اسباط
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اسباط اسم عام
انبیای بنی اسرائیل یا
پیامبرانی از
آل یعقوب، یا عنوان کلی
قبایل بنی اسرائیل است.
اسباط واژهای
عربی و جمع
سبط (به کسر سین) است به معنی
نوه یا
فرزند فرزند.
استعمال لفظ
اسباط در
قرآن فقط درباره
بنیاسرائیل (فرزندان
یعقوب) میباشد.
لفظ
اسباط پنج بار در
قرآن آمده و در میان
اسباط،
پیامبرانی مبعوث شده که به
انبیای بنیاسرائیل مشهورند. زمانی که
ذریه یعقوب (علیهالسلام) زیاد شدند (اولاد او
دوازده تن بودند)، در اراضی
فلسطین در
شرق دریای روم منتشر میشوند و
قبائلی میگردند که آنان را
اسباط و بنیاسرائیل مینامند
.
به تعبیر دیگر،
اسباط بنیاسرائیل،
دوازده تیره و
ملت بودند که هر تیره از آنان به یکی از فرزندان یعقوب (علیهالسلام) منتهی میشوند
.
استعمال لفظ
اسباط در
اولاد یعقوب (علیهالسلام) مثل استعمال لفظ
قبائل است در فرزندان
اسماعیل (علیهالسلام) و برای اینکه میان فرزندان اسماعیل و فرزندان
اسحاق (پدر یعقوب) فرق باشد، اینگونه خوانده شدهاند
.
اسباط دوازده
گانه با تقسیم زمینها میان خود، هر یک دارای
رئیس و
استقلال شده و با حفظ ارتباط تا زمان
مرگ سلیمان (علیهالسلام) در سرزمین واحدی میزیستهاند، اما بعد از مرگ وی دشمنی میان آنها بالا میگیرد و سرزمین به دو بخش تجزیه میشود.
برخی از آنان بر
ایمان خود و
توحید باقـی میمـانند ولـی اکثر آنها
کافر میشوند و حتی
بتپرست میگردند
. «قُولُواْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَینَا وَمَا أُنزِلَ إِلَی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَقَ وَ یعْقُوبَ وَ
الأسْبَاطِ»
«بگوئید ما به خدا ایمان آوردهایم و به آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر
ابراهیم و
اسماعیل و
اسحاق و
یعقوب و
اسباط و (پیامبرانی از فرزندان او) نازل گردید.»
این
آیه اسباط را جزء کسانی میشمارد که
آیات بر آنها
نازل شده و نسبت دادن نزول آیات بر همه آنها از این جهت بوده که در میان آنها پیامبرانی بوده است، لذا منظور آیه خود فرزندان یعقوب نیست
. نکته دیگر اینکه ذکر
اسباط پس از یعقوب (علیهالسلام) در این آیه و آیات دیگر نشان میدهد که
اسباط در دوره تاریخی پس از یعقوب و پیش از
موسی (علیهالسلام) میزیستهاند
: «وَأَوْحَینَا إِلَی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإْسْحَقَ وَیعْقُوبَ
وَالأَسْبَاطِ»
«و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و
اسباط (بنیاسرائیل) و... وحی نمودیم»
این آیه در رد
تبعیض میان
انبیای الهی آمده و
پیامبر بودن آنان را می رساند، اما باز هم
هویت آنان مورد اختلاف است.
اهل سنت آنها را همان فرزندان
دوازده
گانه یعقوب (علیهالسلام) میدانند، اما اموری چون
حسادت،
توطئه برای
قتل یوسف (علیهالسلام)، به چاه افکندن او، دروغگویی برای فریب پدر و گمراه خواندن او،
اتهام دزدی به یوسف (علیهالسلام) و... از ساحت انبیا به دور است
.
نام بردن
اسباط در قالب لفظ جمعی و پرهیز از ذکر نام یکایک آنها میتواند از پایین بودن
مقام و
منزلت اسباط نسبت به پیامبران مذکور حکایت کند
: «وَمِن قَوْمِ مُوسَی أُمَّةٌ یهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یعْدِلُونَ وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَی عَشْرَةَ
أَسْبَاطًا أُمَمًا...»
«و از قوم موسی گروهی هستند که به سوی
حق هدایت میکنند و به حق و
عدالت حکم مینمایند. ما آنها را به
دوازده گروه تقسیم کردیم.»
در این
آیه مراد تیرهها و گروههای
دوازده
گانه قوم موسی (علیهالسلام) است، سبب دستهبندی یاد شده را که بنابر ظاهر
آیات در زمان موسی (علیهالسلام) روی داده است، تسهیل در اداره امور آنان و پیشگیری از اختلاف میدانند.
قرآن در ادامه
نعمتهای نازل شده بر
اسباط را برشمرده (همانند ۱۲ چشمه، سایبانی از ابر،
من و
سلوی، اجازه سکونت در
بیتالمقدس،
آمرزش گناهان و ...) و بیان میکند که چگونه به رغم وجود همه این نعمتها دست به نافرمانی، ستمگری و
تحریف کلام
الهی زده و گرفتار
عذاب شدند.
گفته شده «
سبط» و «
بسط» متقارب
و مشتق از هماند. لذا «
سبط»، بسطی مخصوص است
و در اموری استعمال میشود که به سهولت و با روند طبیعی گسترش و انبساط مییابند.
چنان که برخی از مشتقات آن در مورد
درخت پر
شاخ و
برگ، و
باران انبوه به کار رفته است.
اطلاق آن بر
فرزند و نوادهای که دارای جایگاه ویژهای است
به دلیل همانندی آثار
خیر چنین فرزندی با یک جماعت انبوه است، همان طور که بر فرزندی که نسل
انسان از ناحیه او گسترش مییابد هم اطلاق میشود.
البته استعمال
سبط، محدود به موارد مذکور نیست و بر هر نوادهای قابل اطلاق است.
یکی از استعمالهای شایع
سبط، استعمال آن به معنای
قبیله است که البته برای قبایل خاصی (قبایل
بنیاسرائیل، و برای متمایز شدن آنها از قبایل عرب) به کار میرفته است.
برخی اصل این واژه را
عبری و با تلفظ
شبط دانستهاند
که معنای آن
عصا یا جماعتی است که شخصی با عصا آنها را رهبری میکند.
واژه
اسباط در ۵ آیه
قرآن و به دو گونه وارد شده است: به صورت
نکره برای تقسیم بندی
دوازده
گانه بنیاسرائیل پس از خروج از
مصر،
و با «ال» تعریف در ردیف اسامی تعدادی از پیامبران.
اطلاعاتی که میتوان از ظاهر
آیات قرآن راجع به
اسباط کسب کرد به قرار زیر است:
۱. به آنها
وحی میشده و پیامبران و رسولان الهی بودهاند.
۲.
احکام یا تعالیمی بر آنها نازل شده که
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم و
مسلمانان و
یهود و
نصارا موظّف بودند به آن
ایمان آورند تا مایه هدایتشان گردد.
۳. در ردیف پیامبران بزرگی چون
ابراهیم،
اسماعیل،
اسحاق و
یعقوب یاد شدهاند.
۴. یهود و نصارا سعی در منتسب نمودن
اسباط به کیش خود داشتهاند.
با اینکه از عدم صحت این ادعا آگاه بودند
۵.
یهودی و
نصرانی نبودهاند
۶. همواره نامشان به دنبال اسم یعقوب
آمده است.
۷. ذکر آنها به صورت خاص، با وجود تعبیر عام «النبیّون» و «النبیّین» مذکور در آیات، نشانه اهمیت آنها است.
در
روایات، این واژه برای گروههای متعلق به دورههای زمانی مختلف اطلاق شده است مانند:
اسباط موسی،
اسباطی که قوم
موسی از آنها رویگردان شدند،
اسباط یعقوب،
و
اسباط عرب.
در روایات فراوانی،
امام حسن و
امام حسین (علیهماالسلام)
سبطین و سیّد
الأسباط، و
امام علی ابوالسبطین، و فرزندان
حضرت فاطمه (علیهاالسلام) سادة
الأسباط و یازده
امام از
نسل علی یازده
سبط خوانده شدهاند
این روایات به قدری زیادند که باعث
انصراف «
السبطین» به امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام)، و «ابوالسبطین» به امام علی
شده است.
مفاد روایات در مورد
اسباط پیش از
شریعت حضرت موسی
که ظاهراً اهمیت ویژه ای داشتهاند و به همین جهت مورد توجه
قرآن نیز قرار گرفتهاند چنین است:
۱. از
نسل یعقوب بودهاند.
۲. در فاصله زمانی بعد از
یوسف و قبل از موسی
مبعوث شدهاند.
۳. تعداد آنها
دوازده نفر بوده است.
۴. جایگاه
امامان در نسل
پیامبر اسلام با جایگاه
اسباط در نسل یعقوب
مقایسه شده است.
۵. در زمره
پیامبران پرآوازه قرار گرفتهاند بدون آنکه قابلیت تطبیق بر قبایل یا پسران یعقوب
را داشته باشند.
۶. برای
عالمان یهود شناخته شده بودهاند و آنها را تا حدّی بزرگ میدانستهاند که موجب افتخار حضرت یعقوب دانستهاند.
۷. شایسته
صلوات و
درود الهی هستند.
در اینکه مراد از
أسباط در
آیه ۱۶۰
سوره اعراف که به صورت
نکره آمده همان قبایل است اختلافی نیست. در این آیه از تقسیم قوم موسی
به
اسباط دوازده
گانه خبر داده شده است. تاریخ
اسباط در این معنا بخشی وسیع از
تاریخ بنی اسرائیل را تشکیل میدهد که
کتاب مقدس هم به تفصیل از آنها سخن گفته است.
واژه
سبط با اضافه به نام یکی از پسران یعقوب
و بعدها در اضافه به آنها و نیز یکی از دو پسر یوسف
برای نشان دادن
هویت نژادی یا قبیلهای افراد بنی اسرائیل و نیز هویت خود قبایل به کار میرفته است.
پس از آنکه هر
سبطی بخشی از
سرزمین موعود را به خود اختصاص داد این واژه برای هویت زیست محیطی این افراد و نیز هویت مناطق هم استفاده شده است.
از منابع پیش برمیآید که این مناطق علی رغم
استقلال و برخورداری از رؤسای مستقل، همگی تحت
حکومت واحد همچون حکومت
داود و سلیمان
می زیستهاند، ولی پس از وفات
حضرت سلیمان دچار اختلافهایی شده و به دو کشور
یهودا و
اسرائیل تقسیم گشتهاند.
آنچه مورد
اختلاف مفسران و دانشمندان اسلامی است واژه
اسباط در آیاتی است که با «ال» تعریف آمده است.
محور اختلاف این است که آیا مراد از
اسباط در این آیات افرادی مشخص از
انبیای الهی بودهاند یا فرزندان حضرت یعقوب
و یا قبایل منتسب به
فرزندان یعقوب و یا... ؟
علامه طباطبائی، ذیل آیات ۸۴
آل عمران و ۱۶۳
نساء،
اسباط را انبیای مبعوث از ذرّیه یعقوب یا قبایل بنی اسرائیل میداند.
از دقت در مثال های ایشان همچون
داود و
یونس و
ایوب استفاده میشود که آنها را محدود به انبیای پیش از
موسی یا از نسل
یعقوب نکرده است، چرا که ایوب از نسل یعقوب
نبوده
و داود نیز پس از موسی
مبعوث گشته است. امّا در
تفسیر آیه ۱۳۶
بقره، علی رغم پذیرش وحدت سیاق آن با دو آیه پیش،
پیامبری
اسباط را فقط در حدّ یک احتمال یادآور شده است.
نزدیک به این قول، دیدگاهی است که
اسباط را انبیاء و اوصیای برگزیده از میان اولاد و احفاد یعقوب در بنی اسرائیل و تا زمان حضرت موسی
دانسته است.
این قول با برخی از روایات پیش گفته که
اسباط را از نسل و
تبار حضرت یعقوب،
و در فاصله زمانی بعد از یوسف
و قبل از موسی
و محدود در عدد مشخص (
دوازده نفر) می دانست سازگاری کامل ندارد.
کسانی نیز
اسباط را
انبیای صغار یهود میدانند .
بنابر اینکه
اسباط را از انبیای الهی بدانیم درباره آنچه بر آنها نازل شده برخی گفتهاند کتابهایی بوده که اکنون محو و یا
تحریف گشته و مشتمل بر
دعوت به
خدا،
موعظه،
اخلاقیات و
معارف بوده است.
طبق قولی که
اسباط را
انبیای صغار یهود میدانست این کتابها همان
دوازده کتاب موجود در
عهد عتیق (کتاب هوشع نبی تا کتاب ملاکی نبی) است. علامه طباطبائی نزول
کتاب آسمانی را جز در مورد پیامبرانی چون موسی و داود
انکار میکند.
به عقیده ایشان «
وحی» منحصر در نزول کتاب نیست بلکه وحی رسالی را نیز دربرمی گیرد.
برخی نیز مقصود از آن را صحفی دانستهاند که بر
ابراهیم نازل شده است، و در توجیه نسبت انزال به
اسباط در قرآن، آن را همانند نسبت انزال قرآن به
مسلمانان در آیه ۱۳۶سوره بقره میدانند
ظاهر منبع اخیر، انتفای نزول وحی در فاصله زمانی ابراهیم تا موسی (علیهماالسلام) است. به هر حال نزول کتاب بر پیامبران در این دوره، معهود نیست.
مفسّرانی که مراد قرآن از
اسباط را فرزندان حضرت یعقوب
دانستهاند بر دو دستهاند: دسته اول پیامبری آنها را نپذیرفتهاند
و گفتهاند آیات
اسباط هیچ ظهوری در
نبوت آنها ندارد، چرا که انزال میتواند بر بعضی از آنها که
پیامبر بودهاند یا بر کسی که آنها مأمور به
تبعیت از او بودهاند، صورت گرفته باشد.
ایـن قـول با ظـاهـر قـرآن و روایاتـی که
اسباط را از زمره پیامبران میدانست ناسازگار است.
دسته دوم، فرزندان یعقوب را همگی پیامبر دانستهاند
و این در حالی است که رفتار آنان با یوسف نشانه عدم
عصمت و عدم
استحقاق نبوت است.
در مورد
بنیامین هم که مرتکب خطا نشد، دلیلی بر نبوتش نداریم
بلکه ادّعا شده از بین فرزندان یعقوب
فقط یوسف به پیامبری رسیده است.
تعدادی از مفسران، مراد از
اسباط را نسلهای خاصی دانستهاند: برخی مطلق نسل و
ذرّیه ابراهیم، اسماعیل، اسحاق و به خصوص یعقوب
را مصداق
اسباط دانستهاند که طبعاً پیامبران این ذریه را که کتاب و
صحیفههایی بر آنها نازل شده نیز شامل میشود.
برخی نیز نسل یعقوب
یا ذرّیه
دوازده پسر وی
را به عنوان
اسباط تعیین کردهاند.
تعدادی دیگر از مفسران،
اسباط را
قبایل بنی اسرائیل دانستهاند.
این مفسران، انبیای مبعوث شده از میان این
اسباط را که به اعتبار آنها، نسبت وحی و انزال به
اسباط داده شده مختلف گفتهاند؛ همچون
یوسف،
داود،
سلیمان،
موسی و
عیسی یا داود، سلیمان،
یحیی و
زکریا و یا وجود پیامبری برای هر یک از قبایل
دوازده گانه.
این قول نیز با ظواهر آیات قرآن و مفاد برخی از روایات پیش گفته همخوانی ندارد.
• آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، بلاغی نجفی، محمدجواد، ناشر: مکتبة الوجدانی، قم.
• اطیب البیان فی تفسیر القرآن، طیّب، سید عبدالحسین، انتشارات اسلام، تهران۱۳۶۶ش.
• اقبال الاعمال، سیّد ابن طاووس، احمد بن موسی بن جعفر بن طاوس، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۷ش.
• الاحتجاج، الطبرسی، ابومنصور احمد بن علی، نشر مرتضی، مشهد، ۱۴۰۳ق.
• بحار الانوار، مجلسی، محمدباقر، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ق.
• بشارة المصطفی، طبری، ابوجعفر عماد الدین محمد بن ابوالقاسم، المطبعة الحیدریة، نجف اشرف، ۱۳۸۳ق.
• البلد الأمین، الکفعمی، ابراهیم بن علی ملی.
• التبیان فی تفسیر القرآن، الطوسی، ابوجعفر محمد بن الحسن بن علی، تحقیق: احمد حبیب قصیر العاملی، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، ۱۴۰۹ق.
• التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، المصطفوی، حسن، مرکز نشر آثار العلامة المصطفوی، تهران، ۱۳۸۵ش.
• التفسیر الکاشف، مغنیه، محمد جواد، مؤسسة دارالکتب الاسلامی، بیروت، ۱۴۲۸ق.
• تفسیر تسنیم، جوادی آملی، عبداللّه، مرکز نشر اسراء، قم، ۱۳۸۰ش.
• تفسیر کشف الحقائق عن نکت الآیات والدقائق، العلوی الحسینی الموسوی، محمد کریم، حاج عبد الحمید صادق نوبری، تهران، ۱۳۹۶ق.
• تفسیر کنز الدقائق وبحر الغرائب، القمّی المشهدی، الشیخ محمد بن محمد رضا، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۶۶ش.
• الخرائج والجرائح، قطب الدین راوندی، ابوالحسین سعید بن عبداللّه، مؤسسه امام مهدی (عج)، قم، ۱۴۰۹ق.
• دائرة المعارف کتاب مقدس، جمعی از مؤلفین، انتشارات سرخدار، تهران، ۱۳۱۸ش.
• دلائل الإمامه، طبری، محمد بن جریر، دارالذخائر للمطبوعات، قم.
• روض الجنان وروح الجنان فی تفسیر القرآن، رازی، ابوالفتوح، حسین بن علی بن محمد بن احمد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۳۶۶ـ ۱۳۷۴ش.
• رجال الکشی، طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن (م/۴۶۰)، طبع دانشگاه مشهد.
• روضة الواعظین، فتال نیشابوری، محمد بن حسن، انتشارات رضی، قم.
• الصافی فی تفسیر کلام اللّه، فیض کاشانی، المولی محسن، دارالمرتضی للنشر، مشهد.
• قاموس الکتاب المقدس، جمعی از مؤلفین، دارالثقافة، بیروت.
• کتاب التفسیر، عیّاشی، ابوالنصر محمد بن مسعود، مکتبة العلمیة الاسلامیة، تهران.
• کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمّة الإثنی عشر (علیهمالسلام)، خزّاز قمی، ابوالقاسم علی بن محمد بن علی، انتشارات بیدار، قم، ۱۴۰۱ق.
• کمال الدین وتمام النعمة، شیخ صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی، دارالکتب الاسلامیه، قم، ۱۳۹۵ق.
• لسان العرب، ابن منظور، جمال الدین محمد بن مکرم، دارصادر، بیروت، ۲۰۰۰م.
• المتوکلی، سیوطی، جلال الدین، عبدالکریم زبیدی، بیروت، ۱۴۰۸ق.
• مجمع البحرین، طریحی، فخرالدین محمود، محمود عادل، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، قم، ۱۴۰۸ق.
• مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، امین الدین ابوعلی، فضل بن حسن، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۳۷۹ق.
• المصباح المنیر، الفیّومی، احمد بن محمد بن علی المقری، مصر، ۱۳۷۳ق.
• المصباح (جنّة الأمان الواقیة وجنّة الایمان الباقیة)، کفعمی، ابراهیم بن علی عاملی، انتشارات رضی، قم ۱۴۰۵ق.
• معجم الفروق اللغویة، العسکری، ابوهلال، حسن بن عبد اللّه، الشیخ بیت اللّه بیات، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، قم، ۱۴۲۶ق.
• المعجم المفهرس لألفاظ أحادیث بحارالانوار، خانه کتاب ایران به اشراف علیرضا برازش، انتشارات فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۷۲ش.
• المعجم الوسیط، جمعی از مؤلفین، مؤسسة الصـادق للطباعة والنشر، تهران، ۱۴۲۶ق.
• معجـم مقـاییس اللغـة، ابن فـارس، ابوالحسین احمـد بن فارس بـن زکـریـا، مصـر، ۱۳۹۰ق.
• مفـردات الفـاظ القـرآن الکـریم، راغب اصفهـانی، صفوان عدنان داوودی، امیـران، قم، ۱۴۲۴ق.
• منهج الصادقین، کاشانی، ملافتح الله، چاپخانه اعلمی، ۱۳۳۷ش.
• المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، محمدحسین، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۹۷.
دانشنامه کلام اسلامی، مؤسسه امام صادق(ع)، برگرفته از مقاله «اسباط»، شماره ۳۶ سایت پژوهه