أَکْرِمی (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
أَکْرِمی:(أَكْرِمي مَثْواهُ عَسَى أَن يَنفَعَنا) «أَکْرِمی» از مادّه «کرم» به معنای
سخاوت،
شرافت،
نفاست و
عزّت است.
آیه مورد بحث مربوط به داستان پرماجراى
یوسف (علیهالسلام) است كه پس از نجات يافتن از قعر
چاه، فصل جديدى در زندگانى اين كودک خردسال در
مصر گشوده شد.
به اين ترتيب كه يوسف را در معرض فروش گذاردند و طبق معمول چون تحفه نفيسى بود.
نصيب «
عزیز مصر» كه در حقيقت مقام
وزارت يا نخستوزيرى
فرعون را داشت، گرديد، چرا كه آنها بودند كه مىتوانستند قيمت بيشترى براى اين
غلام ممتاز بپردازند، عزيز مصر او را به خانهاش برد.
به موردی از کاربرد «أَکْرِمی» در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ قالَ الَّذي اشْتَراهُ مِن مِّصْرَ لاِمْرَأَتِهِ أَكْرِمي مَثْواهُ عَسَى أَن يَنفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَ كَذَلِكَ مَكَّنّا لِيوسُفَ في الأَرْضِ وَ لِنُعَلِّمَهُ مِن تَأْويلِ الأَحاديثِ وَ اللّهُ غالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النّاسِ لا يَعْلَمونَ ) «و آنكس از مردم مصر كه او را خريد (عزيز مصر)، به همسرش گفت: مقام وى را گرامى دار، شايد براى ما سودمند باشد؛ و يا او را بعنوان فرزند انتخاب كنيم. و اين چنين يوسف را درآن سرزمين، جايگاه ويژهاى داديم. ما اين كار را كرديم، تا او را بزرگ داريم؛ و از علم
تعبیر خواب به او بياموزيم؛ خداوند بر كارش توانا و پيروز است، ولى بيشتر مردم نمىدانند.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند: قافله، يوسف را به مصر برده و در آنجا او را به يكى از سكنه آن
شهر فروختند، و او هم يوسف را به خانهاش برد، و به همسرش سفارش كرد كه
(أَكْرِمي مَثْواهُ عَسى أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً).
با اينكه
عادت بر اين جريان دارد كه موالى نسبت به
امر بردگان خود اهميتى ندهند، مگر در جايى كه از سيماى برده آثار
اصالت و رشد را تفرس كنند و به نظرشان سيماى
خیر و
سعادت بيايد، مخصوصا پادشاهان و سلاطين و رؤسا كه هر لحظه دهها و بلكه صدها برده و كنيز مىگيرند.
چنين اشخاصى عادتا نسبت به آن همه غلام و
کنیز ولع و اشتياق نشان نمىدهند، و چنان نيست كه تا يک برده و يا كنيز به دستشان بيايد و اله و شيدايش شوند، با اين حال اين سفارشى كه عزيز مصر درباره يوسف كرده كه او را احترام كند، باشد كه از او انتفاع ببرند و يا فرزند خود بخوانند حتما معناى عميقى دارد.
مخصوصا از اين جهت كه اين سفارش را به شخص
همسر و بانوى خانهاش مىكند (نه به كاركنان
خانه)، بلكه به او مىگويد كه شخصا مباشر جزئيات امور يوسف باشد، و اين سابقه ندارد كه ملكهها در امور جزئى و كوچک مباشرت كنند، و خانمى با چنين مقامى منيع به امور بردگان و غلامان رسيدگى نمايد.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «کرمنا»، ج۴، ص ۵۶.