ابنطولون ابوعبدالله شمسالدین محمد بن علی دمشقی حنفی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْن طولون، ابوعبدالله، یا ابوالفضل شمس
الدین محمد بن علی ابن
احمد (
محمد) بن علی بن خمارویه بن طولون دمشقی حنفی (ح ۸۸۰- ۱۲ جمادی الاول ۹۵۳ق/۱۴۷۵-۱۱ ژوئیه ۱۵۴۶م)، محدث،
فقیه ، ادیب و مورخ میباشد.
در
صالحیه واقع در دامنه
کوه قاسیون در نزدیکی
دمشق زاده شد.
وی از سوی پدر ترک نژاد و ظاهراً از نسل «امرای طولونی مصر» بود و از سوی مادرش اَزْدان که در خردسالی ابن طولون قربانی
طاعون شد، با رومیان خویشاوندی داشت.
پدرش «شیخ ابوالحسن علاء
الدین علی» مردی زاهد و صوفی منش
و عمویش «قاضی جمال
الدین یوسف»
مفتی دارالعدل دمشق بود و
محمد ابن طولون تحت تربیت و مراقبت آن دو و برادر ناتنیش «خواجه برهان
الدین ابن قندیل» پرورش یافت.
ابن طولون نوشتن را در
مکتب مجاور منزل پدری آموخت و به
حفظ قرآن پرداخت. هفت ساله بود که حافظ
قرآن شد. آنگاه میبایست، طبق معمول
اهل سنت ، از عهده امتحانی برآید که عبارت بود از امامت
نمازهای تراویح و قرائت تمام قرآن در
رکعات آن. این مراسم از شب اول تا ۲۱
ماه رمضان ۸۸۷ق در یکی از مساجد صالحیه برگذار شد و چند تن از علمای بزرگ
مذاهب اهل سنت و رجال و اعیان شهر با او اقتدا کردند.
ابن طولون
توضیح میدهد که چند ماه پیش از این مراسم، پدربزرگش
سکته کرده و از دنیا رفته و برادرش در
مکه درگذشته بود، اما چنانکه میبینیم، هیچ یک از این حوادث وی را از آموزش سنگینی که بر وی مقرر بود باز نداشت.
پدر دوست تر داشت که فرزندش پیشه ای برگزیند، اما او به ارشاد عمویش یکسره به دانش اندوزی روی آورد
و تا پایان عمر بی وقفه به مطالعه و تحقیق و تدریس و تألیف و زیارت و
عبادت و ذکر و مراقبت مشغول گردید.
ابن طولون،
تحصیلات مقدماتی را، مطابق معمول آن زمان، با حفظ کتاب های درسی چون المُختار در
فقه حنفی ، المنار در
اصول فقه ،
الفیّة ابن مالک و مقدمة آجرومیّه در
نحو ، الحُدود در
علم لغت ، مقدمة جَزَریّه در
تجوید طی سال های ۸۸۷ تا ۸۹۴ق، یعنی از ۷ سالگی تا ۱۴ سالگی، گذرانید و محفوظاتش را بر استادان هر یک از آن علوم عرضه داشت و از آنان صورت اجازه ای گرفت که عبارت بود از گواهی کتبی استاد بر نسخه ای از کتاب مورد نظر.
در یکی از همین
اجازات ، پیشوای
شافعیان ، «شیخ تقی
الدین قاضی عجلون» که از خویشاوندان دور
محمد ابن طولون بود، به وی
کُنیت «ابوالفضل» داد و گویا این کنیت جدید، وی را بسیار مطبوع افتاده بوده زیرا در آغاز شرح حال خود، آن را به جای کنیت اصلیش ابوعبدالله ذکر کرده و درباره آن توضیح داده است.
پس از طی مقدمات، تلخیص المفتاح را در
علوم بلاغت ، الشمسیة را در
منطق ، الفیة عراقی را در
علوم حدیث ، الشاطبیة را در
قرائات هفتگانه ، الدرّة را در ۳
قرائت دیگر از بر کرد و بر عده ای از استادان عرضه داشت.
از جمله
مشایخی که در این مرحله، برای وی اجازه ای صادر کردند، ابن عبدالهادی جمال
الدین یوسف بن مبرَّد (د ۹۰۹ق/ ۱۵۰۳م) بود.
وی در همین احوال، یعنی طی سال های ۸۹۴ تا ۹۰۱ق، تجوید و قرائت های هفتگانه را از شیخ محیی
الدین اَربَدی مُقری فراگرفت و در ۹
ربیع الاول ۹۰۱ به دریافت اجازه ای مجلل و مفصل در ۴ دفتر، به خط استاد نائل آمد.
سه قرائت دیگر را نیز به منظور تکمیل
قرائات دهگانه نزد علامه شیخ شمس
الدین بصیر خواند و پس از دو سال و نیز در روز
جمعه ۸
شعبان ۹۰۳ به پایان برد و در
مسجد جامع اموی دمشق از او اجازه دریافت داشت.
ابن طولون در اثنای تکمیل قرائت، به علم حدیث نیز که در آن زمان چندان بدان پرداخته نمیشد و از رواج و رونق دیرین افتاده بود، روی آورد و عزم جزم کرد که کار عملی خود را به
حدیث منحصر گرداند،
زیرا معتقد بود که صرف عمر جز در کار قرآن و حدیث بیهوده است.
پس وی با جدیت و پشتکار به جمع حدیث پرداخت و با توجه به اینکه محدثان بزرگ و صاحبان اسناد بسیاری در
صالحیه حضور داشتند تا آنجا که وی خود آن شهر و منطقه را «معدن الحدیث» وصف کرده است، او از بالغ بر ۵۰۰ نفر محدث معاصرش حدیث شنید و روایت کرد.
در عین حال، درپی یافتن اسنادهای عالی بسیار کوشید، چنانکه از طریق ۸ تن از
راویان ابن حجر به اساتید او دست یافت.
همچنین ۱۰ سال ملازمت محدث بزرگ صالحیه، ابن زُرَیق (ناصرالدین ابوالبقاء
محمد بن ابی بکر) را که مشیخه ای جداگانه برای او ترتیب داده و در شرح حال خود نیز
مفصلاً به او پرداخته است، اختیار کرد و حدود ۷۰۰ جزء حدیث، علاوه بر
کتب ستّه ، المُوَطَّأ
مالک بن اَنس ، مُسنَد
احمد بن حنبل ، مُسنَد
ابی حنیفه و مُسنَد
شافعی را نزد او خواند.
ابن طولون در کنار اشتغالات علمی یک یا چند سمت اداری و غیر اداری را نیز عهده دار بوده،
از این راه به
قناعت روزگار میگذرانیده است. نوع سمتهایی که ابن طولون میپذیرفته،
اموری بوده که با کارهای علمی سنخیتی داشته است.
وی در سال های واپسین عمر (۹۵۰ ق به بعد) بیمار شد و به سبب دردمندی نتوانست پیشنهاد منصب
افتاء مذهب حنفی را که چند سمت علمی و اداری دیگر نیز به همراه داشت، بپذیرد.
ابن طولون از معدود رجال برجسته اسلامی است که زندگی نامه خویش را نوشته است و آنچه ما در این مقاله آورده ایم، اساساً از همین شرح حال استخراج شده است. وی این اثر را بنا بر سفارش استادش نعیمی
ترتیب داده و آن را «الفُلک المشحون فی احوال
محمد ابن طولون» نامیده و در آن مکان و زمان ولادت، چگونگی تحصیلات، علومی که آموخته،
اجازاتی که برای او صادر شده، سمت های علمی و اداری و غیره،
فهرست الفبایی تألیفات خود و مدیحه سرایی دانشمندان معاصرش به نظم و
نثر درباره او همه را به تفصیل آورده است.
از آنجا که نوشتن شرح حال خویشتن در میان علمای
اسلام چندان معمول نبوده، ابن طولون کوشیده است در آغاز سبب اقدام خود را به نحوی بیان کند و پس از بحث نسبتاً مفصلی بهتر آن دیده است که دانشمندان اسلام، خویشتن را ناشناخته وانگذارند.
ابن طولون در ۹۲۰ق در سفر
حج به دیدار محدث بزرگ
مکه بدرالدین حسن بن فهد هاشمی مکی نائل آمد و از ابن فهد برای روایت آنچه وی از عمویش تقی
الدین،
ابن حجر ، ابوالفتح مراغی و محدثان هم طبقه آنان روایت میکرد، اجازه گرفت. همچنین در آنجا از عزالدین ابن فهد
حدیث شنید.
وی مشاهدات خویش را در سفرنامه ای به نام «البرق السامی فی تعداد منازل الحج الشامی»
و در کتاب «التیجان المزخرفة فی معالم مکة المشرفة»
آورده است.
این سفر تنها سفر ابن طولون به خارج از نواحی شام بوده است.
نظری به تألیفات وی معلوم میدارد که وی علاقه فراوانی به زادگاهش
صالحیه داشته است. چنانکه در القلائد الجوهریه
به بهانه نقل سخنی از
ابن جوزی تصریح میکند که ساکنان دامنه
کوه قاسیون ، اقامت در مناطق دیگر را نمیپسندند. بعد از صالحیه، وی به شهر
دمشق بسیار دلبستگی داشت. چنانکه کتابی مستقل به نام «بهجة الانام فی فضائل دمشق الشام» تألیف کرد.
در ۱۱
رمضان ۹۲۲ق/۸ اکتبر ۱۵۱۶م، شهر صالحیه در معرض یورش بی رحمانه لشکریان
سلطان سلیم عثمانی قرار گرفت. سربازان به خانهها ریختند و مردم را از خانه های خود بیرون کردند و کتابها و نوشته های ابن طولون را نیز پراکندند و به او و دیگر اهل علم و
قاریان قرآن و محدثان و
صوفیان اهانت بسیار روا داشتند.
پنج سال بعد، در
صفر ۹۲۷/ ژانویه ۱۵۲۱
بار دیگر لشکریان
عثمانی برای اشغال دمشق آمدند و موجب خسارات بسیار در صالحیه شدند. طی این ماجرا که ابن طولون آن را «فتنة غزالیه» نامیده است، بسیاری از کتب و دست نوشته های وی از دست رفت.
ابن طولون نزد بیشتر علمای دمشق و صالحیه درس خوانده و از بیشتر آنان یک یا چند اجازه دریافت کرده که نام ۳۵ تن از آنان در زندگی نامه او منعکس شده است.
ابن طولون از ۳ نفر تجلیل فراوان به عمل آورده است :
۱. ابن عبدالهادی که نام وی را در دروس و علوم مختلف بارها آورده و با القاب مختلف از او یاد کرده است، ۲. نعیمی، ۳. ابن زریق.
استاد دیگرش
ابوالفتح مِزّی است که ابن طولون برای او نیز
مشیخه جداگانه ای به نام «الفتح العزّی فی مُعجَم المُجیزین لشیخنا ابی الفتح المزی» تدوین کرده است.
بعضی دیگر از مشاهیر استادان او اینانند:
عزالدین ابن الحمراء (شیخ حنفیان)، تقی
الدین ابن قاضی عجلون (شیخ شافعیان)،
شهاب الدین العسکری (شیخ حنبلیان)، محب
الدین ابن القصیف (قاضی القضاة
حنفیان )،
شهاب الدین ابن فرفور (قاضی القضاة
شافعیان )، نجم
الدین ابن مفلح (قاضی القضاة
حنبلیان ).
وی نزد بعضی از استادان غیر شامی نیز دانش آموخته و با مکاتبه از جمعی از بزرگان علمای
مصر و
حجاز اجازه دریافت داشته است
که از این عده فقط «
جلال الدین سیوطی » را در زندگی نامه اش بارها نام برده و از او به عنوان «شیخنا» یاد کرده است.
با آنکه ابن طولون به مصر نرفته
و سیوطی را ندیده بوده، به نظر میرسد که سخت شیفته آثار او بوده است، زیرا بر کتاب «الاقتراح» وی در اصول
نحو شرحی نوشته
و «السبائک فی اخبار الملائک» را به اقتباس از کتاب «الارائک» و دیگر نوشته های وی تألیف کرده
و الفیّه ای را که سیوطی در مقام اصلاح و تجدیدنظر در
الفیّة ابن مالک ترتیب داده
و الفیّه دیگر او به نام عقودالجمان در علم
معانی و بیان را شرح مزجی کرده
و تألیف کتابی را که درباره احادیث موضوعه آغاز کرده بوده، با دیدن کتاب سیوطی در همین زمینه متوقف ساخته است.
ابن طولون شاگردان بسیاری نیز پرورش داده است که از آن جمله اند:
شیخ
شهاب الدین احمد طیبی شافعی؛
شیخ علاء
الدین بن عمادالدین؛
شیخ نجم
الدین البهنسی خطیب دمشق.
اما مشهورترین شاگردان وی که شهرت و اعتبار بیشتری یافته اند، عبارتند از :
شیخ اسماعیل نابلسی (مفتی شافعیان)؛
شیخ زین
الدین ابن سلطان (مفتی حنفیان)؛
شیخ
شهاب الدین الوفائی (مفتی حنبلیان).
و از علمای
شیعه ، «شیخ زین
الدین بن علی بن
احمد تحاریری طاووسی» که قسمتی از
صحیحین را نزد ابن طولون خوانده و
اجازه روایت آنها و احادیثی را که ابن طولون اجازه روایت آنها را در مدرسه صالحیه یافته بوده، از وی دریافت کرده است.
در سال های اخیر، ابن طولون بر اثر چاپ و انتشار کتاب «الائمة الاثنی عشر» در ایران شهرت پیدا کرده و این کتاب مورد توجه محافل علمی و فرهنگی ایران قرار گرفته است.
ابن طولون در این کتاب، به دو اثر دیگرش به نام های «هطل العَین فی مَصرع الحسین» و «المُهْدی الی ماورد فی المَهدی» که در آنها نیز به
امامان شیعه پرداخته است، اشاره دارد.
همچنین «الدُر المنظم فی ماوَرد فی عاشورا المحرم» و «طَراز الکُم فی ما رُوی فی غَدیر خُم» از تألیفات اوست.
آرامگاه ابن طولون در
مقبره خانوادگی در آنار مزار عمویش در دامنه
کوه قاسیون در نزدیکی
کهف جبرئیل واقع شده است،
اما امروز اثری از
قبر او مشاهده نمیشود.
شمار آثار ابن طولون شگفت آور و در تاریخ اسلام کم نظیر است. وی در زندگی نامه خویش ۷۲۸ اثر را به ترتیب
حروف الفبا برشمرده است.
در میان این آثار، از جزوه های چند برگی (حتی یک برگی)
گرفته تا کتاب های چند جلدی به چشم میخورد که بسیاری از آنها
تلخیص و ذیل و تکمله و
شرح و تعلیق است.
از آنجا که ابن طولون تقریباً در همه علوم زمان خود دستی داشته، ناچار موضوع آثار او نیز بسیار متنوع است. ما در اینجا دانشهایی را که ابن طولون به آنها پرداخته دسته بندی میکنیم و عمده ترین کتاب های او را در هر باب برمی شماریم، سپس از مجموعه آثار او به بررسی کتاب های چاپ شده اکتفا میکنیم :
۱. تفسیر و علوم قرآنی :
ابن طولون همزمان با فراگیری قرائات، شرحی مزجی بر شاطبیة نوشته که جامع
قرائات دهگانه است
. وی قسمتهایی از کتاب
الاتقان سیوطی و
الکشاف زمخشری و بعضی متون دیگر
تفسیر و
علوم قرآنی را نزد استادان فراگرفته
و تألیفات متعددی در تفسیر و علوم قرآنی تدارک دیده که از آن جمله اند:
• شرح الواضحة فی تجوید الفاتحة؛
• الطاری علی زَلّة القاری؛
• التَوجیه الجمیل الاسرار آیات من التنزیل؛
• خلاصة البیان فی اَیمان القرآن؛
• الحاوی لظُرَف من التأویل علی طُرَف من التنزیل؛
• تفسیر قوله تعالی «الرحمان علی العرش استوی» به خط مؤلف.
۲. حدیث :
ابن طولون در دوران ۱۰ ساله فراگیری
حدیث نزد ابن زریق، چنانکه از عناوین بعضی تألیفاتش پیداست
در خانه ای قرآن و خانه های حدیث و مدارس و مساجد
صالحیه و
دمشق و اطراف آن برای
استماع حدیث حضور پیدا میکرده است. تدوین مجموعه های متعدد و متنوع حدیث نیز قاعدتاً دستاورد کوشش های وی در همین سالها بوده است.
کتانی که با ۷ واسطه از
راویان جملگی آثار ابن طولون است، فهرستی از عناوین کتب و رسائل ابن طولون در حدیث از فهرست خود او استخراج کرده است که جمعاً ۴۷ اثر را شامل میگردد.
ابن طولون در روایت
کتب سته اهل سنت با ۸ تا ۹ واسطه - با احتساب خود مصنفان - سند متصل داشته و عالی ترین اسنادی که در اختیار داشته، احادیثی بوده است که تا
پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ۱۰ تا ۱۲ واسطه بیشتر نداشته است.
وی به داشتن چنین اِسنادی به خود میبالد و میگوید:
«
این عالی ترین اسنادی است که برای مشایخ ما بلکه برای مشایخ آنان حاصل گردیده است ».
از سوی دیگر، ابن طولون در دسته بندی حدیث و تدوین مجموعهها طرح های تازه و جالبی داشته است. مثلاً از ۳۶۰
کتاب اربعین (چهل حدیث) که با گرایش های مختلف تدوین کرده بود،
باردیگر مجدداً احادیثی برگزید و آنها را در مجموعه ای به نام «السفینة الطولونیة فی الاحادیث النبویة»
جای داد.
ابن طولون اهمیت بسیاری برای حدیث قائل بود و میتوان گفت که عنوان مُحدّث یا مُسنِد را بیش از هر عنوان دیگری بر خود میپسندید. وی در آخر بعضی از کتابها و رساله هایش شماری از
احادیث نبوی را، به مناسبت موضوع، با ذکر سند میآورد. چنانکه در آخر کتاب «الائمة الاثنی عشر»
شش حدیث را که به سند متصل از طریق ۱۲
امام شیعه از حضرت
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) روایت شده، ضمیمه کرده است.
همچنین، در آخر کتاب «القلائد الجوهریة»
۴۰ حدیث نبوی را به شمار ابواب کتاب، از طریق صالحان دمشق و صالحیه روایت کرده است.
۳. رجال :
ابن طولون به روایت حدیث اکتفا نکرده و به
درایه و
رجال حدیث نیز عنایت داشته است.
چنانکه «نُخبة الفِکَر» و شرح آن را نزد ابن عبدالهادی و الفیه عراقی را که قبلاً حفظ کرده بود، نزد علامه شمس
الدین ابن رمضان و شرح آن را نزد عمویش خواند.
شماری از تألیفات وی نیز به علم رجال و درایة الحدیث مربوط میشود که از آن جمله است :
• التاج الثمین فی اسماء المدلَسین؛
• التِبیان المُحرّر فی من له اسمان و کُنیتان فَاَکثر؛
• الشذْرَة فی الاحادیث المُشْتَهَرة.
۴. فقه :
ابن طولون در کنار دروس قرآن و حدیث، متناوباً فقهی و کتب
اصول فقه را نزد عمویش قاضی جمال
الدین و دیگر مراجع و
فقهای بزرگ
حنفی خواند. از جمله استادان وی در
فقه ، «علامه شمس
الدین ابن رمضان» بود که در ۷
ربیع الاول ۸۹۹ به او- که ۱۹ سال بیش نداشت - اجازه تدریس فقه داد، و نیز «برهان
الدین ابن عون» که در ۲۹
ربیع الثانی ۹۱۱ برای او
اجازه افتاء صادر کرد.
وی تألیفاتی هم در فقه دارد که از آن جمله اند :
• اتحاف النُبَهاء بنحو الفقهاء؛
• تشیید الاختبار (الاختیار) لتحریم الطبل و المزمار؛
• تقویة الراغب فی صلاة الرغائب
• تیسیر الاعلام بمَذاهِب الائمَة الاَعلام؛
• فرائد الفوائد فی احکام المساجد؛
• مُستَنَد الرحی فی صلاة الضُّحی.
۵. نحو:
ابن طولون کتب متعددی را در
صرف و نحو نزد استادان عصر، از جمله شمس
الدین ابن رمضان خواند.
وی شرح مزجی مفصلی بر
مغنی اللبیب ابن هشام داشته که نسخه اصلی آن، بنابر گفته خود او،
مفقود شده، اما تحریر دیگری از آن اینک موجود است.
در مبحث «تنازع» نیز «مِنحة الافاضل فی تنازع فیه العام»ل را نوشته است.
۶. طب :
ابن طولون کتاب های درسی
پزشکی آن روزگار را نزد استادانی چون ابن عبدالهادی که درباره
گیاهان دارویی و
طب النبی صاحب تألیف بوده، درس گرفته است
و خود او هم در
علم طب تألیفاتی دارد که از آن جمله است :
• الاِشراق لاحکام التریاق؛
• الدُّر المَخْتوم فیما یتعلق باحکام المَجذوم؛
• شرح منظومة ابن سینا الکبری فی الطب؛
• شرح منظومة التشریح لیوسف التلمیذ؛
• یاقوتة الزمان فی تشریح الانسان؛
• رفع الملامة عما قیل فی الحجامة.
۷. تصوّف :
ابن طولون در
تصوف به عنوان علم مینگریسته
و نزد ابوالفتح اسکندری و ابن عبدالهادی کتابهایی را که در آن باب تألیف کرده بودند و نزد ابوعراقیة
صوفی که از او با عنوان «زاهد» یاد میکند، عوارف المعارف
سهروردی را درس گرفت و هر ۳ استاد بر وی
خرقه پوشانیدند.
خود او نیز تألیفاتی در زمینه تصوف دارد:
• دَفع الباس فی ترک مصاحبة الناس؛
• الجَواهِر المُضیّة فی طب السادة الصوفیّة؛
• ظاهراً، تألیف بزرگ و جامع او در تصوف، کتاب «مسالک التلطف الی علم التصوف»، مشتمل بر ۳۶۰ مقاله بوده است که در هجوم لشکریان
عثمانی به
صالحیه از میان رفته است.
• در عین حال، وی تألیف جداگانه ای در شرح حال
محیی الدین ابن عربی (۵۶۰- ۶۳۸ق/ ۱۱۶۵-۱۲۴۰م) که آرامگاهش از مزارات صالحیه بوده است،
دارد که آن را «النطق المُنَبّی عن ترجمة الشیخی المحیوی ابن العربی» نامیده است،
و در کتاب القلائد
راجع به ابن عربی به تفصیل میگراید و عقاید مخالف و موافق را ذکر میکند.
با توجه به نحوه دسته بندی نظرات مخالفان و موافقان و تکیه کردن بر نظریه استادش
سیوطی ، به نقل از رسالة «تنبیه الغَبّی بتبرئة ابن عربی» که متضمن تصریح وی بر اعتقاد به
ولایت ابن عربی است،
بعید نیست که ابن طولون از
مریدان ابن عربی بوده باشد.
هر چند که پیش از بررسی دقیق شرح حالی که از ابن عربی نوشته و مطالعه رساله های «الرماح الخطیة فی اِضلاع الحلولیة»
و «تحذیر العباد من الحلول و الاتّحاد»
راجع به
تصوف وی نمیتوان اظهار نظر کرد، امّا این را میدانیم که وی از کودکی تحت تأثیر اخلاق و افکار پدرش با تصوف آشنایی داشته و در مجالس ذکر شرکت میکرده است.
طرز زندگانی و اخلاق
صوفیانه نیز در سراسر زندگیش مشهود است. وی بیشتر در مدارس و
خانقاهها زیسته و مثلاً می دانیم که حدوداً از ۲۱ تا ۲۸ سالگی، ساکن
خانقاه یونسیه بوده است
و مدتها سمت امامت و ریاست و نظارت خانقاهها و زاویههایی را عهده دار بوده است.
گذشته از این ابن طولون در تمام عمر، بدون خانه و
خانواده و
همسر زیسته است.
۸. دیگر علوم :
ابن طولون، علاوه برآنچه گذشت، در همه علوم و فنونی که در آن روزگار معمول بوده، دستی داشته
و در هر رشته کتاب های عمده هر
فن را نزد استادان آن فنون فرامی گرفته.
بدین سان وی در ۷۲ علم صاحب اطلاع گردید که در زندگی نامه خود، و نیز در تألیف جداگانه ای به نام «اللؤلؤ المنظوم فی الوقوف علی ما اشتغلت به من العلوم» (کاتالوگ ۱، شم) به تفصیل درباره چگونگی فراگیری آنها سخن رانده است.
وی
اجازاتی را که استادان در هر یک از این علوم و فنون برای او صادر کرده بودند، در یک مجلد گرد آورده بود که همراه دیگر تألیفاتش در ۹۲۷ق از دست رفت.
از جمله این آثار نام چند اثر در علوم محض ذکر میشود:
• ارشاد الطلاب الی علم الحساب؛
• تشنیف المسامع فی علم حساب الا´صابع
• تعلیق وجیز فی تدوین علم الکمون و البُروز؛
• لُب اللُباب فی فنون الحساب.
در عین حال، از وجود عناوینی از قبیل :
• القول المحتوم فی ذم علم النجوم؛
• القول المُشرق فی تحریم المنطق؛
• السنان المُبرِق فی النهی عن مُلازمة الاشتغال بالمنطق؛
• لجام العوام عن الاشتغال فی علم الکلام؛
در فهرست آثار وی چنین برمی آید که مانند بسیاری از فقها و محدثان پرداختن به
منطق و
کلام و
نجوم را ناخوشایند میداشته است.
۹. ادبیات و فرهنگ عامه :
ابن طولون، در ادبیات به ویژه
فرهنگ عامه، چیره دست بود. مهم ترین تألیفاتش در این زمینه که
نسخه های خطی آنها موجود است، عبارتند از:
• الالمام بامثال العوام؛
• الدُرر الفاخرة فی الامثال السائرة؛
• المُقرَّب فی ماورد فی لسان العرب من المعرّب؛
• المنتخب مِن الخُطَب؛
• نفحات الزهر فی ذوق اهل العصر.
ابن طولون در کتاب اخیر، به گردآوری و ثبت و ضبط
لطائف و نکاتی که گه گاه از زبان مردم عادی شنیده میشود، پرداخته است.
بعضی از آثار ادبی او مانند «مفتاح الترویج لصفات النساء الحاملة للخاطب علی الترویج»
و «ضَوْء السراج فی ما قبل النساج»
که در آن انواع
پارچهها و کیفیت تهیه و تولید آنها را توضیح داده است، در میان آثار ادبای عرب کم نظیر است.
بعضی از تألیفات ابن طولون در فرهنگ عامه در
سوریه چاپ و منتشر شده است.
۱۰. شعر:
ابن طولون
شعر نیز میسروده است.
غزی پنج بیت از اشعار او را آورده، به ضعف آنها اشاره میکند. گویی خود ابن طولون به این امر اقرار دارد
و توضیح میدهد که نمیخواسته به شاعری معروف شود و عمر را گرانبهاتر از آن میدانسته است که صرف گردآوری و نگهداری این معانی یاوه گردد.
وی با استناد به شعری از امام
شافعی تصریح میکند که شعر از نظر او «
کم ارزش ترین مزیت برای فضلاء و بهترین زیور برای جاهلان » است.
ابن طولون دو دیوان شعر داشته :
دیوان کبیرش را در بیماریی که میپنداشت بدان درخواهد گذشت، شُست و از بین برد
و از دیوان صغیرش نیز اطلاعی در دست نیست.
تنها اثر منظومی که از ابن طولون در دست داریم،
قصیده ای است که نسخه ای از آن در برلین به شماره ۷۹۳۶ موجود است و دیگر، یک قطعه ۶ بیتی است که در کتاب «الائمة الاثنی عشر»
آورده است.
۱۱. تاریخ و جغرافیا و تراجم :
در قرن اخیر، ابن طولون را در محافل علمی، به خصوص در
اروپا ، بیشتر به عنوان مورخ شناختهاند و غالباً کتب و رسائل تاریخی او را مورد مطالعه قرار داده و به بعضی از زبان های اروپایی ترجمه کرده اند.
علت این امر اساساً اهمیت بسیاری است که
خاورشناسان برای تاریخ
عصر ممالیک قائلند و ابن طولون نیز در این باب، آثار عمده ای به جای گذشته است.
وی در تدوین این دسته از آثار، دنباله رو استادانش ابن عبدالهادی صاحب کتاب «ثِمار المقاصد فی ذکر المساجد» (دمشق، ۱۹۴۳م) و محیی
الدین عبدالقادر نُعَیمی (د ۹۲۷ق/۱۵۲۱م) صاحب کتاب «الدارس فی تاریخ المدارس» (دمشق، ۱۹۴۸م) بوده است.
به گفته بعضی از محققان معاصر، اگر این ۳ نفر نبودند، تاریخ
دمشق در دو قرن ۹ و ۱۰ق/۱۵ و ۱۶م به کلی از دست رفته بود.
شمار آثار تاریخی ابن طولون بالغ بر ۶۰ است
که متأسفانه از بسیاری از آنها نسخه ای در دست نیست.
ابن طولون «القلائد الجوهریة» را در تاریخ صالحیه عمدتاً براساس دو کتاب ابن عبدالهادی، «تاریخ الصالحیة» و «الریاض الیانعة فی اعیان المائة التاسعة» که هر دو از دست رفتهاند و نیز «تنبیه الطالب» نعیمی تألیف کرد
و کتاب «مُفاکهة الخلاّن فی حوادث الزمان» را به تقلید از کتاب نعیمی، «تذکرة الاِخوان فی حوادث الزمان» نوشت
و انگیزه تألیف کتاب «الثغر البّسام» وی به گفته خود او
آن بوده که استادش نعیمی «القضاة الشافعیة» را تألیف کرده، ولی به شرح حال قضات
حنفی و
مالکی و
حنبلی دمشق نپرداخته بود، و ابن طولون درصدد تکمیل آن برآمد.
تألیف «العُقود الدُریة فی الا´مراء المصریة» نیز همین وضع را داشته و در اصل از آن یک مورخ مصری بوده که نعیمی به اصلاح و تکمیل آن پرداخته و ابن طولون در تاریخ سنوات بعدی را بر آن افزوده و تا ورود
عثمانیان به مصر ادامه داده است.
ابن طولون دوست و همکاری به نام ابن فهد، محب
الدین جارالله (۸۹۱-۹۵۴ق) داشته، که متولد
مکه و مقیم این
حرمین شریفین بوده و به مصر و
شامات سفر کرده است. وی با این دوست همه ساله به وسیله حجاج کتباً مبادله اخبار میکرده است.
در میان نوشته های تاریخی ابن طولون ۳ اثر به
خاندان طولونیان مصر و
امیر احمد بن طولون تعلق دارد:
• الحلاوة الصابونیة فی التذکرة الطولونیة؛
• حور العیون فی تاریخ
احمد بن طولون؛
• العقود اللؤلؤیة فی الدولة الطولونیة.
این موضوع تا حدی نظر کسانی که وی را از خاندان امرای طولونی مصر میدانند، تأیید میکند.
در کار
تاریخ نگاری ابن طولون این نکته نیز جالب توجه است که وی کتاب «التمتُع بالاِقْران بین تراحِم الشیوخ» و «الاَقْران» را که
نسخه خطی آن در ظاهریه و دارالکتب موجود است،
به روش قدما، در شرح حال استادان و علمای معاصرش نوشته است.
همچنین او در شرح حال ۱۳۶ تن از
طلاب برجسته ای که نظر به دورنمای تحصیلات مجدانه و کوشش های پی گیرشان، می پنداشته که در زمره علمای بزرگ عصر قرار خواهند گرفت، کتابی پرداخته
و نام «ذخائر القصر فی تراجم نُبَلاء العصر» را بر آن نهاده است.
ابن طولون سازمان های اداری کشور را نیز از نظر دور نداشته و کتاب «نقد الطالب لزَغْل المناصب» را درباره مشاغل و
مناصب لشکری و کشوری تألیف کرده و در آن نام همه مناصب و مشاغل ادارات و تشکیلات دولتی آن روز بر حسب اهمیت فهرست کرده و یک به یک به تعریف دقیق و شرح وظائف آنها پرداخته است.
ابن طولون به
ذیل نویسی و
مستدرک نویسی بر تواریخ و
تراجم به یادگار مانده از مورخان پیشین علاقه مند بوده است، چنانکه «لُقَط المرجان من معجم البلدان» و «لقط المرجان من وفیات الاعیان»
را در جهت تکمیل این دو کتاب مشهور تألیف کرده است.
وی برای آثار خود نیز کتابی به نام المستدرک
در نظر گرفته و تغییرات و توضیحات تکمیلی و اصلاحی مربوط به تألیفات دیگرش را در آن ثبت میکرده است.
وی منابع خود را نیز با چنان دقت و وسواسی ذکر میکند که بازشناختن آنها و حتی بازیافتن فصول و صفحات کتبی که مورد استفاده و استناد او بوده است، برای هر پژوهشگری آسان میگردد.
ابن طولون در ثبت و ضبط دقیق نامها و نشانها و نکات تاریخی و جغرافیایی، پی جویی شگفتی داشته است. چنانکه مثلاً درباره مدارس جزئی ترین اطلاعات قابل گردآوری را فرونگذاشته
و چه بسا برای تحقیق در باب یک نام یا نشان، روزها صرف وقت میکرده است.
همچنین، اصرار داشته است که مصطلحات
فرهنگ عامه و تعبیرات مردم کوچه و بازار را در مسائل تاریخی و جغرافیایی عیناً در گزارش های خود منعکس گرداند و همین امر خواندن
خط واضح و خوانا، ولی ریز او را دشوار میسازد.
۱. اِعلام السائلین عن کُتب سید المرسلین، مشتمل بر ۲۵ نام از
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم).
این کتاب یک بار ضمن «رسائل تاریخیة» در
دمشق (۱۳۴۸ق) و بار دیگر به کوشش
محمود ارنؤوط در
بیروت (۱۹۸۷م) به چاپ رسیده است؛
۲. اِعلام الوَری بمن وُلی نائباً من الاتراک بدمشق الشام الکبری.
این کتاب شامل دو بخش است :
بخش اول عبارت است از تلخیص کتاب شمس
الدین زملکانی که تاریخ والیان دمشق از جانب فرمانروایان
عثمانی را از ۶۵۸ تا ۸۶۳ق/۱۲۶۰ تا ۱۴۵۹م در بر میگیرد.
بخش دوم ذیلی است که ابن طولون بر آن نوشته و بر همان منوال تا ۹۴۳ق/۱۵۳۴م یعنی ۱۰ سال پیش از وفات خود، آن را ادامه داده است.
این کتاب به کوشش
محمد احمد دهمان در دمشق (۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م) به چاپ رسیده است، لائوست نیز ترجمه فرانسوی این کتاب را به نام «زمامداران دمشق در عصر ممالیک و نخستین فرمانروایی عثمانی» در دمشق (۱۹۵۲م) به چاپ رسانیده است.
۳. بَسْط سامع المُسامر فی اخبار مجنون بنی عامر.
این کتاب به کوشش عبدالمتعال صعیدی در قاهره به چاپ رسیده است.
۴. تببیض الطرس بما ورد فی السمر لیالی العرس. این کتاب در دمشق (۱۳۴۸ق) به چاپ رسیده است.
۵. التغر البسام فی ذکر من وَلی قضاء الشام.
این کتاب تحت عنوان قضاة دمشق همراه با ۱۶ صفحه مقدمه، به کوشش صلاح
الدین منجد در دمشق (۱۹۵۶م) به چاپ رسیده است.
۶. الشذرات الذَهَبیة فی تراجم الائمة الاثنی عشر عند الامامیة یا الشُذور الذهبیة....
در این کتاب، ابن طولون، به اختصار، به شرح حال
امامان دوازدهگانه مذهب
شیعه پرداخته، و ضمن تلویح به این نکته در نام گذاری کتاب، قسمتی از قصیده عالم بزرگ
شافعی ابوالفضل یحیی بن سلامة حَصْکَفی (د ۵۵۱ یا ۵۵۳ق) را آورده است که ضمن تجلیل و تکریم فراوان از
ائمه (علیهمالسلام) در یکی از ابیات آن، بر این تأکید دارد که اظهار ارادت به خاندان
پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) هرگز به معنای پذیرش یا موافقت با معتقدات مذهب شیعه نیست.
این کتاب، تحت عنوان «الائمة الاثنی عشر» به کوشش صلاح
الدین منجّد، همراه با ۳۵ صفحه مقدمه، در بیروت (۱۹۵۸م) به چاپ رسیده و در سال های اخیر در
قم افست گردیده است.
۷. الشَّمْعة المُضِیّة فی القَلعة الدمشقیة. این کتاب ضمن رسائل تاریخیه در دمشق (۱۳۴۸ق) به چاپ رسیده است.
۸. ضَرب الحوطة علی جمیع الغوطة، رساله ای است درباره غوطه دمشق که تاکنون چند مرتبه به کوشش اسعد طلس و حبیب الزیات و دیگران در مجلات علمی و ادبی به چاپ رسیده است
۹. العُقود الدُریة فی الامراء المصریة؛
این کتاب تحت عنوان امراء مصر فی الاسلام، ضمن رسائل و نصوص
به کوشش صلاح
الدین منجد، همراه با مقدمه مختصری درباره این رساله در بیروت (۱۹۶۲م) به چاپ رسیده است.
۱۰. فُص الخَوَاتِم فی ما قیل فی الوَلائِم، این کتاب به کوشش نزار اباظه در دمشق (۱۹۸۳م) به چاپ رسیده است.
۱۱. الفلک المشحون فی احوال
محمد ابن طولون،
زندگی نامه ابن طولون به قلم خود اوست که همراه با شرح حال وی نقل از الکواکب السائرة نجم
الدین غزّی، به جای مقدمه، ضمن رسائل تاریخیه در دمشق (۱۳۴۸ق) به چاپ رسیده است.
۱۲. قُرَّة العیون فی اخبار باب جیرون، این کتاب به کوشش صلاح
الدین منجد در دمشق (۱۹۶۴م) به چاپ رسیده است.
۱۳. القلائد الجوهریة فی تاریخ الصالحیة؛
مشتمل بر ۴۰ باب، در تاریخ و جغرافیای شهر
صالحیه ، از بنیاد نهادن نسختین شهر صالحیه در دامنه
کوه قاسیون تا اواخر عمر مؤلف.
این کتاب به کوشش
محمد احمد دهمان، همراه با ۶۲ صفحه مقدمه، در ۲ جلد، برای دومین بار در دمشق (۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م) به چاپ رسیده است.
۱۴. اللَمَعَات البَرقیة فی النُکَت التاریخیة، مشتمل بر ۴۴ داستان تاریخی. این کتاب در دمشق و قاهره (۱۳۴۸ق) به چاپ رسیده است.
۱۵. المُعِزَّة فیما قیل فی المِزَّة.
این کتاب که درباره تاریخ و جغرافیای مزه در حومه دمشق و تاریخچه مساجد و مزارات و شرح حال علما و رجال آن است.
یک بار ضمن رسائل تاریخیه، در دمشق (۱۳۴۸ق) و بار دیگر به کوشش
محمد عمر
حمّادة در کتاب تاریخ المزة و آثارها در دمشق (۱۹۸۳م) به چاپ رسیده است.
۱۶. مُفاکهة الحلاّن فی حوادث الزمان.
این کتاب که مشتمل است، بر وقایع و حوادث مصر و سوریه در سال های ۸۸۴ تا ۹۲۶ق و ذیلی است بر تاریخ بُقاعی،
به کوشش
محمود مصطفی حلمی در
قاهره ، (۱۹۶۲-۱۹۶۴م) به چاپ رسیده است.
همین اثر ابن طولون را هارتمان ۳ تحت عنوان «مُقتَطَفات من تاریخ ابن طولون» به چاپ رسانیده است.
۱۷. مُلخَّص تنبیه الطالب و ارشاد الدارس الی ما فی دمشق من الجوامع و المدارس.
این کتاب را ابن طولون از کتاب استادش نعیمی که آن را تنبیه الطالب و ارشاد الدارس لاحوال مواضع الفائدة کدُور القرآن و الحدیث و المدارس نامیده است، تلخیص کرده و برخی حواشی لازم بر آن افزوده است.
این کتاب به کوشش جعفر حسنی تحت عنوان الدارس فی تاریخ المدارس در دمشق (۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م) به چاپ رسیده است.
(۱) ابن طولون
محمد، الائمة الاثنی عشر، به کوشش صلاح
الدین منجد، بیروت، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۸م.
(۲) ابن طولون
محمد، اعلام اَلوَری، به کوشش
محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
(۳) ابن طولون،
محمد، امراء مصر فی الاسلام، ضمن رسائل و نصوص، به کوشش صلاح
الدین منجد، بیروت، ۱۹۶۲م، شم ۱.
(۴) ابن طولون
محمد، الفلک المشحون، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱.
(۵) ابن طولون
محمد، قضاة دمشق، به کوشش صلاح
الدین منجد، دمشق، ۱۹۵۶م.
(۶) ابن طولون
محمد، القلائد الجوهریة، به کوشش
محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م.
(۷) تیمور
احمد، نموذج من معجمنا، مجلة المجمع العلمی، ۱۳۴۴ق/۱۹۲۶م، شم ۶.
(۸) کتابخانه تیموریه، فهرست نسخ.
(۹) دُجیلی عبدالصاحب عمران، اعلام العرب، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
(۱۰) دروزه
محمد عزت، خزائنالکتبالعربیة، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۴م، شم ۴.
(۱۱) دهمان
محمد احمد، مقدمه بر اعلام ابن طولون.
(۱۲) دهمان
محمد احمد، مقدمه بر القلائد ابن طولون.
(۱۳) زرکلی خیرالدین، اعلام الوری.
(۱۴) زیدان جرجی، تاریخ آداب اللغة العربیة، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۵۷م.
(۱۵) سید فوُاد، فهرس المخطوطات المصورة، قاهرة، ۱۹۵۴م.
(۱۶) ضاهر سلیمان، صلة العلم بین دمشق و جبل عامل، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۹م، شم ۹.
(۱۷) کتابخانه ظاهریه، نسخ خطی (طب و صیدله).
(۱۸) عواد کورکیس، السفینة بمعنی المجموع الادبی، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۴۳م، شم ۱۸.
(۱۹)
غزی محمد، الکواکب السائرة، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م.
(۲۰) کتانی عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
(۲۱) کحاله عمر رضا، معجم المؤلفین، بیروت، ۱۹۵۷م.
(۲۲) معلوف اسکندر، خزائن الکتب العربیه، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م.
(۲۳) معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م.
(۲۴) منجد صلاح
الدین، مقدمه بر الائمة ابن طولون.
(۲۵) منجد صلاح
الدین، مقدمه بر امراء مصر فی الاسلام ابن طولون.
(۲۶) منجد صلاح
الدین، مقدمه بر قضاة ابن طولون.
(۲۷) منجد صلاح
الدین، معجم المورخین الدمشقین، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
(۲۸) منجد صلاح
الدین، المورخون الدمشقیون، قاهره، ۱۹۵۶م.
(۲۹) لندبرگ کارلو، فهرست نسخ خطی عربی، لیدن ۱۸۸۳م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوعبدالله ابنطولون»، ج۴، ص۱۴۴۱.