اصطفاء
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِصطِفاء، به گزینش شخص یا چیزی برای خالص ساختن از
آلودگی و
کدورت گفته میشود.
واژه اصطفاء از
باب افتعال و از
ریشه «صف و» است.
لغویان صفو را به معنای
ضد کدر
، خلوص شیء از آمیختگی با غیر خود یا از آلودگی و
کدورت و نیز بهترین هر چیز دانستهاند.
با توجه به
دلالت باب افتعال بر
گزینش و
اختیار ، اصطفاء به معنای برگزیدن شخص یا چیزی برای خالص کردن آن از آلودگی و کدورت است.
اصطفاء در
قرآن به معنای صاف کردن شخص یا چیزی از آلودگی است؛ خواه به نحو
دفع (ایجاد شئ خالص) یا
رفع (خالص ساختن شئ).
اصطفاء گاهی با حرفِ عَلی
متعدی میشود که در این صورت متضمن معنای تفضیل
و در جایی است که در مقام
سنجش بین دو یا چند چیزباشد.
در
قرآن کریم مشتقات واژه «صفو» ۱۸ بار بهکار رفته که ۶ مورد آن به موضوع اصطفاء مربوط است و آن موارد عبارت است از:اصطفای
ابراهیم (علیهالسلام) در
دنیا از جانب
خداوند ،
اصطفای
مریم (علیهاالسلام) و پاک ساختن وی از سوی خداوند،
اصطفای برخی از
فرشتگان و انسانها به عنوان
رسولان الهی ،
فرستادن
درود بر بندگان مصطفای الهی،
دادن
میراث کتاب به بندگان مصطفا از سوی خداوند
و مصطفا بودن ابراهیم،
اسحق و
یعقوب (علیهمالسلام) در نزد خداوند.
آیات دیگری نیز بدون
واژه اصطفاء با این موضوع پیوند دارد؛ مانند:آیه ۳
سوره زمر که در آن آمده:
دین خالص برای
خداوند است و آیه ۴۶
سوره ص که در آن خداوند میفرماید:ابراهیم، اسحق و یعقوب را با یاد
آخرت خالص گردانیدیم و نیز آیاتی که بهگونهای از بندگان مخلَص (به فتح) خداوند یاد کرده است.
[۱۹] آیه۴۰. حقیقت اصطفاء برگزیدن و اختصاص دادن شخص به حالتی خالص و خالی از
آلودگی است؛ حالتی که
ملاک گزینش رسولانی از میان انسانها و
فرشتگان از سوی خداوند است:«اَللّهُ یَصطَفی مِنَ المَلئِکَةِ رُسُلاً ومِنَ النّاسِ...»
اصطفای الهی در اشخاص، هم به معنای گزینش شخص است برای اینکه او را ذاتاً صافی و بیآلایش قرار دهد و هم بدین معناست که وسائل
هدایت وی را فراهم ساخته، او را در مسیر خلوص یاری و
توفیق دهد. البته چون کارهای خداوند حکیمانه است، کسانی را که
خدا برای خالص شدن برمیگزیند، از صلاحیت لازم برای گزینش برخوردارند:«اَللّهُ اَعلَمُ حَیثُ یَجعَلُ رِسالَتَهُ»
شایان ذکر است که معنای مذکور برای اصطفاء تنها به مرتبه خاصی از آن اختصاص دارد و گرنه بر اساس گفته برخی، با توجه به آیه ۴۷ سوره ص
اصطفاء در معنای عام، آن است که خداوند
دل بنده را برای
معرفت خود فارغ گرداند، تا از رهگذر معرفت، صفای خود را در آن بگستراند. در این معنا همه
مؤمنان از
خاص و
عام ،
عاصی و
مطیع و
ولیّ و
نبیّ شریکاند.
اصطفاء همچنین برگزیدن و اختصاص دادن چیزی مانند
دین به حالت
خلوص از پیرایههاست:«اَلا لِلّهِ الدّینُ الخالِصُ».
بهکار بردن
واژه اصطفاء در
قرآن کریم از
نیکی بیان و زیبایی آن است، زیرا حقیقتی از سنخ معقول به امری
محسوس تمثیل گردیده است؛ یعنی خداوند
خلوص برگزیدگان را به خلوص شیء صافی و بیآلایش و آلودگی مَثَل زده است.
اصطفاء ویژه
خداوند است. در
آیه «اَللّهُ یَصطَفی مِنَ المَلئِکَةِ رُسُلاً ومِنَ النّاسِ اِنَّ اللّهَ سَمیعٌ بَصیر»
تقدم
مسند الیه (
الله ) بر خبری که
فعل است (یصطفی) مفید اختصاص است.
ظاهر و
سیاق دیگر آیات اصطفاء و برخی آیات مرتبط با آن نیز مؤید اختصاص اصطفاء به خداوند است؛ مانند آیه ۱۳۰
سوره بقره.
علم خداوند به حقایق آفریدگان خویش و آشکار بودن
حقیقت برگزیدگان برای وی
سر این اختصاص دانسته شده است.
تعبیر «عِندَنا» در آیه «واِنَّهُم عِندَنا لَمِنَ المُصطَفَینَ الاَخیار»
نیز اشاره دارد به اینکه
انبیا نزد خداوند از برگزیدگان هستند؛ نه نزد مردم، زیرا مردم در ارزیابیهای خود دچار
اشتباه شده، انواع
مسامحه و
چشم پوشی را در آن روا میدارند
؛ ولی خداوند به همه چیزاحاطه علمی دارد.
ذکر صفات «سمیع» و «بصیر» برای خداوند در پایان
آیه ۷۵
سوره حجّ و نیز آیه بعد از آنکه بیانگر آگاهی و علم خداوند به احوال آینده و گذشته پیامبران و بازگشت همه امور به
علم همراه با
تدبیر اوست:«یَعلَمُ ما بَینَ اَیدیهِم وما خَلفَهُم واِلَی اللّهِ تُرجَعُالاُمور» همه نشان این است که برگزیدن، به علم و آگاهی کامل و نامحدود نیاز دارد.
عقل نیز به دلیل نامحدود بودن علم خدا اصطفاء را مختص او میداند.
افزون بر اختصاص اصطفای اشخاص به
خدا ، برگزیدن
دین و
شریعت و
قانون زندگی برای
بشر نیز با توجه به آیه۱۳۲ سوره بقره
به خدا اختصاص دارد:«اِنَّ اللّهَ اصطَفی لَکُمُ الدِّینَ فَلا تَموتُنَّ اِلاّ واَنتُم مُسلِمون». این اختصاص از آیه «اَلا لِلّهِ الدّینُ الخالِصُ
نیز استفاده میشود.
بر اساس آیه «واِنَّهُم عِندَنا لَمِنَ المُصطَفَینَ الاَخیار»
همه پیامبران برگزیدگان الهیاند؛ ولی نمیتوان گفت هر برگزیدهای نبیّ است، زیرا مفسران مقصود از برگزیدگان در آیه «ثُمَّ اَورَثنَا الکِتبَ الَّذینَ اصطَفَینا مِن عِبادِنا...»
را همه
امت اسلام ، یا گروهی خاص ازایشان (
عالمان یا خصوص
فرزندان حضرت فاطمه (علیهاالسلام)) دانستهاند
؛ نه پیامبران گذشته، زیرا در آیه پیش از آن
سخن از
وحی کردن
قرآن به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و
تصدیق کتب پیشین است و در این آیه
سخن از میراث همان کتاب است، ازاینرو «ثُمَّ» در این آیه برای بیان تراخی رتبی و الف و لام «الکِتبَ» برای
عهد است.
حضرت مریم (علیهاالسلام) نیز طبق آیه «واِذ قالَتِ المَلئِکَةُ یمَریَمُ اِنَّ اللّهَ اصطَفکِ وطَهَّرَکِ...»
از برگزیدگان الهی است. برخی از
مفسران اصطفای الهی را
دلیل بر
نبوت دانسته
و با توجه به فراوانی استعمال آن در مورد
انبیا از آیه یاد شده
نبوت حضرت مریم (علیهاالسلام) را استفاده کردهاند.
آیات ۱۰۹
سوره یوسف ۴۳
سوره نحل و ۷
سوره انبیاء که بیانگر اختصاص پیامبری و
رسالت به مردان است
این برداشت را رد میکند.
برگزیده شدن از جانب پروردگار نشانه
صفای باطن و
عصمت و نزاهت برگزیدگان است، زیرا آیات اصطفاء در خصوص پیامبران بر عصمت و
نزاهت آنان
دلالت دارد.
یکی از آن آیات آیه ۴۷
سوره ص است. در این آیه عصمت برگزیدگان الهی به دو طریق بیان شده است:
۱. برگزیده بودن آنان نزد خدا؛ تعبیر «عِندَنا» به این
سؤال پاسخ میدهد که چرا اصطفاء بر عصمت دلالت میکند، زیرا این تعبیر بیانگر
علم و آگاهی
خدا به
حقیقت برگزیدگان است و نیکی آنان را نزد خدا بیان میکند و کاملا روشن است که برگزیدگان و نیکان نزد خدا حتماً
معصوم و باطناً نیک هستند و گرنه برگزیده نمیشدند.
۲. استعمال الفاظ «المُصطَفَینَ» و «الاَخیار» بهصورت
مطلق ، زیرا هرگاه انسانی مصطفای مطلق و
خیر مطلق باشد حتماً معصوم بوده، ازهرگونه
شر مبرّاست.
آیه دیگر ۳۳
سوره آلعمران است که اصطفای در آن در روایات به
عصمت تفسیر شده است:«اِنَّ اللّهَ اصطَفی ءادَمَ...».
ممکن است از مطلق بودن طهارت در آیه ۴۲سوره آلعمران عصمت حضرت مریم (علیهاالسلام) استفاده شود، گرچه وی از پیامبران به شمار نمیآید.
در
قرآن گاه بهصورت مشخص از برگزیدگان نام برده شده است؛ مانند:حضرت
ابراهیم ،
مریم ،
اسحاق و
یعقوب ، و گاه بهصورت کلی به حلقهها و سلسلههای برگزیدگان اشاره دارد
و با توجه به روایات و
شأن نزول آیات، مصداق آن مشخص میشود؛ مانند:آیه ۷۵
سوره حجّ که به برگزیده بودن
رسولان الهی از
فرشتگان و مردم اشاره دارد:«اَللّهُ یَصطَفی مِنَ المَلئِکَةِ رُسُلاً ومِنَ النّاسِ» و آیه ۵۹ نمل
که مقصود از برگزیدگان در آن، پیامبران یا حجّتهای خدا بر خلقش، یعنی
آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) هستند
:«قُلِ الحَمدُ لِلّهِ وسَلمٌ عَلی عِبادِهِ الَّذینَ اصطَفی...».
در تعیین برگزیدگان در آیه ۳۲
سوره فاطر :«ثُمَّ اَورَثنَا الکِتبَ الَّذینَ اصطَفَینا مِن عِبادِنا فَمِنهُم ظالِمٌ لِنَفسِهِ ومِنهُم مُقتَصِدٌ ومِنهُم سابِقٌ» نظراتی ارائه شده
که مجموعاً در ۵ دسته قابل گزارشاست:
۱. آیه مزبور درباره
پیامبران است. ارائه کنندگان این نظریه با توجه به صدر آیه که در آن سخن از میراث کتاب است و به دلیل آیه ۱۶
سوره نمل :«وورِثَ سُلَیمنُ داوودَ» و آیه ۶ سوره مریم/۱۹:«یَرِثُنی ویَرِثُ مِن ءالِ یَعقوبَ» که بر ارثبری پیامبران از یکدیگر دلالت دارد
مراد از برگزیدگان در آیه را پیامبران دانسته
و بر اساس ظاهر آیه گروههای سه گانه مذکور در ذیل آیه را از پیامبران میدانند و در پاسخ این
اشکال که چگونه میشود برخی پیامبران ظالم باشند به آیاتی نظیر ۲۳
سوره اعراف :«قالا رَبَّنا ظَلَمنا اَنفُسَنا» که درباره
حضرت آدم و حوّاست استناد کردهاند.
این برداشت درست نیست، زیرا با نگرشی گذرا به آیات بسیاری که در مورد
ظالمان است و مفاد آن این است که
هدایت خدا و
عهد الهی شامل آنان نمیشود،
لعنت خدا بر آنان است،
جایگاه آنان در
آتش است
و خداوند برای آنان عذابی دردناک مهیا کرده است
کاملاً واضح میشود که نسبت دادن
ظلم به
انبیا (علیهمالسلام) به هیچ وجه روا نیست
و اگر انبیا، خود را
ظالم شمردهاند در
مقام بندگی و انقطاع الیالله و اظهار نیاز به
غفران و
رحمت پروردگار بوده است و این
خضوع و
خشوع ، خود از مقامات بندگی است، افزون بر این،
خداوند درباره ظالمان فرموده است:آنان را دوست ندارد:«واللّهُ لا یُحِبُّ الظّلِمین»
و در آیاتی فراوان از پیامبران باعنوان «بندگان صالح»،
«مخلَص»،
«مُصْطَفَیْن»،
«اخیار»
و با صفات خوب دیگری
که همه منافی با ظلم است یاد کرده است. آیه ۱۹ خضوع
سوره اعراف :«ولاتَقرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکونا مِنَ الظّلِمین» به
ترک اولی و
ارتکاب نهی تنزیهی از سوی حضرت آدم اشاره دارد
و طبق روایتی از
امامرضا (علیهالسلام)،
آدم پس از
توبه و هبوط به زمین معصوم بوده است
، زیرا آیه ۳۳ آلعمران
به برگزیدگی وی از سوی خداوند اشاره دارد و برگزیدگی نشانه
عصمت است و در صورت ظالم بودن آدم و معصوم نبودن وی خداوند او را بر نمیگزید.
تفسیر ظلم به
ارتکاب گناه صغیره نیز با عصمت انبیا سازگار نیست. برخی تفسیری کاملاً مخالف با ظاهر «ظالِمٌ لِنَفسِهِ» ارائه و آن را به زاهد در
دنیا تفسیر کرده و گفتهاند:انسان با ترک
لذّتهای نفسانی بر
نفس خویش
ستم میکند و این نشان از
معرفت و
محبت او دارد.
۲. مراد از صدر آیه:«ثُمَّ اَورَثنَا الکِتبَ الَّذینَ اصطَفَینا مِن عِبادِنا» پیامبراناند که وارثان کتاباند و تقسیمبندی ذیل آیه:«فَمِنهُم ظالِمٌ لِنَفسِهِ...» در ارتباط با
ذریّه پیامبران یا امت آنان
یا
امت اسلام است.
۳. برگزیدگان در آیه مورد بحث کسانی هستند که در آیه ۳۳ آلعمران:«اِنَّ اللّهَ اصطَفی ءادَمَ ونوحًا وءالَ اِبرهیمَ وءالَ عِمرنَ عَلَی العلَمین» به عنوان برگزیده شناسانده شدهاند.
۴. برگزیدگان در آیه امت پیامبر اسلاماند، یا به دلیل روایت «العلماء ورثة الأنبیاء» تنها عالمان امتاند یا اینکه صدر آیه:«ثُمَّ اَورَثنَا الکِتبَ الَّذینَ اصطَفَینا مِن عِبادِنا» درباره عالمان است و ذیل آن:«فَمِنهُم ظالِمٌ لِنَفسِهِ...» مربوط به سایر امت اسلاماست.
۵. برگزیدگان در آیه،
ذریّه پیامبر اسلام ، یعنی فرزندان حضرت فاطمه (علیهاالسلام) هستند
که این مطلب در روایاتی
مستفیض بیان شده است
؛ از
امام باقر و
امام صادق (علیهماالسلام) نقل شده که آیه ویژه ماست و تنها ما مقصود از آیه هستیم.
از
امام رضا (علیهالسلام) نیز روایت شده که مقصود از «ثُمَّ اَورَثنَا الکِتبَ الَّذینَ اصطَفَینا مِن عِبادِنا» فرزندان حضرت فاطمه (علیهاالسلام) و از «سابِقٌ بِالخَیرتِ» امام معصوم و از «مُقتَصِدٌ» عارف به
امام معصوم و از «ظالِمٌ لِنَفسِهِ» کسی است که امام را نمیشناسد.
برخی این
تفسیر را به
دلیل اینکه
ائمه (علیهمالسلام) سزاوارترین مردم برای متصف شدن به صفت اصطفاء و به
ارث بردن
علم انبیا هستند، به واقع نزدیکتر دانستهاند، زیرا ایشاناند که به
حفظ قرآن و بیان حقایق آن متعبد و به معارف پنهان
قرآن و دقایق آن آشنا هستند و همواره با آن ملازماند، چنانکه
حدیث متواتر ثقلین که مورد اتفاق عامّه و خاصّه است نیز بیانگر آن است.
از ظاهر آیه و نیز روایات
شیعه و
سنّی در ارتباط با آن و آیات بعد از آن که مجموعاً بیانگر این است که هر سه گروه حتی گروه «ظالِمٌ لِنَفسِهِ» از برگزیدگان، بهشتیان و آمرزیدگاناند روشن میشود که برگزیدگان در آیه، فرزندان فاطمه (علیهاالسلام) هستند؛ نه همه امّت و با توجه به اینکه آنان جزء آلابراهیماند
و بر اساس آیات ۳۳-۳۴
سوره آلعمران در ضمن گزینش
آلابراهیم برگزیده شدهاند، و معنای آیه ۳۲
سوره فاطر به ضمیمه آیه قبل این است:ای محمد افزون بر آنکه قرآن را به تو
وحی کردیم آن را به ذریه تو نیز
ارث دادیم؛ همان بندگان ما که به هنگام برگزیدن آلابراهیم آنان را نیز در ضمن آلابراهیم برگزیدیم.
در روایتی از
امامباقر (علیهالسلام) نقل شده است که حضرت به ابواسحاق فرمودند:آیه مذکور تنها درباره ماست، «سابِقٌ بِالخَیرتِ»
علیبنابیطالب ،
حسن ،
حسین و شهید از ماست، «مُقتَصِدٌ» صائم در
نهار و قائم در
لیل است و «ظالِمٌ لِنَفسِهِ» در اوست آنچه در مردم است و او آمرزیده است.
به قرینه روایات دیگر مراد از
شهید در روایت مذکور،
امام معصوم است.
از ذیل فرمایش امام (در اوست آنچه در مردم است) معلوم میشود گروه ویژهای مراد آیه است؛ نه همه مردم.
بسیاری از مفسران به این مسئله توجه کردهاند که آیا همه گروههای سه گانه (سابق به خیرات، مقتصد و ظالم لنفسه) یا برخی از آنها جزو برگزیدگاناند؟ در این زمینه دو نظر وجود دارد:
۱. بیشتر مفسران هر سه گروه را از برگزیدگان در آیه میشمارند.
۲. برخی مفسران
گروه «ظالِمٌ لِنَفسِهِ» را از برگزیدگان ندانسته، گروههای سه گانه را تقسیمی برای عباد (بندگان) در آیه دانستهاند؛ نه برای برگزیدگان از آنها.
اشکال نظریه اول این است که برگزیده بودن با ظالم بودن سازگاری ندارد.
از این اشکال میشود چنین پاسخ داد که گرچه اصطفاء با ظالم بودن و عدم
عصمت سازگاری ندارد، خداوند بر پیامبرش منّت گذاشته و به واسطه
حرمت او همه ذریّهاش را که اولاد فاطمهاند بر گزیده و در واقع مصداق اصطفاء فرزندان
معصوم آن حضرت هستند
و دیگر فرزندان آن حضرت که برخی «ظالِمٌ لِنَفسِهِ» نیز هستند به برکت وجود آنها برگزیده شدهاند.
گویا خداوند، ظالم بودن و عدم عصمت آنان را به حساب نیاورده و از آن چشم پوشیده است. مضمون روایات شیعه، به ویژه
روایت امامباقر (علیهالسلام) که درباره «ظالِمٌ لِنَفسِهِ» فرمودهاند:او آمرزیده است و نیز مضمون روایات
اهل سنت درباره گروههای سه گانه بیانگر گذشت و مغفرت الهی نسبت به آنان است.
بین مضمون این روایات و آیات ۳۳-۳۵
سوره فاطر که به داخل شدن گروههای سه گانه در
بهشت و شمول
مغفرت و
فضل الهی نسبت به آنان اشاره دارد، کاملاً تطابق و تعاضد وجود دارد.
اشکال نظریه دوم این است که اضافه «عباد» به «نا» برای تشریف و
تکریم است و همانگونه که ظالم بودن با برگزیدگی سازش ندارد با تشریف و تکریم نیز سازگار نیست
، به هر حال با توجه به اینکه آیه درباره فرزندان حضرت فاطمه (علیهاالسلام) است ممکن است گفته شود مراد از «الَّذینَ اصطَفَینا» فرزندان برگزیده
حضرت فاطمه (علیهاالسلام)، یعنی امامان معصوم (علیهمالسلام) و مقصود از «عِبادِنا» همه فرزندان آن حضرت، اعمّ از برگزیده و غیر آن است و خداوند برای شرافت و
کرامت حضرت فاطمه و فرزندان برگزیدهاش دیگر فرزندانش را که معصوم نیستند و حتی بعضی از آنان ظالماند تکریم کرده و به خطاب «عِبادِنا» مشرف ساخته است؛ به ویژه اینکه روایات
شیعه و
سنی و آیات بعد از آیه مورد بحث
بیانگر این است که گروه ظالم لنفسه نیز به بهشت در میآیند و آنان
خداوند را برای این تفضّلی که به آنان کرده سپاسمیگویند.
در تعیین گروههای سه گانه بیش از ۴۰ قول گوناگون ارائه شده که بیشتر آنها قابل جمع است
و در واقع اختلاف اقوال از بیان مصادیق مختلف و خصوصیات آنها ناشی میشود.
التبیان فی تفسیر القرآن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ ترتیب کتاب العین؛ تفسیر التحریر و التنویر؛ تفسیر راهنما؛ تفسیر شبر؛ تفسیر القرآن الکریم، صدرالمتالهین؛ التفسیر
الکبیر؛ التفسیر المنیر فیالعقیدة و الشریعة والمنهج؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم؛ تفسیر نمونه؛ تفسیر نورالثقلین؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)؛ فرهنگ جامع؛ قاموس قرآن؛ الکشاف؛ کشف المحجوب؛ مجمع البیان فی تفسیرالقرآن؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المیزان فی تفسیرالقرآن؛ نثر طوبی.
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «اصطفاء ».