نخست به خدمت حاجبیرام، صوفیمشهور آن روزگار درآمد. چندی بعد طریقت بگرداند و از تدریس برید و به جستوجوی شیخزینالدّین خوافی عازم حلب شد، اما باز به علّت خوابی که دید، به نزد مرشد نخستین بازگشت و ملازمت او را در اختیار کرد (ح ۸۳۰ق/۱۴۲۷م) و سپس جانشین او در سلسله بیرامیّه شد. درباره پیوستن او به حاجبیرام داستانی نقل کردهاند و کشف و کرامات بسیاری به او نسبت دادهاند.
آقشمسالدّین در فتحقسطنطنیه (۸۵۷ق/۱۴۵۳م) به دعوتسلطانمحمد دوم عثمانی ( فاتح ) او را همراهی کرد. گویا او قبلاً چیرگی سلطان را بر آن شهرپیشگویی کرده بود. وی در اثنای محاصره و فتح قسطنطنیه، به خواهش سلطانمحمد، قبر ابوایوب انصاری را که در نخستین یورشمسلمانان به روم شرقی کشته شده بود، در پیرامون آن شهر کشف کرد و سلطان او را بسیار نواخت و در کنار مرقد انصاری، چند زاویه و نیز جامعی برای او ساخت،
از آثار اوست: ۱. رساله فی دورانالصّوفیّه و رقصهمؤ درباره رقص و سماع صوفیان. ۲. رساله النوریه در تصوف. ۳. رساله فی دفع مطاعنالصوفیّه. ۴. رساله مادّةالحیاة ، در پزشکی ، که معالجاتمجرب و سودمند خود را در آن گرد آورده است.