افترا به تورات (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بنی اسرائیل افترا به
تورات میزدند، و
دروغ بستن و افترا زدن به تورات برای دستیابی به متاعهای دنیوی بود.
بنی اسرائیل به
تورات دروغ میبستند و
افترا میزدند:
ومنهم امیون لایعلمون الکتـب الاامانی وان هم الا یظنون• فویل للذین یکتبون الکتـب بایدیهم ثم یقولون هـذا من عند الله لیشتروا به ثمنـا قلیلا فویل لهم مما کتبت ایدیهم وویل لهم مما یکسبون.
و پارهای از آنان عوامانی هستند که کتاب خدا را جز یک مشت خیالات و آرزوها نمیدانند و تنها به پندارهایشان دل بستهاند. •پس وای بر آنها که نوشتهای با دست خود مینویسند، سپس میگویند: «این، از طرف خداست.» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست میآورند!
آیه درباره
علمای یهود است.
کل الطعام کان حلا لبنی اسرءیل الا ما حرم اسرءیل علی نفسه من قبل ان تنزل التورة قل فاتوا بالتورة فاتلوها ان کنتم صـدقین.
همه غذاها (ی پاک) بر بنی اسرائیل
حلال بود، جز آنچه
اسرائیل (
یعقوب)، پیش از نزول تورات، بر خود
تحریم کرده بود (مانند
گوشت شتر که برای او ضرر داشت.) بگو: «اگر
راست میگویید تورات را بیاورید و بخوانید! (این نسبتهایی که به
پیامبران پیشین میدهید، حتی در تورات
تحریف شده شما نیست!)»
دانشمندان آنها بودند که حقایق را به
سود خود
تحریف میکردند چنان که
قرآن در این آیه میگوید: وای بر آنها که مطالب را به
دست خود مینویسند، و بعد میگویند اینها از سوی
خدا است(فویل للذین یکتبون الکتاب بایدیهم ثم یقولون هذا من عند الله). و هدفشان این است با این کار، بهای کمی بدست آورن (لیشتروا به ثمنا قلیلا). وای بر آنها از آنچه با دست خود مینویسند (فویل لهم مما کتبت ایدیهم). و وای بر آنها از آنچه با این خیانتها بدست میآورند(و ویل لهم مما یکسبون). از جملههای اخیر این آیه به خوبی استفاده میشود که آنها هم وسیله نامقدسی داشتند، و هم نتیجه نادرستی میگرفتند.
بعضی از مفسران در ذیل آیه مورد بحث حدیثی از
امام صادق علیهالسلام نقل کردهاند که دارای نکات قابل ملاحظهای است،
حدیث چنین است:
مردی به امام صادق علیهالسلام عرض کرد با اینکه عوام یهود اطلاعی از
کتاب آسمانی خود جز از طریق علمایشان نداشتند، چگونه خداوند آنها را نسبت به
تقلید از
علماء و پذیرش از آنان
مذمت میکند؟! (اشاره به آیات مورد بحث است) آیا
عوام یهود با عوام ما که از علمای خود تقلید میکنند تفاوت دارند؟. .. امام فرمود: بین عوام ما و عوام یهود از یک جهت فرق و از یک جهت مساوات است، از آن جهت که مساوی هستند خداوند عوام ما را نیز مذمت کرده همانگونه که عوام یهود را نکوهش فرموده. اما از آن جهت که با هم تفاوت دارند این است که عوام یهود از وضع علمای خود آگاه بودند، میدانستند آنها صریحا
دروغ میگویند،
حرام و
رشوه میخورند و
احکام خدا را تغییر میدهند، آنها با
فطرت خود این
حقیقت را دریافته بودند که چنین اشخاصی فاسقند و جایز نیست سخنان آنها را درباره خدا و احکام او بپذیرند، و سزاوار نیست
شهادت آنها را درباره
پیامبران قبول کنند، به این دلیل خداوند آنها را نکوهش کرده است (ولی عوام ما پیرو چنین علمایی نیستند). و اگر عوام ما از علمای خود
فسق آشکار و
تعصب شدید و
حرص بر
دنیا و
اموال حرام ببینند هر کس از آنها پیروی کند مثل یهود است که خداوند آنان را به خاطر پیروی از علمای فاسق نکوهش کرده است،
فاما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا علی هواه، مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه:
اما دانشمندانی که پاکی روح خود را حفظ کنند، و دین خود را نگهدارند، مخالف هوی و هوس و مطیع فرمان مولای خویش باشند عوام میتوانند از آنها پیروی کنند....
روشن است که این حدیث اشاره به تقلید تعبدی در احکام نمیکند، بلکه منظور پیروی کردن از رهنمایی دانشمندان برای بدست آوردن
علم و
یقین در
اصول دین است، زیرا حدیث در مورد شناخت
پیامبر سخن میگوید که مسلما از اصول دین میباشد و تقلید تعبدی در آن جایز نیست.
افترا و دروغ بستن به تورات درپی دارنده
عذاب الهی میباشد:
فویل للذین یکتبون الکتـب بایدیهم ثم یقولون هـذا من عند الله لیشتروا به ثمنـا قلیلا فویل لهم مما کتبت ایدیهم وویل لهم مما یکسبون.
پس وای بر آنها که نوشتهای با دست خود مینویسند، سپس میگویند: «این، از طرف خداست.» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست میآورند!
سپس خداوند در مقام توصیف دانشمندان یهود برای دومین بار برآمد و فرمود:
فویل للذین یکتبون الکتاب...، پس وای بر آنهایی که
کتاب را مینویسند.
ابن عباس میگوید: ویل در آیه شریفه عذاب و
شکنجه است.
گفته شده: منظور از ویل کوهی است در
آتش جهنم.
خدری از
نبی اکرم روایت کرده: ویل درهای است در جهنم که
کافر پس از فرو رفتن در آن
چهل پائیز (کنایه از چهل سال است) بعمق آن برسد. و ریشه معنای ویل همان است که ذکر شد و در آن کلمه ایست که در مقام دردمندی و تحسر گفته میشود و از
زبان ناراحت و گرفتار
مصیبت بیرون میآید.
بایدیهم ثم یقولون هذا من عند الله...، «کتاب را مینویسند» بدستهای خودشان و سپس میگویند: این از جانب خداوند است. منظور اين است كه خود متصدّى نوشتن آن هستند و سپس به خدا نسبت ميدهند.
دستیابی به متاعهای دنیوی، از اهداف افترا زنندگان به
تورات بود:
فویل للذین یکتبون الکتـب بایدیهم ثم یقولون هـذا من عند الله لیشتروا به ثمنـا قلیلا فویل لهم مما کتبت ایدیهم وویل لهم مما یکسبون.
پس وای بر آنها که نوشتهای با دست خود مینویسند، سپس میگویند: «این، از طرف خداست.» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست میآورند!
منظور این است که در برابر این کار ناشایست از
عوام یهود اموالی را بگیرند و کلمه «اشتراء» بعنوان
مجاز استعمال شده است و منظور تشبیه باشتراء است زیرا اینان
حق را پایمال و باطل را آشکار کردند تا در برابر مالی بدست آورند مانند کسی که متاعی را میخرد و در برابر پولی میپردازد. و منظور از «ثمنا قلیلا» این است که آنچه در برابر این کار قرار گیرد ناچیز و اندک است و
عرب در این قبیل موارد روش معروفی دارد که در اثر تتبع در کلمات آنها شناخته میشود.
ابوالعالیه میگوید ناچیز بودن
ثمن از نظر این است که آن از متاعهای دنیوی بوده و خداوند متاع
دنیا را به اندک و ناچیزی یاد کرده است «قل متاع الدنیا قلیل» دیگری گفته: توصیف به کمی برای
حرام بودن آن بها است. فویل لهم مما کتبت ایدیهم...، پس وای بر ایشان از آنچه بدست خویش نوشتند.
عذاب و رسوایی و زشتی بر آنها در برابر تحریفی که در
کتاب تورات مرتکب شدند. و ویل لهم مما یکسبون...، و وای بر آنها از آنچه از آن بدست آوردند در ماء موصوله دو احتمال است:
اول اینکه منظور معاصی و
گناهان باشد. دوم منظور
مال حرام و رشوههای نابجایی که بزرگان یهود از عوام میگرفتند.
قرآن و تورات، دو جادوی پشتیبان یکدیگر، از افتراهای
کافران صدر
اسلام بود:
فلما جاءهم الحق من عندنا قالوا لولا اوتی مثل ما اوتی موسی او لم یکفروا بما اوتی موسی من قبل قالوا سحران تظـهرا وقالوا انا بکل کـفرون.
ولی هنگامی که
حق از نزد ما برای آنها آمد گفتند: «چرا مثل همان چیزی که به
موسی داده شد به این
پیامبر داده نشده است؟! » مگر بهانه جویانی همانند آنان، معجزاتی را که در گذشته به موسی داده شد، انکار نکردند و گفتند: «این دو نفر (موسی و
هارون) دو ساحرند که
دست به دست هم دادهاند (تا ما را
گمراه کنند) و ما به هر دو کافریم»؟!
مقصود از «سحران»
سحر بودن تورات و قرآن است.
و این سخن بر اساس یک احتمال در آیه است. احتمال دیگر این است که سخن مزبور از یهود باشد.
این آیه به بهانه جوئیهای آنها اشاره میکند که آنها بعد از ارسال رسل نیز دست از بهانه گیری برنداشتند، و باز به راههای انحرافی خود ادامه دادند میگوید:
هنگامی که
حق از نزد ما برای آنها آمد گفتند: چرا به این پیامبر مثل همان چیزی که به موسی داده شد اعطا نگردیده است؟! (فلما جاءهم الحق من عندنا قالوا لو لا اوتی مثل ما اوتی موسی). چرا
عصای موسی در
دست او نیست؟ چرا
ید بیضاء ندارد؟ چرا
دریا برای او شکافته نمیشود؟ چرا دشمنانش غرق نمیشوند؟ چرا و چرا؟!...
قرآن به پاسخ این بهانه جویی پرداخته میگوید: مگر بهانه جویانی همانند اینها معجزاتی را که در گذشته به موسی داده شد انکار نکردند؟! (ا و لم یکفروا بما اوتی موسی من قبل). مگر نگفتند این دو (موسی و هارون) دو نفر ساحرند که دست به دست هم دادهاند (تا ما را گمراه کنند) و ما به هر کدام از آنها کافریم! (قالوا سحران تظاهرا و قالوا انا بکل کافرون).
تعبیر به سحران با اینکه قاعدتا ساحران باید گفته شود برای شدت تاکید است، چرا که
عرب وقتی در مورد کسی مؤکدا سخن میگوید او را عین
عدالت یا
ظلم و یا
سحر میشمرد. این احتمال نیز وجود دارد که مراد از سحران دو
معجزه بزرگ موسی
عصا و ید بیضاء باشد. و اگر گفته شود که این انکارها چه ارتباطی با
مشرکان مکه دارد؟ این مربوط به فرعونیان
کفر پیشه است، پاسخ آن روشن است و آن اینکه منظور این است که مساله بهانه جویی چیز تازهای نیست، اینها همه از یک قماشند و سخنانشان شباهت زیادی با هم دارد و خط و روش و برنامه آنها یکی است.
تفسیر روشن آیه فوق همان بود که گفتیم ولی جمعی از مفسران آیه را طور دیگری تفسیر کردهاند و گفتهاند: منظور از" سحران تظاهرا" حضرت موسی و پیامبر
بزرگ
اسلام است چرا که مشرکان عرب میگفتند این هر دو
ساحر بودند و ما نسبت به هر دو کافریم، و در اینجا یک جریان تاریخی نیز نقل کردهاند که اهل مکه گروهی را به سراغ رؤسای یهود در یکی از اعیادشان فرستادند و درباره
پیامبر اسلام از آنها
سؤال کردند که آیا محمد صلیاللهعلیهوآله براستی پیامبر
خدا است؟ آنها در پاسخ گفتند: ما در تورات او را با اوصافش یافتهایم. نمایندگان بازگشتند و ماجرا را به مشرکان مکه گفتند، در اینجا بود که آنها جمله سحران تظاهرا و انا بکل کافرون (این هر دو ساحر بودند و ما نسبت به هر دو کافر هستیم) را گفتند.
افترا مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۹، ص۲۲۳، برگرفته از مقاله «افترا به تورات».