• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

انواع کیفر (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



انواع کیفر با توجه به آیات قرآن عبارتند از:



آواره‌سازی بنى‌نضير از كاشانه خود، كيفر مخالفت و دشمنی آنان با خدا و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله:
«هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ‌ مِنْ دِيارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ ما ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَ أَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ وَ لَوْ لا أَنْ كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْجَلاءَ لَعَذَّبَهُمْ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابُ النَّارِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ مَنْ يُشَاقِّ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ‌؛او كسى است كه كافران اهل كتاب را در نخستين برخورد با مسلمانان از خانه‌هايشان بيرون راند. گمان نمى‌كرديد آنان بيرون روند، و خودشان نيز گمان مى‌كردند كه دژهاى محكمشان آنها را از عذاب الهى مانع مى‌شود؛ امّا خداوند از آن جا كه گمان نمى‌كردند به سراغشان آمد و در دلهايشان ترس و وحشت افكند، به گونه‌اى كه خانه‌هاى خود را با دست خويش و با دست مؤمنان ويران مى‌كردند؛ پس عبرت بگيريد اى صاحبان بصیرت! واگر نه اين بود كه خداوند ترك وطن را بر آنان مقرّر داشته بود، آنها را در همين دنيا مجازات مى‌كرد؛ و براى آنان در آخرت نيز عذاب آتش است.اين بخاطر آن است كه آنها با خدا وپيامبرش به مخالفت برخاستند؛ و هر كس با خدا مخالفت كند بايد بداند كه خدا داراى مجازات شديدى است!»
نزول اين آيات درباره بنی‌نضیر است.


کیفر اسارت در موارد ذیل است:

۲.۱ - آزاررساندن به مؤمنان

تهديد منافقان، بيماردلان و شايعه‌سازان مدينه از سوى خدا، به دستگيرى و اسارت، در صورت تداوم آزاررسانى به مؤمنان:
«وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‌ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فِيها إِلَّا قَلِيلًا مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلًا؛و آنان كه مردان و زنان با ايمان را در برابر گناهى كه مرتكب نشده‌اند آزار مى‌دهند، بار بهتان و گناه آشكارى را به دوش كشيده‌اند. اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها (روسرى هاى بلند) خود را بر خويش فرو افكنند، اين كار براى اين‌كه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است؛ و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند خداوند همواره آمرزنده و مهربان است. اگر منافقان و بيماردلان و آنها كه اخبار دروغ و شايعات بى‌اساس را در مدينه پخش مى‌كنند دست برندارند، تو را بر ضدّ آنان مى‌شورانيم، سپس‌جز مدّت كوتاهى نمى‌توانند در كنار تو در اين شهر بمانند. و از همه جا طرد مى‌شوند، و هر جا يافته شوند گرفته خواهند شد و به سختى به قتل خواهند رسيد.»

۲.۲ - سارق

استرقاق و برده گشتن، كيفر سارقان از نظر فرزندان یعقوب:
«وَ لَمَّا دَخَلُوا عَلى‌ يُوسُفَ آوى‌ إِلَيْهِ أَخاهُ قالَ إِنِّي أَنَا أَخُوكَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ‌ فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ جَعَلَ السِّقايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ‌ قالُوا جَزاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِي رَحْلِهِ فَهُوَ جَزاؤُهُ كَذلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ؛هنگامى كه برادران بر يوسف وارد شدند، برادرش را نزد خود جاى داد و گفت: من برادر تو هستم، از آنچه آنها انجام مى‌دادند، غمگين مباش. و هنگامى كه مأمور يوسف بارهاى آنها را بست، جام آبخورى گران قيمت پادشاه را در بارِ برادرش گذاشت؛ سپس كسى صدا زد: «اى اهل قافله! شما سارقيد. گفتند: «هر كس آن جام در بارِ او پيدا شود، خودش كيفر آن خواهد بود؛ و بخاطر اين كار، بَرده شما خواهد شد؛ ما اين‌گونه ستمكاران را كيفر مى‌دهيم.»


موجبات کیفر اعدام عبارتند از:

۳.۱ - آزار مؤمنان

تهدید منافقان، بيماردلان و شايعه‌پراكنان مدینه از جانب خدا، به قتل و اعدام، در صورت تداوم آزاررسانى آنان به مؤمنان:
«وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‌ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فِيها إِلَّا قَلِيلًا مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلًا؛و آنان كه مردان و زنان با ايمان را در برابر گناهى كه مرتكب نشده‌اند آزار مى‌دهند، بار بهتان و گناه آشكارى را به دوش كشيده‌اند. اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها (روسرى هاى بلند) خود را بر خويش فرو افكنند، اين كار براى اين‌كه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است؛ و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند خداوند همواره آمرزنده و مهربان است. اگر منافقان و بيماردلان و آنها كه اخبار دروغ و شايعات بى‌اساس را در مدينه پخش مى‌كنند دست برندارند، تو را بر ضدّ آنان مى‌شورانيم، سپس‌جز مدّت كوتاهى نمى‌توانند در كنار تو در اين شهر بمانند. و از همه جا طرد مى‌شوند، و هر جا يافته شوند گرفته خواهند شد و به سختى به قتل خواهند رسيد.»

۳.۲ - افساد

اعدام و به دار آويختن و قطع دست و پا به خلاف يكديگر و تبعيد، از جمله عذابهاى دنيايى مفسدان فى‌الارض:
«إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ‌ إِلَّا الَّذِينَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ‌ ...؛كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمى‌خيزند، و براى فساد در روى زمين تلاش مى‌كنند، و با تهديد اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله مى‌برند، فقط اين است كه اعدام شوند؛ يا به دار آويخته گردند؛ يا دست و پاى آنها، بعكس يكديگر چهار انگشت از دست راست و چهار انگشت از پاى چپ)، بريده شود؛ و يا از سرزمين خود تبعيد گردند. اين رسوايى آنها در دنياست؛ و در آخرت، مجازات بزرگى دارند. مگر كسانى كه پيش از دست يافتن شما بر آنان، توبه كنند ....»

۳.۳ - جرم‌

به دار كشيده شدن و طعمه پرندگان شدن، در بالاى دار، كيفر مجرمان، در مصر باستان:
«يا صاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُما فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْراً وَ أَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيانِ؛اى دوستان زندانى من! امّا تعبير خواب شما چنين است كه يكى از شما دو نفر، آزاد مى‌شود؛ و ساقى شراب براى آقاى خود خواهد شد؛ و امّا ديگرى به دار آويخته مى‌شود؛ و پرندگان از سر او مى‌خورند. و مطلبى كه درباره آن از من نظر خواستيد، قطعى و حتمى است.»

۳.۴ - محاربه

اعدام، به دار آويختن، قطع دست راست و پاى چپ و يا تبعيد از سرزمين خود، عذاب و كيفر دنيايى محاربان با خدا و پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله:
«إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ؛كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمى‌خيزند، و براى فساد در روى زمين تلاش مى‌كنند، و با تهديد اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله مى‌برند، فقط اين است كه اعدام شوند؛ يا به دار آويخته گردند؛ يا دست و پاى آنها، بعكس يكديگر چهار انگشت از دست راست و چهار انگشت از پاى چپ)، بريده شود؛ و يا از سرزمين خود تبعيد گردند. اين رسوايى آنها در دنياست؛ و در آخرت، مجازات بزرگى دارند.»


تهديد منافقان، بيماردلان و شايعه‌سازان به تبعید، در صورت تداوم آزاررسانی آنان به مؤمنان:
«وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‌ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فِيها إِلَّا قَلِيلًا؛و آنان كه مردان و زنان با ايمان را در برابر گناهى كه مرتكب نشده‌اند آزار مى‌دهند، بار بهتان و گناه آشكارى را به دوش كشيده‌اند. اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها (روسرى هاى بلند) خود را بر خويش فرو افكنند، اين كار براى اين‌كه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است؛ و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند خداوند همواره آمرزنده و مهربان است. اگر منافقان و بيماردلان و آنها كه اخبار دروغ و شايعات بى‌اساس را در مدينه پخش مى‌كنند دست برندارند، تو را بر ضدّ آنان مى‌شورانيم، سپس‌جز مدّت كوتاهى نمى‌توانند در كنار تو در اين شهر بمانند.»


یکی از انواع کیفر سنگسار کردن است.
[۱۳] برای توضیح بیشتر به مقاله رجم (قرآن) رجوع شود.



زندان يا عذاب دردناك، كيفر شخصى سوء قصدكننده (سوء قصد ناموسى) از ديدگاه همسر عزيز مصر:
«وَ اسْتَبَقَا الْبابَ وَ قَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَ أَلْفَيا سَيِّدَها لَدَى الْبابِ قالَتْ ما جَزاءُ مَنْ أَرادَ بِأَهْلِكَ سُوءاً إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذابٌ أَلِيمٌ؛و هر دو به سوى در، دويدند و در حالى كه همسر عزيز، يوسف را تعقیب مى‌كرد)؛ پيراهن او را از پشت كشيد و پاره كرد. و در اين هنگام، همسر آن زن را نزديك در يافتند. آن زن گفت: كيفر كسى كه بخواهد نسبت به خانواده تو خیانت كند، جز زندان يا عذاب دردناك، چيست؟!»


موجبات کیفر شکنجه عبارتند از:

۷.۱ - سوء قصد

زندان يا عذاب دردناك، كيفر شخصى سوء قصدكننده (سوء قصد ناموسى) از ديدگاه همسر عزیز مصر:
«وَ اسْتَبَقَا الْبابَ وَ قَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَ أَلْفَيا سَيِّدَها لَدَى الْبابِ قالَتْ ما جَزاءُ مَنْ أَرادَ بِأَهْلِكَ سُوءاً إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذابٌ أَلِيمٌ؛و هر دو به سوى در، دويدند و در حالى كه همسر عزيز، يوسف را تعقيب مى‌كرد)؛ پيراهن او را از پشت كشيد و پاره كرد. و در اين هنگام، همسر آن زن را نزديك در يافتند. آن زن گفت: كيفر كسى كه بخواهد نسبت به خانواده تو خيانت كند، جز زندان يا عذاب دردناك، چيست؟!»

۷.۲ - ظلم

فرمان خداوند به ذوالقرنین، براى كيفر دادن يا برخورد نيكو با مردم:
«حَتَّى إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِنْدَها قَوْماً قُلْنا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْناً؛تا هنگامى كه به غروبگاه آفتاب رسيد؛ در آن جا چنان به نظرش آمد كه خورشيد در چشمه تيره و گل‌آلودى غروب مى‌كند؛ و در آن جا قومى را يافت؛ گفتيم: اى ذوالقرنين! يا آنان را مجازات مى‌كنى، و يا روش نيكويى در مورد آنها انتخاب مى‌نمايى.»

۷.۳ - کیفر هدهد

عذاب شديد يا ذبح، كيفر غيبت هدهد از نظر سلیمان علیه‌السلام:
«وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقالَ ما لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كانَ مِنَ الْغائِبِينَ‌ لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذاباً شَدِيداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطانٍ مُبِينٍ؛ سليمان جوياى حال پرندگان شد و گفت چرا هُدهُد را نمى‌بينم، آيا او از غايبان است؟! به يقين او را كيفر شديدى خواهم داد، يا او را ذبح مى‌كنم، مگر آن‌كه دليل روشنى براى غيبتش براى من بياورد!»


موجبات کیفر قطع دست و پا عبارتند از:

۸.۱ - سرقت

قطع انگشتان دست، جز انگشت شست، كيفر سرقت
[۱۹] برای توضیح بیشتر به مقاله حد سرقت (قرآن) رجوع شود.
:
«وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما ...؛دست مرد دزد و زن دزد را، به كيفر عملى كه انجام داده‌اند، بعنوان يك مجازات الهى، به مقدار چهار انگشت قطع كنيد....»
امام صادق علیه‌السلام در پاسخ از اينكه دست دزد از كجا قطع‌ مى‌شود، فرمود: چهار انگشت دست قطع مى‌شود و انگشت ابهام باقى مى‌ماند.

۸.۲ - ایمان ساحران

قطع يك دست و يك پا در جهت خلاف يكديگر و به شاخه‌هاى نخل آويخته شدن، از كيفرهاى تعيين شده فرعون براى ساحران مؤمن:
۱. «وَ أُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ‌ قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ‌ رَبِّ مُوسى‌ وَ هارُونَ‌ قالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّ هذا لَمَكْرٌ مَكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْها أَهْلَها فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ‌ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ؛و ساحران بى‌اختيار به سجده افتادند.و گفتند: «ما به پروردگار جهانيان ايمان آورديم. همان پروردگار موسی و هارون. فرعون گفت: آيا پيش از آن‌كه به شما اجازه دهم، به او ايمان آورديد؟! حتماً اين نيرنگ و توطئه‌اى است كه در اين شهر و ديار به كار گرفته‌ايد، تا اهلش را از آن بيرون كنيد؛ ولى بزودى نتيجه كار خود را خواهيد دانست! سوگند مى‌خورم كه دستهاو پاهاى شما را بطور مخالف يكى از راست و ديگرى از چپ قطع مى‌كنم؛ سپس همگى را به دار مى‌آويزم!»»
۲. «فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى‌ قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَ لَتَعْلَمُنَّ أَيُّنا أَشَدُّ عَذاباً وَ أَبْقى‌؛ موسى عصاى خود را افكند، و آنچه را آنها ساخته بودند بلعيد. ساحران به سجده افتادند و گفتند: ما به پروردگار هارون و موسى ايمان آورديم. فرعون گفت: پيش از آن‌كه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد؟! به طور مسلم او بزرگ شماست كه به شما سحر آموخته است؛ به يقين دستها و پاهايتان را بطور مخالف قطع مى‌كنم؛ و شما را از تنه‌هاى نخل به دار مى‌آويزم؛ و خواهيد دانست مجازات كدام يك از ما شديدتر و پايدارتر است!»
۳. «فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ‌ قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ‌ رَبِّ مُوسى‌ وَ هارُونَ‌ قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَ‌ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ؛در اين هنگام همه ساحران به سجده افتادند. گفتند: ما به پروردگار جهانيان ايمان آورديم، پروردگار موسى و هارون. فرعون گفت: آيا پيش از اين‌كه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد؟! به يقين او بزرگ و استاد شماست كه به شما سحر آموخته و اين يك توطئه است)؛ امّا بزودى خواهيد دانست! دستها و پاهاى شما را بعكس يكديگر دست راست با پاى چپ يا به عكس قطع مى‌كنم، و همه شما را به دار مى‌آويزم!»

۳.۴ - محاربه

اعدام، به دار آويختن، قطع دست راست و پاى چپ و يا تبعيد از سرزمين خود، عذاب و كيفر دنيايى محاربان با خدا و پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله:
«إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ؛كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمى‌خيزند، و براى فساد در روى زمين تلاش مى‌كنند، و با تهديد اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله مى‌برند، فقط اين است كه اعدام شوند؛ يا به دار آويخته گردند؛ يا دست و پاى آنها، بعكس يكديگر چهار انگشت از دست راست و چهار انگشت از پاى چپ)، بريده شود؛ و يا از سرزمين خود تبعيد گردند. اين رسوايى آنها در دنياست؛ و در آخرت، مجازات بزرگى دارند.»


۱. حشر/سوره۵۹، آیات۲-۴.    
۲. واحدی، علی بن احمد، اسباب النزول، ص ۴۱۶.    
۳. احزاب/سوره۳۳، آیات۵۸-۶۱.    
۴. یوسف/سوره۱۲، آیه۶۹.    
۵. یوسف/سوره۱۲، آیه۷۰.    
۶. یوسف/سوره۱۲، آیه۷۵.    
۷. احزاب/سوره۳۳، آیات۵۸-۶۱.    
۸. مائده/سوره۵، آیه۳۳.    
۹. مائده/سوره۵، آیه۳۴.    
۱۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۴۱.    
۱۱. مائده/سوره۵، آیه۳۳.    
۱۲. احزاب/سوره۳۳، آیات۵۸-۶۰.    
۱۳. برای توضیح بیشتر به مقاله رجم (قرآن) رجوع شود.
۱۴. یوسف/سوره۱۲، آیه۲۵.    
۱۵. یوسف/سوره۱۲، آیه۲۵.    
۱۶. کهف/سوره۱۸، آیه۸۶.    
۱۷. نمل/سوره۲۷، آیه۲۰.    
۱۸. نمل/سوره۲۷، آیه۲۱.    
۱۹. برای توضیح بیشتر به مقاله حد سرقت (قرآن) رجوع شود.
۲۰. مائده/سوره۵، آیه۳۸.    
۲۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۷، ص ۲۲۵، ح ۱۷.    
۲۲. عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۲۸، ح ۱۸۸.    
۲۳. اعراف/سوره۷، آیات۱۲۰-۱۲۴.    
۲۴. طه/سوره۲۰، آیه۷۰.    
۲۵. طه/سوره۲۰، آیه۷۱.    
۲۶. شعراء/سوره۲۶، آیات۴۶- ۴۹.    
۲۷. مائده/سوره۵، آیه۳۳.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲۴، ص۴۱۷، برگرفته از مقاله «انواع کیفر».    


رده‌های این صفحه : عذاب | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار