احرام (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از عناوین و موضوعات مطرح شده در
آیات قرآن، «احرام» است.
احرام از «حرم» به معناى بازداشتن خود و يا ديگرى از كارى است
و به نظر برخى فقيهان، عبارت از نيّت، پوشيدن دو جامه خاصّ، تلبيه يا اشعار و تقليد (علامتگذارى قربانى) در
حج يا
عمره است كه
موجب تحريم محرّمات احرام مىشود.
درباره کیفیت احرام آمده است که:
واجبات وقت محرم شدن سه (چیز) است: اول
قصد است... دوم: از
واجبات، لبّیک گفتنهای چهارگانه است و صورت آنها بنابر قول اصح این است که میگوید:
«لَبَّیْکَ اللّهُمَّ لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیْکَ» پس اگر اکتفا به این کرد، محرم میباشد و احرامش صحیح است و احوط اولی این است که به دنبال کلمات گذشته بگوید:
«انَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَ الْمُلْکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیْکَ» و احتیاط بیشتر این است که بعد از آن بگوید:
«لَبَّیْکَ اللّهُمَّ لَبَّیْکَ انَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَ الْمُلْکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیْکَ».
و «سوم از
واجبات: پوشیدن دو جامه است بعد از آنکه از آنچه که پوشیدنش بر محرم حرام است برهنه شود، که یکی از آنها را لنگ و دیگری را رداء قرار میدهد (که به دوش میاندازد). و اقوی آن است که پوشیدن آنها در تحقق احرام شرط نیست، بلکه پوشیدن آنها
واجب تعبدی است.»
و محرمات آن چند چیز است:
اول:
شکار صحرا، از حیث شکار نمودن و خوردن – ولو اینکه کسی که محرم نیست آن را شکار کرده باشد - و اشاره کردن و راهنمایی نمودن و بستن و سر بریدن و از جهت جوجه و تخم.
دوم:
زنان، از حیث نزدیکی کردن و بوسیدن و لمس نمودن و از روی شهوت نگاه نمودن، بلکه هر لذّت و تمتعی از ایشان بردن.
سوم: عقد کردن برای خود یا برای دیگری ولو اینکه آن دیگری در احرام نباشد.
چهارم:
استمناء (بیرون آوردن منی) با دستش یا غیر آن به هر وسیلهای که باشد؛ پس اگر منی بیرون آید یک
شتر بر عهده او است.
پنجم:
عطریات با همه اقسامش حتی کافور، به طور رنگآمیزی و مالیدن و بخور دادن؛ بر بدن باشد یا لباسش. و پوشیدن چیزی که بوی عطر دارد جایز نیست. و خوردن چیزی که بوی خوش دارد مانند
زعفران جایز نیست، و اقوی آن است که
زنجبیل و
دارچین حرام نیست و احتیاط (مستحب) اجتناب است.
ششم: پوشیدن (لباس)
دوخته برای مردان، مانند پیراهن و شلوار و قبا و مانند اینها، بلکه پوشیدن چیزی که شبیه به دوخته است مانند پیراهن بافته شده و یا از نمد درست شده جایز نیست. و احتیاط (
واجب) آن است که از دوخته ولو اینکه کم باشد مانند کلاه و بند شلوار اجتناب شود، ولی بستن همیانی که پولها در آن است، از دوخته استثنا شده است.
هفتم:
سرمه کشیدن به سیاهی که در آن زینت باشد هرچند قصد زینت را نکند. و باید احتیاط ترک نشود که از هر سرمهای که دارای زینت است اجتناب گردد و اگر دارای بوی خوش باشد اقوی آن است که حرام است.
حرمت سرمه کشیدن اختصاص به زنها ندارد، پس بر مردان هم حرام میباشد.
هشتم: نگاه کردن به آیینه؛ و فرقی بین زن و مرد نیست و کفّاره ندارد، لیکن بعد از نگاه کردن مستحب است که تلبیه بگوید و احتیاط (
واجب) آن است که از نگاه کردن در آیینه اجتناب کند اگرچه به منظور آراستن خود نباشد.
نهم: پوشیدن چیزی که همه روی پا را میپوشاند، مانند «خف» (چکمه) و جوراب و غیر اینها؛ و این اختصاص به مردها دارد و بر زنها حرام نیست و در پوشیدن چیزی که ذکر شد کفّاره نیست و اگر نیاز به پوشیدن آن پیدا کند احتیاط (
واجب) آن است که رویش را بشکافد.
دهم: «
فسوق» است؛ و اختصاص به دروغ ندارد، بلکه شامل فحش دادن و فخر کردن به دیگران هم میشود. و در فسوق کفّاره نیست، بلکه توبه کردن از آن
واجب است، و مستحب است چیزی را کفّاره بدهد و بهتر آن است که گاوی را ذبح کند.
یازدهم: «
جدال» است؛ و آن گفتن: «لا و اللَّه» و «بلی و اللَّه» است و هر چیزی که در هر زبانی هم معنای آن باشد در صورتی که در مقام اثبات چیزی یا نفی آن باشد. و در صورتی که قسم به لفظ جلاله (اللَّه) یا مرادف آن باشد جدال میباشد. و احتیاط (
واجب) آن است که سایر نامهای خدای متعال مانند رحمان و رحیم و خالق آسمانها و مانند اینها به لفظ جلاله ملحق باشد. و اما سوگند به غیر خدای متعال از مقدسات، ملحق به جدال نمیباشد.
دوازدهم: کشتن جانوران بدن، از قبیل شپش و کَکْ و مانند اینها. و همچنین است حیواناتی که در بدن دیگر حیوانات میباشند. و انداختن آنها از بدن و انتقال دادن آنها از جایشان به جایی که از آن میافتند جایز نیست، بلکه احتیاط (
واجب) آن است که آنها را به جایی که در معرض سقوط میباشند انتقال ندهد؛ بلکه احوط اولی آن است که آنها را به جایی که محل اوّلیشان بیشتر آنها را حفظ میکند انتقال ندهد. و بعید نیست که در کشتن آنها کفّاره نباشد، لیکن احتیاط (مستحب) آن است که مشتی از طعام صدقه بدهد.
سیزدهم:
انگشتر به دست کردن به جهت
زینت؛ پس اگر برای استحباب یا خاصیتی که در آن است باشد نه برای زینت، اشکالی در آن نیست. و احتیاط (
واجب) آن است که حنا را برای زینت استعمال نکند، بلکه اگر در حنا زینت باشد احتیاط (
واجب) ترک آن است اگرچه قصد زینت را نداشته باشد، بلکه در این دو صورت، حرمت، خالی از وجه نیست. و اگر قبل از احرام برای زینت یا غیر آن استعمال کرده باشد اشکالی در آن نیست ولو اینکه اثر آن در حال احرام باقی باشد. و در انگشتر به دست کردن و حنا بستن کفّاره نیست اگرچه فعل حرام انجام داده است.
چهاردهم: پوشیدن زن
زیور را برای زینت، پس اگر زینت باشد احتیاط (
واجب) ترک آن است اگرچه قصد زینت ننماید، بلکه حرمت آن خالی از قوت نیست، ولی زیوری که قبل از احرام عادت به آن داشته است اشکال ندارد و بیرون آوردن آن
واجب نیست، لیکن نشان دادن آن به مردان حتی شوهرش بر او حرام است و در پوشیدن زیورها کفّاره نیست اگرچه فعل حرام انجام داده است.
پانزدهم: روغن مالیدن؛ اگرچه دارای بوی خوش نباشد؛ بلکه مالیدن روغنی که دارای بوی خوش است قبل از احرام، در صورتی که بوی آن تا وقت احرام باقی میماند جایز نیست، ولی در صورت اضطرار، مالیدن روغن اشکالی ندارد. و خوردن روغنی که دارای بوی خوش نیست اشکالی ندارد. و اگر روغن دارای بوی خوش باشد کفّارهاش یک گوسفند است حتی برای کسی که اضطرار به آن دارد. و اگر دارای بوی خوش نباشد چیزی بر او نیست.
شانزدهم: ازاله (برطرف نمودن) مو؛ زیاد و کم آن حتی یک مو از سر و ریش و بقیه بدن، چه با تراشیدن یا کندن یا غیر آنها به هر نحوی که باشد ولو اینکه با استعمال «نوره» باشد، چه مو را از (بدن) خود ازاله کند یا از غیر خودش ولو اینکه آن دیگری محل باشد.
هفدهم: پوشاندن مرد است سر خود را با هرچه که آن را بپوشاند؛ حتی بنابر احتیاط (
واجب) با گیاه و حنا و گِل و مانند اینها، بلکه احتیاط (
واجب) آن است که چیزی را بر سر نگذارد که به وسیله آن سرش پوشیده شود؛ و قسمتی از سر در حکم تمام سر است و ظاهراً گوش، قسمتی از سر میباشد، پس پوشاندن آن جایز نیست. و بند مشک آب و دستمال سر برای سردرد، از این حکم استثنا شده است.
هجدهم: پوشاندن زن صورت خود را با
نقاب و برقع و مانند اینها حتی بادبزن. و احتیاط (
واجب) آن است که روی خود را با چیزهایی که متعارف هم نیست نپوشاند مانند گیاه و گِل. و قسمتی از صورت در حکم تمام آن است، ولی گذاشتن دو دستش را بر صورتش جایز است. و برای خواب صورت را روی بالش و مانند آن گذاشتن مانعی ندارد.
نوزدهم:
تظلیل (سایه قرار دادن) بالای سر برای مردان نه زنان؛ پس سایه قرار دادن بر سر، برای زنها به هر کیفیتی باشد جایز است و همچنین برای اطفال جایز است. و در سایه قرار دادن، بین آنکه در محملی باشد که روپوشی دارد که
موجب در سایه قرار گرفتن است و بین اتومبیل و قطار و هواپیما و کشتی و مانند اینها که دارای سقفی میباشد که
موجب در سایه قرار گرفتن است، فرقی نیست. و احتیاط (مستحب) آن است که به وسیله چیزی که بالای سرش نیست سرش را در سایه قرار ندهد مانند راه رفتن در کنار محمل یا نشستن در کنار دیواره کشتی که روی سرش به این وسیله سایه شود، اگرچه جواز اینگونه استظلال (سایه گرفتن) خالی از قوت نیست.
حرمت استظلال مخصوص به وقت سیر و پیمودن منزلها (در بین راه) است و بین سواره و غیر سواره فرقی نمیباشد، ولی اگر در منزلی مانند منی یا عرفات یا غیر اینها فرود آمد (و منزل کرد) جایز است که زیر سایه سقف و چادر رود و در حال راه رفتن، چتر بردارد، بنابراین برای کسی که در منی است جایز است با چتر به کشتارگاه یا محل رمی جمرات برود؛ اگرچه احتیاط (مستحب) در ترک آن است.
بیستم: بیرون آوردن
خون از بدنش ولو با خراشیدن یا مسواک کردن باشد؛ و اما بیرون آوردن خون از بدن دیگری مثل کندن دندان او یا حجامت او اشکالی ندارد همان طور که در وقت ناچاری و نیاز، اگر از بدن خودش خون بیرون بیاورد اشکالی ندارد. و در خونانداختن ولو اینکه ضروری نباشد، کفّاره نیست.
بیست و یکم: کندن و چیدن همه و یا بعضی از ناخنها از دست و یا پا؛ و بین وسیله ناخن گرفتن مثل قیچی و چاقو و مانند اینها فرقی نیست. و احتیاط (
واجب) آن است که ناخن را ولو با دندان و مانند آن نگیرد، بلکه احتیاط (مستحب) آن است که ناخن دست زیادی یا انگشت زیادی را (هم) نگیرد اگرچه در صورتی که زیادی بودن آنها معلوم باشد، بعید نیست که گرفتن ناخن آنها جایز باشد.
بیست و دوم: کندن
دندان است ولو اینکه خون نیاید؛ بنابر احتیاط (
واجب) و کفّارهاش بنابر احتیاط (
واجب) یک گوسفند است.
بیست و سوم: کندن
درخت و گیاهی که در حرم روییدهاند و بریدن آنها.
بیست و چهارم: بر تن کردن
اسلحه بنابر احتیاط (
واجب) مثل شمشیر و خنجر و تپانچه و مانند اینها از چیزهایی که اسباب جنگ محسوب میشود مگر به خاطر ناچاری.
و مکروه است سلاح را همراه بردارد در صورتی که بر تن نکند و ظاهر باشد، و احتیاط (مستحب) ترک آن است.
احرام و حج (قرآن)،
تقوا در احرام (قرآن)،
حلق در احرام (قرآن)،
خروج از احرام (قرآن)،
صید در احرام (قرآن)،
محرمات احرام (قرآن).
•
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲، ص۳۷۵، برگرفته از مقاله «احرام». •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی