• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابوسفیان در شأن نزول

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مفسّران ، در ذیل آیات بسیاری از ابوسفیان نام برده‌اند که بیش‌تر آن‌ها در نفی و زشت شماری ابوسفیان و حاکی از واقعیّت زندگی او است؛ امّا اندکی از آن‌ها، به گونه‌ای در تأیید و نیکونمایی او آمده که با توجّه به اقتدار امویان و کوشش آنان در تنزیه وی، تردید در آن‌هاامری پذیرفتنی است که این آیات در زیر ذکر میشود.



۱. ابن‌عبّاس از ابوبکر نقل کرده که مقصود از آیات ۸ و۹ لیل (وَ أمّا مَن بَخِلَ وَ استَغنی • وَ کَذّبَ بِالحُسنی = امّا آن کس که بخل و بی‌نیازی ورزید، و‌آن بهترین را تکذیب کرد) ابوسفیان‌بن حرب است.
[۳] الدرّالمنثور، ج‌۸‌، ص‌۵۳۶‌
«اشقی» در آیه پانزدهم همین سوره را نیز او دانسته‌اند.
[۴] مبهمات القرآن، ج‌۲، ص‌۷۲۳

۲. «أرَءَیتَ الّذی یُکَذِّبُ بِالدّینِ • فَذ لِکَ الَّذی یَدُعُّ الیَتیمَ = آیا آن کس که روز جزا را دروغ می‌شمرَد، دیدی؟ او همان کسی است که یتیم را (به اهانت) می‌رانَد.» گفته شده است که ابوسفیان، هر هفته دو شتر نحر می‌کرد. یتیمی نزدش آمد و از او چیزی خواست. وی او را با عصایش راند و این آیات درباره‌اش نازل شد.
[۷] مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۸۳۴‌



۳. آیات ۴ تا ۶ سوره ص :«وَ عَجِبوا أن جاءَهم مُنذِرٌ مِنهُم وَ قالَ الکفِرونَ هذا سحِرٌ کَذّابٌ • أَجَعَل الألِهةَ إلهاً وحداً إنَّ هذا لَشیءٌ عُجابٌ • وَ انطَلَقَ‌الملأُ مِنهُم أنِ امشوا وَ اصبِروا عَلی ءَالِهَتِکُم إنّ هذا لَشیءٌ یُراد = در شگفت شدند از این‌که بیم‌دهنده از میان خودشان برخاست و کافران گفتند:این جادوگری دروغ‌گو است. آیا همه خدایان را یک خدا گردانیده است؟ این چیزی بس شگفت است! مهترانشان به راه افتادند (و گفتند) که بروید و بر پرستش خدایان خویش پایداری ورزید. این است چیزی که از شما خواسته شده است.» روایت شده که دسته‌ای از اشراف قریش ، از جمله ابوسفیان، نزد ابوطالب آمده، درباره پیامبر با او گفت و گو و شکایت کردند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به آنان فرمود:یک کلمه است که اگر بدان روی کنید (=آن‌را بپذیرید) بر عرب سیطره یافته، عجم را به فرمان می‌آورید و آن این است که بگویید:«لا‌إله إلاّ اللّه» و خود را از هرچه جز او است، عاری کنید. مشرکان دست برهم زده، گفتند:ای محمّد! آیا می‌خواهی خدایان را به خدای واحد بدل کنی؟ این کار تو بس شگفت است! سپس پراکنده شدند و این آیات درباره آنان نازل شد.
[۱۱] مبهماتالقرآن، ج‌۲، ص‌۴۲۳
ابن هشام از ابتدای سوره را در شأن آنان می‌داند.
[۱۲] سیره ابن‌هشام، ج‌۲، ص‌۴۱۷ .
[۱۳] سیره ابن‌هشام، ج‌۲، ص‌۴۱۸.



۴. از ابن‌عبّاس نقل شده که ابوسفیان و دیگر سران، گرد هم آمده، بر آن شدند تا با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) درباره آن‌چه مدّعی است، گفت و گو کنند که شاید عذر او را بپذیرند؛ ازاین‌رو او را فراخوانده، ابتدا با سرزنش، سپس با تطمیع با او سخن گفتند وچون پافشاری پیامبر را دیدند، گفتند:ای محمد! اگر آن‌چه را می‌گوییم، نمی‌پذیری، پس بدان‌که زندگی هیچ‌کس از مردم، چون ما در تنگی و سختی نیست؛ پس از خدایی که تو را به پیامبری برانگیخته است بخواه تا این کوه‌ها را که مکّه در محاصره آن‌ها قرار دارد، هموار سازد و سرزمین ما را بگسترد. پیامبر این خواسته را نیز رد کرد و‌...؛ سپس گفتند:به‌راستی ما به تو ایمان نمی‌آوریم، جز این‌که آن‌چه را گفته‌ایم، انجام دهی. خداوند آیات ۹۰ تا ۹۳ اسراء را درباره آنان نازل کرد و به پیامبرش فرمان داد تا این‌گونه بدانان پاسخ‌گوید:
[۱۵] جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۰۴ -۲۰۷.
[۱۶] مجمع‌البیان، ج‌۶‌، ص‌۶۷۸‌.
«قُل سُبحانَ رَبّی هَل کنتُ إلاّ بَشراً‌رَسولا».


۵‌. ابوسفیان، ابوجهل و اخنس‌بن‌شریق ، در تاریکی شب، برخلاف آن‌چه از دیگران می‌خواستند، خود، به شنیدن آیات الهی می‌ایستادند. کلبی گفت:ابوسفیان، ولید و دیگران همه باهم آمدند و گوش فرا دادند که رسول قرآن می‌خواند، و‌خواندن وی، در دل‌های ایشان اثر نمی‌کرد؛ از آن‌که دل‌های ایشان زنگار کفر داشت و حق‌پذیر نبود.
[۱۷] کشف‌الاسرار، ج‌۳، ص‌۳۲۶

خداوند در آیه ۲۵ انعام درباره آنان فرموده است:بعضی از ایشان به سخن تو گوش می‌دهند؛ ولی ما بر دل‌هایشان پرده‌ها افکنده‌ایم تا آن را درنیابند و گوش‌هایشان را سنگین کرده‌ایم و هر معجزه‌ای را که بنگرند، بدان ایمان نمی‌آورند وچون نزد تو آیند، با تو به مجادله‌پردازند. کافران می‌گویند که این‌ها چیزی جز اساطیر پیشینیان نیست:«وَ مِنهُم مَن یَستَمِع إلَیکَ وَ جَعلنا عَلی قُلوبِهم أکِنّةً أن یَفقَهوهُ وَ فی ءَاذانِهم وَقراً وَ إِن یَرَوا کُلَّ ءَایَة لایُؤمِنوا بِها حَتّی إذا جَاءُوکَ یجدِلونَکَ یَقولُ الّذینَ کَفَروا إن هذا إلاّ أسطِیرُ الأَوَّلِینَ».


۶‌. در ذیل آیه ۳ سبأ (وَ قالَ الّذینَ کَفروا لاتأتِینَا السّاعَةُ) نقل شده:مقصود آیه، ابوسفیان است. او به لات و عزّی سوگند خورد که قیامت نخواهد آمد و ما برانگیخته نمی‌شویم.
[۲۰] قرطبی، ج‌۱۴، ص‌۱۶۷.
[۲۱] غررالتبیان، ص‌۴۲۵.



۷. در ذیل آیه ۳۶ انبیاء آمده است
[۲۳] کشف‌الاسرار، ج‌۶‌، ص‌۲۴۷.
[۲۴] کشف‌الاسرار، ج‌۶‌، ص‌۲۴۸.
که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بر ابوسفیان و ابوجهل گذشت. ابوجهل به‌استهزا گفت:به پیامبر بنی‌ عبدمناف بنگر! ابوسفیان گفت:مگر چه می‌شد اگر پیامبری از بنی‌عبدمناف بود. پیامبر پس از پاسخ به ابوجهل، به ابوسفیان گفت:تو نیز از سر تعصّب و حمیّت سخن گفته‌ای! خداوند درباره آنان فرمود:«و‌إذا رَءَاکَ الّذینَ کَفَروا إِن یَتَّخِذونَکَ إلاّ هُزُواً = کافران چون تو را ببینند، بی‌شک به مسخره‌ات می‌گیرند».


۸‌. آیه ۳۰ انفال به ماجرای دارالندوه اشاره دارد که در آن، سران مشرک مکه از جمله ابوسفیان در توطئه‌ای تصمیم گرفتند تا پیامبر را زندانی یا تبعید کنند یا از پای درآورند
[۲۶] روض‌الجنان، ج‌۹، ص‌۱۰۱
:«و‌إذ یَمکُرُ بِکَ الّذینَ کَفروا لِیُثبِتوکَ أو یَقتُلوکَ أو یُخرِجوکَ وَ یَمکُرونَ و یَمکرُاللّهُ و اللّهُ خَیرُ المکِرینَ».


۹. مقصود از طایفه «غیر ذات‌الشوکة» در آیه ۷ انفال را کاروان تجارتی قریش به سرپرستی ابوسفیان دانسته‌اند که خداوند در این آیه دست‌یابی به آن یا پیروزی در جنگ بدر را به مسلمانان وعده داده است
[۲۸] مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۸۰۲‌.
[۲۹] الدرّالمنثور، ج‌۴، ص‌۲۸.
«و‌إذ یَعِدُکُم اللّهُ إحدَی الطَّائفَتینِ أنّها لَکم وَ تَوَدّونَ أَنَّ غَیر ذاتِ الشَّوکَةِ‌تَکونُ لَکُم وَ یُریدُ اللّهُ أن یُحِقَّ الحَقَّ بِکَلِمتِه وَ یَقطَعَ دابِرَ الکفِرینَ = و (یاد کنید) آن‌گاه که خدا یکی از آن دو گروه (= کاروان بازرگانی و سپاه کافران) را به شما وعده داد که از آنِ شما خواهد بود، و‌شما دوست می‌داشتید که گروه بی خار و سپاه (= کاروان بازرگانی) شما را باشد و حال آن‌که خدا می‌خواست که حق را با سخنان خود (= نهادها و سنّت‌هایی که برای یاری کردن پیامبران و پیروان حق قرار داده) استوار و پایدار سازد و بنیاد کافران را براندازد». مفسّران
[۳۰] عیّاشی، ج‌۲، ص‌۶۵‌.
[۳۱] مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۸۳۹‌.

مقصود از «الرّکبُ أسفلَ‌مِنکُم» را در آیه ۴۲ انفال ابوسفیان و اصحابش دانسته‌اند. آن‌گاه که پیامبر از حضور کاروان تجاری در منطقه آگاه شد، جاسوسانی را برای تهیه گزارش فرستاد. ابوسفیان با آگاهی از آن، راه خود را تغییر داد و به سوی ساحل رفت. آیه، بیان این ماجرا است:«إذ أنتُم بِالعُدوَةِ الدُّنیا و هُم بِالعُدوَةِ القُصوی و الرّکبُ أسفلَ مِنکُم = شما در کرانه نزدیک‌تر بودید و آنان در کرانه دورتر، و‌آن قافله در مکانی فروتر از شما بود.»


۱۰. «إنَّ الّذینَ کَفَروا یُنفِقونَ أمولَهم لِیَصُدّوا عَن سَبیلِ اللّهِ فَسَیُنفِقونَها ثُمّ تَکونُ عَلیهِم حَسرَةً ثُمّ‌یُغلَبونَ و الّذینَ کَفروا إلی جَهنّمَ یُحشرَون = کافران اموالشان را خرج می‌کنند تا مردم را از راه خدا بازدارند. زین پس نیز اموالشان را خرج خواهند کرد و بعد حسرت می‌برند، و‌مغلوب می‌شوند و کافران را در جهنم گرد می‌آورند.» گفته شده است که ابوسفیان‌بن‌حرب، دو هزار تن را در جنگ اُحد به‌مزدوری گرفت تا با پیامبر کارزار کنند و این آیه درباره او نازل شد.
[۳۴] جامع‌البیان، مج‌۶‌، ج‌۹، ص‌۳۲۳.
[۳۵] مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۸۳۱‌.



۱۱. برخی مفسّران،
[۳۶] مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۱۸‌
مقصود از «مَثَلُ ما یُنفِقونَ فی‌هذهِ الحَیوةِ الدُّنیا» را ابوسفیان و یارانش دانسته‌اند که در بدر و اُحد ، بر ضدّ پیامبر با یک‌دیگر هم‌دست شدند. گرچه نمی‌توان در واقعه بدر، نقشی را برای ابوسفیان پذیرفت، کوشش‌های‌او پس از آن و ترغیب به انتقام جویی از کشتگان بدر و نیز سرمایه‌گذاری‌هایش، تردیدناپذیر است؛ از این‌رو آن‌چه در تفسیر آمده، پذیرفتنی می‌نماید.


۱۲. سالم‌بن‌عبداللّه از پدرش ابن‌عمر نقل می‌کند:پیامبر افرادی از جمله ابوسفیان را لعنت کرد که خداوند، آیه ۱۲۸ آل‌عمران را نازل فرمود:«لَیسَ لَکَ مِن الأمرِ شیءٌ أو یَتوبَ عَلیهم أو یُعَذِّبَهُم فإنّهم ظلِمونَ = یا ایشان را به توبه وا دارد یا آنان را چون ستم‌کارانند، عذاب کند و تو را در این کارها دستی نیست».
[۳۹] التفسیر الکبیر، ج‌۸‌، ص‌۲۳۱.
[۴۰] جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۱۱۸.

برخی از محقّقان معاصر، در این روایت که یکی از چند روایت سبب نزول‌آیه است، تردید کرده‌اند.
[۴۱] الصحیح من سیرة‌النبی، ج‌۶‌، ص‌۱۶۷.
[۴۲] الصحیح من سیرة‌النبی، ج‌۶‌، ص‌۱۶۸.



۱۳. در ذیل آیه ۱۴۹ آل‌عمران (یأیُّها الّذینَ ءَامَنوا إن تُطیعوا الّذینَ کَفروا یَرُدّوکم علی أعقبِکُم فَتَنقلِبوا خسِرینَ = ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! اگر از کافران پیروی کنید، شما را به آیین پیشین برمی‌گردانند؛ پس زیان دیده باز می‌گردید)، آمده است که مقصود از «الَّذینَ کَفروا» ابوسفیان و اصحاب اویند؛ زیرا پس از شکست اُحد، بعضی از مسلمانان وسوسه شدند تا با آنان رابطه برقرارکنند که خداوند بدین‌گونه آنان را بازداشت.


۱۴. «سَنُلقی فی قُلوبِ الّذینَ کَفروا الرُّعبَ = در دل کافران هراسی خواهیم افکند.» از سدّی نقل است که ابوسفیان و همراهانش پس از پیروزی اُحد، در بازگشت به مکّه، تصمیم گرفتند بازگشته، کار مسلمانان را یک سره کنند که خداوند در دل‌هایشان هراس افکند و به ناچار برگشتند. این آیه درباره آنان نازل شد.
[۴۶] مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۴۱۴.
[۴۷] التفسیر الکبیر، ج‌۹، ص‌۳۲.



۱۵. گفته‌اند:منظور از «إنّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم» ابوسفیان و دیگر یاران اویند که پس از اُحد یا در بدرصغرا به‌گردآوری مشرکان برای جنگ با مسلمانان پرداختند.
[۴۹] مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۸۶‌.
[۵۰] ماوردی، ج‌۱، ص‌۴۳۸.



۱۶. آیه ۱۲ دخان را اشاره به تقاضای ابوسفیان از پیامبر برای رفع عذاب قحطی و گرسنگی از اهل مکّه دانسته‌اند
[۵۲] کشف‌الاسرار، ج‌۹، ص‌۹۶.
[۵۳] مناقب، ج‌۱، ص‌۲۷۵.
«رَبَّنا اکشِف عَنّا العَذابَ إنّا مُؤمِنونَ».


۱۷. از ابن‌عبّاس نقل است
[۵۴] جامع البیان، مج ۱۰، ج ۱۸، ص ۵۸.
[۵۵] جامع البیان، مج ۱۰، ج ۱۸، ص۵۹‌.
[۵۶] اسباب‌النزول، ص‌۲۶۱.
[۵۷] اسباب‌النزول، ص‌۲۶۲.
که ابوسفیان نزد پیامبر آمد و گفت:ای محمد! تو را به خداوند و خویشاوندی سوگند می‌دهم. آیا ما کرک و خون بخوریم؟ آیا تو نیستی که گمان می‌کنی برای عالمیان به‌رحمت برانگیخته شده‌ای؟ پیامبر فرمود:آری. گفت:تو پدران را به‌شمشیر و فرزندان را به‌ گرسنگی کُشتی. خداوند در این باره فرمود:«وَ لَقد أخَذنهم بِالعَذابِ فَما استَکانوا لِرَبِّهِموَ ما یَتَضَرّعونَ = به عذاب گرفتارشان کردیم؛ پس در مقابل پروردگارشان نه فروتنی کردند و نه تضرّع» البتّه چنین گزارشی در کتاب‌های تاریخی نقل نشده است.


۱۸. آیه ۱ احزاب را درباره ابوسفیان، عکرمه و ابوالاعور سلمی دانسته‌اند.
[۶۰] مجمع‌البیان، ج‌۸‌، ص‌۵۲۵‌
آنان پس از اُحد به مدینه آمده، به همراهی عبدالله‌بن‌ابیّ بر پیامبر وارد شدند و گفتند:ای محمد! دست از خدایان ما، لات و عزّی و منات بردار و بگو بت‌ها کسانی‌راکه آن‌هارامی‌پرستند، شفاعت می‌کنند. ما نیز تو را با خدایت وا می‌نهیم. این سخن بر پیامبرگران آمد و آنان رااز مدینه بیرون کرد. خداوند در تأیید پیامبرش فرمود:«یأیُّها النّبیُّ‌اتَّقِ اللّهَولاتُطِعِ الکفِرینَ و المُنفِقینَ إنّ اللّهَ کانَ‌عَلیماً حَکیماً= ای پیامبر! تقوای خدا را پیشه کن و از کافران و منافقان پیروی مکن. خداوند دانا و حکیم است».


۱۹. از مجاهد نقل است که مقصود از « جنود » در آیه۱۰ احزاب سپاه احزاب از جمله سپاه ابوسفیان است.
[۶۲] جامع‌البیان، مج‌۱۱، ج‌۲۱، ص‌۱۵۴.
[۶۳] الدرّالمنثور، ج‌۶‌، ص۵۷۳‌.

در آیه ۱۰ همین سوره نیز «مِن أسفلَ مِنکم» سپاه ابوسفیان دانسته شده‌است
[۶۴] جامع‌البیان، مج‌۱۱، ج‌۲۱، ص‌۱۵۵.
[۶۵] جامع‌البیان، مج‌۱۱، ج‌۲۱، ص‌۱۵۶.

:«إذ جاءُوکُم مِن فَوقِکم و مِن أسفَلَ مِنکم».



۲۰. «الّذین کَفروا» را در آیه ۸۴ نساء ، ابوسفیان و دیگر مشرکان دانسته‌اند.
[۶۸] مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۲۸
طبق این نقل، خداوند پیامبر را به ترغیب مؤمنان برای جنگ با آنان در بدر صغرا فرمان داده است:«فقتِل فی سَبیلِ اللّهِ لاتُکَلَّفُ إلاّ نَفسَکَ وَ حَرِّضِ المُؤمِنینَ عَسی اللّهُ أن‌یَکُفَّ بَأسَ الّذینَ کَفروا وَاللّهُ أشدُّ بَأساًو أشدُّ تَنکیلا = پس در راه خدا نبرد کن که جز بر نفس خویش مکلّف نیستی و مؤمنان را به جنگ برانگیز؛ شاید خدا گزند کافران را از شما باز دارد و خشم و عذاب او، از هر خشم و عذابی سخت‌تر است».


۲۱. در ذیل آیه ۱۰۴ نساء از ابن‌عبّاس نقل شده است
[۷۰] جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۵‌، ص‌۳۵۷
که ابوسفیان در کارزار اُحد، پیامبر را بر آن‌چه روی داد، سرزنش‌گونه به سخره گرفت و در پی تضعیف مسلمانان برآمد که پیامبر فرمان داد تا بدو پاسخ داده، به مقابله برخیزند و این آیه نازل شد:«و‌لاتَهِنوا فی ابتِغاءِ القَومِ إِن تَکونوا تَألَمونَ فَإنَّهُم یَألَمونَ کما تَألَمونَ و تَرجونَ مِن اللّهِ ما لایَرجونَ و کانَ اللّهُ عَلیماً حَکیماً = و در دست یافتن به آن قوم سستی مکنید. اگر شما آزار می‌بینید، آنان نیز چون شما آزار می‌بینند، و‌شما از خدا چیزی را امید دارید که آنان امید ندارند و خدا دانا و حکیم است».


۲۲. «یأیُّها النّاسُ إنّا خَلَقنکُم مِن ذَکر و أُنثی.» از مقاتل نقل شده است
[۷۲] کشف‌الاسرار، ج‌۹، ص‌۲۶۳
که سبب نزول این آیه آن است که در فتح مکّه، بلال به امر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بر بام کعبه بانگ نماز برآورد و چند تن از سران مکّه درباره او زبان به نکوهش گشودند. ابوسفیان به طعنه و سخره گفت:من چیزی نمی‌گویم. می‌ترسم خداوند به پیامبر خبر دهد! سپس این آیه نازل شد.


۲۳. ابن‌عبّاس و قتاده مقصود از «أئمّةَ الکفر» در آیه ۱۲ توبه را ابوسفیان و دیگر رؤسای قریش که خداوند مسلمانان را به کارزار با آنان امر فرمود، می‌دانند؛
[۷۴] الدرّالمنثور، ج‌۴، ص‌۱۳۶
گرچه بلنسی با توجّه به زمان نزول آیه که پس از تبوک و در سال ۹ هجری‌است، ارتباط آن را با ابوسفیان که در این زمان اسلام را پذیرفته بود، نمی‌پذیرد و حمل آیه را بر عموم، سزاوارتر می‌داند.
[۷۵] مبهماتالقرآن، ج‌۱، ص‌۵۳۵.
[۷۶] مبهماتالقرآن، ج‌۱، ص‌۵۳۶‌.



۲۴. مفسّران در ذیل آیه ۶۰ توبه از ابوسفیان یاد کرده‌اند که در جای‌گاه یکی از «مؤلفة قلوبهم» سهمی از غنایم را گرفت.
[۷۸] کشف‌الاسرار، ج‌۴، ص‌۱۵۹.
[۷۹] الدرّالمنثور، ج‌۴، ص‌۲۲۳.
[۸۰] الکافی، ج‌۲، ص‌۳۹۱.



برخی از مفسّران در ذیل ۳ آیه، به گونه‌ای از ابوسفیان به نیکی یاد کرده‌اند که با توجّه به آن‌چه گذشت، پذیرفتنی نمی‌نماید:
۱. از مقاتل‌بن‌حیان ، در ذیل آیه ۳۴ فصلت (ادفَع بِالّتی هِیَ أحسَنُ فَإذا الّذی بَینَک وَ بَینَه عدوَةٌ کأَنّه ولیٌّ حمیمٌ = (بدی دیگران را) به شیوه‌ای که نیکوتر است، دور کن که (اگر چنین کنی) ناگاه آن‌که میان تو و او دشمنی است، چون دوستی نزدیک و مهربان گردد»، نقل شده است که در شأن ابوسفیان‌بن‌حرب فرود آمد که اوّل، دشمن بود و در دل با رسول خدا و با مؤمنان عداوت داشت و به آخر دوست شد... ‌.
[۸۲] کشف‌الاسرار، ج‌۸‌، ص‌۵۲۷‌.

۲. «عَسی اللّهُ أنْ یَجعلَ بَینَکم و بَینَ الّذینَ عادَیتم مِنهم مودّةً = شاید خدا میان شما و کسانی‌که با آنان دشمنی میورزیدید، دوستی پدید‌آورد.» برپایه روایتی، منظور از این آیه، اسلام آوردن ابوسفیان است و « مودّت » به ازدواج پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) با دختر او «امّ‌حبیبه» اشاره دارد؛
[۸۶] الدرّالمنثور، ج۸، ص‌۱۳۰.

گرچه باتوجّه به نزول آیه در سال‌های آخر حیات پیامبر و تحقّق ازدواج در سال‌ها پیش‌تر، ارتباط آیه با ابوسفیان منتفی است.
۳. برخی از مفسّران در ذیل آیه ۱۵ توبه گفته‌اند که مقصود از «و‌یَتوبُ اللّهُ علی مَن یَشاءُ» ابوسفیان و دیگرانند.
[۸۸] کشف‌الاسرار، ج‌۴، ص‌۱۰۲
[۸۹] غررالتبیان، ص‌۲۷۲.



اخبار مکّه؛ اسباب النزول، واحدی؛ الارشاد؛ الاستیعاب فی معرفة الاصحاب؛ الاصابة فی تمییز الصحابة؛ الاغانی؛ انساب‌الاشراف؛ تاریخ الامم و الملوک، طبری؛ تاریخ الیعقوبی؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تفسیر العیّاشی؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر مبهمات القرآن؛ جامع‌البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لأحکام القرآن، قرطبی؛ الدرّ‌المنثور فی التفسیر بالمأثور؛ روض‌الجنان و روح‌الجنان؛ السیر والمغازی، ابن اسحاق؛ السیرة النبویّه، ابن‌هشام؛ الصحیح من سیرة النبی الاعظم؛ الطبقات الکبری؛ العِقد‌الفرید؛ غرر‌التبیان؛ فتوح‌البلدان؛ قاموس‌الرّجال؛ الکافی؛ کتاب‌الخصال؛ کتاب‌الفتوح؛ الکشّاف؛ کشف‌الاسرار و عدّة‌الابرار؛ مجمع‌البیان فی تفسیر‌القرآن؛ المحبّر؛ المعارف؛ المغازی؛ مناقب آل‌ابی‌طالب؛ النکت و العیون، ماوردی


۱. لیل/سوره۹۲، آیه۸.    
۲. لیل/سوره۹۲، آیه۹.    
۳. الدرّالمنثور، ج‌۸‌، ص‌۵۳۶‌
۴. مبهمات القرآن، ج‌۲، ص‌۷۲۳
۵. ماعون/سوره۱۰۷، آیه۱.    
۶. ماعون/سوره۱۰۷، آیه۲.    
۷. مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۸۳۴‌
۸. ص/سوره۳۸، آیه۴.    
۹. ص/سوره۳۸، آیه۵.    
۱۰. ص/سوره۳۸، آیه۶.    
۱۱. مبهماتالقرآن، ج‌۲، ص‌۴۲۳
۱۲. سیره ابن‌هشام، ج‌۲، ص‌۴۱۷ .
۱۳. سیره ابن‌هشام، ج‌۲، ص‌۴۱۸.
۱۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۹۰-۹۳.    
۱۵. جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۰۴ -۲۰۷.
۱۶. مجمع‌البیان، ج‌۶‌، ص‌۶۷۸‌.
۱۷. کشف‌الاسرار، ج‌۳، ص‌۳۲۶
۱۸. انعام/سوره۶، آیه۲۵.    
۱۹. سبأ/سوره۳۴، آیه۳.    
۲۰. قرطبی، ج‌۱۴، ص‌۱۶۷.
۲۱. غررالتبیان، ص‌۴۲۵.
۲۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۳۶.    
۲۳. کشف‌الاسرار، ج‌۶‌، ص‌۲۴۷.
۲۴. کشف‌الاسرار، ج‌۶‌، ص‌۲۴۸.
۲۵. انفال/سوره۸، آیه۳۰.    
۲۶. روض‌الجنان، ج‌۹، ص‌۱۰۱
۲۷. انفال/سوره۸، آیه۷.    
۲۸. مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۸۰۲‌.
۲۹. الدرّالمنثور، ج‌۴، ص‌۲۸.
۳۰. عیّاشی، ج‌۲، ص‌۶۵‌.
۳۱. مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۸۳۹‌.
۳۲. انفال/سوره۸، آیه۴۲.    
۳۳. انفال/سوره۸، آیه۳۶.    
۳۴. جامع‌البیان، مج‌۶‌، ج‌۹، ص‌۳۲۳.
۳۵. مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۸۳۱‌.
۳۶. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۱۸‌
۳۷. آل عمران/سوره۳، آیه۱۱۷.    
۳۸. آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۸.    
۳۹. التفسیر الکبیر، ج‌۸‌، ص‌۲۳۱.
۴۰. جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۱۱۸.
۴۱. الصحیح من سیرة‌النبی، ج‌۶‌، ص‌۱۶۷.
۴۲. الصحیح من سیرة‌النبی، ج‌۶‌، ص‌۱۶۸.
۴۳. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۴۹.    
۴۴. التبیان، ج‌۳، ص‌۱۴     .
۴۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۵۱.    
۴۶. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۴۱۴.
۴۷. التفسیر الکبیر، ج‌۹، ص‌۳۲.
۴۸. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۷۳.    
۴۹. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۸۶‌.
۵۰. ماوردی، ج‌۱، ص‌۴۳۸.
۵۱. دخان/سوره۴۴، آیه۱۲.    
۵۲. کشف‌الاسرار، ج‌۹، ص‌۹۶.
۵۳. مناقب، ج‌۱، ص‌۲۷۵.
۵۴. جامع البیان، مج ۱۰، ج ۱۸، ص ۵۸.
۵۵. جامع البیان، مج ۱۰، ج ۱۸، ص۵۹‌.
۵۶. اسباب‌النزول، ص‌۲۶۱.
۵۷. اسباب‌النزول، ص‌۲۶۲.
۵۸. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۷۶.    
۵۹. احزاب/سوره۳۳، آیه۱.    
۶۰. مجمع‌البیان، ج‌۸‌، ص‌۵۲۵‌
۶۱. احزاب/سوره۳۳، آیه۱۰.    
۶۲. جامع‌البیان، مج‌۱۱، ج‌۲۱، ص‌۱۵۴.
۶۳. الدرّالمنثور، ج‌۶‌، ص۵۷۳‌.
۶۴. جامع‌البیان، مج‌۱۱، ج‌۲۱، ص‌۱۵۵.
۶۵. جامع‌البیان، مج‌۱۱، ج‌۲۱، ص‌۱۵۶.
۶۶. احزاب/سوره۳۳، آیه۱۰.    
۶۷. نساء/سوره۴، آیه۸۴.    
۶۸. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۲۸
۶۹. نساء/سوره۴، آیه۱۰۴.    
۷۰. جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۵‌، ص‌۳۵۷
۷۱. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۳.    
۷۲. کشف‌الاسرار، ج‌۹، ص‌۲۶۳
۷۳. توبه/سوره۹، آیه۱۲.    
۷۴. الدرّالمنثور، ج‌۴، ص‌۱۳۶
۷۵. مبهماتالقرآن، ج‌۱، ص‌۵۳۵.
۷۶. مبهماتالقرآن، ج‌۱، ص‌۵۳۶‌.
۷۷. توبه/سوره۹، آیه۶۰.    
۷۸. کشف‌الاسرار، ج‌۴، ص‌۱۵۹.
۷۹. الدرّالمنثور، ج‌۴، ص‌۲۲۳.
۸۰. الکافی، ج‌۲، ص‌۳۹۱.
۸۱. فصلت/سوره۴۱، آیه۳۴.    
۸۲. کشف‌الاسرار، ج‌۸‌، ص‌۵۲۷‌.
۸۳. الکشّاف، ج‌۴، ص‌۲۰۰.    
۸۴. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۷.    
۸۵. ماوردی، ج۵، ص۵۱۹.    
۸۶. الدرّالمنثور، ج۸، ص‌۱۳۰.
۸۷. توبه/سوره۹، آیه۱۵.    
۸۸. کشف‌الاسرار، ج‌۴، ص‌۱۰۲
۸۹. غررالتبیان، ص‌۲۷۲.



دائرةالمعارف قران کریم، برگرفته از مقاله «ابوسفیان در شان نزول».    




جعبه ابزار