• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اصول آموزش نماز

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



روش‌ها و شیوه‌های آموزش نماز در کودکان و نوجوانان بر اصولی استوار است، که به ذکر مهمترین آنها در این نوشتار پرداخته شده است: فطری بودن مسائل دینی؛ اختیاری بودن مسائل دینی؛ تدریجی بودن آموزش؛ اعتدال و میانه‌روی؛ تکرار و مداومت؛ آسانگیری در آموزش؛ هماهنگی خانه، مدرسه و جامعه.



نیاز به پرستش و نیایش، یکی از نیازهای اساسی و عمیق در عمق روان بشر است. در بررسی تاریخی، این موضوع ثابت شده که پرستش، جزئی از وجود و کشش فطری انسان است. گاهی که میل و روح پرستش از سوی انبیا در مسیر صحیحی قرار گرفته، به خداپرستی ختم شده است. و گاهی بر اثر جهل، انحراف و لجاجت، موجودات و اشیای گوناگون پرستش شده‌اند. طبق نص صریح دین اسلام، برای ما مسلّم و متقن است که میل به پرستش، نیایش، کمال طلبی، حقیقت جویی و... در کودک امری فطری و درونی است. این موضوع را شواهد تاریخی ـ همچون: پرستش بت، خورشید و گاو و ساختن بهترین مکان‌ها برای معابد ـ و آیات و روایات تایید می‌کند.
خداوند ـ تبارک و تعالی ـ در قرآن مجید می‌فرماید: «فاقم و جهک للدین حنیفاً فطرةَ الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم ولکن اکثر الناس لایعلمون؛ پس روی خود را با گرایش تمام به حق، به سوی این دین کن، با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته است. در آفرینش خدا تغییری نیست. این است همان دین پایدار ولی بیشتر مردم نمی‌دانند».

۱.۱ - اهمیت توجه والدین

اگر ملاحظه می‌شود که گروهی از کودکان و نوجوانان نسبت به مسائل دینی رغبت و تمایلی از خود نشان نمی‌دهند، مربوط به عوامل محیطی است که فطرت کودک را از مسیر خودش تحریف کرده است. متاسفانه، بعضی از والدین به دلیل حساسیت نداشتن و اهمیت ندادن به مسائل دینی، و بعضی به دلیل سخت گیری‌ها، آموزش‌های غلط و ناآشنایی با سیره و روش معصومان (علیهم‌السّلام) و روشهای تربیتی، به گونه‌ای با کودک رفتار می‌کنند که آنان نسبت به مسائل دینی بی‌تفاوت، کم رغبت و حتی متنفر می‌شوند.
با کمال تاسف، باید گفت که بعضی از والدین حساسیت و دقتی را که درباره‌ی امور دنیوی ـ همچون: تغذیه، لباس، مسائل درسی، کلاس کنکور، معلم خصوصی و... ـ فرزندانشان از خود نشان می‌دهند، نسبت به مسائل معنوی و دینی اظهار نمی‌کنند. براستی، این گروه از والدین مصداق کلام نورانی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌باشند که فرمودند: وای بر فرزندان آخر الزمان از دست پدرانشان. گفته شد: یا رسول الله! منظور شما پدران مشرکند؟ فرمودند: خیر، بلکه پدران مؤمنی که واجبات دینی را به فرزندان خود آموزش نمی‌دهند. و اگر آنان خود بخواهند احکام دین را فرا گیرند، ایشان جلوگیری می‌کنند، (و حال آنکه) اگر کالایی به دست بیاورند، از آنان راضی و خوشحال خواهند شد. من از ایشان بیزارم و آنان نیز از من بیزارند».
با توجه به این اصل که خداجویی امری فطری و درونی است، باید علمای اسلامی و دانشمندان تعلیم و تربیت، به فکر تهیه و تدوین کتاب‌هایی باشند که شیوه‌های صحیح رشد و پرورش این حس را بر مبنای اصل فطری بودن به والدین آموزش دهند تا آنان متوسل به شیوه‌ها و روشهای نادرست نشوند.


انسان به اقتضای داشتن فطرت الهی، وجود چند بعدی و کرامت وجودی، موجودی مختار است که کرامتش را با اختیار خود می‌تواند کسب کند. در واقع از دیدگاه اسلام، انسان میل‌ها و جاذبه‌های معنوی دارد، که دیگر موجودات آن را ندارند. انسان قادر است که در برابر میل‌های درونی خود ایستادگی کند و فرمان آنها را اجرا نکند، یا به بعضی از آنها پاسخ گوید و بعضی دیگر را کنترل نماید، یا از آنها در جهتی خاص استفاده کند. این توانایی انسان، به حکم نیروی اراده است که به فرمان عقل عمل می‌کند. این توانایی بزرگ، از مختصات انسان است. اساس این توانایی، آن است که انسان موجودی آزاد، انتخابگر و صاحب اختیار می‌باشد.
[۳] مطهری، راهنمایی و مشاوره از دیدگاه اسلام، ص۴۲.

در دعوت کودکان و نوجوانان به دین، باید به گونه‌ای عمل نماییم که احساس آزادی کنند. با توجه به این موضوع که انسان فطرتاً خداجو است، لازم است که با تذکر روشهای صحیح، این فطرت را در وجود آنان بیدار کنیم و به طرف پذیرش دین سوق دهیم. پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز با نرم‌خویی و با زبان نرم، افراد را به دین اسلام دعوت می‌کردند. به تجربه هم ثابت شده است که با زور و اکراه، نمی‌توان کسی را به راه راست هدایت کرد.
خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: «افانت تکره الناس حتی یکونوا مؤمنین؛ پس آیا تو مردم را به اجبار وا می‌داری که ایمان بیاورند؟!». اگر به مفاد آیه‌ی: «لا اکراه فی الدین، قد تبیین الرشد من الغی...؛در دین هیچ اجباری نیست و راه از بیراهه بخوبی آشکار شده است» توجه نماییم، معلوم می‌شود که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وظیفه تبیین دارند. لذا پس از تببین، دیگر جای اکراه و جای انتخاب کردن به جای مردم وجود ندارد. همچنین خداوند می‌فرماید: «فانما علیک البلاغ؛پس بر تو تبلیغ است و بس». کار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بیان، توضیح، تشبیه، ابلاغ، انذار و بشارت است. کار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اجبار نیست، که به جای مردم بخواهد انتخاب کند و آنها را مجبور نماید.

۲.۱ - نتیجه آزادی در دینداری

بهتر است که هیچگاه، کودکان یا نوجوانان را به دینداری مجبور نکنیم. همچنین، به خاطر اینکه آنان دیندار شوند، بهتر است به آنان پاداش خیلی زیاد ندهیم. اگر بدون استفاده از این دو حربه تهدید و تطمیع بتوانیم آنان را به عقیده‌ای معتقد کنیم، آن اعتقاد درونی خواهد بود؛ یعنی اعتقادی که نه به خاطر جلب منفعت، و نه ترس از قدردانی به وجود می‌آید.
[۷] ارونسون، الیوت، روان شناسی اجتماعی، ص۳۴.
وقتی نوجوان مجبور به دینداری نشود ـ و در دوره کودکی سالم و عاری از انحراف پرورش یافته باشد ـ و دین به نحو منطقی و در شرایط مناسب به او عرضه گردد، با توجه به اینکه به تفکر انتزاعی رسیده است، دین یا مذهب محکم و قابل دفاع را خواهد پذیرفت. این دینداری او وراثتی، ریا کارانه و همراه با ناخالصی نخواهد بود، بلکه «دین خالص» خواهد داشت و سپس به دستورهای دینی عمل خواهد کرد.
در دین اسلام تاکید فراوان می‌شود که اصول دین تقلیدی نیست، بلکه فرد باید با آگاهی و آزادی آن را بپذیرد. بنابراین، باید تلاش کرد که کودک و نوجوان را به طریقی مثبت و ترغیب کننده، به دین دعوت کرد و از افرادی که مبناهای اعتقادی و فکری قوی دارند، کمک گرفت. باید توجه داشت که کودک و بویژه نوجوان، در مقابل برخوردهای آمرانه مقاومت می‌کند.
[۸] کاظمی، یحیی، آموزش و پرورش از خردسالی تا نوجوانی، ۸۷.

خانم زهرا مصطفوی، فرزند امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) نقل می‌کند: «همسرم به جهت عادت خانوادگی، دخترم را از خواب صبحگاهی بیدار می‌کرد و به نماز وا می‌داشت. امام (رحمة‌الله‌علیه) وقتی از این ماجرا خبردار شدند، برایش پیغام فرستادند: چهره شیرین اسلام را به مذاق بچه تلخ نکن. این کلام آنچنان مؤثر افتاد و اثر عمیقی بر روح و جان دخترم به جای گذاشت که بعد از آن خودش سفارش کرد که برای نماز صبح بموقع بیدارش کنم».
[۹] ستوده، امیررضا، پا به پای آفتاب، ج۱، ۱۲۳.


۲.۲ - توصیه به والدین

والدین اگر می‌خواهند فرزندان‌شان نماز خوان و معتقد بار آیند، موارد ذیل را در نظر بگیرند: اولاً، خودشان معتقد به دستورها و تعالیم دینی باشند، و به دور از ریا و با خلوص نماز را به پا دارند. ثانیاً: در دوران کودکی، فرزندانشان را با نماز و مجالس و محافل مذهبی مانوس کنند. از این رو، لازم است خاطرات خوشی را در ذهن آنان ایجاد نمایند و بشدت از سختگیری، اجبار و اکراه خودداری کنند. پدری که برای بیدار کردن دختر تازه بالغ خود برای ادای نماز صبح، دستی به گیسوان او می‌کشد و با نوازش و محبت او را از خواب شیرین صبحگاهی بیدار می‌کند، انجام دادن این تکلیف دینی را با شیرینی محبت پدرانه خویش می‌آمیزد و عبادت را در کام فرزندش شیرین می‌سازد. ثالثاً: والدین نسبت به مسئله نماز و مسائل اعتقادی همچون دیگر مسائل، حساسیت نشان دهند. اگر والدین و مربیان به سفارش‌ها و سیره‌ی معصومان (علیهم‌السّلام) و بزرگان دین عمل کنند، قطعاً فرزندانی معتقد و نمازخوان خواهند داشت.


آموزش معارف و مسائل دینی، مراتب و درجاتی دارد، که اصول و مقتضیات آن باید مراعات شود. این مراتب و درجات، به دلیل تفاوت‌های فردی در رشد استعدادهای ذهنی و روحی، تفاوت در معلومات و تجربیات، و شرایط گوناگون اجتماعی و فرهنگی در متعلمان است.
[۱۰] سادات، محمدعلی، راهنمای آموزش تعلیمات دینی در مدارس، ۲۷
لذا، باید مطالب و مفاهیم آموزشی و دینی، متناسب با سطح درک و قوای ذهنی و روانی متعلمان باشد. والدین و بزرگسالان نباید توقع و انتظار داشته باشند، که کودکشان خیلی سریع اهل عبادت و نماز شود. برنامه عادت‌دادن او به نماز و آموزش او، باید بر اصل تدریج مبتنی باشد. کودک نباید یکباره بار سنگینی از وظایف بار دینی را بر دوش خود احساس کند، و خود را به انجام دادن آن موظف بداند. تکالیف سنگین، زود هنگام و خارج از طاقت و توان کودک، ممکن است صدمه‌ای جبران ناپذیر بر اعتقادات دینی و مذهبی کودکان وارد آورد.

۳.۱ - آموزش امام صادق

در تعالیم اسلامی، توصیه‌های فراوانی در زمینه آموزش تدریجی مسائل دینی آمده است. امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) فرمودند: وقتی کودک به سن سه سالگی رسید، از او بخواهید که هفت بار عبارت «لا اله الا الله» را بگوید. سپس، او را به حال خود وا گذارید تا به سن سه سال و هفت ماه و ۲۰ روز برسد. در این هنگام، به او آموزش دهید که هفت بار بگوید: «محمد رسول الله». سپس، تا چهار سالگی او را آزاد بگذارید. در آن هنگام، از وی بخواهید که هفت مرتبه عبارت: صلی الله علیه و آله» را تکرار نماید. سپس تا پنج سالگی او را آزاد بگذارید. در این وقت، اگر کودک دست راست و چپ خود را تشخیص داد، او را در برابر قبله قرار دهید و سجده را به او بیاموزید، در سن شش سالگی، رکوع، سجده و دیگر اجزای نماز را به او آموزش دهید. وقتی هفت سال او تمام شد، به او بگویید که دست و صورت خود را بشوید (در مورد وضو نیز بتدریج وضو گرفتن را بیاموزید). سپس، به او بگویید که نماز بخواند. آنگاه کودک را به حال خود وا گذارید تا نه سال او تمام شود... در این هنگام، وضو گرفتن صحیح را به او بیاموزید و او را به نماز خواندن وادارید.
[۱۱] سادات، محمدعلی، راهنمای پدران و مادران، ج۲، ص۱۵۹.
[۱۲] قرائتی، محسن، یکصد و چهارده نکته درباره نماز، ص۶۶.

درباره روزه گرفتن نیز وضع به همین ترتیب است. امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: «ما اهل بیت هنگامی که کودکانمان به پنج سالگی رسیدند، دستور می‌دهیم که نماز بخوانند. پس شما کودکان خود را از هفت سالگی به نماز دستور دهید. و در هفت سالگی، ما امر می‌کنیم تا به ‌اندازه توانایی‌شان، نصف روز یا بیشتر یا کمتر روزه بگیرند، هنگامی که تشنگی و گرسنگی بر آنان غالب آمد، دستور می‌دهیم که افطار کنند. این عمل، برای آن است که به روزه گرفتن عادت نمایند، پس، شما کودکان (پسران) خود را در نه سالگی به‌ اندازه توانایی شان به روزه گرفتن امر کنید و چون تشنگی و گرسنگی بر آنان غالب شد، افطار کنند».

۳.۲ - نتیجه تعجیل در آموزش

تعالیم اسلام به صورت تدریجی به مردم عرضه شده، و قرآن هم تدریجاً بر مردم خوانده شده است. متاسفانه، بعضی از والدین و مربیان قصد دارند در فرصتی کوتاه و خیلی سریع، فراگیران خود را به سر منزل مقصودی که در ذهن خود دارند برسانند؛ بدون اینکه فرصت دست‌یابی خودبخودی آن را فراهم کنند. صاحب‌نظران تعلیم و تربیت در این باره چنین اظهار نظر کرده‌اند: «اگر پیام تربیتی با سرعت و تعجیل و بدون در نظر گرفتن فرصت درون‌سازی از جانب کودک صورت گیرد ـ هر چند مظاهر یک انتقال صوری انجام گرفته است ـ، اثر آن پایدار و ماندنی نخواهد بود». لذا، بهتر است کودک هر چیزی را‌ اندک ـ ولی آن ‌اندک را خوب ـ یاد بگیرد و هضم و جذب نماید؛ و گرنه، دیگران و خود را با دانش سطحی و قشری خویش گول خواهد زد.
آنچه تاکنون مشخص شده، نشان دهنده آن است که سرعت بیش از ‌اندازه و به دور از توانمندی و جذب ظرفیت طبیعی کودک، فرآیند درون‌سازی مفاهیم تربیتی را مختل می‌سازد. در واقع، هماهنگی مشترک بین توانایی و قابلیت تربیت شونده از یک سو و امکانات مناسب تربیتی از سوی دیگر، سرعت متناسبی را می‌طلبد که تشدید یا تخفیف بیش از حد آن، به اختلال در فرایند تربیت و حتی اختلال در تعادل شخصیت تربیت شونده منجر می‌گردد.


اعتدال و میانه‌روی، زیر بنای تعالیم اسلام است؛ به طوری که در همه دستورها و مقررات آن، از هر گونه افراط و تفریط جلوگیری شده است. اصل تعادل، از اصولی است که در قرآن کریم بدان عنایت شده است. خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «و کذالک جعلناکم امة وسطاًإ و شما را امت میانه و معتدل قرار دادیم». همچنین، در حیات سراسر نورانی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و ائمه هدی (علیهم‌السّلام)، این اصل را در همه اعمال و رفتارشان مشاهده می‌کنیم. امام علی (علیه‌السّلام) درباره پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: «سیرته القصد؛ سیره‌اش تعادل و میانه‌روی بود».
انسان موجودی چند بعدی و چند کانونی است. اسلام نیز که دین جامع و کاملی است، به تمام نیازهای انسان توجه دارد. برای رشد، تعالی و کمال بشر لازم است همه ابعاد انسان به صورت هماهنگ و متعادل رشد و تکامل یابند. بی‌توجهی به همه ابعاد وجودی انسان یا توجه بیش از حد به یک بعد و نادیده گرفتن ابعاد دیگر، جامعیت و وحدانیت وجود آدمی را نادیده می‌گیرد و انسانی یک بعدی و تک‌ساحتی می‌سازد.
[۱۶] مطهری، مرتضی، مقدمه‌ای بر مفاهیم و کاربردهای راهنمایی و مشاوره از دیدگاه اسلام، ص۶۸-۶۹.
اگر انسان را فقط در یک بعد ببینیم و او را در همان بعد تربیت کنیم. در حقیقت موجبات نابودی شخصیت انسانی او را فراهم کرده‌ایم. متاسفانه، بیشتر انسان‌ها و بسیاری جوامع، فاقد این اصل در زندگی‌اند، و در دام افراط یا تفریط غلطیده‌اند. ریشه‌ی بسیاری از انحرافات: فردی، اجتماعی، اخلاقی و روانی را می‌توان در رعایت نکردن اصل تعادل جستجو کرد.

۴.۱ - لذت و نشاط عبادت

میانه روی در عبادت هم باید مراعات شود. درست است که توصیه‌ها و تشویق‌های پیشوایان دین، هر انسان محب پروردگار را به انجام دادن عبادات راغب می‌گرداند، اما توانایی‌ها و آمادگی‌های روحی او نیز شرط است. اگر او با تحمیل عبادت بر خود، لذت عبادت را از خویش سلب کند و خود را در آن امر به تکلف ‌اندازد، نه عبادت او عبادتی سالم محسوب می‌شود، و نه خود او از عبادتش بهره‌ی معنوی می‌برد».
[۱۷] مظلومی، رجبعلی، با تربیت مکتبی آشنا شویم، ص۱۴۲.

ظرفیت انسان برای عبادت، یک ظرفیت محدود است. لذا باید سعی شود عبادت با نشاط باشد. اگر نشاط از بین برود، عبادت تحمیلی می‌شود. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: «ان هذا الدین متین فاوغلوا فیه برفق و لا تکرهوا عبادة الله الی عباد الله فتکونوا کالداکب المنبت الذی لاسفراً قطع ولاظهراً ابقی؛ اسلام آئین محکم و استوار الهی است، با مدارا در آن وارد شوید و بندگان خدا را در عبادت خداوند مجبور ننمائید، مانند اسب سواری نباشید که در اثر تندی و شتاب زیاد ـ که میزان توانایی مرکوب را در نظر نمی‌گیرد و فقط تازیانه را می‌شناسد ـ، نه خود به مقصد می‌رسد و نه برای مرکب او کمر و توانایی می‌ماند.
دین اسلام، دینی متین، محکم، منطقی و مبتنی بر ملاحظات دقیق روانی و اجتماعی است. لذا، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سفارش می‌کند که با مدارا و متانت حرکت کنید و عبادت خود را مغبوض و منفور نفس خویش قرار ندهید. یعنی، طوری عمل نکنید که نفس شما عبادت را دشمن بدارد، بلکه طوری عمل کنید که نفس، عبادت را دوست بدارد و مجذوب آن شود.

۴.۲ - روایات اعتدال در عبادت

پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) همان طور که با غرق شدن در مسائل مادی و شهوانی مخالف بودند، با رهبانیت و عبادت‌های صوفیانه نیز مخالفت می‌کردند. ایشان در برخورد با کسانی که نسبت به مسائل زندگی بی اعتنا شده و به عبادت پرداخته بودند، فرمودند: «بدن شما و زن، فرزند و یاران‌تان حقوقی بر شما دارند و باید آنها را رعایت کنید».
امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) فرمودند: در جوانی، سخت مشغول عبادت بودم، پدرم به من فرمودند: فرزندم! (زیاد خود را خسته مساز) کمتر از این مقدار هم می‌توانی انجام دهی. بدرستی که خداوند اگر بنده‌ای را دوست داشته باشد، به عبادت ‌اندک او راضی خواهد شد».
فجیع عقیلی گوید: « امام حسن (علیه‌السّلام) به من فرمودند: هنگامی که پدرم در حال احتضار بودند، شروع به وصیت کردند و فرمودند: در عبادت میانه‌رو باش، و آن چه را که همیشه می‌توانی انجام دهی و در توان تو است، انجام ده».
متاسفانه عده‌ای از والدین، مبلغان و مربیان به دلیل نا آگاهی از مراحل رشد و تحول روانی کودکان و نوجوانان و همچنین بی اطلاعی از شیوه و روشهای برخورد ائمه اطهار (علیهم‌السّلام) در این زمینه، با اتکا به دانسته‌ها و تجربیات غیر علمی و غلط خویش، اعمالی را مرتکب می‌شوند، که بعضاً مضر به حال کودکان و نوجوانان است. علاقه مفرط برخی والدین به مذهبی شدن فرزندانشان و اصرار بیش از حد آنان در این زمینه، بی توجهی به توان، استعداد و نیازهای روحی و روانی کودکانشان و خارج شدن از مرز اعتدال، عواقب ناگوار و نامطلوبی ـ همچون بدبینی به مذهب ـ را در پی خواهد داشت.


تکرار و استمرار، خود بخود سبب یادگیری درست، سرعت عمل و کسب مهارت در هر زمینه‌ای می‌شود. همه، مَثَل معروف: «کار نیکو کردن از پر کردن است» را شنیده‌اند. و همه نیز واقفند که بازی یا رانندگی روی یخ، فقط در نتیجه‌ی تمرین و تکرار ممکن است. هیچ کس نمی‌تواند منکر باشد که اگر مفاهیم و لغات آموخته شده از زبان بیگانه تمرین و تکرار نشوند، دیر یا زود به دست فراموشی سپرده می‌شود.
[۲۲] شعبانی، حسن، مهارت‌های آموزشی و پرورشی، ص۲۳.

دکتر قائمی در این باره می‌نویسد: «برای تقویت و ایجاد رفتاری ثابت و عادتی استوار در کودک و نوجوان، باید از مجرای تکرار وارد شد. بسیار از افکار و اعمال، در سایه‌ی تمرین و عمل مکرر در انسان تثبیت می‌شوند. حتی ایمان آدمی هم، نوعی تثبیت در سایه‌ی عمل است، «لا یثبت الایمان الاّ بالعمل»هر قدر عمل مکرر باشد، امکان تثبیت آن بیشتر خواهد بود. همچنین در تربیت دینی این اصل وجود دارد که از راه ظاهر و عمل ظاهری، می‌توان در باطن نفوذ داشت؛ و بر عکس.
باید کودک را به مظاهر عمل و تکرار در این ظاهر انس دهیم تا باطن او شکل گیرد. تجارب و تعالیم علمی نشان داده‌اند، که حتی عمل ریایی در صورت تکرار در فردی تثبیت می‌شود. پس از تثبیت، می‌توان یک عمل ریایی را به صورت واقعی و بی ریا درآورد؛ به شرط اینکه نیت عمل را عوض کند. این روش، بویژه درباره کودک مؤثر است. مثلاً، ممکن است کودک یا نوجوانی از طرف امام جماعت تشویق شود و خاطره‌ی خوشی در ذهنش شکل بگیرد. لذا، وی مدتی به خاطر همین تشویق، به مسجد می‌رود. پس از مدتی، جاذبه‌های معنوی مسجد و حالات نمازگزاران به هنگام نماز، این فرد را مجذوب خود می‌کند و او را فردی مذهبی بار می‌آورد. این گونه، ما کودک را به تکرار ظاهر در عبادت سوق می‌دهیم، تا زمینه برای انس به عبادت، تثبیت عمل و ایجاد عادت، در او فراهم آید.
[۲۴] قائمی، علی، اقامه‌ی نماز در دوران کودکی، ص۳۶-۳۷.


۵.۱ - آموزش توسط پیامبر

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، بزرگ مربی مکتب اسلام، در زمینه‌ی آموزش نماز و تکرار آن برای نوه‌ی گرامی‌شان، حضرت امام حسین (علیه‌السّلام) چنین رفتاری داشتند: «روزی حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قصد خواندن نماز را داشتند. امام حسین (علیه‌السّلام) در کنار جد بزرگوارشان بودند و قصد همراهی با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را داشتند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تکبیر گفتند، ولی امام حسین (علیه‌السّلام) نتوانستند آن را تکرار کنند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تکبیر دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم را گفتند. بالاخره، در هفتمین بار، تکبیر امام حسین (علیه‌السّلام) صحیح ادا شد و نماز آغاز گردید». این شیوه رفتار نبی مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، می‌تواند الگو و روش خوبی برای والدین و مربیان باشد. آنان باید همانند پیامبر عظیم‌الشان اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، مراحل رشد کودک را در نظر بگیرند و سعی کنند با صبر و حوصله، به نیاز فطری کودکان پاسخ مناسب بدهند.
هنر بزرگ والدین و مربیان این است که دنیای کودک را درک نمایند و بدانند که برخی از مسائل که ممکن است برای بزرگسالان خسته کننده باشد، برای کودکان لذت بخش است. کودک از تکرار مکررات همچون خواندن و ذکر مکرر قصه‌ها و داستان‌ها اصلاً خسته نمی‌شود. اگر بیان این داستان‌ها با صوت خوش و ریتم و آهنگ مطلوب باشد، کودک کاملاً مجذوب و علاقمند می‌شود. در این باره، مادران بخوبی می‌دانند که بعضی قصه‌ها را صدها بار تکرار کرده‌اند، ولی باز هم کودک به آن علاقه نشان داده است. لذا، توصیه می‌شود که والدین نماز را با حال مناسب و صوت و آهنگ موزون قرائت کنند، تا کودکان بیشتر به کلام الهی جذب شوند. در این باره، والدین می‌توانند به قرائت نمازهای علمای ربانی گوش دهند و آنها را ضبط کنند تا هم خودشان و هم کوکانشان، بهره‌مند شوند.


رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مناسبت‌های مختلف، تاکید کردند: «دین اسلام آسان است و دینداری مشکل نیست. مبادا، افراد نادان بر خود سخت بگیرند. مبادا متولیان امور دینی، کاری انجام دهند که مردم تصور کنند دینداری مشکل است و با سخت گیری‌های بیجا، مردم را از دین فراری دهند».
[۲۶] محمدی ری شهری، محمد، جشن تکلیف، ص۸۶.
«روزی پس از نماز، مردم اطراف پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را گرفتند و از ایشان مسئله‌ای پرسیدند. چندین بار سؤال کردند: آیا فلان کار اشکال دارد؟ آن حضرت فرمودند: اشکال ندارد. ‌ای مردم! دین خدا در آسانی است. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) این سخن را سه بار تکرار کردند. پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: «خداوند اسلام را تشریع کرد، آن را آسان و گشاده قرار داد، و سخت و تنگ نگرفت». وقتی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) افرادی را برای تبلیغ و ارشاد مردم و آشنا کردن آنان با مبانی اسلام اعزام می‌کردند، یکی از مهمترین رهنمودهایشان این بود: «مژده بدهید، نترسانید، آسان بگیرید و سخت نگیرید».

۶.۱ - رعایت حال و حفظ نشاط

در برنامه‌های جمعی و عبادات اجتماعی اسلام، روی موضوع خودداری از تندروی و سخت‌گیری و خسته نکردن افراد، عنایت خاصی شده است. اولیای گرامی اسلام، توصیه‌های فراوانی کرده‌اند که مبادا از رعایت حال و حفظ نشاط افراد غفلت شود، و از عبادات و مراسم اسلامی به جای جاذبه، علاقه و سازندگی تنفر، دافعه و فرار اشخاص حاصل آید. به همین دلیل در احادیث متعددی، توصیه فراوان شده است که نمازهای جمعه و جماعات، نباید به گونه‌ای باشد که به خاطر طولانی شدن آنها حقوق ضعیفان، سالمندان و کودکان از بین برود. در این باب، از سوی اولیای عظیم‌الشان اسلام توصیه‌های فراوانی رسیده است که برای الگو قرار دادن عمل آن بزرگواران، مواردی را بررسی می‌کنیم.
[۳۰] صادقی اردستانی، احمد، پیوند، ص۵۷-۵۸.

انس بن مالک روایت کرده است: «نماز پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از همه کاملتر و کوتاهتر بود».
معاذ بن جبل که در یکی از مساجد مدینه پیش‌نماز بود، روزی در نماز جماعت سوره‌ی بزرگی را خواند. وی نماز را آنقدر طول داد، که مردی (پیرمردی) که در آن نماز جماعت شرکت کرده بود، در اثر خستگی و ناتوانی طاقت نیاورد، و نتوانست نماز خود را به جماعت و همراه معاذ به پایان برساند. از این رو، وی وسط نماز قصد فرادا نمود، نماز خود را تمام کرد، سوار مرکب شد و به سراغ کار خود رفت. وقتی خبر این گونه نماز جماعت خواندن به اطلاع پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رسید، آن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بسیار ناراحت شدند و دستور دادند معاذ را حاضر کنند. آن‌گاه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با ناراحتی به او فرمودند: «یا معاذ، ایاک ان تکون قتانا» (ای معاذ! دیگر این طور نباشد که مردم را از نماز جماعت فراری بدهی، بلکه در نماز جماعت سوره‌های کوتاه را بخوان».

۶.۲ - آموزش کودکان

آسان‌گیری در مسائل دینی کودکان، از اهمیت مضاعف و بسزایی برخوردار است. در دوران خردسالی، در نماز به گونه‌ای عمل کنیم که کودک احساس جبر و خستگی نداشته باشد. نماز نباید برای او امری سنگین و کسل کننده شود. به مصلحت او است که نمازها، با ذکرها، رکوع و سجود خسته کننده و طولانی نباشد. حتی سفارش شده است که به خاطر چند کودکی که با شما به نماز ایستاده‌اند، آن را سریعتر بخوانید، و از برخی کارهای مستحبی صرف نظر کنید. هوشیار باشید که او کودک است و حال و روحیه‌ی شما را ندارد؛ بویژه که از بسیاری حالات و رفتار شما سر در نمی‌آورد و معنای عبارات شما را نمی‌فهمند.
[۳۳] قائمی، علی، اقامه نماز در دوران کودکی و نوجوانی، ص۳۵.

میرزای نوری در مستدرک الوسائل می‌نویسد: «امام سجاد (علیه‌السّلام) کودکانی را که نزد او بودند، وا می‌داشتند که نماز ظهر و عصر، و مغرب و عشا را با هم بخوانند. به آن حضرت اعتراض شد. فرمود: این عمل برای آنان سبکتر و بهتر است و سبب می‌شود که به خواندن نماز پیشی بجویند و برای خوابیدن و یا سرگرمی به کار دیگر، نماز را ضایع نسازند. و امام (علیه‌السّلام)، کودکان را به چیز دیگری غیر از نماز واجب دستورشان نمی‌دادند و می‌فرمود: اگر قدرت و طاقت بر خواندن نمازهای واجب داشتند، آنان را محروم نسازید».
ابن‌قداح روایت کرده است که امام صادق (علیه‌السّلام) فرمودند: «ما به فرزندان خود دستور می‌دهیم مادامی که در حال وضو هستند و مشغول کار دیگری نشده‌اند، نماز ظهر را با نماز عصر، و نماز مغرب را با نماز عشا بخوانند».

۶.۳ - اثر معکوس جبر و اکراه

بعضی والدین و مربیان که اصرار دارند از روی جبر و اکراه و بدون توجه به حال و روحیه‌ی کودک او را نماز خوان بار آورند، آنان ناخودآگاه لامذهب‌های آینده و افرادی عقده‌ای می‌پرورانند. چنین افرادی، در نخستین فرصتی که به قدرت و استقلالی دست یابند، دین و عبادت را ترک خواهندکرد. طبیعی است، مسئولیت چنین وضعی بر عهده‌ی کسانی است، که چنین زمینه‌ای را فراهم کرده‌اند.
[۳۹] قائمی، علی، اقامه نماز در دوران کودکی، ص۳۶.

دکتر احمدی در این باره نقل می‌کند: «شخصی را می‌شناسم که پزشک متخصص تغذیه است. او فردی است که عِرق ملی خوبی هم دارد و در آلمان زندگی می‌کند. وی می‌گفت: پدر من از متدینین سرشناس یکی از شهرهاست، و همه چیز او سر جای خودش است؛ نماز خواندنش، اعمال عبادی‌اش و... با وجود آن که در شهر سردسیری بودیم، صبح‌ها ما را از خواب بیدار می‌کرد تا نماز بخوانیم. بعد، خودش در اتاق دیگری مشغول نماز خواندن می‌شد. ما تدبیری ‌اندیشیدیم تا از وضو گرفتن در آن هوای سرد خلاص شویم. بنابراین، بدون آن که وضو بگیریم، در اتاقمان با صدای بلند در حالی که خوابیده بودیم نماز می‌خواندیم. بعد از چند بار، پدرمان فهمید و با کتک ما را وادار کرد که وضو بگیریم و نماز بخوانیم. بعد از مدتی، ما یاد گرفتیم که این کار را بکنیم: برای وضو گرفتن می‌رفتیم، ولی وضو نمی‌گرفتیم. سپس، ما می‌ایستادیم و بلند بلند نماز می‌خواندیم تا نشان بدهیم که داریم نماز می‌خوانیم. بدین گونه، پدرم من، خواهران و برادرانم را وادار به نماز خواندن می‌کرد. و الان، هیچ یک از ما نماز نمی‌خوانیم.
[۴۰] احمدی، مجموعه مقالات دومین کنگره سراسری انجمن‌های اولیا و مربیان کشور، ص۱۹۴.



یکی از عوامل مؤثر در تکوین شخصیت علمی، معنوی و جسمی کودک و نوجوان، ایجاد هماهنگی و همکاری مثبت و سازنده بین خانه، مدرسه و جامعه، مسجد، و رسانه‌ها است. برای رسیدن به اهداف تربیت دینی و ترویج فرهنگ نماز، همکاری همه ارگان‌ها و نهادها بویژه نهادهای فرهنگی و تربیتی ضرورت نام دارد. خانه، مدرسه و جامعه (مسجد، رسانه‌ها و...) در انجام دادن وظایف تربیتی و پرورش مسائل دینی، مکمل یکدیگرند. پیوند و ارتباط نزدیک خانه، مدرسه و جامعه (مسجد و رسانه‌ها و...) با یکدیگر، در واقع پیوند استوانه‌های تربیت صحیح و منطقی است. امروزه، لازم است مدارس یک علاقه واقعی و باطنی، برای حضور مستمر و ارتباط نزدیک دانش آموزان با مساجد، در آنان ایجاد کنند. در این راستا، مدارس نباید فقط به ساختن نمازخانه‌ها اکتفا کنند. هر چند ساخت و توسعه نمازخانه‌ها اقدامی مثبت و ارزنده برای رسیدن به ارزش‌ها و مقدسات والای دینی است، اما هیچگاه جای مساجد و اثرات سازنده‌ی آنها را نمی‌گیرد.
لازم است، همه‌ی تلاش دست‌اندرکاران تعلیم و تربیت، بر این باشد که پیوندی واقعی ـ نه ظاهری و صوری ـ بین خانه، مدرسه و جامعه ایجاد کنند. با این گونه پیوند، هم خانه به فضایی اسلامی و آکنده از ارزش‌های معنوی تبدیل می‌شود و هم، مدرسه نقش سازنده و هدایتگری در زمینه‌ی ارزش‌های دینی می‌یابد. از این رو، با هماهنگی و یکسانی فضای حاکم و ارزش‌های معنوی و دینی در خانه و مدرسه، بسیاری از تعارضات و مشکلاتی که ممکن است برای کودکان در نتیجه‌ی ناهماهنگی بین خانه، مدرسه و جامعه ایجاد شود، بر طرف می‌گردد. البته، این پیوند باید مستمر باشد؛ نه مقطعی و وابسته به شرایط خاص. چنین پیوندی، کاری گروهی و حرکتی اجتماعی را می‌طلبد. این گونه کارها، بس پیچیده است و با چند بار بردن دانش آموزان به مسجد و حضور فیزیکی آنان، نمی‌توان به نتایج مطلوب و رضایتبخش رسید.
فرهنگ انس گرفتن با مسجد و در راس آن نماز به عنوان یک حرکت ارادی، آگاهانه و مستمر، باید از آغاز دوران کودکی در نظام تربیتی خانه، مدرسه و جامعه به عنوان یک اصل مهم تربیتی مدّنظر قرار بگیرد تا فطرت خداجوی کودک به گونه‌ای رشد و پرورش یابد، که هیچ عامل و شرایطی نتواند موجبات انحراف او را فراهم سازد.

۷.۱ - نقش خانه و جامعه

در آموزش و پرورش قدیم، همه‌ی مسئولیت‌های تربیتی را مدرسه بر عهده می‌گرفت. در تربیت جدید، این حقیقت پذیرفته شده است که آموزش و پرورش مدرسه بدون همکاری آگاهانه و فعالانه‌ی خانواده، نتیجه‌ی مطلوبی نخواهد داد. دلیل چنین نگرشی آن است که کودک بیشتر اوقات فراغت خود را در خارج از مدرسه و اغلب در خانه و جامعه می‌گذراند. از آنجا که کودک از والدین و جامعه متاثر می‌شود، خنثی کردن اثرات محیط خارج از مدرسه در مدت محدود درسی، بسیار سخت و گاهی غیر ممکن است. در واقع، امروزه اگر خانواده، مدرسه و جامعه (مسجد و...) نسل جدید را به سوی یک هدف و روش واحدی سوق ندهند، نمی‌توان امیدی به پیشرفت دینی جامعه داشت. اگر این مثلث تربیتی (خانه، مدرسه و جامعه) در برنامه‌ها و روش‌ها هماهنگی لازم را نداشته باشند، در روند رشد دینی کودک و نوجوان اختلال به وجود خواهد آمد؛ که اولین عارضه‌ی آن، تعارض است. متاسفانه، باید اذعان کرد که فعالیت‌ها در این راستا، هماهنگ، همجهت و همخوان نیست. حتی در مواردی، ممکن است با فعالیت‌های موازی و گاهی مغایر، انرژی و توان یکدیگر را خنثی و کاهش دهند.
به طور مثال، بعضی خانواده‌ها اطلاعات چندانی از دین ندارند. از طرفی، مدرسه تکالیف سختی بر بچه‌های این گونه خانواده‌ها تحمیل می‌کند. این تعارض باعث می‌شود که نوعی دوگانگی در کودکان و نوجوانان به وجود آید. نمونه‌ی دیگر اینکه، برخی خانواده‌ها که به مذهب توجه دقیق و لازم ندارند، در محافل و میهمانی‌ها ـ بدون توجه به مسائل شرعی ـ برای بچه‌هایشان لباس‌هایی انتخاب می‌کنند که با آن مجالس تناسب داشته باشند از سویی، اصرار مدارس بر این است که دانش آموزان پوشش و لباس مناسب با شرع بپوشند. در اینجا نیز اختلاف میان خانه و مدرسه، برای بچه‌ها تعارض به وجود می‌آورد.


۱. روم/سوره۳۰، آیه۳۰.    
۲. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۶۴.    
۳. مطهری، راهنمایی و مشاوره از دیدگاه اسلام، ص۴۲.
۴. یونس/سوره۱۰، آیه۹۹.    
۵. بقره/سوره۲، آیه۲۵۶.    
۶. آل عمران/سوره۳، آیه۲۰.    
۷. ارونسون، الیوت، روان شناسی اجتماعی، ص۳۴.
۸. کاظمی، یحیی، آموزش و پرورش از خردسالی تا نوجوانی، ۸۷.
۹. ستوده، امیررضا، پا به پای آفتاب، ج۱، ۱۲۳.
۱۰. سادات، محمدعلی، راهنمای آموزش تعلیمات دینی در مدارس، ۲۷
۱۱. سادات، محمدعلی، راهنمای پدران و مادران، ج۲، ص۱۵۹.
۱۲. قرائتی، محسن، یکصد و چهارده نکته درباره نماز، ص۶۶.
۱۳. طباطبائی، سید محمدحسین، سنن النبی، ص۲۰۸.    
۱۴. بقره/سوره۲، آیه۱۴۳.    
۱۵. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، خطبه۹۴.    
۱۶. مطهری، مرتضی، مقدمه‌ای بر مفاهیم و کاربردهای راهنمایی و مشاوره از دیدگاه اسلام، ص۶۸-۶۹.
۱۷. مظلومی، رجبعلی، با تربیت مکتبی آشنا شویم، ص۱۴۲.
۱۸. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۳، ص۲۲۲.    
۱۹. قشیری نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۲، ص۸۱۳.    
۲۰. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۳، ص۲۲۳.    
۲۱. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱، ص۱۳۰.    
۲۲. شعبانی، حسن، مهارت‌های آموزشی و پرورشی، ص۲۳.
۲۳. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۳، ص۱۰۰.    
۲۴. قائمی، علی، اقامه‌ی نماز در دوران کودکی، ص۳۶-۳۷.
۲۵. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۳، ص۳۰۷.    
۲۶. محمدی ری شهری، محمد، جشن تکلیف، ص۸۶.
۲۷. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۳۴، ص۲۶۹.    
۲۸. ابویعلی، احمد، مسند ابویعلی، ج۴، ص۳۴۳، ح۲۴۵۸.    
۲۹. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیرة النبویة، ج۲، ص۵۹۰.    
۳۰. صادقی اردستانی، احمد، پیوند، ص۵۷-۵۸.
۳۱. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۲۱، ص۴۰۹.    
۳۲. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۸، ص۴۲۰.    
۳۳. قائمی، علی، اقامه نماز در دوران کودکی و نوجوانی، ص۳۵.
۳۴. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۶۰.    
۳۵. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۳، ص۱۹.    
۳۶. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۶، ص۴۳۳.    
۳۷. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۴، ص۲۱.    
۳۸. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۴، ص۲۲۰.    
۳۹. قائمی، علی، اقامه نماز در دوران کودکی، ص۳۶.
۴۰. احمدی، مجموعه مقالات دومین کنگره سراسری انجمن‌های اولیا و مربیان کشور، ص۱۹۴.



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اصول آموزش نماز»، تاریخ بازیابی۹۵/۹/۲۱.    






جعبه ابزار