• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آمریکا در ایران

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



شروع روابط ایران و آمریکا از زمان صدر اعظمی امیر کبیر بود. او که می‌خواست با وارد کردن یک نیروی سوم به صحنه سیاست ایران، از قدرت روز افزون روسیه و انگلیس در ایران بکاهد، در صدد برقراری روابط با امریکا برآمد.



اندیشه ارتباط با آمریکا روند منطقی وقایعی بود که از پایان دوره اول جنگ‌های ایران و روسیه اتفاق افتاده بود. دولت‌ مردان ایرانی بر اثر چنین حوادثی دریافتند، برای حفظ موجودیت سیاسی خود در صحنه روابط بین‌الملل نقشی داشته باشند و بتوانند در مواقع تهدید کشورشان، از افکار عمومی‌ به کاستن تبعات بحران استفاده کنند. امیرکبیر که آغازگر گفتگوهای سیاسی ـ میان دو کشور ایران و آمریکا شد، در حقیقت نماد تمایلات نسل گذشته زمامداران دیوان سالاری ایران بود.
[۱] موجانی، علی، بررسی مناسبات ایران و امریکا، ص۱۶۹ - ۱۷۰، تهران، مؤسسه چاپ و نشر وزارت امور خارجه، ۱۳۷۴.



امیرکبیر که می‌خواست با وارد کردن یک نیروی سوم به صحنه سیاست ایران، از قدرت روز افزون روسیه و انگلیس در ایران بکاهد، در صدد برقراری روابط با امریکا برآمد. در آن زمان، امریکا یک کشور تازه تاسیس و جوان بود و نیروی دریایی نیرومندی داشت و امیرکبیر پیش ‌بینی می‌کرد که این کشور یکی از قدرت‌های جهان در آینده خواهد شد. لذا در سال ۱۲۶۶ق به میرزا محمدخان، کاردار ایران در استامبول دستور داد، تا با جرج مارش وزیر مختار امریکا در این شهر، در خصوص امکان برقراری روابط گفتگو کند. جرج مارش از این پیشنهاد استقبال کرد و «تیلور» رئیس جمهور وقت امریکا نیز آن را تایید کرد و اختیارنامه‌ای صادر نمود.
هدف عمده امریکایی‌ها از برقراری روابط با ایران، رقابت تجارتی با انگلستان در بازارهای اقتصادی دنیا بود. این مذاکرات یک سال و سه ماه به طول انجامید و سرانجام با قرارداد موسوم به «عهدنامه دوستی» و کشی‌رانی در ۱۴ ذی الحجه ۱۲۶۷ (۹ اکتبر ۱۸۵۱) به امضاء هر دو طرف رسید. دولت ایران این قرارداد را تصویب نکرد؛ زیرا از یک سو با مخالفت دولت انگلستان روبرو شد و از سوی دیگر امیرکبیر از صدارت عزل شده و میرزا آقاخان نوری که از سرسپردگان انگلیس بود، به جای وی صدراعظم گردید؛ اما هنوز مدتی نگذشته بود که روابط ایران و انگلیس بر سر مساله افغانستان، رو به تیرگی نهاد. انگلیس‌ها نیروهای خود را در سواحل خوزستان پیاده نمودند، در این موقع بود که روشن‌ بینی امیرکبیر بر شاه (ناصرالدین شاه) معلوم گردید و در صدد ادامه سیاست برقراری روابط با آمریکا بر آمد.
[۲] علی بابایی، غلامرضا، تاریخ سیاست خارجی ایران (از شاهنشاهی هخامنشی تا امروز)، ص۲۴- ۲۶، چاپ اول، تهران، دات درسا، ۱۳۷۵.



ناصرالدین شاه به کاردار ایران در استانبول (میرزا احمدخان) دستور مذاکرات با امریکا را داد. این مذاکرات در خصوص خریداری چند کشتی و استخدام ملوانان امریکایی بود. یک طرح هشت ماده‌ای میان نمایندگان دو کشور ایران (احمدخان) و امریکا امضاء گردید. ماده هشتم این قرارداد این بود: «دولت ممالک متحده امریکا وعده می‌دهد که جزایر و بنادر متعلق به ایران را از تسلط دولت انگلیس و تعرض امام مسقط حفاظت نماید».
[۳] علی بابایی، غلامرضا، تاریخ سیاست خارجی ایران (از شاهنشاهی هخامنشی تا امروز)، ص۲۶-۲۷، چاپ اول، تهران، دات درسا، ۱۳۷۵.

دولت امریکا سعی کرد، تا رضایت روس‌ها را برای برقرار این روابط بدست آورند که موفق هم شدند. مذاکرات رسمی‌ ایران و امریکا در ذیقعده ۱۲۷۱ق در استانبول آغاز شد و نمایندگان هر دو کشور طرح‌های جداگانه‌ای را ارائه دادند. ایران که به فکر دریافت وام از امریکا بود، مصمم شد، تا این قرارداد را به امضاء طرفین برساند. پس از مذاکرات طولانی، قرار دوستی و تجاری ایران و امریکا در ۱۵ ربیع‌ الثانی ۱۲۷۳ق (۱۳ دسامبر ۱۸۵۶ م) در استانبول به امضاء سفیران دو کشور رسید. قرارداد مذبور توسط «فرانکین پیوس» رئیس جمهور امریکا و ناصرالدین شاه قاجار در تاریخ ۲۰ شوال ۱۲۷۳ (۱۳ ژوئن ۱۸۵۷) به امضاء رسید و نسخ آن مبادله گردید. نخستین سفیر ایران در امریکا حاج حیدر قلی خان معتهد الوزاره بودند که بعدها به لقب صدرالسلطنه رسید. وی سفارت خانه ایران در امریکا را تاسیس کرد و در سال ۱۳۰۵ ه‌ق (۱۸۸۸ م) معتمد الوزاره به تمام وزیر مختاری ایران در امریکا منصوب شد.


جامعه ایران با جهانی مواجه شده بود که از فضای سیاسی - اجتماعی و فرهنگی او فرسنگ‌ها فاصله داشت. روشن فکران این عصر به ضرورت تحول در جامعه خود پی برده بودند. تبادل اطلاعات به خاطر اعزام محصل به خارج هیات‌های سیاسی و مذهبی انتشار روزنامه و ترجمه کتاب ضرورت روند اصطلاحات و تغییر فضای آموزشی و فرهنگی جامعه را غیر قابل اجتناب کرده بود. روزنامه‌ها به مردم آگاهی‌هایی در لزوم تربیت و آموزش فرزندان داده می‌شود که اولین جرقه‌های آموزشی جدید در کشورهای اروپایی به ایران می‌آمدند.
[۴] ترابی فارسانی، سهیلا، اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی، ص۱۰- ۱۹، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۸.

شمار مدارس خارجی سراسر کشور به تدریج افزایش یافت. در دوران پهلوی اول و دوم تاسیس این مدارس ادامه یافت و دختران و پسران ایرانی به ستوه متجددانه و غیر ایرانی و اسلامی‌ تربیت می‌شدند. تاسیس کالج‌ها، تربیت معلم‌ها... که فرهنگ اروپایی – امریکایی را به فرهنگ ایرانی ترجیح می‌دارد در واقع هم مسابقه‌ای بین اشراف و غیر اشراف بود تا آینده‌ای بهتر را برای فرزندانشان تامین کنند و هم جوان ایرانی با فرهنگ خود بیگانه و مبلغ جدیدی برای فرهنگ می‌گردید.
[۵] ترابی فارسانی، سهیلا، اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی، ص۱۰- ۱۹، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۸.



سفارت امریکا در ایران اصولا فعالیت سیاسی و اقتصادی چشم گیر نداشت، تا جایی که به نهضت مشروطه مربوط می‌شود، برخی از ماموران سیاسی امریکا در ایران مشروطه را تحسین می‌کردند و گروهی نیز در جهت مخالفت با انقلاب مشروطه بودند. دولت امریکا سیاست بی‌طرفی را رعایت می‌کرد. «پیرسون» سفیر وقت امریکا در ایران ابتدا مخالف مشروطه بود؛ چون معتقد بود که حکومت مشروطه مناسب مردم بی‌سواد و فقیر ایران نیست؛ ولی پس از تایید تحصن مشروطه خواهان به موفقیت انجامید.»
[۶] ترابی فارسانی، سهیلا، اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی، ص۳۵، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۸.

«جان جکسون» سفیر بعدی و جانشین پیرسون، عقیده داشت که پیروزی مشروطه ‌خواهان سبب خواهد شد که مبارزه بین حکومت و مردم تشدید شده و زمینه دخالت دولت‌های خارجی را فراهم ساخته و در نهایت موجب تضعیف استقلال ایران خواهد شد.
آمریکا در بیشتر و یا بهتر بگویم در همه تحولات جهانی، سیاست بی‌طرفی را اتخاذ نمود؛ زیرا قصد درگیری با روسیه و انگلیس را نداشت؛ زیرا این درگیری‌ها را به ضرر منافع خود می‌دید.


به عنوان مقدمه باید گفت که انقراض قاجاریه و آغاز پادشاهی رضاشاه (آذر ۱۳۰۴) در راستای سیاست انگلیس صورت می‌گرفت و سیاست مداران امریکا نیز با توجه به ملاحظات زیر با تغییر سلطنت در ایران مخالف نبودند:
۱- خطرات احتمالی یا واقعی ناشی از ظهور یک دولت بلشویکی در جهان بود.
۲- روی کارآوردن حکومت‌های به ظاهر ملی و اصلاح طلب در کشورهای هم جوار شوروی (ایران و ترکیه) اساسا به سود منافع غرب بود.
۳- امریکایی‌ها علاقه سیاسی خاصی به ایران نداشتند، بلکه به نفوذ بریتانیا در این کشور را به رسمیت شناخته بودند. از لحاظ نفتی نیز مایل نبودند، خود را با انگلستان درگیر کنند.
۴- بازگشت امریکا به سیاست انزواطلبی پس از جنگ جهانی اول.
[۷] ترابی فارسانی، سهیلا، اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی، ص۶۵، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۸.

در دوره سلطنت رضاشاه از ۲۵، آذر ۱۳۰۴ تا ۲۵ شهریور ۱۳۲۰، تحولات زیر در روابط ایران و امریکا به وجود آمد:
۱- قطع روابط سیاسی ایران و امریکا در سال ۱۳۱۴
۲- ماجرای امتیاز نفت به شکرت امیرانین.
۳- توجه خاص رضاشاه به امریکا در سال ۱۳۱۹
۴- موافقت اصولی امریکا با اشغال ایران توسط قوای انگلیس و شوروی.
[۸] ترابی فارسانی، سهیلا، اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی، ص۶۵، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۸.



با دستگیری جلال غفار وزیر مختار ایران در امریکا بر اثر مساله رانندگی و بی‌ احترامی‌ به وی، روابط ایران و آمریکا رو به تیرگی نهاد. امریکا که به خاطر منافعش نگران قطع روابط با ایران بود، تلاش زیادی برای برقراری مجدد روابط کرد. در سال ۱۳۱۷ش. «والاس موری» نماینده مخصوص وزارت امور خارجه امریکا به تهران آمد و عذر خواهی رسمی‌ از رضاشاه به عمل آورد و به این ترتیب با افتتاح مجدد سفارت خانه ایران در واشنگتن شد. محمد شایسته به عنوان وزیر مختار جدید ایران در امریکا تعیین و به واشنگتن اعزام گردید.
[۹] ترابی فارسانی، سهیلا، اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی، ص۶۵- ۷۲، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۸.



امیرانین علامت اختصاری شرکت نفت امریکا و ایران است که قانون آن در ۱۵ بهمن ۱۳۱۵ به تصویب مجلس شورای ملی رسید. در سال ۱۳۱۵ شرکت نفتی امریکا «سی بورد» درخواست اکتشافات و استخراج نفت در قسمتی از شمال شرقی ایران را به مدت ۶۰ سال را نمود. در بسیاری از موارد این قرارداد شبیه قرارداد ۱۹۳۳ ایران و انگلیس بود. در ۱۸ بهمن ۱۳۱۵ مجلس شورای ملی قانون اجازه ساختن و نگهداری لوله حمل نفت به «شرکت لوله نفت ایران» وابسته به شکرت «سی بورد» را تصویب کرد، تا شرکت مزبور بتواند نفت افغانستان را نیز از طریق این لوله‌ها حمل کند. شرکت امیرانین پس از دو سال کاوش، به دولت ایران اطلاع داد که از ادامه عملیات صرف نظر کرده و مایل به ادامه کار نیست.
[۱۰] ترابی فارسانی، سهیلا، اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی، ص۷۲، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۸.



پس از آغاز جنگ جهانی دوم، رضاشاه از لحاظ سیاسی و اقتصادی در تنگنای شدیدی قرار گرفت. روابط اقتصادی عمده ایران با کشورهای شوروی (طبق قرارداد ۲۵ مارس ۱۹۴۰/ ۵ فروردین ۱۳۱۹) و آلمان نازی بود؛ زیرا قرارداد مزبور به ایران امکان می‌داد، تا از طریق شوروی مبادرت به ورود و صدور کالا به آلمان نماید. از سوی دیگر اگر در این شرایط رضاخان مبادرت به نزدیکی با بریتانیا کند، عملا موجبات بدگمانی روس‌ها را فراهم می‌کرد. انگلیسی‌ها نیز اجازه نزدیکی ایران به شوروی را نمی‌دادند. (هنوز شوروی مورد حمله آلمان نبود و روابط خوبی با آنها داشت) در شرایط مذبور تنها راه چاره برای حفظ بی‌طرفی ایران، نزدیک شده به امریکا و جلب حمایت این کشور بود. مذاکراتی میان ایران و امریکا صورت گرفت که موفقیت‌ آمیز نبود. مقامات ایران خواستار مبادلات پا یا پای با آمریکا بودند و خواستار وام و نیز خرید ۵۰ فروند هواپیمای شکاری از نوع «پرسویت» از امریکا بودند. رضاشاه تلاش کرد، تا با بزرگ جلوه دادن دارایی‌های مصادره شده، مدارس مذهبی امریکایی‌ها در تهران و پرداخت غرامت عادلانه به آن‌ها، یک برگ برنده را در مذاکرات ایران و امریکا برای خود، رو کند که موفق نگردید.
[۱۱] ترابی فارسانی، سهیلا، اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی، ص۷۳-۷۵، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۸.


۹.۱ - رابطه آمریکا در اشغال ایران

شواهد و قراین زیادی وجودی دارد که نشان می‌دهد، دولت امریکا با توجه به روند جنگ، در اساس موافق با اشغال ایران توسط نیروهای انگلیسی و روس بوده است:
۱- مخالفت امریکا با فروش تسلیحات به رژیم رضا شاه
۲- پس از حمله آلمان نازی به شوروی (۲۲ ژوئن ۱۹۴۱) و سرنگونی رژیم رشید عالی گیلانی، در بغداد، دو دولت انگلیس و شوروی به ایران فشار آوردند که مبادرت به اخراج کارشناسان آلمانی از ایران کند؛ ولی دولت ایران نپذیرفت. ایران از امریکا کمک خواست، تا امریکا از ایران حمایت کند؛ اما امریکا چنین نکرد.
۳- در ۲۲ اوت ۱۹۴۰ (سه روز پیش از اشغال نظامی‌ایران) وزیر مختار ایران در واشنگتن از امریکا خواستار جلوگیری از اشغال ایران توسط روس و انگلیس شد؛ اما امریکا با اعلام اینکه آلمانی‌ها به بی‌طرفی ایران اهمیت نمی‌دهند. موافقت ضمنی خود را برای اشغال ایران و عدم اقدام برای جلوگیری از این کار را اعلام نمود.
۴- رضا شاه در پنجم شهریور ۱۳۲۰ (۲۵ اوت ۱۹۴۱) یعنی دو روز پس از اشغال ایران، از امریکا کمک خواست؛ اما امریکا با توجیه اینکه متفقین هیچ چشم‌ داشتی به استقلال و غاصب ارضی ایران ندارند، از کمک خودداری کرد.
[۱۲] ترابی فارسانی، سهیلا، اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی، ص۷۵-۷۶، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۸.



۱. موجانی، علی، بررسی مناسبات ایران و امریکا، ص۱۶۹ - ۱۷۰، تهران، مؤسسه چاپ و نشر وزارت امور خارجه، ۱۳۷۴.
۲. علی بابایی، غلامرضا، تاریخ سیاست خارجی ایران (از شاهنشاهی هخامنشی تا امروز)، ص۲۴- ۲۶، چاپ اول، تهران، دات درسا، ۱۳۷۵.
۳. علی بابایی، غلامرضا، تاریخ سیاست خارجی ایران (از شاهنشاهی هخامنشی تا امروز)، ص۲۶-۲۷، چاپ اول، تهران، دات درسا، ۱۳۷۵.
۴. ترابی فارسانی، سهیلا، اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی، ص۱۰- ۱۹، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۸.
۵. ترابی فارسانی، سهیلا، اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی، ص۱۰- ۱۹، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۸.
۶. ترابی فارسانی، سهیلا، اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی، ص۳۵، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۸.
۷. ترابی فارسانی، سهیلا، اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی، ص۶۵، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۸.
۸. ترابی فارسانی، سهیلا، اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی، ص۶۵، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۸.
۹. ترابی فارسانی، سهیلا، اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی، ص۶۵- ۷۲، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۸.
۱۰. ترابی فارسانی، سهیلا، اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی، ص۷۲، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۸.
۱۱. ترابی فارسانی، سهیلا، اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی، ص۷۳-۷۵، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۸.
۱۲. ترابی فارسانی، سهیلا، اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی، ص۷۵-۷۶، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۸.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «آمریکا در ایران از ابتدا تا پایان پهلوی اول(شهریور ۱۳۲۰ش.)»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۶/۰۲.    






جعبه ابزار