• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اعجاز قرآن (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




اعجاز قرآن، قرآن معجزه است و معنی اعجاز قرآن آنست که بشر از آوردن نظیر آن عاجز و ناتوان است و وجوه عمده اعجاز دو چیز است: یکی ترکیب آنگونه الفاظ با حفظ آنگونه معانی، دیگری عدم وجود اختلاف در آن.



قُرْآن: اين لفظ در اصل مصدر به معنى خواندن است.


معنی اعجاز قرآن آنست که بشر از آوردن نظیر آن عاجز و ناتوان است، قرآن از اول نزول پیوسته این مطلب را یادآوری کرده و گوید: بشر از آوردن نظیر من ناتوان است، و اگر عاجز نیست یک سوره مانند مرا بیاورد. این حریف طلبی قرآن و آن زبونی اهل سخن و خاصّه فصحای عرب دلیل بارز اعجاز آن است.
۱- (قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْاِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلی‌ اَنْ یَاْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ‌ لا یَاْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً) «بگو اگر انس و جنّ جمع شوند که نظیر این قرآن را بیاورند نمی‌توانند هر چند با همدیگر همکاری کنند».
۲- (اَمْ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ‌... فَلْیَاْتُوا بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ اِنْ کانُوا صادِقِینَ‌) (يا مى‌گويند: «قرآن را به خدا افترا بسته»؟! ...اگر راست مى‌گويند سخنى همانند آن بياورند!).
۳- (وَ اِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی‌ عَبْدِنا فَاْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ‌... • فَاِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ... ) (و اگر درباره آنچه بر بنده خود نازل كرده‌ايم تردید داريد، يك سوره همانند آن بياوريد...پس اگر چنين نكنيد- كه هرگز نخواهيد كرد- از آتشى بترسيد..). آیه در مقام تعجیز انسان حتی از آوردن یک سوره است و با نفی ابدی می‌گوید (وَ لَنْ تَفْعَلُوا) و هرگز نمی‌توانید و آن دلیل است که در آینده نیز این کار امکان نخواهد داشت.
ایضا آیه‌: (اَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَاْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ... ) (آيا آنها مى‌گويند: «او قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده است»؟! بگو: «اگر راست مى‌گوييد، يك سوره همانند آن بياوريد) در مقام تعجیز است.
۴- (اَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَاْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیاتٍ‌... فَاِلَّمْ یَسْتَجِیبُوا لَکُمْ فَاعْلَمُوا اَنَّما اُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ... ) (آيا مى‌گويند: «او به دروغ قرآن را به خدا نسبت داده و ساختگى است)»! بگو: «اگر راست مى‌گوييد، شما هم ده سوره ساختگى همانند اين قرآن بياوريد...»و اگر کافران دعوت شما را نپذيرفتند (به آنها بگوييد:)، بدانيد قرآن تنها با علم الهی نازل شده...). در اینجا صحبت از آوردن ده سوره است و جمله‌ (اَنَّما اُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ‌) روشن می‌کند که خدا علم قرآن سازی را به بشر نداده است.
آیه اول در مقام تعجیز شامل یک آیه هم می‌شود زیرا کلمه قرآن به همه قرآن و به ابعاض آن اطلاق می‌شود، و آیه اول از آیات مکّی است، آن‌وقت همه قرآن نازل نشده بود. ولی باز فرموده‌ «هذَا الْقُرْآنِ» با وجود این به نظر نگارنده منظور قرآن از مبارزه طلبی مجموع قرآن یا چند سوره یا یک سوره یا چند آیه است نه نسبت به فرد فرد آیات مثل‌: (اِنَّهُ فَکَّرَ وَ قَدَّرَ) (او براى مبارزه با قرآن اندیشه كرد و نقشه‌اى شيطانى كشيد!) مثلا و در قرآن «فَاْتُوا بِآیَةٍ مِنْ مِثْلِهِ» نیامده است.


درباره جهات اعجاز قرآن که اجتماع آنها بشر را از آوردن مثل آن عاجز کرده در المنار وجوه زیر را نقل می‌کند:
۱- اشتمال قرآن بر نظم و وزن عجیب و اسلوبی که غیر از اسلوب بُلَغاء و فُصَحاست اسلوبی که در آن زمان معمول نبود و کاملا بدیع و بی‌سابقه است.
۲- بلاغت قرآن که بلاغت و فصاحت سخن سرایان هیچ وقت به بلاغت آن نرسید و احدی از اهل بیان در این مطلب شکّ نکردند. (قرآن‌ با بلاغتی القاء مطلب می‌کند که دیگران از القاء مطلب با آن بیان عاجزاند).
۳- اشتمال قرآن بر اخبار غیبی نسبت به گذشتگان و نسبت به آینده. مثل خبر از غلبه روم بر فارس که بعدا تحقق یافت و اخبار از وضع و آینده منافقان که مو به مو جای خویش را می‌گرفت.
۴- سلامت قرآن از اختلاف و تعارض و تناقض در طول مدت ۲۳ سال. (وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً) (در حالى كه اگر از سوى غير خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مى‌يافتند).
۵- اشتمال قرآن بر علوم الهیّه و عقائد دینیّه، و احکام و فضائل و اخلاق و قواعد سیاسی و مدنی.
۶- اینکه هیچ یک از گفته‌های قرآن قابل نقض و ابطال نیست و هر چه گفته همیشه حق و صدق بوده و خواهد بود.
۷- در قرآن مسائلی مطرح و تحقیق شده که بر بشر آن روز مجهول بود، مثل‌: (وَ اَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ‌-... (ما بادها را براى بارور ساختن ابرها فرستاديم) اَنَّ السَّماواتِ وَ الْاَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ‌ءٍ حَیٍ‌-... (آسمان‌ها و زمین به هم پيوسته بودند، و ما آنها را از يكديگر جدا ساختيم؛ و هر چيز زنده‌اى را از آب آفريديم) ثُمَّ اسْتَوی‌ اِلَی السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ‌-... (سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالى كه بصورت دود بود) وَ مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ‌ (و از هر چيز يك جفت آفريديم) ) و امثال اینها؛ (المنار ذیل آیه ۲۳ بقره به اختصار).
در المیزان از وجوه گذشته وجه دوم، سوم، چهارم، و پنجم را به‌طور مشروح ذکر و بررسی می‌کند و وجه دیگری می‌افزاید و آن اینکه آوردن چنین قرآنی از کسی که درس نخوانده و معلّم ندیده غیر ممکن است. مرحوم مجلسی در بحار، اقوال را در این‌باره به‌طور مبسوط جمع کرده است.
ناگفته نماند: خلاصه آنچه تا اینجا در وجه اعجاز گفته شد این است که قرآن مجموعا معجزه است و بشر از آوردن مثل آن ناتوان می‌باشد، این از هر جهت قابل قبول است زیرا با ملاحظه وجوهی که مجملا نقل شد آوردن نظیر قرآن از بشر ساخته نیست. ولی قرآن همانطور که نسبت به تمام آن اعجاز است و مبارز طلبی کرده نسبت به ده سوره (بعشر سور) و حتی به یک سوره نیز مبارز طلبی کرده است‌: (فَاْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ) اما وجوهی که از المنار و المیزان نقل شد همه را در سوره کوثر مثلا نمی‌توان یافت با آنکه این سوره هم معجزه است.


با استفاده از خود قرآن می‌شود گفت وجوه عمده اعجاز دو چیز است یکی ترکیب آنگونه الفاظ با حفظ آنگونه معانی. دیگری عدم وجود اختلاف در آن.
اینک این دو وجه را بررسی می‌کنیم:
۱- ما در آوردن نظیر قرآن اگر نظم و اسلوب الفاظ را در نظر بگیریم و بخواهیم الفاظی در نظم و ترتیب قرآن بسازیم معانی از دست خواهد رفت یعنی معانی خیلی سبک و خنده‌آور خواهد شد و اگر معانی خوب را در نظر بگیریم الفاظ را در اسلوب قرآن نتوانیم جمع کرد.
مثلا از مسیلمه کذاب (لعنه‌اللّه) در تاریخ کامل و سفینة البحار نقل شده که در مقابله با سوره مرسلات و ذاریات گفت: و المبدیات زرعا. و الحاصدات حصدا. و الذاریات قحما. و الطاحنات طحنا. و الخابزات خبزا. و الثاردات ثردا. و اللاقمات لقما.. این فرومایه به تقلید از سبک قرآن الفاظی چند قالب‌زده ولی معنی آنها چنین در آمده: قسم به آشکار کنندگان کشت، قسم به دروگران، قسم به پاشندگان گندم، قسم به آرد کنندگان، قسم به نانواها، قسم به آبگوشت پزان، قسم به آنان که لقمه بر دهان می‌گذارند...
در تنظیم الفاظ آنچه قدرت داشته به کار برده ولی ملاحظه می‌شود که معانی چقدر مضحک و سند رسوائی گوینده است و همه کارهای بالا را به زنان مختص کرده است.
این راجع به الفاظ و اگر معانی خوب در نظر گرفته شود قهرا الفاظ در اسلوب قرآن جمع نخواهد شد. ظاهرا روی این حساب است که فرموده: (فَاْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ) یعنی حتی یک سوره کوچک مثل سوره کوثر هم قدرت آوردن ندارید و با جمله‌ «وَ لَنْ تَفْعَلُوا» روشن می‌کند که این کار از بشر ساخته نیست و نخواهد بود و با جمله‌ (فَاعْلَمُوا اَنَّما اُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ) بیان می‌کند که این زائیده علم خداست و شما آن علم را ندارید (وَ ما اُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ اِلَّا قَلِیلًا) .
از اینجاست که نگارنده احتمال می‌دهم نظر قرآن در تعجیز بیشتر به اسلوب کلام با حفظ معانی صحیح و حقیقی آنست گرچه وجوه نقل شده از المنار و المیزان نیز کاملا واقعی و مقبول است، ولی چنانکه گفته شد آن وجوه راجع به مجموع قرآن است نه هر سوره.
۲- (اَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ‌ الْقُرْآنَ‌ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً) (آيا درباره قرآن نمى‌انديشند؟! در حالى كه اگر از سوى غير خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مى‌يافتند). این آیه راجع به مجموع قرآن و در عین حال قابل دقت است، توضیح اینکه بشر از اول ادراک تا آخر عمرش در یک حال، یک عقیده، و یک رای نمی‌ماند نظر او نسبت به دوران عمر و نسبت به پیشامدها تغییر می‌یابد، بزرگان عالم و سیاستمداران دنیا را می‌بینیم که هر چند روز یا چند ماه یا لا اقل چند سال در عقاید و تصمیمات خویش تجدید نظر می‌کنند و آنچه دیروز حق و مطابق واقع می‌دیدند امروز تخطئه می‌کنند و بر آن خط بطلان می‌کشند. نهرو نخست، وزیر متوفی هندوستان نامه‌های متعددی به دخترش نوشت روزی که خواستند آنها را به صورت کتاب به نام نگاهی به تاریخ جهان چاپ کنند راضی شد و گفت: ولی اگر امروز آنها را می‌نوشتم طور دیگری می‌نوشتم ولی من دیگر آن فرصت را ندارم.
کسی اگر کتابی بنویسد و بیست سال بعد بخواهد آن کتاب را بار دیگر بنویسد و چاپ کند ناممکن است تغییری در آن ندهد و بگوید همانطور که بیست سال قبل نوشته‌ام احتیاج‌ به تجدید نظر ندارد، همینطور است هر فرد فرد بشر نسبت به کارها و افکار خویش در دوران زندگی، پس بشر نمی‌تواند از خود رویّه‌هائی راجع به همه شئون زندگی و غیره، ایجاد کرده و تا آخر عمر در آنها ثابت و یکنواخت بماند حتما مقدار کثیری از آنها و یا همه آنها را تغییر خواهد داد، حال اگر بشری پیدا شد و در عرض ۲۳ سال عقائدی و روشهائی نسبت به همه شئون زندگی اظهار کرد و تا پای جان از آنها دفاع نمود و از هیچ یک هم در آن مدت برنگشت خواهیم دانست که آنها از خودش نیست و گرنه بشر چنین ساخته نشده است، (وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً) .
کتاب‌هائی که در دنیا نوشته می‌شود از حیث مطالب سبک به‌خصوصی دارند مثلا آنکه در جغرافیا نوشته می‌شود از اول تا آخر جغرافیا است و آنچه در تاریخ نوشته می‌شود همه‌اش تاریخ است و اگر مثلا در دو رشته باشد در دو بخش جداگانه نوشته می‌شود. ولی قرآن طوری نازل شده که آمیخته است در یک آیه و یک سوره می‌بینی هم مطلب علمی است هم اشاره به معاد، هم فضیلت اخلاقی و هم تهدید ظالمان و غیره و آوردن چنین کتابی با این طرز از طاقت بشر خارج است‌ «فَاْتُوا بِسُورَةٍ» با اطلاقش به این حقیقت نیز شامل می‌باشد.


۱. قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۲۶۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۶۶۸.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۱، ص۳۳۷.    
۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۸.    
۵. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۲۰۱.    
۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۲۷۹.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۷۶.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۲۰۴.    
۹. طور/سوره۵۲، آیه۳۳-۳۴.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲۵.    
۱۱. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۹.    
۱۲. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۲۹.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۵۴.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۳۵۹.    
۱۵. بقره/سوره۲، آیه۲۳-۲۴.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴.    
۱۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۵۷-۵۸.    
۱۸. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱، ص۹۴-۹۵.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۱۵۷-۱۵۸.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۹۲-۹۴.    
۲۱. یونس/سوره۱۰، آیه۳۸.    
۲۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۱۳.    
۲۳. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۶۴.    
۲۴. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۹۲.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۶۷.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۹۷.    
۲۷. هود/سوره۱۱، آیه۱۳-۱۴.    
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۲۳.    
۲۹. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۶۲.    
۳۰. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۹۲.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۲۲.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۲۰.    
۳۳. مدثر/سوره۷۴، آیه۱۸.    
۳۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۷۶.    
۳۵. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۸۶.    
۳۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۱۳۵.    
۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۸۵.    
۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۶۶.    
۳۹. نساء/سوره۴، آیه۸۲.    
۴۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۹۱.    
۴۱. حجر/سوره۱۵، آیه۲۲.    
۴۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۶۳.    
۴۳. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۱۴۵-۱۴۶.    
۴۴. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۲۱۳.    
۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۱۳.    
۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۱۷۹.    
۴۷. انبیاء/سوره۲۱، آیه۳۰.    
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۲۴.    
۴۹. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۲۷۷.    
۵۰. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۳۹۰.    
۵۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۷۲.    
۵۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۱۱۵.    
۵۳. فصلت/سوره۴۱، آیه۱۱.    
۵۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۷۷.    
۵۵. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۶۵.    
۵۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۵۵۳.    
۵۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۸.    
۵۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۲۱-۲۲.    
۵۹. ذاریات/سوره۵۱، آیه۴۹.    
۶۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲۲.    
۶۱. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۸۲.    
۶۲. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۵۷۳.    
۶۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۴۲.    
۶۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۳۲۹.    
۶۵. رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج۱، ص۱۶۵-۱۸۰.    
۶۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۵۹-۸۹.    
۶۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱، ص۹۴-۱۳۸.    
۶۸. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۷، ص۱۵۹.    
۶۹. کوثر/سوره۱۰۸، آیه۱.    
۷۰. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۶۰-۳۶۱.    
۷۱. قمی، عباس، سفینة البحار، ج۴، ص۲۶۲.    
۷۲. نساء/سوره۴، آیه۸۲.    
۷۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۹۱.    
۷۴. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۱۹.    
۷۵. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۵، ص۲۶.    
۷۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۱۲۵.    
۷۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۲۵۸.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "قرآن"، ج۵، ص۲۶۳.    






جعبه ابزار