اعجاز قرآن در نظم آهنگ
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مقصود از «
نظم آهنگ»، آهنگِ برآمده از
نظم حروف،
کلمات، عبارات و
آیات قرآن کریم است که در
دوران معاصر، برخی پژوهشگران آن را از نخستین و اصیلترین وجوه
اعجاز قرآن کریم برشمردهاند.
اصطلاح «
نظم آهنگ» را برای نخستین بار در آثار معرفت میبینیم؛
اما پیش از وی طالقانی اصطلاح
اعجاز در «آهنگ» را در همین معنا به کار برده است.
این اصطلاح معادل «اعجاز
النظم الموسیقی»
و «الاعجاز فی نغم
القرآن»
است. این جنبه از اعجاز
قرآن ریشه در
آرای دانشمندان کهن دارد؛ اما تاکید بیشتر بر آن و کاوش در زوایای گوناگون آهنگهای برخاسته از آیات
قرآن، به دوران معاصر مربوط میشود. گویا خطّابی نیز در طرح نظریه اعجاز از ناحیه تاثیر در
جان و
دل مخاطب، به همین جنبه از اعجاز
قرآن نظر داشته است.
دانشمندان پس از وی نیز بر
نظم برتر حاکم بر الفاظ
قرآن و سازگاری و همشکلی کامل میان آنها بدون نگاه به معنای الفاظ تاکید کردهاند.
اعجاز در
نظم آهنگ در حقیقت ناظر به بیانات
قرآنی است و بر همین اساس این وجه از اعجاز، زیر مجموعه اعجاز بیانی شمرده میشود، ازاین رو اولا اعجاز در
نظم آهنگ میتواند مشمول
تحدّی قرآن کریم باشد و ثانیاً همه آنان که اعجاز در
فصاحت،
نظم و حتی
بلاغت قرآن را مطرح کردهاند، به صورت غیر صریح و غیر مستقیم به همین وجه از اعجاز نیز نظر داشتهاند و بیشتر یا همه شرایطی را که دانشمندان بلاغت برای فصاحت کلمه و
کلام بیان کردهاند، همچون عدم تنافر حروف، سنگین نبودن کلمه بر
زبان، عدم
کراهت در
سمع و عدم غرابت در کلمه و همچنین عدم تنافر کلمات، سنگین نبودن بر زبان، عاری بودن از اضافات پیاپی، عدم تعقید لفظی و معنوی در کلام، زمینه ساز تولید آهنگی خوش تر است. فصاحت اعجازآمیز
قرآن کریم میتواند
موسیقی و آهنگی در حد اعجاز را پدید آورد.
نظم قرآن نیز همین نسبت را با موسیقی و
آهنگ قرآن دارد؛ به این معنا که چینش حروف و کلمات متناسب در کنار هم و در نظر گرفتن تناسب
صفات حروف و
پیام مورد نظر، نیز گزینش واژگان متناسب، تقدیم و تاخیرها در کلام و غیره زمینه ساز آهنگی قوی تر و فوق العاده برای متن است.
در زمان معاصر برای نخستین بار این جنبه از اعجاز
قرآن کریم را
مصطفی صادق رافعی در کتاب اعجاز
القرآن والبلاغة النبویه، منتشر شده، به
سال ۱۳۳۲ ق. مطرح کرده است. رافعی با ارائه نظریه اعجاز در
نظم موسیقی
قرآن به بررسی تاثیر
ترتیل قرآن بر شنونده و اصوات و آواهای هریک از مخارج حروف و فواصل پایانی آیات پرداخت
و با طرح اعتدال در موسیقی
قرآن نسبت به تاثیر بر
روح و روان مخاطب، در عین تهی بودن از حشو و زواید در الفاظ آن، بر هماهنگی میان الفاظ و معانی
قرآن نیز تاکید کرد. هماهنگی میان الفاظ و معانی مستلزم آن است که الفاظ
قرآن از چینش بسیار دقیق و پیچیدهای برخوردار باشد که در عین حالی که به نظر میرسد واژگان گاه برای
تنظیم آهنگ آیه به کار گرفته شده یا از جایگاه اصلی خود تغییر یافته (تقدیم و تاخیر) در همین حال از نظر معنایی نیز از نقش حساب شدهای برخوردار است؛
برای نمونه در آیات «اَلَکُمُ الذَّکَرُ ولَهُ الاُنثی تِلکَ اِذًا قِسمَةٌ ضیزی»
در عین حال که کلمه «اِذاً» برای پر کردن آهنگ آیه به کار گرفته شده و بدون آن، آهنگ آیه مختل میشود، با این حال عاری از نقش معنایی دقیق نیز نیست؛
نیز دو واژه «القُبور» و «اَلاَجداث» که
مترادف به نظر میرسد در سیاقهای گوناگون متناسب با آهنگ یا فاصله
آیه به کار رفته است
، در عین حال نوعی تفاوت معنایی نیز میان آن دو دیده میشود.
همزمان با رافعی، مصطفی محمود نیز در کتاب
القرآن محاولة لفهم عصری بر اعجاز
قرآن از جنبه صوتی و موسیقی تاکید کرده است. از نظر مصطفی محمود نیز موسیقی و آهنگ برآمده از
آیات با معنای آنها هماهنگی کامل دارد. او موسیقی را به دو قسم بیرونی و درونی (باطنی) تقسیم کرده و موسیقی اعجازآمیز
قرآن را از نوع درونی و باطنی معرفی میکند،
درحالی که موسیقی
شعر از نوع موسیقی بیرونی است و همین تفاوت،
سبب امتیاز موسیقی
قرآن از موسیقی سایر متون آهنگین، به ویژه شعر است. وی درباره تفاوت موسیقی بیرونی و درونی میگوید: موسیقی بیرونی حاصل
قافیه، بحر و وزن
شعر یا جمله است، درحالی که موسیقی درونی به قافیه و وزن و بحر ارتباط ندارد، بلکه قائم به
ذات است و به گونه حیرت آور و غیر قابل وصفی از درون و بیرون و لابه لای کلمات برمی خیزد و دانسته نیست که چگونه کامل میشود.
او در جای دیگر ویژگی اصلی موسیقی درونی
قرآن را پیوند عمیق و قوی میان موسیقی برخاسته از تلاوت آیات، و معنا و غرض آنها میداند. به اعتقادی این پیوند آن چنان دقیق است که اجازه نمیدهد حرفی از آیه را تغییر داد یا واژهای را جایگزین واژهای دیگر یا جملهها را جابه جا کرد، با این همه او تاکید میکند که موسیقی
قرآن بیش از آنکه قابل وصف باشد احساس کردنی است.
او با ذکر نمونههای فراوانی از آیات
قرآنی و نشان دادن
موسیقی اعجازانگیز آن ثابت میکند که در موسیقی درونی
قرآن کلمات در دست خالقشان ذوب میشود و در نهایت هماهنگی کنار هم چیده شده و ساختمان
قرآن را شکل میدهد. سپس موسیقی یگانه و منحصر به فردی را ایجاد میکند که در کلام عرب، چه قبل و چه بعد از نزول
قرآن نظیری برای آن یافت نمیشود.
برای نمونه هنگامی که خداوند به شب و روز سوگند یاد میکند واژگانی را به کار گرفته که تصویر سازی میکند و آهنگ آرامی را به گوش میرساند: «والَّیلِ اِذا عَسعَس والصُّبحِ اِذا تَنَفَّس»
کلمه «عسعس» با ۴ حرفش
شب را با همه آنچه در آن است به تصویر میکشد و از آیه بعدی نور فجر دیده میشود و با آیه، آواز
گنجشک و بانگ
خروس به
گوش میرسد و احساس حرکت و جنب و جوش و نشاط به دست میدهد؛ اما همین که آیات نزول
عذاب و نابودی
قوم عاد را
قرائت میکنی: «واَمّا عادٌ فَاُهلِکوا بِریح صَرصَر عاتِیَه سَخَّرَها عَلَیهِم سَبعَ لَیال وثَمـنِیَةَ اَیّام حُسومـًا فَتَرَی القَومَ فیها صَرعی کَاَنَّهُم اَعجازُ نَخل خاوِیَه»
از لابه لای آیات وزش بادهای شدید و پراکنده شدن تنه
نخلهای توخالی به
گوش میرسد و سرزمین ویران شده
قوم عاد تصویرسازی میشود
و نیز در آیه ۴۴
هود مشاهده میکنی که چگونه توفان سهمگین و هولناک زمان
نوح در آیات آن منعکس شده است: «وقیلَ یـاَرضُ ابلَعی ماءَکِ ویـسَماءُ اَقلِعی وغیضَ الماءُ وقُضِیَ الاَمرُ» و بدین ترتیب متناسب با معنای آیه، آهنگ حروف و کلمات نیز از فراز و فرود و شدت و نرمی برخوردار میشود.
در همین زمان دو
قرآن پژوه دیگر مصری،
سید قطب و عبدالله درّاز آهنگ موسیقایی
قرآن را اصلیترین وجه اعجاز آن برشمردند.
سید قطب هم در کتاب التصویرالفنی و هم در جای جای تفسیرش، فی ظلال
القرآن به ویژه در تفسیر
سورههای کوتاه و آهنگین مکّی به این بعد
قرآن کریم نظر داشته است.
او وجوه گوناگون اعجاز
قرآن، مانند جنبه تشریعی دقیق آن، صلاحیت اجرایی آن برای هر زمان و مکان، گزارش از امور غیبی و پنهان و... را در مورد تمام
قرآن به عنوان یک واحد و من حیث المجموع صحیح میداند؛ اما آن را در مورد یکایک
سورهها به ویژه
سورههای کوچک که نه گزارشگر
اخبار غیبی است و نه مشتمل بر مسائل علمی و معارف تشریعیـجاری نمیداند، درحالی که همین
سورههای کوچک از نخستین لحظات
نزول،
عرب زبانان را مسحور کرده و بر احساسات آنان اثر گذاشته است، پس به ناچار باید در همین
سورههای کوچک عنصری باشد که شنوندگان را افسون کرده باشد
؛ برای مثال نخستین
سوره نازل شده (علق) دارای فواصل کوتاه و به اعتباری همانند سجع کاهنان یا قافیه پردازانی است که در نزد عرب معروف بوده و سابقه داشته است؛ ولی نثر
کاهنان و قافیه پردازان بی ارتباط و پریشان بوده و قابل سنجش با آیات
قرآن نبوده است، زیرا در این
سوره غیر از سیاق استوار آن نوعی موسیقی و
سجع درونی مشهود است که به گونهای دقیق عبارات را به هم پیوند میدهد؛
برای نمونه به
سوره شمس بنگرید که دارای قافیه واحد و موسیقی یگانهای است. آغاز
سوره متضمن احساسات حضوری است که از پدیدههای عالم طبیعت سرچشمه گرفته و به منزله چهارچوبی بر یک حقیقت بزرگ است که
سوره شمس آن را در خود جای داده است؛ یعنی حقیقت نفس انسانی و استعدادهای فطری آن و نقش انسان درباره خودش. حقیقتی که
انسان را با عالم طبیعت پیوند میدهد: «والشَّمسِ وضُحـها والقَمَرِ اِذا تَلـها والنَّهارِ اِذا جَلـّها والَّیلِ اِذا یَغشـها والسَّماءِ وما بَنـها والاَرضِ وما طَحـها ونَفس وما سَوّها فَاَلهَمَها فُجورَها وتَقوها قَد اَفلَحَ مَن زَکـّها وقَد خابَ مَن دَسـّها»
و
سوره تکاثر را بنگرید که دارای
موسیقی عظیم و ترسناک و عمیقی است؛ گویا صدای بیم دهندهای است که بر مکانی بلند ایستاده و بانگ بر میآورد و بر سر
غافلان خواب زده و مستان سر به
هوا که بر آتش
جهنم مشرفاند و چشمانشان بر روی حقیقت بسته است فریاد میزند که «اَلهـکُمُ التَّکاثُر حَتّی زُرتُمُ المَقابِر کَلاّ سَوفَ تَعلَمون ثُمَّ کَلاّ سَوفَ تَعلَمون کَلاّ لَو تَعلَمونَ عِلمَ الیَقین لَتَرَوُنَّ الجَحیم ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَینَ الیَقین ثُمَّ لَتُسـَلُنَّ یَومَئِذ عَنِ النَّعیم».
سید قطب افزون بر اینکه میان آهنگ و موسیقی الفاظ
قرآن با معنای آنها پیوندی عمیق میبیند در پی شناساندن جنبه
هنری موسیقی
قرآن است؛ به این معنا که افزون بر تاثیری
سحر انگیز بر وجدان و احساسات مخاطب، معانی بلند آیات آن نیز بر
قوه خیال او تاثیر گذارده و تصویری از آنچه میشنود در ذهن و خیال او متناسب با پیام آیات ترسیم میکند؛
همچنین او آیه ۲۶
فصّلت «لا تَسمَعوا لِهـذا القُرءانِ والغَوا فیهِ لَعَلَّکُم تَغلِبون» را نشان دهنده اعجاز تاثیری
قرآن در نفوس مخاطبان و رویارویی آنان با این بعد از اعجاز
قرآن میداند.
درّاز ارتباط موسیقی
قرآن با معارف و مضامین آن را
انکار نمیکند و بر هماهنگی موسیقی
قرآن با مقاصد آن تاکید میکند؛ اما معتقد است
موسیقی و آهنگ برآمده از
قرآن حتی بدون فهم معانی آیات نیز بر روان
انسان اثر غیر قابل وصف دارد. او میگوید:
نظام صوتی
قرآن در شکل و جوهرش نخستین چیزی است که از اسلوب
قرآن توجه انسان را به خود جلب میکند. اگر قاری خوشخوانی
قرآن را دور از مخاطب
تلاوت کند به طوری که مخاطب تنها صدای آهنگ
قرائت و حرکات و سکنات و
مد و غُنّه و اتصال و سَکت آن را بشنود بدون شنیدن حروف و تشخیص آنها، از شنیدن این مجموعه در نفس خود با نغمه شگفتی مواجه خواهد شد که در هیچ کلام دیگری با شرایط برابر موجود نیست. این نغمه
قرآن به فاصله دور همه محسنات و جذابیتهای موسیقی و
شعر را داراست، در عین حالی که نه در آن نغمه موسیقی است و نه وزنهای شعر را دارد، افزون بر اینکه در یک قطعه موسیقی آهنگ و نغمه واحدی حاکم است؛ نیز در یک قطعه شعر وزنهای هر بیت یکسان است و تکرار آن موجب ملالت خاطر شنونده میشود؛ اما
امتیاز موسیقی
قرآن کریم در
لحنهای متنوع آن است که دائماً تجدید میشود و تکرار آن ملال آور نیست.
او همچنین میگوید: در
نظام موسیقایی
قرآن، حرکاتْ بسیار حساب شده و متنوع تقسیم شده و در لابه لای آن مدّها و غُنّهها به گونهای شگفت آور و متعادل توزیع شده است که به
ترجیع صدا کمک میکند و سبب تجدید نشاط شنونده میشود. هنگامی که جواهر حروف
قرآن به طور صحیح از مخرج ادا شود و به گوش برسد با لذت دیگری در
نظم حروف
قرآن و چینش و ترتیب آنها مواجه میشوی که با ویژگیهای متنوع در کنار هم
نظام یافتهاند، درحالی که حرفی کوبنده است، حرفی دیگر دارای کشش صوت است، حرف سوم آوایی نرم و ملایم دارد، حرف دیگر صدای بلند و آشکار تولید میکند و حرفی دیگر به گونهای است که نَفَس روی آن میلغزد و به همین شکل هر حرفی از صفتی مناسب برخوردار و مجموعهای هماهنگ و متناسب را پدید آورده است.
به نظر میرسد درّاز در این سخن، به گزینش کلمه یا کلمات مناسب از میان
الفاظ مترادف و چینش کلمات متناسب در کنار یکدیگر نظر دارد؛ زیرا
خداوند در
قرآن کریم کلمه سازی نکرده، تا بگوییم مناسبترین حروف را در کنار هم چیده است که این برخلاف حکمت است، بلکه با گزینش فصیحترین کلمات متداول در میان مردم و متناسب با
غرض الهی آیات و
سورههای
قرآن کریم را
نظم داده است، به همین سبب تحدّی
قرآن نیز در حدّ یک
سوره یا سخنی کامل از
قرآن پیشنهاد شده است؛ نه کمتر از آن.
نظر اعجاز
نظم آهنگ یا موسیقایی
قرآن مورد پذیرش
قرآن پژوهان بعدی قرار گرفت و هریک به تناسب و از زاویهای آن را بررسی کردند. از جمله این پژوهشگران زرقانی
صبحی صالح محمود السید شیخون،
صلاح عبد الفتاح خالدی،
فتحی احمد عامر،
نذیر حمدان،
و
عبدالغنی و از میان
قرآن پژوهان
شیعی و
ایرانی، طالقانی در لابه لای تفسیر پرتوی از
قرآن،
معرفت،
مغنیه،
بستانی
و جمعی دیگر در این موضوع
قلم زدهاند.
صبحی صالح بر گوشهای از آهنگ
دعاهای قرآن تاکید کرده و نشان داده است که چگونه دعاها که نوعی
سرود است با واژگان برگزیده، همراه با
سجعی لطیف، تکیهای دلنشین و مطابقتی دل انگیز، از زبان
پیامبران و صدّیقان و صالحان بازگو شده و همواره تصویرگری کرده و تخیل شنونده را برمی انگیزد: «رَبِّ اِنّی وهَنَ العَظمُ مِنّی واشتَعَلَ الرَّاسُ شَیبـًا و لَم اَکُن بِدُعائِکَ رَبِّ شَقیـّا»،
«رَبَّنا ما خَلَقتَ هـذا بـطِلاً سُبحـنَکَ فَقِنا عَذابَ النّار رَبَّنا اِنَّکَ مَن تُدخِلِ النّارَ فَقَد اَخزَیتَهُ وما لِلظّــلِمینَ مِن اَنصار رَبَّنا اِنَّنا سَمِعنا مُنادِیـًا یُنادی لِلاِیمـنِ اَن ءامِنوا بِرَبِّکُم فَـامَنّا رَبَّنا فَاغفِر لَنا ذُنوبَنا وکَفِّر عَنّا سَیِّـاتِنا وتَوَفَّنا مَعَ الاَبرار رَبَّنا وءاتِنا ما وعَدتَنا عَلی رُسُلِکَ ولا تُخزِنا یَومَ القِیـمَةِ اِنَّکَ لا تُخلِفُ المِیعاد»
تکرار «رَبَّنا» در این آیات دل را نرم میکند و طراوت
ایمان را در دل برمی انگیزد.
طالقانی با تاکید بر اینکه در
قرآن بیش از هرچیز آهنگی که از
وقف و حرکت،
وصل و
فصل، مدّ و
قصر، کوتاهی و بلندی جملات، ادغام و ارسال، اخفاء و اظهار و مانند اینها برمی آید و صدای حروفی که در وسط یا در آخر کلمات و آیات منعکس میشود انطباق خاصی با معانی و مقاصد
قرآن دارد، رابطه موسیقی اعجازآمیز
قرآن را افزون بر دو دانش «معانی و بیان»، با دانش «تجوید» نیز یادآور میشود، با این حال معتقد است کیفیت انطباق آهنگ کلمات و آیات با معانی و مقاصد
قرآن که واقعیات و اوضاع یا صفات درونی گوینده را مینمایاند به آسانی تحت ضابطه و قاعده درنمی آید.
به نظر طالقانی همین ترکیب و هماهنگی کلمات با یکدیگر و با معانی و نمایاندن صورت و واقعیت مقصود است که
قرآن را مانند وجود و ترکیب موجودات در صور گوناگون در آفرینش، معجزه ساخته است و مانند ترکیب عناصر طبیعی اگر کلمهای را به کلمه مرادف آن تبدیل کنیم یا حرفی را از جای خود برداریم یا فصل و وصل و وقف و حرکت و اوج و حضیض و ایقاع کلمات رعایت نشود در
نظم و هماهنگی و رسانیدن معنا و مقصود اخلال پیش میآید.
وی با توجه به این هماهنگی و پیوند میان حروف و صفات آنها از قبیل نرمی و شدت و غنّه و مدّ و... با پیام و مقاصد آیات و
سورههای
قرآن به تفسیر
سورههای جزء پایانی
قرآن پرداخته است؛ همچون تکرار حرف خشن «ق» در
سوره فلق و حرف «س» در
سوره ناس که پیوندی روشن با
پیام این دو
سوره، یعنی بیان شرور محیط بر انسان از درون و بیرون دارد.
نمونههایی دیگر از تناسب میان آهنگ و پیام
سوره را که مورد توجه طالقانی و دیگران بوده است، میتوان در
سورههای فیل،
قریش،
همزه،
قارعه،
زلزال و
عادیات نشان داد.
بستانی نیز نمونهای از تجانس صوتی میان سه حرف «س»، «ص» و «ز» را که منشا صوتی واحدی دارند، در
سوره ملک نشان داده است که تکرار آن در آیه آیه این
سوره و در کنار هم که حدود ۲۰ درصد حجم آن را فرا گرفته افزون بر اینکه سبب زیبایی آهنگ
سوره شده است با مقاصد این
سوره نیز هماهنگی کامل دارد. برخی از آیات این
سوره چنین است: «و لَقَد زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنیا بِمَصـبیحَ...»
، «... فَسُحقـًا لاَِصحـبِ السَّعیر»،
«... البَصَرُ خاسِئـًا و هُوَ حَسیر»
، «... سَویـًّا عَلی صِراط مُستَقیم»
، «... السماء اَن یُرسِلَ عَلَیکُم حاصِبـًا فَسَتَعلَمون...»
، «... یَرزُقُکُم اِن اَمسَکَ رِزقَهُ...».
در باب اعجاز
نظم آهنگ
قرآن از مجموع آرای موافقان نکات زیر به دست میآید:
۱. اگرچه بسیاری از اشعار شاعران یا قطعههایی از موسیقیها نیز تاثیرات فوق العادهای بر برخی از مخاطبانش دارد؛ اما این تاثیرات غالباً
انسان را از حالت تعادل خارج کرده دچار وجد شدید یا غم مفرط میکند؛ اما تاثیر آهنگ
تلاوت قرآن بر روان مخاطب در حدی متعادل و مبتنی بر واقعیت و کاملا منطبق با نیازهای فطری و استعداد روحی وی در جهت کسب کمال است. حتی آهنگ آیات انذاری کاملا متعادل و مثبت و به دور از هرگونه مبالغههای افراطی است.
۲. آهنگ و موسیقی
قرآن گرچه نتیجه گزینش و
نظم بسیار دقیق کلمات و جملهها و
آیات است و صرف این آهنگ اثر غیر قابل وصفی بر شنونده دارد؛ اما پیوند غیر قابل انکاری نیز با معنای کلمات و آیات دارد؛ به این معنا که هرچه شنونده آگاهی بیشتر و کامل تری از معانی الفاظ داشته باشد اثری عمیق تر بر وی دارد.
۳. اینکه آیا به آهنگ
قرآن هم تحدّی شده است یا نه؟ به این بستگی دارد که
تحدّی قرآن را ناظر به جنبههای بیانی
قرآن بدانیم یا نه؟ بی تردید اعجاز در
نظم آهنگ
قرآن از جنبههای اعجاز بیانی است و بیشتر مفسران آیات تحدّی را ناظر به اعجاز بیانی
قرآن میدانند، افزون بر این، نظریه پردازان اعجاز موسیقایی
قرآن، نخستین و اصلیترین جنبه اعجاز بیانی را که همه
سورهها به ویژه
سور مکی از آن جنبه برخوردار بوده است،
نظم و
موسیقی قرآن معرفی کردهاند.
۴. نکتهای که در اعجاز
نظم آهنگ مغفول مانده مقدار آیاتی است که وصف اعجاز دارد. به نظر میرسد اعجاز
نظم آهنگ نیز در چارچوب
آیات تحدّی در سطح یک
سوره یا قطعهای از
قرآن در حد سخنی کامل، قابل طرح است و نه کمتر از آن، زیرا ممکن است در اشعار شاعران نیز در حد یک مصرع یا حتی یکی دو بیت با موسیقی بسیار شگفتی روبه رو شد؛ اما اینکه همه ابیات یک
قصیده از موسیقیها یا ویژگیهای مورد اشاره برخوردار و عاری از هرگونه اغراق و
مبالغه خلاف واقع باشد، به طوری که آهنگ درحد معنا باشد از نظر معتقدان به اعجاز
نظم آهنگ، برای بشر ناممکن است.
۵. گرچه آهنگ و موسیقی آن گونه که موافقان میگویند در همه
قرآن از جمله
سورههای مدنی دیده میشود؛ اما بدیهی است که در
آیات مکی قرآن، هم به لحاظ الفاظ و ترکیب و کوتاهی و بلندی آیات و وجود فواصل
منظم، و هم به لحاظ محتوا که مشتمل بر وعده و وعیدها و معارف
اعتقادی و
اخلاقی است از قوت بیشتری برخوردار است و
سورههای مدنی به لحاظ تشریعی بودن زبان آیات نسبت به آیات مکی از آهنگ ضعیف تری برخوردار است، با این حال این تفاوت آهنگ در میان
سورههای مکی با یکدیگر و همچنین در بین
سور مدنی نیز مشاهده میشود؛ مثلا آهنگ در
سورههای واقعه و
الرحمن و
نبا بیش از
سورههای هود،
اعراف و
انعام که همگی مکی است نمود دارد؛ نیز آهنگ در
سوره تغابن و
دهر با فرض مدنی بودن این دو
سوره نسبت به آهنگ در
سوره مائده نمود بیشتری دارد.
۶. زمینه پژوهش در اعجاز
نظم آهنگ
قرآن، علوم مختلفی، از جمله دو علم معانی و بیان و آرایههای معنوی و به ویژه لفظی در
دانش بدیع، همچنین دانش فواصل و تقدیم و تاخیر،
تجوید و آواشناسی، موسیقی و... است.
الاسلام و الفن؛ الاعجاز البیانی
للقرآن؛ الاعجاز فی
نظم القرآن؛ اعجاز
القرآن و البلاغة النبویه، رافعی؛ البرهان فی علوم
القرآن؛ پرتوی از
قرآن؛ التصویر الفنی فی
القرآن؛ التفسیر الکاشف؛ التمهید فی علوم
القرآن؛ ثلاث رسائل فی اعجاز
القرآن؛ الظاهرة الجمالیة فی
القرآن الکریم؛ علوم
القرآن، شحاته؛ علوم
قرآنی؛ فکرة
النظم بین وجوه الاعجاز فی
القرآن الکریم؛ فی ظلال
القرآن؛ فواصل الآیات القرآنیه؛
القرآن محاولة لفهم عصری؛ مباحث فی علوم
القرآن؛ مناهل العرفان فی علوم
القرآن؛ النبا العظیم نظرات جدیدة فی
القرآن؛ نظریة التصویر الفنی عند سید قطب؛
نظم الدرر فی تناسب الآیات
والسور، بقاعی.
دائرةالمعارف قرآن کریم برگرفته از مقاله اعجاز قرآن/ نظمآهنگ.