• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

برهان (پژوهشکده‌باقرالعلوم)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: برهان (منطق).
دیگر کاربردها: برهان (ابهام‌زدایی).

برهان مهارتی (صناعتی) در استدلال است که از طریق ترکیب مقدمات یقینی به نتیجه‌ای یقینی می‌انجامد.
[۱] منطق۲، فرامرز قراملکی، احد، ص۱۴۸، تهران، دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۵، چاپ دوم.




اساس بحث برهان در کتاب‌های منطقی از ارسطوست. کتاب منطق ارسطو ، ارگانون، شش بخش دارد و آنالوطیقای (تحلیل) دوم، بخش چهارم آن محسوب می‌شود. آنالوطیقای دوم نیز دو بخش دارد و در آنها درباره استدلال برهانی، یعنی قیاسی که مقدمات آن قضایای یقینی است، بحث می‌شود. ارسطو در آنالوطیقای دوم نخست درباره ماهیت علم و شرایط و مقدمات آن و چگونگی ضرورت محمول برای موضوع سخن می‌گوید و خصوصیات «حد» و «تعریف «را که به گفتة او به استدلال برهانی بستگی دارد، بررسی می‌کند. سپس از مبادی علوم برهانی یاد می‌کند و اصول موضوعه و متعارفه را روشن می‌سازد و ضمن بر شمردن خطاهای قیاس ، تفاوت دانش و پندار را توضیح می‌دهد.
[۲] النص الکامل، ارسطو، المنطق ارسطو، بیروت، دارالفکر اللبنانی، ۱۹۹۹م.

برهان به صورتی جامع در «کتاب البرهان» شفای ابن سینا مطرح شده است. او از شروح اسکندر افرودیسی و یحیی نحوی و شروح و تعلیقات فارابی بهره جسته است.
[۳] الشفاء (البرهان)، ابن سینا، ج۵، ص۳، تصحیح ابراهیم مدکور، قم، منشورات مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، ۱۴۰۴.
پس از ابن سینا نیز همواره برهان، مورد توجه منطقدانان بوده و در آثارشان به بسط و تنقیح آن پرداخته‌اند.


برهان در اصطلاح منطقدانان قیاسی است مرکب از مقدمات یقینی که ذاتا و به ضرورت، نتیجه‌ای یقینی به دست می‌دهد.
[۴] اساس الاقتباس، طوسی، خواجه نصیر الدین محمد بن محمد، ج۱، ص۲۷۴، به تصحیحی سید عبدالله انوار، تهران، نشر مرکز، ۱۳۷۵، چاپ اول.

برای به دست آوردن درک روشن تری از برهان در منطق، لازم است دربارۀ بعضی از واژه‌های کلیدی این تعریف توضیح مختصری بیان شود.
در این تعریف با واژۀ قیاس، اقسام دیگر استدلال، یعنی استقراء و تمثیل بیرون می‌روند؛ زیرا برای به دست آوردن نتیجۀ یقینی، باید هم صورت استدلال یقینی باشد و هم مادۀ آن و صورت هر استدلالی از سه قسم پیشگفته خارج نیست و از بین آنها تنها، قیاس یقین آور است و استقرا و تمثیل، هر دو گمان آور هستند و اگر هم در مواردی، این دو یقین آور باشند، با تحلیل دقیق معلوم می‌شود که بازگشت آنها به قیاسی پنهانی است؛ برای مثال استقراء تام که بازگشت آن به قیاس مقسم استیا تمثیلی که جامع، در آن علت تامه برای ثبوت حکم، در اصل است.
با تعبیر "مقدمات یقینی"، قیاس‌هایی که از مقدماتی غیریقینی مانند مظنونات، مشهورات، مخیلات و... تشکیل شده‌اند، بیرون می‌شوند. اکنون روشن می‌شود که هرگاه استدلالی با این ویژگی‌ها داشته باشیم، محال است که نتیجه‌ای یقینی از آن به دست نیاید و این نکته را تعبیر "به ضرورت" به ما می‌فهماند.همچنین با قید ذاتا، استدلال‌هایی مانند قیاس مساوات که مقدمات به تنهایی نتیجه بخش نیستند؛ بلکه باید قضیۀ دیگری از بیرون به آن افزوده شود، از تعریف خارج می‌شوند.
[۹] منطق پیشرفته، سلیمانی امیری، عسکری، ص۵۵، قم، مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم، ۱۳۸۹، چاپ اول.



یقین در لغت به معنای جزم است که حالتی روان شناختی است که در برابر ظن و شک و وهم قرار می‌گیرد. باید توجه داشت که یقینی که در تعریف برهان از آن یاد می‌شود نوع خاصی از جزم است و نه هر جزمی؛ بلکه مقصود از آن باور (تصدیق) یک قضیه همراه با کاذب دانستن نقیض آن قضیه است؛ به عبارت دیگر جزمی که مشتمل بر دو باور است. اما چنین باوری ممکن است مطابق با واقع باشد یا نباشد و دارندۀ آن در جهل مرکب باشد؛ از سوی دیگر، جزم به یک قضیه، ممکن است پایدار باشد و آن زمانی است که از راه تحقیق به دست آمده باشد و ممکن است ناپایدار باشد و آن زمانی است که از راه تقلید به دست آمده باشد.
مراد از یقین در باب برهان، از بین همۀ اقسام جزم، باور جازم مطابق با واقع پایدار است.
[۱۰] منطق پیشرفته، سلیمانی امیری، عسکری، ص۵۸-۵۹.
مقدمات یقینی یا نظری هستند یا بدیهی. مقدمات یقینی بدیهی، مبادی برهان نامیده می‌شوند که شش قسم آن عبارتند از: اولیات، فطریات، محسوسات، حدسیات، مجربات، متواترات.
[۱۱] منطق۲، فرامرز قراملکی، احد، ص۱۴۹.



برهان از نظر نقشی که حد وسط در ذهن و عالم واقع ایفا می‌کند، به لمی و انی تقسیم می‌شود. به بیان دیگر نقش حد وسط در هر برهانی اثبات نتیجه است؛ یعنی سبب یقین پیدا کردن شخص به آن نتیجه که منطقدانان از این کارکرد حد وسط با این تعبیر یاد می‌کنند که حد وسط واسطۀ در اثبات است، حال گاهی حد وسط علاوه بر این کارکرد که مربوط به عالم ذهن است، علت واقعی (نفس الامری) نتیجه نیز می‌باشد و گاهی خیر. در حالت اول برهان را لمی می‌نامند و در حالت دوم انی.
[۱۲] سلیمانی امیری، عسکری، منطق پیشرفته، ص۹۱-۹۲.

بنابراین در در برهان لمی ، استدلال از طریق علت بر معلول تنظیم می‌شود و حد وسط هم واسطۀ در اثبات نتیجه است و هم واسطۀ در ثبوت (تحقق خارجی) نتیجه ولی در برهان انی، حد وسط صرفا واسطۀ در اثبات (تصدیق) نتیجه است.
[۱۳] منطق۲، فرامرز قراملکی، احد، ص۱۵۰.

مثال برای برهان لمی:
۱. این فلز حرارت دیده است. هر فلزی حرارت دیده باشد، منبسط شده است. پس این فلز منبسط شده است.
می‌بینیم که در این استدلال، حرارت دیدن (حد وسط) باعث ایجاد این باور در ما می‌شود که این فلز منبسط شده است (نتیجه)؛ علاوه بر این وقتی به عالم واقع نظر می‌کنیم، می‌بینیم که در آن نیز، حرارت دیدن حقیقتا علت انبساط فلز است.
مثال برهان انی:
۲. این فلز منبسط شده است. هر فلزی منبسط شده باشد، حرارت دیده است. پس این فلز حرارت دیده است.


در این استدلال، منبسط شدن (حد وسط) باعث ایجاد این باور در ما می‌شود که این فلز حرارت دیده است (نتیجه)؛ اما در عالم واقع، این حد وسط علت تحقق نتیجه (حرارت دیدن این فلز) نیست؛ بلکه معلول آن است و حد وسط صرفا دلیل بر تحقق نتیجه است.
[۱۴] منطق۲، فرامرز قراملکی، احد، ص۱۵۰.

باید به این نکتۀ مهم دربارۀ ارزش معرفتی برهان انی توجه داشت که این نوع برهان تنها در صورتی یقین آور است و به تعبیر دقیق تر، در صورتی برهان به شمار می‌آید که معلول، دارای علت انحصاری باشد یعنی معلول تنها از یک علت خاص پدید آید و نه غیر آن؛ زیرا اگر معلول دارای علت انحصاری نباشد، بلکه برای آن علت‌های جایگزین وجود داشته باشد، نمی‌توان از وجود معلول، به طور یقینی وجود علت خاصی را کشف کرد؛ هر چند وجود مطلق علت، کشف می‌شود؛ چون از «این شئ معلول است» کشف می‌شود که برای آن علتی وجود دارد؛ اما کشف نمی‌شود که علت آن، کدام شئ است.
بنابراین برای مثال نمی‌توان از وجود حرارت، به طور یقینی وجود آتش را نتیجه گرفت؛ زیرا شاید حرارت به علت اصطکاک به وجود آمده باشد نه به واسطۀ آتش؛ لذا از وجود حرارت نمی‌توان وجود هیچ علت خاصی را نتیجه گرفت؛ هر چند می‌توان نتیجه گرفت برای آن علتی هست؛ اما اگر وجود معلول دارای علت انحصاری باشد؛ می‌توان از وجود معلول، وجود آن علت خاص را نتیجه گرفت.
[۱۵] منطق پیشرفته، سلیمانی امیری، عسکری، ص۹۹.

هر کدام از برهان‌های لمی و انی دارای اقسامی است که برای آگاهی از آن باید به منابع منطقی مراجعه کرد.


بعضی از منطقدانان به این نکته تصریح کرده‌اند که تقسیم برهان لمی و انی در قیاس‌های استثنایی نیز جریان دارد؛ با این تفاوت که در قیاس‌های استثنایی، مستثنا، به منزلۀ تکرار حد وسط است و نقش آن را به عهده می‌گیرد؛ بنابراین در هر برهانی از این نوع، اگر مستثنا علت واقعی نتیجه باشد، برهان، لمی است و اگر علت آن نباشد، برهان انی است.


اگر در قیاس استثنایی ، مقدم شرطی علت تالی باشد و در مستثنی، ذکر شود، برهان از نوع لمی است؛
· مانند اگر خورشید طلوع کرده باشد، روز شده است. اما خورشید طلوع کرده است. پس روز شده است.
اگر نقیض تالی استثنا شود، برهان انی خواهد بود؛ زیرا که نبود معلول، معلول نبود علت است. مانند
· اگر خورشید طلوع کرده باشد، روز شده است. اما روز نشده است. پس خورشید طلوع نکرده است.
اما اگر بر عکس، مقدم معلول و تالی علت باشد، با رفع تالی، برهان لمی است. مانند
· اگر روز شده باشد، پس خورشید طلوع کرده است. اما خورشید طلوع نکرده است. پس روز موجود نیست.
و با وضع مقدم، برهان انی خواهد بود مانند
· اگر روز شده باشد، پس خورشید طلوع کرده است. اما روز شده است. پس خورشید طلوع کرده است.
لازم به ذکر است که در برهان‌های انی استثنایی نیز با تنها در صورتی می‌توان از وجود معلولی، وجود علتی خاص را نتیجه گرفت که آن علت، انحصاری باشد؛ در غیر این صورت برهان انی یقین آور نخواهد بود و اساسا دیگر نامیدن آن به برهان، وجهی نخواهد داشت زیرا در تعریف برهان آمده است که هر قیاسی برای برهانی بودن، باید در کنار شرایط دیگر، نتیجۀ آن نیز یقینی باشد.
[۱۸] منطق پیشرفته، سلیمانی امیری، عسکری، ص۹۹.



با توجه به تعریف و ویژگی‌های قیاس‌های استثنایی انفصالی، برهان در صورتی لمی است که که وضع یا رفع یکی از مولفه‌ها، علت رفع یا وضع مولفۀ دیگر باشد و برهان در صورتی انی است که وضع یا رفع یکی از مولفه‌ها، معلول رفع یا وضع مولفۀ دیگر باشد.
برهان لمی در انفصالی حقیقی با وضع مولفه مانند
· یا در دار هستی، علت موجود است یا معلول معدوم است. اما علت موجود است. پس معلول معدوم نیست.
برهان لمی در انفصالی حقیقی با رفع مولفه مانند
· یا در عالم هستی، علت معدوم است یا معلول موجود است. اما علت معدوم نیست. پس معلول موجود است.
برهان انی در انفصالی حقیقی با وضع مولفه مانند
· یا در عالم هستی علت معدوم است یا معلول موجود است. اما معلول موجود است. پس علت معدوم نیست.
برهان انی در انفصالی حقیقی با رفع مولفه مانند
· یا در عالم هستی علت موجود است یا معلول معدوم است. اما معلول معدوم نیست. پس علت موجود است.
[۱۹] منطق پیشرفته، سلیمانی امیری، عسکری، ص۹۷.





۹.۱ - شرط اول

همۀ مقدمات، یقینی باشند و چنان که گفته شد، اساسا برهان بودن برهان، بسته به این شرط است؛ پس اگر حتی یک مقدمۀ آن؛ غیریقینی باشد، آن قیاس دیگر برهانی نخواهد بود؛ بلکه با توجه به آن مقدمۀ غیریقینی، یا جدلی خواهد بود یا خطابی یا شعری یا مغالطی و همیشه در این که قیاس مصداق کدام یک باشد، تابع پست‌ترین (اخس) مقدمات است؛ بنابراین اگر قیاسی داشته باشیم که یک مقدمۀ آن یقینی و دیگری مشهور است، قیاس جدلی خواهد بود؛ چون مشهورات، پست تر از یقینیات هستند و آنها مادۀ قیاس‌های جدلی هستند.

۹.۲ - شرط دوم

مقدمات تقدم طبعی بر نتایج داشته باشند؛ زیرا مقدمات به لحاظ خارج، علت‌ها نتایج هستند. (این شرط ویژۀ برهان لمی است.)

۹.۳ - شرط سوم

مقدمات، پیش عقل، به حسب زمانی، بر نتایج تقدم داشته باشند تا بتوان از آنها برای رسیدن به آن نتایج استفاده کرد. باید توجه داشت که که تقدم در عالم واقع (نفس الامر) که همان تقدم طبعی است که در شرط پیشین گفته شد، با تقدم نسبت به ما و به حسب عقل ما، متفاوت است؛ چرا که گاهی چیزی مانند علت که تقدم طبعی دارد، نسبت به عقل ما تقدم ندارد، به این صورت که ما به معلول، پیش از علت، آگاهی پیدا کرده‌ایم. پس ضرورتا هر چیزی که طبعا مقدم باشد، از نظر شناخت عقلی دارای تقدم نیست.
[۲۰] المنطق، مظفر، محمدرضا، ص۳۲۴.


۹.۴ - شرط چهارم

مقدمات برای ما شناخته شده تر (اعرف) از نتایج باشند تا بتوانند موجب شناخت نتایج شوند؛ زیرا شناسنده (معرف) باید شناخته شده تر از چیزی باشد که قرار است به ما بشناساند (معرف). با این شرط قیاس‌هایی که در آن حد وسط و حد اکبر متضایف باشند از دایرۀ مصادیق برهان، خارج می‌شوند. زیرا دو متضایف از نظر معرفت هم رتبه‌اند و از علم به یکی، نمی‌توان به دیگری آگاه شد.
[۲۱] توجیه مقدمات برهان، سلیمانی امیری، عسکری، ص۱۲۷_ ۱۵۲، آیین حکمت، پاییز ۱۳۸۸، شمارۀ۱.


۹.۵ - شرط پنجم

مقدمات، مناسب نتایج باشند. به این معنی که محمول‌های آنها برای موضوع هایشان ذاتی و اولی باشند؛ در غیر این صورت، محمول‌ها برای موضوع هایشان غریب خواهند بود و در چنین حالتی مقدمات برهان، دیگر علت نتیجه نخواهند بود.
[۲۲] المنطق، مظفر، محمدرضا، ص۳۲۶.

محمول ذاتی
[۲۳] المنطق، مظفر، محمدرضا، ص۳۲۶.
محمولی است که یک از دو حالت زیر را داشته باشد ۱. آن محمول در تعریف موضوع ذکر شود؛ مانند محمول ناطق برای انسان ؛ چون در تعریف انسان، از مفهوم ناطق استفاده می‌شود. ۲. موضوع یا یکی از مقومات موضوع در تعریف محمول بیان گردد؛ محمول زوج برای عدد؛ چون در تعریف زوج از مفهوم عدد استفاده می‌شود.
[۲۴] «ذاتی» در منطق و فلسفه، ملکیان، محمدباقر، ص۷۱_ ۹۴، معرف عقلی، شماره ۱۰، تابستان ۱۳۸۷.

اولی به محمولی گفته می‌شود که حمل آن بر موضوعی یا نیازمند استدلال نیست یا اگر هم نیازمند استدلال است، حد وسط در آن استدلال با موضوع نتیجه نسبت تساوی دارد؛ لذا اگر حد وسط، اعم یا اخص از موضوع نتیجه باشد، آن محمول. بنابراین حمل ناطق بر انسان اولی است، حمل خندان بر انسان اولی است؛ واسطۀ اثبات خندان برای انسان تعجب کننده است (چون وقتی کسی می‌پرسد: چرا انسان ضاحک در جواب گفته می‌شود: چون تعجب کننده است.) که بین آن و انسان، نسبت تساوی برقرار است؛ اما حمل حساس (دارای حواس پنجگانه) بر انسان اولی نیست زیرا واسطۀ اثبات آن، حیوان است که اعم از انسان است. همچنین حمل خندان بر حساس اولی نیست؛ زیرا واسطۀ اثبات آن، انسان است که اخص از حساس است.
[۲۵] توجیه مقدمات برهان، سلیمانی امیری، عسکری، ص۱۲۷_ ۱۵۲.


۹.۶ - شرط ششم

مقدمات ضروری باشند؛ ضرورت ذاتی یا وصفی. باید توجه داشت که مقصود از ضروری در اینجا همان معنای ضروری در بحث قیاس نیست؛ در بحث قیاس گفته می‌شد هر جب است بالضروره به این معنا بود که هر چیزی که متصف به جباشد، حال این اتصاف به هر شکلی که باشد، متصف است به ب بالضروره؛ هر چند که اتصاف آن شی به جبالضروره نباشد؛ اما در اینجا، مراد مشروطۀ عامه است؛ یعنی هر چیزی که که متصف به جباشد بالضروره، ب است بالضروره.
[۲۶] المنطق، مظفر، محمدرضا، ص۳۲۵.


۹.۷ - شرط هفتم

مقدمات، کلیه باشند. دربارۀ این که مقصود از کلیت در اینجا چیست دو تفسیر وجود دارد:
۱. مقصود از کلی آن است که محمول بر هر فردی از موضوع در تمام زمان‌ها بدون واسطۀ اعم یا اخص (که توضیح آن در بحث اولی بودن محمول بیان شد) حمل شود. طبق این تعریف، مقدمات برهان، باید دارای سور کلی باشند؛ لذا مقدمات دارای سور جزئی برهانی نخواهند بود.
[۲۷] شرح الاشارات و التنبیهات، طوسی، خواجه نصیر الدین محمد بن محمد، ص۲۹۷.

۲. مقصود از کلی آن است که محمول بر تمام افراد موضوع در تمام زمان‌ها بدون واسطۀ اعم یا اخص حمل شود؛ خواه مقدمه، قضیه‌ای کلیه باشد یا جزئیه یا مهمله طبق این تفسیر تنها قضایای شخصیه نمی‌توانند برهانی باشند.
[۲۸] المنطق، مظفر، محمدرضا، ص۳۲۵.

گفتنی است که دو شرط شش و هفت، مختص نتایج ضروری کلیه است؛ و لذا اگر ما روا دانستیم که نتیجۀ برهان غیرضروری و غیرکلیه باشد، در آن صورت هیچ اشکالی نخواهد داشت که یکی از مقدمات برهان، ممکنه یا غیرکلیه باشد.
[۲۹] المنطق، مظفر، محمدرضا، ص۳۲۵.



۱. منطق۲، فرامرز قراملکی، احد، ص۱۴۸، تهران، دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۵، چاپ دوم.
۲. النص الکامل، ارسطو، المنطق ارسطو، بیروت، دارالفکر اللبنانی، ۱۹۹۹م.
۳. الشفاء (البرهان)، ابن سینا، ج۵، ص۳، تصحیح ابراهیم مدکور، قم، منشورات مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، ۱۴۰۴.
۴. اساس الاقتباس، طوسی، خواجه نصیر الدین محمد بن محمد، ج۱، ص۲۷۴، به تصحیحی سید عبدالله انوار، تهران، نشر مرکز، ۱۳۷۵، چاپ اول.
۵. المنطق، مظفر، محمدرضا، ص۳۶۱، قم، مکتبه بصیرتی، ۱۴۰۸ ه. ق، چاپ سوم.    
۶. المنطق، مظفر، محمدرضا، ص۳۶۱.    
۷. المنطق، مظفر، محمدرضا، ص۳۶۱.    
۸. المنطق، مظفر، محمدرضا، ص۳۶۱.    
۹. منطق پیشرفته، سلیمانی امیری، عسکری، ص۵۵، قم، مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم، ۱۳۸۹، چاپ اول.
۱۰. منطق پیشرفته، سلیمانی امیری، عسکری، ص۵۸-۵۹.
۱۱. منطق۲، فرامرز قراملکی، احد، ص۱۴۹.
۱۲. سلیمانی امیری، عسکری، منطق پیشرفته، ص۹۱-۹۲.
۱۳. منطق۲، فرامرز قراملکی، احد، ص۱۵۰.
۱۴. منطق۲، فرامرز قراملکی، احد، ص۱۵۰.
۱۵. منطق پیشرفته، سلیمانی امیری، عسکری، ص۹۹.
۱۶. المنطق، مظفر، محمدرضا، ص۳۶۳.    
۱۷. شرح الاشارات و التنبیهات، طوسی، خواجه نصیر الدین محمد بن محمد، ج۱، ص۳۰۶، قم، نشر البلاغه، ۱۳۷۵.    
۱۸. منطق پیشرفته، سلیمانی امیری، عسکری، ص۹۹.
۱۹. منطق پیشرفته، سلیمانی امیری، عسکری، ص۹۷.
۲۰. المنطق، مظفر، محمدرضا، ص۳۲۴.
۲۱. توجیه مقدمات برهان، سلیمانی امیری، عسکری، ص۱۲۷_ ۱۵۲، آیین حکمت، پاییز ۱۳۸۸، شمارۀ۱.
۲۲. المنطق، مظفر، محمدرضا، ص۳۲۶.
۲۳. المنطق، مظفر، محمدرضا، ص۳۲۶.
۲۴. «ذاتی» در منطق و فلسفه، ملکیان، محمدباقر، ص۷۱_ ۹۴، معرف عقلی، شماره ۱۰، تابستان ۱۳۸۷.
۲۵. توجیه مقدمات برهان، سلیمانی امیری، عسکری، ص۱۲۷_ ۱۵۲.
۲۶. المنطق، مظفر، محمدرضا، ص۳۲۵.
۲۷. شرح الاشارات و التنبیهات، طوسی، خواجه نصیر الدین محمد بن محمد، ص۲۹۷.
۲۸. المنطق، مظفر، محمدرضا، ص۳۲۵.
۲۹. المنطق، مظفر، محمدرضا، ص۳۲۵.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «برهان».    


رده‌های این صفحه : اصطلاحات منطقی | صناعات خمس




جعبه ابزار