اهداف بینشی قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بخشی از اهداف
قرآن، به
بینش و
آگاهی بشر مرتبط است؛ مانند
غفلت
زدایی، بیان مسائل اختلافی، ارائه بینشهای صحیح، تبیین
حق از
باطل،
تدبّر در
آیات قرآن و ... .
قرآن مجید یکی از اهداف خود را
نجات انسان از
غفلت معرفی میکند: «تَنزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا اُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ؛
؛ قرآن، فروفرستاده خدای شکستناپذیر و مهربان است تا کسانی را که پدرانشان بیم داده نشدهاند، بیم دهی؛ زیرا ایشان
غافلاند.» در این آیه، نجات مردم از
غفلت، هدف قرآن تلقی شده است و برای تحقق چنین هدفی میفرماید: باید مردم بیم داده شوند تا به
هوش آیند و از
غفلت رهایی یابند.
انسان برای رسیدن به
کمال واقعی خود، باید در چندراهیها، راه صحیح را برگزیند و برای گزینش، باید به راههای گوناگون و سود و زیان هر یک توجه داشته باشد؛ ولی گاهی بر اثر سرکشی غرایز، از توجه به راههای گوناگون
غافل میشود. این
غفلت، ریشه بسیاری از گمراهیها و انحرافات است. قرآن مجید در وصف جهنمیان میفرماید: «اُوْلَـئِکَ کَالاَنْعَامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ اُوْلَـئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ؛
؛ این گروه با آنکه
چشم و
گوش و
عقل دارند، از آنها بهره نمیگیرند؛ همانند
چهارپایان، بلکه از آنان نیز گمراهترند؛ زیرا اینان
غافلاند.» انسان در اثر
غفلت؛ به خدا به
معارف حق و راههای تکامل هیچ توجه نمیکند، چه رسد به آنکه آنها را برگزیند و بدانها دل بندد و در مسیر آنها
حرکت کند. از منظر قرآن، برخی انسانها از خدا، آخرت و آیات الاهی، که نقش بسزایی در
سعادت آنان دارد،
غافل شده و باید بدانها توجه کنند.
خداوند بزرگ از راه
فطرت،
عقل و
وحی، حقایقی را در
اختیار بشر قرار داده؛ ولی
اُنس با
دنیا، لذایذ مادی، وسوسههای شیطانی و هواهای نفسانی، سبب شده است که آن حقایق را فراموش کند. یکی از اهداف قرآن، به یاد آوردن آن حقایق است: «اِنْ هُوَ اِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ؛
؛ قرآن برای جهانیان جز یادآوری نیست».
قرآن مجید بر این باور است که انسانها امور بسیاری را فراموش کردهاند. خداوند متعال،
نعمتهای او،
آیات الاهی،
پیمان و
میثاق خدا،
معارف و احکامیکه از سوی پروردگار در اختیارشان قرار گرفته است،
معاد و
روز جزا و اعمالی که خود انجام دادهاند،
اموری است که انسان در طول زندگی خود آنها را فراموش میکند و
ضرورت دارد که کسی آنها را یادآوری کند. گاه انسانها در اثر فراموشی خدا، خود را نیز فراموش میکنند و دچار ازخودبیگانگی میشوند: «نَسُوا اللَّهَ فَاَنسَاهُمْ اَنفُسَهُم؛
؛ خدا را فراموش کردند، خداوند هم آنان را نسبت به خودشان دچار فراموشی ساخت.»
انسانی که خود را
فراموش میکند، دیگری را که بر او حاکم شده و در او
نفوذ کرده است، خود میپندارد. او فکر میکند که خودش میخواهد و خودش
تصمیم میگیرد؛ ولی در واقع او نیست که تصمیم میگیرد؛
هوای نفس،
شیطان و انسانهایی که او را
مسخ کردهاند، به او
دستور میدهند؛ دردهای دیگران را که دشمنان او هستند، درد خود میداند و
درمان آنها را درمان خود میپندارد؛ زیرا آنها را خود پنداشته است. او به دنبال هوای نفس و شیطان میرود و میگوید: دلم میخواهد، خودم چنین تشخیص دادهام؛ ولی واقعیت چنین نیست: «کالَّذِی اسْتَهْوَتْهُ الشَّیَاطِینُ فِی الاَرْضِ حَیْرَان؛
؛ مانند کسی که شیطانها او را فریفته و عقل و دلش را ربودهاند، سرگردان است.» و «کَالَّذی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَس؛
؛ مانند آن که شیطان او را
مس کرده، در او نفوذ نموده، تحت سلطه خود درآورده، او را از تعادل خارج کرده است و توان حرکت در مسیر
تکامل خود را ندارد».
قرآن نجات از
خودفراموشی و
ازخودبیگانگی را «یاد خدا» و فراموش نکردن او میداند. اگر انسان خدا را به یاد آورد، خداوند هم او را یاد میکند: «فَاذْکُرُونِی اَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُواْ لِی وَلاَ تَکْفُرُونِ؛
؛ پس مرا (خدا را) یاد کنید، من هم شما را یاد میکنم و مرا سپاس گویید و
کفر نورزید». اگر خدا انسان را یاد کند، از خودفراموشی نجات مییابد.
انسانها در
شناخت خدا و
جهان دچار برداشتهای نادرستی شدهاند و در بسیاری از موارد، شناخت صحیحی از خدا، جهان و خود ندارند؛ چنانکه در موارد بسیاری نمیتوانند با اتکای به ابزارهای شناخت بشری، شناختهای لازم را به دست آورند: «وَمَا اُوتِیتُم مِّن الْعِلْمِ اِلاَّ قَلِیلاً؛
؛ و شما را از
دانش جز اندکی ندادهاند». قرآن مجید میفرماید: ما قرآن را فرو فرستادیم تا همه شناختهای درست و لازم برای هدایت انسان به کمال واقعیاش را در اختیار او قرار دهیم: «وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْءٍ؛
؛ و بر تو کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر همه چیز است. اصلاً دلیلِ آمدن پیامبران، همین بوده است که بشر از دستیابی به همه شناختهای لازم و صحیح که برای سعادت وی ضروری میباشد، ناتوان است و فقط با استمداد از
وحی به آنها دست مییابد.
انسان برای پیمودن مسیر صحیح کمال، نیازمند آن است که راه درست را، به او نشان دهند و بر صحیح بودن آن راه، دلیل روشن و قطعی نیز داشته باشد تا عقلش سیراب شود و او را به پیمودن مسیر فرمان دهند و در طول راه دچار تردید و توقف یا عقبگرد نشود و در برابر
شهوات و وساوس شیطانی در بعد معرفتی نلغزد. قرآن کریم، هم راه راستین تکامل را نشان میدهد و هم با پشتوانه ادله روشن و یقینآور، استواری آن را تضمین میکند. قرآن کریم در آیاتی به این
حقیقت اشاره میکند: «وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَی وَالْفُرْقَانِ؛
؛ و نشانههای روشنی از هدایت (به راه راست) و
معیار تشخیص حق از
باطل است.» و «قَدْ جَاءکُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّکُمْ؛
؛ شما را
دلیل و حجتی از خداوندگارتان آمد».
البته نشان دادن راه به دو صورت ممکن است: نخست آنکه کلیه جزئیات موضوع را قرآن بیان و بر آن استدلال کند؛ دوم آنکه راهی برای به دست آوردن جزئیات موضوع به ما نشان دهد و بر آن
استدلال کند؛ مثلاً، راه
امامت را در اختیار ما قرار دهد و بر آن استدلال نماید تا به وسیله آن، جزئیات را به دست آوریم، بدون آنکه برای هر مسئله نیازمند استدلال باشیم. این آگاهیها غیر از ایمان به آنهاست؛ ولی
علم، زمینه
ایمان را فراهم میسازد و اگر بسیار شفاف باشد و به آن معتقد شود، زمینهساز
خشیت از خداست: «اِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء؛
؛ همانا بندگانِ دانشمند، از خدا میترسند.»
تبیین مسائل اختلافی و ارائه معیاری برای شناخت حق از باطل در مسائل اختلافی و مشتبه، یکی دیگر از اهداف قرآن است: «وَمَا اَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ اِلاَّ لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُواْ فِیهِ؛
؛ و ما کتاب را بر تو نازل نکردیم، مگر برای آنکه آنچه را در آن
اختلاف کردهاند برایشان روشن سازی» و «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ اُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًی لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَی وَالْفُرْقَانِ؛
؛
ماه رمضان است که در آن، قرآن برای هدایت مردم و ارائه نشانههای روشن هدایت و معیار تشخیص حق و باطل نازل شده است».
بسیاری از حقایق از راه دل، عقل و وحی در اختیار انسان قرار گرفته؛ ولی وسوسههای شیطان
به شکلهای گوناگونی حق را مشوّه میکنند؛ حتی در حقایق روشن نیز اختلاف ایجاد مینمایند، به گونهای که گاهی انسانهای پاکسرشت نیز، از تشخیص حق به طور کامل، ناتوان میشوند. قرآن که کتاب هدایت هر انسان پاک سیرت است، برای زدودن زنگارهای وسوسههای شیطانی از چهره حقیقت، گاه خود به بیان حقایق مورد اختلاف میپردازد و گاه
میزان و معیار تشخیص حق و باطل را بیان میکند؛ مانند ارجاع به
اهل ذکر در آیه شریفه «فَاسْاَلُواْ اَهْلَ الذِّکْر؛
؛ از اهل ذکر بپرسید». و یا آیاتی که بر
اعتبار عقل،
تجربه و
حجیّت قول پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) و امام دلالت میکنند. در روایات متعددی بر لزوم رجوع مردم به اهل ذکر یعنی
اهلبیت (علیهمالسّلام) تاکید شده است.
امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند: «اِنَّه لا یَسَعُکُمْ فِیمَا یَنْزِلُ بِکُمْ مِمَّا لا تَعْلَمُونَ اِلا الْکَفُّ عَنْه وَ الْتَثَبُّتُ فِیه وَ الْرَّدُّ اِلَی اْلاَئِمَّه الْمُسْلِمِینَ حَتَّی یُعَرِّفُوکُمْ فِیه الْحَقَّ وَ یَحْمِلُوکُمْ فِیه عَلَی الْقَصْدِ قَالَ الله عَزَّ وَجَلَّ فَاسْالُوا اَهلَ الْذِّکْرِ...؛ در باب اموری که به سراغتان میآید و (
حکم) آن را نمیدانید، راهی جز دست نگه داشتن و تحقیق و بازگرداندن آن به پیشوایان مسلمانان ندارید تا آنان در آن زمینه، حق (مطلب) را به شما شناسانده و شما را به راه راست وادارند. خدای (عزّوجلّ) فرموده است: از اهل ذکر بپرسید».
تدبّر و دقت در آیات قرآن نقش بسزایی در فهم قرآن دارد و در
روایات نیز، بر آن تاکید فراوان شده و خواندن بیتامّل و بیتدبّر، بدون
خیر و اسفبار نامیده شده است. در آیه شریفه ۲۹
سوره ص میفرماید: «کِتَابٌ اَنزَلْنَاهُ اِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِّیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ؛
کتاب پربرکتی فرو فرستادیم تا در آیاتش تدبّر کنید». در آیه ۸۲
سوره نساء فهم اعجاز قرآن را در بعد سازگاری درونی و عدم اختلاف، منوط به تدبّر دانسته است و در
آیه ۲۴
سوره محمد (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) میفرماید: «آیا در قرآن تدبّر نمیکنند یا بر دلها قفل زده شده است؟»
از دو آیه اخیر استفاده میشود که تدبّر در قرآن، زمینه پی بردن به
حقانیت آن را فراهم میسازد و انسان را به راه صحیح دستیابی به کمال رهنمون میشود، مگر کسانی که در اثر گناه بر دلهاشان قفل زده باشند.
قرآن مجید از «
تفکّر» بسیار
ستایش کرده است و خود از راه یادآوری یا بیان و توضیح آیات
با مثالها و وصفهای گوناگون
و با گزارش کردن داستانها به بهترین بیان
میکوشد که انسان را به فکر کردن وادارد تا بااندیشیدن درباره زندگی دنیا و آخرت
مسیر تکاملی خود را شکل دهد و به مقدمه و گذرا بودن
دنیا و جاودانگی
آخرت پی ببرد و فریفته دنیا نشود و دنیا را هدف قرار ندهد.
قرآن در خصوص اینکه هدف از نزول قرآن، تفکر واندیشیدن است، میفرماید: «وَاَنزَلْنَا اِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ اِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ؛
؛ و قرآن را به سوی تو فرو فرستادیم تا آنچه را نازل شده است، برای
مردم تبیین کنی و تا شاید بیندیشند».
عقل و دل انسان بسیاری از حقایق را درمییابد و در عمق جان به آن
اعتراف میکند؛ ولی حاکمیت هواهای نفسانی بر عقل، مانع از توجه به این حقایق و
اعتراف به آنها میشود. یکی از اهداف نزول قرآن، زمینهسازی برای بهکارگرفتن عقل و فهم است: «اِنَّا اَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛
؛ ما کتاب خویش را به صورت خواندنیِ
عربی فرو فرستادیم تا شاید عقل را به کار بندید». در آیه دیگری میفرماید: «اُنْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الایَاتِ لَعَلَّهُمْ یَفقـَهونَ؛
؛ بنگر که چگونه آیات را بیان میکنیم، شاید که دریابند و حقایق را فهم کنند».
از
آیات شریفه میتوان این نکته را استفاده کرد که قرآن با ذکر
مقررات الاهی،
هشدار در مورد تلاش
شیطان برای گمراهی بشر،
توجه دادن به
معاد و ذکر مثالها
درصدد است تا زمینه بهکارگیری عقل را در درک حقایق فراهم سازد.
انسان تا به مرحله «
توحید در
الوهیت» نرسد و معتقد نشود که جز خداوند متعال موجود دیگری شایسته
پرستش نیست، اهل نجات نخواهد بود. به همین دلیل همه پیامبران مردم را به توحید در الوهیت دعوت میکردند. قرآن مجید نیز که هدفش رساندن مردم به آستانه نجات و سعادت ابدی است، یکی از اهداف نزول خود را آگاه ساختن مردم از توحید در الوهیت قرار داده است و میفرماید: «هَـذَا بَلاَغٌ لِّلنَّاسِ وَلِیُنذَرُواْ بِهِ وَلِیَعْلَمُواْ اَنَّمَا هُوَ اِلَـهٌ وَاحِدٌ؛
این (قرآن) بیان رسایی برای مردم است تا بدان بیم داده شوند و تا آنکه بدانند که خدا، یگانه معبود و موجود شایسته پرستش است».
از مجموع آنچه که در بُعد بینش ذکر شد، چنین نتیجه میگیریم که قرآن در مرحله نخست میکوشد که انسان را از
غفلت و بیخبری نجات دهد؛ سپس امور فراموش شده را به خاطرش آورد. در مرحله بعد، زمینه به کارگیری عقل و آمادگی برای فهم حقایق را فراهم میآورد. پس از آن نیز بینشهای ضروری و درست را در اختیار او قرار داده و بر آن استدلال میکند، مسائل مورد اختلاف راتوضیح میدهد وانسان را تا مرحله «توحید در الوهیت» که سعادت او در گرو اعتقاد به آن است، به پیش میبرد.
امام خمینی برای اهداف قرآن ویژگیهای برشمرده است از جمله:
۱- فطری بودن اهداف قرآن: گرایش به توحید و شناخت خدا و
عشق به کمال مطلق و تنفر از نقایص و همچنین میل به بقا و راحتی، جملگی از امور فطری میباشند.
۲- جامع بودن اهداف قرآن: قرآن کریم به همه جهات مادی و معنوی و ابعاد فردی و اجتماعی بشر توجه تام میکند و در عین حال یک کتاب معنوی عرفانی است و به تهذیب نفس نظر دارد و دلیل و برهان نیز اقامه میکند همچنان که به مسائل حکومتی و اجتماعی توجه میکند.
۳- تنوع در بیان: مقاصد قرآن با عبارات مختلف به طرق گوناگونی تکرار شده است تا افزون بر اینکه متنوع باشد و ایجاد کسالت نکند، متناسب با سطح درک و معرفت قشرهای مختلف باشد و هر یک از آنان را به طریقی دعوت کند و مقاصد را بفهماند.
۴- هدایت به سبل سلامت: یکی دیگر از ویژگی اهداف قرآن
هدایت به سلامت و
صراط مستقیم است، باید انسان با تفکر در آیات شریفه مراتب سلامت را از مرتبه دانیه تا منتهی النهایه آن، که حقیقت
قلب سلیم است به دست آورد.
•
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی، برگرفته از کتاب قرآنشناسی، اهداف نزول قرآن، ص۲۱-۳۱. •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.