أَوّاهٌ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
أَوّاهٌ: (أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ)«أَوّاهٌ» به معنای «كسى است كه فراوان
آه مىكشد»، خواه به خاطر
ترس از مسئوليتهاى خود باشد و يا مشكلات و مصائبى كه دامن مردم را گرفته است.
هنگامى كه
وحشت ابراهیم (علیهالسلام) از فرشتگان زائل شد، و از طرفى
بشارت فرزند و جانشين برومندى به او دادند، فورا به
فكر قوم لوط كه آن رسولان مامور نابودى آنها بودند افتاد و شروع به مجادله و گفتگو
در اين باره با آنها كرد.
اينجا ممكن است، اين
سؤال پيش آيد كه چرا ابراهيم (علیهالسلام)
در باره يک
قوم آلوده گنهكار به گفتگو برخاسته و با رسولان پروردگار كه ماموريت آنها به فرمان خدا است به مجادله پرداخته است. لذا
قرآن بلافاصله
در آیه بعد مىگويد: ابراهيم (علیهالسلام)
بردبار، بسيار مهربان، و
متوکل بر خدا و بازگشت كننده به سوى او بود.
در واقع با اين سه جمله پاسخ سر بسته و كوتاهى به اين سؤال داده شده است.
به موردی از کاربرد «أَوّاهٌ»
در قرآن، اشاره میشود:
(إِنَّ إِبْراهيمَ لَحَليمٌ أَوّاهٌ مُّنيبٌ) «چرا كه ابراهيم، بردبار و دلسوز و همواره رجوع كننده به سوى خدا بود.»
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید:
حلیم به آن كسى گفته مىشود كه
در عقوبت
دشمن و
انتقام گرفتن عجله نمىكند و كلمه «
اواه» درباره كسى اطلاق مىشود كه زياد از بدىها و ناملايماتى كه مىبيند
آه مىكشد و كلمه «منيب»
اسم فاعل از
مصدر «انابه» به معناى
رجوع است و مراد از آن، اين است كه آدمى
در هر امرى به
خدای تعالی رجوع كند.
و اين آيه زمينه تعليل آيه قبلى را دارد و مىخواهد بيان كند كه چرا ابراهيم (علیهالسلام)
در باره
قوم لوط (علیهالسلام) مجادله كرد و
در اين جمله مدحى بليغ از ابراهيم (علیهالسلام) شده، چون مىفرمايد: آن جناب بدين جهت
در باره آن
قوم مجادله كرد كه پيغمبرى حليم و پر حوصله بود و
در نزول عذاب بر مردم ستمكار عجله نمىكرد، اميدوار بود كه توفيق الهى شامل حال آنان شده،
اصلاح شوند و به استقامت بگرايند، پيغمبرى بود «اواه» يعنى از گمراهى مردم و از اينكه
هلاکت بر آنان نازل شود سخت رنج مىبرد و آه مىكشيد
در نجات انسان به خداى تعالى رجوع مىكرد و متوسل مىشد پس كسى خيال نكند كه آن جناب از
عذاب ستمكاران
کراهت داشته و بدان جهت كه ظالم بودند از آنان طرفدارى مىكرده، حاشا بر پيغمبرى
اولوا العزم كه طرفدار ستمكاران باشد.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «اواه»، ج۱، ص۱۳۹.