• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اولویت‌های تربیت اسلامی کودک

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از مهم‌ترین مسائل مربوط به تعلیم و تربیت کودک، شناخت عوامل و راه‌های مؤثر آن است و ذکر دیدگاه و آموزه‌های اسلام در این خصوص حائز اهمیت است زیرا انجام دادن این دستورات انسان را در تربیت صحیح کودک کمک می‌کند. اولین اولویت‌ تعلیم و تربیت اسلامی که والدین کودک موظّف‌اند در راه تعلیم و تربیت صحیح با زبان ساده و قابل فهم، به او بیاموزند، ایمان به خدا است. بنابر نقل روایات اسلامی، پرورش ایمان به خداوند در روان کودک، بر پدر و مادر واجب است و یکی از حقوق فرزندان می‌باشد.
اولویت بعدی که باید پدر و مادر برای پرورش کودک در نظر بگیرند، دوستی و محبّت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) است، که یکی از اساسی‌ترین پایه‌های دین اسلام است، و باید بذر شیرین آن‌را از کودکی در دل فرزندان خود کاشت. اولویت‌های بعدی تعلیم و آموزش قرآن کریم، احادیث، فرائض دینی و ... است که در ادامه بیان می‌شود.



از مهم‌ترین مسائل مربوط به تعلیم و تربیت کودک، شناخت عوامل و راه‌های مؤثر آن است، تا در پرتو آن آموزش و تربیت به درستی و به‌طور مطلوب تامین شود. در احکام تربیتی اسلام به این مهم کاملاً توجّه شده و پیشوایان دین در این‌باره رعایت نکات دقیقی را توصیه کرده‌اند.

در قرن اخیر، دانشمندان نیز در این زمینه کتاب‌های فراوانی نوشته‌اند و در آن روش‌های صحیح تعلیم و تربیت و وظایف و رسالت اولیا و مربیان کودک را ارائه نموده‌اند. بی‌تردید ذکر دیدگاه و آموزه‌های اسلام در این خصوص حائز اهمیت است، زیرا از طرفی والدین و اولیا کودکان اسباب و عوامل توفیق و کامیابی را شناسایی نموده و در سایه عمل به توصیه‌ها و آداب و روش‌های ارائه شده، به هدف والای خویش که تربیت صحیح کودکان و آموزش علوم مفید و مؤثر در زندگی آن‌هاست، دست خواهد یافت، و از سوی دیگر امکان مقایسه بین نظریات اسلام در این زمینه و آن‌چه دانشمندان بیان نموده‌اند، فراهم می‌گردد.


کودک پیش از آن‌که عقلش به فعلیت برسد و قادر به درک مطالب علمی گردد، فطرت توحیدی و عواطف اخلاقی در ضمیر او فعلیت دارد و برای پذیرش تربیت آماده است، از این‌رو لازم است پدر و مادر به‌ارزش این فرصت مهم، متوجّه باشند و از بیداری فطرت ایمانی و احساسات کودک، حداکثر استفاده را بنمایند و در روان وی، ایمان به خدا و سجایای اخلاقی را پرورش دهند، تا قبل از آن‌که عقلش به‌خوبی شکفته شود و در راه تحصیل علم و درک حقایق عقلانی قدم بردارد، طفلی پاک نهاد و باایمان، خوش اخلاق و مورد اعتماد، بار آمده باشد.

بنابراین اوّلین اصلی که والدین کودک موظّف‌اند در راه تعلیم و تربیت صحیح با زبان ساده و قابل فهم، به او بیاموزند، ایمان به خدا است؛ باید به او بفهماند، آن‌کس که ما را آفریده، آن‌که به ما رزق و روزی می‌دهد، آن‌که گل و گیاه، پرنده و حیوان را خلق کرده، آن‌که روز و شب را به وجود آورده و...، خداست؛ او همیشه و در تمام لحظات ناظر اعمال ما است، خوبی‌های ما را پادش می‌دهد و در بدی‌ها ما را مجازات می‌نماید.
این‌گونه سخن گفتن در ذهن کودک، آسان و قابل قبول است و در مدّت کوتاهی به خدا دل می‌بندد و به او معتقد می‌شود و با ایجاد این عقیده که اساس اوّلیه سعادتِ بشر است، می‌توان خیلی زود کودک را به نظم و تربیت وا داشت و تمام سجایای اخلاقی و صفات انسانی را به‌تدریج در وی پرورش داد.

۲.۱ - بیان روایات

پرورش ایمان به خداوند در روان کودک، بر پدر و مادر واجب است و یکی از حقوق فرزندان می‌باشد، در روایات نیز بر آن تاکید شده است. اینک نمونه‌هایی از آن ذکر می‌شود:
۱. امام سجاد (علیهالسّلام) در ضمن حقوق فرزند، فرموده است: پدر در ولایت و سلطه‌ای که بر فرزند دارد، مسئول است او را مؤدب و با اخلاق پسندیده پرورش دهد و او را نسبت به خداوند بزرگ راهنمایی کند. «وَ اَنَّکَ مَسئُولٌ عَمَّا وَلَّیتَهُ مِن حُسنِ الاَدَبِ وَ الدَّلالَةِ عَلی رَبَّهِ».
۲. از پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده که فرموده است: زبان کودکانتان را با جمله شریفه «لا اِلهَ اِلاَّ الله» بگشایید، اوّلین کلمه‌ای که به آنان یاد می‌دهید، کلمه توحید باشد. «اِفتَحُوا عَلی صِبیانَکُم اَوَّلَ کَلِمَةٍ لا اِلهَ اِلاَّ الله».
۳. و نیز فرموده است: وقتی معلّم به کودک، نام خدا را بیاموزد، خداوند معلّم و کودک و هم‌چنین پدر و مادر طفل را از عذاب مصون می‌دارد.
[۴] خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیهالسّلام)، ج۱، ص۱۲۳.
[۵] فلسفی، محمدتقی، گفتار فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، ج۲، ص۱۸۴.

۴ـ شخصی به نام عبدالرحمن سلمی به فرزند امام حسین (علیهالسّلام) سوره حمد را آموخت، وقتی کودک در حضور پدر، سوره حمد را خواند، حضرت امام حسین (علیهالسّلام) علاوه بر پول نقد و پارچه‌ای که به جهت حق‌شناسی به معلم طفل داد، دهان آموزگار از دُر پُر کرد. اطرافیان از این همه بخشش آن حضرت، تعجّب کردند و از حضرت در این‌باره سؤال نمودند، امام حسین (علیهالسّلام) در جواب فرمودند: کجا پاداش مالی من با عطای آموزش این معلّم برابری می‌کند. یعنی خدمت تعلیم سوره حمد از عطای مالی من ارزنده‌تر است.
۵. رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به بعضی از کودکان نظر افکند و فرمود: وای به فرزندان آخر الزمان، از روش ناپسند پدرانشان. عرض شد: یا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از پدران مشرک آنها؟ فرمود: نه، از پدران مسلمان که به فرزندان خود، هیچ‌یک از فرائض دینی را نمی‌آموزند و به ناچیزی از امور مادّی درباره آنان قانع هستند، من از این مردم برئ و بیزارم و آنان نیز از من بیزارند.

۲.۲ - اثر ایمان در وجود کودک

ایمان به خداوند که خود، احیای بزرگترین وجدان فطری بشر است، آثار و نتایج غیرقابل انکار در احیای سایر فطریات اخلاقی و سجایای انسانی دارد و می‌تواند همه آن‌ها را با بهترین وصفی، از قوّه به فعلیت آورد و به عبارت روشن‌تر، ایمان به خداوند دو اثر مهم دارد:
نخست آن‌که، بزرگترین واقعیت روحانی، یعنی فطرت توحیدی را احیا می‌کند و سعادت واقعی بشر را پی‌ریزی می‌نماید. و دیگر آن‌که، فطریات روحانی و سجایای انسانی در سایه نیروی اجرایی ایمان بیدار می‌شود و جامه عمل می‌پوشد. وجدان اخلاقی با تمام ارزشی که در سعادت بشر دارد، اگر متکی به ایمان نباشد، نمی‌تواند بشر را از سقوط در انحرافات حفظ کند. سایر صفات پسندیده نیز در صورتی‌که پشتیبانی ایمانی نداشته باشد، در صحنه نبرد غرائز و تمایلات ضد فضیلت، شکست خواهد خورد. بدین‌جهت، کودکانی که از اوّل، با ایمان به‌خدا تربیت می‌شوند، اراده‌ای قوی و روانی نیرومند دارند، از دوران کودکی رشید و با شهامت هستند و نتایج درخشان ایمان از خلال گفتار و رفتارشان به‌خوبی مشهود است.
[۹] جمعی از نویسندگان، موسوعة احکام الاطفال و ادلّتها، ج۳، ص۴۳۲ به بعد.


حلیمه سعدیه مادر رضاعی (دایه) رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌گوید: وقتی آن حضرت سه ساله بود، روزی به من گفت: مادر، روزها برادرانم کجا می‌روند؟ جواب دادم: گوسفندان را به صحرا می‌برند، گفت، برای چه مرا با خود به‌همراه نمی‌برند، مادر جواب داد: میل‌داری با آن‌ها باشی؟ آری، صبح فردا پیامبر را شستشو داد و به موهایش روغن زد و به چشمانش سرمه کشید و یک مهره یمانی که در نخ کشیده بود به گردنش آویخت، حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مهره را از گردن بیرون آورد و گفت: مادر، خدای من که همواره با من است، نگهدار و حافظ من است. «قالَ لِی: مَهلاً یا اُمّاَهُ فَاِنَّ مَعِی مَن یَحفَظُنِی». ایمان به خدا است که طفل سه ساله را این‌چنین آزاد و نیرومند بار می‌آورد.
هم‌چنین در مورد داستان حضرت یوسف (علیهالسّلام)، ابوحمزه می‌گوید: از حضرت امام سجاد (علیهالسّلام) سؤال کردم، روزی که یوسف را برادرانش در چاه افکندند، چند ساله بود؟ حضرت در جواب فرمود: نُه ساله. از کودک نه ساله‌ای که در چنین وضع سخت و شرایط ناراحت کننده، دچار شده، جز اضطراب و جزع، انتظار دیگری نیست، ولی نیروی ایمان در این کودک، اثر عجیب و حیرت‌زایی گذارده است، زیرا موقعی که او را از چاه خارج کردند و به‌عنوان غلام معامله نمودند، یکی از حضّار به وضع کودک دقت کرد و از روی رافت و مهربانی گفت: نسبت به این طفلِ غریب، نیکی کنید. یوسف که این جمله را شنید با اطمینان خاطر و آرامش‌روان گفت: آن کس که با خداست، گرفتار غریب و تنهایی نیست. «فَقالَ لَهُم یوسُف: مَن کانَ مَعَ اللهِ فَلَیسَ لَهُ غُربَةٌ».
[۱۱] ورام، مسعود بن عیسی، مجموعه ورّام، ج(۱-۲)، ص۳۳، (باب السفر والسیر).



از آیات و روایات بسیاری استفاده می‌شود که محبت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از برترین عبادات و از علایم ایمان است. کسی که این محبّت در قلبش رسوخ نماید با اطمینان و آرامش‌خاطر زندگی می‌کند، زیرا آن بزرگواران برترین و باشرافت‌ترین و عزیزترین انسان‌ها در نزد خداوند متعال می‌باشند، بنابراین دوستی آن‌ها موجب فلاح و رستگاری و تقرّب به خداوند متعال می‌باشد و با محبّت آن‌ها، اعمال انسان، قبول و پاکیزه می‌گردد.
[۱۲] جمعی از نویسندگان، موسوعة احکام الاطفال و ادلّتها، ج۳، ص۴۳۵ به بعد.


خداوند متعال به پیامبرش می‌فرماید: به اینان بگو، اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد. «قُل اِن کُنتُم تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِی یُحبِبکُمُ اللهُ».
هم‌چنین می‌فرماید: به مردم بگو، من از شما پاداشی نمی‌طلبم جز دوستی بستگانم. «قُل لا اَسئَلُکُم عَلَیهِ اَجرًا اِلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُربَی» یعنی بر تبلیغ رسالت الهی و تعلیم شریعت، چیزی از شما نمی‌طلبم، مگر این‌که بستگانم را دوست بدارید.
بدین‌ترتیب بر اساس آیاتی که ذکر شد و دیگر آیات و روایات، دوستی و محبّت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و خاندان طاهرین آن حضرت از اساسی‌ترین پایه‌های دین اسلام است و لازم است پدر و مادر و دیگر مربّیان بذر شیرین آن‌را از کودکی در دل فرزندان خود بکارند و آن‌ها را طوری بپرورانند که مطیع آموزه‌ها و رهنمود‌های آن بزرگواران باشند، زیرا دوستی و اطاعت آنان، دوستی و اطاعت خدا است.
پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرموده است: فرزندان خود را بر سه خلصت و صفت پرورش دهید: دوستی پیامبرتان و دوستی خاندان آن حضرت و قرائت قرآن. «حُبَّ نَبِیکُم وَ حُبَّ اَهلِ بَیتِهِ وَ قَراءَةُ القُرآن».
هم‌چنین فرموده است: ‌ای گروه انصار، فرزندان خود را بر دوستی امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) پرورش دهید.

مرحوم صدوق در کتاب شریف من لا یحضره الفقیه نقل نموده که جابر بن عبدالله انصاری آن صحابی بزرگ پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در کوچه‌های مدینه می‌گذشت و چنین می‌گفت: امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) بهترین انسان است، کسی که این را نپذیرد، کافر است، ‌ای گروه انصار، فرزندان خود را بر دوستی آن حضرت پرورش دهید.


قرآن کریم ارزنده‌ترین کتاب الهی و مصدر و اساس احکام شریعت اسلام است، این کتاب مقدس حاوی تمام نیازمندی‌های بشر، در اعتقادات، عبادات، معاملات، امور تربیتی و اقتصادی و اجتماعی، و به‌طور کلی آن‌چه بشر در حیات مادّی و معنوی خود بدان نیاز دارد، می‌باشد.
در جامعیت این کتاب شریف، خداوند می‌فرماید: ما در این کتاب، هیچ‌چیز را فروگذار نکردیم. «مَّا فَرَّطنَا فِی الکِتَابِ مِن شَیءٍ» یعنی تمام اموری که مربوط به هدایت و تکامل انسان است در آن وجود دارد، منتها گاهی به‌صورت کلّی بیان شده، مانند دعوت به آموزش هرگونه علم و دانش، و گاهی به جزییات هم پرداخته شده، مانند بیان بسیاری از احکام اسلامی و مسائل اخلاقی.
به هرحال، بر پدر و مادر، اولیای مدرسه، دانشگاه و حکومت اسلامی لازم است، کودکان و نوجوانان را به قرآن و احکام آن آشنا سازند و با آموزش و ارتباط با این کتاب مقدس که به منزله نور خدا در زمین است، اعتقادات دینی در قلبشان مستحکم نمایند، چرا که قرآن مصدر و منبع اعتقادات اسلامی است و دستوراتش با فطرت بشر سازگاری دارد؛ ارتباط و تغذیه معنوی کودکان با قرآن، آن‌ها را به‌سوی سعادت و تکامل سوق می‌دهد.

امام امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) در یکی از خطبه‌هایش می‌فرماید: قرآن را بیاموزید، زیرا قرآن بهار قلبها است و از نور آن، صحّت طلب کنید، چرا که قرآن شفای قلبها است و آن را نیکو تلاوت کنید، زیرا ارزنده و نیکوترین قصه‌ها در قرآن است. «تَعَلَّمُوا القُرآنَ... فَاِنَّهُ رَبیعُ القُلُوبِ وَاستَشفُوا بِنُورِهِ فَاِنَّهُ شِفاءُ الصُّدُورِ...».
و امام صادق (علیهالسّلام) فرموده است: سزاوار است مؤمن از دنیا نرود، مگر این‌که قرآن را بیاموزد یا در راه آموزش آن باشد، یعنی تا زنده است برای فراگیری قرآن کوشش نماید.

جالب این‌که، در روایات اسلامی تعلیم قرآن به کودکان از حقوق آنان بر پدران معرّفی شده است.
پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مقام برشمردن حقوق فرزندان بر پدران، فرموده است: از جمله حقوق فرزند این است که به او کتاب خدا را بیاموزد. «وَ حَقُّ الوَلَدِ عَلَی وَالِدِهِ... وَ یُعَلِّمَهُ کِتَابَ اللهِ وَ یُطَهَّرَهُ...» .
هم‌چنین امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) از جمله وظایف پدر نسبت به فرزند خویش در کنار نام نیک و تربیت شایسته او، به تعلیم قرآن اشاره کرده و می‌فرماید: «وَ یُعَلَّمَهُ القُرآنَ». و نیز خطاب به امام مجتبی (علیهالسّلام) می‌فرماید: در اولین قدم برای تربیت تو، از تعلیم کتاب خدا و تفسیر و تحقیق در مورد آن شروع کردم. «وَ اَن اَبتَدِئَکَ بِتَعلیمِ کِتَابَ اللهِ (عَزَّوَجَلَّ) وَ تَاوِیلِهِ...».

در روایات، به منظور تشویق و تحریض پدران و مادران برای انجام این مهم، اجر و پاداش معنوی خداوند در قبال آموزش قرآن به فرزندان ذکر شده است. در تفسیری که منسوب به امام عسکری (علیهالسّلام) می‌باشد، آمده است: خداوند به پدر و مادر پاداش فراوانی عنایت می‌کند، آنان با شگفتی سؤال می‌کنند، پروردگارا، این همه تفضّل درباره ما در قبال چیست؟ اعمال ما شایسته چنین پاداشی نبوده است، در جواب گفته می‌شود: این همه عنایت و نعمت، پاداش شماست که به فرزند خود قرآن آموختید و او را به دین اسلام بصیر و بینا نمودید.

لازم به یادآوری است که در آموزش مفاهیم اعتقادی و معرفت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و خاندان او و تعلیم قرآن، باید رعایت ظرفیت عقلی و احساسی کودکان بشود، وقتی کودک به سن ادراک و تمیز می‌رسد، باید در آموزش او از محسوس شروع کرده، به‌سوی معقولات حرکت نمود، و حرکت باید از جزیی به‌سوی کلّی و از ساده به‌سوی پیچیده ترتیب داده شود. این روش از آموزش را در خود قرآن شاهد هستیم که چگونه با بیان محسوسات و سؤال از آن‌چه در دسترس عموم است، انسان‌ها را پله به پله تا مفاهیم بسیار پیچیده پیش می‌برد.


بعد از کلام خداوند (قرآن کریم) ارزنده‌ترین کلام که می‌توان در جهت حیات معنوی و صفا و جلای قلب انسان، از آن بهره گرفت، احادیث اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) است.
امام صادق (علیهالسّلام) می‌فرماید: با سرعت به فرزندانتان حدیث بیاموزید، قبل از آن‌که مرجئه (مخالفین، یعنی کسانی که به امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) اعتقاد ندارند و او را در مقام خودش نمی‌شناسند) آن‌ها را آموزش دهند.
در روایت دیگری آمده است: به کودکان خود از علم ما آن‌چه را که خداوند به آن‌ها سود می‌رساند، بیاموزید، تا افکار انحرافی مخالفین نتواند بر آن‌ها غلبه کند. «عَلِّمُوا صِبیَانَکُم مِن عِلمِنَا مَا یَنفَعُهُمُ اللهُ بِهِ لا تَغلِب عَلَیهِمُ المُرجِئَةُ بِرَایِها».

هم‌چنین راوی می‌گوید: از امام رضا (علیهالسّلام) شنیدم که می‌فرماید، خدا رحمت دهد به کسی که امر ما را زنده نگه دارد، به ایشان عرض کردم چگونه می‌شود امر شما را زنده نگه داشت؟ فرمود: علوم و احادیث ما را بیاموزد و به دیگران آموزش دهد، زیرا اگر مردم زیبایی کلام ما را بدانند، از ما پیروی خواهند نمود. «قال: یَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ یُعَلِّمُهَا النَّاسَ، فَاِنَّ النَّاسَ لَو عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنَا، لاَتَّبَعُونَا...».


آشنایی با فرائض دینی و حلال و حرام‌های الهی (بایدها و نبایدهای مکتب اسلام) جزء آموزش‌های ضروری برای تمام مسلمانان شناخته شده است، هم‌چنین آموزش این فرائض و تکالیف به فرزندان، به‌عنوان وظیفه پدران بیان شده است.

در بخش تعلیم فرائض دینی و حلال و حرام الهی، مصادیقی در روایات بیان شده است، از قبیل آموزش طهارت (وضو و غسل)، جهت قبله، نماز، روزه و ... که در ذیل به ذکر نمونه‌هایی از آن می‌پردازیم:

۶.۱ - تعلیم وضو

راوی می‌گوید: از امام باقر (علیهالسّلام) شنیدم، تا سن هفت سالگی کودک را به حال خود رها کنید (برای انجام فرائض دینی آزاد باشد) بعد از آن، آداب وضو گرفتن به او آموزش داده شود، وقتی انجام وضو را آموخت، به نماز خواندن وادار شود و تا سن نه سالگی در انجام نماز آزاد باشد.

۶.۲ - آموزش نماز و امر به انجام آن

امام صادق (علیهالسّلام) می‌فرماید: ما فرزندان خود را در پنج سالگی به خواندن نماز امر می‌نماییم، شما در هفت سالگی آن‌ها را امر نمایید. «اِنّا نَامُرُ صِبیَانَنَا بِالصَّلاةِ اِذَا کَانُوا بَنِی خَمسَ سِنیِنَ فَمُرُوا صِبیَانَکُم بِالصَّلاةِ اِذَا کَانُوا بَنِی سَبعَ سِنِینَ».
در روایت دیگری فرموده: در نُه سالگی به خواندن نماز امر نمایید.
هم‌چنین پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرموده است: کودکان هفت ساله را به‌خواندن نماز امر نمایید و نُه ساله را اگر نماز نخواند، بزنید. «وَاضرِبُوهُم عَلَیهَا اِذَا بَلَغُوا تِسعًا».

۶.۳ - وادار نمودن کودکان به روزه گرفتن

حلبی از امام صادق (علیهالسّلام) نقل می‌کند که فرموده است: ما کودکان خود را در هفت سالگی به گرفتن روزه امر می‌نماییم، البتّه به‌اندازه‌ای که توانایی دارند، به‌اندازه نصف روز یا بیش‌تر و یا کمتر، و هر زمان تشنگی آن‌ها را ناراحت کرد، افطار می‌کنند تا به گرفتن روزه عادت نمایند و توانایی انجام آن‌را پیدا کنند، شما فرزندان خود را در سن نُه سالگی به انجام روزه امر نمایید، هر‌اندازه توانایی دارند، و هرگاه تشنه شدند، افطار نمایند.

در روایت دیگری فرموده است: وقتی کودک نُه ساله شد از او خواسته شود روزه بگیرد، هر‌اندازه توانایی دارد، تا ظهر یا بعد از ظهر، و هر وقت تشنگی و گرسنگی بر او غلبه نمود، افطار کند. «فَاِذَا غَلَبَ عَلَیهِ الجُوعُ وَ العَطَشُ اَفطَرَ». و دیگر روایات.

۶.۴ - رعایت اعتدال و تعادل در آموزش

نکته مهم که باید مورد توجه قرار گیرد، رعایت اعتدال و تعادل در آموزش‌ها است، یعنی باید با کودکان و نوجوانان در آموزش و عمل به فرائض دینی، با رفق و ملاطفت رفتار کرد، سختگیری و افراط باعث دل‌زدگی و حتّی بیزاری آنان می‌شود. در روایاتی که در این بخش ذکر نمودیم، این نکته به‌خوبی مورد توجه قرار گرفته است.

سختگیری در عبادات، نه‌تنها برای دیگران، حتی برای خود شخص نیز از آن نهی شده است، زیرا که اسلام، دین سهله و سمحه است، یعنی دین آسان و همراه با وسعت و فراخی در عمل است، صعب و دشوار نیست و تکالیف شاق و کمرشکن در این آیین الهی وجود ندارد. در قرآن آمده است: خداوند برای شما در دین، سهولت و آسانی اراده کرده و سختی و تکلیف شاق را از شما نخواسته است. «یُرِیدُ اللهُ بِکُمُ الیُسرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ العُسرَ» و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) می‌فرماید: یا علی، دین اسلام، دین متقن و مستدلّ خداوند است، در آن با مدارا قدم بردار و کاری نکن که دلت به عبادت خدا بدبین شود. «یا عَلِیُّ، اِنَّ هذَا الدَّینُ مَتِینٌ فَاَوغِلِ فیهِ بِرِفقٍ وَ لا تُبَغِّض اِلَی نَفسِکَ عِبَادَةَ رَبَّکَ».

هم‌چنین امام باقر (علیهالسّلام) از جدّش رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل می‌کند که فرموده است: اسلام، دین آسان و خالی از مشقّت و دشواری است، مدارا در آن قدم بردارید و عبادت خدا را بر بندگان او تحمیل نکنید و همانند سواره‌ای نباشید که مرکب خود را خسته و فرسوده می‌کند و در نتیجه، نه راه سفر را پیموده و نه مرکبش سالم مانده است. و در بعضی روایات، به‌طور خاص بر شفقت و مهربانی نسبت به‌کودکان تاکید و توصیه شده، هر‌اندازه می‌توانند آن‌ها را به انجام عبادت وادار نمایید.
ابوبصیر می‌گوید، امام صادق (علیهالسّلام) می‌فرمود: در زمان کودکی‌ام، روزی در حال طواف بودم، پدرم امام باقر (علیهالسّلام) مرا دید که برای عبادت کوشش می‌نمودم و غرق عرق بودم، به من فرمود: فرزندم جعفر، خداوند اگر بنده‌ای را دوست بدارد، او را داخل بهشت خواهد نمود و عبادت کم او را می‌پذیرد. «یَا جَعفَرُ، یا بُنَّی اِنَّ اللهَ اِذا اَحَبَّ عَبدًا اَدخَلَهُ الجَنَّةَ وَ رَضِیَ عَنهُ بِالیَسِیرِ».


مستحب است، والدین و مربّیان کودک، مستحبات دینی را به وی آموزش دهند و به انجام آن ترغیب نمایند. در ادامه به‌برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:

۱. نماز در اوّل وقت: امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) به فرزندش امام مجتبی (علیهالسّلام) می‌فرماید: فرزندم، تو را به انجام نماز در اوّل وقت توصیه می‌نمایم.
۲. حضور در نماز جماعت، عید و جمعه: چنان‌که بعضی از فقها به استحباب آن نسبت به پدر تصریح نموده‌اند.
پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: در روز جمعه برای خانواده و فرزندان میوه و گوشت بخرید تا خوشحال شوند و با شادمانی در نماز جمعه شرکت کنند.
۳. انجام نماز شب: پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرموده است: خدا رحمت کند بنده‌ای که شب هنگام، از خواب برخیزد نافله شب را بخواند و خانواده خود را نیز برای ادای نماز از خواب بیدار کند. آگاه باشید، بهترین اعمال، نماز شب برای مرد است، قسم به کسی که جانم در اختیار اوست آن‌گاه که مرد از خواب بیدار می‌شود و نماز می‌خواند لباس او و آن‌چه در اطرافش می‌باشند، ذکر و تسبیح خدا می‌گویند.
[۵۴] شیبانی، احمد بن حنبل، المسند، ج۱، ص۷۳۴، ح۳۱۹۴.

۴. خواندن دعا و راز و نیاز با خداوند: امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) به فرزندش امام مجتبی (علیهالسّلام) در این‌باره چنین می‌فرماید: بدان آن‌کس که خزائن آسمان‌ها و زمین در دست اوست، به تو اجازه داده او را بخوانی و متعّهد شده دعای تو را اجابت نماید و امر نموده از او سؤال کنی تا به تو عطا فرماید، و به درگاه او طلب رحمت نمایی... آن‌گاه که او را می‌خوانی صدای تو را می‌شنود و اگر آهسته با او نجوا نمایی، آگاهی دارد .... حاجات خود را از او بخواه، و رفع گرفتاری‌ها را از او طلب کن، در کلیه امور خویش، او را به یاری بطلب و از خزائن رحمتش درخواست کن آن‌چه را که غیر از او قادر به اعطای آن نیستند، یعنی عمر طولانی، سلامتی و عافیت در بدن، وسعت رزق ... «وَاعلَم اَنَّ الَّذِی بِیَدِهِ خَزائِنُ السَّمواتِ وَ الاَرضِ قَد اَذِنَ لَکَ فِی الدُّعاءِ وَ تَکَفَّلَ لَکَ بِالاِجابَةِ...».
۵. ذکر تسبیح حضرت فاطمه زهراء (علیهاالسّلام): ابوهارون مکفوف از امام صادق (علیهالسّلام) نقل می‌کند که فرمود: ‌ای اَباهارون، ما به فرزندان دستور می‌دهیم تا تسبیح فاطمه زهراء (علیهاالسّلام) را بگویند، همان‌گونه که به خواندن نماز فرمانشان می‌دهیم، پس بر ذکر آن مداومت کن، زیرا هرگز بنده‌ای که پیوسته این تسبیح را بگوید گمراه و سیه‌رو نمی‌شود.
۶. احیای شب‌های قدر و دیگری شب‌های متبرّکه: راوی می‌گوید، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در دهه آخر ماه رمضان رختخواب خود را جمع می‌کرد و کمر خود را برای عبادت محکم می‌بست و در شب بیست و سوم خانواده خود را بیدار می‌کرد و آن‌ها را که خواب ربوده بود، آب به صورتشان می‌پاشید و حضرت فاطمه زهراء (علیهاالسّلام) نمی‌گذاشت در این شب کسی از اهل خانه بخوابد و خواب کودکان خود را با دادن‌ اندک غذایی، کوتاه می‌ساخت و آن‌ها را برای احیای آن شب، از روز مهیا می‌کرد، یعنی امر می‌فرمود روز را بخوابند تا بتوانند شب را احیا بدارند و می‌فرمود: محروم کسی است که از خیر امشب محروم بماند.
روایت شده که حضرت امام سجاد (علیهالسّلام) شب عید فطر در مسجد می‌ماند و با خواندن نماز و دعا تا صبح عبادت می‌نمود و به فرزندان خود می‌فرمود: فرزندانم! فضیلت امشب کم‌تر از شب قدر نیست. قریب به این مضمون، در مورد شب نیمه شعبان نیز روایت شده است.


در روایات اسلامی توصیه شده که والدین برای فرزندان خود دعا کنند و موفقیت و سربلندی آن‌ها را از خداوند متعال بخواهند. در قرآن کریم در داستان حضرت یوسف (علیهالسّلام) آمده است: برادران یوسف به پدرشان گفتند، از خداوند آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطاکار بودیم، وی جواب داد: به‌زودی برای شما از پروردگارم آمرزش می‌طلبم که او غفور و رحیم است، «قالَ سَوفَ اَستَغفِرُ لَکُم رَبَّی اِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ».
عایشه نقل نموده است که مردم، کودکان را به نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌آوردند، آن حضرت برایشان دعا می‌خواند.
[۶۱] ابی‌یعلی موصلی، احمد بن علی، مسند، ج۴، ص۱۵۷، ح۴۶۰۳.

هم‌چنین امام کاظم (علیهالسّلام) از اجدادش (علیهم‌السّلام) نقل نموده که سه قسم از دعاها بدون تردید به اجابت می‌رسد، دعای مظلوم، دعای مسافر و دعای پدر در حق فرزند. «وَ دَعوَةُ الوالِدِ عَلی وَلَدِهِ».

در کتاب شریف صحیفه سجادیه، امام زین العابدین (علیهالسّلام) در حق فرزندان خود این چنین دعا می‌کند: خدایا بر من منّت نِه و فرزندانم را باقی گذار و صلاح و رستگاری آنان را به من عطا فرما، خدایا عمرشان را طولانی گردان و کودکانشان را بزرگ و ضعف‌هایشان را قوی گردان و بدن‌هایشان را سالم قرار ده، هم‌چنین دین و اخلاقشان را ...، خدایا آن‌ها را به‌گونه‌ای قرار ده که اوامر تو را اطاعت نمایند و دوستان تو را دوست بدارند و دشمنان تو را دشمن باشند. «... اَللّهُمَّ وَ مُنَّ عَلَیّ بِبَقاءِ وَلَدِی وَ بِاِصلاحِهِم لِی وَ بِاِمتاعِی بِهِم، اِلهِی اُمدُد لِی فِی اَعمارِهِم...».


از دیدگاه اسلام، آموختن علم از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و از فضائل و کرامت انسان می‌باشد. در قرآن کریم آمده است: خداوند آن‌ها که ایمان آورده‌اند و کسانی را که از علم بهره دارند، درجات عظیمی می‌بخشد. «یَرفَعِ اللهُ الَّذِینَ امَنُوا مِنکُم وَالَّذِینَ اُوتُوا العِلمَ دَرَجَاتٍ».
از این آیه استفاده می‌شود، آن‌چه مقام آدمی را نزد خدا بالاتر می‌برد، دو چیز است: ایمان و علم، در اسلام مقام شهید والاترین مقام است، در عین حال در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌خوانیم: عالِم یک درجه از شهید بالاتر است. «فَضلُ العَالِمِ عَلَی الشَّهیدِ دَرَجَة».
در حدیث دیگری از امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) می‌خوانیم: کسی که مرگ او فرا رسد، در حالی که در طلب علم است، میان او و پیامبران یک درجه بیش‌تر فاصله نیست.
در نظام تربیتی اسلام، کسب آگاهی و شناخت برای هر فرد مسلمان به‌عنوان مقدمه ایمان، به‌اندازه توانایی عقلی لازم است و به‌همین دلیل، تحصیل دانش‌های مختلف به‌عنوان یک واجب کفایی نسبت به تمام مسلمانان و واجب عینی نسبت به بعضی از آن‌ها مطرح گردیده است.

امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) می‌فرماید: ‌ای مردم، بدانید که دین هنگامی کامل و درست است که علم بیاموزید و بدان عمل کنید، آگاه باشید که تحصیل علم، واجب‌تر از تحصیل مال است. «اَیُّهَا النَّاسُ اِعلَمُوا اَنَّ کَمَالَ الدَّینِ طَلَبُ العِلمِ وَ العَمَلُ بِهِ اَلا وَ اِنَّ طَلَبَ العِلمِ اَوجَبُ عَلَیکُم مِن طَلَبِ المَالِ...».

۹.۱ - اهمیت تحصیل کودکان

آموزش و تحصیل کودکان و نوجوانان به‌دلیل موقعیت سنّی و امکان روحی و ویژگی‌های منحصر به فردی که در جهات مادی و معنوی برای آنان فراهم می‌باشد، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و از دیدگاه اسلام به‌عنوان حقّی از حقوق آن‌ها بر والدین محسوب می‌گردد که لازم است نسبت به آن توجّه خاص داشته باشند. به توضیحی دیگر، در دیدگاه اسلامی، شروع آموزش و پرورش به زمانی خاص موکول نشده، بلکه فراگیری و آموزش و پرورش را از آغاز ولادت کودکان، ممکن دانسته شده، هم‌چنان‌که برای آن به لحاظ سنّی نقطه پایانی مشخّص نگردیده است و آموختن را در سن یا مرحله خاصی از عمر، متوقف نمی‌سازد.
پیامبر مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرموده است: از گهواره تا گور، در پی دانش باشید، «اُطلِبُوا العِلمِ مِنَ المَهدِ اِلَی اللَّحَد».
[۶۹] بحرانی، حسین، تاریخ الفقها والرواة (المنتخب)، ج۱، ص۷۳.


روان‌شناسان نیز بر این عقیده‌اند که کودک از آغاز ولادت، از محیط اطراف خویش می‌آموزد و این قابلیت در او هست که بتواند جهان اطراف خود را بشناسد، یا این‌که با توجه به‌ویژگی‌های رشد خود، آموزش ببیند، البتّه در همه کودکان، سن رسمی آموختن یکسان نیست.
[۷۰] محمدیان، بهرام، نگاهی دیگر به حقوق فرزندان از دیدگاه اسلام، ص۱۵۴.


۹.۲ - روایات نعلیم علم به کودک

روایات بسیاری دلالت دارد که لازم است والدین و دیگر مربّیان در تعلیم و تحصیل کودکان، سعی و جدیت داشته باشند، این روایات را می‌توان به چند دسته تقسیم نمود:
دسته اوّل: روایاتی که آموزش کودک را حقّی برای او بر پدر می‌داند، مانند آن‌که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: از حقوقی که فرزند بر پدر دارد، سه چیز است: نام نیک برای او انتخاب کند، خواندن و نوشتن را به او بیاموزد، و چون به سن بلوغ برسد همسری برایش انتخاب کند. «... وَ یُعَلِّمُهُ الکِتابَةَ...».
هم‌چنین امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) می‌فرماید: کودک خود را تا سن شش سالگی پرورش بده، بعد از شش سال او را به تحصیل خواندن و نوشتن وادار نما. «... ثُمَّ اَدَّبهُ فِی الکِتَابِ سِتَّ سِنِینَ».
دسته دوّم: روایاتی است که در بیان اجر و پاداش آموزش به‌کودکان وارد شده و در بخش‌های قبلی به بعضی از آن‌ها اشاره شد.
دسته سوم: روایاتی است که در تعلیم و آموزش علوم خاصی به‌کودکان تاکید دارد. برای آگاهی بیشتر به آدرس ذیل رجوع کنید: ) مانند آن‌که امام صادق (علیهالسّلام) می‌فرماید: کودک تا سن هفت سالگی به بازی و سرگرمی مشغول است، بعد از آن، هفت سال باید او را به‌آموختن قرآن وادار نمود و در هفت سال سوم، احکام حلال و حرام به او آموزش داده شود.
دسته چهارم: روایاتی است که بیان می‌دارند اگر جوانان و نوجوانان در پی تحصیل علم نباشند، باید آنان را به‌تحصیل وادار کرد و حتی اگر لازم شد تنبیه نمود، مانند آن‌که امام باقر (علیهالسّلام) می‌فرماید: اگر جوانی از جوانان شیعه را بیابم که به تحصیل علم به‌ویژه آن‌چه مربوط به دین است مشغول نباشد، او را تنبیه خواهم نمود. «لَو اُتِیتُ بِشَابٍّ مِن شَبابِ الشِّیعَةِ لا یتَفَقَّهُ فِی الدَّینِ لَاَوجَعتُهُ».

دسته پنجم: روایاتی است که موقعیت کودکی را برای آموزش و تحصیل ممتاز می‌شناسد، امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فرموده است: قلب کودک همانند زمین آماده کشت است، هر بذری در آن افکنده شود، می‌پذیرد. هم‌چنین فرموده است: در کودکی به تحصیل علوم بپردازید تا در بزرگی بواسطه‌ی آن، سیادت و آقایی نمایید. «تَعَلَّمُوا العِلمَ صِغارًا تَسُودُوا بِهِ کِبارًا».

در حدیث دیگری آمده است: حضرت امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) روزی فرزندان خود و فرزندان برادر خود را دعوت کرد و به آنان فرمود: همه شما کودکان اجتماع امروز هستید و امید است بزرگان اجتماع فردا باشید، هم‌اکنون دانش بیاموزید و در کسب علم کوشش کنید و هرکدام که حافظه قوی ندارید و نمی‌توانید در مجلس درس مطالب استاد را ضبط کنید، آن‌ها را بنویسید و نوشته‌ها را در منزل نگهداری نمایید تا در موقع لزوم مراجعه کنید. «اِنَّکُم صِغَارٌ قَومٍ وَ یُوشِکُ اَن تَکُونُوا کِبَارَ قَومٍ آخَرینَ فَتَعَلَّمُوا العِلمَ، فَمَن یَستَطِع مِنکُم اَن یَحفَظَهُ فَلیَکتُبهُ وَلیَضَعهُ فِی بَیتِهِ».
در این حدیث، امام مجتبی (علیهالسّلام) برای این‌که عشق به تحصیل را در فرزندان و برادرزادگان خود ایجاد نماید و آنان را با دلگرمی و نشاط به کسب علم وادار کند، از سرمایه فطری حبّ ذات و ترقّی خواهی آنان استفاده نموده و بدون توسل به زور و مجازات به آن‌ها، فهمانید که درس خواندن امروز، راه وصول به عزّت و بزرگی فردا است. همین مفهوم، از روایت قبل که از امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نقل شد نیز استفاده می‌شود.
روشی که در این حدیث به‌کار رفته در جهان امروز بهترین و ارزنده‌ترین شیوه در برنامه‌های تعلیم و تربیت است، هر خانواده‌ای که بتواند فرزندان خود را با این روش به تحصیل علم وا دارد و از اوّل آنان را به ترقّی و تعالی امیدوار کند، دیگر کودکان با عشق و علاقه از پی دانش می‌روند و برای درس خواندن به‌تهدید و مجازات احتیاج ندارند.


مطلب مهمی که لازم است تذکّر داده شود این است که، چون جامعه اسلامی باید پویا، خودکفا و مستقل باشد، و خودکفایی و استقلال جامعه اسلامی به‌دست آحاد مسلمین تامین می‌گردد، از این‌رو در برنامه‌های تعلیم و تربیت کودکان باید نیازهای حال و آینده مورد شناسایی قرار گیرد و برای رفع آن‌ها برنامه‌ریزی شود.

بر طبق حدیثی امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فرموده است: بهترین چیزی که شایسته است نوجوانان آن‌را فرا گیرند، معلوماتی است که در بزرگسالی بدان نیازمند خواهند بود. «اولَی الاشیاءِ اَن یَتَعلَّمَها الاحداثُ الاشیاءَ الَّتی اِذَا صَاروا رِجالاً احتَاجُوا اِلیهَا».
هم‌چنین می‌فرمایند: در کودکی دنبال دانش باشید که بتوانید در آینده سیادت و برتری خود را حفظ کنید.


خداوند متعال در قرآن، جامعه اسلامی را به آمادگی رزمی و فراهم کردن ادوات دفاعی امر نموده و می‌فرماید: در برابر دشمنان هرقدر توانایی دارید از نیرو و قدرت و هم‌چنین اسب‌های ورزیده (برای میدان نبرد) آماده سازید تا به‌وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید. «وَ اَعِدُّوا لَهُم مَااستَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِبَاطِ الخَیلِ تُرهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم..».
دشمنان خدا و مسلمانان با ملاحظه آمادگی و توان رزمی آن‌ها از فکر تجاوز به حریم مسلمانان منصرف می‌شوند و رعب و خوف از آن‌ها عامل بازدارنده از تهاجم دشمنان به حدود مسلمانان می‌باشد. در این آیه، یک اصل اساسی در زمینه جهاد اسلامی و حفظ موجودیت مسلمانان و عزّت و عظمت آنان، بیان شده است و تعبیر آیه به‌قدری وسیع است که بر هر عصر و زمان و مکانی تطبیق می‌کند. «قُوَّة»، واژه‌ای کوچک و در عین‌حال پر معنایی است که نه‌تنها وسائل جنگی و سلاح‌های مدرن هر عصری را در برمی‌گیرد، بلکه تمام نیروها و قدرت‌هایی را که به نوعی از انواع در پیروزی بر دشمن اثر دارد، شامل می‌شود.
بنابراین، علاوه بر این‌که باید از پیشرفته‌ترین سلاح‌های هر زمان بهره‌گیری کرد و نیز از تقویت روحیه و ایمان معنوی، باید از قدرت‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی که آن‌ها نیز در مفهوم «قوّه» مندرج هستند و نقش مؤثری در پیروزی بر دشمن دارد، غفلت ننمود.
در آیه دیگری می‌خوانیم: آن‌ها (کفّار و مشرکین) دائماً با شما می‌جنگند تا اگر بتوانند، شما را از دینتان باز گردانند. «وَ لا یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُم حَتَّی یرُدُّوکُم عَن دِینِکُم». از این آیات استفاده می‌شود، مسلمانان برای حفظ دین و آیین و استقلال ملّت خود همیشه باید در مقابل دشمنان اسلام آمادگی کامل داشته باشند.

روشن است، آمادگی کامل و حقیقی در صورتی به‌دست می‌آید که علاوه بر مجهّز شدن بزرگسالان به آن‌چه نیاز فعلی جامعه می‌باشد، از آموزش نیازهای جامعه اسلامی، از جمله فنون رزمی و دفاعی به‌کودکان و نوجوانان نیز غفلت نشود، چرا که کودکان جامعه امروز، سازندگان جامعه فردا می‌باشند، بدان‌جهت در دستورهای تربیتی اسلام علاوه بر الزام و تشویق پدران و مربّیان به آموزش علوم مختلف به‌کودکان، بر آموزش فنون رزمی و دفاعی نیز تاکید شده است و موظّف‌اند تاکتیک‌های جنگی را به آنان آموزش دهند و به‌سلاح‌های روز و ترفندهای دشمن آشنا سازند.
یکی از صحابه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در نظر داشت تمام دارایی‌اش را در راه خدا انفاق کند، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به او فرمود: ‌ای ابورافع، زمانیکه فقیر شدی چه خواهی کرد؟ ابورافع گفت: عرض کردم آیا در انفاق پیشی نجویم؟ و برای آخرت خود چیزی نفرستم؟ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: آری بفرست، سپس فرمود: دارایی چقدر است؟ عرض کردم چهل هزار درهم و همه را در راه خدا می‌دهم، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: چنین نکن، بلکه قسمتی از آن را در راه خدا انفاق کن و قسمتی دیگر را نگه‌دار و خرج فرزندان خود کن، ابورافع پرسید: آیا همان‌گونه که ما بر آن‌ها حق داریم، آن‌ها هم بر ما حقّی دارند؟ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: حق فرزند بر پدر آنست که، او را با کتاب خدا آشنا سازد و تیراندازی و شنا را به او بیاموزد. «حَقُّ الوَلَدِ عَلَی الوَالِدِ اَن یُعَلِّمُهُ کِتَابَ اللهِ وَ الرَّمی وَ السَّباحَةِ».

در روایت دیگری به علّت این دستور اشاره نموده و می‌فرماید: به فرزندان خود تیراندازی یاد دهید که این عمل، خود سرکوب کردن دشمنان و پیروزی بر آن‌ها است. «عَلَّمُوا بَنَیکُم الرَّمی فَاِنَّهُ نِکایةُ العَدُّوِ». همین مضمون از امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نیز روایت شده است.
هم‌چنین در بعضی از روایات به آموزش هنرهای دستی اشاره شده است، مانند این‌که پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: به پسران خود، شنا و تیراندازی و به دختران ریسندگی بیاموزید. «عَلَّمُوا اَبنائَکُمُ السَّباحَةَ وَ الرَّمی وَالمَراَةَ المِغزَلَ».


۱. قلم/سوره۶۸، آیه۴.    
۲. متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العُمّال، ج۱۶، ص۴۴۱، ح۴۵۳۳۲.    
۳. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۶۶، باب۶۰ من ابواب احکام الاولاد، ح۴.    
۴. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیهالسّلام)، ج۱، ص۱۲۳.
۵. فلسفی، محمدتقی، گفتار فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، ج۲، ص۱۸۴.
۶. حکیم، سیدمحسن، خاتمه مستدرک الوسائل، ج۹، ص۲۶۸، ح۳۲۸۱.    
۷. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۶۴، باب۵۹ من ابواب احکام الاولاد، ح۱.    
۸. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۶۴، باب۵۹ من ابواب احکام الاولاد، ح۱.    
۹. جمعی از نویسندگان، موسوعة احکام الاطفال و ادلّتها، ج۳، ص۴۳۲ به بعد.
۱۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۵، ص۳۹۲.    
۱۱. ورام، مسعود بن عیسی، مجموعه ورّام، ج(۱-۲)، ص۳۳، (باب السفر والسیر).
۱۲. جمعی از نویسندگان، موسوعة احکام الاطفال و ادلّتها، ج۳، ص۴۳۵ به بعد.
۱۳. آل عمران/سوره۳، آیه۳۱.    
۱۴. شوری/سوره۴۲، آیه۲۳.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۴۸.    
۱۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۴۲-۴۳.    
۱۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۴۶۴۷.    
۱۸. متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العمّال، ج۱۶، ص۴۵۶، ح۴۵۴۰۹.    
۱۹. مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین، ج۸، ص۶۴۴، (باب تادیب الولد).    
۲۰. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۴۹۳، (باب تادیب الولد) ح۴۷۴۴.    
۲۱. انعام/سوره۶، آیه۳۸.    
۲۲. امام علی (علیهالسّلام)، نهج البلاغة، ص۱۰۱، بخشی از خطبه۱۱۰، (معروف به خطبه دیباج).    
۲۳. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۶، ص۱۶۷، باب۱ من ابواب قراءة القرآن، ح۷.    
۲۴. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۶، ص۱۶۷، باب۱ من ابواب قراءة القرآن، ح۴.    
۲۵. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۸۱، باب۸۶ من ابواب احکام الاولاد، ح۷.    
۲۶. امام علی (علیهالسّلام)، نهج البلاغة، ص۳۷۷، حکمت۳۹۹.    
۲۷. امام علی (علیهالسّلام)، نهج البلاغة، ص۲۶۸، نامه۳۱.    
۲۸. منسوب به امام حسن عسکری (علیهالسّلام)، تفسیرامام حسن عسکری (علیهالسّلام)، ص۴۵۰.    
۲۹. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۴، ص۲۴۶، باب۶ من ابواب قراءة القرآن، ح۱.    
۳۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۴۷، (باب تادیب الولد)، ح۵.    
۳۱. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۷۸، باب۸۴ من ابواب احکام الاولاد، ح۵.    
۳۲. صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ج۱، ص۱۸۰، باب (معنی قول الصادق (علیهالسّلام) من تعلّم علماً)، ح۱.    
۳۳. علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقها، ج۴، ص۳۳۵.    
۳۴. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۴، ص۲۰، باب۳ من ابواب اعداد الفرائض، ح۷.    
۳۵. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۴، ص۱۹، باب۳ من ابواب اعداد الفرائض، ح۵.    
۳۶. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۶۱، باب۷۴ من ابواب احکام الاولاد، ح۵.    
۳۷. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۳۵۶، باب۲۴ من ابواب النکاح، ح۱.    
۳۸. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱۰، ص۲۳۴، باب۲۹ من ابواب من یصح منه الصوم، ح۳.    
۳۹. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱۰، ص۳۳۶-۳۳۷، باب۲۹ من ابواب من یصح منه الصوم، ح۱۱.    
۴۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۱۲۵، (باب صوم الصبیان)، ح۲.    
۴۱. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۷، ص۳۹۳، باب۱۹ من ابواب من یصح منه الصوم، ح۱.    
۴۲. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۷، ص۳۹۴، باب۱۹ من ابواب من یصح منه الصوم، ح۴.    
۴۳. بقره/سوره۲، آیه۱۸۵.    
۴۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۸۷، (باب الاقتصاد فی العبادة)، ح۶.    
۴۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۸۶، ح۱.    
۴۶. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۲۷۰.    
۴۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۵۰، ح۶.    
۴۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۸۷، ح۵.    
۴۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۸۶، (باب الاقتصاد فی العبادة)، ح۴.    
۵۰. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۴، ص۱۲۴، باب۳ من ابواب المواقیت، ح۱۹.    
۵۱. علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقها، ج۴، ص۳۳۵.    
۵۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۴۱۴، ح۵.    
۵۳. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۷، ص۳۷۶، باب۴۰ من ابواب صلاة الجمعة، ح۴.    
۵۴. شیبانی، احمد بن حنبل، المسند، ج۱، ص۷۳۴، ح۳۱۹۴.
۵۵. امام علی (علیهالسّلام)، نهج البلاغة، اواسط نامه۳۱.    
۵۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۳۴۳، (باب التعقیب بعد الصلاة و الدعاء)، ح۱۳.    
۵۷. مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۸۲.    
۵۸. سید بن طاووس، علی بن موسی‌، اقبال الاعمال، ج۱، ص۴۶۳۴۶۴.    
۵۹. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۸، ص۱۱۰، باب۸ من ابواب بقیة الصلوات المندوبه، ۱۲.    
۶۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۸.    
۶۱. ابی‌یعلی موصلی، احمد بن علی، مسند، ج۴، ص۱۵۷، ح۴۶۰۳.
۶۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۱، ص۸۴، ح۹۴.    
۶۳. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۲۵۶، باب۴۹ من ابواب الدعاء، ح۵۸۱۴.    
۶۴. امام سجاد (علیهالسّلام)، صحیفه سجادیة، ص۱۴۱، دعای امام سجاد (علیهالسّلام) برای فرزندانش، ترجمه حسین انصاریان.    
۶۵. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۱.    
۶۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۴۱۸.    
۶۷. حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ج۵، ص۲۶۴، ح۳۸.    
۶۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۰، (باب فرض العلم) ح۴.    
۶۹. بحرانی، حسین، تاریخ الفقها والرواة (المنتخب)، ج۱، ص۷۳.
۷۰. محمدیان، بهرام، نگاهی دیگر به حقوق فرزندان از دیدگاه اسلام، ص۱۵۴.
۷۱. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۸۲، باب۸۶ من ابواب احکام الاولاد، ح۹.    
۷۲. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۶۶، باب۶۰ من ابواب احکام الاولاد، ح۳.    
۷۳. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۷۵، باب۸۳ من ابواب احکام الاولاد، ح۶.    
۷۴. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۴، ص۲۴۶، باب۶ من ابواب قراءة القرآن، ح۱.    
۷۵. ویکی فقه، مقاله «تعلیم و تربیت کودکان».    
۷۶. امام علی (علیهالسّلام)، نهج البلاغة، نامه۳۱.    
۷۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۴۷، (باب تادیب الولد)، ح۳.    
۷۸. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۷۴-۴۷۵، باب۸۳ من ابواب احکام الاولاد، ح۱.    
۷۹. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱، ص۲۱۴، ح۱۷.    
۸۰. امام علی (علیهالسّلام)، نهج البلاغة، ص۲۶۸، بخشی از نامه۳۱.    
۸۱. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن‌ هبةالله‌، شرح نهج البلاغة، ج۲۰، ص۲۷۶، کلمات قصار، شماره ۹۸.    
۸۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲، ص۱۵۲، ح۳۷.    
۸۳. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن‌ هبةالله‌، شرح نهج البلاغة، ج۲۰، ص۳۳۳، الحکم المنسوبة الی امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) شماره ۸۱۷.    
۸۴. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن‌ هبةالله‌، شرح نهج البلاغة، ج۲۰، ص۲۶۷، کلمات قصار شماره ۹۸.    
۸۵. انفال/سوره۸، آیه۶۰.    
۸۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۲۲۱۲۲۲.    
۸۷. زحیلی، وهبه، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة، ج۴، ص۹۸-۱۰۰، با تخلیص و تغییر.    
۸۸. بقره/سوره۲، آیه۲۱۷.    
۸۹. متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العمّال، ج۱۶، ص۴۴۴، ح۴۵۳۴۵.    
۹۰. متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العمّال، ج۱۶، ص۴۴۳، ح۴۵۳۴۱.    
۹۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۴۷، (باب تادیب الولد)، ح۴.    
۹۲. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۷۵، باب۸۳ من ابواب احکام الاولاد، ح۲.    
۹۳. پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحة، ص۵۶۷، ح۱۹۵۴.    



انصاری، قدرت‌الله، احکام و حقوق کودکان در اسلام، ج۱، ص۵۵۱-۵۷۱، برگرفته از بخش «گفتاردوّم:اولویت‌های تعلیم و تربیت اسلامی نسبت به کودکان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۱۱/۵.    






جعبه ابزار