیمان گرفته است تا جویندگان و طالبان مستعد را علم و حکمت بیاموزند ــ بدان کار دشوار دست یازیده است و آنچه از راه کشف و ذوق در خلوات و تجردهای خود از عالم ماده دریافته بوده، در آن درج کرده است؛ وگرنه داعیه‌ای بر اظهار آنچه از عالم علوی بر او وارد شده بوده، نداشته است.
[۱۶] شهرزوری، محمد، شرح حکمة الاشراق، ص۱۶-۱۷.
در مؤخرۀ کتاب «حکمة الاشراق» هم خطاب به همین دوستان و یاران ــ اخوان ــ وصیتی گزارده و آنها را به تمسک به اوامر الٰهی و احتراز از مناهی او که نورالانوار مطلق است، سفارش کرده است.

۴.۱ - مراد از اخوان

به نظر می‌رسد مراد از این «اخوان»، یاران و شاگردان اشراقی مشرب‌اند که سهروردی آنها را سزاوار بحث و تدقیق در اسرار کتاب حکمة الاشراق دانسته،
[۱۸] شیخ اشراق، المشارع و المطارحات، ص۴۰۱.
[۱۹] .Ziai، H.، «The Source and Nature of Authority: A Stady of al-Suhrawardi’s Illuminationist Political Doctrine»، The Political Aspects of Islamic Philosophy، ed. C. E. Butterworth، Harvard/ Cambridge، ۱۹۹۲، p۳۲۱-۳۲۲
و متذکر شده است که به روزگار جوانی و پیش از تصنیف حکمة الاشراق یا در فترتهای میان تصنیف آن، کتابهایی دیگر برای آنان، چون التلویحات، اللمحات؛ و به قول شهرزوری،
[۲۰] شهرزوری، محمد، شرح حکمة الاشراق، ص۱۹-۲۰.
همچنین المشارع و المطارحات؛ و به گفتۀ قطب‌الدین شیرازی علاوه بر آنها، کتاب‌های المقاومات، الالواح العمادیة، و الهیاکل را به شیوۀ مشائیان تصنیف کرده، و قواعد حکمت مشاء را به اجمال در آنها درج کرده است. (
[۲۲] .Nasr، S. H.، The Islamic Intellectual Tradition in Persia، ed. M. Amin Razavi، Great Britain، ۱۹۹۶، p۱۳۴
که اظهار داشته حکمة الاشراق، طی چند ماه نوشته شده است). بنابراین، اشارۀ سهروردی به حکمة الاشراق در کتابهای دیگرش چون «المقاومات» و «المشارع»
[۲۴] شیخ اشراق، المشارع و المطارحات، ص۱۹۴.
[۲۵] شیخ اشراق، المشارع و المطارحات، ص۳۶۱.
[۲۶] شیخ اشراق، المشارع و المطارحات، ص۴۵۳.
[۲۷] شیخ اشراق، المشارع و المطارحات، ص۴۸۳.
و «اللمحات»
[۲۸] شیخ اشراق، اللمحات، ص۱۷۵.
به معنی تقدم تصنیف حکمة الاشراق بر آن کتابها نیست.
[۲۹] حبیبی، نجفقلی، مقدمه بر سه رساله از سهروردی، ص۱۰-۱۱، حاشیه۲.



اما آنچه او در حکمة الاشراق آورده، به شیوه‌ای دیگر یعنی ذوق و کشف و مشاهدۀ انوار است که خود آن را نزدیک‌ترین راه برای وصول به حقیقت، و آن کتاب را مهذب‌تر و منظم‌تر از آثار دیگر دانسته است. او همچنین آورده است که حکمت اشراقی، نه با فکر و رؤیت، بلکه از راهی دیگر، یعنی کشف و شهود به دنبال ریاضتهای سخت و مجاهدتهای پایدار و رنج‌آلود، برای او حاصل شده، و سپس حجت و برهان و فکر و نظر را بر آن بار کرده است؛ چندان‌که اگر از آن حجتها و برهانها بگذرند، کسی نتواند او را در صحت آنچه در این کتاب آورده است، به تردید بیفکَنَد.


قطب‌الدین هم از مهارت و چیره‌دستی شهاب‌الدین در حکمت بحثی و حکمت ذوقی سخن رانده است و حکمة الاشراق را جامع هر دو وجه به بهترین شیوه دانسته است؛ و البته اشاره کرده که حکمت بحثی هم در این کتاب رنگ اشراقی دارد و این همان شیوه‌ای است که حکیمان بزرگ متقدم، که خود در زمرۀ اصفیا، اولیا و انبیا بوده‌اند، آن را بنیاد کرده‌اند. بدین سبب حکمة الاشراق، گویی گنجی نهان و درّی ناسفته و نگینی بی‌رکاب است که از غایت ایجاز به اعجاز پهلو می‌زند.


باید گفت بسیاری از مباحث و نکات فلسفۀ اشراقی مندرج در کتاب حکمة الاشراق در دیگر آثار سهروردی نیامده است؛ یا اگر بعضی از آنها به ندرت در کتابهایی چون التلویحات آمده است، غالباً به زبان و بیان و شیوۀ دیگر، بر اساس حکمت بحثی مشاء مطرح است. چنان‌که مباحث مربوط به حقیقت نور، نورالانوار و فعل آن، انوار قاهره و ترتیب الوجود در «حکمة الاشراق» مشابه مباحث مربوط به واجب الوجود، مبادی و غایات و ترتیب وجود و کیفیت فعل آن در «التلویحات» است، ولی آن مبتنی بر دیدگاههای اشراقی، و این یکی بر اساس حکمت مشائی است. یا آنچه زیر عنوان اعتبارات عقلی و جوهر و عرض در «حکمة الاشراق» آمده است، با آنچه دربارۀ جوهر و عرض و مقولات و اثبات عرضیت بعضی و جوهریت بعضی دیگر در «المشارع» دیده می‌شود،
[۳۵] شیخ اشراق، المشارع و المطارحات، ص۲۱۸-۳۰۲.
واجد همان نسبت است. البته بعضی نکات و قواعد اشراقی، مانند قاعده امکان اشرف در «حکمة الاشراق» به تفصیل و در «التلویحات» به اجمال تمام و با بیانی دیگر آمده است.


از بعضی اشارات شهاب‌الدین سهروردی پیداست که حکمة الاشراق را مهم‌ترین اثر خود، و حاصل القائات و الهامات روح‌القدس، و مشتمل بر «حکمتی شگفت و عاری از تکلف» که فطرت آدمی به درستی آن گواهی دهد
[۳۹] شیخ اشراق، اللمحات، ص۱۷۵.
می‌دانسته است. به همین سبب «اخوان» را به‌صراحت توصیه کرده که آن را از دسترس کسانی که ارزش آن را نمی‌شناسند و عمق معانی آن را در نمی‌یابند، دور نگاه دارند، و جز به کسانی که محب نور الٰهی‌اند و در فلسفۀ مشائی و علوم ارسطویی هم کامل شده‌اند، ندهند؛ و اینان هم باید پیش از خواندن کتاب و درک معانی آن، ۴۰ روز ریاضت کشند و یکسره در نور حق متأمل شوند و اوامر کسی را که به اسرار کتاب آگاه است، به گوش گیرند تا نکته‌ها را دریابند و رموزش را بگشایند.
[۴۱] شهرزوری، محمد، شرح حکمة الاشراق، ص۵۹۹-۶۰۱.
با آنکه سهروردی معتقد بوده است که آنچه از اسرار الٰهی بر او القا شده، هیچ‌کس از فیلسوفان را دست نداده است،
[۴۳] شهرزوری، محمد، شرح حکمة الاشراق، ص۵۹۹-۶۰۱.
جویندگان فلسفه را تذکر داده که سخن فیلسوفان کهن هم رمزآلود و پوشیده در استعارات است؛ و دیگران به همین سبب ظاهر سخنان آنان را گرفته‌اند و باطن آن را درنیافته‌اند.


کتاب حکمة الاشراق مشتمل بر یک مقدمه و دو «قسم» است. هر قسم به چند «مقاله»، بعضی مقاله‌ها به چند «ضابط» و بعضی ضابطها به چند «فصل» و « دقیقه» و «قاعده»؛ و بعضی دیگر از مقاله‌ها خود به چند «فصل» ، و بعضی از فصلها به چند «قاعده» و «حکومة»؛ و گاه بعضی قاعده‌ها هم به چند حکومة تقسیم شده است.

۹.۱ - مقدمه

سهروردی در مقدمۀ خود پس از ستایش پروردگار و ذکر سبـب تصنیف کتـاب و پنـد بـه «اخـوان» مختصری دربارۀ علم‌الانوار و ذوق پیشوایان حکمت چون افلاطونِ «صاحب الاید و النور»، هرمس «والد الحکماء» و طریقت حکیمان ایران سخن رانده، و یادآور شده است که حکیمان چند دسته‌اند: حکیمِ بحّاثِ متألّه؛ حکیم متوغل در تألّه و دور از حکمت بحثی؛ حکیم بحّاث که اهل تأله نیست؛ حکیم الٰهی متوغل در تأله و متوسط یا ضعیف در بحث؛ حکیم بحّاث و متوسط یا ضعیف در تأله. از این میان اگر حکیمی متوغل در حکمت الٰهی و هم متبحر در حکمت بحثی شناخته آید، ریاست جهان باید از آنِ او باشد که خلیفة الله است؛ و اگر یافت نشود، حکیم متألهِ متوسط در بحث؛ و اگر او نیز پیدا نگردد، حکیمی که فقط متوغل در تأله است. باید دانست که عرصۀ خاک هیچ‌گاه از حکیم متأله تهی نیست و از این‌رو، حکیم متوغل در بحث و دور از تأله سزاوار ریاست جهان نیست. مراد از ریاست جهان، نه استیلای به قهر و زور، بلکه چیرگی آشکار (مانند کیومرث و فریدون و کیخسرو) یا نهان (دیگر حکیمان متأله مشهور یا گمنام) بر نفس و روح جهان است؛ و او همان است که جملۀ خلق او را «قطب» می‌خوانند. بهترین طالبان حکمت هم کسانی‌اند که هر دو وجه حکمت الٰهی و بحثی را می‌جویند.

۹.۲ - قسم اول کتاب

«قسم» اول کتاب، دربارۀ «ضوابط فکر» یعنی منطق، مشتمل بر ۳ مقاله است. مباحثی چون دلالت لفظ بر معنی، تصور و تصدیق، ماهیت، فرق میان اَعراض ذاتی و غریب، وجود کلی در خارج، معارف انسان، و نقد قاعدۀ مشائی در تعریفات، در مقالۀ اول زیر عنوان «معارف و تعریف» و طی ۷ ضابط و یک فصل و یک قاعده مطرح شده است. مقالۀ دوم در ۷ ضابط و یک دقیقه و دو قاعده و ۵ فصل دربارۀ حجتها و مبادی آن، به بحث در اقسام و جهات قضایا، و به‌خصوص نظریۀ قضیۀ ضروریۀ بتّاته که از ابداعات سهروردی است،
[۴۷] رشر، نیکولاس، منطق سینوی، ترجمۀ لطف‌الله نبوی، ص۱۵۳بب‌.
انواع قیاس، تمثیل، برهانهای اِنّی و لِمّی، و نقد این قاعده که همۀ قضایا به موجبه ضروریه باز می‌گردد، اختصاص یافته است. دربارۀ مغالطات و بعضی قواعد اشراقی و نقد بعضی قواعد مشائی در آن، بحث در مقومات شیء، بحث در صورت و هیولی، ابطال جوهر فرد، مُثُل، جواز صدور بسیط از مرکب، و ابطال جسمانیت شعاع، از جمله مباحث مقالۀ سوم، در ۳ فصل اصلی و ۸ قاعده و دوفصل فرعی و چند حکومة است.

۹.۳ - قسم دوم کتاب

«قسم» دوم از حکمة الاشراق در انوار الٰهیه و نورالانوار و مبادی وجود و ترتیب آن، شامل ۵ مقاله است.

۹.۳.۱ - مقاله اول

در مقالۀ اول، شامل ۹ فصل و یک حکومة، دربارۀ حقیقت نور و ظلمت، احتیاج جسم در وجود به نور مجرد، اقسام نور، اختلاف انوار مجرده به نقص و کمال نه به نوع.

۹.۳.۲ - مقاله دوم

در مقالۀ دوم دربارۀ صدور معلول واحد از واحد حقیقی، احکام برزخ، ارادی بودن حرکات افلاک، کیفیت صدور کثرت از نورالانوار، توجه قهری هر نور عالی به نور سافل و محبت هر نور سافل به عالی، ارباب انواع، علم خدا به قاعدۀ اشراقی، قاعده امکان اشرف و چند فصل و قاعدۀ دیگر سخن رانده است.

۹.۳.۳ - مقاله سوم

مقالۀ سوم دربارۀ کیفیت فعل نورالانوار قاهره و تکمله دربارۀ حرکات علوی است. سهروردی در این مقاله، طی ۴ فصل و یک قاعده، از ازلیت فعل نور الانوار، قِدَمِ عالم و حرکات دوریۀ تامۀ افلاک، ازلیت زمان و مکان، و جعل ماهیت سخن رانده است.

۹.۳.۴ - مقاله چهارم

مقالۀ چهارم در ۸ فصل، دربارۀ برزخ و مسائل آن، حواس پنج‌گانه ظاهره، تغییر در کیف نه در صور جوهریه، نسبت میان نفس ناطقه و روح حیوانی، نامنحصر بودن حواس باطن به ۵ حس، حقیقت صُوَر مَرایا و تخیل است.

۹.۳.۵ - مقاله پنجم

مقالۀ پنجم به مباحثی چون تناسخ، احوال نفوس انسانی بعد از مفارقت از بدن، شر و شقاوت، کیفیت صدور موالید نامتناهی از علویات، سبب انذارات و اطلاع بر امور غیبی و آنچه کاملان از این امور در می‌یابند، و احوال سالکان، در ۹ فصل و یک قاعده، اختصاص یافته است.


تاریخ تصنیف حکمة الاشراق، که بنا به اشارۀ سهروردی آن را به تفاریق نوشته بوده است،
[۵۶] شهرزوری، محمد، شرح حکمة الاشراق، ص۱۹.
دانسته نیست؛ اما می‌دانیم که در آخر جمادی‌الآخر ۵۸۲/ سپتامبر ۱۱۸۶، از تصنیف آن کتاب فارغ شده است.


تعدد دست‌نویسها و شرحها و حواشی حکمة الاشراق، خاصه در قلمرو فرهنگی ایران، اهمیت این اثر را نزد متفکران نشان می‌دهد. (نسخه‌های کتاب و بعضی شروح و حواشی:
[۵۹] .Ritter، H.، «Philologika، IX (Die Vier Suhrawardī، ihre Werke in Stambuler Handschriften»)، Der Islam، Berlin، ۱۹۳۷، vol. XXIV، p۲۷۵-۲۷۸
)

۱۱.۱ - شرح شهروزی

تا آنجا که اکنون می‌دانیم، ظاهراً نخستین و مهم‌ترین شرح بر حکمة الاشراق حدود یک قرن پس از سهروردی، به قلم شمس‌الدین محمد بن محمود شهرزوری (د پس از ۶۸۷ ق/ ۱۲۸۸ م) پدیدآمده است. شهرزوری که نویسندۀ مهم‌ترین و قدیم‌ترین شرح احوال و آثار سهروردی نیز هست، در شرح حکمة الاشراق در واقع آراء و اندیشه‌های سهروردی را به شیوۀ اشراقی تبیین کرده است. گرچه دانشمند و فیلسوفی چون قطب‌الدین شیرازی از این اثر شهرزوری متأثر بوده است، اما باید گفت اهمیت این شرح و تا حدودی شخص شهرزوری تا این اواخر ناشناخته بوده است. شرح حکمة الاشراق به قلم شهرزوری را حسین ضیایی تصحیح، و با مقدمه‌ای ممتع و مفید منتشر کرده است (تهران، ۱۳۷۲ ش).

۱۱.۲ - شرح قطب‌الدین شیرازی

پس از شهرزوری باید از شرح دانشمند مشهور، قطب‌الدین شیرازی (د ۷۱۰ ق/ ۱۳۱۰ م) یاد کرد که در تصنیف این اثر متأثر از شهرزوری بوده است؛ اما در توضیح بعضی مباحث فلسفی به روش مشاء قوی‌دست‌تر است، و به‌خصوص کوشیده است بعضی تعارضهای میان حکمة الاشراق را با آراء سهروردی در دیگر آثـارش تبیین و تـوجیه کنـد.
[۶۱] ابراهیمی دینانی، غلامحسین، شعاع اندیشه و شهود در فلسفۀ سهروردی، ص۲۶۲بب‌.
قطب‌الدین این اثر را به نام جمال‌الدین علی بن محمد دستجردانی (مق‌ ۶۹۶ ق/ ۱۲۹۷ م) وزیر ارغـون، ایلخـان مغـول، مصدَّر ساخته است. شرح حکمة الاشراق قطب‌الدین نخستین‌بار همراه با حواشی ملاصدرا بر آن، در ۱۳۱۳ ق در تهران منتشر شده است. متن انتقادی این اثر را هم عبدالله نورانی و مهدی محقق در تهران (۱۳۷۹ ش) به چاپ رسانده‌اند. این اثر قطب‌الدین، لابد به سبب شهرت علمی او، و گمنامی شرح شهرزوری، مورد توجه دانشمندان متأخرتر بوده است و به همین سبب حواشی متعدد بر آن نوشته شده است. آنچه از این حواشی می‌شناسیم یکی از آنِ مولانا عبدالکریم (د ح ۹۰۰ ق/ ۱۴۹۵ م) است.

۱۱.۳ - حواشی صدرالدین شیرازی

مهم‌تر از همه، حواشی ممتع فیلسوف بزرگ، صدرالدین شیرازی (د ۱۰۵۰ ق/ ۱۶۴۰ م) است که نخستین‌بار در حاشیۀ شرح قطب‌الدین چاپ شد (تهران، ۱۳۱۳ ق) و از دیدگاه تاریخ فلسفه به‌خصوص برای درک تحولات فکر فلسفی از مشاء تا اشراق و از اشراق تا حکمت متعالیه، بسـی مهـم است.
[۶۴] ابراهیمی دینانی، غلامحسین، شعاع اندیشه و شهود در فلسفۀ سهروردی، ص۵۱۹بب‌.


۱۱.۴ - حاشیه حزین لاهیجی

حزین لاهیجی (د ۱۱۸۰ ق/ ۱۷۶۶ م) شاعر و دانشمند مشهور که رساله‌ای زیر عنوان «بحث با شیخ سهروردی در رؤیا» نوشته بوده است، هم حاشیه‌ای بر شرح قطب داشته است
[۶۶] سالک، معصومه، کتاب‌شناسی حزین لاهیجی، ص۵۱.
[۶۷] سالک، معصومه، کتاب‌شناسی حزین لاهیجی، ص۵۹.
که نسخه‌ای از آن ظاهراً شناخته نشده است.

۱۱.۵ - شرح منسوب به علامه حلی

در بعضی منابع از شرحی بر حکمة الاشراق به قلم علامه حلی، دانشمند و متکلم نامدار شیعی (د ۷۲۶ ق/ ۱۳۲۶ م)، یاد شده است چون در زمرۀ آثار او از چنین کتابی یاد نشده است، بعضی محققان در صحت انتساب آن به علامه تردید کرده‌اند.
[۷۰] اشمیتکه، زابینه، اندیشه‌های کلامی علامۀ حلی، ترجمۀ احمد نمایی، ص۷۳.
آقابزرگ تهرانی آورده است که میرزا محمد مشهدی در رسالۀ فارسی حقیقت معاد و حشر اجساد و ارواح و تحقیق فی معنی الایمان و الکفر از این کتاب علامۀ حلی نقل قول کرده است. اما در اثر مذکور آمده است که «علامه در شرح حکمت اشراق قول به وجود آن عالمِ مذکورِ موصوف را به انبیاء (علیه‌السلام) و به اولیاء و متألهین از حکما» نسبت داده است؛
[۷۲] مشهدی، میرزا محمد، حقیقت معاد و حشر اجساد و رساله در حقیقت ایمان و کفر، نسخۀ خطی کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی،گ۳۵.
و بی‌تردید مراد از «علامه» در این متن، علامه قطب‌الدین شیرازی است. چه، همان عبارت تقریباً بعینه و البته به عربی در شرح قطب هم آمده است: « ... و الانبیاء و الاولیاء و المتألهون من الحکماء معترفون بهذا العالم ... ».

۱۱.۶ - شرح عبدالرحمان عتائقی حلی

آقابزرگ طهرانی از شرحی بر حکمة الاشراق نوشتۀ کمال‌الدین عبدالرحمان عتائقی حلی یاد کرده که در جمادی‌الآخر ۷۵۶ از نگارش آن فارغ شده بوده است. آقابزرگ آن کتاب را دیده، و نوشته که شرحی مختصر و مزجی است، و گویا بنا بر اشارۀ حلی آن را از شرح قطب‌الدین استخراج کرده بوده است.

۱۱.۷ - شرح میر سید شریف جرجانی

حاجی‌خلیفه نیز از شرحی بر حکمة الاشراق به قلم میر سید شریف جرجانی (د ۸۱۶ ق) یاد کرده است، اما اشاره کرده که خود آن را ندیده است.

۱۱.۸ - شرح ابن ابی جمهور

در قرن ۱۰ ق/ ۱۶ م محمد بن زین‌الدین احسایی معروف به ابن ابی جمهور (زنده در ۹۰۴ ق/ ۱۴۹۹ م) نیز شرحی بر حکمة الاشراق داشته است به نام بدایة النهایة فی الحکمة الاشراقیة.

۱۱.۹ - شرح حاج محمود تبریزی

در همان سده نجم‌الدین حاج محمود تبریزی (د ۹۶۲ ق/ ۱۵۵۵ م) هم شرحی بر حکمة الاشراق نوشت که گویا نسخه‌هایی از آن در ترکیه هست.
[۷۷] .Ritter، H.، «Philologika، IX (Die Vier Suhrawardī، ihre Werke in Stambuler Handschriften»)، Der Islam، Berlin، ۱۹۳۷، vol. XXIV، p۲۷۷-۲۷۸


۱۱.۱۰ - شرح میرداماد

میرداماد (د ۱۰۴۰ ق/ ۱۶۳۰ م) فیلسوف بلندپایۀ عصر صفوی نیز شرحی کوتاه به فارسی و عربی بر حکمة الاشراق دارد
[۷۸] میرداماد، محمدباقر، مصنفات، ج۱، ص۵۲۳-۵۲۷.
که آن را برای امیر ابوالحسناء فراهانی نوشته است و مشتمل است بر نفی اعتقاد شیخ اشراق به تناسخ و شرح رموز تعریف علم منطق در شرح حکمة الاشراق به قلم قطب‌الدین شیرازی.

۱۱.۱۱ - تعلیقات جمال‌الدین مرعشی

جمال‌الدین مرعشی (د ۱۰۸۱ ق/ ۱۶۷۰ م)، فقیه و اصولی و شاعر شیعی، در همین دوران تعلیقه‌ای بر حکمة الاشراق نوشته بوده است.

۱۱.۱۲ - شرح نقشبندی

در قرن ۱۲ ق/ ۱۸ م باید از شرح محمد اسعد بن علی یانیوی نقشبندی (د ۱۱۴۳ ق/ ۱۷۳۰ م) بر حکمة الاشراق یاد کرد.

۱۱.۱۳ - شرح هروی

دیگر، شرحی مهم و مستوفى به فارسی موسوم به انواریه، بر مقدمه و قسم دوم حکمة الاشراق، از محمد شریف بن احمد هروی در دست است که از زندگی او هیچ نمی‌دانیم. (دربارۀ این اثر و اهمیت آن:
[۸۲] .Corbin، H.، introd. «Majmūʾe ... » (vide: PB، Sohravardi، «Hekmat ... »)، p۶۰-۶۱
[۸۳] ثبوت، اکبر، «سهروردی در هند»، ص۱۳۴.
) این اثر به کوشش حسین ضیایی و آستیم در تهران (۱۳۵۸ ش) منتشر شده است.

۱۱.۱۴ - شرح محمدباقر گیلانی

از شروح بسیار متأخر، یکی شرح محمدباقر گیلانی (احتمالاً در قرن ۱۲ ق/ ۱۸ م) بر قسمتی از مقالۀ پنجم از قسم دوم حکمة الاشراق دربارۀ تناسخ است.
[۸۴] مرعشی، خطی، ج۲۹، ص۳۸۰.


۱۱.۱۵ - شرح شطاری

دیگر شرح عبدالنبی بن شیخ عبدالله شطاری، از دانشمندان شبه‌قارۀ هند در قرن ۱۲ ق، به نام روح الارواح.
[۸۶] ناروی، رحمان علی، تذکرۀ علمای هند، ص۳۲۷-۳۲۸.



جز اینها بسیاری از اهل عرفان و فلسفه و فکر از حکمة الاشراق و آراء و اصطلاحات خاص سهروردی تأثیر پذیرفته بوده‌اند و این معنی از آثار و آراء آنها به وضوح پیدا ست.
[۸۷] پورجوادی، نصرالله، اشراق و عرفان، ص۱۲۸بب‌.
[۸۸] ثبوت، اکبر، «سهروردی در هند»، جم‌.
بعضی از محققان احتمال داده‌اند که حکمة الاشراق توسط قبالیان یهودی به اسپانیا برده و مورد مطالعه و بحث عارفان یهود واقع شد و بر افکار و آراء اشراقیون یهود مؤثر افتاد.
[۸۹] .Amin Razavi، M.، Suhrawardi and the School of Illumination، Great Britain، ۱۹۹۷، p۱۴۱



این اثر به زبان‌های متعددی ترجمه شده است، که در ذیل به مشهورترین آنها اشاره می‌شود:

۱۳.۱ - نخستین ترجمه فارسی

تا آنجا که می‌دانیم ظاهراً نخستین ترجمه فارسی حکمة الاشراق به قلم فرزانه بهرام پسر فرشاد، معروف به کوچک بهرام (د ۱۰۴۸ ق/ ۱۷۳۵ م) و شاگرد آذر کیوان صورت پذیرفته بوده است. صاحب دبستان المذاهب در این‌باره آورده که بهرام «تصانیف شیخ اشراق شهاب‌الدین مقتول که در حکمت اشراق واقع شده، به پارسی معروفِ تازی آمیز ترجمه کرده» بوده است.
[۹۰] .Corbin، H.، introd. «Majmūʾe ... » (vide: PB، Sohravardi، «Hekmat ... »)، p۶۱
[۹۱] کیخسرو اسفندیار، دبستان المذاهب، ص۴۰.
[۹۲] ثبوت، اکبر، «سهروردی در هند»، ص۱۳۱.


۱۳.۲ - ترجمه به زبان سنسکریت

محققان به ترجمه‌ای از حکمة الاشراق به زبان سنسکریت هم اشاره کرده‌اند و گفته‌اند که مورد استقبال زردشتیان هند قرار گرفته بوده است.
[۹۳] .Amin Razavi، M.، Suhrawardi and the School of Illumination، Great Britain، ۱۹۹۷، p۱۳۷


۱۳.۳ - ترجمه به زبان اردو

ترجمه‌ای هم به زبان اردو از حکمة الاشراق همراه با خلاصه‌ای از شرح قطب‌الدین، به قلم مولوی میرزا محمد هادی (د ۱۳۵۰ ق) در ۱۳۴۴ ق/ ۱۹۲۵ م در حیدرآباد دکن به چاپ رسیده است.
[۹۴] ثبوت، اکبر، «سهروردی در هند»، ص۱۵۰.


۱۳.۴ - ترجمه به زبان فرانسه

حکمة الاشراق به قلم هانری کربن به زبان فرانسه ترجمه و منتشر شده است (پاریس، ۱۹۸۶ م).

۱۳.۵ - ترجمه به زبان انگلیسی

حسین ضیایی و جان والبریج هم آن را به انگلیسی ترجمه و چاپ کرده‌اند (یوتا، ۲۰۰۰ م).

۱۳.۶ - ترجمه به زبان فارسی

ترجمۀ فارسی این اثر به زبان فارسی به قلم سیدجعفر سجادی در تهران (۱۳۵۵ ش) منتشر شده است.


(۱) آقابزرگ، الذریعة.
(۲) ابراهیمی دینانی، غلامحسین، شعاع اندیشه و شهود در فلسفۀ سهروردی، تهران، ۱۳۸۶ ش.
(۳) اشمیتکه، زابینه، اندیشه‌های کلامی علامۀ حلی، ترجمۀ احمد نمایی، مشهد، ۱۳۷۸ ش.
(۴) امین، حسن، اعیان الشیعة، بیروت،۱۴۰۶ ق/ ۱۹۸۶ م.
(۵) بغدادی، هدیه.
(۶) پورجوادی، نصرالله، اشراق و عرفان، تهران، ۱۳۸۰ ش.
(۷) ثبوت، اکبر، «سهروردی در هند»، در عرفان، اسلام، ایران، بزرگداشت شیخ شهاب‌الدین سهروردی، به کوشش شهرام پازوکی، تهران، ۱۳۸۵ ش.
(۸) حاجی خلیفه، کشف.
(۹) حبیبی، نجفقلی، مقدمه بر سه رساله از سهروردی.
(۱۰) دری، ضیاءالدین، کنز الحکمة، تهران، ۱۳۱۶ ش.
(۱۱) رشر، نیکولاس، منطق سینوی، ترجمۀ لطف‌الله نبوی، تهران، ۱۳۸۱ ش.
(۱۲) سالک، معصومه، کتاب‌شناسی حزین لاهیجی، قم، ۱۳۷۴ ش.
(۱۳) سهروردی، یحیى، «التلویحات»، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۹۷۶ م، ج ۱.
(۱۴) سهروردی، یحیى، «حکمة الاشراق»، مجموعۀ دوم مصنفات شیخ اشراق، به کوشش همو، تهران، ۱۳۳۱ ش/ ۱۹۵۲ م.
(۱۵) سهروردی، یحیى، «قصة الغربة الغربیة»، مجموعۀ دوم مصنفات شیخ اشراق، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۳۱ ش/ ۱۹۵۲ م.
(۱۶) سهروردی، یحیى، «کلمة التصوف»، سه رساله از شیخ اشراق، به کوشش و مقدمۀ نجفقلی حبیبی، تهران، ۱۳۵۶ ش.
(۱۷) سهروردی، یحیى، «اللمحات»، سه رساله از شیخ اشراق، به کوشش نجفقلی حبیبی، تهران، ۱۳۵۶ ش.
(۱۸) سهروردی، یحیى، «المشارع و المطارحات»، «المقاومات»، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۹۷۶ م، ج ۱.
(۱۹) شهرزوری، محمد، شرح حکمة الاشراق، به کوشش حسین ضیایی، تهران، ۱۳۷۲ ش.
(۲۰) صدرالدین شیرازی، الاسفار الاربعة، قم، ۱۳۸۶ ق.
(۲۱) عبدالحی، نزهة الخواطر، به کوشش شرف‌الدین احمد، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ ق/ ۱۹۷۶ م.
(۲۲) قطب‌الدین شیرازی، محمود، شرح حکمة الاشراق سهروردی، به کوشش عبدالله نورانی و مهدی محقق، تهران، ۱۳۷۹ ش.
(۲۳) کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۲۴) کیخسرو اسفندیار، دبستان المذاهب، چ سنگی، ۱۲۶۷ ق.
(۲۵) مرعشی، خطی.
(۲۶) مشهدی، میرزا محمد، حقیقت معاد و حشر اجساد و رساله در حقیقت ایمان و کفر، نسخۀ خطی کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، شم‌ ۶۷۳‘۵.
(۲۷) میرداماد، محمدباقر، مصنفات، به کوشش عبدالله نورانی، تهران، ۱۳۸۱ ش.
(۲۸) ناروی، رحمان علی، تذکرۀ علمای هند، کراچی، ۱۹۶۱ م.
(۲۹) .Amin Razavi، M.، Suhrawardi and the School of Illumination، Great Britain، ۱۹۹۷
(۳۰) .Corbin، H.، introd. «Majmūʾe ... » (vide: PB، Sohravardi، «Hekmat ... »)
(۳۱) .Corbin، H.، Les Motifs zoroastriens dans la philosophie de Sohrawardi، Tehran، Iranian Institute of Philosophy
(۳۲) .Nasr، S. H.، The Islamic Intellectual Tradition in Persia، ed. M. Amin Razavi، Great Britain، ۱۹۹۶
(۳۳) .Ritter، H.، «Philologika، IX (Die Vier Suhrawardī، ihre Werke in Stambuler Handschriften»)، Der Islam، Berlin، ۱۹۳۷، vol. XXIV
(۳۴) .Ziai، H.، «The Source and Nature of Authority: A Stady of al-Suhrawardi’s Illuminationist Political Doctrine»، The Political Aspects of Islamic Philosophy، ed. C. E. Butterworth، Harvard/ Cambridge، ۱۹۹۲


۱. شیخ اشراق، کلمة التصوف، ص۱۱۷.
۲. ملاصدرا، الاسفار الاربعة، ج۶، ص۱۹۹.    
۳. شیخ اشراق، المشارع و المطارحات، ص۵۰۴.
۴. شهرزوری، محمد، شرح حکمة الاشراق، ص۱۶.
۵. قطب‌الدین شیرازی، محمود، شرح حکمة الاشراق سهروردی، ص۱۱.    
۶. .Corbin، H.، Les Motifs zoroastriens dans la philosophie de Sohrawardi، Tehran، Iranian Institute of Philosophy، p۴۴-۴۶
۷. .Nasr، S. H.، The Islamic Intellectual Tradition in Persia، ed. M. Amin Razavi، Great Britain، ۱۹۹۶، p۱۲۹-۱۳۱
۸. شیخ اشراق، قصة الغربة الغربیة، ج۲، ص۲۷۶.    
۹. شیخ اشراق، المشارع و المطارحات، ص۵۰۴.
۱۰. شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ج۲، ص۱۵۷.    
۱۱. شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ج۲، ص۱۰-۱۱.    
۱۲. شیخ اشراق، التلویحات، ص۱۱۱-۱۱۲.    
۱۳. شیخ اشراق، المشارع و المطارحات، ص۵۰۲-۵۰۳.
۱۴. .Corbin، H.، Les Motifs zoroastriens dans la philosophie de Sohrawardi، Tehran، Iranian Institute of Philosophy، p۳۱-۳۲
۱۵. شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ج۲، ص۹.    
۱۶. شهرزوری، محمد، شرح حکمة الاشراق، ص۱۶-۱۷.
۱۷. شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ج۲، ص۲۵۷-۲۵۸.    
۱۸. شیخ اشراق، المشارع و المطارحات، ص۴۰۱.
۱۹. .Ziai، H.، «The Source and Nature of Authority: A Stady of al-Suhrawardi’s Illuminationist Political Doctrine»، The Political Aspects of Islamic Philosophy، ed. C. E. Butterworth، Harvard/ Cambridge، ۱۹۹۲، p۳۲۱-۳۲۲
۲۰. شهرزوری، محمد، شرح حکمة الاشراق، ص۱۹-۲۰.
۲۱. قطب‌الدین شیرازی، محمود، شرح حکمة الاشراق سهروردی، ص۱۴.    
۲۲. .Nasr، S. H.، The Islamic Intellectual Tradition in Persia، ed. M. Amin Razavi، Great Britain، ۱۹۹۶، p۱۳۴
۲۳. شیخ اشراق، المقاومات، ص۱۹۲.    
۲۴. شیخ اشراق، المشارع و المطارحات، ص۱۹۴.
۲۵. شیخ اشراق، المشارع و المطارحات، ص۳۶۱.
۲۶. شیخ اشراق، المشارع و المطارحات، ص۴۵۳.
۲۷. شیخ اشراق، المشارع و المطارحات، ص۴۸۳.
۲۸. شیخ اشراق، اللمحات، ص۱۷۵.
۲۹. حبیبی، نجفقلی، مقدمه بر سه رساله از سهروردی، ص۱۰-۱۱، حاشیه۲.
۳۰. شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ج۲، ص۱۰.    
۳۱. قطب‌الدین شیرازی، محمود، شرح حکمة الاشراق سهروردی، ص۱۱-۱۵.    
۳۲. شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ج۲، ص۱۰۶-۱۸۶.    
۳۳. شیخ اشراق، التلویحات، ج۱، ص۳۳-۵۰.    
۳۴. شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ج۲، ص۶۴-۱۰۵.    
۳۵. شیخ اشراق، المشارع و المطارحات، ص۲۱۸-۳۰۲.
۳۶. شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ج۲، ص۱۵۶-۱۶۷.    
۳۷. شیخ اشراق، التلویحات، ج۱، ص۵۱-۵۲.    
۳۸. شیخ اشراق، المقاومات، ج۱، ص۱۹۲.    
۳۹. شیخ اشراق، اللمحات، ص۱۷۵.
۴۰. شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ج۲، ص۲۵۸-۲۵۹.    
۴۱. شهرزوری، محمد، شرح حکمة الاشراق، ص۵۹۹-۶۰۱.
۴۲. شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ج۲، ص۲۵۸-۲۵۹.    
۴۳. شهرزوری، محمد، شرح حکمة الاشراق، ص۵۹۹-۶۰۱.
۴۴. شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ج۲، ص۱۰-۱۱.    
۴۵. شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ج۲، ص۱۱-۱۳.    
۴۶. شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ج۲، ص۱۴-۲۱.    
۴۷. رشر، نیکولاس، منطق سینوی، ترجمۀ لطف‌الله نبوی، ص۱۵۳بب‌.
۴۸. شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ج۲، ص۲۲-۴۵.    
۴۹. شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ج۲، ص۴۶-۱۰۵.    
۵۰. شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ج۲، ص۱۰۶-۱۲۴.    
۵۱. شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ج۲، ص۱۲۵-۱۷۰.    
۵۲. شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ج۲، ص۱۷۱-۱۸۶.    
۵۳. شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ج۲، ص۱۸۷-۲۱۶.    
۵۴. شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ج۲، ص۲۱۶-۲۵۷.    
۵۵. شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ج۲، ص۱۰.    
۵۶. شهرزوری، محمد، شرح حکمة الاشراق، ص۱۹.
۵۷. قطب‌الدین شیرازی، محمود، شرح حکمة الاشراق سهروردی، ص۱۴.    
۵۸. شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ج۲، ص۲۵۸.    
۵۹. .Ritter، H.، «Philologika، IX (Die Vier Suhrawardī، ihre Werke in Stambuler Handschriften»)، Der Islam، Berlin، ۱۹۳۷، vol. XXIV، p۲۷۵-۲۷۸
۶۰. قطب‌الدین شیرازی، محمود، شرح حکمة الاشراق سهروردی، ص۱۱-۱۳.    
۶۱. ابراهیمی دینانی، غلامحسین، شعاع اندیشه و شهود در فلسفۀ سهروردی، ص۲۶۲بب‌.
۶۲. قطب‌الدین شیرازی، محمود، شرح حکمة الاشراق سهروردی، ص۶-۷.    
۶۳. حاجی خلیفه، مصطفی، کشف الظنون، ج۱، ص۶۸۴-۶۸۵.    
۶۴. ابراهیمی دینانی، غلامحسین، شعاع اندیشه و شهود در فلسفۀ سهروردی، ص۵۱۹بب‌.
۶۵. آقابزرگ طهرانی، محمدحسن، الذریعة، ج۶، ص۱۲۱.    
۶۶. سالک، معصومه، کتاب‌شناسی حزین لاهیجی، ص۵۱.
۶۷. سالک، معصومه، کتاب‌شناسی حزین لاهیجی، ص۵۹.
۶۸. امین، حسن، اعیان الشیعة، ج۵، ص۴۰۶.    
۶۹. آقابزرگ طهرانی، محمدحسن، الذریعة، ج۶، ص۱۲۱.    
۷۰. اشمیتکه، زابینه، اندیشه‌های کلامی علامۀ حلی، ترجمۀ احمد نمایی، ص۷۳.
۷۱. آقابزرگ طهرانی، محمدحسن، الذریعة، ج۲۱، ص۱۷۴.    
۷۲. مشهدی، میرزا محمد، حقیقت معاد و حشر اجساد و رساله در حقیقت ایمان و کفر، نسخۀ خطی کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی،گ۳۵.
۷۳. قطب‌الدین شیرازی، محمود، شرح حکمة الاشراق سهروردی، ص۴۹۳.    
۷۴. آقابزرگ طهرانی، محمدحسن، الذریعة، ج۱۳، ص۲۱۱.    
۷۵. حاجی خلیفه، مصطفی، کشف الظنون، ج۱، ص۶۸۴.    
۷۶. آقابزرگ طهرانی، محمدحسن، الذریعة، ج۳، ص۵۹.    
۷۷. .Ritter، H.، «Philologika، IX (Die Vier Suhrawardī، ihre Werke in Stambuler Handschriften»)، Der Islam، Berlin، ۱۹۳۷، vol. XXIV، p۲۷۷-۲۷۸
۷۸. میرداماد، محمدباقر، مصنفات، ج۱، ص۵۲۳-۵۲۷.
۷۹. کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، ج۳، ص۱۵۷.    
۸۰. بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیة العارفین، ج۱، ص۲۰۶.    
۸۱. بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیة العارفین، ج۲، ص۳۲۰.    
۸۲. .Corbin، H.، introd. «Majmūʾe ... » (vide: PB، Sohravardi، «Hekmat ... »)، p۶۰-۶۱
۸۳. ثبوت، اکبر، «سهروردی در هند»، ص۱۳۴.
۸۴. مرعشی، خطی، ج۲۹، ص۳۸۰.
۸۵. عبدالحی، نزهة الخواطر، ج۵، ص۵۸۴.    
۸۶. ناروی، رحمان علی، تذکرۀ علمای هند، ص۳۲۷-۳۲۸.
۸۷. پورجوادی، نصرالله، اشراق و عرفان، ص۱۲۸بب‌.
۸۸. ثبوت، اکبر، «سهروردی در هند»، جم‌.
۸۹. .Amin Razavi، M.، Suhrawardi and the School of Illumination، Great Britain، ۱۹۹۷، p۱۴۱
۹۰. .Corbin، H.، introd. «Majmūʾe ... » (vide: PB، Sohravardi، «Hekmat ... »)، p۶۱
۹۱. کیخسرو اسفندیار، دبستان المذاهب، ص۴۰.
۹۲. ثبوت، اکبر، «سهروردی در هند»، ص۱۳۱.
۹۳. .Amin Razavi، M.، Suhrawardi and the School of Illumination، Great Britain، ۱۹۹۷، p۱۳۷
۹۴. ثبوت، اکبر، «سهروردی در هند»، ص۱۵۰.



صادق سجادی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «حکمة الاشراق».    






جعبه ابزار