اخلاص
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اخلاص پاک کردن
نیّت از غیر
خدا و انجام دادن عمل تنها برای خدا می باشد.
اخلاص در
فقه در بابهای مربوط به
عبادات مانند
صلات و
صوم به عنوان رکن اصلی نیّت مطرح شده است.
در
قرآن کریم و
روایات معصومان علیهمالسّلام
بر لزوم
اخلاص در
طاعات و عبادات تأکید شده است.
واژه
اخلاص،
مصدر باب افعال از ریشه
خلوص و
خلاص به معنای پاک شدن و سالم گشتن از
آمیختگی است.
خالص، کالایی را گویند که با چیزی
ممزوج و
مخلوط نباشد و معنایی نزدیک به «
صافی» دارد با این تفاوت که صافی به جنسی که از همان ابتدا با چیزی آمیخته نبوده اطلاق میشود؛ ولی
خالص، جنسی است که پس از امتزاج با چیز دیگر، خواه پستتر باشد یا نه،
پاک، و
ناخالصی آن زدوده شود.
لغویان برای
خلوص، معانی دیگری نیز بر شمردهاند؛ مانند رسیدن، نجات یافتن، کنارهگیری کردن از دیگران و ویژه خود گردانیدن که در هر یک از این معانی، به نوعی معنای اصلی این ریشه یا لوازم آن وجود دارد.
«
اخلاص» به معنای
خالص کردن، پاک گردانیدن و برگزیدن است
و مقصود از آن در
فرهنگ اسلامی، پاک کردن نیّت از غیر خدا و انجام دادن عمل برای خدا است.
اخلاص در دانشهای گوناگون اسلامیمانند فقه،
اخلاق و
عرفان بررسی، و در فقه آن است که
مکلّف در
عمل عبادی خود جز
قصد قربت و
عبودیّت برای
پروردگار، هیچ انگیزۀ دیگری نداشته باشد؛ خواه به نحو
استقلال یا
انضمام.
آن دسته از
تکالیف که
قصد تقرّب به خداوند،
شرط صحّت آنها است،
تعبّدی نامیده میشود در برابر
توصلی که صحّت آن به قصد تقرّب مشروط نیست.
خلوص در نیّت عمل عبادی، شرط و
عبادت بدون آن
باطل است.
رذیلت مقابل
فضیلت اخلاص،
ریا است که موجب بطلان عمل عبادی است.
البته وجود پارهای اغراض تبعی در عبادت با
اخلاص منافات ندارد و موجب
بطلان عمل نمیشود مانند آن که در
غسل یا
وضو در کنار غرض اصلی یعنی انجام عمل به قصد قربت، نیّت تبعی خنک یا پاکیزه شدن را نیز داشته باشد. به این جهت فقها در مسألۀ دریافت
مزد برای
نماز و
روزۀ میّت، بر منافات نداشتن آن با قصد قربت تصریح کردهاند.
برخی قصدهای تبعی موجب از بین رفتن
اخلاص نمیگردند که به نمونههایی از آنها اشاره میشود:
به نظر بسیاری از فقیهان، اگر اصل عملِ عبادی، برای خدا باشد، قصد بعضی از بهره های دنیایی به صورت تبعی، با حقیقت
اخلاص منافات نداشته، باعث باطل شدن عمل نمیشود.
مانند اینکه کسی از روزه گرفتن، قصد
سلامت و
بهداشت نیز داشته باشد یا در وضو گرفتن، خنک شدن را نیز
قصد کند یا از خواندن
نماز شب، قصد به دست آوردن
روزی بیشتر نیز داشته باشد.
همچنین اگر عمل عبادی را
خالصانه انجام دهد، ولی از اینکه در برابر دیدگان
مردم باشد،
خشنود شود یا هنگام انجام دادن عمل، خطوراتی از ذهنش عبور کند، باعث از بین رفتن
اخلاص و باطل شدن عمل نمیشود.
پرستش خداوند برای
خوف از
عقوبت الهی یا به انگیزه
امید به
ثواب و
نعمت پروردگار،
اخلاص در عمل را از بین نمیبرد؛ البتّه در اعمال توصّلی نیز
اخلاص، شرط پاداش آخرتی است و اگر انسان، اعمال
مباح را هم با
اخلاص انجام دهد، به
خداوند نزدیک شده،
استحقاق دریافت ثواب و
فیض الهی را خواهد یافت.
یکی از تفاوتهای فقه و
حقوق نیز این است که در
فقه بحث
اخلاص مطرح میشود؛ ولی در
علم حقوق، جایگاهی برای
اخلاص وجود ندارد؛ زیرا هدف در حقوق آن است که
حق به صاحب آن داده شود و
صاحب حق به حق خویش برسد و الهی بودن یا نبودن انگیزه مورد نظر نیست؛ ولی در فقه الهی، وجود
انگیزه و
تعالی انسانها و
تقرب آنان به خداوند نیز مورد نظر است. این مطلب، بطلان دیدگاه کسانی را روشن میسازد که برای فقه فقط نقش مدیریّتی قائل بوده و آن را با علم حقوق همسان پنداشتهاند.
در اخلاق، به نیّت اهمیّت ویژهای داده شده و از آن به صورت
رکن و پایه رفتار و
روح عمل یاد شده است؛ بهگونهای که نبودن نیّت درست باعث بیارزش شدن عمل میشود.
اخلاص بر تارک همه فضیلتها قرار داشته،
ملاک پذیرش و درستی رفتارها است و رهایی از چنگال
شیطان فقط با
اخلاص امکان دارد.
در نگاهی
فلسفی، تأثیر
مخلصانه بودن عمل بر
تکامل نفس و
سعادت ابدی انسان، تأثیری طبیعی و تکوینی است، نه قرار دادی.
عمل بدون
نیت خالص، کالبد بیجان است و این انگیزه است که بین رفتار بیرونی و
جان و روح فاعل، پیوند برقرار میکند.
در
عرفان،
اخلاص به پیراستگی عمل از هرگونه آمیختگی تعریف شده
و یکی از
منازل سلوک (منزل بیست و چهارم) دانسته شده است.
برخی گفتهاند: اگر
دین را که مجموعه
معارف الهی و
مسائل اخلاقی و
احکام عملی است، تحلیل کنیم فقط به یک چیز منتهی میشود و آن
اخلاص است؛ یعنی که
انسان،
ذات و
[۱۸] و افعالش را بر این اساس قرار دهد که همگی آنها برای خداوند واحد قهّار است.
در
نهج البلاغه از
امیرمؤمنان علیهالسلام نقل شده است که کمال
اخلاص، نفی صفات از حقتعالی است.
شارحان نهجالبلاغه، مقصود از این جمله را نفی صفات زاید بر
ذات الهی که بهگونهای، باعث محدود ساختن خداوند میشود، دانستهاند؛
امام خمینی حقیقت
اخلاص را تصفیه عمل از هر آمیختگی و رویت غیر حق تعالی در تمام اعمال ظاهری و باطنی میداند
که تا زمانی بنده از قیود حجاب خودی و منیّت و کثرات رهایی نیابد به
اخلاص حقیقی دست نمییابد.
خالص کردن
نیت از همه مراتب شرکت و
ریا از امور دشوار
اخلاص است که تنها برای برخی از اولیای الهی محقق میشود؛ زیرا انسان از شر وسوسههای
شیطان مصون نیست و با کمترین حالتی، عمل
خالص خود را با ریا و شرک خفی باطل میکند و از آنجا که ارزش عمل به
خلوص در نیت است از این رو کمال و نقص عمل تابع کمال و نقص نیت است؛ زیرا نیت، صورت کامل و جنبه
ملکوتی عمل را تشکیل میدهد.
از همین جهت است که در برخی روایات آمده اگر کسی خود را چهل روز برای خدا
خالص کند، خداوند چشمههای حکمت را از قلبش بر زبانش جاری میکند. پس انسان باید با تذکر و تکرار ذکر،
قلب را با
اخلاص آشنا کند تا
اخلاص در قلب جایگزین شود؛ زیرا اگر
اخلاص در کار انسان نباشد، تصرفات شیطانی در قلب حاکم میگردد و انسان از معرفت توحیدی و
قرب الهی دور میماند.
امام خمینی برای
اخلاص مراتبی قائل است و تا سالک این مراحل و مراتب را طی نکند به کمال
اخلاص نمیرسد. این مراتب عبارتند از: ۱- تصفیه عمل از شائبه رضای مخلوق ۲- تصفیه عمل از به دست آوردن منفعتهای مادی ۳- تصفیه عمل از رسیدن به بهشت جسمانی ۴- تصفیه عمل از ترس نرسیدن به لذات روحانی ۴- تصفیه عمل از مشاهده استحقاق ثواب و اجر و پاداش
واژه
اخلاص در
قرآن به کار نرفته؛ ولی در
آیات بسیاری به صورتهای گوناگون به موضوع آن پرداخته شده است. این آیات در تقسیمبندی جامعی، سه دستهاند:
آیاتی که با استفاده از مشتقّات
خلوص، موضوع
اخلاص را با صراحت مطرح میکنند. مشتقّات
خلوص ۳۱ بار در قرآن آمده که بیشتر آنها به موضوع
اخلاص مربوط است. از این موارد، ۲۲ مورد از باب افعال و ۱۲ آیه مربوط به «
مخلِصین» (کسانیکه دین خود را برای خدا
خالص کردهاند) است؛ مانند آیات: ۱۳۹ بقره؛ ۲۹ اعراف؛ ۱۴ غافر
و ۱۰ آیه مربوط به
مخلَصین، همچون ۵۱ مریم؛ ۲۴ یوسف؛ ۴۰ حجر.
گویا مقصود از
مخلَصین در
عرف قرآن، کسانی باشند که از ابتدای
آفرینش، بر
استقامت در
فطرت و اعتدالِ
خلقت آفریده شدهاند و ادراکات درست، نفسهای
طاهر و قلبهای
سلیم دارند و به سبب پاکی و
صفای فطرت و
سلامت روان، از همان ابتدا دارای ویژگی
اخلاصاند و آنچه دیگران با
جهاد و
مبارزه با
نفس بهدست میآورند، آنان همان، بلکه بالاتر از آن را از ابتدا دارا بوده اند؛
البتّه برخی،
مخلَصین و
مخلِصین را به یک معنا دانسته و تفاوتی میان آن دو قائل نشدهاند.
مخلَصین پیامبران و
امامان علیهمالسلام هستند
برخی معتقدند به جز پیامبران و امامان علیهمالسلام برخی از انسانها نیز میتوانند با
سیر و سلوک،
جهاد و
مبارزه با نفس به مقام
مخلَصین نائل شوند؛
به همین دلیل، در این مقاله از
مخلَصین نیز بحث میشود.
آیاتی که با واژه ها و تعبیرات
مترادف و متلازم با
اخلاص به موضوع
اخلاص میپردازند؛ مانند انحصار
عبادت در
خداوند،
انجام
طاعات و عبادات برای خدا (للّه)
روی نهادن به سوی خدا و دل بریدن از غیر او
انجام دادن کار برای
وجه اللّه انجام دادن کار برای طلب
رضایت الهیانجام دادن عمل در
راه خداعدم درخواست
اجر از سوی پیامبران
حنیف و حقگرا بودن
صداقت در
توبه (
نصوح)
و داشتن
قلب سلیمآیاتی که با نفی
شرک و
ریا به موضوع
اخلاص اشاره میکنند؛ مانند (کهف،۱۱۰؛ نساء،۱۴۲؛ ماعون،۶؛ بقره،۲۶۴).
از آنجا که
اخلاص، انجام دادن عمل فقط برای خدا است، با شرک و ریا که انجام دادن عمل برای غیر خدا است، جمع نمیشود.
غیر خدا که به
نیت ضمیمه می شود به دو گونه است: گاه
ریا است و گاه ضمائم مباحه و یا مستحبه و یا حتی محرمه و مستحبه ی دیگر (غیر از ریا) است مثلا فرد می خواهد هم حجش را به جا آورد و هم به همراهان خود
مناسک حج را تعلیم دهد و یا هنگام
وضو گرفتن با آب خنک وضو می گیرد تا خنک شود.
•
دائرةالمعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله اخلاص. •
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۳۴۳. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی