برهان در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
برهان ، ثابت کننده حقانیت امور بهطور
قطع و
یقین است.
برهان واژهای عربی است که درباره
ریشه آن میان لغت شناسان
اختلاف است؛ برخی آن را
مصدر ثلاثی مجرد «بَرِهَ یَبْرَه بُرْهاناً» به معنای
سفید شدن
و برخی دیگر آن را
مشتق از ریشه
رباعی مجرّد «بَرْهَنَ یُبَرْهِنُ بَرهَنةً» و به معنای
حجّت و
دلیل دانستهاند؛
ولی
بعید نیست این
واژه در اصل مصدر «بَرِهَ یَبْرَه» به معنای سفید شدن بوده و پس از آن بر کلام آشکاری که ابهامی ندارد یا چیز روشنی که در آن خفایی نیست
اطلاق شده و سپس بهطور اشتقاق انتزاعی
فعل رباعی «بَرْهَنَ» از آن اشتقاق یافته است.
بنابراین نونِ برهان با توجّه به مادّه اصلی، زاید و با توجّه به اشتقاق ثانوی اصلی است و شاید این معنای سخن کسانی است که گفتهاند: بَرْهَنَ مُوَلَّد است،
به هر تقدیر برهان در
لغت اخص از دلیل و به معنای حجّت و بیان
واضح و دلیل قاطع
است.
و در
اصطلاح اهل
منطق یکی از
صناعات خمس (برهان،
جدل ،
خطابه ،
مغالطه ،
شعر ) بوده، قیاسی است که از
یقینیات (
اولیات ،
مشاهدات ،
تجربیات ،
متواترات ،
حدسیات ،
فطریات ) تشکیل شده باشد.
مترجمان در
نهضت ترجمه کلمه برهان را معادلِ یونانی «أپودیکسیس» در منطق
ارسطو قرار دادهاند و
فارابی معرّب آن را «أفوذوطیقا» و
ابنندیم «أبودیقطیقا» گفتهاند. این لفظ یونانی و معادل لاتین آن یعنی «دمونستراسیو» نیز در ریشه لغت به معنای نشان دادن است.
منطقیان برهان را با توجّه به نوع نسبتی که میان
حدّ وسط و حدّاکبر آن است به سه قسم تقسیم کردهاند:
۱.
برهان لمّی که برهان مطلق نیز نامیده میشود و آن برهانی است که حدّ وسط آن، علّتِ حدّاکبر باشد.
۲.
برهان إنّی مطلق که برهان شبه لمّ نیز خوانده میشود، و آن برهانی است که حدّ وسط آن، ملازمِ حدّ اکبر و هر دو، معلول یک علّت باشند.
۳. دلیل، که طبق
اصطلاح مشهور برهان إنّی همین قسم است و آن برهانی است که حدّ وسط آن، معلول حدّاکبر باشد.
برهان شریفترین جزء منطق بلکه مقصود اصلی از آن است،
زیرا تنها قیاسی است که نتیجه آن یقینی و
ملاک رسیدن به واقع است و
انسان حق طلب حتّی در صورتی که بهطور انفرادی زندگی کند بدان نیازمند و از آن ناگزیر است، برخلاف دیگر قیاسهای منطقی،
زیرا اوّلا نتیجه آنها یقینی نیست و ازاینرو نمیتوانند ملاک رسیدن به واقع باشند. ثانیاً تا وقتی که انسان در
اجتماع نباشد و با دیگران به تبادل افکار نپردازد به آنها نیازی ندارد؛
به دیگر بیان، حقیقت برهان چیزی جز تکیه بر معلومات بدیهی و روشن برای استنتاج مجهولات نظری و
تاریک نیست و این همان راهی است که انسان متفکّر دانسته یا ندانسته فطرتاً در برابر آن
خاضع است و در حلّ مشکلات فکری و معضلات اعتقادی خویش چارهای جز پیمودن آن ندارد.
در
قرآن کریم واژه برهان گرچه فقط ۸ بار به صورتهای مفردِ مجرّد از اضافه،
مفرد مضاف
و تثنیه
ذکر شده است؛ ولی واژههای دیگری چون سلطان،
آیه ، بیّنه و حجّت نیز به کار رفته که هریک میتواند به نحوی با موضوع برهان ارتباط یافته، در این مقاله مورد استفاده واقع شود، افزون بر این چون قرآن خود
نور و
کتاب آشکار،
منزّه از هرگونه شکّ و
تردید ،
روشنگر هر چیز،
ملاک هدایت،
سبب تذکّر،
وسیله تعقّل
و مایه علم
است میتوان بهطور قطع همه آن را یکپارچه مصداق بارز بلکه مصداق أتمّ برهان دانست و آن را به همین عنوان به جهانیان شناساند.
شاهد صدق ادّعای مزبور آن است که قرآن اساسیترین برهان بر حقانیّت
رسالت خاتم پیامبران (صلیاللهعلیهوآله) و بزرگترین
معجزه جاوید آن حضرت است که تاکنون کسی نتوانسته و در آینده نیز نخواهد توانست نظیر آن را بیاورد،
گذشته از این قرآن در بسیاری از موارد برای تبیین مسائل اساسی اعتقادی چون حقانیت خداوند متعالی،
توحید و
معاد و نیزجهت دعوت به امور مهمّ عبادی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی چون
نماز ،
روزه ،
مبارزه با سردمداران
کفر و تقسیم غنایم
به اقامه برهان پرداخته و همگان را به مناسبتهای گوناگون به تفکّر،
تعقّل
و تدبّر
فرا میخواند و آنان را از پیروی
ظنّ و
گمان ،
تقلید کورکورانه و بیدلیل
و عمل و پیروی بدون علم
باز میدارد.
هرچند قرآن کریم به روشهای گوناگون انسانها را به تفکر صحیح فرا خوانده است؛ ولی بهطور مشخص بیان نکرده که طریق فکر راستین چگونه است و در این باره امر را به
عقل فطری انسانها و ادراک ارتکازی نفوس واگذارده که همه بیاستثنا و بدون هیچ اختلافی با آن آشنایند؛
توضیح آنکه ما اگر در هر چیزی شک کنیم در این معنا
شک نداریم که بیرون از ذات ما حقایقی است مستقلّ از وجود و اعمال ما؛ نظیر مسائل مربوط به
مبدأ و
معاد یا مسائل ریاضی و طبیعی که اگر بخواهیم بهطور
قطع و
یقین آنها را دریابیم ابتدا به قضایای بدیهی غیر قابل تردید و لوازم آنها پناه میبریم. سپس آنها را به ترتیب فکری خاصّ مرتّب کرده، سرانجام، مطلوب خود را استنتاج میکنیم؛
مثلا میگوییم: زید ممکن است و هر ممکنی معلول است، پس زید معلول است یا میگوییم: اگر زید ممکن باشد باید معلول باشد و اگر باید معلول باشد باید علّتی داشته باشد، پس اگر زید ممکن باشد باید علّتی داشته باشد یا میگوییم: اگر زید ممکن باشد باید معلول باشد؛ لیکن زید ممکن است، پس باید معلول باشد. این چند شکل که بدانها اشاره شد و نیز قضایایی که به صورت مقدمه بدان
استناد شد همه از اموری است که انسان دارای
فطرت سلیم محال است در آنها شک کند.
حتّی در تشکیکها و شبهههایی که بر این راه و طریقه منطقی وارد شده نیز شکّاکان ندانسته یا دانسته همه اعتمادشان در استنتاج دعاوی و مقاصد خود بر همان چیزی است که از آن میگریزند؛ مثلا میگویند: اگر
منطق و براهینِ منطقی راه دستیابی به واقعیّت باشد باید در بین خود اهل منطق که همه اهل برهاناند هیچ اختلافی
رخ ندهد، در حالی که میبینیم خود آنان در آرایشان با هم اختلاف دارند. این گفتار خود یک برهان منطقی است و گوینده آن به اقتضای فطرتش
صحّت راه منطق و برهان را پذیرفته و به اصول و چارچوب آن
اعتراف کرده، بلکه آنها را به کار گرفته است؛ ولی بر اثر یک
اشتباه به نتیجهای نادرست دست یافته است؛ او گمان برده استعمال منطق به نحو درست یا نادرست فکر را از
خطا حفظ میکند، در صورتی که چنین نیست، زیرا منطق ابزاری است قانونی که به کارگیری درست آن
بشر را از خطای در فکر باز میدارد.
پس اگر اختلافی در میان مدعیانْ مشاهده میشود برای آن است که یکی از دو طرف بهطور صحیح منطق و برهان را به کار نبرده است؛ نه آنکه برهان و منطق طریقه قابل اطمینانی نیست.
الاشارات والتنبیهات؛ انوار درخشان در تفسیر قرآن؛ البرهان فی تفسیر القرآن؛ البلدالامین والدرع الحصین؛ بیان السعادة فی مقامات العباده؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تفسیرالبصائر؛ تفسیر جامع؛ تفسیر شریف لاهیجی؛ تفسیر الصافی؛ تفسیر غریب القرآن الکریم؛ التفسیر الکاشف؛ تفسیر مخزن العرفان فی علوم القرآن؛ تفسیر المراغی؛ تفسیر منهج الصادقین؛ تفسیر نمونه؛ تقریب القرآن الی الاذهان؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ دائرةالفرائد در فرهنگ قرآن؛ دانشنامه جهان اسلام؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ روض الجنان و روحالجنان؛ الشفاء (منطق)؛ کشف الحقایق عن نکت الآیات والدقایق؛ لسان العرب؛ لغتنامه؛ مجمعالبیان فی تفسیر القرآن؛ مفردات الفاظ القرآن؛ منتهی الارب فی لغة العرب؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ مواهبعلیّه (تفسیر حسینی)؛ النجاة فی الحکمة المنطقیه والطبیعة والالهیه.
دائرةالمعارف قرآن کریم، مقاله برهان.