اسباب تعریف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اسباب تعریف، عوامل و انگیزههای
معرفه آوردن
اسم را میگویند.
اسم، یا
معرفه است یا
نکره . معرفه شش گونه است که هر کدام اسبابی دارند:
تعریف به اضمار (
ضمیر آوردن) برای شناسایی مخاطب یا شخص غایب یا گوینده. ضمیر در هر سه مورد، میانجی تعریف است.
تعریف به
اسم علم ؛ با انگیزه:
الف) انتقال سریع ذهن شنونده به صاحب
اسم ، مانند: (قل هو الله احد)
و (محمد رسول الله...)
؛
ب)
تعظیم صاحب اسم؛ مانند نام بردن از
یعقوب به
لقب اسرائیل ؛ زیرا اسرائیل به معنای «صفوةالله»؛
ج)
تحقیر صاحب اسم؛ مانند: (تبت یدا ابی لهب وتب)
؛
تعریف به
اشاره ؛ که چنین اهدافی را دنبال میکند:
الف) احضار کامل و محسوس مشارالیه در ذهن شنونده؛ مانند: (هذا خلق الله فارونی ماذا خلق الذین من دونه...)
؛
ب) خوار شمردن (با اشاره به نزدیک) (اهذا الذی یذکر آلهتکم...)
؛
ج) قصد تعظیم (با اشاره به دور) مانند اشاره به
قرآن در (ذلک الکتاب لا ریب فیه...) .
موصول در جایی به کار میرود که گوینده از گفتن نام خاص
کراهت داشته باشد؛ به منظور:
الف) پوشیده نگه داشتن (والذی قال لوالدیه اف لکما...)
؛
ب) بی احترامی به آن چیز: (وراودته التی هو فی بیتها...)
؛
ج)
اراده عموم : (ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا...)
؛
د)
اختصار : (... لا تکونوا کالذین آذوا موسی فبراه الله...)
؛
تعریف به «
ال »؛ به منظور:
الف)
اشاره به معهود: (... فیها مصباح المصباح...)
؛
ب)
استغراق و فراگیری: (ان الانسان لفی خسر)
؛ و…
تعریف به
اضافه ؛ با هدف:
الف) اختصار: (ان عبادی لیس لک علیهم سلطان...)
؛
ب)
تعظیم مضاف : (... ولا یرضی لعباده الکفر...)
؛
ج) افاده عموم: (... فلیحذر الذین یخالفون عن امره...) .
فرهنگنامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله «اسباب تعریف».