امان در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
امان به معنای
تضمین امنیت کافران از سوی
امام مسلمین،
نایب او یا افراد
مسلمان است.
واژه اَمان در
لغت به معنای آرامش یافتن و برطرفشدن
ترس و آرامشدادن و برطرفکردن ترس
و در اصطلاح فقهی به معنای تأمین جانی و مالی
کافر از سوی حاکم اسلامی یا مسلمانان است. استیمان و استجاره نیز به معنای درخواست پناهندگی از سوی
کافر آمده است
و به مسلمانی که امنیت
کافر را تضمین میکند «آمِن» و «جار»، و به
کافری که طلب تأمین میکند «مستأمِن» و «مستجیر» میگویند.
درباره
عقد اَمان کتابی مستقل در
فقه همانند آنچه در سایر
عقود (
بیع،
اجاره،
مضاربه و...) رایج است، نیامده و
با آنکه به تصریح فقها عقدی مستقل است
به صورت بحثی فرعی در کتاب
جهاد مطرح شده است. این عقد از طرف «آمن»
با عباراتی صریح همچون «أمّنتُک»، «آجرتک» یا هر عبارت،
ترجمه،
کنایه یا اشارهای که مقصود را بفهماند منعقد میشود.
حنفیّه اَمان را
عقد جایز ولی
امامیّه،
زیدیّه و بیشتر
اهل سنّت آن را از جانب مسلمانان لازم و از سوی
کافر، جایز شمردهاند.
اَمان و استیمان
با نگاهی فراتر از اصطلاح فقهی از زمانهای دور در میان اقوام و ملل رواج داشته و قبل از اسلام نیز در میان اعراب مرسوم بوده است.
در عصر ما نیز درخواست پناهندگی به ویژه در میان ناراضیان سیاسی، کودتاگران نافرجام، پادشاهان و رؤسای جمهوری که
با کودتا از قدرت برکنار میشوند، کسانی که دست به اختلاس زده و فراری میشوند و... متداول است؛ اعطای پناهندگی امروزه
با ملاحظه منافع سیاسی، اقتصادی و... از سوی حکومتها انجام میشود؛ لیکن به امان جنبهای کاملا انسانی و ارزشی بخشیده است و افزون بر حکومت این حق را به آحاد مسلمانان نیز داده است.
در فقه اسلامی برای مصونیت
کافران اسباب دیگری نیز وجود دارد
که برخی از آنها به امان شباهتی ندارد؛ مانند
اِقرار به
شهادتین؛ ولی برخی، از نظر مفهوم و نتیجه، به امان شباهت دارد؛ مانند:
عقد هدنه یا
مهادنه،
عقد ذمّه،
عقد صلح،
معاهده، ازاینرو باید این موارد از یکدیگر جدا و فرق آنها واضح گردد.
عقد هُدنه (
آتش بس) توافق بر ترک
جنگ تا مدتی معیّن و محدود است که بین
کافران و مسلمانان واقع میشود
و گاه بدون پیش
شرط و گاه
با شرطی همچون پرداخت عوض، تبادل
اسیران و... انجام میشود.
عقد
صلح به معنای توافق بر ترک
نزاع بین متخاصمین
و در موردی است که در مسلمانان ضعف و سستی دیده شود و
لازم نیست در حال جنگ این عقد منعقد شود و عقد ذمّه اصولا مربوط به
اهل کتاب است و
شرایط ویژه خود را دارد.
برقراری این سه عقد از مختصات امام یا نایب اوست. برخلاف عقد امان که آحاد مسلمانان نیز میتوانند این سه قرار داد را
با کافران منعقد کنند. البته این امر اختصاص به مواردی دارد که تأمین امنیت و سلامت برای افراد محدودی از
کافران محارب باشد که در این صورت اَمان خاص تحقق پیدا میکند.
اما اگر تأمین امنیت برای جمعیتی فراوان مانند یک لشکر یا اهل یک شهر باشد امان عام تحقق مییابد که فقط به دست امام مسلمین تحقق میپذیرد.
علامه حلی در قواعد میگوید: عقد امان
با دو صنف از
کافران منعقد میشود: یکی
کافران حربی و دیگر
کفار ذمّی که نقض
ذمّه کردهاند
و فرق دیگر اینکه عقد امان و هُدنه پرداخت جزیه ندارد، در حالی که عقد ذمّه لزوماً به پرداخت جزیه از سوی
کافران منتهی میشود
؛ امّا «
معاهده با کفّار» چیزی شبیه به
عهد و نذر و قسم است و گفته شده:
معاهده نوعی
هُدنه و صلح و امان مؤکّد است، زیرا پیمان و
عهد با کافران اگر به
آتش بس تعلق گرفت «هدنه مؤکّد» میشود و اگر به صلح یا امان تعلق گرفت «صلح مؤکد» یا «امان مؤکد» خواهد بود.
آیات
قرآنی مرتبط
با امان، به چند گروه تقسیم میشود؛ در بسیاری از آنها مادّه «اَمَنَ» بهکار رفته است؛ مانند
آیه ۶
توبه که در آن (مأمن) آمده است؛ همچنین در ۹۱
نساء «یأمنوا» و در آیه ۶۱ توبه
«یؤمن» و در ۹۷ آلعمران
«آمناً»، آمده است. در دو آیه ۹۴ نساء
و ۱۵
مریم از واژه «سلام» استفاده شده است. در آیه ۱۱۲
آلعمران کلمه «حبل»
و در برخی از آیات مانند ۱۲۴
بقره کلمه
عهد به امان تفسیر شده است.
برخی «ذمّه» در آیه ۸ توبه
را به معنای امان گرفتهاند.
کلمه «استَجارَکَ» و «فَأجِرهُ» در آیه ۶ توبه
به معنای امان آمده است.
ضمن آنکه واژه برائت در آیه نخست
سوره توبه در مقابل امان و به معنای زوال آن دانسته شده است
؛ همچنین آیات ۱ و ۳
احزاب را به امان مربوط دانستهاند.
بحث امان عُمدتاً بر محور آیه ششم سوره توبه میگردد. در این آیه لفظ «استَجارَکَ» برای استیمان و درخواست پناهندگی از سوی
مشرک و لفظ «فَاَجِرهُ» برای امان دادن از سوی
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بهکار رفته است؛ ولی همه احکام امان و استیمان از این آیه و آیات دیگر به دست نمیآید و زوایایی از بحث
با کمک
روایات قابل دسترسی است. البته در
قرآن بحثهای دیگری نیز مطرح شده که از حقیقت امان خارج است؛ ولی چندان بیارتباط
با این بحث نیست؛ به عنوان مثال در آیه ۱۰
ممتحنه پناهندگی زنانی که به سوی مسلمانان هجرت و اظهار اسلام کردهاند طرح گردیده که استیمان مسلمان از مسلمان است. در آیه ۱۱ همین
سوره پناهندگی
زنان مسلمان به مشرکان (استیمان مسلمان از
کافر) ذکر شده است. در آیات ۶۱
انفال و ۳۵
محمّد موضوع
صلح و آتشبس آمده است. در
آیه ۲۹ توبه
بحث
اهل ذمه و شرایط
جزیه مطرح گردیده است.
دائرةالمعارف قرآن کریم برگرفته از مقاله امان