اقرار بنیاسرائیل (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بنی اسرائیل به پیمان
الهی درباره پرهیز از
خونریزی و آواره ساختن یک دیگر اعتراف کردند.
واذ اخذنا میثـق بنی اسرءیل...(و (به یاد آورید) زمانی را که از
بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز
خداوند یگانه را
پرستش نکنید؛ و به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید؛ و به مردم نیک بگویید؛
نماز را برپا دارید؛ و
زکات بدهید. سپس (با اینکه پیمان بسته بودید) همه شما -جز عده کمی- سرپیچی کردید؛ و (از وفای به پیمان خود) رویگردان شدید.)
واذ اخذنا میثـقکم لاتسفکون دماءکم... ثم اقررتم وانتم تشهدون.(و هنگامی را که از شما پیمان گرفتیم که
خون هم را نریزید؛ و یکدیگر را از
سرزمین خود، بیرون نکنید. سپس شما
اقرار کردید؛ (و بر این پیمان)
گواه بودید.)
گوساله پرستان بنی اسرائیل به
گناه خویش اعتراف کردند.
واتخذ قوم موسی من بعده من حلیهم عجلا جسدا له خوار...(قوم
موسی بعد (از رفتن) او (به میعادگاه خدا)، از زیورهای خود گوسالهای ساختند؛
جسد بیجانی که صدای
گوساله داشت! آیا آنها نمیدیدند که با آنان
سخن نمیگوید، و به
راه (راست) هدایتشان نمیکند؟! آن را (خدای خود) انتخاب کردند، و
ظالم بودند!)
ولما سقط فی ایدیهم وراوا انهم قد ضلوا قالوا لـئن لم یرحمنا ربنا ویغفر لنا لنکونن من الخـسرین.(و هنگامی که
حقیقت به دستشان افتاد، و دیدند گمراه شدهاند، گفتند: «اگر پروردگارمان به ما
رحم نکند، و ما را نیامرزد، بطور قطع از زیانکاران خواهیم بود!»)
بنی اسرائیل به پیمان
خداوند با آنان برای پذیرش
تورات و
عمل به آن اعتراف کردند.
واذ اخذنا میثـقکم ورفعنا فوقکم الطور خذوا ما ءاتینـکم بقوة واسمعوا قالوا سمعنا...(و (به یاد آورید) زمانی را که از شما پیمان گرفتیم؛ و
کوه طور را بالای سر شما برافراشتیم؛ (و گفتیم:) «این دستوراتی را که به شما دادهایم محکم بگیرید، و درست بشنوید!» آنها گفتند: «شنیدیم؛ ولی مخالفت کردیم.» و دلهای آنها، بر اثر کفرشان، با
محبت گوساله آمیخته شد. بگو: «
ایمان شما، چه فرمان بدی به شما میدهد، اگر ایمان دارید!»)
بعد از نجات
بنی اسرائیل از چنگال فرعونيان و غرق شدن آنها در
نیل،
موسی ماموريت پيدا مىكند براى گرفتن الواح
تورات، مدت سى شب به كوه طور برود، ولى بعدا براى آزمايش مردم، ده شب تمديد مىگردد،
سامری كه مردى نيرنگ باز بود از اين فرصت استفاده كرده، از
طلا و جواهراتى كه نزد بنى اسرائيل از فرعونيان به يادگار مانده بود گوسالهاى مىسازد كه صداى مخصوصى از آن بگوش مىرسد و بنى اسرائيل را به
پرستش آن دعوت مىكند. اكثريت قاطع بنى اسرائيل به او مىپيوندند،
هارون ع جانشين و برادر موسى ع با اقليتى بر آئين
توحید باقى مىمانند، اما هر چه مىكوشند ديگران را از اين انحراف بزرگ باز گردانند توفيق نمىيابند، بلكه چيزى نمانده بود كه خود هارون را هم از بين ببرند. موسى پس از بازگشت از كوه طور از مشاهده اين صحنه شديد ناراحت مىشود و آنها را سخت ملامت مىكند، آنها متوجه زشتى كار خود مىشوند و در صدد
توبه بر مىآيند، موسى از طرف
خداوند پيشنهاد يك توبه بى سابقه به آنها مىدهد كه شرح آن در
آیات آينده خواهد آمد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۳۰۹، برگرفته از مقاله «اقرار بنیاسرائیل».