ابنقسی ابوالقاسم احمد بن حسین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ قَسّی، ابوالقاسم احمد بن حسین (مق ۵۴۶ق/۱۱۵۱م)، فقیه، متکلم، ادیب،
شاعر و از مشایخ
صوفیه سده ۶ق
اندلس میباشد.
اصل او رومی و
نصرانی بود و در
شلب پرورش یافت.
او در ابتدای کار در دستگاه مالی حکومت در
شلب مشغول به کار شد، ولی چندی بعد به
زهد و
تصوف گرایش یافت و درپی این تغییر حال اموال خود را فروخت و بهای آن را به مستمندان بخشید، سپس به سیاحت در شهرهای مختلف پرداخت.
در ضمن این گشت و گذارها بود که در
المریه با
ابن عریف آشنا شد و در مصاحبت وی از تعالیم و طریقه او بهره گرفت.
پس از آنکه در ۵۳۶ق/۱۱۴۲م
ابن عریب از طرف علی بن یوسف بن تاشفین به مراکش احضار شد و به
قتل رسید،
ابن قسی به شلب بازگشت و در قریه جلّه از توابع شلب سکنی گزید.
در شلب دوستان و یاران بسیاری نزد او گرد آمدند. آنان بیشتر از مریدان
ابن عریف بودند و به نام «مریدین» خوانده میشدند.
به تدریج حکایاتی از
کرامات
ابن قسی در اطراف شلب منتشر شد و بر اثر آن عدهای از اعیان و بزرگان و برخی از زعمای یابر و الغرب بر او گرد آمدند.
ابن قسی مردم را پنهانی به قیام برضد
مرابطون دعوت میکرد، ولی در این هنگام چون از سوی مرابطون احساس خطر میکرد، به میرتُله گریخت و در قریه جوزه نزد قوم بنی سنه پنهان شد.
وضع مرابطون در
اندلس به ویژه در ناحیة الغرب بسیار متزلزل شده بود و از این رو یکی از «مریدین» به نام محمد بن یحیی شلطیثی معروف به
ابن قابله به اشاره
ابن قسی به اتفاق ۷۰ نفر از آنان به سوی میرتله رفت و در
صفر ۵۳۹ بر قلعه میرتله دست یافت.
ابن قسی در
ربیعالاول همان سال به قلعه میرتله وارد شد و خود را امام نامید و اعیان و بزرگان الغرب را علناً به همکاری و قیام برضد مرابطون دعوت کرد. اهل یابره به رهبری سیدرای بن وزیر و اهل شلب به پیشوایی محمد بن عمر بن منذر دعوت او را پذیرفتند و به قیام پیوستند.
در همین سال،
ابن قسی سفیری نزد عبدالمؤمن بن علی نخستین خلیفه
موحدون که بر قسمت بزرگی از مراکش حکومت میکردند، روانه ساخت و مدعی هدایت و امامت شد، اما عبدالمؤمن پاسخی به او نداد.
درپی وقوع حوادثی، میان
ابن قسی و برادرش و سیدرای بن وزیر اختلاف پدید آمد و
ابن وزیر بر
ابن قسی شورید.
ابن قسی
ابن منذر را به
جنگ او فرستاد، اما در این نبرد
ابن وزیر پیروز شد و شلب و میرتله را تصرف کرد و در
شعبان ۵۴۰
ابن قسی را خلع و مردم، را به اطاعت
ابن حمدین والی قرطبه دعوت کرد.
ابن قسی ناچار از میرتله گریخت و به
مراکش رفت، در آنجا با عبدالمؤمن ملاقات کرد و با گذشتن از دعاوی خود از او یاری خواست.
عبدالمؤمن این اعتذار را پذیرفت و او را گرامی داشت.
ابن ابار و
ابن خطیب ملاقات آن دو را در سَلا و در
ربیعالاخر ۵۴۰ دانستهاند. در این ملاقات،
ابن قسی توانست خلیفه موحدون را به مداخله در حوادث اندلس ترغیب کند.
پس از ورود قوای موحدون به اندلس،
ابن قسی مجدداً بر شلب و میرتله مسلط شد، اما پس از چندی در ۵۴۵ق از اطاعت خلیفه موحدون سرباز زد و برای مقابله با او به
مسیحیان رو کرد و از پادشاه
پرتقال ، آفونسو انریکش (
ابن الریق، یا
ابن الرنک) یاری خواست، او هم پذیرفت و عدهای از سپاهیان خود را به کمک
ابن قسی فرستاد. این عمل خشم مردم شلب را برانگیخت و بر
ابن قسی شوریدند و او را به قتل رساندند و یار قدیمی او
ابن منذر را که در آن زمان نابینا شده بود، به جای او نشاندند و از دعوت موحدون حمایت کردند.
امروزه درباره ماهیت دعوت
مریدین اطلاعات کافی در دست نیست.
ابن ابار نیز تنها به بیان این نکته اکتفا کرده است که
شعار این دعوت
تهلیل و
تکبیر بوده است.
آنچه مسلم است آنکه قیام مریدین رنگ مذهبی و صوفیانه داشته و
ابن قسی خود با مخالفتهای شدید مواجه بوده است.
مخالفان او را مردی متظاهر به
زهد و صاحب
حیله و
شعبده معرفی کردهاند و حتی گفتهاند که ادعای
مهدویت داشته است.
ابن قسی تحتتأثیر افکار
ابن عریف قرار داشته است، اما
ابن عربی شخصی به نام
ابن خلیل را که از بزرگان مشایخ مغرب و اهل لَبلَه بوده، به عنوان شیخ او در تصوّف معرفی میکند.
ابن عربی به مناسبتهای مختلف در
فتوحات مکیه از
ابن قسی نام برده و او را از بزرگان صوفیه معرفی کرده
و گاهی نیز به بیان برخی از عقاید او پرداخته است. وی میگوید: ابوالقاسم
ابن قسی در
مکاشفه ،
دوزخ را به صورت
مار دیده و گمان میدارد که
خداوند دوزخ را به صورت مار خلق کرده است.
ابن عربی در جای دیگر گوید:
ابن قسی در کتاب خلع النعلین به استناد آیه «کَما بَدَأَ کُمْ تَعُودْونَ» کیفیت
حشر موجودات را همچون خلق آنها از
خاک و دمیدن
روح و
نکاح و تناسل بیان کرده است. البته وی مردد است که آیا این عقیده خود
ابن قسی است یا شرح عقیده و کلام دیگران است.
تنها اثری که از
ابن قسی ذکر کردهاند کتابی بوده است با عنوان خلع النعلین فی
الوصول الی حضرة الجمعین که
ابن ابی
واصل، شاگرد
ابن سبعین و محییالدین
ابن عربی آن را شرح کردهاند.
علاوه بر کتاب خلع النعلین،
اشعار پراکندهای نیز از وی در دست است که برخی از آنها را
ابن ابار نقل کرده است.
(۱َ)
ابن ابار، محمد، الحلة السیراء، به کوشش حسین مؤنس، قاهره، ۱۹۶۳م؛
(۲)
ابن حجر عسقلانی، احمد، لسان المیزان، بیروت، ۱۳۹۰ق/ ۱۹۷۱م.
(۳)
ابن خطیب، محمد، تاریخ اسبانیة الاسلامیة یا کتاب اعمال الاعلام، به کوشش لوی پرووانسال، بیروت، ۱۹۵۶م.
(۴)
ابن خلدون، العبر.
(۵)
ابن عربی، محمد، الفتوحات المکیة، به کوشش عثمان یحیی، قاهره، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
(۶) پالنثیا، آنخل گنثالث، تاریخ الفکر الاندلسی، ترجمه حسین مؤنس، قاهره، ۱۹۵۵م.
(۷) زرکلی، اعلام.
(۸) عنان، محمد عبدالله، عصر المرابطین، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
(۹) مراکشی، عبدالواحد، المعجب فی تلخیص اخبار المغرب، به کوشش محمد سعید عریان و محمد عربی علمی، قاهره، ۱۳۶۸ق/۱۹۴۹م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن قسی»، ج۴، شماره۱۶۴۳.