• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اَحْمَد (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: أحمد (لغات‌قرآن)، احمد.


اَحْمَد (به فتح همزه، سکون حاء و فتح میم) از واژگان قرآن کریم یکی از نامهای مشهور حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است.
طبق برخی دیدگاه‌ها ممکن است مراد از احمد در قرآن معنای وصفی باشد یعنی کسی که در ستودن خدا از دیگران برتر است و یا کسی که در ستوده بودن از دیگران بالاتر است و یا ممکن است مراد فقط اسم آن حضرت باشد.
این نام در تورات و انجیل نیز ذکر شده و به اوصاف آن حضرت و آمدن ایشان تصریح شده است.



اَحْمَد یکی از نامهای مشهور حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است.


به مواردی از اَحْمَد که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - اَحْمَد (آیه ۶ سوره صف)

(وَ اِذْ قالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنِی اِسْرائِیلَ اِنِّی رَسُولُ اللَّهِ اِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَاْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ‌ اَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِینٌ‌.)
(و به ياد آوريد هنگامى را كه عیسی بن مریم گفت: «اى بنی‌اسرائیل! من فرستاده خدا به سوى شما هستم در حالى كه تصديق كننده توراتى مى‌باشم كه قبل از من فرستاده شده و بشارت‌دهنده به پيامبرى كه بعد از من مى‌آيد و نام او احمد است.» هنگامى كه او (احمد) با معجزات و دلايل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: «اين سحرى آشكار است».)
آیه شریفه صریح است در این‌که حضرت عیسی (علیه‌السّلام) آمدن حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را خبر داده است در آیات دیگر نظیر آیه‌:
(الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْاُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْاِنْجِیلِ.)
(همان كسانى كه از فرستاده خدا، پيامبرِ «امّى» و درس نخوانده پيروى مى‌كنند؛ پيامبرى كه صفاتش را، در تورات و انجيلى كه به صورت مكتوب نزدشان است، مى‌يابند.) به بودن خبر آن حضرت در تورات و انجیل تصریح شده است. ناگفته نماند روزی که این آیات نازل شد یهود و نصاری آن‌ها را شنیدند و دم نزدند و اگر در تورات و انجیل این مطالب و خبر آمدن آن حضرت نبود هرگز ساکت نمی‌شدند و فریادشان به اعتراض بلند می‌شد آن‌ها همیشه در پی ایراد به اسلام بودند.



محمدصادق فخرالاسلام رحمه اللّه که از دانشمندان نصاری بود و به شرف اسلام نایل گردید و کتاب‌های متعددی درباره اسلام نوشت در کتاب انیس الاعلام علت اسلام آوردن خود را چنین می‌نویسد.
[۱۶] فخرالاسلام، محمدصادق، انیس الاعلام.

در سنّ دوازده سالگی خواستم عقاید ملل و مذاهب مختلفه نصاری را تحصیل نموده باشم بعد از تجسّس بسیار خدمت یکی از قسّیسین عظام از فرقه کاتولیک رسیدم که در علم و زهد و تقوی در میان اهل ملّت خود شهرت تمام داشت و مردم در سئوالات دینی به او مراجعه می‌کردند من از او استفاده علم می‌کردم هر روز در حدود چهار صد یا پانصد نفر در پای درس او حاضر می‌شدند عده‌ای از زنان تارک دنیا نیز در درس‌ها گرد می‌آمدند. از میان همه به حقیر محبّت خاصّی داشت، کلیدهای مسکن و خزائن ماکل و شرب خود را به حقیر سپرده بود مگر کلید یک خانه کوچکی را که به منزله صندوق‌خانه بود، حقیر خیال می‌کردم که آن‌جا خزانه اموال او است و از این جهت با خود می‌گفتم که او اهل دنیا است. روزی وی را عارضه‌ای روی داده از مجلس درس تخلّف نمود و به حقیر گفت: ‌ای فرزند روحانی تلامذه را بگوی که من امروز حالت تدریس ندارم. حقیر از نزد او بیرون آمده دیدم شاگردان مذاکره می‌کنند صحبت ایشان به معنی کلمه فارقلیط در سریانی و پرگلوطوس در یونانی که یوحنّا صاحب انجیل چهارم آمدن او را در باب ۱۴ و ۱۵ و ۱۶ از جناب عیسی (علیه‌السّلام) نقل نموده است که آن جناب فرمودند بعد از من فارقلیط خواهد آمد، پس جدالشان به طول انجامید هر کسی در این باب رای به خصوصی داشت و چون متفرّق گشتند حقیر به نزد قسیّس برگشتم گفت: ‌ای فرزند روحانی امروز در غیبت من چه مباحثه‌ای رخ داد؟ ماجری را بیان کردم. گفت: حق واقع، خلاف همه این اقوال است. من خودم را به قدم‌های او‌ انداخته و گفتم:
‌ای پدر روحانی تو از همه کس بهتر می‌دانی که سعی من در تحصیل علم و تعصّبم درباره نصرانیّت تا چه حدّ است. چه می‌شود اگر احسانی کرده معنی این اسم شریف را بیان فرمایی؟ شیخ مدرّس به شدت گریست بعد گفت‌: ای فرزند روحانی به خدا تو در نزد من اعزّ ناسی اگر چه در تحصیل معنی این اسم شریف فایده بزرگی است و لیکن به مجرد انتشار این اسم متابعان مسیح مرا و تو را خواهند کشت. مگر این‌که عهد نمایی در حال حیات و ممات من این معنی را اظهار نکنی یعنی اسم مرا نبری که موجب صدمه کلّی است در حال حیات از برای من و بعد از من برای اقارب من. سوگند اکید یاد کردم که هرگز نام شما را اظهار نخواهم کرد. پس از اطمینان گفت: ‌ای فرزند روحانی این اسم از اسماء مبارکه پیغمبر مسلمین می‌باشد یعنی به معنی محمد و احمد است پس کلید آن خانه کوچک سابق الذکر را به من داد و گفت:
در فلان صندوق را باز کن فلان و فلان کتاب را نزد من بیاور من کتاب‌ها را آوردم این دو کتاب قبل از ظهور حضرت ختمی مرتبت به خط یونانی و سریانی با قلم بر پوست نوشته شده بود و در دو کتاب لفظ فارقلیط را به معنی احمد و محمد ترجمه نموده بودند بعد گفت: ‌ای فرزند روحانی بدان که علماء و مفسّرین و مترجمین مسیحیّه قبل از ظهور حضرت محمد، اختلافی نداشتند که به معنی احمد و محمد است.
بعد از ظهور آن جناب، قسّیسین و خلفاء تمامی تفاسیر و کتب لغت و ترجمه‌ها را از برای بقاء ریاست خود در تحصیل اموال و جلب منفعت دنیویّه و عناد و حسد و سایر اغراض نفسانیه تحریف و خراب نمودند و معنی دیگر از برای این اسم شریف اختراع کردند که آن معنی اصلا و قطعا مقصود صاحب انجیل نبوده و نیست. زیرا که جناب عیسی آمدن فارقلیط را مشروط و مقیّد می‌نماید به رفتن خود و می‌فرماید: تا من نروم فارقلیط نخواهد آمد و این‌که می‌گویند: مقصود روح القدس است درست نیست که او با بودن جناب عیسی و حواریون از برای آن جناب و حواریون نازل شده بود. پس نزول روح القدس مشروط به رفتن مسیح نبود. پس منظور از لفظ فارقلیط نیست و نبود مگر احمد و محمد و معنی این لفظ همین است.
گفتم: درباره دین نصاری چه می‌گویید؟ گفت دین نصاری منسوخ است به سبب ظهور شرع شریف محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و این لفظ را سه مرتبه تکرار نمود.
آن‌گاه مرحوم فخر الاسلام بقیه ماجری را شرح می‌دهد که احتیاج به نقل آن نیست و روشن می‌کند که سبب اسلام آوردن وی همین قضیّه و کلمه فارقلیط بوده است. طالبین تفصیل به انیس الاعلام
[۱۷] فخرالاسلام، محمدصادق، انیس الاعلام.
و مقدمه رساله خلاصة الکلام آن مرحوم که به قلم حاج میرزا ابوالفضل زاهدی قمی نوشته شده
[۱۸] فخر الاسلام، محمدصادق، خلاصه الکلام، به قلم حاج میرزا ابوالفضل زاهدی قمی.
رجوع کنند.



بهتر است چند جمله از انجیل یوحنّا که فعلا در دست است در این باره نقل نماییم:
باب ۱۴ بند ۱۷: و من از پدر سئوال می‌کنم و تسلّی دهنده دیگر به شما عطا خواهد کرد تا همیشه با شما بماند.
بند ۲۶: لیکن تسلّی دهنده که پدر او را به اسم من می‌فرستد او همه چیز را به شما تعلیم خواهد داد و آن‌چه به شما گفتم به یاد شما خواهد آورد.
بند ۳۰: بعد از این بسیار با شما نخواهم گفت زیرا که رئیس این جهان می‌آید و در من چیزی ندارد.
باب ۱۵ بند ۲۶: لیکن چون تسلّی دهنده که او را از جانب پدر نزد شما می‌فرستم آید او بر من شهادت خواهد داد.
باب ۱۶ بند ۷: رفتن من برای شما مفید است زیرا اگر نروم تسلّی دهنده نزد شما نخواهد آمد.
بند ۱۳: و لیکن چون او آید شما را به جمیع راستی هدایت خواهد کرد زیرا که از خود تکلّم نمی‌کند بلکه به آن‌چه شنیده است سخن خواهد گفت و از امور آینده به شما خبر خواهد داد او مرا جلال خواهد داد.

پیدا است که این سخنان از پیغمبر آینده خبر می‌دهد جیمز‌هاکس در قاموس کتاب مقدس ذیل کلمه تسلّی دهنده
[۱۹] هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، «تسلی دهنده».
گوید: تسلّی دهنده که در یونانی فارقلیط گویند به معنی آموزگار و شفیع و راحت آور است.
ترجمه کنندگان انجیل چون به کلمه تسلّی دهنده می‌رسند از جانب خود می‌گویند یعنی روح راستی، یعنی روح القدس. پر روشن است که این یعنی‌ها تفسیر از جانب خودشان و برای اغفال کردن مردم و وارونه نشان دادن حقیقت است و الّا چنان‌که از مدرّس فخر الاسلام نقل شد و از کلمات بالا روشن گردید حمل تسلّی دهنده بر روح القدس غلط است مثلا آن‌جا که می‌گوید «اگر نروم تسلّی دهنده نزد شما نخواهد آمد» چطور حمل بر روح القدس می‌شود؟!!.
آیا به تصدیق انجیل چنان‌که از مدرّس فخر الاسلام نقل شد روح القدس (جبرئیل) در زمان آن حضرت نیامده و نازل نشده بود؟ وانگهی جملاتی که از باب ۱۴ و ۱۵ و ۱۶ انجیل یوحنّا نقل شد به چیزی جز بر آینده قابل حمل است؟ و این‌که در بند ۱۷ باب ۱۴ گوید: تا همیشه با شما بماند اشاره به خاتمیّت حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و ابدی بودن شریعت‌ آن حضرت است.



در خاتمه ناگفته نماند ممکن است مراد از احمد در آیه‌ (یَاْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ‌ اَحْمَدُ.) معنای وصفی باشد یعنی کسی که در ستودن خدا از دیگران برتر است و یا کسی که در ستوده بودن از دیگران بالاتر است. در این صورت حضرت عیسی از صفت آن حضرت نیز خبر داده است چنان‌که آیه ۱۵۷ سوره اعراف وصف آن حضرت را از تورات و انجیل نقل می‌کند.
(الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْاُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْاِنْجِیلِ یَاْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ اِصْرَهُمْ وَ الْاَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ.)
(همان كسانى كه از فرستاده خدا، پيامبرِ «امّى» و درس نخوانده پيروى مى‌كنند؛ پيامبرى كه صفاتش را، در تورات و انجيلى كه به صورت مكتوب نزدشان است، مى‌يابند كه آن‌ها را به معروف دستور مى‌دهد و از منكر باز مى‌دارد؛ اشياء پاكيزه را براى آن‌ها حلال مى‌شمرد و ناپاكی‌ها را تحریم مى‌كند و بارهاى سنگين و زنجيرهايى را كه بر آن‌ها بود، از دوش و گردنشان برمى‌دارد.)
و ممکن است مراد فقط اسم آن حضرت باشد چنان‌که‌ (اسْمُهُ‌ اَحْمَدُ) قرینه آن است در این صورت باید دانست که محمد و احمد هر دو از نامهای مشهور آن حضرت است.



حضرت ابوطالب (علیه‌السلام) در اشعار خود درباره آن حضرت می‌گوید:
ا لم تعلموا انّا وجدنا مُحَمَّداً
رسولا کموسی خطّ فی اوّل الکتب‌
و لقد علمت بانّ دین‌ مُحَمَّدٍ
من خیر ادیان البریّة دینا
لقد اکرم اللَّه النّبیّ‌ مُحَمَّداً
فاکرم خلق اللّه فی النّاس‌ اَحْمَدُ
و شق له من اسمه لیُجِلَّه‌
فذو العرش‌ مَحْمُودٌ و هذا مُحَمَّدٌ
لعمری لقد کلّفت وجدا بِاَحْمَدَ
و احببته حبّ الخلیل المواصل‌
چنان‌که می‌بینیم هر دو نام را در اشعار خود آورده است.
در مجمع البیان ذیل آیه ما نحن فیه از یک شاعر نقل می‌کند:
صلّی الاله و من یحفّ بعرشه‌
و الطّیّبون علی المبارک‌ اَحْمَدَ




طبرسی و ابن کثیر در تفسیر خود از صحیح بخاری از حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل می‌کنند که فرمود: برای من نام‌هایی است منم محمد، منم احمد، منم ماحی.
در تفسیر صافی از کافی از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل است که عیسی به امّت خود فرمود: به زودی بعد از من پیغمبری از اولاد اسماعیل می‌آید که نامش احمد است او مرا و شما را تصدیق می‌کند.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۱۷۵.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ط دار القلم، ص۲۵۶.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۴۰.    
۴. صف/سوره۶۱، آیه۶.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۵۲.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۴۲۵.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۲۵۱.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۳۹۸.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۴۶۲.    
۱۰. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۷.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۷۰.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۳۶۱-۳۶۴.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۲۷۸-۲۸۰.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۷۹-۸۰.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۳۷۳.    
۱۶. فخرالاسلام، محمدصادق، انیس الاعلام.
۱۷. فخرالاسلام، محمدصادق، انیس الاعلام.
۱۸. فخر الاسلام، محمدصادق، خلاصه الکلام، به قلم حاج میرزا ابوالفضل زاهدی قمی.
۱۹. هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، «تسلی دهنده».
۲۰. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۷.    
۲۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۷.    
۲۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۷۰.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۳۶۱-۳۶۸.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۲۷۸-۲۸۳.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۷۹-۸۱.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۳۷۳-۳۷۴.    
۲۷. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۷، ص۳۳۲-۳۴۰.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۴۶۳.    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۴۶۳.    
۳۰. ابن کثیر، ابوالفداء، تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۳۸۴.    
۳۱. فیض کاشانی، ملامحسن، التفسیر الصافی، ج۵، ص۱۶۹.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «احمد»، ج۲، ص۱۷۵-۱۸۱.    






جعبه ابزار