• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اقسام حدیث

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در این نوشتار به بررسی اقسام احادیث، از دیدگاه قدما و متأخرین از علمای شیعه و اهل سنت می‌پردازیم.



قدمای امامیه، خبر را به صحیح و غیر صحیح تقسیم می‌کردند و برای صحیح نزد آنان شرایطی بوده است و اجمالا خبری را که افراد مورد اطمینان و وثوق نقل کنند یا مقارن و معتضد به جهاتی باشد که موجب وثوق گردد، صحیح می‌دانستند، ولی محدثین اهل سنت از دیر زمان، حدیث را به سه نوع اصلی منقسم می‌کردند: صحیح و حسن و ضعیف.
اصطلاح مزبور، با اضافه قسم چهارمی به نام موثق، از زمان سید بن طاووس (جمال الدین احمد بن موسی بن جعفر بن طاووس، متوفای ۶۳۷ هجری که در فقه و رجال صاحب تالیفاتی است. وی برادر رضی الدین علی است که در کتب دعا معمولا از وی به سید بن طاووس تعبیر شده است)، به نقل صاحب معالم در منتقی الجمان یا علامه حلی (حسن بن یوسف بن مطهر حلی معروف به علامه و ملقب به «آیت الله» از بزرگان امامیه و شاگرد محقق حلی (صاحب شرایع الاسلام ) است که کتب گرانمایه‌ای در فقه و اصول و رجال تالیف فرموده است. وفاتش در سال ۷۲۶ هجری در سن ۷۷ سالگی واقع شد. در نخبة المقال فرموده: و آیة الله ابن یوسف الحسن سبط مطهر فریدة الزمن علامة الدهر جلیل قدره ولد رحمة ۶۴۸ و عز ۷۷ عمره)، به نقل شیخ بهایی در مشرق الشمسین بین امامیه نیز معمول گردید.
شهید ثانی و شیخ بهایی قسم پنجمی بر این اقسام افزوده‌اند و آن «حدیث قوی» است.


قوی خبری است که تمامی افراد زنجیره حدیث، امامی مذهب باشند، گر چه نسبت به بعضی از آنان مدح و ذمی نرسیده باشد، مانند نوح بن دراج.
و قد یطلق القوی علی ما یروی الامامی غیر الممدوح و لا المذموم
[۱] شهید ثانی، جبعی عاملی، زین الدین، فوائد فی الدرایة، ص۲۶.
او مسکوت عن مدحهم و ذمهم فقوی


صحیح خبری است که سلسله سند توسط رجالی موثق و امامی مذهب به معصوم متصل گردد.
الفاظی که مفید توثیق راوی است، عبارت است از: ثقة، عین، وجه، مشکور، شیخ الطائفة، حجة.
عین: به معنی میزان است چنان که حضرت صادق (علیه‌السّلام) از ابو الصباح کنان به میزان تعبیر فرمود.
وجه: به اعتبار توجه مردم به وی برای اخذ حدیث و معالم دین استعمال می‌شود.
[۴] نراقی، ابو القاسم بن محمد، شعب المقال فی درجات الرجال، ص۱۰.

خطیب در کفایه فرموده: بهترین الفاظ مدح عبارت است از حجة، ثقة.
سلسله السند امام امامیون ممدوحون به التعدیل، فصحیح و ان شذ

۳.۱ - صحیح نزد اهل سنت

اهل سنت عدم شذوذ و عدم علت را نیز در صحت حدیث شرط می‌دانند. فرماید: خبر الاحاد بنقل عدل تام الضبط متصل السند غبر معلل و لا شاذ، هو الصحیح
[۶] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، شرح نخبة الفکر فی مصطلح الاثر، ص۱۲.

نووی در التقریب فرماید: هو ما اتصل سنده بالعدول الضابطین من غیر شذوذ و لا علة،
[۷] نووی شافعی، یحیی بن شرف الدین، التقریب، ص۱۴
.
بیقونی فرماید: «اولها الصحیح و هو ما اتصل اسناده و لم یشذ و لم یعل» «یرویه عدل ضابط عن مثله معتمد فی ضیطه و نقله».

۳.۱.۱ - برخی شروط دیگر

الف) اهل سنت و جمعی از امامیه، مانند والد شیخ بهایی، قید عدم شذوذ و عدم علت را در تعریف، اضافه کرده‌اند.
مراد از شذوذ آن است که با حدیث مشهور معارض نباشد و منظور از علت، عبارت است از عیب غیر آشکاری که موجب ضعف حدیث شود، چون ارسال سند که به حسب ظاهر مسند باشد.
ب) بعضی چون بخاری در صحیح، ملاقات راوی را با مروی عنه نیز شرط صحت دانسته‌اند، ولی این شرط نزد مسلم و دیگران از اهل سنت و نیز نزد امامیه معتبر نیست، منتهای روایت شخصی از دیگری، ظهور در ملاقات و اخذ از وی دارد و وجود واسطه بین راوی و مروی عنه خلاف ظاهر است.
ج) شافعی و سخاوی و به تبع آنان جمع دیگری از پیشوایان اهل سنت، مذهب خاصی را شرط قبول روایت ندانسته و روایات ثقات مذاهب را قبول دارند
[۸] قاسمی، محمد جمال الدین، قواعد التحدیث، ص۱۶۴.

خطیب بغدادی از علی بن مدینی (از پیشوایان حدیث اهل سنت) نقل می‌کند که می‌گفت: اگر حدیث اهل کوفه را به جهت تشیع رد کنیم، کتاب‌های حدیث از بین می‌رود.
[۹] خطیب بغدادی، احمد بن علی، الکفایة فی علم الروایة، ص۱۲۹.


۳.۲ - شروط وثاقت و صحت

تبصره ۱. در توثیق راوی چنانچه علت آن ذکر نشود، همان کافی است، ولی اگر علت یاد شود، باید در آن دقت و بررسی کرد و چه بسیاری از جهات که برای تعدیل و توثیق راوی ذکر شده که برای این منظور کافی نیست، مانند وکالت از امام یا داشتن کتاب (له اصل او کتاب) و مانند اینها.
[۱۰] آیت‌الله خویی، ابوالقاسم، مقدمه رجال.

تبصره ۲. صحیح گاهی به حدیثی که سلسله راویان آن مذموم نباشند، اطلاق گردیده، اگر چه مرسل یا منقطع باشد.
تبصره ۳. صحیح مضاف، حدیثی است که روات آن تا شخصی که حدیث از وی نقل می‌شود، صحیح باشد، گر چه سلسله سند از آن شخص تا معصوم ، صحیح نباشد، چه مرسل باشد یا منقطع یا غیر آن دو، مثلا گفته شود: صحیحة ابن ابی عمیر عن رجل عن ابی عبدالله.
تبصره ۴. گاهی نیز صحیح بر حدیثی که سالم از طعن باشد، اطلاق شده گر چه مرسل یا مقطوع باشد یا بعضی روات آن غیر امامی باشند، مثلا می‌گویند صحیحة ابن ابی عمیر با اینکه روایت مزبور مرسل است، یا اینکه علامه در خلاصة الاقوال فرموده: طریق صدوق در من لا یحضره الفقیه به معاویة بن میسرة ... صحیح است با اینکه وی توثیق نشده. و همچنین نقل اجماع نموده‌اند بر صحت حدیثی که با شرایط صحت از ابان بن عثمان یا دیگر اصحاب اجماع نقل شود، با اینکه ابان خود فَتَحی مذهب است.

۳.۲.۱ - صحیح به اعتبار مراتب

تبصره ۵. صحیح، به اعتبار مراتب بر سه قسم است:
۱. اعلی: که اتصاف تمامی راویان به وثاقت، به علم یا به شهادت دو عادل باشد.
۲. اوسط: در صورتی است که اتصاف به وثاقت یک نفر یا همه راویان زنجیره حدیث، به قول یک عادل صورت گیرد.
۳. ادنی: در جایی است که اتصاف مزبور به ظن اجتهادی تحقق یابد (منظور از ظن اجتهادی، احتمال راجحی است که از استصحاب عدالت یا اصالة عدم الفسق یا ظاهر الحال، حاصل شود.)

۳.۲.۲ - مراتب صحیح نزد اهل سنت

تبصره ۶. مراتب صحیح نزد اهل سنت بدین قرار است:
الف) حدیثی است که با وجود شرایط صحت در هر دو صحیح (بخاری و مسلم) آمده باشد و معمولا چنین حدیثی را متفق علیه و صحیح اعلی می‌نامند.
ب) حدیثی است که فقط در صحیح بخاری ذکر شده باشد.
ج) حدیثی است که تنها در صحیح مسلم آمده باشد.
د) حدیثی است که واجد شرایط شیخین (بخاری و مسلم) باشد، ولی در صحیحین ذکر نشده باشد.

۳.۲.۳ - مقبول و مردود

تبصره ۷. چنانچه حدیث به یکی از جهات ذیل تایید شود، نزد کلیه علماء مقبول است. امور مزبور، عبارت است از تایید و اعتضاد حدیث به دلیل قطعی مانند عموم کتاب الله یا فحوای حکمی که در قرآن آمده یا خبر متواتر.
تبصره ۸. حدیث (گر چه از لحاظ سند صحیح باشد) به واسطه مخالفت با مضمون کتاب یا سنت یا اجماع یا به جهت اعراض اکثر علماء از مضمون آن یا به واسطه معارضه با خبر قوی تر مردود می‌گردد.
[۱۱] بهایی عاملی، حسین بن عبدالصمد، وصول الاخیار الی اصول الاخبار، ص۸۰.
[۱۲] مدیر شانه چی، کاظم، علم الحدیث، راجع به تعارض دو خبر.



روایت حسن از آن جهت بدین نام مسمی شده است که نسبت به اسناد آن حسن ظن داریم و آن خبر متصلی است که تمامی سلسله سند آن امامی مذهب و ممدوح باشند ولی تنصیص بر عدالت هر یک نشده باشد یا بعضی ممدوح و بقیه ثقه باشند.
الفاظ مفید مدح: متقن، حافظ، ضابط، مشکور، زاهد، قریب الامر،
[۱۶] مروج الاسلام کرمانی، علی اکبر، هدیة المحصلین (درایه مروج).


۴.۱ - حسن از دیدگاه علما

حسن به اصطلاح اهل سنت خبر مسندی است که راویان آن، نزدیک به درجه وثاقت باشند یا حدیث مرسلی است که مرسل آن ثقه باشد، ولی در هر حال باید خالی از شذوذ و علت باشد،
[۱۷] قاسمی، محمد جمال الدین، قواعد التحدیث، ص۱۰۲.

قال الخطابی: هو ما عرف مخرجه و اشتهر رجاله و علیه مدار اکثر الحدیث و یقبله اکثر العماء و استعمله عامة الفقهاء.
[۱۸] شهرزوری، عثمان بن عبدالرحمن، مقدمه ابن صلاح، ص۱۵.
[۱۹] نووی شافعی، یحیی بن شرف الدین، التقریب، ص۸۷.

سیوطی در شرح عبارتی که از خطابی نقل گردیده، می‌گوید: فاخرج بمعرفة المخرج، المنقطع و حدیث المدلس قبل بیانه
[۲۰] سیوطی، جلال الدین، تدریب الراوی، ص۸۷.

زرقانی روایت حسن را دو قسم نموده: حسن لذاته و حسن لغیره و اولی را چنین تعریف نموده: «هو ما اشتهر رواته بالصدق و الامانة و لم تصل فی الحفظ و الاتقان رتبة رجال الصحیح»
[۲۱] زرقانی، شرح بیقونیه، ص۲۴.
، بنابر این می‌توان گفت: حدیث حسن به اصطلاح فریقین، حدیث نازل تر از صحیح است، لذا در مقدمه ابن صلاح آمده: چنانچه راوی حدیث از درجه اهل حفظ و اتقان پایین تر باشد، ولی مشهور به صدق و ستر باشد، حدیث مزبور حسن است
گاهی حسن بر روایتی که روات آن تا یک نفر معین، متصف به وصف مزبور باشد اطلاق شده است. چنان که علامه، طریق صدوق را در من لا یحضره الفقیه به سماعة بن مهران حسن شمرده با این که سماعه واقفی مذهب است.
[۲۲] شهید ثانی، جبعی عاملی، زین الدین، فوائد فی الدرایة، ص۲۵.


۴.۲ - حسن کالصحیح

روایتی است که راجع به راویان آن مدحی که تالی وثاقت است ذکر شده باشد یا راوی از اصحاب اجماع باشد.
[۲۳] مدیر شانه چی، کاظم، علم الحدیث، راجع به اصحاب اجماع، پاورقی ص۱۱۹.


۴.۳ - حسن الاسناد

در اصطلاح اهل سنت روایتی است که سند آن حسن باشد، ولی متن حدیث به واسطه شذوذ یا علت، حسن نباشد.


حدیث موثق خبری است که نسبت به کلیه افراد سلسله سند در کتب رجال شیعه تصریح به وثاقت شده باشد، اگر چه بعضی از افراد زنجیره حدیث غیر امامی باشند، مانند علی بن فضال و ابان بن عثمان.
قید مزبور (تصریح به وثاقت در کتب شیعه) از این لحاظ است که نسبت به بعض راویان حدیث در کتب رجال اهل سنت تصریح به وثاقت شده است، ولی از این رو که آنان کلیه صحابه را عادل می‌دانند و به جهات دیگر، این تعدیل از نظر امامیه معتبر نیست.
گاهی از روایت موثق به قوی تعبیر شده است: و اما غیر الامامیین او بعضا مع تعدیل الکل فموثق و یسمی قویا ایضا


خبری است که شروط یکی از اقسام نامبرده (صحیح، حسن، موثق، قوی) در آن جمع نباشد: و ما عدا هذه الاربعة (ای الصحیح و الحسن و الموثق و القوی) ضعیف. ولی گاهی ضعیف بر روایت مجروح، اطلاق شده.
[۲۶] شهید ثانی، جبعی عاملی، زین الدین، فوائد فی الدرایة، ص۲۸.


۶.۱ - الفاظ جرح

جرح در مقابل تعدیل استعمال می‌شود و مراد از جرح، وجود صفتی است که حدیث را از درجه صحت پایین آورده و موجب ضعف گردد.
الفاظ جرح راوی عبارت است از: ضعیف، مضطرب، غال، مرتفع القول، متهم، ساقط، لیس بشیء، کذوب، وضاع، یروی عن الضعفاء، لا یبالی عمن اخذ، یعتمد المراسیل.
الفاظ ذیل نیز مورد اختلاف است: یعرف حدبثه و ینکر، لبس بنقی السند.

۶.۲ - انواع حدیث ضعیف

انواع ضعیف بدین قرار است:
موقوف، مقطوع و منقطع، معضل، شاذ، منکر، متروک، معلل، مضطرب، مقلوب، مدلس، مرسل
[۲۸] قاسمی، محمد جمال الدین، قواعد التحدیث، ص۴۰.
[۲۹] قاسمی، محمد جمال الدین، قواعد التحدیث، ص۱۲۰.


۶.۲.۱ - ضعیف در نزد اهل سنت

تبصره ۱. ضعیف به اصطلاح اهل سنت، حدیثی است که صحیح و حسن نباشد. در بیقونیه آمده: و کل ما عن رتبة الحسن قصر فهو الضعیف و هو اقساما کثر؛ هر حدیثی که در مرتبه نازلتر از حسن باشد، ضعیف است و اقسام ضعیف زیاد می‌باشد.

۶.۲.۲ - شروط قبول

تبصره ۲. در شرح بیقونیه فرماید: فاقد شروط قبول را ضعیف نامند و شروط قبول شش امر است: ۱. اتصال سند، ۲. عدالت، ۳. ضبط، ۴. فقدان شذوذ، ۵. فقدان علت، ۶. فقدان روایت معارض. آنگاه اقسام ضعیف را به اعتبار فقدان هر یک از شروط نامبرده بازگو می‌نماید.

۶.۲.۳ - موجبات ضعف حدیث

تبصره ۳. موجبات ضعف حدیث به قرار ذیل است:
۱. کذب راوی در حدیث که موسوم است به «موضوع»؛
۲. اتهام وی به کذب که موسوم است به «متروک»؛
۳. کثرت خطای وی که موسوم است به « منکر» (بنا بر رای کسی که در منکر، مخالفت با قواعد را شرط نمی‌داند)؛
۴. غفلت راوی از اتقان در نقل که موسوم است به «منکر»،
۵. فسق راوی، که چون بیشتر موجب جعل حدیث می‌شود موسوم است به «موضوع»؛
۶. روایت راوی بر سبیل توهم که موسوم است به « معلل»؛
منظور از توهم راوی آن است که حدیث مرسل یا منقطعی را طوری نقل کند که گمان شود حدیث مزبور متصل است و یا حدیثی را در حدیث دیگر وارد سازد یا چند سند را با هم مخلوط کند.
۷. مخالفت در نقل روایت به اثقات که اگر به واسطه تغییر سند باشد موسوم است به مدرج»؛
۸. مجهول بودن راوی که موسوم است به «مجهول»
۹. بودن راوی از اهل بدعتی که ناشی از شبهه باشد که موسوم است به «متروک»؛
۱۰. کم حافظگی راوی که اگر همیشگی باشد، موسوم است به « شاذ» و اگر به واسطه پیری و عوارض دیگر باشد، موسوم است به «مختلط».

۶.۳ - برخی اقوال دیگر

تهانوی در کشاف اصطلاحات الفنون از کتاب خلاصة الخلاصه اقسام حدیث ضعیف را دوازده قسم به اسامی ذیل می‌شمارد:
۱. موقوف، ۲. مقطوع، ۳. مرسل، ۴. منقطع، ۵. معضل، ۶. شاذ، ۷. منکر، ۸. معلل، ۹. مدلس، ۱۰. مضطرب، ۱۱. مقلوب، ۱۲. موضوع.
در قواعد التحدیث، اقسام ذیل را بر آنچه نام بردیم اضافه می‌کند:
۱. متروک، ۲. مختلق،
[۳۰] قاسمی، محمد جمال الدین، قواعد التحدیث، ص۱۲۰.

ولی می‌توان گفت اغلب اقسام یاد شده، اصطلاحا متروک است و قسمتی نیز (چون منقطع و مرسل) با وجود معارض، متروک می‌باشد.
و اما مختلق، نام دیگری از حدیث موضوع است، بنابر این اقسام ضعیف همان دوازده قسم است که در آغاز یاد کردیم.

۶.۴ - ضعیف دراصطلاح قدماء و متاخرین

باید دانست که بسیاری از احادیث ضعیف، طبق اصطلاح متاخرین، در شمار احادیث صحیح به عقیده قدمای امامیه است، زیرا آنان ملاک صحت را وثوق و اعتماد به صدور حدیث از معصوم می‌دانستند و چنان که گفتیم، پاره‌ای از احادیث ضعیف (قسم چهارم) مورد اعتماد پیشوایان علم حدیث بوده، همان طور که اعراض قدماء، خود از موجبات ضعف حدیث بوده است، اگر چه در آن جهات ضعف مشهود نباشد، زیرا اصطلاح متاخرین به اغمض عین و ندیده گرفتن قراین و ضمایم خارجیه است، از این رو، چون احادیث موثوق الصدور به واسطه قراینی مورد اعتماد و وثوق متقدمین بوده، صحت آنها بی ملاک نیست.
از قراین مزبور، وجود حدیث در کتب اربعه شیعه است، چنان که نزد اهل سنت حدیثی را که بخاری و مسلم در صحیحین آورده باشند، جزء قراین صدق حدیث است. حتی از ابو اسحق اسفرائنی و حمیدی نقل شده که آنان حدیث وارد در صحیحین را مفید علم نظری دانسته‌اند.
[۳۱] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، شرح نخبه الفکر فی مصطلح الاثر، ص۹.


۶.۴.۱ - نظر قدمای امامیه

شرایط صحت حدیث نزد قدمای امامیه طبق نوشته فیض کاشانی در مقدمات وافی و شیخ حر عاملی در هدایة الامه به قرار ذیل است:
۱) وجود حدیث در چند اصل از اصول اربعماة مشهور و متداول بین اصحاب.
۲) تکرار حدیث در یک یا دو اصل به طرق معتبر مختلف.
۳) وجود حدیث در یکی از اصول راویانی که تصدیق به صحت حدیث و توثیق آنان اجماعی است.
۴) وجود حدیث در یکی از اصول اصحاب اجماع: مانند صفوان بن یحیی و بزنطی ...
۵) وجود حدیث در کتبی که توسط اصحاب ائمه نوشته شده و چون بر امام عرضه گردیده، تصدیق به صحت آن فرموده‌اند، مانند کتاب حلی که بر حضرت صادق (علیه‌السّلام) عرضه گردید و کتاب یونس بن عبد الرحمن که مورد تصدیق حضرت عسکری (علیه‌السّلام) قرار گرفته.
۶) اخذ حدیث از کتبی که نزد پیشینیان امامیه شهرت داشته و مورد اعتمادبوده، چه مؤلف آن امامی باشد، مانند کتاب صلوة حریز یا غیر امامی مانند کتاب حفص ابن غیاث .

۶.۴.۲ - عمل به خبر ضعیف

شهید ثانی در بدایه فرموده: اکثر علماء از عمل به خبر ضعیف منع نموده‌اند و جمعی نیز در صورتی که معتضد به شهرت روایی یا صدور فتوا به مضمون آن باشد اجازه کرده‌اند، زیرا با این خصوصیت ظن و اطمینان به صدق راوی پیدا می‌شود، سپس در شرح بدایه اضافه می‌کند که شهرت روایی قبل از شیخ طوسی وجود ندارد، زیرا جمعی چون سید مرتضی از عمل به خبر واحد منع کرده‌اند و جمعی فقط احادیث را بدون جرح و تعدیل نقل نموده‌اند. و با این حال شهرت، تحقق نمی‌یابد، اما شهرت فتوایی قبل از شیخ طوسی از آن رو که فتاوای علما به تنهایی ضبط نمی‌گردید، ممکن نیست و شهرت پس از شیخ هم جز تقلیدی از فتاوای شیخ طوسی نمی‌باشد.


۱. شهید ثانی، جبعی عاملی، زین الدین، فوائد فی الدرایة، ص۲۶.
۲. موسوی زنجانی، میرزا ابوطالب محمّد، الکفایة فی علم الدرایة، ص۲۹۷.    
۳. بهایی عاملی، محمد بن الحسین، الوجیزة فی علم الدرایة، ص۵.    
۴. نراقی، ابو القاسم بن محمد، شعب المقال فی درجات الرجال، ص۱۰.
۵. بهایی عاملی، محمد بن الحسین، الوجیزة فی علم الدرایة، ص۵.    
۶. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، شرح نخبة الفکر فی مصطلح الاثر، ص۱۲.
۷. نووی شافعی، یحیی بن شرف الدین، التقریب، ص۱۴
۸. قاسمی، محمد جمال الدین، قواعد التحدیث، ص۱۶۴.
۹. خطیب بغدادی، احمد بن علی، الکفایة فی علم الروایة، ص۱۲۹.
۱۰. آیت‌الله خویی، ابوالقاسم، مقدمه رجال.
۱۱. بهایی عاملی، حسین بن عبدالصمد، وصول الاخیار الی اصول الاخبار، ص۸۰.
۱۲. مدیر شانه چی، کاظم، علم الحدیث، راجع به تعارض دو خبر.
۱۳. میرداماد، محمدباقر بن محمد، رواشح السماویة، ص۵۹-۶۰.    
۱۴. کنی، ملاعلی، توضیح المقال، ص۱۸۱.    
۱۵. منتهی المقال فی أحوال الرّجال، ص۶۳.    
۱۶. مروج الاسلام کرمانی، علی اکبر، هدیة المحصلین (درایه مروج).
۱۷. قاسمی، محمد جمال الدین، قواعد التحدیث، ص۱۰۲.
۱۸. شهرزوری، عثمان بن عبدالرحمن، مقدمه ابن صلاح، ص۱۵.
۱۹. نووی شافعی، یحیی بن شرف الدین، التقریب، ص۸۷.
۲۰. سیوطی، جلال الدین، تدریب الراوی، ص۸۷.
۲۱. زرقانی، شرح بیقونیه، ص۲۴.
۲۲. شهید ثانی، جبعی عاملی، زین الدین، فوائد فی الدرایة، ص۲۵.
۲۳. مدیر شانه چی، کاظم، علم الحدیث، راجع به اصحاب اجماع، پاورقی ص۱۱۹.
۲۴. بهایی عاملی، محمد بن الحسین، الوجیزة فی علم الدرایة، ص۵.    
۲۵. بهایی عاملی، محمد بن الحسین، الوجیزة فی علم الدرایة، ص۵.    
۲۶. شهید ثانی، جبعی عاملی، زین الدین، فوائد فی الدرایة، ص۲۸.
۲۷. بهایی عاملی، محمد بن الحسین، الوجیزة فی علم الدرایة، ص۵.    
۲۸. قاسمی، محمد جمال الدین، قواعد التحدیث، ص۴۰.
۲۹. قاسمی، محمد جمال الدین، قواعد التحدیث، ص۱۲۰.
۳۰. قاسمی، محمد جمال الدین، قواعد التحدیث، ص۱۲۰.
۳۱. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، شرح نخبه الفکر فی مصطلح الاثر، ص۹.



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اقسام حدیث»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۲/۰۱    

رده‌های این صفحه : مقالات اندیشه قم




جعبه ابزار