اقتصاد اعراب جاهلی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مهمترین فعالیتهای اقتصادی
شبه جزیره عربستان کشاورزی و دامپروری بود. به جهت عبور خطوط بازرگانی از عربستان، اعراب نیز پا به عرصه
تجارت نهادند و توانستند به موفقیتهای چشمگیری دست یابند.
از آن جایی که شبه جزیره عربستان از آب و هوای خشک و بیابانی برخوردار میباشد و از حیث نزولات آسمانی و نیز جریان آبهای سطحی بشدت در تنگنا بوده و هست؛ طبیعتا نباید کشاورزی پر رونقی را از آن انتظار داشت؛ اما مناطقی در جنوب و شرق جزیرةالعرب، مانند:
یثرب و
خیبر و
طائف وجود داشت که به جهت فراوانی آب بنیان ثروتشان بر کشاورزی استوار بود.
متاسفانه؛ از مراجع مکتوب جاهلی، خبر چندانی از کشت و زرع و تفصیل آن در عربستان بهدست ما نرسیده است؛ اما آنچه که از منابع بهدست میآید، این است که
یمن عکس حالا، سرزمینی آباد بوده و به جهت کثرت درختان و میوهها و کشت زارهایشان به «
خضرا» معروف بوده است.
ادویه و حبوبات و قارچ و نیز درختان
نخل و
انگور و دیگر درختان میوه، عمدهترین محصولات زراعی یمن را، تشکیل میداد.
در منطقه
حجاز و
یمامه، به جهت برخورداری از آب فراوان، در آن روزگار «از همه جا سرسبزتر و آبادتر و حاصلخیزتر بود و همه نوع میوه و باغهای شگفت و قصور بلند در آن وجود داشت.»
از حیث کثرت درختان خرما، یمامه در حجاز نظیر نداشت.
وادیهای عرض و منطقه قران نیز که از توابع یمامه بهشمار میآمدند، نیز مملو از درختان خرما بودند.
در شمال یثرب نیز به برکت چشمههای پر آب و فراوانی آب، درختان نخل و زراعت بهعمل میآمد. در منطقه جوف و نیز مناطق سهگانه مهم یثرب یعنی عقیق، بطحان و قناه، همچنین، اطراف یثرب بهخاطر وجود قناتهای پر آب، علاوه بر زراعت، نخل نیز بعمل میآمد.
طائف هم با درختان میوه انبوهش، تأمین کننده اصلی میوه
مکه بهشمار میآمد.
از باغات وسیع انگور طائف،
مویز و
کشمش حاصل میآمد که به سواحل مدیترانه تجارت میشد.
«
نجد» هم بهخاطر فراوانی آب، دارای درختان میوه و زمینهای مزروعی بسیار بود.
در شرق عربستان، هجر و احساء و مناطق تابعهشان، از مناطق عمده کشاورزی بشمار میآمدند که در آن انواع سبزیجات و درختان میوه و نخل حاصل میشد.
مناطق قطر و کاظمه و مرائض نیز از دیگر نقاط عمده کشاورزی در شرق به شمار میآمدند.
در عمان نخل زیاد بود و درختان موز و انار و میوه درخت سدر در حد وفور یافت میشد.
علاوه بر پرورش انواع دام و طیور در یمن، اعراب بدوی تهامه و نجد و نفود و شام و دهناء و بحرین نیز به شبانی میزیستند.
شتر عمده دامی بود که به جهت سازگاریاش با محیط خشک صحرا در سراسر عربستان اقبالی عمومی داشت.
تجارت در میان مردم شهرنشین، بسیار وسیعتر و گستردهتر از اعراب بادیهنشین بود، چرا که تجارت با مردم جزیرهالعرب و کشورهای بزرگ اطراف و نیز دیگر سرزمینهای دور و نزدیک را در برمیگرفت. در این میان یمنیها بهعنوان اولین شهرنشینان شبه جزیره که در صنایع و علوم و فنون تجاری نیز تبحری تام داشتند. پیشتاز این تجارت در سطح وسیع آن بودند. آنان با تشکیل اولین دولتهای عربی در منطقه، در توسعه تجارت کوشیدند.
آنها از حاصلخیزی زمین، نزدیکی به دریا و محل ممتاز آن بر سر راه هند که مایه پیشرفت این سرزمین را فراهم میآورد، حداکثر بهره را بردند.
از تجارت بحریه اعراب جاهلی چندان اطلاعی در دست نیست؛ اما شواهد و قراین بهدست آمده نشانگر آن است که یمنیها قرنهای متمادی در قبل و بعد میلاد بر تجارت منطقه سیادت داشتند؛ اما رفته رفته تجارت دریایشان مغلوب برتریهای ناوگان دریایی
روم و
یونان گردید،
و از آن پس تجارتهای دریایی بیشتر از سوی دریانوردان رومی و یونانی و نیز دریانوردان هندی و ایرانی صورت میگرفت.
دولتهای یمنی از طریق خشکی از راه یمن تا
شام را در امتداد سواحل غربی شبه جزیره میپیمودند، راهی که از مکه و پترا میگذشت و در انتهای شمالی به جانب
مصر و شام و
عراق منشعب میگردید و در راه شام در نزدیک
غزه به دریا میرسید.
راه کاروانرو
حضرموت که به لحاظ تجارت کندر و بخور ثروتمند شده بود، به مارب میرسید و از آن جا به شاهراه بزرگ تجاری میپیوست؛
اما در شرق شبه جزیره وجود بندرگاههای بزرگ و مهمی چون
مسقط، کماکان تجارت دریایی اعراب را فعال نگه داشته بود.
کشتیهای این بندر از طریق
خلیجفارس تا بابل پیش میرفتند و طلا و قصدیر و چوبهای خوب و عاج و صندل و ادویه و پنبه و انواع عطرها را به آنجا تجارت میکردند.
اعراب شرق شبه جزیره علاوه بر طریق بحری راهی را در امتداد سواحل خلیجفارس و
دریای عمان میپیمودند و از آنجا کالا به عراق میفرستادند.
اعراب جنوبی در
تورات و کتب یونان و روم بلادی ثروتمند معرفی شدند که قافلههایشان
طلا و
نقره و چوبهای ذیقیمت را به بلاد شام و آشور و عراق تجارت میکردند. در این کتب ذکر شده که یمنیها ظروف و مصنوعات طلایی و نقرهای و در و پنجرههای مرصع از عاج و طلا و نقره و دیگر سنگهای قیمتی و نیز عسل و شمعهای ساخته شده از موم را به شام تجارت میکردند.
عمده صادرات اعراب به خارج مواد خام بود که از بلاد عرب حاصل میآمد یا از
افریقا و
هند و ماوراء هند به عربستان میآمد. مهمترین این مواد، انواع عطرها و پوست بود.
عطرهایی که در بازار عرضه میشد، به دو دسته مردانه و زنانه تقسیم میشد. این عطرها از سوی اعراب جنوبی به شام و مصر و عراق و نیز در مناطق عربی از جمله خود یمن توزیع میشد. عطرها با انواع متعددش از اشجاری حاصل میآمدند که بعضی از آنها از هند و افریقا وارد میشد و از مصر و شام به عراق صادر میشد.
بخور و لباسهای خوشبو نیز از پر ارزشترین کالاها بودند.
بخور در معابد و منازل استفاده میشد که خود چند نوع بود هندی و ظفاری و.... مشک و نوعی گیاه دارویی که در تلخی همچون گیاه صبر بود برای استفاده در معابد به مصر تجارت میشد.
انواع دارچینهای چینی و هندی و سیلانی از جزیره سیلان به یمن تجارت میشد که مطاعی با ارزش در تجارت محسوب میشد.
یمنیها جمیع ممالک افریقای شرقی را میشناختند و به آنجا کالا عرضه میکردند،
و ادویه، منسوجات، شمشیر هندی، حریر چینی، برده، بوزینه، عاج، طلا و پر شترمرغ از حبشه وارد میکردند و به بازار اروپا میرساندند.
آنها بهقدری در تجارت چیرهدست و ماهر بودند که هردوت میپنداشته که «از همه عربستان بوی عطر برمیخیزد و بخور و مر و فلوس و دارچین و کندر از آنجا میآید.»
علاوه بر یمن، در شرق عربستان هم، تجار هجر و
بحرین و دیگر اعراب شرق عربستان تجار قابلی بشمار میآمدند؛
اما خبر چندانی بدست ما نرسیده میدانیم که عمان یکی از بزرگترین و توانگرترین بازرگانی جهان را دارا بوده است.
در حجاز، مکه شهر بازرگانی بزرگی بهشمار میرفت.
بسیاری از مردم مکه از ممر تجارت میزیستهاند. از راههای تجاری آنها، نخست، طریق معروف جنوب به شمال بود، دیگری از سمت شمال به خیبر و از وسط صحرا وادیالرمه و بعد به حیره میرسید.
کاروانهای مکی از یمن و سواحل اقیانوس هند و شرق افریقا، سقز و عطریات و بخور و پوست و جامههای نفیس عدنی و ادویه هندی و صمغ و عاج و برده آفریقایی و از طائف مویز و کشمش و از معادن
بنیسلیم طلا به سواحل مدیترانه تجارت میکردند و از آنجا اسلحه و گندم و روغن و شراب و پارچههای پنبهای و کتانی و ابریشمی بر میگرداندند.
مهمترین کالای تجارت
قریش، پوست دباغی شده بود.
نقره هم از مهمترین کالاهایی بود که به شام تجارت میشد.
عمدهترین کالایی که تجار مکی از شام به مکه تجارت میکردند، روغن بود.
قریش در مکه اجتماعات و بازارگاههایی مانند
عکاظ برپا نمود.
قبایل شمال و جنوب غربی برای تجارت به همراه قبایل نجد در این بازار جمع میشدند و راههای تجاری یمن و شام و خلیجفارس و بابل از آن میگذشت.
این بزرگترین بازار عرب، در نزدیک عرفات از نیمه
ذیالقعده تا آخر این ماه تشکیل میشد.
مردم در منازلی که هر قبیلهای برای خود بنا کرده بود، وارد میشدند و به خرید و فروش میپرداختند بعد به مجنه رفته،
ده روز در آن بازار بودند و چون هلال
ذیالحجه را مشاهده میکردند به ذیالمجاز رفته و هشت شب را در آنجا میماندند. سپس
روز ترویه از ذیالمجاز به عرفه میرفتند.
دیگر بازارهای عربستان، دومةالجندل در شمال نجد،
بازار خیبر، بازار حیره،
بازار حجر در یمامه،
بازار ریاء یا دباء
و صحار در عمان بودند.
بازار ریاء که در آخرین روز ماه رجب دایر میشد، بازار بزرگی بود که با خارجیان معامله صورت میگرفت.
تجار هند و سند و
چین قصد این بازار را میکردند و در آنجا به
معامله میپرداختند.
بازار صحار نیز که در اول
رجب برقرار میشد، به لباسهایش معروف بود.
بازار مشقر در هجر
و بازار شحر
و بازار رابیه در حضرموت،
بازار نجران و بازار صنعا
و نیز بازار عدن
که در اولین روز
ماه رمضان دایر میشد و از آنجا عطریات به دیگر نقاط فرستاده میشد، از دیگر بازارهای معروف اعراب جاهلی بود.
یثرب نیز از مراکز عمده تجاری در عربستان بشمار میآمد.
از معادن مهم این شهر، سنگ فسان بود که شهرتی جهانی داشت.
بازار عمده این شهر «فلج» نام داشت که بازار
بنینزار و یمنیها بود.
در این شهر علاوه بر راههای تجاری بزرگ، راه تجاری دیگری بین مکه و یثرب برقرار شده بود و مردم این دو شهر در آنجا
داد و ستد میکردند.
راهزنی، شکار
و ماهیگیری در سواحل دریا و صید مروارید در سواحل دریای عمان و خلیج فارس
را، میتوان از دیگر فعالیتهای اقتصادی مردم منطقه برشمرد.
سایت پژوهه، برگرفته شده از مقاله «اقتصاد اعراب جاهلی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۱۲/۱۰.