اَشارت (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَشارت:
(فَأَشَارَتۡ إِلَيۡهِ) اَشارت: واژه
«اشاره» به معنى «چيزى را با دست يا با چشم و ابرو نشان دادن» است.
در اصل از مادّه «
شور» گرفته شده است.
شاور،
مشاورة به معنی از يكديگر رأى خواستن و نظر خواهى كردن است.
به گفته «
راغب» در «
مفردات»، اين معنى از عبارت: «شرت العسل» گرفته شده است.
به اين معنى همانطور كه عسل را از موضعش خارج مىسازيم (و از موم جدا مىكنيم)، رأى و نظر را هم از شخص طرف
مشورت بيرون مىآوريم.
موضوع «
مشاوره» در
اسلام با اهميّت خاصى تلقى شده است.
پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با اين كه قطع نظر از
وحی آسمانى آنچنان فكر نيرومندى داشت كه نيازى به
مشاوره نداشت براى اين كه از يکسو
مسلمانان را به اهميت
مشورت متوجّه مىسازد تا آن را جزء برنامههاى اساسى زندگى خود قرار دهند.
از سوىديگر نيروى فكر و انديشه را در
افراد پرورش دهد، در امور عمومى مسلمانان كه جنبه اجراى قوانين الهى داشت (نه قانونگذارى) جلسۀ
مشاوره تشكيل مىداد و مخصوصا براى رأى
افراد صاحبنظر، ارزش خاصى قائل بود، تا آنجا كه گاهى از رأى خود براى احترام آنها، صرف نظر مىفرمود و مىتوان گفت يكى از عوامل موفقيّت پيامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در پيشبرد اهداف اسلامى همين موضوع بود.
اصولا مردمى كه كارهاى مهم خود را با
مشورت و صلاحانديشى يكديگر انجام مىدهند، كمتر گرفتار لغزش مىشوند و
افرادى كه گرفتار استبداد رأى هستند و خود را بىنياز از افكار ديگران مىدانند -هرچند از نظر فكرى فوقالعاده باشند- غالبا گرفتار اشتباهات خطرناک و دردناكى مىشوند.
از اين گذشته استبداد رأى، شخصيت را در توده مردم مىكشد و افكار را متوقف مىسازد و استعدادهاى آماده را نابود مىكند و به اين ترتيب بزرگترين سرمايههاى انسانى يک ملت از دست مىرود.
به علاوه كسى كه در انجام كارهاى خود با ديگران
مشورت مىكند، اگر مواجه با پيروزى شود كمتر مورد حسد واقع مىشود، زيرا ديگران پيروزى وى را از خودشان مىدانند و معمولا
انسان نسبت به كارى كه خودش انجام داده حسد نمىورزد و اگر احيانا مواجه با شكست شود زبان اعتراض، ملامت و شماتت مردم بر او بسته است، زيرا كسى به نتيجه كار خودش اعتراض نمىكند، نه تنها اعتراض نخواهد كرد بلكه دلسوزى و غمخوارى نيز مىكند.
يكى ديگر از فوايد
مشورت اين است كه انسان ارزش شخصيّت
افراد و ميزان دوستى و دشمنى آنها را با خود درک خواهد كرد و اين شناسايى راه را براى پيروزى او هموار مىكند و شايد
مشورتهاى پيامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با آن قدرت فكرى و فوقالعادهاى كه در حضرتش وجود داشت، به خاطر مجموع اين جهات بوده است.
در اخبار اسلامى تأكيد زيادى روى
مشاوره شده است، در حديثى از پيامبر اكرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده كه فرمود:
«ما شقى عبد قطّ بمشورة و لا سعد باستغناء رأى.» «هيچكس هرگز با
مشورت،بدبخت و با استبداد رأى، خوشبخت نشده است.»
در سخنان
حضرت علی (علیهالسلام) مىخوانيم:
«مَنْ مَلَكَ اسْتَأْثَرَ وَ مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ- وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا.» «كسى كه استبداد به رأى داشته باشد هلاک مىشود و كسى كه با
افراد بزرگ
مشورت كند در عقل آنها شريک شده است.»
بنابراين بايد توجه داشت كه هركس نمىتواند طرف
مشورت قرار گيرد، زيرا گاه آنها نقاط ضعفى دارند كه
مشورت با آنها مايه بدبختى و عقب افتادگى است، چنان كه حضرت على (علیهالسلام) مىفرمايد:
با سه طايفه
مشورت نكن:
۱)
«وَ لاَ تُدْخِلَنَّ فِي مَشُورَتِكَ بَخِيلاً يَعْدِلُ بِكَ عَنِ الْفَضْلِ، وَ يَعِدُكَ الْفَقْرَ» «با
افراد بخیل مشورت نكن، زيرا تو را از بخشش و كمک به ديگران باز مىدارند و از فقر مىترسانند».
۲)
«وَ لاَ جَباناً يُضعِّفُكَ عَنِ الاُْمورِ.» «همچنين، با
افراد ترسو
مشورت نكن، زيرا آنها تو را از انجام كارهاى مهم بازمىدارند.»
۳)
«وَ لاَ حَرِيصاً يُزَيِّنُ لَكَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ.» «و نيز، با
افراد حریص مشورت نكن، زيرا آنها براى جمعآورى ثروت و يا كسب مقام، ستمگرى را در نظر تو جلوه مىدهند»
به مواردی از کاربرد
اَشارت در
قرآن، اشاره میشود:
(فَأَشَارَتۡ إِلَيۡهِ قَالُواْ كَيۡفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي ٱلۡمَهۡدِ صَبِيّٗا) (
مریم به او اشاره كرد؛ گفتند: «چگونه با كودكى كه در گاهواره است سخن بگوييم؟!»)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: يعنى اشاره كرد به
عیسی و اين اشاره ارجاع ايشان است به وى تا جواب خود را از او بگيرند و او حقيقت امر را برايشان روشن كند، چون عيسى قبلا به او گفته بود كه چنين كند.
آيه مىگويد:«(مريم)اشاره به او (نوزادش عيسى)كرد،گفتند ما چگونه با كودكى كه در گاهواره است سخن بگوييم؟»
(فَأَشٰارَتْ إِلَيْهِ) اين كار بيشتر تعجب ناظران را برانگيخت و شايد جمعى آن را حمل بر سخريه كردند و خشمگين شدند، گفتند:مريم با چنين كارى قوم خود را مسخره مىكند.
(فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ) (به سبب رحمت الهى، در برابر مؤمنان، نرم و مهربان شدى! و اگرخشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراكنده مىشدند. پس آنها را ببخش و براى آنها
آمرزش بطلب؛ و در كارها، با آنان
مشورت كن! امّا هنگامى كه تصميم گرفتى، قاطع باش و بر خدا
توکّل كن؛ زيرا خداوند توكّلكنندگان را دوست دارد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید:
(فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ) اين جمله براى اين آمده كه
سیره رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را امضا كرده باشد، چون آن جناب قبلا هم همين طور رفتار مىكرده و جفاى مردم را با نرمخويى، عفو و مغفرت مقابله مىكرده و در امور با آنان
مشورت مىكرده است. به
شهادت اينكه اندكى قبل از وقوع جنگ با آنان
مشورت كرد، و اين امضا اشارهاى است به اين كه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بدانچه مامور شده عمل مىكند و خداى سبحان از عمل او راضى است.
در اين جمله
خدای تعالی رسول گرامى خود را مامور كرد تا از آنان عفو كند تا در نتيجه بر اعمال ايشان اثر معصيت مترتب نشود و اينكه از خدا بر ايشان طلب مغفرت كند با اينكه مغفرت بالآخره كار خود خداى تعالى است.
عبارت
(اسْتَغْفِرْ لَهُمْ) هر چند مطلق است، و اختصاصى به مورد بحث آيه ندارد، ليكن موارد حدود شرعى و امثال آن را شامل نمىشود، (و چنان مطلق نيست كه حتى اگر
فردى مرتكب قتل شد او را هم ببخشايد و يا اگر زنا كرد تنها برايش طلب مغفرت كند و ديگر حد شرعى را بر او جارى نسازد) چون اگر اطلاق تا اين مقدار شمول داشته باشد باعث لغو شدن تشريع مىگردد، علاوه بر اينكه جمله:
(وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ) كه به يک لحن عطف بر مساله عفو و مغفرت شده، خود شاهد بر اين است كه اين دو امر: يعنى عفو و مغفرت در چارچوب ولايت و تدبير امور عامه بوده، چون اينگونه امور است كه
مشورت بر مىدارد، و اما احكام الهى خير، پس عفو و مغفرت هم در همان امور ادارى جامعه است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «اَشارت»، ج۲، ص۵۳۹.