استعانت صالح (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
هنگامى که
غرور و
طغیان کوردلان از حد گذشت و تمام پردههاى حیا را دریدند، و بىشرمى را در انکار رسالت و
معجزات و دعوت انسانساز پیامبرشان را به آخرین حد رساندند، و خلاصه بر همه آنها اتمام
حجت شد، این پیامبر بزرگ الهى (حضرت نوح) رو به درگاه خدا کرد و گفت: پروردگارا مرا در مقابل تکذیبهاى آنها یارى کن. (آنها هرچه توانستند گفتند و هر تهمتى مىخواستند زدند، تو مرا کمک فرما).
حضرت صالح (علیهالسلام) در برابر تكذيبگران قوم خود، از خداوند متعال
استعانت جست:
• «فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ؛ و در ميان آنان رسولى از خودشان فرستاديم که: «خدا را بپرستيد؛ جز او معبودى براى شما نيست؛ آيا (با اين همه، از
شرک و
بتپرستی) پرهيز نمىکنيد؟!».
از آنجا که بشر نمىتواند بدون یک رهبر الهى باشد، خداوند پیامبر بزرگى را براى نشر
دعوت توحید و آیین
حق و عدالت به سوى آنها فرستاد؛ چنانکه آیه بعد مىگوید: (ما در میان آنها رسولى از خودشان فرستادیم که پروردگار یکتا را بپرستید و جز او معبودى براى شما نیست) (فارسلنا فیهم رسولا منهم ان اعبدوا الله ما لکم من اله غیره).
این همان چیزى بود که نخستین پایه دعوت همه
پیامبران را تشکیل مىداد. این نداى توحید بود که زیربناى همه اصلاحات فردى و اجتماعى است.
سپس این رسول الهى براى تأکید بیشتر به آنها مىگفت: (آیا در برابر این دعوت صریح باز هم از
شرک و
بت پرستی پرهیز نمىکنید) (افلا تتقون).
در اینکه این قوم کدامیک از اقوام بودند؟ و پیامبرشان چه نام داشت؟
مفسران با بررسى
آیات مشابه آن در
قرآن دو احتمال دادهاند:
نخست اینکه منظور (
قوم ثمود است) که در سرزمینى در شمال
حجاز زندگى مىکردند و
پیامبر بزرگ الهى (صالح) براى هدایت آنها مبعوث شد، آنها
کفر ورزیدند و راه
طغیان پیش گرفتند، سرانجام به وسیله صیحه آسمانى (صاعقهاى مرگبار) از میان رفتند.
شاهد این
تفسیر مجازات (صیحه) است که در پایان
آیات مورد بحث براى آنها
ذکر شده، و در
سوره هود آیه ۶۷
نیز صریحاً درباره (قوم صالح) آمده است.
دیگر اینکه منظور (قوم عاد]) است که پیامبرشان (هود) بود و در بعضى از آیات قرآن سرگذشت آنها بلافاصله بعد از سرگذشت نوح آمده و این خود قرینهاى بر این تفسیر است.
اما با توجه به اینکه مجازات این قوم طبق
آیات ۶ و ۷
سوره الحاقه تندباد شدیدى بود که هفت شب و هشت روز آنها را در هم مىکوبید روشن مىشود.
(در اينكه مقصود از «رسولا» در آيه چه كسى است، دو احتمال وجود دارد: صالح (عليهالسلام) و
هود (علیهالسلام). برداشت، براساس احتمال اول است).
• «قَالَ رَبِّ انصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ؛ (پيامبرشان) گفت: «پروردگارا! مرا در برابر تکذيبهاى آنان يارى کن!».
نوح (علیهالسلام) از خدا درخواست نصرت مىکند، و حرف باء در (بما) بدلیه است، و معناى آن این مىشود که: خدایا! عوض و بدل تکذیب ایشان تو مرا یارى بده. ممکن هم هست (باء) را براى آلت بگیریم، که بنابر آن معنا چنین مىشود: خدایا! مرا با همان وسیلهاى که این مردم آن را
تکذیب کردند یارى ده؛ یعنى با آن عذابى که اینها تکذیبش کردند و گفتند: (فاتنا بما تعدنا ان کنت من الصادقین) مرا نصرت بده، مؤید این احتمال این است که نوح (علیهالسلام) درخواست کرده بود که (رب لا تذر على الارض من الکافرین دیارا) و نیز مؤید دیگرش اینکه آیه را بهطور فصل آورد؛چون در معناى جواب سؤال و درخواست بود.
و دورى گزیدن از قوم خود که بعد از
انکار و تکذیبشان محکوم به
عذاب شده بودند.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۱۵۱، برگرفته از مقاله «استعانت صالح (علیهالسلام)».