انس (اخلاق)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اُنس در
لغت به معنای آرام و قرار یافتن
قلب بر اثر نزدیک شدن به چیزی است و در اصطلاح شادی و سرور
عاشق در همراهی با یار خویش است که یکی از مصادیق بارز آن انس با خداوند است. در این نوشتار بر برخی از مسائل انس با خدا از جمله انس در احادیث، راه تقویت انس، راههای رسیدن به مقام انس، آثار و ثمرات انس و... پرداخته خواهد شد.
اُنس در
لغت به معنای آرام و قرار یافتن قلب بر اثر نزدیک شدن به چیزی است
و در مقابلش کلمه
وحشت قرار دارد.
اما در
اصطلاح عرفان و اخلاق، مقصود از اُنس، شادی و سرور
عاشق است از اینکه غرق تماشای یار گشته و محو تماشای اوست و در این حال، دل متوجه چیز دیگری نیست و آنچه میبیند جمال محبوب خویش است.
مقام اُنس موقعیت و جایگاه ویژهای است که رسیدن به آن مقام در توانایی هر کسی نیست، چراکه مستلزم تلاش، مجاهدت و
اخلاص است. هرکس خواهان اُنس با دیگری باشد، باید چنان عملکردی از خود نشان دهد که فرد مقابل به او
اعتماد کامل نموده و رفتارهایش را مطابق میل خود یابد و این چیزی نیست که به آسانی قابل دستیابی باشد.
بسیار دیده شده است که دو نفر باهم دوست هستند، اما انسی با یکدیگر ندارند. از اینرو هر دوستی نمیتواند لایق این مقام گردد.
امام علی (علیهالسّلام) میفرماید:
خدا به
حضرت موسی (علیهالسّلام) وحی کرد: هر کس، دوستی را دوست دارد به او اُنس میگیرد و هر کس به دوستی اُنس گرفت گفته او را تصدیق میکند و به کردارش خوشنود میشود ... ای موسی (علیهالسّلام) من تنها به محبّانم اختصاص دارم.
پاداش عظیم همجواری با خداوند یگانه تنها برای کسانی است که او را از صمیم قلب دوست داشته باشند، به عبارت دیگر، دوستی آنها نه به خاطر ترس از عذاب خدا و نه به جهت رسیدن به
پاداش است، بلکه تنها و تنها او را چون خداست دوست دارند. برای همین خداوند نیز پاداش چنین افرادی را اُنس با خود قرار میدهد.
هنگامی که رابطه اُنس میان دو دوست برقرار شد، چنان به یکدیگر دل میبندند که جدایی و فراق را بدترین عذاب برای خود میدانند و بسیار دیده میشود که عاشقی به جهت دوری از معشوق خویش دیگر زندگی را برای خود بیهوده میبیند.
امیرمومنان (علیهالسّلام) در فرازی زیبا از
دعای کمیل (رحمةاللهعلیه)، به درگاه خداوند چنین عرض میدارد: آقا و سید و مولای من! گیرم که به عذابت صبر کردم، چگونه توانم بر فراقت شکیبایی ورزم؟
کسی که طالب رسیدن به مقام اُنس است، میبایست که چند مرحله را پشتسر گزارد تا شایسته این مقام گردد.
نخستین گام در این مسیر اراده و خواستن اُنس با خداست. در دو جای
دعای جوشن کبیر که
شبهای قدر آن را زمزمه میکنیم، نکتهای بسیار کلیدی به عنوان پیش شرط اُنس با خدا و استمرار آن آمده است. در یک فراز از دعا میفرماید: ای آنکه تنها کسانی که خواستار اویند با او اُنس میگیرند
و در فراز دیگری از دعا آمده ای انیس و همدم مریدان
یعنی تا کسی خواستار ارتباط و همنشینی با خدا نباشد نمیتواند به مقام اُنس دست یابد.
در گام بعد باید دانست که اُنس به خدا از آثار و ثمرات
محبّت خداست و در حقیقت اُنس یکی از مقامات و جلوههای محبّت است.
تنها راه تحصیل محبت خدا،
معرفت و شناخت و تقویت آن است و تقویت معرفت در صورتی واقع میشود که دل از سرگرمیهای دنیا و علاقهمندی و توجه به آن پاک گردد و دوستی غیرخدا را از دل بیرون کند، چه آن که خدا در اندرون هیچکسی دو قلب قرار نداده است.
البته دوست داشتن
دنیا و آنچه که در آن است، مذموم و ناپسند نیست، بلکه دلخوش و سرگرم بودن به این امور دنیوی و چیزی را ورای اینها ندیدن است که زشت و ناپسند است. در این صورت است که انسان فکر میکند، بجز آنچه که در دنیا است، چیزی ارزش دوست داشتن را ندارد.
زمانی که در دل محبّت خدا جای گرفت، زبان و دل مشغول ذکر و یاد او میشود. ذکر و یاد محبوب از آثار و نتایج محبّت است و محبّ و عاشق همواره دوست دارد که از معشوق خود یاد کند. و هر چه تذکر شدیدتر شود -خصوصاً در اوقات فراغت قلب- محبت افزون شود تا آنجا که حق تعالی را از هر موجودی به خود رحیمتر و رئوفتر بیند، و حقیقت "ارْحَمُ الرّاحِمِینَ" را به نور بصیرت قلبی ببیند.
امیرمومنان علی (علیهالسّلام) میفرماید: هرگاه دیدی خدایت تو را با یادش مانوس نموده، بدان که دوستت دارد.
کسی که به مقام اُنس رسیده خواهان خلوتگاهی است تا بتواند تنها و بیمزاحمت دیگران با
معبود خویش
راز و نیاز کند، اما نباید این خلوتگاه به گونهای باشد که به کلّی ارتباط با دیگران قطع شود. ازاینرو
دین اسلام برخی راههای صحیح خلوت و کنارهگیری از دیگران را به
مومنان آموخته که به پارهای از این راهها، اشاره میگردد.
بعضی از ساعتها در
شبانه روز، ساعت استراحت بسیاری از مردم است. برای همین میتواند خلوتگاه مناسبی برای دو دوست باشد. خداوند به حضرت موسی (علیهالسّلام) فرمود: دروغ میگوید هر که ادعای دوستی با من کند و چون شب فرا رسد به خواب رود و از من روی گرداند (که یاد من ننماید و از
عبادت من
غافل شود).
بهترین ساعاتی که برای خلوت با خداوند وجود دارد، ساعات میانی شب است که همه در خوابند و هیچ مزاحمی در میان نیست تا گفت و شنودهای دو دوست را بشنود. حال کیست که خدا را با تمام وجود دوست داشته باشد و شب را در خواب غفلت به سر برد و برای مناجات با حضرت ربالعالمین از جای برنخیزد؟
هرکه چنین ساعاتی را غنیمت شمرد و از آن برای یاد محبوب بهره جوید، تمام وجودش مملوّ از عشق او میشود.
نماز به عنوان مهمترین عبادت در جهت یاد خداست و به عنوان خلوتگاه میان
بنده و
خالق یاد میشود.
در آیهای از
قرآن دو ویژگی برجستهی نماز این چنین بیان شده است:
«آنچه را از کتاب (آسمانی) به تو وحی شده
تلاوت کن و نماز را برپا دار که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه باز میدارد و یاد خدا بزرگتر است و خداوند میداند شما چه کارهایی انجام میدهید!؛
»
گویا فرموده است: نماز بگزار تا تو را از فحشاء و منکر باز بدارد، بلکه آنچه عاید تو میکند بیش از این حرفها است، چون مهمتر از نهی از فحشاء و منکر این است که تو را به یاد خدا میاندازد و این مهمتر است، برای اینکه ذکر خدا بزرگترین خیری است که ممکن است به یک انسان برسد، چون ذکر خدا کلید همه خیرات است و نهی از فحشاء و منکرات نسبت به آن فایدهای (کوچک) و جزئی است.
یکی از زیباترین آموزههای دین اسلام جهت خلوت با خدا، مسئله
اعتکاف است
که عبارت است از توقف در مساجد برای عبادت که حداقل آن سه روز است و شرط آن روزه داشتن و ترک بعضی دیگر از لذائذ است و سایر احکام آن در کتابهای فقهی ذکر شده است.
اعتکاف، فرصت مناسبی است برای تصفیه روح و اُنس بیشتر با خالق یکتا. درحقیقت اعتکاف به معنای بریدن از دنیا و پناهندهشدن به خداست.
عبادات دیگری نیز در این میان وجود دارند که هریک به نوعی خلوتگاه مقصود است، عبادتی مثل
دعا که یک پُل ارتباطی میان خالق و مخلوق است و جزء شیرینترین و دلنشینترین عبادات محسوب میشود، البته در این مجال کوتاه فرصت پرداختن و توضیح درباره یکیک آن عبادات نیست و به همین مقدار اکتفا میشود.
بر سر راه اُنس با خدا دو مانع بزرگ وجود دارد که عبور از آن دو در ابتدای امر سخت و دشوار مینماید، اما با کمی تلاش و کوشش به راحتی میتوان از آن سد عبور کرد. این دو مانع عبارتند از:
بزرگترین مانع در این مسیر دنیادوستی و جاگرفتن محبّت دنیا در دل است. به هراندازه که اُنس با دنیا قوّت یابد، از اُنس با خدا کاسته میشود. از فرمایشات
امام کاظم (علیهالسّلام) است که هر عالم و دانشمندی که فریفته دنیا باشد، خداوند حلاوت و شرینی محبت و مناجاتش را از دل او بیرون کند.
البته باید دانست در صورتی دلبستن به دنیا مانع رسیدن به اُنس با خداست که انسان تمام همّتش را مصروف رسیدن به امور دنیایی کند، اما هرگاه دنیا وسیلهای شود که با کمک آن بتوان به دستورات خدا عمل نمود، و رضای او را جلب کرد، تبدیل به بهترین وسیله برای ایجاد رابطهای دوستانه با خدا میشود.
از دیگر موانعی که بر سر راه اُنس با خدا قرار دارد، آلوده بودن
روح و
نفس به پلیدیهاست. تا نفس از صفات نکوهیده پاک نگردد، لایق مقام اُنس نخواهد بود،
چراکه مداومت بر ذکر که به عنوان مقدمه رسیدن به مقام اُنس است حاصل نمیشود مگر با تخلیه نفس از
صفات رذیله.
در فرازی از
دعای ابوحمزه ثمالی که در اعمال سحرهای
ماه رمضان وارد شده، برخی دیگر از موانع برشمرده شده است
که تنها به ذکر عناوین آنها بسنده میشود و توضیح هریک از آنها و چگونگی مانع شدنشان مجالی دیگر میطلبد که در گنجایش این مقاله نخواهد بود.
ج) کوتاهی در رعایت حقوق الهی.
د) کفران نعمت.
ه) دوری از همنشینی با علما.
و) غفلت از یاد خدا.
ز) شرکت در مجالس لغو و بیهوده.
ح) شرم نداشتن از خدا.
برای انس با خدا آثار و برکاتی ذکر شده است.
انس به همنشینی با محبوب کلّ هستی، موجب میشود که انسان تا مدّتی از همصحبتی با دیگران در
هراس و وحشت باشد.
امام حسن عسکری (علیهالسّلام) میفرماید: هرکه با خدا اُنس گرفت، در وحشت از مردم است و علامت اُنس با خدا هراس از مردم است.
و شیخ اجل
سعدی شیرازی چه زیبا این معنا را به تصویر کشیده است که:
از آنگه که یارم کس خویش خواند دگر با کـسم آشنـــایی نماند
به حقّش که تا حق جمـالـم نمود دگر هر چه دیدم خیالم نمود
به صــدقش چنان سر نهادم قدم که بینم جهان با وجودش عدم
دگر با کســـم بر نیــــاید نفــــس که با او نماند دگر جای کــــس
نگرانی، اضطراب، ترس، فقر و کاستیها از عوامل برهم زنندهی آرامش انسانها میباشند و در این میان تنها وجود تکیهگاهی محکم و پابرجاست که مایهی آرامش است. پشتیبانی که هم دانای به مسائل و مشکلات و راهکارها باشد و هم توانا بر رفع نیازها. چنین موجودی آیا جز خدای قادر، عالم و غنیّ میباشد؟
بنابراین تنها یاد او و تکیه بر اوست که روح و جان آدمی را به آرامش حقیقی میرساند.
امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) در مناجاتش با خدا چنین راز و نیاز میکند: ای کسی که وحشتکنندگان به او اُنس میگیرند.
از دیگر آثار اُنس که در اثر دوام و غلبه این حالت پدید میآید، -در صورتی که نگرانی شوق و بیم دوری و حجاب، آن را بر هم نزند- نوعی انبساط خاطر و نشاط در گفتار و کردار و نیایش با خداوند است. در چنین حالی گاهی اوقات ممکن است که جملاتی بیپرده و بیپروا بر زبان بنده عاشق جاری شود که در نظر دیگران زشت بنماید. اما باید دانست که این حالت تنها اختصاص به مقام مونسین دارد و کسی که به این مقام راه نیافته اگر بخواهد در گفتار و کردار، خود را به آنها شبیه سازد، بیشک هلاک شده و در آستانه
کفر قرار خواهد گرفت.
برای انس درجاتی بیان شده است.
نخستین مرتبه اُنس با خدا این است که سالک در مقام کشف، شاهد صفات خداوندی شده و غرق مطالعه
صفات جمال و جلال حق میشود و محبّت خالق در قلب عاشق جای میگیرد و این محبّت آتشی در دل عاشق روشن میکند که هرچه غیرمحبوب است را میسوزاند و محبّت دیگران را از میان میبرد و باطن او را پاک و مطهّر میسازد.
این مقام مخصوص فانیان در ذات حقّ –جلّ و اعلی- میباشد. این مقام را نه میتوان توصیف نمود و نه میتوان حدّی برایش تعریف کرد و نه میتوان به کنهش دست یافت، چراکه ذات حق را حدّی نیست، پس فانی در او نیز به بینهایت میرسد.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «انس با خدا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۳/۱۲.