• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابوالحسن‌ ابتهاج‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابوالحسن ابتهاج پایه گذار اصلی برنامه‌ریزی توسعه در ایران که در فاصله سال‌های ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۷ مدیر عامل سازمان برنامه بود. او همچنین از دی ماه ۱۳۲۰ به مدت هفت سال مدیرعامل بانک ملی ایران بود.



ابوالحسن فرزند "ابراهیم ابتهاج الملک" در سال ۱۲۷۷ش در رشت به دنیا آمد.


تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش به پایان رساند و برای گذراندن دوره متوسطه به تهران آمد و سپس راهی بیروت شد و پس از آن به پاریس رفت.
او در سال ۱۲۹۳ به ایران بازگشت. در آن زمان، جنگ جهانی اول شروع شد. ابتهاج تا سال ۱۲۹۵ در مدرسه آمریکایی رشت تحصیل کرد. او در رشت، پیشنهاد فرمانده انگلیسی‌ها را برای مترجمی پذیرفت.
[۱] مرکز بررسی اسناد تاریخی، اسناد ساواک، ج۹، ص۹۰، تهران، ۱۳۸۲ش.



در جریان ایجاد حکومت انقلابی میرزا کوچک‌خان جنگلی در رشت، وی و برادرش به دلیل مخالفت با میرزا دستگیر و برای مدت کوتاهی زندانی شدند. بعد از آن، ابتهاج به تهران آمد و به مترجمی مشغول شد. او در سال۱۳۰۱ق به استخدام بانک شاهی انگلیس در آمد. سپس وارد سیستم بانکی ایران شد. وی نخست در بانک کشاورزی به کار پرداخت و در سال ۱۳۱۵ به عنوان بازرس دولت در بانک کشاورزی مشغول به کار شد و در سال ۱۳۱۹ ریاست بانک رهنی ایران را بر عهده گرفت. ابتهاج در سال ۱۳۲۰ معاون بانک ملی ایران شد. سپس در ۵ دی ۱۳۲۱ خورشیدی در کابینه احمد قوام، ریاست بانک ملی ایران را پذیرفت و تا ۲۷ تیر ۱۳۲۹ نزدیک ۸ سال در این مقام باقی ماند.
[۲] بهزادی، علی، خاطرات، ج۲، ص۱۷۸، تهران، زرین، ۱۳۷۵ش.



یکی از اصلاحات مهم در زمان تصدی ابتهاج در بانک ملی، تغییر پشتوانه پول ایران از نقره به طلا بود. قیمت نقره، هیچ‌گاه ثابت نبود و در نتیجه، نقره به هیچ‌وجه، پشتوانه فلزی مطمئنی برای پول کشور نبود. ابتهاج با توجه به این مشکلات، لایحه‌ای به مجلس داد که طبق آن، به بانک ملی اجازه داده شد در مقابل تحویل شمش طلا از محل دارایی‌های خود به هیئت نظارت بر‌اندوخته اسکناس، نقره‌ دریافت کند؛ این نقره‌ها تا آن زمان به عنوان پشتوانه پول ایران و تحت نظارت هیئت حفاظت می‌شد و قسمت عمده آن مسکوک بود.
به این صورت، پشتوانه پول ایران به طلا تبدیل شد و بانک ملی با این کار توانست نقره دریافتی را دارایی‌ خود به شمار آورد و از کاهش ارزش پول کشور جلوگیری کند.
[۳] تاریخچه سی ساله بانک ملی ایران۱۳۰۷تا۱۳۲۷، ص۲۲۹، چاپ‌خانه بانک ملی ایران، ۱۳۳۸ش.
ابتهاج در ۲۷ تیر ۱۳۲۹ در مصاحبه‌ای با خبرگزاری آسوشیتدپرس، برای ایران، سهم بیشتری از منافع شرکت نفت ایران و انگلیس خواست و از گرفتن وام کمکی از آمریکا ابراز بی‌نیازی کرد.
[۴] مرکز بررسی اسناد تاریخی، اسناد ساواک، ج۹، ص۹۱، تهران، ۱۳۸۲ش.

ابتهاج در زمان اشغال کشور به دست متفقین، همواره با متفقین اشغالگر شوروی و انگلیس درگیری داشت؛ این درگیری درباره پرداخت ریال برای مخارج سربازان متفقین و حقوق آنها و نیز شیوه گرفتن این پول بود. دولت به بانک ملی دستور داده بود که ریال مورد نیاز متفقین را ـ که هر سال مبلغ هنگفتی بود ـ طبق تصویب‌نامه بپردازد؛ ولی ابتهاج می‌دانست که وقتی جنگ تمام شود، این پول را باید از بین‌رفته به شمار بیاورد؛ بنابراین با مذاکرات بسیار، آنها را متقاعد کرد از هم‌اکنون، ریالی را که می‌گیرند به نرخ روز درآورند و قبل از پرداخت، آن را با طلا محاسبه کنند و بعدا بپردازند. متفقین، این مسئله را پذیرفتند؛ زیرا آن را وعده سر خرمن می‌دانستند.
[۵] طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی، ج۱، ص۴۱۱، تهران، علمی، ۱۳۷۷ش.

از اقدامات جالب ابتهاج در ریاست بانک ملی، پافشاری در پایان‌دادن به دوره بانک شاهی بر حسب تاریخ قمری است. این بانک مدت ۶۰ سال در ایران امتیاز بانکداری داشت و به استناد تاریخ میلادی قصد داشت تا دو سال دیگر نیز کار خود را ادامه دهد. ابوالحسن ابتهاج با اتکا به عبدالحسین هژیر معتقد بود چون قرارداد در ایران منعقد شده و تاریخ آن زمان، هجری قمری بوده است، بنابراین باید سال، ۳۵۵ روز محاسبه شود؛ بنابراین بانک شاهی باید بساط خود را ۶۰۰ روز، زودتر برچیند. سرانجام، مشاوران برجسته حقوقی مانند منصورالسلطنه و دکتر قاسم‌زاده به نظر ابتهاج، رای دادند و بانک شاهی، ۶۰۰ روز، زودتر برچیده شد. همچنین او دانشجویانی را برای تحصیل در رشته بانکداری به انگلیس اعزام کرد.
[۶] مرکز بررسی اسناد تاریخی، اسناد ساواک، ج۹، ص۹۰، تهران، ۱۳۸۲ش.



میلسپو، ابوالحسن ابتهاج (رئیس بانک ملی ایران) را از کار برکنار کرد و با ابتهاج به مبارزه برخاست.
[۷] ابتهاج، ابوالحسن، خاطرات ابوالحسن ابتهاج، ج۱، ص۱۲۶، تهران، علمی، ۱۳۷۱ش.
موضوع در هیئت وزیران مطرح شد. دولت نیز عمل میلسپو را غیر قانونی اعلام
[۸] مدنی، جلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج۱، ص۱۴۰، قم، انتشارات اسلامی.
و میلسپو برای همیشه ایران را ترک کرد.


بعد از شهریور ۱۳۲۰ یکی از نخستین کارهایی که ابتهاج پس از انتخاب به ریاست بانک ملی ایران انجام داد، صدور بخش‌نامه‌ای مبنی بر ممنوعیت عضویت کارمندان بانک ملی ایران در احزاب سیاسی بود. ابتهاج با صدور این بخش‌نامه، به مرور زمان با سه حزب بزرگ آن سال‌ها، یعنی حزب توده ‌ایران، حزب اراده ملی و حزب دموکرات، درگیری پیدا کرد.
وی عقیده داشت بانک ملی ایران، بانک، ناشر اسکناس و به قول خودش، نگهبان پول ایران است. در شرایط اشغال کشور به دست بیگانگان، کوچک‌ترین بی‌احتیاطی و یا چپ‌روی کارکنان، سبب بی‌اعتمادی مردم، تورم شدید و سقوط پول ایران می‌شد. ابتهاج به محض اینکه می‌دید کارکنان بانک، فعالیت سیاسی می‌کنند، ابتدا به آنان اخطار می‌داد؛ سپس در صورت ادامه فعالیت سیاسی، آنها را به نقاط بد آب و هوا تبعید می‌کرد و سرانجام در صورت ادامه فعالیت، کارمند حزبی را اخراج می‌کرد؛ از این رو حزب توده، مصلحت ندید با فعالیت آشکارای کارکنان حزبی، آنها را به خطا بیندازد؛ بنابراین با نام اتحادیه صنفی، وارد میدان شد.
[۹] بهزادی، علی، خاطرات، ج۲، ص۱۴۶، تهران، زرین، ۱۳۷۵ش.
ابتهاج درباره فرقه دموکرات آذربایجان، با تشکیل بانک آذربایجان از سوی فرقه دموکرات، مخالفت و شعبه بانک ملی در آذربایجان را تعطیل اعلام کرد.
[۱۰] مرکز اسناد تاریخی، حزب توده به روایت اسناد ساواک، ج۳، ص۱۰۴، تهران، ۱۳۸۰ش.



هر کس در افکار و عقاید او تردید می‌کرد و یا در روزنامه خود به شکلی از وی ایراد می‌گرفت، ابتهاج، او را به محاکمه فرامی‌خواند.
[۱۱] میلسپو، ماموریت آمریکا در ایران، ص۱۰، ترجمه ابوترابیان، تهران، رسا، ۱۳۵۶ش.
بهترین دلیل این مدعا استخدام عده‌ای از وکلای مبارز دادگستری در بانک ملی ایران برای مقابله با این گروه از مطبوعات بود. همین که روزنامه یا مجله‌ای درباره بانک ملی ایران چیزی منتشر می‌کرد که به نظر وی نادرست بود، ابتدا ابتهاج، پاسخ مفصلی برای آن نشریه می‌فرستاد و تقاضای تکذیب خبر را می‌کرد.اگر روزنامه یا مجله، نامه را چاپ می‌کرد، کار پایان می‌یافت؛ در غیر این صورت، او به سرعت به وکلای بانک دستور می‌داد که از آن نشریه به دادگستری شکایت کنند.


سرانجام در سال ۱۳۲۸ سپهبد رزم‌آرا برای جلب نظر شماری از نمایندگان مجلس از ابتهاج دعوت کرد به عنوان وزیر مشاور در کابینه‌اش شرکت کند؛ زیرا آنها وجود مرد یک‌دنده‌ای، مانند ابتهاج را در راس بانک ملی ایران تحمل نمی‌کردند. او که پیش از آن، پیشنهاد شاه را در باره نخست‌وزیری قبول نکرده بود، وزارت رزم‌آرا را نیز نپذیرفت.رزم‌آرا نیز طی حکمی، او را از ریاست بانک ملی ایران برکنار کرد.
ابتهاج، مدتی بعد، در ۱۶ شهریور ۱۳۲۹ به عنوان سفیر، رهسپار فرانسه شد. وی بیش از ۱۵ سال در فرانسه ماند. سپس به دلیل تظاهرات دانشجویان ایرانی در فرانسه علیه او در تاریخ ۱۸ فروردین ۱۳۳۱ در زمان نخست‌وزیری دکتر مصدق استعفا کرد.
ابتهاج پس از عزل از سفارت به سوئیس رفت. پس از مدت کوتاهی، صندوق بین‌المللی پول به او پیشنهاد کرد، به عنوان مشاور مدیر عامل صندوق به واشنگتن برود. ابتهاج نیز آن را پذیرفت. در نیمه دوم سال ۱۳۳۳ شاه با توجه به کارهای ابوالحسن در بانک ملی ایران، برای ترمیم وضع آشفته اقتصاد کشور، او را به کار دعوت کرد. ابتهاج در ابتدا پیشنهاد شاه را نپذیرفت؛ اما بعد، با قید شرایطی آن را قبول کرد.
[۱۲] عاقلی، باقر، نخست‌وزیران ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی، ص۹۰۸.



در سال ۱۳۳۵ تهیه برنامه دوم عمرانی به وی سپرده شد. او در همکاری فشرده و تنگاتنگ با آمریکایی‌ها و بر اساس سفارش آنان برنامه‌ای تهیه کرد.
[۱۳] مجیدی، عبدالمجید، خاطرات عبدالمجید مجیدی، ص۷۲، تهران، گام نو، ۱۳۸۱ش.
در سازمان برنامه، ابوالحسن ابتهاج، ثمره فعالیت‌های بخش تحقیقات اصل چهار و کمک‌های عمرانی و اقتصادی در ایران را شکل می‌داد.
[۱۴] بهنود، مسعود، نخست وزیران ایران از سید ضیا تا بختیار، ص۴۲۶، تهران، جاویدان، ۱۳۷۴ش.
در آغاز، قرار بود تقریبا قسمت اعظم درآمد نفت، (۴۰-۸۰ درصد) زیر نظر سازمان برنامه (ابتهاج) صرف کارهای عمرانی شود؛ اما وقتی درآمد نفت و قراردادهای جنبی آن به بیش از یک میلیارد رسید، همه چشم‌ها به آن دوخته شد. شاه می‌خواست بیشتر این درآمد را صرف خرید اسلحه و افزایش قدرت نظامی کند؛ بنابراین فقط ۳۰ درصد درآمد نفت به سازمان بودجه اختصاص می‌یافت؛ بدون آنکه برنامه‌ها به همان نسبت، حذف یا کوچک شود. در نتیجه، وضع مالی سازمان برنامه خراب شد و این مسئله، یکی از عوامل کندی پیشرفت کار بود. ناگفته نماند که در زمان تصدی ابتهاج، چند سد و چند کارخانه سیمان ساخته شد، و سازمان عمران خوزستان به وجود آمد و مقدمات ساختن بزرگ‌راه‌ها فراهم شد. اگر دولت با ابتهاج همکاری می‌کرد و یا اینکه او با دولت، همدل و همکار بود، شاید کارهای دیگری نیز انجام می‌شد؛ ولی خودخواهی بیش از حد او و ضعف و غرور بی‌حد شاه، مانع برنامه‌ریزی و پیشرفت امور شد.
[۱۵] نفیسی، احمد، خاطرات، ص۱۷۴، تهران، علم، ۱۳۷۸ش.



وی پس از بازگشت به ایران وارد وزارت دارایی شد و به توصیه "علی‌اکبر داور" به ریاست نظارت بر شرکت‌های وابسته گمارده شد. وی همچنین مشاغلی؛ از جمله بازرس دولت در بانک کشاورزی، معاونت بانک‌ملی، ریاست هیئت‌مدیره بانک‌ فنی، مدیر بانک‌ ملی و در آخر ریاست سازمان برنامه و بودجه را عهده‌دار بود. او در سال ۱۳۲۳ش پس از طی دوره تحصیل در آمریکا به ایران بازگشت و با "دکتر میلسپو" به مخالفت برخاست و موجبات اخراج وی از ایران را فراهم آورد. در ابتدا "دکتر میلسپو" رییس دارایی ایران ابوالحسن ‌ابتهاج مدیر بانک ملی را از کار برکنار کرد؛ ولی ابتهاج این حکم را بر خلاف اساسنامه بانک دانست و هیئت دولت نیز نظر ابتهاج را تایید کرد. او بیشتر متمایل به سیاست آمریکا بود. گفته می‌شود اخراج وی از سازمان برنامه نیز به دلیل جذب نیروهای طرفدار آمریکا توسط او و ناخوشایندی انگلیس از این موضوع بوده است.
[۱۶] دولتمردان عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، تهران، سازمان اسناد، ۱۳۸۴، ص۴۷.


۱۰.۱ - برکناری از سازمان برنامه

بعد از هم‌کاری ابتهاج با آمریکایی‌ها و بالارفتن قیمت نفت همه از ابتهاج می‌خواستند برنامه‌های عمرانی سریع‌تر پیش برود؛ اما شاه می‌خواست درصد افزایش نفت در بازار خرید اسلحه مصرف شود. اختلافات ابتهاج و شاه از این جا شروع می‌شود، ابتهاج که شخصیتی مغرور و بی‌پروا بود قاطعانه با شاه برخورد می‌کند و مخالفت خود را با او بیان می‌کند. به همین دلیل او از سازمان برنامه کنار گذاشته می‌شود.
[۱۷] بهنود، مسعود، نخست وزیران ایران، ص۵۰۹_ ۵۱۰.
[۱۸] ابتهاج، ابوالحسن، خاطرات، ج۱، ص۴۱۸، تهران، علمی، ۱۳۷۱.

عزل ابتهاج به دلیل کندی کارها، دلبستگی به آمریکایی‌ها و خلافکاری نبود؛ بلکه علت اصلی برکناری وی، این بود که مطیع محض نبود. وی عقیده خود را بی‌پروا بیان، و از نیروی جاه و مقام، به بهترین وجه، استفاده می‌کرد و پلنگ‌وار به مقامات دولتی حمله می‌کرد. شاه نیز فطرتاً از آدم‌های صاحب‌نظر، با شخصیت و موجه خوشش نمی‌آمد و از آنها گریزان بود.
[۱۹] نفیسی، احمد، خاطرات، ص۱۷۸، تهران، علم، ۱۳۷۸ش.
خودش، دلیل برکناری‌اش را این‌گونه بیان می‌کند: «در یکی از جلسات ماهانه که با نمایندگان مجلسین داشتم، علم درباره تاسیس کارخانه کود شیمیایی در شیراز پرسید. من تا آن روز از آن بی‌اطلاع بودم. گفتم انعقاد چنین قراردادی، خیانت است؛ یعنی می‌خواهند کارخانه را در محلی تاسیس کنند که نه آب دارد و نه راه‌آهن و نه بندر و نه بازار....توسط علا یاداشتی برای شاه فرستادم که این قرارداد، یک پول هم ارزش ندارد. درگیری من در مورد طرح کود شیمیایی شیراز، به رفتن من از سازمان برنامه منتهی شد.»
[۲۰] ابتهاج، ابوالحسن، خاطرات ابوالحسن ابتهاج، ج۲، ص۴۱۸، تهران، علمی، ۱۳۷۱ش.

او بعد از کناره‌گیری از سازمان برنامه در اوایل دی ۱۳۳۸ بانک خصوصی ایرانیان را تاسیس کرد.
[۲۱] ابتهاج، ابوالحسن، خاطرات ابوالحسن ابتهاج، ج۲، ص۴۵۰، تهران، علمی، ۱۳۷۱ش.



در دوره نخست‌وزیری شریف امامی، احمد آرامش، وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه، به افشاگری درباره سازمان برنامه پرداخت. او ابوالحسن ابتهاج را به سوء استفاده از بیت‌المال متهم کرد و وی را عامل آمریکا در ایران خواند. دولت دکتر امینی که برنامه اصلی‌اش مبارزه با فساد بود در نخستین روزهای زمامداری، عده‌ای از مقامات دولتی را دستگیر کرد. یکی از این افراد، ابوالحسن ابتهاج بود. وی ۸ ماه را در زندان سپری کرد و پس از آزادی در پاسخ به دعوت دولت الجزایر برای راهنمایی دولت و کمک به تهیه برنامه عمرانی به آن کشور رفت. وی در سال ۱۳۵۳ با مشارکت بیمه آمریکایی، شرکت بیمه بین‌المللی ایران و آمریکا را در ایران، پایه‌ریزی کرد. ابتهاج تا اوایل ۱۳۵۷ به عنوان مدیر عامل بانک ایرانیان فعالیت کرد. پس از آن، وی همه سهام خود را به هژیر یزدانی واگذار کرد و برای همیشه از ایران رفت.
[۲۲] الموتی، مصطفی، ایران درعصر پهلوی، ج۱۱، ص۸۴، لندن، بی‌تا.
او برای معالجه چشم به لندن و پاریس رفت؛ ولی معالجات، سودی نبخشید و نابینا شد.
[۲۳] مرکز بررسی اسناد تاریخی، اسناد ساواک، ج۹، ص۹۱، تهران، ۱۳۸۲ش
[۲۴] علی امینی به روایت اسناد ساواک، ص۲۴۴، تهران، سازمان اسناد و مطالعات تاریخ، ۱۳۷۲.



۱. مرکز بررسی اسناد تاریخی، اسناد ساواک، ج۹، ص۹۰، تهران، ۱۳۸۲ش.
۲. بهزادی، علی، خاطرات، ج۲، ص۱۷۸، تهران، زرین، ۱۳۷۵ش.
۳. تاریخچه سی ساله بانک ملی ایران۱۳۰۷تا۱۳۲۷، ص۲۲۹، چاپ‌خانه بانک ملی ایران، ۱۳۳۸ش.
۴. مرکز بررسی اسناد تاریخی، اسناد ساواک، ج۹، ص۹۱، تهران، ۱۳۸۲ش.
۵. طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی، ج۱، ص۴۱۱، تهران، علمی، ۱۳۷۷ش.
۶. مرکز بررسی اسناد تاریخی، اسناد ساواک، ج۹، ص۹۰، تهران، ۱۳۸۲ش.
۷. ابتهاج، ابوالحسن، خاطرات ابوالحسن ابتهاج، ج۱، ص۱۲۶، تهران، علمی، ۱۳۷۱ش.
۸. مدنی، جلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج۱، ص۱۴۰، قم، انتشارات اسلامی.
۹. بهزادی، علی، خاطرات، ج۲، ص۱۴۶، تهران، زرین، ۱۳۷۵ش.
۱۰. مرکز اسناد تاریخی، حزب توده به روایت اسناد ساواک، ج۳، ص۱۰۴، تهران، ۱۳۸۰ش.
۱۱. میلسپو، ماموریت آمریکا در ایران، ص۱۰، ترجمه ابوترابیان، تهران، رسا، ۱۳۵۶ش.
۱۲. عاقلی، باقر، نخست‌وزیران ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی، ص۹۰۸.
۱۳. مجیدی، عبدالمجید، خاطرات عبدالمجید مجیدی، ص۷۲، تهران، گام نو، ۱۳۸۱ش.
۱۴. بهنود، مسعود، نخست وزیران ایران از سید ضیا تا بختیار، ص۴۲۶، تهران، جاویدان، ۱۳۷۴ش.
۱۵. نفیسی، احمد، خاطرات، ص۱۷۴، تهران، علم، ۱۳۷۸ش.
۱۶. دولتمردان عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، تهران، سازمان اسناد، ۱۳۸۴، ص۴۷.
۱۷. بهنود، مسعود، نخست وزیران ایران، ص۵۰۹_ ۵۱۰.
۱۸. ابتهاج، ابوالحسن، خاطرات، ج۱، ص۴۱۸، تهران، علمی، ۱۳۷۱.
۱۹. نفیسی، احمد، خاطرات، ص۱۷۸، تهران، علم، ۱۳۷۸ش.
۲۰. ابتهاج، ابوالحسن، خاطرات ابوالحسن ابتهاج، ج۲، ص۴۱۸، تهران، علمی، ۱۳۷۱ش.
۲۱. ابتهاج، ابوالحسن، خاطرات ابوالحسن ابتهاج، ج۲، ص۴۵۰، تهران، علمی، ۱۳۷۱ش.
۲۲. الموتی، مصطفی، ایران درعصر پهلوی، ج۱۱، ص۸۴، لندن، بی‌تا.
۲۳. مرکز بررسی اسناد تاریخی، اسناد ساواک، ج۹، ص۹۱، تهران، ۱۳۸۲ش
۲۴. علی امینی به روایت اسناد ساواک، ص۲۴۴، تهران، سازمان اسناد و مطالعات تاریخ، ۱۳۷۲.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «خاندان ابتهاج»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۴/۲۴.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ابتهاج» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۵/۲۴.    






جعبه ابزار