در سال ۱۲۵۰ هـ . ق. در شهر همدان و در منزل آقا محمد هادی همدانی نوزادی به دنیا آمد که بعدها با نام «آقارضا» شناخته شد. او در اندک زمانی همانند ستارهای فروزان در آسمان علم و تقوا درخشید و انسانهای حقیقت جو را به سوی کمال رهنمون شد. آقا رضا بعد از گذراندن دوران کودکی و پرورش یافتن در دامان پدری دانشمند و با تقوا، تحصیل علوم دینی را در حوزه علمیه همدان آغاز نمود. وی برای تکمیل تحصیلات خویش عازم نجف شد و در درس شیخ مرتضی انصاری حضور یافت. حاج آقا رضا سپس به حلقه درس میرزا محمد حسن شیرازی (۱۲۲۴ ـ ۱۳۱۲ هـ . ق.) پیوست و تلاشهای شبانه روزی او برای فراگیری دانش سبب شد تا به عنوان یکی از شاگردان ممتاز درس میرزای شیرازی شناخته شود پس از هجرت میرزای شیرازی به سامراء، بسیاری از شاگردان او به سامرا رفتند. حاج آقا رضا همدانی نیز به سامراء رفت و در درسهای فقه و اصول او حضور یافت. او در اوائل قرن چهاردهم هجری قمری، به نجف بازگشت و به تدریس علوم اسلامی و هدایت مردم پرداخت.
آیت الله سید محسن امین، نویسنده اعیان الشیعه که چندین سال در درس حاج آقا رضا همدانی شرکت کرده و از نزدیک با شیوه زندگی او آشنا بود، در مورد روش استاد در تدریس و زندگی روزانهاش، مینویسد: استاد ما هر روز صبح از خانه خود که نزدیک مسجدی بود که امامت جماعت آن را برعهده داشت، به مسجد میآمد و بعد از این که تقریباً نیم ساعت منتظر رسیدن شاگردان میشد، حدود یک ساعت درباره مطالبی که روز قبل نوشته بود ـ که بعد با عنوان «مصباح الفقیه» چاپ شد ـ برای ما درس میگفت و سپس به خانهاش میرفت و به نوشتن درس روز بعد میپرداخت؛ تا این که ظهر میشد. سپس استاد به مسجد میآمد و نماز را به جماعت میخواند و به خانه باز میگشت. آن گاه همراه خواهرزاده و دامادش، شیخ علی همدانی که در علم و اخلاق به او شباهت زیادی داشت و هم چنین برادر زادهاش که با او هم خانه بود و برای تحصیل علم از همدان به نجف آمده بود و فرزندش، شیخمحمد غذا میل میکرد. غالباً غذای این چهار نفر حاضری بود؛ نان بیات عجمی با مقداری پنیر و سبزی. آن گاه کمی میخوابید. بعد از بیدار شدن، مشغول مطالعه و نوشتن درس میشد. در خانه ایشان، کنار در ورودی حجره کوچکی بود که با نردبان داخلی آن میشدند. آن حجره کوچک اطاق مطالعه این مرد بزرگ بود. گاهی اوقات که من محتاج میشدم مسالهای از او بپرسم یا معنای عبارتی از نوشتههایش را سؤال کنم، نزد او میرفتم و میدیدم که استاد قلم و کاغذ را در دست گرفته و کتابهای جواهر و حدائق و وسائل پیش رویش گشوده است. استاد با دیدن من، کاغذ و قلم را زمین میگذاشت و من مسأله را میپرسیدم و او جواب میداد. هنگامی که گفت و گوی ما تمام میشد، استاد دوباره کاغذ و قلم را به دست میگرفت و من از اتاق خارج میشدم. او تا یک ساعت به غروب هم چنان به مطالعه و نوشتن ادامه میداد، آن گاه به مسجد میرفت و تا رسیدن وقت مغرب، درس میگفت. استاد پس از اقامه نماز جماعتمغرب، به حرم مطهر مشرف میشد و به زیارت و نماز و دعا میپرداخت. گاهی نیز به حجرهای که مدفن مرحوم سید جواد عاملی (نویسنده مفتاح الکرامه) است، میرفت و بعد از توقف کوتاهی، به خانهاش باز میگشت و مشغول مطالعه و نوشتن میشد.
شیخمحمد حرز الدین که بعد از شنیدن آوازه علم و تقوای او به حضورش شتافت میگوید: «آقا رضا همدانی در ایام جوانی به حوزه نجف قدم گذاشت و در اثرجدیت و پشتکار در کسب علم و دانش به مراتب عالی نائل گردید و در محفل درس میرزای شیرازی از چهرههای درخشان شناخته شد و مورد توجه نخبگان حوزه نجف قرار گرفت و در ردیف مدرسان درجه اول آن حوزه به شمار آمد. هنگامی که آوازه او را شنیدم، خواستم از نزدیک او را بسنجم و هنگامی که با او روبه رو شدم، آن شخصیت فرزانه را بالاتر از آنچه شنیده بودم، یافتم. او صاحب نظری ژرفنگر و اندیشمندی صائب بود. من او را مردی فقیه، اصولی و متکلم به تمام معنا دیدم. شایستگی او در نوشتن و تصنیف زیباتر و متینتر از تدریس وی بود. هر کس که در بحث و درسهای او حاضر شده باشد و به درستی و با انصاف اظهار نظرنماید، به این سخن معترف خواهد شد.»
حاج آقا رضا همدانی در اثر تلاشهای فراوان برای فراگیری دانش، به درجه اجتهاد نائل شد و در استنباط احکام شرعی چنان کوشید که بسیاری از خواص که مقام علمی و معنوی او را میشناختند، پس از وفات میرزای شیرازی (۱۳۱۲ هـ . ق.) او را به عنوان فقیه اعلم معرفی کردهاند. عده بسیاری مقلد او شدند و از او درخواست فتوا نمودند. فقیه همدان برخلاف میل قلبی، با نوشتن حاشیه بر نجاة العباد، نظرات فقهی خود را برای مقلدان خویش بیان نمود. در حقیقت، پس از وفات میرزای شیرازی مسئولیت زعامت و مرجعیت شیعه بر عهده مجتهد وارسته همدانی بود، آقا رضا همدانی پس از آن که مرجعیت عامه یافت، هیچ تغییری در زندگی خویش نداد و هم چنان بر روال سابق زندگی سادهای داشت. امّا دیری نپایید که آن اسوه تقوا و فضیلت بنا به عللی از مسئولیت زعامت و مرجعیت فاصله گرفت و فقط به تدریس مشغول شد.
آیت الله حاج آقا رضا همدانی علاوه بر تدریس، آثار ارزشمندی نیز تألیف کرد. او با قلمی شیوا اندیشههای خود را به رشته تحریر کشید. در این جا به ذکر تألیفات آن متفکر گرانمایه میپردازیم: ۱. ذخیره الاحکام: این کتاب رساله عملیه وی است. ۲. الهدایه: این کتاب فقه فارسی است بحثهای طهارت، صلوه و صوم تا اعتکاف در آن آمده است. ۳. الوجیزه فی الفقه: نسخهای از این کتاب در کتابخانه میرزا باق رقاضی در تبریز موجود بود.
آیت الله حاج آقا رضا همدانی، فقیهی صاحب نظر، مجتهدی متتبع و پژوهشگری ژرف اندیش بود و در فقه و اصول نظریات و آراء علمی و تحقیقی برای دانش اندوزان و محققان حوزههای علمیه ارائه نموده است. بعضی از نظریات او بدین قرار است: ۱. آب نجس تنها با اتصال به آب جاری و یا آب کثیر پاک نمیشود بلکه ممزوج و مخلوط شدن شرط است. ۲. مدار حجیت خبر، اطمینان به صدور آن از معصوم ـ علیهم السلام ـ است بنابراین آنهائی را که اصحاب ما پذیرفته میپذیریم و هر کدام را آنها مردود دانستهاند ما هم نمیپذیریم. ۳. با این که شهرت را حجت نمیدانست، ولی سعی میکرد با مشهور مخالفت نکند. ۴. کتاب «فقه الرضا ـ علیه السلام ـ» را از امام هشتم ـ علیه السلام ـ نمیدانست و معتقد بود که اگر مطالب آن از حضرت رضا ـ علیه السلام ـ بود آن را افراد متعددی نقل میکردند و فقط یک نفر از آن مطلع نمیشد. چنان که حدیث سلسلة الذهب را افراد بیشماری نوشته و روایت نمودند و هم چنین چرا هزار سال از این کتاب خبری نبود و چهار امام بعد از آن حضرت به آن اشارهای نکردهاند و شکل بیان و سیاق بعضی کلمات آن بعید مینماید که از امام معصوم ـ علیه السلام ـ باشد و بعضی احکام در آن مخالف صریح مذهب است.
آیت الله آقا رضا همدانی بعد از سالها تلاش در راه کسب دانش، ترویج معارف شیعی، پرورش دهها دانشمند و فقیه برجسته و آفریدن آثاری ارزشمند، در روز یک شنبه ۲۸ صفر۱۳۲۲ هـ . ق. در اثر ناراحتی سینه در شهر سامرا به دار باقی شتافت. پیکر پاک این فقیه وارسته در جوار بارگاه ملکوتی امام هادی و امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ و مقابل قبر حضرت حکیمه خاتون (دختر امام جواد ـ علیه السلام ـ) به خاک سپرده شد.