• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابولهب‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





ابولَهَب ‌بن عبدالمطّلب، عبدالعُزّی‌ بن عبدالمطّلب بن ‌هاشم، مکنی به ابا عتبه عموی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و از دشمنان سرسخت او می‌باشد.



ابولَهَب ‌بن عبدالمطّلب، عبدالعُزّی‌ بن عبدالمطّلب بن ‌هاشم، مکنی به ابا عتبه عموی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و از دشمنان سرسخت او می‌باشد.
مادرش لُبنی از بنی خُزاعه و همسرش اَروی یا عوراء، مشهور به ام جمیل دختر حرب‌بن‌امیه و خواهر ابوسفیان بود.


در این‌که چرا ابولهب خوانده شده، اختلاف است. ابن‌سعد بر آن است که عبدالمطّلب وی را به جهت زیبایی و برافروختگی چهره چنین نامیده
[۶] الطبقات، ج۱، ص۹۳.
و برخی برای وی فرزندی به‌نام لهب ذکر کرده‌اند، امّا بر پایه روایتی ، خداوند او را به این کنیه خوانده،
[۱۰] زاد المعاد، ج‌۲، ص‌۳۳۸.
چون عاقبت او با آتش است. گویا در میان مردم زمان خویش، بیش‌تر به کنیه اباعتبه خطاب می‌شده‌است.
[۱۲] اعلام النبوه، ج‌۱، ص‌۱۳۰.



از زندگی ابولهب، پیش از بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) اطلاعی در دست نیست. فقط برخی آورده‌اند:او کنیزش ثویبه را که ولادت فرزند برادرش عبدالله، ( محمّد ) را به او بشارت داده بود، آزاد ساخت، شاید از آن رو که او نیز چون دیگران به انتظار قدوم کسی بود که نسل عبدالله را تداوم بخشد. برابر روایتی ، شبی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به خواب دید که فریاد العطش ابولهب در دوزخ بلند است، امّا از انگشت ابهامش آب می‌نوشد. چون راز آن پرسید، گفت:به‌آن‌جهت که ثویبه را به‌سبب ولادت تو آزاد‌کردم.
[۱۴] تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۹.

برخی این حکایت را نشان لطف پروردگار و بزرگی رسول خدا دانسته‌اند که حتّی سرسخت‌ترین دشمن حضرت، فقط به بهانه عملی کوچک که در حق آن حضرت انجام داد، مشمول رحمت حق قرار گرفت و از آن بهره‌مند شد،
[۱۵] السیرة النبویه، ج۱، ص۲۷.


۳.۱ - تردید در حکایت لطف

ولی برخی از معاصران در صحت این خبر تردید کرده، به‌ویژه که بر پایه دیگر اخبار، آزادی ثویبه تا نزدیکی‌های هجرت رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) هنوز تحقق نیافته بود و حتی چون خدیجه در صدد خریدن و آزاد کردنش بر آمد، ابولهب همراهی نکرد،
[۱۷] الصحیح من سیرة‌النبی، ج۲، ص۸۰.
به هر روی، ثویبه اندک زمانی دایگی این کودک را برعهده گرفت و از همین طریق، پیامبر با حمزه، جعفر و ابوسلمه برادر‌شد.
[۲۰] تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۹.



گفته‌اند:ابولهب، هنگام رحلت عبدالمطلب، داوطلب سرپرستی فرزند عبدالله شد، امّا عبدالمطّلب با این سخن که شَرّ خود را از او باز‌دار، از سپردن محمّد نوجوان به او خودداری کرد.
[۲۱] مناقب، ج‌۱، ص‌۶۲.
ابولهب در هنگامه بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به شرکت در سرقت دو آهوی زرین که بر در کعبه نصب شده بود، با شهادت یکی از سارقان متهم شد و مورد پی‌گرد قرار گرفت
[۲۲] المنتظم، ج‌۲، ص‌۱۵.
و به ناچار نزد دایی‌های خویش، در تیره بنی‌خزاعه، پناهنده‌شد.
[۲۳] السیرة الحلبیه، ج‌۱، ص‌۵۶.



گویا ازدواج دو فرزندش عتبه و معتب، با دو‌ دختر رسول خدا، رقیه و ام‌کلثوم، در همین دوره بود، گرچه اقوال دیگری نیز در این باره وجود دارد.
[۲۵] البدایة والنهایه، ج‌۳، ص‌۲۴۴.
ابولهب از دارایان
[۲۶] کشف‌الاسرار، ج‌۱۰، ص‌۶۵۷.
[۲۷] البرهان، ج‌۵، ص‌۷۸۸.

و متولّیان بتان در مکه بود
[۲۸] رجال انزل الله فیهم قرآنا، ج‌۷، ص‌۹۶.
و وقتی افلح بن‌نضر شیبانی، متولّی عزّی، در بستر مرگ درباره آینده آن ابراز نگرانی کرد، ابولهب به او دل‌داری داد و متعهد شد که آن را رها نکند. بدین طریق، مدتی سدانت عزّی را برعهده گرفت. در این هنگام به هرکس می‌رسید، می‌گفت:اگر عزّی پیروز شود، من با خدمتی که به او کرده‌ام در امانم و اگر محمّد بر آن پیروز شود که نمی‌شود، برادر زاده‌ام است.
[۲۹] المغازی، ج‌۳، ص‌۸۷۴.



ابولهب پس از بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) برخلاف سنت عربی، به سیره خاندان خویش عمل نکرد و به‌رغم همراهی بنی‌عبدالمطّلب با رسول خدا، او به دیگر تیره‌های قریش پیوست و از در دشمنی و ستیزگی با پیامبر درآمد و به شیوه‌های گوناگون به آزار حضرت پرداخت
[۳۰] السیرة النبویه، ج‌۲، ص‌۴۱۵‌- ۴۱۶.
از‌جمله بر سر رسول خدا شکمبه و خاشاک می‌ریخت.
این عمل، خشم دیگر بنی‌هاشم را برمی‌انگیخت، چنان‌که روزی حمزه با مشاهده چنین صحنه‌ای از سر خشم، خار و خاشاک را بر سر ابولهب افکند. ابولهب برای جلوگیری از نفوذ کلام پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در پی او حرکت و دروغ‌گویش خطاب می‌کرد.
[۳۳] السیر و المغازی، ص‌۲۳۲.
او را ساحر ،
[۳۴] مجمع البیان، ج‌۷، ص‌۳۲۲.
شاعر،
[۳۵] مناقب، ج‌۱، ص‌۷۷.
و کاهن می‌خواند و دیگران را نیز از گرویدن به او و اسلام باز می‌داشت
[۳۷] البدایة والنهایه، ج‌۳، ص‌۱۱۱.
و حتی یک بار او و همسرش به تحریک دیگران، بر آن شده بودند تا پیامبر را از پای در آورند که بر جای خشک شدند و به دعای حضرت به حرکت درآمدند.
[۳۸] اعلام النبوه، ج‌۱، ص‌۱۳۰.



انگیزه دشمنی ابولهب با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در کتاب‌های تاریخی، گوناگون آمده است. برخی دفاع از بت‌ها را عامل اصلی دانسته‌اند، چنان‌که خود به هند (همسر ابوسفیان) می‌گوید:با رد دعوت محمّد، لات و عزّی را یاری کردم.
[۳۹] البدایة والنهایه، ج‌۳، ص‌۶۹.
شاید همراهی با همسرش را که در پی ریاست برادر خویش ابوسفیان بود، بتوان انگیزه این دشمنی ذکر کرد، چرا که تثبیت مقام پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) موقعیت وی را به مخاطره می‌افکند، ولی برخی، آن را تا سر حد خصومتی شخصی فرو کشیدند و گفتند:روزی ابولهب و ابوطالب کشتی می‌گرفتند. ابولهب او را بر زمین افکند و روی سینه‌اش نشست. در این هنگام، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به یاری ابوطالب شتافت و به او کمک کرد تا بر فراز آید، و وقتی ابولهب به او گفت که من نیز عموی تو هستم. چرا او را یاری کردی؟ حضرت گفت:چون او نزد من از تو محبوب‌تر است، و همین امر موجب دشمنی و خشونت او با پیامبر شد،

۷.۱ - انگیزه اصلی دشمنی

امّا گویا داعیه سروری قریش و ریاست مکه که در خاندان عبدالمطّلب، کم و بیش به آن چشم داشتند، انگیزه اصلی او بود، به‌ویژه که وی از یک سو در پیوندی سببی به تیره بنی‌امیه ارتباط می‌یافت
[۴۱] السیرة الحلبیه، ج‌۱، ص‌۴۶۶.
که در رقابت بابنی‌هاشم کوششی بی‌وقفه داشتند، و از دیگر سو، در پیوندی نسبی، از‌طرف مادر با تیره بنی‌خزاعه که خود زمانی ریاست مکه و کعبه را عهده‌دار بودند، پیوند داشت. مشرکان نیز وی را از همین زاویه تحریک می‌کردند.
[۴۳] اعلام النبوه، ج‌۱، ص‌۱۳۰.
[۴۴] مناقب، ج‌۱، ص‌۱۷۵.

بدیهی است که روی کار آمدن پیامبر و توسعه امر نبوت ، مسیر ریاست را به هم می‌زد و این امر خوشایند او نبود، به هر روی، دشمنی ابولهب با رسول خدا به آن حد بود که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) می‌فرمود:من بین دو همسایه بد، ابولهب و عقبة بن‌ابی‌معیط قرار گرفته‌ام، چون هرگاه کثافاتی بیابند، بر در خانه من می‌ریزند.

۷.۲ - قضیه یوم‌الانذار

دشمنی او با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به‌گونه‌ای بود که چون حضرت در یوم‌الانذار خواست براساس امر الهیِ:«و‌اَنذِر عَشیرَتَکَ الاَقرَبین» خویشاوندان خود را جمع و پیام خدا را ابلاغ کند، برخی از زنان بنی‌هاشم از رسول خدا خواستند تا ابولهب را به آن جمع دعوت نکند و چون به آن مجلس فرا خوانده شد، با دیدن کرامت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) که با اندک غذا و شربت آماده شده به‌وسیله علی (علیه‌السلام) همه را سیر و سیراب کرد، پیش از سخن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) روی به بنی‌عبدالمطّلب کرد و گفت:محمّد شما را جادو کرده
[۴۹] تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۵۴۲.
و بدین‌گونه مانع انذار حضرت شد.

۷.۳ - شأن نزول سوره مسد

و هنگام دعوت عمومی، چون پیامبر بر فراز کوه صفا یا مروه
[۵۲] تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۲۷.
رفت و از مردم خواست تا خدای واحد را بپرستند، حضرت را از این‌که آنان را برای چنین پیامی به آن‌جا کشانده، نفرین کرد که خداوند در پاسخ او، سوره مسد را فرو فرستاد و نفرینی ابدی را برای او ثبت کرد.
[۵۳] السیرة النبویه، ج‌۱، ص‌۳۵۱.
[۵۴] البدایة و النهایه، ج‌۳، ص‌۳۱.

با نزول این سوره، دشمنی ابولهب با پیامبر و اسلام شدت یافت و رسماً با دیگر سران مشرک قریش هم‌دست شد و برای آزردن و به‌سختی انداختن حضرت، پسرانش را به طلاق دادن دختران او وا داشت،
[۵۶] البدء و التاریخ، ج‌۵، ص‌۱۷.
گرچه بر پایه روایتی، این پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بود که دختران خویش را از آنان جدا ساخت، زیرا خداوند دوست نمی‌داشت دخترانش جز با اهل بهشت تزویج کنند.
[۵۸] معجم الصحابه، ج‌۳، ص‌۱۹۶.
ابولهب پس از آن در پیمان صحیفه بر ضدّ پیامبر و مسلمانان شرکت کرد و تنها فرد از بنی‌عبدالمطّلب بود که در شعب ، با آنان همراه نشد
[۵۹] السیرة النبویه، ج ۱، ص‌۲۶۹.
[۶۰] تاریخ طبری، ج ۱، ص‌۵۵۰.



و پس از درگذشت ابوطالب که دشمنی قریش با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) افزایش یافت، او در رأس آنان قرار گرفت.
[۶۱] البدءوالتاریخ، ج‌۴، ص‌۱۵۴‌- ۱۵۵ .
بر اساس پاره‌ای اخبار، وی پس از آن‌که به ریاست بنی‌هاشم رسید، ابتدا حمایت خود را از رسول خدا اعلام کرد و گفت:ای پسر برادر! همان گونه که در زمان ابوطالب عمل می‌کردی، بکوش. به لات سوگند که از تو حمایت می‌کنم و در مقابل ابن‌غیطله که به رسول خدا اهانت کرده بود، ایستاد، امّا پس از تحریک دیگر مشرکان، دست از حمایت او برداشت.
[۶۳] البدایة والنهایه، ج‌۳، ص‌۱۰۶‌- ۱۰۷ .



ابولهب در توطئه دارالندوه نیز حاضر بود، اما به نقلی، چون تصمیم بر محاصره خانه پیامبر و هجوم به آن‌جا گرفته شد، وی آنان را از حمله شبانه بازداشت، زیرا در تاریکی نمی‌توان اهل خانه را در امان دانست و خواست تا صبح‌گاه صبر کنند
[۶۴] تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۳۰۲.
و خود نیز تمام شب را به انتظار خروج پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نشست.


ابولهب پس از هجرت مسلمانان به مدینه تا جنگ بدر، دیگر نمودی ندارد و در این جنگ نیز که همه اشراف مکه حضور یافتند، شرکت نکرد
[۶۶] المغازی، ج‌۱، ص‌۳۳.
[۶۷] الاغانی، ج‌۴، ص‌۲۰۵.
و به اصرار دیگران، فقط عاص بن‌هشام بن‌مغیره، برادر ابوجهل را در مقابل بخشش ۴ هزار درهم طلبی که از او داشت، به جای خویش فرستاد.
[۶۸] المغازی، ج‌۱، ص‌۳۳.
[۶۹] البدایة والنهایه، ج‌۳، ص‌۲۰۳.

برخی علت عدم شرکت او را درماندگی و ناتوانی‌اش ذکر کرده‌اند
[۷۰] تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۴۵.
و برخی دیگر، خواب عاتکه، خواهرش را مبنی بر شکست فضاحت‌بار مشرکان، علّت اصلی دانسته‌اند،
[۷۲] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۴.
[۷۳] السیرة‌الحلبیه، ج‌۲، ص‌۳۷۷.

به‌هر حال وی با این‌که در جنگ نبود، اخبار آن را پی‌گیری می‌کرد
[۷۴] البدایة والنهایه، ج‌۳، ص‌۲۴۲.
و چون از زبان ابورافع شنید که در این جنگ فرشتگان یار مسلمانان بودند، سخت برآشفت و به شدت او را‌زد.
[۷۶] الاغانی، ج‌۴، ص‌۲۰۶.



ابولهب، پس از شنیدن خبر شکست مشرکان در بدر ، پس از ۷ یا ۹ روز
[۷۸] تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۴۶.
بر اثر بیماری پوستی درگذشت. فرزندانش از ترس سرایت مرض، از جنازه‌اش دوری جسته، در نهایت او را در بالای مکه کنار دیواری نهاده و از دور، بی آن‌که لمسش کنند، بر او سنگ ریختند تا مدفون شد.
[۸۰] الاغانی، ج‌۴، ص‌۲۰۶.



ابن‌بطوطه در سفرنامه خویش از قبری در بیرون مکه یاد می‌کند که منسوب به ابولهب بود و مردم بر آن سنگ می‌زدند.
[۸۱] رحلة ابن‌بطوطه، ص‌۱۴۲.
ابن‌جبیر از دو قبر در سمت چپ باب العمرة خبر می‌دهد که می‌گفتند:از ابولهب و همسرش ام‌جمیل است. نسل ابولهب از طریق فرزندانش ادامه یافت. دو پسرش عتبه و معتب در فتح مکه به دعوت پیامبر مسلمان شدند و در حنین از ثابت قدمان به‌شمار آمدند.
[۸۵] تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۶۲.



اسباب النزول، واحدی؛ الاصابة فی تمییز الصحابه؛ اعلام القرآن؛ اعلام النبوه؛ الاغانی؛ انساب الاشراف؛ انوار‌التنزیل و اسرار التاویل، بیضاوی؛ البحر المحیط فی التفسیر؛ البدء و التاریخ؛ البدایة و النهایه؛ البرهان فی تفسیرالقرآن؛ تاریخ الامم والملوک، طبری؛ تاریخ الخمیس؛ تاریخ الیعقوبی؛ التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینه؛ التعریف و الاعلام؛ تفسیرالبصایر؛ تفسیر غرائب‌القرآن؛ تفسیرالقرآن العظیم، ابن‌کثیر؛ تفسیر القمی؛ التفسیرالکبیر؛ تفسیر نمونه؛ جامع‌البیان عن تأویل آی القرآن؛ الخصائص الکبری او کفایة الطالب اللبیب فی خصائص الحبیب؛ الدرر فی اختصار المغازی والسیر؛ رجال أنزل الله فیهم قرآناً؛ رحلة ابن‌بطوطه؛ رحلة ابن‌جبیر؛ روح‌المعانی فی تفسیر القرآن‌العظیم؛ روض‌الجنان و روح‌الجنان؛ زادالمعاد؛ السیرة الحلبیه؛ السیرة النبویه، ابن‌هشام؛ السیرة النبویه، زینی دحلان؛ السیر والمغازی؛ الصحیح من سیرة النبی الاعظم؛ الطبقات الکبری؛ غرر التبیان فی من لم یسم فی القرآن؛ الکامل فی التاریخ؛ الکشاف؛ کشف‌الاسرار و عدة الابرار؛ مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن؛ المعارف؛ معجم الصحابه؛ المغازی؛ مفحمات الاقران فی مبهمات القرآن؛ مناقب آل‌ابی‌طالب؛ المنتظم فی تاریخ الملوک والامم؛ المیزان فی تفسیر القرآن.


۱. المعارف، ج۱، ص‌۱۲۵.    
۲. البدء والتاریخ، ج‌۴، ص‌۱۵۵.    
۳. المعارف، ج۱، ۱۱۹.    
۴. السیرة الحلبیه، ج‌۱، ص‌۴۹۸.    
۵. تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۴، ص‌۶۰۳.    
۶. الطبقات، ج۱، ص۹۳.
۷. تفسیرابن‌کثیر، ج۴، ص۶۰۳.    
۸. المعارف، ج۱، ص۱۲۵.    
۹. الخصائص الکبری، ج‌۱، ص‌۲۴۴.    
۱۰. زاد المعاد، ج‌۲، ص‌۳۳۸.
۱۱. الکشّاف، ج‌۴، ص‌۸۱۴.    
۱۲. اعلام النبوه، ج‌۱، ص‌۱۳۰.
۱۳. التحفة اللطیفه، ج‌۱، ص۸.    
۱۴. تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۹.
۱۵. السیرة النبویه، ج۱، ص۲۷.
۱۶. تاریخ الخمیس، ج۱، ص۲۲۲‌- ۲۲۳.    
۱۷. الصحیح من سیرة‌النبی، ج۲، ص۸۰.
۱۸. انساب‌الاشراف، ج‌۱، ص‌۹۵‌- ۹۶.    
۱۹. الطبقات، ج‌۱، ص‌۸۷.    
۲۰. تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۹.
۲۱. مناقب، ج‌۱، ص‌۶۲.
۲۲. المنتظم، ج‌۲، ص‌۱۵.
۲۳. السیرة الحلبیه، ج‌۱، ص‌۵۶.
۲۴. الاصابه، ج‌۸، ص‌۴۶۰-۴۶۱.    
۲۵. البدایة والنهایه، ج‌۳، ص‌۲۴۴.
۲۶. کشف‌الاسرار، ج‌۱۰، ص‌۶۵۷.
۲۷. البرهان، ج‌۵، ص‌۷۸۸.
۲۸. رجال انزل الله فیهم قرآنا، ج‌۷، ص‌۹۶.
۲۹. المغازی، ج‌۳، ص‌۸۷۴.
۳۰. السیرة النبویه، ج‌۲، ص‌۴۱۵‌- ۴۱۶.
۳۱. الکامل، ج‌۲، ص‌۷۰.    
۳۲. انساب الاشراف، ج‌۱، ص‌۱۴۷‌- ۱۴۸.    
۳۳. السیر و المغازی، ص‌۲۳۲.
۳۴. مجمع البیان، ج‌۷، ص‌۳۲۲.
۳۵. مناقب، ج‌۱، ص‌۷۷.
۳۶. البحر المحیط، ج‌۷، ص‌۵۸.    
۳۷. البدایة والنهایه، ج‌۳، ص‌۱۱۱.
۳۸. اعلام النبوه، ج‌۱، ص‌۱۳۰.
۳۹. البدایة والنهایه، ج‌۳، ص‌۶۹.
۴۰. انساب الاشراف، ج‌۱، ص‌۱۳۱.    
۴۱. السیرة الحلبیه، ج‌۱، ص‌۴۶۶.
۴۲. المعارف، ج۱، ص‌۱۱۹.    
۴۳. اعلام النبوه، ج‌۱، ص‌۱۳۰.
۴۴. مناقب، ج‌۱، ص‌۱۷۵.
۴۵. الطبقات، ج‌۱، ص‌۱۵۷.    
۴۶. انساب الاشراف، ج‌۱، ص‌۱۴۸.    
۴۷. شعراء/سوره۲۶، آیه۲۱۴.    
۴۸. انساب الاشراف، ج‌۱، ص‌۱۱۸.    
۴۹. تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۵۴۲.
۵۰. الطبقات، ج‌۱، ص‌۱۵۶‌- ۱۵۷     .
۵۱. الطبقات، ج‌۱، ص‌۶۱.    
۵۲. تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۲۷.
۵۳. السیرة النبویه، ج‌۱، ص‌۳۵۱.
۵۴. البدایة و النهایه، ج‌۳، ص‌۳۱.
۵۵. الطبقات، ج‌۱، ص‌۱۵۷.    
۵۶. البدء و التاریخ، ج‌۵، ص‌۱۷.
۵۷. الاصابه، ج‌۸، ص‌۴۶۱.    
۵۸. معجم الصحابه، ج‌۳، ص‌۱۹۶.
۵۹. السیرة النبویه، ج ۱، ص‌۲۶۹.
۶۰. تاریخ طبری، ج ۱، ص‌۵۵۰.
۶۱. البدءوالتاریخ، ج‌۴، ص‌۱۵۴‌- ۱۵۵ .
۶۲. الطبقات، ج‌۱، ص‌۱۶۴.    
۶۳. البدایة والنهایه، ج‌۳، ص‌۱۰۶‌- ۱۰۷ .
۶۴. تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۳۰۲.
۶۵. الطبقات، ج‌۱، ص‌۱۷۶‌- ۱۷۷.    
۶۶. المغازی، ج‌۱، ص‌۳۳.
۶۷. الاغانی، ج‌۴، ص‌۲۰۵.
۶۸. المغازی، ج‌۱، ص‌۳۳.
۶۹. البدایة والنهایه، ج‌۳، ص‌۲۰۳.
۷۰. تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۴۵.
۷۱. الطبقات، ج‌۸، ص‌۳۶‌- ۳۷.    
۷۲. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۴.
۷۳. السیرة‌الحلبیه، ج‌۲، ص‌۳۷۷.
۷۴. البدایة والنهایه، ج‌۳، ص‌۲۴۲.
۷۵. الطبقات، ج‌۴، ص‌۵۵.    
۷۶. الاغانی، ج‌۴، ص‌۲۰۶.
۷۷. الخصائص الکبری، ج‌۱، ص‌۳۴۳.    
۷۸. تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۴۶.
۷۹. المعارف، ج۱، ص‌۱۲۵.    
۸۰. الاغانی، ج‌۴، ص‌۲۰۶.
۸۱. رحلة ابن‌بطوطه، ص‌۱۴۲.
۸۲. رحلة ابن‌جبیر، ج۱، ص‌۸۸.    
۸۳. الخصائص الکبری، ج‌۱، ص‌۴۳۹.    
۸۴. الطبقات، ج‌۶، ص‌۱۱.    
۸۵. تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۶۲.



دائرة المعارف قرآن کریم، مقاله «ابولهب بن عبدالمطلب».    






جعبه ابزار