• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اقرار به تسلیم (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مسلمانان موظف‌اند در مقابل اوامر خدا سر تسلیم داشته باشند و عمل کنند و نتیجه آن دارا شدن قلب سلیم است.



فرزندان یعقوب اقرار به تسلیم در برابر خداوند، هنگام مرگ پدر کردند:
‌ام کنتم شهداء اذ حضر یعقوب الموت اذ قال لبنیه ما تعبدون من بعدی قالوا نعبد الـهک والـه ءابائک ابرهیم و اسمـعیل واسحـق الـهـا واحدا ونحن له مسلمون.
آیا هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید، شما حاضر بودید؟! در آن هنگام که به فرزندان خود گفت: «پس از من، چه چیز را می‌پرستید؟» گفتند: «خدای تو، و خدای پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا را، و ما در برابر او تسلیم هستیم.»

اعتقاد جمعی از یهود این بود که یعقوب به هنگام مرگ فرزندان خویش را به دینی که هم اکنون یهود به آن معتقدند (با تمام تحریفاتش) توصیه کرد، خداوند در رد اعتقاد آنان این آیه را نازل فرمود. چنان که بیان شد از ظاهر خود آیه نیز بر می‌آید که گفتگو و سخنی در میان بوده و جمعی از منکران اسلام مطلب نادرستی را به یعقوب پیامبر خدا نسبت می‌دادند. قرآن برای رد این ادعای بی دلیل می‌گوید: مگر شما به هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید حاضر بودید، که چنان توصیه‌ای را به فرزندانش کرد (ام کنتم شهداء اذ حضر یعقوب الموت). آری آنچه شما به او نسبت می‌دهید نبود، آنچه بود این بود که، در آن هنگام از فرزندان خود پرسید، بعد از من چه چیز را می‌پرستید؟ (اذ قال لبنیه ما تعبدون من بعدی).
آنها در پاسخ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را می‌پرستیم خداوند یگانه یکتا (قالوا نعبد الهک و اله آبائک ابراهیم و اسماعیل و اسحاق الها واحدا) و ما در برابر فرمان او تسلیم هستیم (و نحن له مسلمون). آری او توصیه‌ای جز به توحید و تسلیم در برابر فرمان حق نکرد که ریشه پذیرش همه برنامه‌های الهی است.
از آیه مورد بحث بر می‌آید که در وجود یعقوب به هنگام مرگ آثار یک نوع ناراحتی و نگرانی از وضع آینده فرزندانش احساس می‌شد، سر انجام این نگرانی را به زبان آورده پرسید فرزندانم بعد از من چه چیز را می‌پرستید؟ مخصوصا گفت: چه چیز، و نگفت چه کس را؟ چرا که در محیط زندگی او گروهی بت پرست بودند که در برابر اشیایی سجده می‌کردند، یعقوب می‌خواست بداند آیا هیچگونه تمایلی به این آئین در اعماق جان آنها هست؟ اما پس از پاسخ فرزندان آرامش خاطر خود را باز یافت.


اقرار به تسلیم در برابر خداوند و معارف نازل شده بر انبیاء، وظیفه‌ای الهی برای مؤمنان می‌باشد:
قولوا ءامنا بالله وما انزل الینا وما انزل الی ابرهیم واسمـعیل واسحـق ویعقوب والاسباط وما اوتی موسی وعیسی وما اوتی النبیون من ربهم لانفرق بین احد منهم ونحن له مسلمون.
بگویید: «ما به خدا ایمان آورده‌ایم و به آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران از فرزندان او نازل گردید، و (همچنین) آنچه به موسی و عیسی و پیامبران (دیگر) از طرف پروردگار داده شده است، و در میان هیچ یک از آنها جدایی قائل نمی‌شویم، و در برابر فرمان خدا تسلیم هستیم (و تعصبات نژادی و اغراض شخصی، سبب نمی‌شود که بعضی را بپذیریم و بعضی را رها کنیم.)»
قل ءامنا بالله وما انزل علینا وما انزل علی ابرهیم واسمـعیل واسحـق ویعقوب والاسباط وما اوتی موسی وعیسی والنبیون من ربهم لا نفرق بین احد منهم ونحن له مسلمون.
بگو: «به خدا ایمان آوردیم و (همچنین) به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل گردیده و آنچه به موسی و عیسی و (دیگر) پیامبران، از طرف پروردگارشان داده شده است ما در میان هیچ یک از آنان فرقی نمی‌گذاریم و در برابر (فرمان) او تسلیم هستیم.»

و نحن له مسلمون...، یعنی در برابر کلیه آنچه ذکر گردید تسلیم هستیم بعضی گفته‌اند معنای جمله «و نحن له مسلمون» این است که ما نسبت بپروردگار خضوع در مقام اطاعت، و اقرار به بندگی داریم برخی می‌گویند معنای آن این است که ما نسبت به امر و نهی خدا مطیع می‌باشیم.
فائده این آیه این است که خداوند در ضمن آن ما را امر فرموده است که به خدا و پیغمبران او و آنچه بر آنها از کتب آسمانی و شرایع نازل گردیده است ایمان بیاوریم و ضمنا این آیه رویه کسانی را که میان پیغمبران الهی فرق گذاشتند و به بعضی ایمان آوردند و به برخی ایمان نیاوردند مردود و محکوم ساخته است.
این نکته نیز روشن است که ایمان به پیغمبران الهی مستلزم آن نیست که ما به شرایع آنها نیز عمل کنیم. ما در عین حال که همه پیغمبران خدا را تصدیق می‌کنیم بر خود لازم می‌دانیم که تنها به شریعت اسلام که کاملترین شرایع الهی است عمل کنیم.
از ضحاک نقل گردیده است که می‌گفت: به فرزندان و خانواده و خدمتگزاران خود نام‌های پیغمبرانی را که خداوند در قرآن ذکر کرده است تعلیم کنید تا به آنها ایمان بیاورند و آنچه را که بر آنان نازل گردیده است تصدیق کنند زیرا خداوند می‌فرماید: قولوا آمنا بالله... تا آخر آیه.


فرعون اقرار به تسلیم در برابر خداوند، هنگام غرق شدن کرد، ولی خدا اقرار او را قبول نکرد:
وجـوزنا ببنی اسرءیل البحر فاتبعهم فرعون وجنوده بغیـا وعدوا حتی اذا ادرکه الغرق قال ءامنت انه لا الـه الا الذی ءامنت به بنوا اسرءیل وانا من المسلمین• ءالــن وقد عصیت قبل وکنت من المفسدین.
(سرانجام) بنی اسرائیل را از دریا (رود عظیم نیل) عبور دادیم و فرعون و لشکرش از سر ظلم و تجاوز، به دنبال آنها رفتند هنگامی که غرقاب دامن او را گرفت، گفت: «ایمان آوردم که هیچ معبودی، جز کسی که بنی اسرائیل به او ایمان آورده‌اند، وجود ندارد و من از مسلمین هستم!» (اما به او خطاب شد: ) الآن؟! ! در حالی که قبلا عصیان کردی، و از مفسدان بودی!

۳.۱ - دیدگاه علامه طباطبایی

همین که بلای غرق او را دریافت، گفت: آمنت انه، که تقدیرش آمنت بانه، است (ایمان آوردم به اینکه هیچ معبودی نیست به جز آن خدایی که بنی اسرائیل به او ایمان آوردند). و اگر نگفت به الله بلکه معبود را توصیف کرد به آن معبودی که بنی اسرائیل به او ایمان آوردند، برای اینست که انگیزه‌اش در ایمان آوردن طمعی بوده، که شاید با ایمان آوردنش دست یابد به آنچه بنی اسرائیل با ایمان آوردنشان به آن دست یافتند، و آن عبور کردن از دریا و نجات یافتن از غرق شدن بود. و باز به همین جهت است که بین ایمان و اسلام جمع کرد تا به این وسیله اثر آن گناهی که بر آن اصرار داشت یعنی گناه شرک به خدا و استکبار بر خدا را بشوید. و بقیه الفاظ آیه روشن است. آلآن و قد عصیت قبل و کنت من المفسدین، کلمه آلان، با (آ ی) مد دار، اصلش ا الان: آیا الان، بوده، یعنی آیا حالا ایمان می‌آوری؟ حالا که عذاب خدا تو را درک کرده؟ با اینکه ایمان و توبه هیچ کس در لحظه فرا رسیدن عذاب و آمدن مرگ از هر طرف قبول نیست. و تو قبل از این عصیان کردی و از مفسدان بودی و عمرت را در معصیت خدا به سر بردی و توبه را در موقع خودش انجام ندادی، حال که وقت توبه فوت شده ایمان چه سودی به حالت دارد، و این موفق نشدنت به ایمان و توبه همان چیزی است که موسی و هارون آن را از خدای تعالی خواستند. آری، از خدا خواستند که فرعون را به عذاب الیم خود بگیرد و راه او را به سوی ایمان ببندد تا در تمامی طول زندگی ایمان نیاورد، مگر هنگامی که عذاب از هر طرف احاطه‌اش کرده باشد، هنگامی که نه ایمان سودی می‌بخشد و نه توبه.

۳.۲ - دیدگاه آیت‌الله مکارم

در این آیات آخرین مرحله مبارزه بنی اسرائیل با فرعونیان و سرنوشت آنها، در عباراتی کوتاه اما دقیق و روشن، ترسیم شده است، و آن چنان که روش قرآن است، مطالب اضافی را که از جملههای قبل و بعد فهمیده می‌شود، ترک نموده.
نخست می‌گوید: ما بنی اسرائیل را به هنگام مقابله با فرعونیان در حالی که تحت فشار و تعقیب آنها قرار گرفته بودند از دریا (شط عظیم نیل که به خاطر عظمتش کلمه بحر، بر آن اطلاق شده) عبور دادیم (و جاوزنا ببنی اسرائیل البحر). فرعون و لشگرش برای کوبیدن بنی اسرائیل و ظلم و ستم و تجاوز بر آنان به تعقیب آنها پرداختند، اما بزودی همگی در میان امواج نیل غرق شدند (فاتبعهم فرعون و جنوده بغیا و عدوا). بغی، به معنی ستم و عدو، به معنی تجاوز است، یعنی آنها به خاطر ستم و تجاوز به بنی اسرائیل به تعقیبشان پرداختند. جمله فاتبعهم نشان می‌دهد که فرعون و لشکرش به اختیار خود به تعقیب بنی اسرائیل پرداختند، بعضی از روایات نیز این معنی را تایید می‌کند و پاره‌ای دیگر چندان با آن سازگار نیست، ولی به هر حال آنچه از ظاهر آیه استفاده می‌شود برای ما مدرک است.
به هر حال این جریان ادامه یافت، تا اینکه غرقاب دامن فرعون را فرو گرفت، و او همچون پر کاهی بر روی امواج عظیم نیل می‌غلطید، در این هنگام پرده‌های غرور و بی خبری از مقابل چشمان او کنار رفت، و نور توحید فطری درخشیدن گرفت، فریاد زد: من ایمان آوردم که معبودی جز آن کس که بنی اسرائیل به او ایمان آورده‌اند، وجود ندارد (حتی اذا ادرکه الغرق قال آمنت انه لا اله الا الذی آمنت به بنوا اسرائیل). نه تنها با قلب خود ایمان آوردم بلکه عملا هم، در برابر چنین پروردگار توانایی تسلیم (و انا من المسلمین). در واقع هنگامی که پیشگویی‌های موسی یکی پس از دیگری به وقوع پیوست و فرعون بیش از پیش از صدق گفتار این پیامبر بزرگ آگاه شد، و قدرت نمایی او را مشاهده کرد، ناچار اظهار ایمان نمود، به امید اینکه همانگونه که، خدای بنی اسرائیل آنها را از این امواج کوه پیکر رهایی بخشید، او را نیز رهایی بخشد، لذا می‌گوید: به همان خدای بنی اسرائیل ایمان آوردم!. ولی بدیهی است چنین ایمانی که به هنگام نزول بلا و گرفتار شدن در چنگال مرگ اظهار می‌شود، در واقع یک نوع ایمان اضطراری است، که هر جانی و مجرم و گنهکاری دم از آن می‌زند، بی آنکه ارزشی داشته باشد و یا دلیل بر تکامل و حسن نیت و صدق گفتار او گردد. به همین جهت خداوند او را مخاطب ساخت و فرمود: اکنون ایمان می‌آوری در حالی که قبل از این طغیان و گردنکشی و عصیان نمودی، و در صف مفسدان فی الارض و تبهکاران قرار داشتی (آلآن و قد عصیت قبل و کنت من المفسدین).


۱. بقره/سوره۲، آیه۱۳۳.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۴۶۲-۴۶۴.    
۳. بقره/سوره۲، آیه۱۳۶.    
۴. آل عمران/سوره۳، آیه۸۴.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۴۰۶.    
۶. یونس/سوره۱۰، آیه۹۰.    
۷. یونس/سوره۱۰، آیه۹۱.    
۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۰، ص۱۷۳.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۸، ص۳۷۵.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۹۲، برگرفته از مقاله «اقرار به تسلیم».    


رده‌های این صفحه : اقرار | تسلیم | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار