ابنجنی ابوالفتح عثمان بن جنی موصلی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ جِنّی، ابوالفتح عثمان
بن جنی موصلی (ح ۳۲۱- ۲۸ صفر ۳۹۲ق/۹۳۳- ۱۶ ژانویه ۱۰۰۲م)، عالم به
صرف و
نحو ،
لغت و
ادب عرب بود.
پدر او بردهای رومی از آن
سلیمان بن فهد ازدی موصلی بود
که «جنی» نام داشت و جنی خود به گفته
سیوطی معرب گنی است.
بروکلمان احتمال داده است که نام پدر او گنایوس۱ بوده و به معنی بزرگ و فاضل و نجیب است،
اما احمد امین آن را معرب «جونا۲» دانسته است.
به این ترتیب بجاست که ابن جنی از بالیدن به اجداد خود چشم بپوشد و تبار خود را در قصیدهای بلند (۶۴ بیت)، همانا
دانش خویش بداند.
ابن جنی در
موصل زاده شد،
از دوران کودکی و نوجوانی او اطلاعی در دست نیست.
جز اینکه در آغاز جوانی در جامع موصل، به
تدریس صرف مشغول بوده است.
در آن هنگام
ابوعلی فارسی بر آن دیار گذشت و مدرس جوان را در مسألهای صرفی آزمود.
چون ابن جنی از دادن پاسخ عاجز ماند، در سلک شاگردان ابوعلی درآمد و تا درگذشت استاد، یعنی ۴۰ سال تمام در
سفر و حضر، ملازم او شد.
به اعتبار این ۴۰ سال آغاز آشنایی او و ابوعلی را در ۳۳۷ق میتوان پنداشت.
به روایتی آغاز آشنایی ابوعلی با ابن جنی ۳۴۱ق بوده است.
از دیگر استادان او میتوان از:
محمد بن حسن ابوالعطار مقری ،
ابی حاتم ، و قصرب نام برد
نیز چنین استنباط میشود که آغاز زندگی و تحصیلات ابن جنی در موصل بوده و در خدمت
احمد بن محمد ابوالعباس موصلی (
اخفش دوم)
علم نحو آموخته است
ابن جنی گر چه دست پرورده ابوعلی و برجستهترین شاگرد او به شمار میآید،
اما استادان دیگری نیز در
عراق و
موصل و
شام داشته و خود در اجازه نامهای که به نام
حسین بن احمد بن نصر ، نوشته به این امر تصریح کرده است.
از جمله استادان او یکی متنبی است.
بر خلاف یکی از روایات یاقوت
- که مقام او را اجل از
شعر خوانی نزد متنبی پنداشته - ابن جنی اشعار شاعر را نزد خود او خوانده است
و خود در موارد متعدد به این امر تصریح کرده است.
مصاحبتهای این دو بیشتر در
حلب و در خلال سالهای ۳۳۷ تا ۳۴۶ق بوده است،
چه متنبی در آن هنگام در دربار امیر
سیفالدوله به سر میبرده است.
ابن جنی با آنکه تا پایان عمر ابوعلی عنوان شاگردی او را داشته، قبل از درگذشت او خود استادی بزرگ به شمار میآمده و شماری از کتابهای خود را در حیات استاد، تألیف کرده و مورد تحسین او واقع شده است
و پس از درگذشت استاد به جانشینی او بر مسند
تدریس در
بغداد تکیه زده
و در عالم
ادب ریاست به وی منتهی شده است.
ابن جنی شاگردان بسیاری تربیت کرده که بعدها خود از دانشمندان بنام در
ادب عرب شدهاند.
معروفترینشان اینانند:
ابوالقاسم عمر بن ثابت ثمانینی ،
ابوالحسن علی بن عبیدالله سمسمی ،
ابو احمد عبدالسلام بصری ،
علی بن زید قاشانی (کاشانی)،
ثابت بن محمد جرجانی ،
ابوعبدالله حسن بن احمد بن نصر،
محمد بن عبدالله بن شاهویه ، علی
بن عمر
بن محمد ابوالحسن بغدادی معروف به قزوینی و
ابن وحشی .
بسیاری از نویسندگان متأخر،
شریف رضی و برخی دیگر برادر وی
سیدمرتضی را نیز در زمره شاگردان ابن جنی برشمرده، ولی مأخذی به دست ندادهاند.
تنها درباره شاگردی شریف رضی نزد وی این قرینه به دست آمد که او خود در حقائق التأویل
از ابن جنی با عنوان «شیخنا» نام میبرد.
سه فرزند ابن جنی به نامهای علی، عالی و علاء را نیز که تربیتی نیکو و خطی خوش داشتهاند، میتوان در شمار شاگردان او دانست.
ابن جنی با امرا، سلاطین و برخی از بزرگان عصر خود ارتباط و مراوده داشته است و به نقل
ابن قفطی در
خاندان دیلمیان : عضدالدوله (حک ۳۳۸-۳۷۲ق/۹۴۹-۹۸۲م) و فرزندانش
صمصامالدوله (حک ۳۸۲- ۳۸۸ق)،
بهاءالدوله (حک ۳۷۹-۴۰۳ق) و
شرفالدوله (حک ۳۷۲- ۳۷۹ق) را خدمت کرد و کتاب البشری و الظفر را نیز در تفسیر بیتی از اشعار عضدالدوله برای همو نوشت.
ابن قفطی نوع خدمت ابن جنی را نزد این شهریاران معلوم نکرده است.
برخی به استناد نوشته یاقوت، ابن جنی را کاتب انشاء دربار عضدالدوله و صمصام الدوله دانستهاند، اما عبارات یاقوت
مطلقاً بر این امر دلالت ندارد.
ابن جنی چنانکه گذشت، دیرزمانی با
متنبی همنشین بود،
و به او دلبستگی داشت و خردهگیریهای دیگران را نسبت به او برنمیتافت.
هموست که نظر نامساعد استاد خود ابوعلی را نسبت به شاعر تغییر داد و اسباب دوستی میان این دو را فراهم آورد
و در پاسخ
ابن وکیع (د ۳۹۳ق/۱۰۰۳م) کتابی نیز با عنوان النقض علی ابن وکیع فی شعر المتنبی در دفاع از او نوشت
و به گفته یافعی
ابن وکیع کتاب خود را در سرقات متنبی تألیف کرده بود.
علاوه بر این وی دو شرح بر دیوان متنبی دارد، یکی الفسر
و دیگری تفسیر معانی دیوان
به نام الفتح الوهبی علی مشکلات المتنبی و این دو به شرح کبیر و صغیر نیز شهرت یافتهاند.
بعضی او را نخستین شارح دیوان متنبی میدانند،
اما میدانیم که نخست
سعد بن محمد ازدی معروف به وحید که معاصر متنبی بوده، دیوان او را شرح کرده است
و به قول
سزگین ابن جنی در شرح خود آن را با رمز «حاء» مورد استفاده و هم انتقاد قرار داده است.
متنبی نسبت به ذکاوت و دانایی ابن جنی اعتقادی تمام داشت و درباره او گفته است: «این مردی است که بسیاری از مردم قدر او را نمیدانند»
و وقتی در
شیراز وی را از معنی یکی از ابیاتش سؤال کردند، پاسخ داد: اگر دوستمان ابن جنی اینجا بود، آن را تفسیر میکرد
و جای دیگر گفته است: از ابن جنی سؤال کنید و او خواهد گفت من چه اراده کردهام و چه اراده نکردهام
و شناخت او از
شعر من بیش از خود من است.
ابن فضلالله نیز به همین معنی اشاره کرده است.
سپس چون متنبی درگذشت، ابن جنی قصیدهای بلند در رثای وی سرود.
با وجود اینهمه روایت و تصریحات خود ابن جنی بر دیدارهایش با متنبی
ملاح کوشیده است ملاقات این دو را منتفی و ناممکن جلوه دهد، اما او نه منابع را به نحو شایستهای بررسی کرده و نه استنباط صحیحی داشته است.
ابن جنی با
شریف رضی و
سید مرتضی دوستی داشت،
دوستی او با شریف رضی بسیار استوار بود، چنانکه ۴ قصیده از اشعار او را شرح کرد و در کتابی به نام تفسیر مراثی الثلاثة و القصیدة الرائیة للشریف الرضی گرد آورد
و مراد او از «الثلاثة» همانا
ابوطاهر ابراهیم بن نصرالدوله ،
صاحب بن عباد و صابی است.
در مقابل، شریف رضی نیز در قصیدهای مشتمل بر ۳۵ بیت، ابن جنی را ستوده و از وی تشکر کرده است
وی قصیدهای ۵۹ بیتی نیز در رثای ابن جنی سروده است
که در آن بر
مرگ دوست و برادر دانشمند خویش میگرید و مقام علمی و وفا و
صداقت و فضایل اخلاقی او را میستاید.
در مقدمه این قصیده به دوستی استوار میان آن دو و استفاده رضی از او اشاره شده و نیز آمده است که شریف رضی بر
جنازه او
نماز گزارده است.
همگان ابن جنی را مردی شریف و موقر و مورد اعتماد و دارای دیگر فضایل اخلاقی دانستهاند.
واکنش ملایم او در قبال مزاح اهانت آمیز
ابوالحسین قمی نشانه
وقار و سعه صدر اوست.
ابتکاری که در رفع اختلاف میان استادش ابوعلی و متنبی از خود نشان داد که قبلاً به آن اشاره شد، از
حسن نیت وی حکایت میکند.
همچنین ۴۰ سال ملازمت استاد و حفظ حرمت او و رعایت جانب
امانت در نقل قول از وی،
دلیل بر جوانمردی و بزرگمنشی اوست.
ابن جنی مسلمانی معتقد بود و بر او گران میآمد که متنبی به سستی در عقیده معرفی شود، لذا در شرح ابیاتی که چنین مفاهیمی در بردارد، اظهار امیدواری میکند که «منظور متنبی این نباشد، که این گفته ملحدان است».
بی شک ابن جنی مانند استاد خود ابوعلی فارسی
به
مذهب اعتزال میگرایید.
او در بحث از برخی مسائل نحوی مطالبی آورده است که بر
مذهب او دلالت تمام دارد.
از جمله در الخصائص خود
گوید: «بعضی گفتهاند
فعل از
خداوند صادر میگردد و بنده مکتسب آن است، و این از نظر ما نادرست است» و در مورد دیگر
تصریح میکند که
آفرینش افعال ما از طرف خدا نیست و نیز گفته است
ما
علم را برای خدا اثبات نمیکنیم، چه او خود عالم است.
ابن جنی در این ۳ جمله، اعتقاد خود را به چند اصل از عقاید معتزله بیان کرده است:
۱.خداوند خالق افعال و اعمال بندگان نیست.
۲.بندگان دارای
اراده و اختیارند و خود موجد فعل خویشند.
۳.خداوند بذاته عالم و قادر و...است و افزودن صفت به ذات او صواب نیست.
با اینهمه، اثری
معتقد است که او چندان به اعتزال پایبند نبود و بیشتر بر اساس
اجتهاد و نظر خود بر
مذهب اهل سنت میرفت و به آیین
ابوحنیفه متمایل بود.
راست است که ابن جنی در معنی لغوی
تیمم ، نظر ابوحنیفه و اصحاب او را در تأیید نظر خود نقل میکند،
اما این دلیل بر پیروی او از م
ذهب حنفی نیست.
مؤلفان شیعی
او را شیعی مذهب میدانند و ظاهراً چند عامل باعث چنین تصوری شده است: نخست آنکه وی با شریف رضی و سید مرتضی بسیار نزدیک بود؛ دوم آن که طبق روایتی،
حضرت علی (ع) به خواب یکی از شاگردان ابن جنی درآمد و امام در مجلسی ابن جنی را فرمود که «هان، کتاب شواذ را به پایان ببر که به ما خواهد رسید»
سه دیگر آنکه ابن جنی بر امام علی و
اهل بیت (ع) به روش
شیعیان درود میفرستاد.
علاوه بر اینها وی در سفر واسط، در خانه ابوعی جوانی، نقیب
علویان اقامت گزید.
ابن جنی دانشمندی بنام و مبتکر در
صرف و
نحو ،
لغت ،
قرائت ،
ادب ،
بلاغت ،
شعر و
عروض و قافیه به شمار آمده است و گواه، اینهمه آثار و تألیفات او در این موارد و اظهار نظر دانشمندان و محققان درباره اوست.
ثعالبی او را محور و قطب زبان
عربی معرفی کرده و باخرزی
او را در حل مشکلات و مسائل پیچیده ادب و به خصوص اِعراب، قادرترین دانشمند دانسته است.
یاقوت
او را از حاذقترین و عالمترین مردان ادب و لغت و صرف و نحو برشمرده و معتقد است احدی در
علم تصریف و اصول و فروع آن، عالمتر و استوارتر از او وجود ندارد.
فیروزآبادی از وی به عنوان امام یگانه و صاحب تألیفات مهم و ابتکارات عجیب نام برده است.
البته از اینگونه تمجیدات در همه منابع آمده است و جدا از کتب تاریخ و ادب و تراجم و احوال، در اکثر قریب به اتفاق فرهنگها و کتب لغوی و قرائت و صرف و نحو عرب که پس از ابن جنی تألیف شده، اثری از این دانشمند به چشم میخورد.
آثار ابن جنی نشان میدهد که وی تنها به نقل اقوال استادان خود اکتفا نمیکرد، بلکه ضمن حفظ حرمت آنان، به راه خود میرفت.
مثلاً به رغم احترام بسیار نسبت به استاد خود ابوعلی،
به تبعیت صرف از او مقید نبود و در مواردی نظرش را رد میکرد
و چه بسا که استاد نظر او را میپذیرفت.
او به اَعراب بادیهنشینی که لغت نزد آنان به فساد کشیده نشده بود، مراجعه میکرد و لغات و ترکیبات سخن را از آنان میشنید
و آنها را در قالبهای منطقی قیاس که ویژگی مکتب
بصره بود، میریخت.
بیگمان ابن جنی آخرین فرد از سلسله قیاس گرایان مکتب
بصره است.
آن آیین منطقی را که
سیبویه پی ریخته بود، نخست مبرد و سپس نحویان بزرگ سده ۴ق چون
زجاج و
مبرمان و
ابن درستویه و
سیرافی در قالبهایی معقول و مفهوم ریختند و سپس ابوعلی فارسی و ابن جنی به آن کمال بخشیدند.
پس از ابن جنی دیگر کسی نتوانست چیزی بر ساختمان قیاس در نحو بیفزاید.
محققان خاور زمین درباره مکتب نحوی او اتفاق نظر ندارند: بسیاری او را
بصری،
برخی صاحب مکتبی مستقل
و گروهی نیز او را پیرو مکتب بغداد میدانند.
این اختلاف نظرها از آنجا سرچشمه میگیرد که در زمان او نزاعهای تند تعصب آلود در مورد دو مکتب فروکش کرده و مذهب مختلط بغدادی پدیدار شده بود، و نحویان کمتر نسبت به مکتب خاصی تعصب میورزیدند.
از سوی دیگر موازین دو مکتب، آنچنانکه در اذهان متصور است، در همه موارد تحدید و تبیین نشده بود و به همین جهت است که درباره «مکتب» بسیاری از نحویان مباحثه درمیگیرد.
این امر در شیوه ابن جنی به خوبی متجلی است.
او خود، تنها «
حق » را سزاوار پیروی میداند و معتقد است که اگر
قیاس کسی را به نظر رهنمون شد و سپس دریافت که اهل زبان خلاف آن را استعمال میکنند، بهتر است از نظر خود سر بتابد
بدین سان وی هم قیاس را متبع میداند و هم
سماع را، استادش
ابوعلی فارسی نیز گویی از همین روش پیروی میکرده و بارها به سماع روی آورده است، زیرا او خود گوید که در ۱۰۰ مسأله مبتنی بر سماع خطا کرده، اما در یک مسأله قیاس هم به خطا نرفته است.
با اینهمه بیشتر ابتکارات و نوآوریهای او بر پایه قیاس استوار است و به همین جهت مدعی است که بسیاری از مسائل نحوی را بر اساس موازین اصول و کلام نهاده است و خود گوید که هیچ یک از علمای
بصره و
کوفه پیش از او به این امر توجه نکردهاند.
او کتاب الخصائص را بر همین اساس تألیف کرده است و در ابواب مختلف آن: ادله نحو، سماع و روایت و شرایط و موارد اعتماد به آن، قیاس و موارد و شرایط اعتماد به آن، تعارض قیاس و سماع، تعارض بین روایات، اجماع و شرایط حجیت آن،
استحسان و...
را با روشهای متبع در
اصول فقه و کلام مورد بررسی و تحقیق قرار داده و نظریات خود را در هر مورد بیان کرده است.
ابن جنی در هیچ رشتهای، در حد
علم تصریف تبحر نداشته است.
کتابهای او در تصریف (المنصف در شرح تصریف مازنی، سر الصناعة و التصریف الملوکی) مبین روش و اسلوب زیبا و محکم او در بحث و بررسی و تنظیم مباحث صرفی است، شاید هنر او در تبیین و تنظیم آثار پرپیچ و تاب گذشتگان یکی از دلایل اشتهار عظیم او باشد.
به همین جهت است که آثار پس از او نیز غالباً به همان شکل و خصوصیات آثار وی تألیف شده است
ابن جنی در اشتقاق
لغت مبحث جدیدی به نام اشتقاق اکبر مطرح کرده است که به گفته آدام متز
نتایج آن تا امروز ادامه دارد و هیچ یک از
علمای لغت ، توفیقی بزرگتر از این بدست نیاوردهاند، غالباً او را مؤسس و مبدع این مبحث میدانند
او خود در اول باب اشتقاق اکبر میگوید: هیچ یک از اصحاب ما این اصطلاح را به کار نبرده، جز اینکه ابوعلی در مواردی، بدون اینکه نام ببرد، از آن بهره گرفته است.
در هر صورت ابن جنی بود که آن را به عنوان بحثی مستقل در اشتقاق لغت مورد بررسی قرار داد و نام اشتقاق اکبر را، در مقابل اشتقاق اصغر و کبیر، بر آن نهاد (نک: ه د، اشتقاق)
ابن جنی نخستین کسی است که به مبدأ و ریشه زبان نیز توجه کرده است.
او میگوید: گروهی منشأ آن را
وحی میدانند و به رأی استاد خود ابوعلی اشاره میکند که با استناد به
آیه کریمه وَعَلَّم آدَمَ الاْسْماءَ کُلَّها
خداوند را منشأ زبان دانسته است.
او نظر استاد را توجیه کرده میگوید آن رأی با نظر اکثر اهل فن که زبان را وضعی و قراردادی میدانند، منافی نیست، چه در تأویل آیه میتوان گفت که خداوند
آدم را به وضع لغات قادر ساخته است.
وی آنگاه به پدید آمدن لغات و اسامی اشیا میپردازد و منشأ اجتماعی و قراردادی و نحوه پیدایی و گسترش آن را در جامعه نشان میدهد.
او پدید آمدن لغات را ناشی از اصوات موجود در طبیعت و محیط، مانند آوای
باد و
آب و
رعد و برق و حیوانات میداند و معتقد است که وضع لغات تدریجی بوده است و نه در یک زمان، و گرچه گاهی دقت و زیباییهای زبان، او را بر آن میدارد که منشأ آن را وحی بداند، ولی بلافاصله برخلاف آن استدلال میکند و در هر حال و در هر دو صورت، منشأاجتماعی آن را میپذیرد
او در زمینه آواشناسی و
علم اصوات نیز بهتر و گستردهتر از پیشینیان خود بحث کرده است و آنچه را
خلیل بن احمد در نگارش العین و
سیبویه در الکتاب آوردهاند در سرالصناعة خود گسترش داده و با توضیحات فراوان بیان کرده است.
کتاب او به ترتیب
حروف تهجی از الف تا یاء مرتب است و نه بر حسب مخارج حروف.
وی مخارج حروف را نیز به دقت بیان کرده و موضع هر یک را در دستگاه صوتی
انسان و عوارض و خصوصیات و احوال آنها را از قبیل
اعلال ، ابدال،
ادغام و بسیاری موضوعات دیگر بررسی کرده و با تشبیه دهان و حلق آدمی به
آلات موسیقی ، درباره مخارج اصوات و اختلاف آنها سخن گفته است.
ابن جنی
شعر نیز میسروده است و نمونههایی از قصاید و شعر او در مآخذ
نقل شده است.
ابن ماکولا
شعر او را «بارد» وصف میکند، هر چند که این کلمه در
ابن اثیر «بارز» ضبط شده است، ولی دیگران
شعر او را ستودهاند.
نمونهای از نثر مسجع ابن جنی در قالب
خطبه نکاح نیز باقی است
که نشان از قدرت او در این زمینه دارد.
ابن جنی آثاری مهم و ارزشمند در
صرف ،
نحو ،
لغت ،
قرائت ،
شعر و
ادب ، دستور زبان و
فقه اللغة تألیف کرده است که به بیش از ۵۰ مجلد میرسد.
ابن جنی ۱۹ کتاب خود را در اجازهای که در ۳۸۴ق/۹۹۴م به نام
حسین بن احمد بن نصر صادر کرده، برشمرده است.
کتاب دیگر او را که ظاهراً تألیف آنها پس از تاریخ صدور این اجازه است، یاقوت
نقل کرده و حدود ۱۴ کتاب دیگر او در مآخذ گوناگون ضبط شده است.
شاید مانند فلیش («رسالهای...»،) بتوان گفت که ابن جنی، با اینهمه آثار گرانمایه، نسبتاً گمنام مانده است.
تنها در آغاز دهه ششم از قرن اخیر بود که دو کتاب عمدة او
الخصائص و
سرالصناعة با چاپ نسبتاً شایستهای انتشار یافتند.
اینک پژوهشگران بیشتری در شرق و غرب به تحلیل آثار او پرداختهاند و اهمیت او را در دستور زبان، لغت و آواشناسی آشکارتر میسازند.
۱.
الالفاظ المهموزة ، به کوشش منجد در
دمشق (۱۹۴۷م) به چاپ رسیده است و نیز ضمن ثلاث رسائل فی اللغة، به کوشش همو در
بیروت (۱۹۸۱م) چاپ و منتشر شده است؛
۲.
تفسیر ارجوزة ابی نواس ، به کوشش محمد بهچة الاثری، دمشق، ۱۳۸۶ق/ ۱۹۸۸م؛
۳.تفسیر تصریف مازنی یا
المنصف .
جلد اول تا سوم آن به کوشش ابراهیم مصطفی و عبدالله امین در
قاهره (۱۹۵۴، ۱۹۵۷، ۱۹۶۰م) چاپ شده است؛
۴.التمام فی تفسیر اشعار هذیل مما اغفله ابوسعید السکری، به کوشش احمد ناجی القیسی و دیگران،
بغداد ، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۲م؛
۵.الخاطریات که ابن جنی در اجازه خود
به نام ما احضرنیه الخاطر من المسائل المنثورة مما امللته...
نام میبرد.
این کتاب به کوشش علی ذوالفقار شاکر در بیروت (۱۹۸۸م) چاپ شده است؛
۶.
الخصائص ، ابن جنی این کتاب را به بهاءالدولة دیلمی اهدا کرده است.
در این اثر اصول علم نحو بر پایه
اصول فقه و کلام، زبان، اصل و منشأ زبان، آواشناسی...
مورد بررسی قرار گرفته است.
سیوطی این کتاب را تلخیص و تنظیم کرده و آن را الاقتراح نامیده است.
الخصائص در ۳ مجلد به کوشش
محمدعلی نجار در
قاهره به چاپ رسیده است؛
۷.
سرالصناعة ، این کتاب درباره صامتها و مصوتهای
زبان عربی است که به ترتیب
حروف تهجی مرتب است و در آن به خصوص درباره مخارج
حروف بحث شده است.
این کتاب به نام سرصناعة الاعراب، به کوشش مصطفی السّقا و دیگران (۱۳۷۳ق/ ۱۹۵۴م) در قاهره چاپ شده است.
جلد دوم آن نیز به کوشش احمد رشید سعید محمود در قاهره (۱۹۷۵م) چاپ و منتشر شده است، بر این کتاب احمد
بن محمد
بن احمد ازدی اشبیلی معروف به ابن حاج حاشیه نوشته است
۸.شرح مستغلق ابیات الحماسة و اشتقاق اسماء شعرائها، شرحی است بر حماسه ابوتمام طائی.
ابن جنی در اجازه خود
از این کتاب به همین صورت نام برده است.
ابن خلکان ضمن شمردن آثار ابن جنی از دو کتاب به نام المنهج فی اشتقاق اسماء شعراء الحماسة و التنبیه، نام میبرد.
التنبیه با عنوان، التنبیه علی شرح مشکلات الحماسة، در ۱۹۲۷م در قاهره و نیز در ۱۹۴۷م به کوشش عبدالحسین خلوصی در
بغداد چاپ شده است و المنهج به نام المبهج فی شرح اسماء شعراء الحماسة در ۱۳۴۸ق/۱۹۲۹م در دمشق و به نام المبهج فی تفسیر اسماء شعراء دیوان الحماسة در بیروت (۱۹۸۳م) چاپ شده است.
عنوان المنهج که در کتابهای ابن خلکان
و
ابن قفطی آمده، ممکن است ناشی از اشتباه نساخ باشد.
احتمالاً ابن جنی این کتاب را در ۲ بخش به نامهای مذکور تألیف کرده که پس از وی به صورت ۲ کتاب درآمده است؛
۹.
علل التثنیة ، به کوشش عبدالقادر المهیری در ۱۹۶۵م در شماره دوم مجله حولیات الجامعة التونسیة، و نیز به کوشش صبیح التمیمی در بیروت (۱۹۸۷م) منتشر شده است؛
۱۰.الفتح الوهبی علی مشکلات المتنبی یا تفسیر معانی دیوان المتنبی یا شرح صغیر، بغداد، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م؛ این شرح با آنکه یکی از نخستین شروح دیوان متنبی است، گویا چندان به مذاق نویسندگان پس از وی خوش نمیآمد، به همین جهت چندین کتاب مفصل در رد آن تألیف شده است.
از جمله مؤلفان این ردیهها میتوان به بزرگانی چون زوزنی، ابن فورجه، ابوحیان توحیدی اشاره کرد.
علاوه بر این دوست گرانمایه وی سیدمرتضی نیز درباره این اثر تألیفی دارد که آن را تتبع ابیات المعانی للمتنبی نامیده است
۱۱.الفسر یا تفسیر دیوان المتنبی الکبیر، جلد اول این شرح در ۱۹۷۰م و جلد دوم آن در ۱۹۷۸م به کوشش صفاء خلوصی در
بغداد به چاپ رسیده است.
۱۲.اللمع فی العربیة، کتابی درسی و آموزشی در
نحو عربی است که از جهت ترتیب و تنظیم ابواب و وضوح عبارات و کثرت شواهد، بر کتب مشابه پیش از خود مانند الکتاب سیبویه و الموجز
ابن سراج و الجمل
زجاجی و الارشاد
ابن درستویه و الایضاح
ابوعلی فارسی برتری دارد.
دانشمندان سدههای ۵ و ۶ق بیش از ۲۰ شرح بر آن نوشتهاند
این کتاب در سالهای اخیر مکرر به چاپ رسیده است و از جمله در ۱۹۷۹م به کوشش حامد المؤمن؛
۱۳.المحتسب فی شرح الشواذ یا المحتسب فی علل شواذ القراءات که در تبیین و توجیه قرائتهای شاذ و غیرمشهور قرآن کریم است و افزون بر این مشتمل بر موضوعات مفیدی از قبیل لهجههای قبایل مختلف
عرب و قواعد نحو و لغت و عروض و بلاغت است.
ابن جنی این کتاب را در اواخر عمر خود تألیف کرده است.
این کتاب که از غموض و پیچیدگی و اطالة کلام کتاب الحجة ابوعلی فارسی خالی است، در ۲ جلد به نام المحتسب فی تبیین وجوه شواذ القراءات و الایضاح عنها، به کوشش علی نجدی ناصف و عبدالحلیم نجار، در قاهره (۱۹۶۶، ۱۹۶۹م) به چاپ رسیده است؛
۱۴.مختصر التصریف علی اجماعه که به التصریف الملوکی و جمل اصول التصریف
نیز معروف است.
این کتاب با ترجمه لاتینی آن در ۱۸۸۵م به کوشش هوبرگ در لایپزیگ و در ۱۳۱۳ق/۱۸۹۵م به کوشش محمد سعید نعسان در
دمشق به چاپ رسیده است؛
۱۵.مختصر العروض و القوافی،
ابن خلکان در زمره آثار ابن جنی، از دو کتاب به نامهای مختصر فی العروض و مختصر فی القوافی، و نیز بروکلمان) از کتاب العروض و مختصر القوافی نام بردهاند.
با توجه به اینکه ابن جنی در اجازه خود
از این کتاب به نام مختصر العروض و القوافی نام برده، گمان میرود که آن کتاب پس از وی به صورت ۲ کتاب جداگانه درآمده باشد.
العروض در ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م در بیروت و مختصر القوافی در ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م در قاهره به کوشش
حسن شاذلی فرهود به چاپ رسیده است؛
۱۶.المذکر و المؤنث، به کوشش رشر۱ در لوموند اوریانتال۲ (۱۹۱۴م)؛
۱۷.المقتضب، درباره اسم مفعول معتل العین ثلاثی است که در ۱۹۰۳م به کوشش پربستر۳ در لایپزیگ چاپ شده است.
۱.تعلیقات فی حدود و معان و فوائد؛
۲.شرح الایضاح لابی علی الفارسی؛
۳.الشعر که ابن جنی از ابوعلی روایت کرده و تعلیقاتی بر آن نوشته و در کتابخانه برلین موجود است
۴.فوائد لغویة و ادبیة
۵.کتاب المختارات؛
۶.مجموعة فی النحو و اللغة و شرح ابیات شعریة من الوجوه النحویة و اللغویة ؛
۷.مسائل لغویة،
۸.مسائل الواسطیة
علاوه بر این آثار، در «اجازه» او نام چندین کتاب مذکور است که هنوز اثری از آنها یاقته نشده است:
۱.تعاقب العربیة و اطرف به، که به نقل
سیوطی موضوع آن اقسام بدل و مبدل منه و عوض و معوض منه است؛
۲.تفسیر المذکر و المؤنث لیعقوب (ابن سکیت) که ابن جنی در زمان کتابت اجازه خود، تألیف آن را آغاز کرده و معلوم نیست به پایان رسانیده باشد
۳.المحاسن فی العربیة در ۶۰۰ ورق که در زمان خود او گم شد؛
۴.النوادر الممتعة فی العربیة که نسخه آن هم از دست او به در شد.
کتابهای غیرموجود ابن جنی که در اجازه وی ذکر نشده است، عبارتند از:
۱.البشری و الظفر در شرح بیتی از عضدالدوله در ۵۰ ورق
۲.
التبصرة ۳.التذکرة الاصبهانیة
۴.تفسیر العلویات در شرح ۴ قصیده شریف رضی در ۴ جلد
۵.التلقین
ابن خیر
التلقین را نام دیگر اللمع میداند، ولی در جای دیگر
، مانند
ابن جوزی و
ابن قفطی از آن به عنوان کتابی مستقل نام برده است؛
۶.الخطیب؛
۷.سر السرور
۸.شرح الفصیح، به نقل حاجی خلیفه
در شرح کتاب الفصیح ثعلب است؛
۹.شرح الکافی فی القوافی، که شرح کتاب قوافی اخفش است.
ابن قفطی
آن را الکافی ضبط کرده است؛
۱۰.شرح المقصور و الممدود عن یعقوب
بن اسحاق السکیت؛
۱۱.الفائق؛
۱۲.الفرق؛
۱۳.الفصل بین الکلام الخاص و الکلام العام؛
۱۴.کتاب ذی القد فی النحو
۱۵.لب الالباب فی المسئلة و الجواب
۱۶.مد الاصوات و مقادیر المدات؛
۱۷.المعانی المجردة؛
۱۸.المعرب (یا المغرب) فی شرح القوافی.
ابن جنی در الخصائص
از این کتاب نام برده است؛
۱۹.مقدمات ابواب التصریف؛
۲۰.المهذب
۲۱.النقض علی ابن وکیع فی شعر المتنبی و تخطئته؛
۲۲.الوقف و الابتداء،
۲۳.شعر هذیل.
علاوه بر این وی کتابهایی را نیز روایت کرده است که از آن میان میتوان به من نسب الی امه من الشعراء اشاره کرد،
نیز ذیل مجموعهای شامل مجالس علما، ۶ ورق با عنوان «مسألة من کلام ابن جنی» درباره مسألة دشواری از
محمد بن حسن شیبانی آمده است.
(۱) آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعة، قرن ۴، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۱م.
(۲) ابن اثیر، الکامل.
(۳) ابن انباری، عبدالرحمان، نزهة الالباء، به کوشش ابراهیم سائری، بغداد، ۱۹۵۹م.
(۴) ابن جنی، عثمان، تفسیر ارجوزة ابی نواس، به کوشش محمد بهجة الاثری، دمشق، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
(۵) ابن جنی، الخصائص، به کوشش محمدعلی نجار، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
(۶) ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۸ق.
(۷) ابن خلکان، وفیات.
(۸) ابن خیراشبیلی، محمد، فهرست، به کوشش فرانسیسکو کودرا، سرقسطه، ۱۸۹۳م.
(۹) ابن شاکر کتبی، محمد، عیون التواریخ، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
(۱۰) ابن فضلالله عمری، احمد، مسالک
الابصار، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۱۱) ابن قاضی شهبه، ابوبکر، طبقات الشافعیة، به کوشش دکتر حافظ عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
(۱۲) ابن قفطی، علی، انباه الرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
(۱۳) ابن ماکولا، علی، الاکمال، به کوشش عبدالرحمان
بن یحیی معلمی، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
(۱۴) ابن نباته، محمد، سرح العیون، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
(۱۵) ابن ندیم، الفهرست.
(۱۶) ابن وردی، عمر، تتمة المختصر، به کوشش احمد رفعت بدراوی، بیروت، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
(۱۷) اثری، محمد بهجت، مقدمه بر تفسیر (نک: هم، ابن جنی).
(۱۸) اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۴۰۰ق/۱۹۵۰م.
(۱۹) امین، احمد، ظهر الاسلام، بیروت، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۹م.
(۲۰) امین،
محسن، اعیان الشیعة، به کوشش
حسن امین، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۲۱) باخرزی، علی، دمیة القصر، به کوشش محمد تونجی، بیروت، ۱۳۹۱ق/۱۹۷۱م.
(۲۲) بدیعی، یوسف، الصبح المنبی عن حیثیة المتنبی، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۹۶۳م.
(۲۳) بلاشر رژیس، ابوالطیب المتنبی، ترجمه ابراهیم کیلانی، دمشق، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۲۴) ثعالبی، عبدالملک، یتیمة الذهر به کوشش محمد اسماعیل صاوی، قاهره، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۴م.
(۲۵) حاجی خلیفه، کشف.
(۲۶) خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق.
(۲۷) خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، به کوشش اسدالله اسماعیلیان، تهران، ۱۳۹۲ق.
(۲۸) ذهبی، محمد، العبر، به کوشش فؤاد سید، کویت، ۱۹۶۱م.
(۲۹) سزگین، فؤاد، تاریخ التراث العربی، ترجمه محمود فهمی حجازی، ریاض، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۳۰) سید، خطی.
(۳۱) سید، فهرس المخطوطات المصورة، قاهره، ۱۹۵۴م.
(۳۲) سیوطی، الاشباه و النظائر، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۹ق.
(۳۳) سیوطی، الاقتراح، به کوشش احمد صبحی خواست، استانبول، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
(۳۴) سیوطی، بغیة الوعاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۴م.
(۳۵) سیوطی، المزهر، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم و دیگران، بیروت.
(۳۶) المکتبة المصریة.
(۳۷) شریف رضی، محمد، حقائق التأویل، به کوشش محمدرضا آل کاشف الغطاء، نجف، ۱۳۵۵ق.
(۳۸) شریف رضی، دیوان، بیروت، ۱۳۱۰ق.
(۳۹) شهرستانی، محمد، ملل و نحل، در حاشیة الفصل ابن حزم، بیروت، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
(۴۰) صدر،
حسن، تأسیس الشیعة، بغداد، ۱۳۵۴ق.
(۴۱) ضیف، شوقی، المدارس النحویة، قاهره، ۱۹۷۲م.
(۴۲) طلس، محمد اسعاد، «ابوالفتح»، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق.
(۴۳) غیاض،
محسن، مقدمه بر الفتح الوهبی ابن جنی، بغداد، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
(۴۴) فیروزآبادی، محمد، البلغة، به کوشش محمد مصری، دمشق، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
(۴۵) قمی، عباس، الکنی و الالقاب، تهران، ۱۳۹۷ق.
(۴۶) متز، آدام، الحضارة الاسلامیة، ترجمه محمد عبدالهادی ابوربده، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
(۴۷) محمود حسینی، محمود، المدرسة البغدادیة، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
(۴۸) مدرس، محمدعلی، ریحانة الادب، تبریز، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
(۴۹) ملاح، عبدالغنی، «هل التقی المتنبی بابن جنی»، المورد، بغداد، ۱۳۹۷ق/۱۹۷۷م.
(۵۰) مؤمن، حامد، مقدمه بر اللمع فی العربیة ابن جنی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۵۱) نجار، محمدعلی، مقدمه بر الخصائص (نک: ابن جنی در همین مآخذ).
(۵۲) یافعی، عبدالله، مرآة الجنان، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۸ق.
(۵۳) یاقوت، ادبا.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن جنی»، ج۳،ص۱۰۴۵.