شرفالدوله ابوالفوارس شیردل دیلمی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شیردل دیلمی (درگذشتهٔ ۱
جمادیالثانی ۳۷۹ ) ملقب به شرفالدوله و مُکَنّیٰ به ابوالفوارس پسر
عضدالدوله دیلمی و از امیران
آل بویه و برادر بزرگتر
صمصامالدوله و
بهاءالدوله دیلمی بود. حکومت آل بویه در زمان او و برادرانش از دوران اوج زمان پدرشان فاصله گرفت و به سمت ناآرامی و تجزیه پیش رفت.
نام او را شیرذیل
که برابر با فارسی شیردل است
هم نوشتهاند. در ۳۵۷ق/۹۶۸م از سوی پدرش عضدالدوله امارت
کرمان یافت. پس از مرگ
پدر، از کرمان به
شیراز رفت و بر
فارس چیره شد و نام برادرش صمصامالدوله را که در
بغداد بر قلمرو عضدالدوله فرمان میراند، از خطبه بینداخت. سپس
ابواحمد موسوی پدر
شریفِ رَضِی، و شریف
ابوالحسین محمد بن عمر علوی را که به فرمان پدرش در شیراز به
زندان بودند، آزاد کرد و ظاهراً از سوی آنها تاجالدوله لقب یافت. شرفالدوله پس از استقرار در
شیراز، به
بصره تاخت و پس از چیرگی، آنجا را به برادر دیگرش ابوالحسین داد.
صمصامالدوله از بغداد، سپاه به مقابله فرستاد، ولی شکست خورد و عقب نشست
و دولتش به
عراق محدود شد. در ۳۷۵ق/۹۸۵م اَسفارِبن کُردویه به شرفالدوله گرایش یافت و کوشید بهاءالدوله را به نیابت از او در عراق به حکومت بنشاند، ولی توفیق نیافت و به
اهواز نزد ابوالحسین بن عضدالدوله رفت. در همان سال، شرفالدوله اهواز را از برادرش گرفت. آنگاه به
بصره هجوم برد. صمصامالدوله
صلح خواست و پیشنهاد کرد که در عراق خطبه به نام او کند، ولی شرفالدوله نپذیرفت و به پیشروی خود به سوی عراق ادامه داد. صمصامالدوله خود به اردوگاه شرفالدوله رفت، ولی گرفتار شد و شرفالدوله بر بغداد چیرگی یافت.
اما دیری نپایید که میان
دیلمیان طرفدار صمصام الدوله و ترکان وابسته به شرفالدوله، فتنهای عظیم برخاست و شرفالدوله مجبور شد صمصامالدوله را به فارس فرستد. سال بعد شرفالدوله لشکری به فرماندهی قراتکین جَهشَیاری به نبرد با بَدرین حَسَنویه که به عموی وی فخرالدوله متمایل شده بود، فرستاد، اما طرفی بر نبست. چندی بعد کس فرستاد تا
چشمان صمصامالدوله را که در شیراز به
زندان بود، کور کند، ولی خود به بستر بیماری افتاد و اندکی بعد درگذشت. پیکر او را در جوار
حرم حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) دفن کردند.
دانشنامه بزرگ اسلامی مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی برگرفته از مقاله «آل بویه»، ج۱، ص ۳۸۸.